در حال ویرایش ابومحذوره جمحی
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام کامل = اوس بن مِعْیر بن لوذان | | نام کامل = اوس بن مِعْیر بن لوذان | ||
| کنیه = ابومحذوره | | کنیه = ابومحذوره | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| زادروز/زادگاه = [[مکه]] | | زادروز/زادگاه = [[مکه]] | ||
| محل زندگی = [[مکه]] و بنا به نقل برخی، [[کوفه]] و [[شام]] | | محل زندگی = [[مکه]] و بنا به نقل برخی، [[کوفه]] و [[شام]] | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| نقشهای برجسته = | | نقشهای برجسته = | ||
| دیگر فعالیتها = | | دیگر فعالیتها = | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==نام، قبیله== | ==نام، قبیله== | ||
ابومحذوره اوس بن مِعْیر بن لوذان از تیره بنیجُمح [[قریش]] بود.<ref>اسد الغابه, ج۱, ص۱۵۰.</ref> در نام او اختلاف فراوان دیده میشود و مشهورترین نامهای او اوس<ref>اسد الغابه, ج۱, ص۱۵۰؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۲.</ref> و سمره است.<ref>الطبقات, ج۵, ص۷؛ الاصابه، ج۳، ص۱۵۳.</ref> | ابومحذوره اوس بن مِعْیر بن لوذان از تیره بنیجُمح [[قریش]] بود.<ref>اسد الغابه, ج۱, ص۱۵۰.</ref> در نام او اختلاف فراوان دیده میشود و مشهورترین نامهای او اوس<ref>اسد الغابه, ج۱, ص۱۵۰؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۲.</ref> و سمره است.<ref>الطبقات, ج۵, ص۷؛ الاصابه، ج۳، ص۱۵۳.</ref> | ||
==اسلام آوردن== | ==اسلام آوردن== | ||
وی پس از [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. [[مسلمان]] شد.<ref>الطبقات, ج۵, ص۷؛انساب الاشراف, ج۱۰, ص۲۶۷.</ref> برخی اسلام آوردنش را در همان سال پس از [[جنگ حنین]] دانستهاند.<ref>المعارف, ص۳۰۶؛ امتاع الاسماع, ج۱۰, ص۱۳۴.</ref> در چگونگی اسلام آوردن وی گفتهاند: پس از فتح حنین، همراه گروهی از کودکان یا جوانان<ref>المصنف، ج۱، ص۴۵۷-۴۵۸.</ref> برای تمسخر [[پیامبر(ص)]] نزد ایشان آمد و با شنیدن صدای مؤذن رسول خدا، به تمسخر [[اذان]] گفت. از آنجا که صدایی زیبا داشت، پیامبر او را فراخواند و دست مبارکش را بر سر وی کشید و برایش دعا کرد. سپس ابومحذوره اسلام آورد و تا پایان عمر، حدود ۵۰ سال، موهای جلوی سرش را به پاسداشت تبرک دستان پیامبر کوتاه نکرد.<ref>المصنف، ج۱، ص۴۵۸-۴۵۹؛ المنتخب, ص۶۲؛ المعجم الکبیر, ج۷, ص۱۷۷.</ref> وی پس از یادگیری اذان و اقامه، به درخواست خود، از سوی رسول خدا مؤذن [[مسجدالحرام]] شد.<ref>المصنف، ج۱، ص۴۵۸-۴۵۹؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۳۷؛ المعجم الکبیر، ج۷، ص۱۷۰-۱۷۳.</ref> | وی پس از [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. [[مسلمان]] شد.<ref>الطبقات, ج۵, ص۷؛انساب الاشراف, ج۱۰, ص۲۶۷.</ref> برخی اسلام آوردنش را در همان سال پس از [[جنگ حنین]] دانستهاند.<ref>المعارف, ص۳۰۶؛ امتاع الاسماع, ج۱۰, ص۱۳۴.</ref> در چگونگی اسلام آوردن وی گفتهاند: پس از فتح حنین، همراه گروهی از کودکان یا جوانان<ref>المصنف، ج۱، ص۴۵۷-۴۵۸.