در حال ویرایش اخشیدیان
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Jalalyaghmoori }} | ||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
}} | |||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
اِخشیدیان: خاندانی حکومتگر در مصر و شام و بانفوذ در حرمین (حکومت در سالهای 323 ـ 358ق.) بنیانگذار حکومت اخشیدیان، ابوبکر محمد بن طُغج بن جُف معروف به اخشید (حاکم در 268ـ334ق.) بود. اخشید به معنای درخشان یا فرمانروای فرمانروایان است. این لقب، عنوان حکمرانان ایرانی سُغد و فَرغانه بوده. پس از ابوبکر اخشیدی، پسرش ابوالقاسم اُنجور (درگذشت در 349ق.) با سرپرستی کافور اخشیدی به حکومت رسید. سپس برادرش علی (درگذشت در 355ق.). اخشیدیان در نبرد سالهای 330 تا 335ق. میان محمد بن طغج و قرمطیان، توانستند حجرالاسود را پس از گذشت نزدیک به دو دهه از انتقال آن به منطقه هَجَر بحرین، بازگردانند. درباره حکمرانانی که از سوی اخشیدیها بر مکه حکومت کردند، آگاهیهای کافی نداریم. از امرای حج اخشیدیان میتوان، عمر بن حسن عباسی، قاضی مکه در سالهای 321 تا 334ق. را نام برد. بر پایه برخی گزارشها، پیش از فاطمیان، جعفر بن محمد از بنوموسی در سال356 یا 358ق. به سلطه اخشیدیان پایان داد و مکه را تصرف کرد. | |||
==بنیانگذار، واژهشناسی== | ==بنیانگذار، واژهشناسی== | ||
بنیانگذار حکومت اخشیدیان، ابوبکر محمد بن طُغج بن جُف معروف به اخشید (حاکم در 268ـ334ق.) بود. وی کانون قدرت اخشیدیان بود و پس از او سیر نزول و سقوط این خاندان آغاز شد. | بنیانگذار حکومت اخشیدیان، ابوبکر محمد بن طُغج بن جُف معروف به اخشید (حاکم در 268ـ334ق.) بود. وی کانون قدرت اخشیدیان بود و پس از او سیر نزول و سقوط این خاندان آغاز شد. | ||
اخشید به معنای درخشان یا فرمانروای فرمانروایان است. این لقب، عنوان حکمرانان ایرانی سُغد و فَرغانه بوده<ref>سیر اعلام النبلاء، ج5، ص365.</ref> و نخستین بار از سوی | اخشید به معنای درخشان یا فرمانروای فرمانروایان است. این لقب، عنوان حکمرانان ایرانی سُغد و فَرغانه بوده<ref>سیر اعلام النبلاء، ج5، ص365.</ref> و نخستین بار از سوی الراضی عباسی (حاکم در 322ـ329ق.) به محمد بن طغج داده شد.<ref>سلسلههای اسلامی جدید، ص137-138.</ref> ابوبکر اخشیدی از خانوادهای ترک از آسیای مرکزی برآمد.<ref>سلسلههای اسلامی جدید، ص137.</ref> جدش، جُف بن یلتکین/ بلتکین، از فَرغانه در آسیای مرکزی و در زمره غلامان برگزیده معتصم (حاکم در 218 ـ 227ق.) خلیفه عباسی بود.<ref>تاریخ الاسلام، ج25، ص111-112، الوافی بالوفیات، ج3، ص142؛ نک: سلسلههای اسلامی جدید، ص137.</ref> طُغج بن جف در شمار فرماندهان سپاه طولونیها جای داشت که از سوی خُماروَیه (حاکم در270ـ282ق.) بر شام ولایت یافت. وی در سفر به بغداد، به خشم وزیر بغداد عباس بن حسن گرفتار گشت و همراه فرزندش محمد به زندان افتاد و همان جا مُرد. اما فرزندش آزاد شد. بعدها محمد بن طُغج با کمک برادرش عبیدالله بن طغج، انتقام پدر را گرفت و وزیر بغداد را کشت و به شام گریخت و به خدمت احمد بن بسطام (درگذشت در 297ق.) حکمران شام درآمد.<ref>وفیات الاعیان، ج5، ص57.</ref> محمد بن طغج در نبرد با خلیفه فاطمی مغرب نقش داشت. پس از چندی، خلافت عباسی بغداد، حکمرانی شام را در سال 318ق. و مصر را در سال 321ق. به وی سپرد.