در حال ویرایش آیه ۲۷ سوره حج
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== متن و ترجمه == | == متن و ترجمه == | ||
{{قرآن | {{قرآن | ||
خط ۱۵: | خط ۱۲: | ||
== شرح واژگان == | == شرح واژگان == | ||
«اذان» از ریشه اذن به معنای علم است<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه برأ.</ref> و به جای مصدر حقیقی یعنی «ایذان» نشسته است.<ref>لسان العرب، ذیل واژه اذن.</ref> مشتقات این ریشه در دیگر آیات، مانند آیه {{آیه|ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسٰارِقُون}} نیز بهکار رفته است.<ref>سوره یوسف، آیه ٧٠.</ref> | «اذان» از ریشه اذن به معنای علم است<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه برأ.</ref> و به جای مصدر حقیقی یعنی «ایذان» نشسته است.<ref>لسان العرب، ذیل واژه اذن.</ref> مشتقات این ریشه در دیگر آیات، مانند آیه {{آیه|ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسٰارِقُون}} نیز بهکار رفته است.<ref>سوره یوسف، آیه ٧٠.</ref> برخی گفتهاند اگر اذن به معنای اجازه بهکار میرود، به معنای علم با قید رضایت و موافقت بازمیگردد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۲.</ref> | ||
واژه «ضامر» از ریشه ضُمور به معنای ضعیف، لاغر و کمگوشت است.<ref>المصابح المنیر، ذیل واژه ضمر؛ لسان العرب، ذیل واژه ضمر.</ref> برخی از لغتشناسان عقیده دارند که به حیوانی ضامر گفته میشود که بر اثر پرورش دادن چابک شده باشد، نه ضعیفِ ناتوان.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه ضمر.</ref> | واژه «ضامر» از ریشه ضُمور به معنای ضعیف، لاغر و کمگوشت است.<ref>المصابح المنیر، ذیل واژه ضمر؛ لسان العرب، ذیل واژه ضمر.</ref> برخی از لغتشناسان عقیده دارند که به حیوانی ضامر گفته میشود که بر اثر پرورش دادن چابک شده باشد، نه ضعیفِ ناتوان.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه ضمر.</ref> | ||
«فجّ» به راه وسیع بین دو کوه گفته میشود.<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه ضمر؛ لسان العرب، ذیل واژه ضمر.</ref> به گفته برخی، این معنا بر جاده پهن تطبیق داده میشود. | «فجّ» به راه وسیع بین دو کوه گفته میشود.<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه ضمر؛ لسان العرب، ذیل واژه ضمر.</ref> به گفته برخی، این معنا بر جاده پهن تطبیق داده میشود. او کلمه فجاج در آیه {{آیه|وَ جَعَلْنٰا فِی الْأَرْضِ رَوٰاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنٰا فِیهٰا فِجٰاجاً سُبُلاً}}<ref>سوره انبیاء، آیه ٣١.</ref> را به همین معنا دانسته است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۴.</ref> کلمه فجّ به معنای بعید نیز میباشد؛ از این رو، به راه دور نیز فجّ گفته شده است.<ref>لسان العرب، ذیل واژه ضمر.</ref> | ||
واژه «بهیمه» از ریشه بَهْم به معنای گنگ و نامفهوم است و بر همه چهارپایان خشکی و دریایی به جز درندگان اطلاق میشود.<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه بهم؛ لسان العرب، ذیل واژه بهم.</ref> | واژه «بهیمه» از ریشه بَهْم به معنای گنگ و نامفهوم است و بر همه چهارپایان خشکی و دریایی به جز درندگان اطلاق میشود.<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه بهم؛ لسان العرب، ذیل واژه بهم.</ref> | ||
«بائس» به معنای کسی است که دچار فقر شدید شده است.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه بؤس؛ المصباح المنیر، ذیل واژه بؤس؛ لسان العرب، ذیل واژه بؤس.</ref> مشتقات این واژه بارها در | «بائس» به معنای کسی است که دچار فقر شدید شده است.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه بؤس؛ المصباح المنیر، ذیل واژه بؤس؛ لسان العرب، ذیل واژه بؤس.</ref> مشتقات این واژه بارها در قرآن به کار رفته است.<ref group="یادداشت">مانند آیه {{آیه|وَ الصّٰابِرِینَ فِی الْبَأْسٰاءِ وَ الضَّرّٰاءِ وَ حِینَ الْبَأْس}} (سوره بقره، آیه ۱۷۸.)</ref> | ||
«تفث» در لغت به معنای چرک زیر ناخن است، که باید از بدن جدا شود.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه تفث.</ref> برخی از لغتشناسان، تفث را به معنای کندن مو و ناخن دانستهاند.<ref>لسان العرب، ذیل واژه تفث.</ref> | «تفث» در لغت به معنای چرک زیر ناخن است، که باید از بدن جدا شود.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه تفث.</ref> برخی از لغتشناسان، تفث را به معنای کندن مو و ناخن دانستهاند.<ref>لسان العرب، ذیل واژه تفث.</ref> | ||
== محتوا == | == محتوا == | ||
محتوای آیه ۲۷ سوره حج، اعلام آمدن مردم به حج است. | |||
=== اعلام کننده حج === | === اعلام کننده حج === | ||
درباره اینکه | درباره اینکه خداوند به چه کسی امر کرده میان مردم حج را اعلام کند، اختلاف نظر است: | ||
* | * خطاب به ابراهیم: بسیاری از مفسران معتقدند با توجه به آیه قبل، که خطاب به حضرت ابراهیم (ع) است، این آیه نیز خطاب به ابراهیم گفته شده است.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١؛ تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٨؛ تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٢؛ تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣؛ نمونه، ج١۴، ص۶٩.</ref> به گفته علامه طباطبایی، مفسر شیعه نیز این دیدگاه با سیاق آیات سازش بیشتری دارد.<ref>تفسیر المیزان، ج١٧، ص٣۶٩.</ref> | ||
* | * خطاب به پیامبر (ص): برخی از مفسران، مانند حسن بصری، جبایی، فخررازی، میبدی، قرطبی و مدرسی، بر این باورند که خطاب این آیه به پیامبر (ص) است.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٨؛ کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶١؛ الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص ٣۶؛ من وحی القرآن، ج١۶، ص۵۴.</ref> | ||
روایتی دیدگاه اول،<ref>وسائل الشیع، ج٨، ص ١۵٠.</ref> و روایتی دیگر دیدگاه دوم را تأیید کرده است.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص ۴٧.</ref> به باور | روایتی دیدگاه اول،<ref>وسائل الشیع، ج٨، ص ١۵٠.</ref> و روایتی دیگر دیدگاه دوم را تأیید کرده است.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص ۴٧.</ref> به باور برخی اعتبار روایت نخست بیشتر از روایت دوم است. گرچه به باور آنها میتوان دو روایت را با هم جمع کرده و گفته شود آیه ضمن یادآوری رخداد زمان ابراهیم، پیامبر را نیز مخاطب قرار داده و او را مکلف کرده بر اساس سنت ابراهیمی به مردم اعلام حج کند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۸.</ref> | ||
=== دعوت به حج === | === دعوت به حج === | ||
با توجه به عبارت {{آیه|وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ}} حج یک تکلیف عمومی است که باید انجام شود. بر اساس روایتی از | با توجه به عبارت {{آیه|وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ}} حج یک تکلیف عمومی است که باید انجام شود. بر اساس روایتی از امام صادق (ع)، پیامبر (ص) پس از نزول این آیه، مردم را به حج دعوت کرده و مردم مدینه و اطراف در آن شرکت کردند.<ref>وسائل الشیع، ج٨، ص ١۵٠.</ref> | ||
=== پیاده و سواره === | === پیاده و سواره === | ||
بر اساس عبارت {{آیه|یَأْتُوکَ رِجٰالاً وَ عَلیٰ کُلِّ ضٰامِرٍ}} افراد | بر اساس عبارت {{آیه|یَأْتُوکَ رِجٰالاً وَ عَلیٰ کُلِّ ضٰامِرٍ}} افراد مستطیع چه سواره و چه پیاده باید به حج بروند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۹.</ref> | ||
تعبیر به | تعبیر به «رجالا» (مردان)، به معنای اختصاص احکام و مناسک حج به مردان نیست؛ بلکه زن و مرد در آن مشترکند؛ زیرا در زبان عربی، در بیان مسائل مشترک میان زن و مرد، از صیغه مذکر استفاده میشود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۵۱ و ۳۵۲.</ref> | ||
=== فلسفه حج === | === فلسفه حج === | ||
آیه ۲۸ سوره حج که ادامه آیه پیشین است، به بیان فلسفه حج پرداخته است. در عبارت {{آیه|لِیَشْهَدُوا مَنٰافِعَ لَهُمْ}} گفته شده بگو به حج بیایند تا منافع خودشان را ببینند. درباره مراد | آیه ۲۸ سوره حج که ادامه آیه پیشین است، به بیان فلسفه حج پرداخته است. در عبارت {{آیه|لِیَشْهَدُوا مَنٰافِعَ لَهُمْ}} گفته شده بگو به حج بیایند تا منافع خودشان را ببینند. درباره مراد منافع دیدگاههای مختلفی وجود دارد: | ||
* '''منافع دنیوی''': برخی از مفسران عصر | * '''منافع دنیوی''': برخی از مفسران عصر صحابه و تابعان مانند ابن عباس و سعید بن جبیر بر این باورند که این آیه تنها به منافع دنیوی چون تجارت در ایام حجّ و انفاق به فقیران اشاره دارد.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١.</ref> دلیلی که برای این دیدگاه آورده شده آیه ۱۹۸ سوره بقره است که در آن بهرهمندی از فضل مالی در عرفات جایز شمرده شده است.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۴٠.</ref> | ||
* '''منافع اخروی''': به باور برخی دیگر از تابعان | * '''منافع اخروی''': به باور برخی دیگر از تابعان مفسر مانند سعید بن مسیب و عطیه کوفی، این آیه فقط شامل منافع اخروی مانند عفو و آمرزش میشود.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١.</ref> دلیل این دیدگاه را روایاتی دانستهاند که در آن مغفرت و آمرزش الهی ظهور دارد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۵۴ و ۳۵۵؛ نگاه کنید به کافی، ج۴، ص٧۶٠.</ref> | ||
* '''همه منافع''': بیشتر مفسران معتقدند که منافع شامل منافع دنیوی و اخروی | * '''همه منافع''': بیشتر مفسران معتقدند که منافع شامل منافع دنیوی و اخروی میشود.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١؛ تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٨؛ تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٢؛ تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣؛ تفسیر المیزان، ج١٧، ص٣۶٩؛ نمونه، ج١۴، ص٧٢.</ref> به باور برخی منافع اجتماعی، اخلاقی و اجتماعی را نیز شامل میشود.<ref>تفسیر نمونه، ج١۴، ص٧٢.</ref> دلیل این شمول، اطلاقی است که در آیه وجود دارد و مقید به منافع دنیوی یا اخروی نشده است،<ref>تفسیر المیزان، ج١٧، ص٣۶٩.</ref> و نیز روایتی که این شمول را تأیید کرده است.<ref>کلینی، کافی، ج۴، ص ۴٢٢.</ref> | ||
حج را دارای فلسفههای گوناگونی مانند فلسفه اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و [[اقتصاد حج|اقتصادی]] دانستهاند.<ref>نگاه کنید به درسنامه تفسیر مناسک حج، ص۳۵۶–۳۵۹.</ref> | حج را دارای فلسفههای گوناگونی مانند فلسفه اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و [[اقتصاد حج|اقتصادی]] دانستهاند.<ref>نگاه کنید به درسنامه تفسیر مناسک حج، ص۳۵۶–۳۵۹.</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۲: | ||
=== مناسک منا === | === مناسک منا === | ||
{{اصلی|مناسک منا}} | {{اصلی|مناسک منا}} | ||
در عبارت {{آیه|وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَی مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعَام}} به برخی از مناسک حج اشاره شده است. به باور برخی، مراد از | در عبارت {{آیه|وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَی مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعَام}} به برخی از مناسک حج اشاره شده است. به باور برخی، مراد از ذکر خدا در روزهای معلوم، ذکر خدا در سرزمین منا و در ایام تشریق است؛ دلیل آن، ادامه آیه است که به ذبح قربانی اشاره شده، و نیز روایتی است از امام صادق (ع)<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص٢١٩.</ref> که در آن ایام معلومات ایام تشریق دانسته شده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۳.</ref> | ||
با توجه به این آیه، در عمل ذکر سرزمین منا، باید ذکر زبانی باشد و ذکر قبلی کافی نیست.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۴.</ref> | |||
مراد از «بهمیة الانعام»، شتر، گاو، گوسفند و بز است.<ref>کنزالعرفان، ج١، ص٢٧٠.</ref> | مراد از «بهمیة الانعام»، شتر، گاو، گوسفند و بز است.<ref>کنزالعرفان، ج١، ص٢٧٠.</ref> | ||
=== طعام و اطعام === | === طعام و اطعام === | ||
{{اصلی|اطعام در حج}}در عبارت {{آیه|فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْبٰائِسَ الْفَقِیرَ}} به مصارف گوشت | {{اصلی|اطعام در حج}}میفرماید: در عبارت {{آیه|فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْبٰائِسَ الْفَقِیرَ}} به مصارف گوشت قربانی اشره شده، که هم سفارش به خوردن خود حاجی شده و هم امر به اطعام آن میشود. | ||
به گفته | به گفته مفسران منظور از «فَکُلُوا» این است که خوردن از گوشت قربانی برای خود حاجی جایز یا مستحب است. چرا که مردم در [[جاهلیت]]، خوردن این گوشت را روا نمیدانستند؛ بنابراین برای برداشتن این تحریمِ خود ساخته، اجازه داده شده که خود حاجی نیز از آن بخورد. البته به باور برخی از مفسران امر در «فَکُلُوا» برای وجوب است؛ زیرا خداوند میخواهد حاجی را با فقیر در یک رتبه قرار دهد.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩ (فخ رازی این دیدگاه را به عنوان یک نقل قول آورده است).</ref> برخی از فقیهان به استناد همین آیه فتوا به واجب بودن از خوردن قربانی توسط حاجی دادهاند.<ref>شرایع الاسلام، ج١، ص٢۶١؛ جواهر الکلام، ج١٩، ص١۶١، به نقل برخی فقیهان دیگر که از محقق پیروی کردهاند.</ref> | ||
امر در «أَطْعِمُوا» دلالت بر وجوب میکند و باید گوشت قربانی به مصرف | امر در «أَطْعِمُوا» دلالت بر وجوب میکند و باید به گوشت قربانی به مصرف بائس فقیر برسد.<ref>تبیان، ج٧، ص٣١٠. طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص٨١. فخررازی، تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩. زمخشری، تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٣. میبدی، کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٢. تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۴۴. طباطبایی، المیزان، ج١۴، ص٣٧١.</ref> منظور از بائس کسی است که دچار فقر شدید است، یا به معنای فقیری است که اثر فقر در لباس و صورتش آشکار است، یا به معنای فقیری است که برای گرفتن کمک دستش را دراز میکند.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩.</ref> | ||
فقیر در اینجا ممکن است اشاره به فقیری باشد که نسبت به بائس به فقر کمتری دچار است، و ممکن است توضیحی باشد برای بائس، چنانکه در روایتی از | فقیر در اینجا ممکن است اشاره به فقیری باشد که نسبت به بائس به فقر کمتری دچار است، و ممکن است توضیحی باشد برای بائس، چنانکه در روایتی از امام صادق (ع)<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص١۴٢.</ref> نیز تأیید شده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۶.</ref> | ||
=== تقصیر === | === تقصیر === | ||
{{اصلی|حلق و تقصیر}} | {{اصلی|حلق و تقصیر}} | ||
در ابتدای آیه ۲۹ سوره حج، با عبارت {{آیه|ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ}} به | در ابتدای آیه ۲۹ سوره حج، با عبارت {{آیه|ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ}} به تقصیر اشاره شده است. این عبارت گرچه در لغت به معنای پاک کردن ناخن است؛ ولی در روایات به کوتاه کردن ناخن که نوعی از تقصیر است تفسیر شده است.<ref>وسائل الشیع، ج١٠، ص١٧٩.</ref> | ||
=== وفای به نذر === | === وفای به نذر === | ||
در عبارت {{آیه|وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ}} بهطور مطلق به وجوب وفا کردن به نذر اشاره شده است، که شامل دو مصداق میشود: یکی انجام حجّی که نذر شده است، و دیگری انجام کارهایی که به خاطر توفیق یافتن به سفر | در عبارت {{آیه|وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ}} بهطور مطلق به وجوب وفا کردن به نذر اشاره شده است، که شامل دو مصداق میشود: یکی انجام حجّی که نذر شده است، و دیگری انجام کارهایی که به خاطر توفیق یافتن به سفر حجّ نذر شده است.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣٠.</ref> | ||
=== طواف === | === طواف === | ||
{{اصلی|طواف}} | {{اصلی|طواف}} | ||
در پایان آیه ۲۹ سوره حج، به | در پایان آیه ۲۹ سوره حج، به طواف دور بیت عتیق اشاره شده است. | ||
برای واژه عتیق، سه معنای «ارزشمند»، «کهن» و «آزاد» گفته شده است،<ref>مقاییس اللغه، ذیل واژه عتق؛ المصباح المنیر، ذیل واژه عتق.</ref> که به باور برخی از مفسران، کاربرد هر سه معنا درباره | درباره اینکه مراد از طواف در این آیه کدام طواف است میان مفسران اختلاف نظر است: | ||
* '''طواف نساء''': به نظر مفسران شیعه، مراد طواف نساء است.<ref>تبیان، ج٧، ص٣١١؛ مجمع البیان، ج۴، ص٨٢؛ تفسیر نمونه، ج٣، ص١٧.</ref> آنها به روایات تمسک جستهاند.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص٣٨٩.</ref> | |||
* '''طواف افاضه''': برخی از مفسران اهل سنت، بر این باورند که منظور، [[طواف افاضه]] است؛<ref>تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٣؛ کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶۴؛ تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣٠؛ الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۵٠.</ref> چون طواف افاضه رکن مهم در حجّ بوده و به ساقط نمیشود. | |||
* '''طواف وداع''': به باور برخی دیگر، مراد طواف وداع (صدر) است؛<ref>تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣.</ref> به دلیل اینکه در این آیه، پس از همه مناسک بیان شده است. | |||
برای واژه عتیق، سه معنای «ارزشمند»، «کهن» و «آزاد» گفته شده است،<ref>مقاییس اللغه، ذیل واژه عتق؛ المصباح المنیر، ذیل واژه عتق.</ref> که به باور برخی از مفسران، کاربرد هر سه معنا درباره بیت الله الحرام درست است؛ زیرا کعبه از یک سو مجمع ارزشها، از سوی دیگر دارای سابقه تاریخی کهن و از سوی سوم، از قید ملکیت هر مالکی در طول تاریخ خارج بوده و هست.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣١.</ref> در تأیید معنای آزاد، روایتی نیز آمده است.<ref>کلینی، کافی، ج۴، ص١٨٩.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۰: | خط ۸۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{برگرفتگی | {{برگرفتگی | ||
| پیش از لینک = کتاب | | پیش از لینک = کتاب | ||
خط ۹۸: | خط ۹۶: | ||
}} | }} | ||
'''المصباح المنیر'''، احمد بن محمد فیومی، قم، دارالهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق. | |||
'''مفردات الفاظ القرآن'''، راغب اصفهانی، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دارالسامیة، ۱۴۱۲ق. | |||
[[رده:آیه های مربوط به حج]] | [[رده:آیه های مربوط به حج]] |