</ref> برای تمسخر [[پیامبر(ص)]] نزد ایشان آمد و با شنیدن صدای مؤذن رسول خدا، به تمسخر [[اذان]] گفت. از آنجا که صدایی زیبا داشت، پیامبر او را فراخواند و دست مبارکش را بر سر وی کشید و برایش دعا کرد. سپس ابومحذوره اسلام آورد و تا پایان عمر، حدود ۵۰ سال، موهای جلوی سرش را به پاسداشت تبرک دستان پیامبر کوتاه نکرد.<ref>المصنف، ج۱، ص۴۵۸-۴۵۹؛ المنتخب, ص۶۲؛ المعجم الکبیر, ج۷, ص۱۷۷.</ref> وی پس از یادگیری اذان و اقامه، به درخواست خود، از سوی رسول خدا مؤذن [[مسجدالحرام]] شد.<ref> المصنف، ج۱، ص۴۵۸-۴۵۹؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۳۷؛ المعجم الکبیر، ج۷، ص۱۷۰-۱۷۳.</ref> | ||
==نقل روایت== | ==نقل روایت== | ||
ابومحذوره [[روایت|روایتهایی]] درباره اذان از رسول خدا(ص) نقل کرده است. در برخی از این روایات، پیامبر(ص) بندهای اذان و [[اقامه]] را به ترتیب در ۱۹ و ۱۷ فقره به وی تعلیم فرموده است.<ref>المعجم الکبیر, ج۱, ص۱۷۱؛ معرفة الصحابه, ج۳, ص۱۴۱۱.</ref> در اذان ابومحذوره، جمله «حی علی خیر العمل» نیامده است. در برخی گزارشها از وی نقل شده که رسول خدا در اذان صبح افزودن «الصلاة خیر من النوم» را به او امر کرده است.<ref>المصنف, ج۱, ص۴۵۸-۴۵۹؛ معرفة الصحابه, ج۳, ص۱۴۱۲.</ref> گویا در این روایتها تحریف رخ داده؛ زیرا جمله «حی علی خیر العمل» چنانکه نقل شده، در اذان نخستین بوده<ref>الانتصار، ص۱۳۶؛ السنن الکبری, ج۱, ص۴۲۵.</ref> و در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] حذف شده است.<ref>مسند زید بن علی, ص۹۳؛ الصحیح من سیرة النبی, ج۴, ص۲۸۴.</ref> نیز «جمله الصلاة خیر من النوم» در زمان عمر به اذان افزوده شده است.<ref>مسند زید بن علی، ص۹۳.</ref> به دلیل اختلاف در اذان و اقامه ابومحذوره و [[بلال حبشی|بلال]] [[فقیه|فقیهان]] [[اهل سنت]] به گونههای مختلف نظر دادهاند.<ref>سبل الهدی, ج۸, ص۸۶.</ref> بر پایه گزارشی، اذان بلال در [[نماز صبح]] نیز جمله «حی علی خیر العمل» داشته است.<ref>کنز العمال، ج۸، ص۳۴۲.</ref> | ابومحذوره [[روایت|روایتهایی]] درباره اذان از رسول خدا(ص) نقل کرده است. در برخی از این روایات، پیامبر(ص) بندهای اذان و [[اقامه]] را به ترتیب در ۱۹ و ۱۷ فقره به وی تعلیم فرموده است.<ref>المعجم الکبیر, ج۱, ص۱۷۱؛ معرفة الصحابه, ج۳, ص۱۴۱۱.</ref> در اذان ابومحذوره، جمله «حی علی خیر العمل» نیامده است. در برخی گزارشها از وی نقل شده که رسول خدا در اذان صبح افزودن «الصلاة خیر من النوم» را به او امر کرده است.<ref>المصنف, ج۱, ص۴۵۸-۴۵۹؛ معرفة الصحابه, ج۳, ص۱۴۱۲.</ref> گویا در این روایتها تحریف رخ داده؛ زیرا جمله «حی علی خیر العمل» چنانکه نقل شده، در اذان نخستین بوده<ref>الانتصار، ص۱۳۶؛ السنن الکبری, ج۱, ص۴۲۵.</ref> و در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] حذف شده است.<ref>مسند زید بن علی, ص۹۳؛ الصحیح من سیرة النبی, ج۴, ص۲۸۴.</ref> نیز «جمله الصلاة خیر من النوم» در زمان عمر به اذان افزوده شده است.<ref>مسند زید بن علی، ص۹۳.</ref> به دلیل اختلاف در اذان و اقامه ابومحذوره و [[بلال حبشی|بلال]] [[فقیه|فقیهان]] [[اهل سنت]] به گونههای مختلف نظر دادهاند.<ref>سبل الهدی, ج۸, ص۸۶.</ref> بر پایه گزارشی، اذان بلال در [[نماز صبح]] نیز جمله «حی علی خیر العمل» داشته است.<ref>کنز العمال، ج۸، ص۳۴۲.</ref> | ||