<ref>تاریخ دمشق، ج5، ص180؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص508.</ref> سپس ابن رائق، امیر الامرای خلیفه بغداد، کوشید به سلطه اخشیدیان بر شام پایان دهد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص507؛ تاریخ الاسلام، ج24، ص57.</ref> پس از چند نبرد، موقعیت ابوبکر اخشیدی ثبات بیشتر یافت و میان دستگاه خلافت و اخشیدیان صلح برقرار شد و حکمرانی ابوبکر اخشیدی بر مصر و شام در عوض پرداخت سالیانه 000/140 دینار طلا پذیرفته گشت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص498؛ البدایة و النهایه، ج11، ص217.</ref> | ||
در سال 332ق. محمد بن طغج به دیدار متقی خلیفه عباسی آمد که نزد | در سال 332ق. محمد بن طغج به دیدار متقی خلیفه عباسی آمد که نزد حمدانیان حلب گریخته بود و با اصرار از او خواست که به مصر بیاید.<ref>الکامل، ج8، ص418.</ref> برخی گفتهاند که هدف ابوبکر از این پیشنهاد، آمادهکردن زمینه انتقال خلافت به مصر بود؛ کاری که موجب میشد اخشیدیان زیر لوای خلیفه بازیچه آنها، بر دنیای اسلام حکومت کنند.<ref>دولت حمدانیان، ص244.</ref> | ||
محمد بن طغج، شجاع<ref>شذرات الذهب، ج4، ص188؛ النجوم الزاهره، ج3، ص211.</ref> و مستبد و قدرتطلب بود.<ref>مقاتل الطالبیین، ص448؛ تاریخ الاسلام، ج25، ص112؛ الوافی بالوفیات، ج3، ص142.</ref> او در | محمد بن طغج، شجاع<ref>شذرات الذهب، ج4، ص188؛ النجوم الزاهره، ج3، ص211.</ref> و مستبد و قدرتطلب بود.<ref>مقاتل الطالبیین، ص448؛ تاریخ الاسلام، ج25، ص112؛ الوافی بالوفیات، ج3، ص142.</ref> او در ذیحجه سال 334ق. درگذشت<ref>التنبیه و الاشراف، ص165؛ تاریخ الاسلام، ج25، ص30.</ref> | ||
==سایر حاکمان== | ==سایر حاکمان== | ||
پس از | پس از ابوبکر اخشیدی، پسرش ابوالقاسم اُنجور (درگذشت در 349ق.) با سرپرستی کافور اخشیدی به حکومت رسید. سپس برادرش علی (درگذشت در 355ق.)<ref>تاریخ دمشق، ج48، ص215.</ref> حکومت یافت. اما قدرت واقعی و حکومت مصر به طور کامل در دست کافور بود<ref>الوافی بالوفیات، ج24، ص231.</ref> و او توانست تهدیدهای فاطمیان در سراسر مرز آفریقای شمالی و حَمدانیان در شمال شام را دفع کند.<ref>الکامل، ج8، ص457؛ وفیات الاعیان، ج4، ص99-100؛ سلسلههای اسلامی جدید، ص138.</ref> اندکی پس از مرگ کافور، حکومت اخشیدیان به دست فاطمیان در سال 358ق. برافتاد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج16، ص223-224؛ تاریخ دمشق، ج13، ص130.</ref> | ||
==پیمان صلح با سیفالدوله حمدانی== | ==پیمان صلح با سیفالدوله حمدانی== | ||
تهدیدهای حمدانیان باعث شد اخشیدیان به جای توجه به تهدید آشکار فاطمیان مغرب، به فکر رویارویی با | تهدیدهای حمدانیان باعث شد اخشیدیان به جای توجه به تهدید آشکار فاطمیان مغرب، به فکر رویارویی با سیف الدوله حمدانی باشند که وضع سیاسی به سود او رقم میخورد.<ref>الکامل، ج8، ص445.</ref> سیفالدوله با همراهی حکمران حلب، وارد این شهر شد و سپس در اندیشه تصرف دمشق برآمد. لشکر اخشیدیان در آغاز با شکست روبهرو شد<ref>تاریخ دمشق، ج43، ص21.</ref>؛ اما سرانجام با ترفندهای آنان، سیف الدوله نتوانست وارد شهر شود و میانشان پیمان صلح برقرار شد و سیف الدوله دختر برادر اخشید را به همسری گرفت.<ref>تاریخ امراء مکه، ص384.</ref> با توجه به عواملی همچون تهدیدهای بیزانسیها در نزدیکی مصر، خلافت نوپای فاطمی در مغرب، و بیم از خلافت عباسی بغداد، واقعبینی دولت اخشیدی در این مصالحه آشکار است.<ref>دولت حمدانیان، ص247.</ref> | ||
