در حال ویرایش ابراهیم بن محمد(ص)
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۲۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Abazar }} | ||
| | '''ابراهیم بن محمد(ص)''' فرزند [[رسول خدا(ص)]]، مدفون در [[بقیع]] | ||
| | |||
| | |||
}} | |||
'''ابراهیم بن محمد(ص)''' | |||
==شخصیتشناسی== | ==شخصیتشناسی== | ||
ابراهیم | ابراهیم فرزند [[رسول خدا(ص)]] و مادرش [[ماریه قبطیه|ماریه قِبطِیه]]، کنیزی بود که مُقَوْقِس، حاکم [[اسکندریه]]، در سال ششم ق. به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳؛ المعارف، ص۱۴۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> ماریه کنیزی سفید و زیباروی و مورد علاقه رسول خدا(ص) بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> و پس از اسلام آوردن، رسول خدا(ص) او را به همسری برگزید و او را در نخلستانی که امروز به «[[مشربه ام ابراهیم|مَشْرَبه ام ابراهیم]]» معروف است و از اموال بنینضیر بود، جای داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷. </ref> مشربه امروز در شارع علی بن ابیطالب(ع) جای دارد و با دیواری سیمانی محصور شده است. | ||
==تولد== | == تولد ابراهیم == | ||
ابراهیم در | ابراهیم در ذیحجه سال هشتم ق. در [[مدینه]] از ماریه زاده شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۲.</ref> خبر ولادت او را قابله ماریه، سَلَمی، کنیز آزاد شده رسول خدا(ص) برای شوهرش ابورافع آورد. ابورافع مژده تولد ابراهیم را به پیامبر داد و ایشان غلامی را برای مژدگانی به ابورافع بخشید<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۱۱۹؛ المجموع، ج۵، ص۱۱۱.</ref> و فرمود: امشب دارای فرزندی شدم. نام پدرم ابراهیم را بر او نهادم.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> نیز فرمود: این پسر، مادرش را از بردگی آزاد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بعد از تولد ابراهیم، جبرئیل با کنیه «ابو ابراهیم» نزد رسول خدا(ص) آمد و بر ایشان سلام داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> روز هفتم ولادت ابراهیم، رسول خدا(ص) گوسفندی را به رسم عقیقه، قربانی کرد و به وزن موهای سر او میان فقیران نقره قسمت کرد. سپس دستور داد آن موها را دفن کنند.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> این کار رسول خدا(ص) به عنوان سنت ایشان، تأکیدی بر استحباب این رسم هنگام ولادت فرزند است. | ||
بعد از تولد ابراهیم، زنان | بعد از تولد ابراهیم، زنان انصار بسیار مشتاق بودند تا به وی شیر دهند. پیامبر او را بهام برده، دختر مُنذِر بن زید از طایفه بنینجار<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> و همسر بَراءِ بن اوس<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۳۹؛ ج۵، ص۵۶۸.</ref> سپرد. ایشان هر روز برای دیدن فرزندش ابراهیم به قبیله بنینجار میرفت و خواب قیلوله نیمروز خود را کنار پسرش ابراهیم انجام میداد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ الاصابه، ج۷، ص۱۶۷.</ref> | ||
رسول خدا(ص) ابراهیم را شبیه خود میدانست. ابن سعد در روایتی از | رسول خدا(ص) ابراهیم را شبیه خود میدانست. ابن سعد در روایتی از عایشه آورده است: روزی رسول خدا(ص) ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: «انظُری إلی شَبَهِه بِی»؛ «شباهتش را به من بنگر». عایشه گفت: شباهتی نمیبینم. وی فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: هر کودکی که دوران جنینیاش کوتاه باشد، سفید و فربه میشود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> | ||
باردار شدن | باردار شدن ماریه از پیامبر، سبب ناخوشایندی برخی از همسران ایشان شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> نیز در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که رسول خدا(ص) به ماریه دستور حجاب داد. این بر زنان ایشان ناخوش آمد و سبب حسادت آنان به ماریه شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> گویا همین سبب انتقال ماریه به بیرون مدینه گشت. | ||
==وفات و | ==وفات وی و خورشیدگرفتگی== | ||
ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سهشنبه دهم ربیع الاول سال دهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵.</ref> برخی وفات او را در ۱۸ رجب همان سال دانستهاند.<ref>مصباح المتهجد، ص۸۱۲.</ref> مدت عمر وی را به اختلاف ۱۶ یا ۱۸<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۸.</ref> | ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سهشنبه دهم ربیع الاول سال دهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵.</ref> برخی وفات او را در ۱۸ رجب همان سال دانستهاند.<ref>مصباح المتهجد، ص۸۱۲.</ref> مدت عمر وی را به اختلاف ۱۶ یا ۱۸<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۸. </ref> یا ۲۲ ماه گفتهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷. </ref> بنا بر این که او در ذیحجه سال هشتم زاده شده و در ربیع الاول سال دهم رحلت کرده باشد، ۱۶ ماه زنده بوده است. رسول خدا(ص) بعد از درگذشت او فرمود: او در بهشت دایهای دارد که باقیمانده مدت شیرخواریاش را کامل خواهد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۱؛ مسند ابی یعلی، ج۳، ص۲۵۱؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۹۵.</ref> | ||
پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه میکنید؟ فرمود: دل میسوزد و چشم اشک میریزد؛ اما سخنی نمیگویم که خدا را به خشم آورد. این گریه از سر مهربانی و دلسوزی است.<ref>المصنف، ج۳، ص۵۵۳؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۱۴۶.</ref> بعد از درگذشت ابراهیم، رسول خدا(ص) دستور داد تا | هنگام مرگ او خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) دستور داد مردم در مسجد گرد آیند. سپس فرمود: خورشید و ماه دو نشانه خدایند که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۴۵؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۹۷.</ref> پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه میکنید؟ فرمود: دل میسوزد و چشم اشک میریزد؛ اما سخنی نمیگویم که خدا را به خشم آورد. این گریه از سر مهربانی و دلسوزی است.<ref>المصنف، ج۳، ص۵۵۳؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۱۴۶.</ref> بعد از درگذشت ابراهیم، رسول خدا(ص) دستور داد تا علی بن ابیطالب۷ او را برای دفن آماده کند. امام علی۷ او را غسل داد و کفن کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۸.</ref> سپس پیامبر فرمود: او را در کنار یار پیشگام خود، عثمان بن مظعون دفن میکنیم: «نَدفِنُه عند فَرَطنا عثمان بن مظعون». عثمان از این جهت پیشگام خوانده شده که نخستین دفن شده در بقیع بود. به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در قبرستان بقیع و کنار قبر عثمان بن مظعون که رسول خدا به او علاقه بسیار داشت، دفن کردند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۳؛ ج۱۰، ص۲۵۳.</ref> هنگام دفن ابراهیم، پیامبر(ص) به علی بن ابیطالب(ع) دستور داد تا وارد قبر شود و سنگ لحد را بگذارد. مردم گمان کردند جایز نیست کسی وارد قبر فرزند خود شود. پیامبر فرمود: حرام نیست که در قبر فرزندان خویش وارد شوید؛ اما از این بیمناکم که وقتی در قبر وارد شوید و کفن را از صورت فرزندتان کنار زنید، شیطان با شما بازی کند تا در بیتابی افراط ورزید و اجر و پاداش شما تباه شود.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۹؛ المحاسن، ج۲، ص۳۱۴.</ref> بعد از دفن ابراهیم، پیامبر دستور داد بر روی قبر وی آب بپاشند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۵۷.</ref> | ||
از رسول خدا(ص) | پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان رسول خدا(ص) طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۷۶؛ النوادر، ص۱۰۳.</ref> برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۲۷۸.</ref> عدهای از مردم گفتند: رسول خدا از شدت بیتابی و ناراحتی فراموش کرد بر فرزندش نماز بگزارد. جبرئیل فرود آمد و سخنان مردم را به رسول خدا خبر داد. پیامبر روبهروی جمعیت ایستاد و فرمود: جبرئیل سخنان شما را به من خبر داد. اما چنان نیست که گفتید. خداوند متعالی پنج نماز بر شما واجب کرده و امر فرموده که نماز میت نخوانم مگر بر جنازهای که نماز خوانده باشد یا به صورت تمرینی بتواند نماز بخواند.<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۱۳؛ الکافی، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> مقصود از این جمله اخیر آن است که دست کم آن کودک به هفت سالگی رسیده باشد. از این رو، در فقه شیعه نماز میت تنها بر جنازه کودکی واجب است که شش سال او تمام شده باشد.<ref>الحدائق، ج۱۰، ص۳۷۱؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۲، ص۸.</ref> بر پایه روایتی از امام کاظم۷ پس از درگذشت ابراهیم سه سنت جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد؛ از جمله استحباب نماز میت بر کودک، و نه وجوب آن.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۱۶۷؛ الخلاف، ج۱، ص۶۷۸.</ref> | ||
از رسول خدا(ص) نقل شده است: اگر ابراهیم زنده میماند، جزیه را از هر قبطی برمیداشتم و هیچ یک از داییهای او برده نمیشدند. نیز نقل کردهاند که امام حسن مجتبی(ع) با معاویه گفتوگو کرد تا در گرفتن جزیه از اهالی حَفْن از منطقه اَنِصنا<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷. </ref> زادگاه مادر ابراهیم تسامح ورزد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵؛ مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۵۹؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۳.</ref> | |||
== | == مقبره ابراهیم == | ||
بنا بر گزارش مورخان، افرادی برجسته از خاندان پیامبر و صحابه رسول خدا(ص) در بقیع گنبد و بارگاههایی داشتند که به دست وهابیها ویران شد. از جمله این گنبدها که از گنبدهای دیگر بلندتر و بزرگتر بوده، گنبد ابراهیم بوده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.) که خود در سال ۷۲۵ق. از بقیع دیدار کرده، مشاهدات خود را از گنبد ابراهیم چنین وصف میکند: از جمله مشاهد متبرکه، بقیع غَرْقَد است که در شرق مدینه جای دارد و راه آن از دروازه مشهور به باب البقیع است. وقتی از دروازه مزبور خارج میشوی، در سمت چپ، قبر صفیه و روبهروی آن، قبر مالک بن انس است که گنبدی کوچک دارد و در جلو آن قبر فرزند گرامی رسول خدا(ص) ابراهیم است که گنبدی سفید دارد.<ref>رحلة ابن بطوطه، ص۱۴۳. </ref> | |||
قبهها و گنبدهای بقیع تا زمان حکومت سعودیها برقرار بوده است. سمهودی نیز از این گنبدها، به ویژه گنبد و بارگاه ابراهیم، چنین گزارش میدهد: ضریح ابراهیم مانند ضریح امام حسن مجتبی و عباس و چسبیده به دیوار جنوبی حرم است و در دیوار آن شبکههایی دیده میشود.<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۳.</ref> ظاهراً این گنبدها تجدید بنا میشده است. با وجود گزارشهایی از سدههای پیشین از گنبد ابراهیم، رفعت پاشا گفته است: این گنبد بالای قبر ابراهیم در سال ۱۲۳۳ق. به دست سلطان محمود عثمانی بنا گردیده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> | |||
قبهها و گنبدهای بقیع تا زمان حکومت | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
* '''الاستیعاب''': ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق | * '''الاستیعاب''': ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق | ||
* '''اسد الغابه''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق | * '''اسد الغابه''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق | ||
خط ۱۰۱: | خط ۶۲: | ||
* '''النوادر''': احمد بن عیسی اشعری، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۸ق | * '''النوادر''': احمد بن عیسی اشعری، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۸ق | ||
* '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۲ق. | * '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۲ق. | ||
رمضان محمدی | |||