==منصب اذانگویی== | ==منصب اذانگویی== | ||
به ادعای ابومحذوره، رسول خدا منصب اذانگویی را به او و تیرهاش [[بنیجمح]] و موالی آنان سپرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۳۹؛ المعجم الکبیر, ج۷, ص۱۷۴؛ المستدرک, ج۳, ص۵۱۵.</ref> از این رو، وی مؤذن مسجدالحرام لقب گرفت<ref>الثقات, ج۳, ص۱۷۴؛ تهذیب الکمال, ج۳۴, ص۲۵۶.</ref> و [[مکه|مکیان]] به اذانگویی او افتخار میکردند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۳۴۰.</ref> استمرار این منصب را برای وی، فرزندان، نوادگان<ref>الطبقات, ج۶, ص۸؛ الثقات, ج۳, ص۱۷۴.</ref> و عموزادگان او و نیز در دیگر خاندانهای جمحی<ref>الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۲.</ref> باید در سایه نصب [[پیامبر(ص)]] دانست. گفتهاند از همین روی، [[معاویه]] مؤذن خود را آنگاه که پیش از ابومحذوره در مسجدالحرام اذان گفت، به درون [[چاه زمزم]] انداخت.<ref>المصنف, ج۱, ص۴۵۹؛ الطبقات، ج۵، ص۴۵۰؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۴۰؛ المستدرک, ج۳, ص۵۱۵.</ref> | به ادعای ابومحذوره، رسول خدا منصب اذانگویی را به او و تیرهاش [[بنیجمح]] و موالی آنان سپرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۳۹؛ المعجم الکبیر, ج۷, ص۱۷۴؛ المستدرک, ج۳, ص۵۱۵.</ref> از این رو، وی مؤذن مسجدالحرام لقب گرفت<ref>الثقات, ج۳, ص۱۷۴؛ تهذیب الکمال, ج۳۴, ص۲۵۶.</ref> و [[مکه|مکیان]] به اذانگویی او افتخار میکردند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۳۴۰.</ref> استمرار این منصب را برای وی، فرزندان، نوادگان<ref>الطبقات, ج۶, ص۸؛ الثقات, ج۳, ص۱۷۴.</ref> و عموزادگان او و نیز در دیگر خاندانهای جمحی<ref>الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۲.</ref> باید در سایه نصب [[پیامبر(ص)]] دانست. گفتهاند از همین روی، [[معاویه]] مؤذن خود را آنگاه که پیش از ابومحذوره در مسجدالحرام اذان گفت، به درون [[چاه زمزم]] انداخت.<ref>المصنف, ج۱, ص۴۵۹؛ الطبقات، ج۵، ص۴۵۰؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۴۰؛ المستدرک, ج۳, ص۵۱۵.</ref> | ||
ابومحذوره در دوره عُمَر به تشویق خلیفه، اذان ظهر را به سبب گرمای هوا به تأخیر میانداخت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۹۸، ۱۴۱؛ اتحاف الخیره، ج۱، ص۴۳۶.</ref> وی هنگام [[طواف]]، [[حاجی|حاجیان]] را با صدای بلند به [[تکبیر]] و [[تهلیل]] ترغیب میکرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۴۶.</ref> | ابومحذوره در دوره عُمَر به تشویق خلیفه، اذان ظهر را به سبب گرمای هوا به تأخیر میانداخت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۹۸، ۱۴۱؛ اتحاف الخیره، ج۱، ص۴۳۶.</ref> وی هنگام [[طواف]]، [[حاجی|حاجیان]] را با صدای بلند به [[تکبیر]] و [[تهلیل]] ترغیب میکرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۴۶.</ref> | ||
==وفات و روایت پیامبر(ص) درباره وفات وی== | ==وفات و روایت پیامبر(ص) درباره وفات وی== | ||