==اخشیدیان و حرمین== | ==اخشیدیان و حرمین== | ||
===حکمرانی بر حرمین=== | ===حکمرانی بر حرمین=== | ||
تاریخنگاران، زمان نفوذ اخشیدیان در | تاریخنگاران، زمان نفوذ اخشیدیان در مکه و حکمرانی بر آن را به دقت مشخص نکردهاند. گویا این اتفاق در سال 331ق. رخ داده باشد.<ref>افادة الانام، ج3، ص71-72؛ تاریخ مکه، ص227.</ref> پیش از اخشیدیان، فرماندهان ترک بر حرمین حکمرانی داشتند که در دستگاه خلافت عباسی به قدرت رسیده بودند؛ از جمله عَج بن حاج، مونس مظفر، ابن مُلاحظ و ابن مُحارب که در سالهای نزدیک به سلطه اخشیدیان، حرمین را اداره میکردند.<ref>تاریخ طبری، ج10، ص139؛ الکامل، ج8، ص11-12؛ افادة الانام، ج3، ص71.</ref> حکمرانی اخشیدیان بر حرمین در روزگار سه تن از خلفای عباسی یعنی متقی (حاکم در 329ـ333ق.)، مستکفی (حاکم در 333ـ334ق.) و مطیع (حاکم در 334ـ363ق.) بوده است. | ||
اخشیدیان از استیلا بر مکه، برای تقویت پایگاه معنوی خود در میان مسلمانان سود میبردند.<ref>نک: تاریخ مکه، ص228.</ref> در 331ق. متقی عباسی فرمان حکمرانی محمد بن طغج را بر | اخشیدیان از استیلا بر مکه، برای تقویت پایگاه معنوی خود در میان مسلمانان سود میبردند.<ref>نک: تاریخ مکه، ص228.</ref> در 331ق. متقی عباسی فرمان حکمرانی محمد بن طغج را بر حرمین، شام و مصر نوشت<ref>تاریخ امراء مکه، ص383.</ref>. همچنین برای دو فرزند خردسالش، ابوالقاسم اُنجور و ابوالحسن علی، پس از وی عقد ولایت حرمین بست و مقرر شد کافور اخشیدی، خادم او، کفالت آنان را عهدهدار شود.<ref>تاریخ مکه، ص227.</ref> به گزارش فأسی، ولایت اخشیدیان بر حرمین، از سوی متقی عباسی بوده<ref>شفاء الغرام، ج2، ص230؛ امراء البلد الحرام، ص26-27.</ref> و نه مکتفی عباسی، چنانکه در برخی منابع آمده است.<ref>افادة الانام، ج3، ص72.</ref> | ||
===بازگرداندن حجرالاسود از بحرین به مکه=== | ===بازگرداندن حجرالاسود از بحرین به مکه=== | ||
در آغاز حکومت ابوبکر اخشیدی و نیز پیش از آن، وضع سیاسی | در آغاز حکومت ابوبکر اخشیدی و نیز پیش از آن، وضع سیاسی مکه آرام و با ثبات نبود. در پی ستیز میان او و بنیرائق و نیز تعطیلی چندین ساله حج در میان سالهای 332 تا 338ق. این اوضاع ناآرام سیاسی، سختتر و وخیمتر گشت. از رخدادهای روزگار اخشیدیان، نبردی بود که میان سالهای 330 تا 335ق. میان محمد بن طغج و قرمطیان روی داد. اخشیدیان توانستند حجرالاسود را پس از گذشت نزدیک به دو دهه از انتقال آن به منطقه هَجَر بحرین، بازگردانند.<ref>تاریخ امراء مکه، ص385.</ref> در منابع تاریخی از پرداخت بیش از 50 هزار دینار برای بازگرداندن حجرالاسود یاد شده؛ اما به نظر میرسد زمینه اصلی این رویداد، پیروزی اخشیدیان و ناتوانی قرمطیان بود و بدین سان، مصالحه با آنان بهگونه مقتدرانه صورت گرفت. گفتنی است که تلاش حکومتها و سیاستمداران در سالهای پیش برای قبولاندن این کار به سران قرمطیان به جایی نرسیده بود.<ref>نک: تاریخ مکه، ص221؛ تاریخ امراء مکه، ص385.</ref> | ||
===درگیریها با عراقیها | ===درگیریها با عراقیها== | ||
در سال 340ق. میان | در سال 340ق. میان امیر حج بغداد، عمر بن یحیی علوی، با کاروان مصر به امیری فرزند ابوبکر اخشیدی که از جانب کافور تجهیز شده بود، درگیری سختی رخ داد که به پیروزی مصریان انجامید. این پیروزی آغاز نفوذ مصریان در حرمین و ضعف سلطه عباسی قلمداد شده است.<ref>منائح الکرم، ج2، ص200-201؛ تاریخ امراء مکه، ص386.</ref> البته در نبردهای میان سالهای 341ـ343ق. عراقیان پیروز میشدند؛ اما در سالهای بعد ابن طغج اخشیدی بر اوضاع مسلط گشت. این درگیریها که در روزگار نفوذ آل بویه بر دستگاه خلافت رخ داد، بر سر خواندن خطبه و نماز در منا بوده است. هواداران معزالدوله بُوَیهی از نماز گزاردن و خطبه خواندن اخشیدیان در منا پیشگیری کردند و آنها نیز از ورود کاروان عراق به مکه و برگزاری مناسک جلوگیری نمودند.<ref>الدرر الفرائد، ج1، ص328؛ تاریخ امراء مکه، ص387.</ref> از آنجا که بردن نام حاکمان بر منبر حرمین بیانگر قدرت و اهمیت آنان بود، حاکمان اخشیدی بسیار میکوشیدند تا این مایه قدرت را برای خود حفظ کنند. نامه ابوبکر اخشیدی به امپراتور روم که در آن به شرافت حکمرانی بر حرمین اشاره کرده، از همین حقیقت حکایت دارد.<ref>تاریخ مکه، ص227-228.</ref> | ||
برخی با بررسی ناپایداری سیاسی | برخی با بررسی ناپایداری سیاسی مکه در آغاز سلطه اخشیدیان، به این نتیجه رسیدهاند که مکه پس از سلطه اخشیدیها، بر اثر نبرد و وحشت، گرفتار همان دشواریهای پیشین بود.<ref>نک: تاریخ مکه، ص228.</ref> عباسیان و اثرگذاران بر قدرت سیاسی عراق از اوضاع مکه ناراضی و در صدد بودند تا نفوذشان را در آنجا برقرار سازند. از این رو، در سال 342ق. دو تن از علویان به نام ابوالحسن محمد بن عبدالله و ابوعبدالله احمد بن عمر بن یحیی را برای سرپرستی حج عراق به مکه فرستادند و سپاه و سلاح فراهم کردند تا مکه را از سلطه اخشیدیان رها سازند. میان این دو علوی با اخشیدیان نبردی روی داد و اخشیدیها پیروز شدند. در سال 343ق. نیز در نبردی دیگر اخشیدیان به پیروزی رسیدند. در این دوران، یکی از نامآورترین نقیبان طالبیها، ابواحمد موسوی پدر شریف رضی بود که سالهای پیاپی در رأس گروهی از علویان، امارت حج عراق را عهدهدار بود. از دیدگاه سباعی، تاریخنگار مکه در روزگار ما، عباسیان با این اقدام کوشیدند تا از نفوذ شخصیت او در میان قبایل، برای بهبود وضع سیاسی مکه بهره برند؛ ولی در این کار توفیق نیافتند؛ زیرا حکومت اخشیدیان در مکه ریشهدار شده بود.<ref>تاریخ مکه، ص228.</ref> | ||
در روزگار کافور اخشیدی، روابط | در روزگار کافور اخشیدی، روابط مصر و مدینه تقویت شد. برخی از اشراف حسینی با کافور مراودات نزدیک داشتند؛ از جمله محمد بن عبدالله بن طاهر، ملقب به مسلم، که از دوستان کافور بود و توجه او را به مدینه جلب کرد. به سبب همین ارتباطها، کافور عطایا و صدقات فراوان به مردم مدینه میداد.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص131.</ref> ولایت اخشیدیان بر مدینه، ظاهری بود و آنان در نصب و برکناری امیران و حاکمان مدینه نقش نداشتند و در اداره شهر دخالت نمیکردند. آنها در ستیزهای سیاسی میان اشراف حسنی و حسینی، سیاستی خاص نداشتند.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص131.</ref> در سال 348ق. بر اثر همین بیتوجهی و ضعف اخشیدیان، میان این سادات و اشراف نبردی رخ داد.<ref>الدرر الفرائد، ج1، ص325-327.</ref> | ||
===حکمرانان اخشیدی حاکم بر مکه=== | ===حکمرانان اخشیدی حاکم بر مکه=== | ||
درباره حکمرانانی که از سوی اخشیدیها بر مکه حکومت کردند، آگاهیهای کافی نداریم و بخشی از همین آگاهیها هم پیراسته از ناسازگاری نیست. تاریخنگاری آگاه چون | درباره حکمرانانی که از سوی اخشیدیها بر مکه حکومت کردند، آگاهیهای کافی نداریم و بخشی از همین آگاهیها هم پیراسته از ناسازگاری نیست. تاریخنگاری آگاه چون تقی الدین فأسی مینویسد که حکمرانان منصوب از سوی اخشیدیان بر حرمین را نمیشناسد.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص231.</ref> گزارش فأسی (درگذشت در 832ق.) به این معناست که اخشیدیان حکمرانانی بر حرمین نگماشتند و ولایت خود آنها هم صوری بوده است. در گزارشهای دیگر، بر این ویژگی ولایت اخشیدیان بر حرمین تصریح شده است.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص130.</ref> برابر این داوری، گزارش ابن ظهیره قرشی نشان میدهد که در سال 338ق. قاضی ابوجعفر محمد بن حسن عباسی ولایت مکه را از سوی علی بن اخشید عهدهدار گشت.<ref>الجامع اللطیف، ص265؛ منائح الکرم، ج2، ص201-202، افادة الانام، ج3، ص72.</ref> | ||
===امرای حج اخشیدی=== | ===امرای حج اخشیدی=== | ||
درباره امرای حج روزگار اخشیدیان و درگیریها و مشکلات آن دوران، گزارشهایی در منابع بازتاب یافتهاند. از جمله، از | درباره امرای حج روزگار اخشیدیان و درگیریها و مشکلات آن دوران، گزارشهایی در منابع بازتاب یافتهاند. از جمله، از امارت حج عمر بن حسن عباسی، قاضی مکه در سالهای 321 تا 334ق. یاد شده و گفتهاند که در برخی از این سالها به سبب هراسی که قرمطیان پدید آورده بودند، کاروانی از عراق به حج نمیآمد.<ref>الدرر الفرائد، ج1، ص325-327.</ref> | ||
===پایان حکومت بر مکه=== | ===پایان حکومت بر مکه=== | ||
به رغم استواری پایههای دولت اخشیدی در مکه، اعراب | به رغم استواری پایههای دولت اخشیدی در مکه، اعراب بنوسلیم در سال 356ق. بر آنان شوریده، حاجیان مصری را غارت کردند و امیرشان را کشتند. بر پایه برخی گزارشها، پیش از فاطمیان، جعفر بن محمد از بنوموسی در سال356 یا 358ق. به سلطه اخشیدیان پایان داد و مکه را تصرف کرد.<ref>افادة الانام، ج3، ص75.</ref> به این ترتیب، حکومت مکه پس از اخشیدیان، به اشراف بنوحسن (موسویان، سلیمانیان، هواشم و بنوقتاده) رسید.<ref>افادة الانام، ج3، ص74.</ref> | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== | ||
خط ۱۰۲: | خط ۸۵: | ||
* '''الوافی بالوفیات''': الصفدی (درگذشت در 764ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق | * '''الوافی بالوفیات''': الصفدی (درگذشت در 764ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق | ||
* '''وفیات الاعیان''': ابن خلکان (درگذشت در 681ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر. | * '''وفیات الاعیان''': ابن خلکان (درگذشت در 681ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر. | ||