بر اساس نظر مشهور، وی به سبب داشتن منصب اذانگویی مسجدالحرام به [[مدینة النبی|مدینه]] نرفت و در [[مکه]] درگذشت.<ref>الطبقات, ج۶, ص۸؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۴؛ تهذیب الکمال, ج۳۴, ص۲۵۹.</ref> اما برخی از اقامت طولانی وی در [[کوفه]]<ref>مشاهیر علماء الامصار, ص۵۷.</ref> و مدتی نیز در [[شام]] یاد کردهاند.<ref>معرفة الصحابه, ج۳, ص۱۴۱۱.</ref> خانه وی در مکه در [[محله بنیسهم]] و در مجاورت [[کوه قعیقعان|کوه قُعَیقَعان]] قرار داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۶۴؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۴۳.</ref> درگذشت وی را میان سالهای ۵۸ تا ۷۹ق. دانستهاند.<ref>الثقات، ج۳, ص۱۷۴؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۴.</ref> گویا این اختلاف نظر ناشی از این روایت است که رسول خدا(ص) بر [[ابوهریره]] و [[سمرة بن جندب]] و ابومحذوره وارد شد و فرمود هریک از آن سه که دیرتر بمیرد، از جهنمیان است.<ref>الاستیعاب, ج۲, ص۶۵۴؛ تهذیب الکمال, ج۱۲, ص۱۳۳؛ امتاع الاسماع، ج۱۲، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref> این خبر را میتوان هشداری به این سه نفر و برخاسته از آیندهنگری پیامبر(ص) درباره سرنوشت آنان دانست.<ref>ابوهریره، ص۲۱۵.</ref> از این رو، نزد [[اهل سنت]] در سال وفات این سه نفر اختلاف بسیار دیده میشود. برخی سال وفات ابومحذوره را پس از سمرة بن جندب (م.۵۸، ۵۹، ۶۰<ref>الاستیعاب, ج۲, ص۶۵۴؛ اسد الغابه, ج۲, ص۳۵۶؛ الاصابه, ج۳, ص۱۵۰.</ref> یا ۷۹ق.)<ref>الاصابه, ج۷, ص۳۵۶.</ref> و برخی پیش از سمره<ref>انساب الاشراف, ج۱۰, ص۲۶۷؛ البدایة و النهایه, ج۶, ص۲۲۶؛ امتاع الاسماع, ج۱۲, ص۲۲۴.</ref> و بعضی دیگر پس از درگذشت ابوهریره (م.۵۹ یا ۷۹ق.<ref>المعجم الصغیر, ج۱, ص۱۲۵؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۲.</ref> ) دانستهاند.<ref>التاریخ الکبیر, ج۲, ص۱۹؛ المعجم الکبیر, ج۷, ص۱۷۷.</ref> به هر حال، این روایت موجب نقض دیدگاه [[عدالت صحابه]] است. از همین رو، گروهی از بزرگان اهل سنت به توجیهاتی سُست و خلاف ظاهر در این زمینه دست زدهاند. در مرحله نخست خواستهاند با اظهار نظرهای گوناگون درباره تاریخ مرگ این سه نفر، این موضوع در ابهام بماند. به همین منظور، در برخی روایتها، نام سمره را حذف کرده و از او با عنوان «رجل آخر» یاد کردهاند.<ref>المعجم الکبیر، ج۷، ص۱۷۷؛ تهذیب الکمال، ج۳۴، ص۲۵۷.</ref> نیز آن را حدیثی غریب شمرده و علت آن را حضور شخصی به نام [[سعید بن یزید بن سلمه]] در سند روایت میدانند. اما او [[ثقه]] است و روایتهایش در [[صحاح سته]] دیده میشود.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۴.</ref> | بر اساس نظر مشهور، وی به سبب داشتن منصب اذانگویی مسجدالحرام به [[مدینة النبی|مدینه]] نرفت و در [[مکه]] درگذشت.<ref>الطبقات, ج۶, ص۸؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۴؛ تهذیب الکمال, ج۳۴, ص۲۵۹.</ref> اما برخی از اقامت طولانی وی در [[کوفه]]<ref>مشاهیر علماء الامصار, ص۵۷.</ref> و مدتی نیز در [[شام]] یاد کردهاند.<ref>معرفة الصحابه, ج۳, ص۱۴۱۱.</ref> خانه وی در مکه در [[محله بنیسهم]] و در مجاورت [[کوه قعیقعان|کوه قُعَیقَعان]] قرار داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۲۶۴؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۴۳.</ref> درگذشت وی را میان سالهای ۵۸ تا ۷۹ق. دانستهاند.<ref>الثقات، ج۳, ص۱۷۴؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۴.</ref> گویا این اختلاف نظر ناشی از این روایت است که رسول خدا(ص) بر [[ابوهریره]] و [[سمرة بن جندب]] و ابومحذوره وارد شد و فرمود هریک از آن سه که دیرتر بمیرد، از جهنمیان است.<ref>الاستیعاب, ج۲, ص۶۵۴؛ تهذیب الکمال, ج۱۲, ص۱۳۳؛ امتاع الاسماع، ج۱۲، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref> این خبر را میتوان هشداری به این سه نفر و برخاسته از آیندهنگری پیامبر(ص) درباره سرنوشت آنان دانست.<ref>ابوهریره، ص۲۱۵.</ref> از این رو، نزد [[اهل سنت]] در سال وفات این سه نفر اختلاف بسیار دیده میشود. برخی سال وفات ابومحذوره را پس از سمرة بن جندب (م.۵۸، ۵۹، ۶۰<ref>الاستیعاب, ج۲, ص۶۵۴؛ اسد الغابه, ج۲, ص۳۵۶؛ الاصابه, ج۳, ص۱۵۰.</ref> یا ۷۹ق.)<ref>الاصابه, ج۷, ص۳۵۶.</ref> و برخی پیش از سمره<ref>انساب الاشراف, ج۱۰, ص۲۶۷؛ البدایة و النهایه, ج۶, ص۲۲۶؛ امتاع الاسماع, ج۱۲, ص۲۲۴.</ref> و بعضی دیگر پس از درگذشت ابوهریره (م.۵۹ یا ۷۹ق.<ref>المعجم الصغیر, ج۱, ص۱۲۵؛ الاستیعاب, ج۴, ص۱۷۵۲.</ref>) دانستهاند.<ref>التاریخ الکبیر, ج۲, ص۱۹؛ المعجم الکبیر, ج۷, ص۱۷۷.</ref> به هر حال، این روایت موجب نقض دیدگاه [[عدالت صحابه]] است. از همین رو، گروهی از بزرگان اهل سنت به توجیهاتی سُست و خلاف ظاهر در این زمینه دست زدهاند. در مرحله نخست خواستهاند با اظهار نظرهای گوناگون درباره تاریخ مرگ این سه نفر، این موضوع در ابهام بماند. به همین منظور، در برخی روایتها، نام سمره را حذف کرده و از او با عنوان «رجل آخر» یاد کردهاند.<ref>المعجم الکبیر، ج۷، ص۱۷۷؛ تهذیب الکمال، ج۳۴، ص۲۵۷.</ref> نیز آن را حدیثی غریب شمرده و علت آن را حضور شخصی به نام [[سعید بن یزید بن سلمه]] در سند روایت میدانند. اما او [[ثقه]] است و روایتهایش در [[صحاح سته]] دیده میشود.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸۴.</ref> | ||
برخی، از جمله [[بیهقی]] و [[ابن کثیر]]، برخلاف دیگران، ظاهر سخن پیامبر(ص) را پذیرفته و آخرین نفر را سمره معرفی کردهاند.<ref>البدایة و النهایه، ج۶، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref> [[علامه شرف الدین]] درباره این روایت توضیح فراوان داده و این ابهام از طرف پیامبر را دلیل خُبث باطنی هر سه، از جمله ابومحذوره، دانسته است.<ref>ابوهریره، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> | برخی، از جمله [[بیهقی]] و [[ابن کثیر]]، برخلاف دیگران، ظاهر سخن پیامبر(ص) را پذیرفته و آخرین نفر را سمره معرفی کردهاند.<ref>البدایة و النهایه، ج۶، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref> [[علامه شرف الدین]] درباره این روایت توضیح فراوان داده و این ابهام از طرف پیامبر را دلیل خُبث باطنی هر سه، از جمله ابومحذوره، دانسته است.<ref>ابوهریره، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |