نسخهٔ فعلی |
متن شما |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مقاله فقهی
| | استظلال |
| | صفحه =
| | استظلال:بهرهگيري احرامگزار از سايه، از محرمات احرام |
| | لینک = https://wikihaj.com/view/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B8%D9%84%D8%A7%D9%84_(%D9%81%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9)
| | واژه استظلال از ريشه «ظ ـ ل ـ ل» به معناي پناه بردن به سايه، به سايه در آمدن، و سايه خواستن به كار ميرود.[1]در مبحث حج منابع فقهي، استظلال يا تظليل به عنوان يكي از محرمات احرام٭، بهگونه مستقل در مبحث پوشاندن سر٭ كه از ديگر محرمات احرام است، بررسي ميشود. كاربرد اين واژه در منابع فقهي بيشتر به همان معناي لغوي است؛ اما با توجه به قيود و شرايط استظلال به منزله يكي از محرمات احرام، اين اصطلاح در فقه اسلامي معنايي خاصتر از مفهوم لغوي يافته و بيشتر مقصود از آن، بهرهگيري مرد محرم از سايه آفتاب در حال حركت وسيله حمل و نقل، مانند كجاوه و خودرو و قطار، و حتي در حال پيادهروي است.[2] |
| | متن = استظلال (فتاوای مراجع)
| | البته شماري از فقيهان مقصود از تظليل و استظلال را مفهومي گستردهتر از پناه بردن به سايه آفتاب و شامل بهرهگيري از هرگونه مانع در برابر سرما و گرما و باد و باران و مانند اينها دانسته و از استظلال در شب نيز سخن به ميان آوردهاند.[3]به باور آنان، معناي اصلي ريشه «ظـلـل» پوشاندن است[4]، چنانكه در برخي حديثهاي مربوط به استظلال نيز نگاه داشتن خود از سرما و گرما و باران در ميان است. (ادامه مقاله← برخي احكام جزئي استظلال) |
| }}
| | حكم استظلال:فقيهان شيعه و اهل سنت به پشتوانه ادله فقهي، به ويژه حديثهاي حكايتگر سيره پيامبر گرامي (ص) و امامان: و صحابه و تابعين، حكم استظلال را ياد كردهاند. |
| {{احکام احرام عمودی}}
| | 1. ديدگاه فقيهان امامي: به باور بيشتر نزديك به همه فقيهان امامي[5]، استظلالِ مُحرم با تحقق شرايطي (ادامه مقاله ← قيود و شرايط حرمت استظلال) جايز نيست. بر اين اساس، احرامگزار نميتواند بر وسيله سواري سقفدار مانند كجاوه و هودج[6]ـ و حتي به باور فقيهان معاصر، وسايلي چون كشتي، هواپيما و خودرو[7]ـ سوار شود. اندكي از فقيهان امامي از جمله ابن جنيد اسكافي، به سايه نرفتن را مستحب شمردهاند.[8]پشتوانه ديدگاه مشهور، حديثهاي پرشمار[9]و معتبر است كه برخي از آنها صحيح قلمداد شدهاند[10]؛ مانند روايتهاي راوياني چون اسماعيل بن عبدالخالق[11]و هشام بن سالم[12]از امام صادق(ع)، عبدالله بن مغيره[13]از امام كاظم(ع) و سعد بن سعد اشعري[14]از امام رضا(ع). شماري از آن حديثها نيز حسنه يا موثقه به شمار رفتهاند[15]؛ مانند روايتهايي كه محمد بن منصور[16]از امام صادق(ع) و اسحاق بن عمار[17]و عثمان بن عيسي[18]از امام كاظم(ع) گزارش كردهاند. در اين حديثها، احرامگزاران بهگونه صريح يا ضمني از جاي گرفتن در وسايلي مانند كجاوه و زير سايبان رفتن به هنگام حركت نهي شده و به سير زير آفتاب فرمان يافتهاند (أَضحِ لِمَن أحْرَمْتَ له).[19]نيز در برخي روايتها، اصرار عملي پيشوايان دين از جمله پيامبر گرامي (ص)[20]و امام جواد(ع)[21]بر پرهيز از استظلال در حال احرامگزارش شده است. ديگر ادله[22]رواياتي هستند كه از گفتوگوهايي ميان امامان شيعه: و سران مذهب حنفيگزارش دادهاند، مانند گفتوگوي ابوحنيفه[23](م.150ق.) با امام صادق(ع) و مناظرات جداگانه ابويوسف[24](م.182ق.) و محمد بن حسن شيباني[25](م.189ق.) با امام كاظم(ع). به باور شماري از فقيهان، حكمتِ حرمت پوشش بخشهايي از بدن در حال احرام، يعني پرهيز از آسايشطلبي و تنآسايي، در حكم حرمت استظلال نيز وجود دارد.[26] |
| '''استظلال'''، بهرهگیری احرامگزار از سایه و یکی از محرمات [[احرام]] برای مردان است. بیشتر فقیهان [[شیعه]]، و [[مالک بن انس]] و [[احمد بن حنبل]] از میان [[اهل سنت]]، به حرمت استظلال فتوا دادهاند.
| | براي استحبابِ پرهيز از استظلال در فقه امامي، سه حديث را پشتوانه شمردهاند[27]: صحيحه حلبي[28]، صحيحه علي بن جعفر[29]و صحيحه جميل بن دراج.[30]فقيهان با توجه به دلالت حديثهاي بسيار بر حرمت استظلال، اين ديدگاه را نپذيرفته و گفتهاند: تعبير «ما يُعْجِبُني» كه در حديث حلبي ياد شده، درباره حرمت نيز به كار ميرود[31]و دست كم در جواز صراحت ندارد. نيز تعبير «و قد رخّص» در روايت جميل، بر جواز استظلال در برخي موارد به سبب اضطرار دلالت دارد و با حكم اوّلي وجوب ناسازگار نيست.[32]افزون بر اين، موضوع روايت علي بن جعفركه گويا استظلال را جايز شمرده، نيز قضيهاي شخصي و چه بسا مربوط به اضطرار است، چنانكه وجوب كفاره شاهد همين مدعا است.[33]شماري از اين حديثها را نيز از باب تقيه٭ دانستهاند.[34] |
| | | 2. ديدگاه فقيهان مذاهب ديگر: از ميان پيشوايان مذاهب اهل سنت، مالك بن انس[35](م.179ق.) و احمد بن حنبل[36](م.241ق.) به حرمت استظلال با كجاوه و وسايل همانند آن باور دارند، همچنانكه از صحابه و فقيهان نخستين، كساني چون عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن مهدي و فقيهان مدينه اين ديدگاه را داشتهاند.[37]مهمترين پشتوانه باورمندان به حرمت استظلال، سيره پيامبر گرامي (ص) و جانشينان ايشان و صحابه و تابعين است؛ زيرا آنان بدون محمِل و سايبان و زير آفتاب حج ميگزاردند[38]. نيز بر پايه روايت جابر از پيامبر گرامي (ص)، گناهانِ مُحرمي كه در پرتو آفتاب احرام بگزارد، با غروب خورشيد از ميان ميرود.[39]بر پايه گزارشهايي، عبدالله بن عمر مُحرماني را كه سايباني براي خود برگرفته بودند، از استظلال پرهيز ميداد و آنان را به آشكار ساختن خود در برابر آفتاب (إضحاء) سفارش ميكرد.[40]لزوم دوري از آسايشطلبي، از ادله حرمت استظلال به شمار رفته است.[41] |
| استظلال موقعی حرام است که احرامگزار مرد و بالغ بوده، در حال حرکت باشد و اضطراری در میان نباشد. همچنین اگر سایه در حرکت نباشد، مانند عبور حجگزار از سایه دیوار یا درخت، استظلال حرام شمرده نشده است.
| | ناقدانِ اين ادله[42]، فعل پيامبر(ص) و صحابه را دلالتگر بر وجوب ندانسته، با ضعيف شمردن سند روايت مرفوعه جابر، آن را داراي معناي استحباب دانستهاند. استناد به حديثهاي ابن عمر را نيز شماري از فقيهان نپذيرفتهاند. در فقه حنبلي، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند ديدگاه ديگر نيز مطرح شده است[43]: أ.كراهت استظلال. برخي از شارحان فقه حنبلي، مقصود احمد بن حنبل را از كراهت، همين معنا يعني كراهت تنزيهي، دانستهاند. ب. جواز استظلال بدون كراهت. ج. حرمت استظلال، اگر اندك نباشد.[44] |
| | | در برابر، فقيهان حنفي[45]، شافعي[46]و زيدي[47]استظلال در كجاوه را در شمار محرمات احرام ندانسته و بهره بردن از آن را در حال احرام تجويز كردهاند. از صحابه و فقيهان نخست، كساني چون عثمان، ربيعه، ثوري، ابوحنيفه (م.150ق.) و شافعي (م.204ق.) اين ديدگاه را پذيرفتهاند.[48]باورمندان به اين ديدگاه نيز به سنّت نبوي و سيره صحابه استناد كردهاند؛ مانند روايت ام الحصين كه بر پايه آن، در حجة الوداع، اسامه يا بلال با لباس سايباني براي پيامبر(ص) ساختند تا جمره را رمي كند.[49]نيز گزارش شده كه عثمان بن عفان در حال احرام در خيمهاي جاي ميگرفت.[50]روايتهايي نيز درباره بهرهگيري كساني چون عمر بن خطاب و عمار ياسر از سايبان در حال احرام گزارش شده است. همچنين گزارش شده كه ابن عباس استظلال را در حال احرام جايز ميدانست.[51]دليل ديگر جواز استظلال آن است كه بهره بردن از سايه در حال احرام هنگامي ممنوع است كه چيزي پوشاننده بدن باشد و سقف كجاوه يا خيمه با بدن تماس ندارد.[52]مخالفان اين ديدگاه[53]، حديثهاي ياد شده از جمله حديث ام الحصين را مربوط به حالت اضطرار و وجود عذر موجّه دانستهاند. نيز احتمال دادهاند كه استظلال پيامبر(ص) پس از پياده شدن از مركب بوده است نه در حال سواره. برخي شافعيان پرهيز از استظلال را هنگام وقوف در عرفه، مستحب دانستهاند.[54]در شماري از منابع فقهي حنفيان، باور به حرمت رفتن زير خيمه و مانند آن، به مالك نسبت يافته است.[55]در منابع فقه مالكي، اين ديدگاه به چشم نميخورد. |
| مشهور فقیهان شیعه، کفاره استظلال را [[قربانی]] کردن یک گوسفند دانستهاند. فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، در وجوب کفاره استظلال اختلاف نظر داشته و فدیه آن را ذبح یک گوسفند یا سه روز روزه یا اطعام شش مسکین دانستهاند.
| | قيود و شرايط حرمت استظلال:فقيهاني كه به حرمت استظلال باور دارند، قيود و شرايطي براي اين حكم ياد كردهاند كه مهمترين موارد آنها عبارتند از: |
| | | 1. مرد بودن احرامگزار: به باور همه فقيهان امامي[56]، به پشتوانه روايات از جمله صحيحه حريز[57]، صحيحه محمد بن مسلم[58]و صحيحه حلبي[59]، استظلال براي احرامگزار زن حرام نيست. توانايي جسمي كمتر و دشواري پرهيز زنان از استظلال، از حكمتهاي اين حكم است.[60]شيخ طوسي خودداري زنان از استظلال را مستحب شمرده است.[61]همچنين فقيهان امامي كودكان را از شمول حكم حرمت استظلال بيرون ميدانند.[62]دليل آنها افزون بر حديثهاي نقل شده مانند صحيحه حريز، آن است كه كودكان مشمول احكام الزامي نيستند و رعايت احكام الزامي حج از جمله محرمات احرام، براي آنان مستحب است، نه واجب.[63]بيشتر باورمندان به حرمت استظلال در فقه اهل سنت، به صراحت زنان را از شمول اين حكم استثنا نكردهاند. البته آنها معمولاً حرمت استظلال را در موضوع حرمت پوشش سر براي مردان مطرح كردهاند. از همين روي و نيز با توجه به تصريح پارهاي از منابع ايشان به ممنوع نبودن استظلال براي زنان، ميتوان اهل سنت را نيز معتقد به اين شرط دانست.[64] |
| ==معنای استظلال==
| | 2. نبود اضطرار: هرگاه احرامگزار به سبب بيماري يا ناتواني نيازمند استظلال باشد، به باور همه فقيهان شيعه[65]و اهل سنت[66]اين كار وي جايز است. فقيهان امامي به حديثهايي استناد كردهاند[67]؛ اما درباره گستره و ميزان اضطراري كه موجب جواز استظلال ميشود، اتفاق نظر ندارند. برخي[68]دشواري اندك مانند گرماي آفتاب يا بارش باران و بعضي[69]زيان بزرگ را مصداق اين اضطرار دانستهاند. شماري ديگر به پشتوانه برخي حديثها، مصاديقي خاص براي آن برشمردهاند[70]، مانند كهنسالي، گرما و سرما. بيشتر فقيهان نه دشواري سخت را تا اندازهاي كه مشمول ادله نفي حرج شود، لازم ميشمرند و نه آزار ديدن از ترك استظلال را كافي ميشمارند، بلكه بر آنند كه حدي متوسط از دشواري و اضطرار لازم است.[71] |
| واژه «استظلال»، از ریشه «ظ، ل، ل»، به معنای پناه بردن به سایه، به سایه درآمدن، و سایه خواستن به کار میرود.<ref>الصحاح، ج5، ص1756؛ لسان العرب، ج11، ص416، 418؛ القاموس المحیط، ج4، ص10، «الظل».</ref>
| | 3. در حال حركت بودن احرامگزار: به باور مشهور فقيهان شيعه[72]و اهل سنت[73]، حرمت استظلال به حالتي اختصاص دارد كه احرامگزار بر مركبي مانند حيوان ، خودرو، قطار و هواپيما سوار باشد يا پياده حركت كند. بر اين اساس، در منزلگاهها مانند كاروانسرا و خيمهگاه و زير درخت، استظلال ممنوع نيست. به باور فقيهان اهل سنت[74]حديثهايي مانند روايت جابر درباره حج پيامبر گرامي (ص) و به باور فقيهان امامي[75]، افزون بر اصل برائت، حديثهايي چون روايت جعفر بن مثنّي از امام كاظم(ع)[76]كه برخي از ويژگيهاي حج پيامبر(ص) را در بر دارد، بر اين حكم دلالت ميكنند. البته فقيهان درباره پارهاي از مصداقهاي منزلگاه اختلاف نظر دارند. مثلاً شماري از فقيهان[77]شهر مكه را منزلگاه و استظلال را در آن جايز دانستهاند و شماري ديگر[78]در مسير مسجدالحرام تا نزديك آن، استظلال را روا نشمردهاند. |
| | | شماري از فقيهان امامي حركت با پاي پياده را از شمول حرمت استظلال بيرون دانسته و استظلال را در اين فرض مجاز به شمار آوردهاند.[79]از جمله پشتوانههاي آنان، صحيحه محمد بن اسماعيل بن بزيع[80]از امام رضا(ع) است كه بر جواز راه رفتن در سايه محمل دلالت دارد و نيز روايت احتجاج.[81]بيشتر فقيهان با اين ديدگاه مخالفت كردهاند؛ زيرا تعابير حديثها عام هستند و واژگاني چون «مُحْرِم» و «سائر» را در بر دارند كه شامل پيادگان نيز ميشوند. حديثهايي كه در آنها وازژه «راكب» آمده، تنها از باب ذكر مورد است و بر اختصاص دلالت ندارد.[82]برخي حديثها مانند روايت احتجاج نيز از لحاظ سند، ضعيف قلمداد شدهاند.[83]در منابع مهم اهل سنت[84]نيز تمايزي ميان حكم استظلال در دو حالت سواره و پياده هنگام حركت به چشم نميخورد؛ هر چند در پارهاي منابع[85]تمايز ميان حكم اين دو حالت به صراحت آمده است. |
| مقصود از «استظلال» یا «تظلیل» در مبحث [[حج]]، بهرهگیری مرد مُحرم از سایه آفتاب در حال حرکت وسیله حمل و نقل، مانند کجاوه و خودرو و قطار، و حتی در حال پیادهروی است.<ref>المغنی، ج3، ص282؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref>
| | 4. متحرك بودن سايه: شرط ديگر حرمت استظلال آن است كه سايه و سايبان با شخص احرامگزار در حال حركت، همراه باشد. بر اين اساس، عبور وي از زير سايه اشياي ثابت، مانند كوهها، بناها، ديوارها و درختان جايز است. اين شرط به صراحت در حديثها و بيشتر منابع فقهي مطرح نشده؛ اما از فحواي سخن آنها قابل دريافت است و شماري از فقيهان شيعه[86]و اهل سنت[87]بدان تصريح كردهاند. به باور شماري از فقيهان[88]، با توجه به آن كه عبور حجگزار از زير سايههاي ثابت، فراوان پيش ميآيد، منع نشدن از آن در روايات، بيانگر جواز آن است. با وجود اين، شماري از فقيهان امامي عبور از زير سايههاي ثابت را تنها در حالت اضطرار مجاز دانستهاند.[89] |
| | | كفاره استظلال:به باور فقيهان امامي، استظلالِ مُحرم، خواه بهگونه اختياري و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت كفاره (فديه) ميشود.[90]پشتوانه اين حكم، رواياتي از جمله صحيحه علي بن جعفر[91]، حديث عبدالله بن مغيره[92]و حديث ابراهيم بن ابيمحمود[93]به ترتيب از امام صادق، امام كاظم و امام رضا: است. به باور مشهور فقيهان امامي[94]، كفاره استظلال قرباني كردن يك گوسفند است كه حديثهاي گوناگون بر آن دلالت دارند. افزون بر اين، سخناني ديگر نيز در فقه امامي، به پشتوانه روايات، درباره كفاره استظلال به ميان آمدهاند، از جمله: 1. يك مُدّ طعام براي هر روز.[95]2. براي فرد مختار، به ازاي هر روز يك گوسفند و براي مضطر، در مجموع يك گوسفند.[96]3. تخيير ميان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسكين. اين سخن به ابن ابيعقيل عماني (م. حدود 350ق.) نسبت يافته است.[97]حديثي كه بر كفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معناي استحباب دانسته شده[98]يا ناپذيرفتني به شمار رفته است.[99] |
| البته شماری از فقیهان، مقصود از تظلیل و استظلال را شامل بهرهگیری از هرگونه مانع در برابر سرما و گرما و باد و باران و مانند اینها دانسته و از استظلال در شب نیز سخن به میان آوردهاند.<ref>نک: المعتمد، ج4، ص240-241.</ref> به باور آنان، معنای اصلی ریشه «ظلل» پوشاندن است.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج3، ص461، «ظل».</ref>
| | در منابع فقهي اماميان، از اين موضوع سخن رفته كه آيا در صورت تكرار استظلال، كفاره نيز متعدد ميشود يا نه. شماري از فقيهان بر آنند كه از روايات ميتوان دريافت كه يك كفاره كافي است.[100]در عمره همراه حج، بيشتر فقيهان براي هر احرام كفارهاي را واجب دانستهاند.[101] |
| | | فقيهان مالكي و حنبلي كه به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب كفاره ديدگاهي همسان ندارند. در فقه حنبلي سه ديدگاه ديده ميشود[102]: 1. وجوب فديه. 2. واجب نبودن فديه. 3. وجوب فديه، اگر استظلال اندك نباشد. در فقه مالكي نيز درباره كفاره استظلال با محمل و وسايل همانند، دو ديدگاه در ميان است[103]: وجوب فديه و استحباب آن. اين اختلاف ديدگاه درباره مورد كفاره مصداقهاي ديگر استظلال نيز به چشم ميخورد.[104]نزد فقيهان حنبلي و مالكي، فديه استظلال يكي از اين سه بهگونه تخييري است: 1. ذبح يك گوسفند و صدقه دادن آن. 2. سه روز روزه گرفتن. 3. اطعام شش مسكين.[105] |
| ==حکم استظلال در حال احرام==
| | برخي احكام جزئي استظلال:در منابع فقهي، احكام جزئي ديگر درباره استظلال آمده كه مهمترين موارد آن عبارتند از: |
| میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در حکم استظلال اختلاف نظرهایی است، باور هر کدام از آنها چنین است:
| | 1. شرط بالاي سر بودن مانع: شماري از فقيهان امامي[106]استظلال را هنگامي ممنوع دانستهاند كه مانع تابش خورشيد، بر فراز سرِ احرامگزار باشد. بر اين اساس، بهرهگيري مُحرم از سايه جانبي مَحمل يا جامهاي كه بر عصا يا درخت يا چوبي نهاده شده باشد، بدين شرط كه اين چيزها بالاي سر او نباشند، جايز به شمار رفته است.[107]از پشتوانههاي اين حكم، صحيحه ابن سنان است كه به باور مخالفانِ ديدگاه ياد شده، بر مدعا دلالت ندارد.[108]از اين رو، شماري از فقيهان اين ديدگاه را قاطعانه نپذيرفته[109]و شماري ديگر از باب احتياط بدان ملتزم نشدهاند.[110]شهيد اول[111]پذيرش شرط ياد شده براي حرمت استظلال را بر پايه اين سؤال دانسته است: آيا علت تحريمِ استظلال، پرهيز از پوشيده شدن بدن (سَتر) است يا تابش نور خورشيد (اضحاء)؟ بيشتر فقيهان دوران بعد[112]به پشتوانه روايات، حكمت يا علت حرمت را جلوگيري نكردن از آفتاب دانسته و شرط بالاي سر بودن مانع را نپذيرفتهاند. البته شماري از فقيهان بهرهگيري از سايه بيروني محمل را به دليل نص خاص، جايز شمردهاند.[113] |
| | | شماري از فقيهان اهل سنت، خواه مالكي[114]و خواه حنبلي[115]نيز بهگونه ضمني چنين شرطي را براي حرمت استظلال به ميان آورده و مصداقهايي از استظلال را مانند بهرهگيري از سايه جانبي محمل يا لباسي كه بر فراز چوب يا عصا قرار گرفته، حرام ندانستهاند. از پشتوانههاي اين حكم، روايت ام الحُصَين درباره حج پيامبر(ص) است.[116]مخالفان اين ديدگاه، بهرهگيري از هرگونه مانع آفتاب را مصداق استظلالِ ممنوع شمرده و به روايتهايي چون حديث ابن عمر استناد جستهاند.[117]حديثها و منابع فقهي اهل سنت به مواردي ديگر از استظلال بدون شرط ياد شده، مانند بهرهگيري از سايه لباسي كه بر محمل انداخته شده يا شخصي ديگر آن را نگاه داشته، نيز پرداختهاند.[118] |
| ===دیدگاه شیعه===
| | 2. سايه اعضاي بدن: به تصريح شماري از فقيهان امامي، به پشتوانه حديثهايي چند، جلوگيري از تابش نور خورشيد با اعضاي بدن، براي محرم جايز است.[119]حتي در حديثي اين كار، سيره پيامبر گرامي(ص) در هنگام حج گزاردن قلمداد شده است.[120]اين فقيهان صحيحه سعيد اعرج را كه بر نهي از پوشاندن با دست دلالت دارد، داراي معناي كراهت دانستهاند.[121]در حديثهاي اهل سنت[122]و فقيهان مالكي[123]و حنبلي[124]استظلال با دست براي احرامگزار روا شمرده شده است. نيز در منابع فقهي، از ديگر مصداقهاي همانند براي استظلال سخن رفته است.[125] |
| به باور بیشتر نزدیک به همه فقیهان شیعه،<ref>الانتصار، ص245؛ المراسم العلویه، ص106؛ منتهی المطلب، ج2، ص791.</ref> استظلالِ [[احرام|مُحرم]] با تحقق شرایطی جایز نیست. بر این پایه، احرامگزار نمیتواند بر وسیله سواری سقفدار مانند کجاوه و هودج<ref>الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص791؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref> و به باور فقیهان معاصر، وسایلی مانند کشتی، هواپیما و خودرو<ref>تحریر الوسیله، ج1، ص426؛ المعتمد، ج4، ص233.</ref> سوار شود. اندکی از فقیهان شیعه از جمله ابن جنید اسکافی، به سایه نرفتن را مستحب شمردهاند.<ref>نک: مختلف الشیعه، ج4، ص83؛ الدروس، ج1، ص377؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598.</ref>
| | 3. استظلال در شب: فقيهان متأخر امامي به اين نكته نيز پرداختهاند كه آيا حرمت استظلال، ويژه روز است يا در شب نيز جاري است. شماري از فقيهان به پشتوانه ادلهاي، رعايت اين حكم را در شب نيز واجب دانستهاند[126]؛ از جمله حديثهايي كه درباره محافظت از سرما و گرما و باران سخن به ميان آورده است.[127]نيز استدلال نمودهاند كه مفهوم اصلي استظلال، پنهان ساختن و پوشاندن است و به محافظت از نور خورشيد اختصاص ندارد. در برابر، مخالفان بر آنند كه استظلال تنها با وجود نور خورشيد مفهوم دارد و فقيهان پيشين نيز از حرمت آن در شب سخن نگفتهاند.[128] |
| | | 4. حكم استظلال همراه: از مسائل استظلال، تكليف مُحرمي است كه با زن احرامگزار يا شخص بيمار يا مضطر همراه ميشود كه استظلال براي او جايز است. اين مسئله مورد ابتلا است و از اين رو در روايات و منابع فقهي بدان پرداخته شده است. به باور همه فقيهان امامي، به اقتضاي اصل اشتغال و نيز به پشتوانه حديثهايي چون روايت بكر بن صالح[129]، استظلال براي شخص همراه حرام است.[130]از نظر آنان، روايت عباس بن معروف[131]كه جواز استظلال براي شخص همراه را به ذهن ميرساند، به لحاظ سند مخدوش و دلالت آن بر جواز، مناقشهپذير و حتي مردود است.[132]فقيهان اهل سنت كمتر به اين موضوع پرداختهاند. ديدگاه مالكيان درباره كسي كه زني احرامگزار را در مركب همراهي كند، آن است كه استظلال بر او، بر خلاف زن، حرام است.[133]پارهاي از منابع پيشين حنفي، اعتقاد به جواز را به مالك و فقيهان مدينه نسبت دادهاند.[134] |
| پشتوانه دیدگاه مشهور فقیهان، حدیثهای پرشمار<ref>الحدائق، ج15، ص470؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-27؛ جواهر الکلام، ج18، ص395-396؛ الکافی، ج4، ص350-351؛ التهذیب، ج5، ص309 و ص313.</ref> و معتبر است که برخی از آنها صحیح شمرده شدهاند.<ref>الحدائق، ج15، ص470-473؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-26.</ref> در این حدیثها، احرامگزاران بهگونه صریح یا ضمنی از جای گرفتن در وسایلی مانند کجاوه و زیر سایبان رفتن به هنگام حرکت نهی شده و به حرکت زیر آفتاب فرمان یافتهاند.<ref group="یادداشت">أَضحِ لِمَن أحْرَمْتَ له.</ref><ref>الکافی، ج4، ص350، 351؛ الاختصاص، ص120.</ref> نیز در برخی روایتها، اصرار عملی پیشوایان<ref>الکافی، ج4، ص350-353؛ التهذیب، ج5، ص310.</ref> بر پرهیز از استظلال در حال احرام گزارش شده است. | | منابع |
| | | الاحتجاج:ابومنصور الطبرسي (م.520ق.)، به كوشش سيد محمد باقر، نجف، دار النعمان، 1386ق؛الاحكام في الحلال و الحرام:يحيي بن حسين (م.298ق.)، به كوشش علي بن احمد، 1410ق؛الاختصاص:المفيد (م.413ق.)، به كوشش غفاري و زرندي، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛الاستبصار:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1390ق؛الاستذكار:ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش سالم محمد و محمد علي، دار الكتب العلميه، 2000م؛اعانة الطالبين:السيد البكري الدمياطي (م.1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق؛الانتصار:السيد المرتضي (م.436ق.)، قم، نشر اسلامي، 1415ق؛الانصاف في معرفة الراجح من الخلاف:المرداوي (م.885ق.)، به كوشش محمد حامد، بيروت، دار احياء التراث العربي؛بدائع الصنائع:علاء الدين الكاساني (م.587ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1982م؛التاج و الاكليل:محمد بن يوسف العبدري (م.897ق.)، بيروت، دار الفكر، 1398ق؛تحرير الوسيله:امام خميني1 (م.1368ش.)، نجف، مطبعة الآداب، 1390ق؛تذكرة الفقهاء:العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، آل البيت:، 1416ق؛التمهيد:ابن عبدالبر (م.463ق.)، مغرب، وزارة الاوقاف، 1387ق؛تهذيب الاحكام:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛جامع المدارك:سيد احمد الخوانساري (م.1405ق.)، به كوشش غفاري، تهران، مكتبة الصدوق، 1405ق؛جامع المقاصد:الكركي (م.940ق.)، قم، آل البيت:، 1411ق؛جواهر الكلام:النجفي (م.1266ق.)، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1367ش؛الحجّه:محمد بن حسن شيباني (م.قرن2ق.)، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛الحدائق الناضره:يوسف البحراني (م.1186ق.)، قم، نشر اسلامي، 1409ق؛حلية العلماء:محمد بن احمد قفّال شاشي (م.507ق.)، بيروت ـ عمان، الرساله ـ دار الارقم، 1400ق؛الخلاف:الطوسي (م.460ق.)، قم، نشر اسلامي، 1417ق؛الدروس الشرعيه:الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1414ق؛ذخيرة المعاد:محمد باقر السبزواري (م.1090ق.)، قم، مؤسسة آل البيت:؛الروضة البهيه:الشهيد الثاني (م.965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، داوري، 1410ق؛السرائر:ابن ادريس (م.598ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1411ق؛السنن الكبري:البيهقي (م.458ق.)، بيروت، دار الفكر؛شرائع الاسلام:المحقق الحلي (م.676ق.)، به كوشش سيد صادق شيرازي، قم، دار الايمان، 1409ق؛شرح العمده:ابن تيميه حرّاني (م.728ق.)، رياض، مكتبة العبيكان، 1413ق؛الشرح الكبير:ابوالبركات (م.1201ق.)، مصر، دار احياء الكتب العربيه؛الصحاح:الجوهري (م.393ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق؛صحيح مسلم:مسلم (م.261ق.)، بيروت، دار الفكر؛عون المعبود:العظيم آبادي (م.1329ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛عيون اخبار الرضا7:الصدوق(م.381ق.)، بيروت، اعلمي، 1404ق؛غُنية النزوع:الحلبي (م.585ق.)، به كوشش ابراهيم بهادري، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق؛فتح العزيز:عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق.)، بيروت، دار الفكر؛الفروع:محمد بن مفلح المقدّسي (م.763ق.)، به كوشش القاضي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛القاموس المحيط:الفيروزآبادي (م.817ق.)، بيروت، دار العلم؛قرب الاسناد:الحميري (م.قرن3ق.)، قم، آل البيت:، 1413ق؛القوانين الفقهيه:محمد بن جزي الغرناطي (م.763ق.)؛الكافي في الفقه:ابوالصلاح الحلبي (م.447ق.)، به كوشش استادي، اصفهان، مكتبة اميرالمؤمنين7، 1403ق؛الكافي في فقه الامام احمد بن حنبل:عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، به كوشش زهير الشاويش، بيروت، المكتب الاسلامي، 1408ق؛الكافي في فقه اهل المدينة المالكي:القرطبي (م.463ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1407ق؛الكافي:الكليني (م.329ق.)، به كوشش علي اكبر غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛الكامل في التاريخ:ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، بيروت، دار صادر ـ دار بيروت، 1386ق؛كتاب الحج:تقرير بحث الگلپايگاني، الصابري، قم، الخيام، 1400ق؛كشاف القناع:منصور البهوتي (م.1051ق.)، به كوشش هلال مصيلحي، بيروت، دار الفكر، 1402ق؛كشف اللثام:الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛لسان العرب:ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛المبسوط في فقه الاماميه:الطوسي (م.460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه؛المبسوط:السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه؛مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبيلي (م.993ق.)، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛المجموع شرح المهذب:النووي (م.677ق.)، بيروت، دار الفكر؛مختصر اختلاف العلماء:احمد بن محمد طحاوي (م.قرن4ق.)، به كوشش عبدالله نذير، بيروت، دار الشعائر الاسلاميه، 1417ق؛مختصر خليل:خليل بن اسحاق مالكي (م.قرن8ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛مختلف الشيعه:العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛مدارك الاحكام:محمد بن علي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت:، 1410ق؛المراسم العلويه:سلار حمزة بن عبدالعزيز (م.448ق.)، به كوشش حسيني، قم، المجمع العالمي لاهل البيت:، 1414ق؛مسائل علي بن جعفر:علي بن جعفر (م.قرن2ق.)، كنگره جهاني امام رضا(ع)، 1409ق؛مسالك الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام:الشهيد الثاني (م.965ق.)، قم، معارف اسلامي، 1416ق؛مستند الشيعه:احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت:، 1419ق؛مسند احمد:احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛المصنّف:ابن ابيشيبه (م.235ق.)، به كوشش كمال يوسف الحوت، رياض، مكتبة الرشد، 1409ق؛المعتمد في شرح المناسك:محاضرات الخوئي (م.1413ق.)، الخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1409ق؛معجم مقاييس اللغه:ابن فارس(م.395ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، 1404ق؛مغني المحتاج:محمد الشربيني (م.977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق؛المغني:عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي؛المقنع:الصدوق(م.381ق.)، قم، مؤسسه امام هادي(ع)، 1415ق؛المقنعه:المفيد(م.413ق.)، قم، نشر اسلامي، 1410ق؛منار السبيل:ابراهيم بن محمد بن ضويان (م.1353ق.)، به كوشش عصام قلعهجي، رياض، مكتبة المعارف، 1405ق؛منتهي المطلب:العلامة الحلي (م.726ق.)، چاپ سنگي، 1333ق؛مواهب الجليل:الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛نيل الاوطار:الشوكاني (م.1255ق.)، بيروت، دار الجيل، 1973م؛وسائل الشيعه:الحرّ العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1414ق؛الهداية شرح بداية المبتدي:علي بن ابوبكر المرغيناني (م.593ق.)، بيروت، المكتبة الاسلاميه. |
| به باور شماری از فقیهان، حکمتِ حرمت پوشش بخشهایی از بدن در حال احرام، یعنی پرهیز از آسایشطلبی و تنآسایی، در حکمت حرمت استظلال نیز وجود دارد.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص341.</ref>
| |
| | |
| ===دیدگاه مالکی و حنبلی===
| |
| از میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، [[مالک بن انس]] (م.۱۷۹ق)<ref>الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ التمهید، ج15، ص111؛ حلیة العلماء، ج3، ص242.</ref> و [[احمد بن حنبل]] (م.۲۴۱ق)<ref>التمهید، ج15، ص111؛ کشاف القناع، ج2، ص424-425.</ref> به حرمت استظلال با کجاوه و وسایل همانند آن باور دارند، همچنانکه از [[صحابه]] و فقیهان نخستین، کسانی چون [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]]، عبدالرحمن بن مهدی و فقیهان [[مدینه]] این دیدگاه را داشتهاند.<ref>التمهید، ج15، ص111؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> مهمترین پشتوانه باورمندان به حرمت استظلال، سیره [[حضرت محمد(ص)]] و جانشینان وی و صحابه و [[تابعین]] است؛ زیرا آنان بدون محمِل و سایبان و زیر آفتاب [[حج]] میگزاردند.<ref>المصنف، ج2، ص371؛ شرح العمده، ج3، ص64.</ref>
| |
| | |
| در فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است، که چنین است:<ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ الانصاف، ج3، ص461؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> کراهت استظلال؛<ref group="یادداشت">برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از کراهت، همین معنا یعنی کراهت تنزیهی، دانستهاند.</ref> جواز استظلال بدون کراهت؛ حرمت استظلال اگر اندک نباشد.<ref>المغنی، ج3، ص283.</ref>
| |
| | |
| ===دیدگاه حنفی، شافعی و زیدی===
| |
| فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]]،<ref>الهدایه، ج1، ص139؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ قس: تذکرة الفقهاء، ج7، ص340.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج7، ص356؛ اعانة الطالبین، ج2، ص365.</ref> و [[زیدیه|زیدی]]<ref>الاحکام، ج1، ص309-310.</ref> استظلال در کجاوه را در شمار محرمات احرام ندانسته و بهره بردن از آن را در حال [[احرام]] جایز دانستهاند. از صحابه و فقیهان نخست، کسانی چون عثمان، ربیعه، ثوری، [[ابوحنیفه]] (م.۱۵۰ق) و [[امام شافعی|شافعی]] (م.۲۰۴ق) این دیدگاه را پذیرفتهاند.<ref>الاستذکار، ج4، ص24؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref>
| |
| | |
| برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام [[وقوف در عرفه]]، مستحب دانستهاند.<ref>المجموع، ج8، ص117؛ مغنی المحتاج، ج1، ص497.</ref> در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به [[مالک بن انس]] نسبت یافته است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> در منابع فقه مالکی، این دیدگاه به چشم نمیخورد.
| |
| | |
| ==شرایط حرام شدن استظلال==
| |
| فقیهانی که به حرمت استظلال باور دارند، قیود و شرایطی برای این حکم یاد کردهاند که مهمترین موارد آنها چنین است:
| |
| | |
| ===مرد بودن احرامگزار===
| |
| به باور همه فقیهان [[شیعه]]،<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598؛ جواهر الکلام، ج18، ص405.</ref> به پشتوانه روایات<ref>الکافی، ج4، ص351؛ التهذیب، ج5، ص312.</ref> استظلال برای احرامگزار [[حج بانوان|زن]] حرام نیست. شیخ طوسی، خودداری زنان از استظلال را مستحب شمرده است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص321.</ref>
| |
| | |
| بیشتر باورمندان به حرمت استظلال در فقه [[اهل سنت]]، به صراحت زنان را از شمول این حکم استثنا نکردهاند. البته آنها معمولاً حرمت استظلال را در موضوع حرمت پوشش سر برای مردان مطرح کردهاند. از همین روی و نیز با توجه به تصریح پارهای از منابع ایشان به ممنوع نبودن استظلال برای زنان، میتوان اهل سنت را نیز معتقد به این شرط دانست.<ref>نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>
| |
| | |
| ===بالغ بودن احرامگزار===
| |
| فقیهان شیعه، [[حج کودکان|کودکان]] را از شمول حکم حرمت استظلال بیرون میدانند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ مسالک الافهام، ج2، ص265.</ref>
| |
| | |
| ===نبود اضطرار===
| |
| هرگاه احرامگزار به سبب بیماری یا ناتوانی نیازمند استظلال باشد، به باور همه فقیهان شیعه<ref>المراسم العلویه، ص106؛ المبسوط، ج1، ص321؛ الدروس، ج1، ص377.</ref> و اهل سنت<ref>الحجه، ج2، ص270؛ شرح العمده، ج3، ص76.</ref> این کار وی جایز است. ولی درباره گستره و میزان اضطراری که موجب جواز استظلال میشود، اتفاق نظر ندارند. برخی،<ref>ذخیرة المعاد، ج1، ق 3، ص598.</ref> دشواری اندک مانند گرمای آفتاب یا بارش باران و برخی،<ref>المقنعه، ص432؛ السرائر، ج1، ص547.</ref> زیان بزرگ را مصداق این اضطرار دانستهاند. شماری دیگر به پشتوانه برخی حدیثها، مصادیقی خاص برای آن برشمردهاند،<ref>الروضة البهیه، ج2، ص245؛ کشف اللثام، ج5، ص399.</ref> مانند کهنسالی، گرما و سرما. بیشتر فقیهان نه دشواری سخت را تا اندازهای که مشمول ادله نفی حرج شود، لازم میشمرند و نه آزار دیدن از ترک استظلال را کافی میشمارند، بلکه بر آنند که حدی متوسط از دشواری و اضطرار لازم است.<ref>الحدائق، ج15، ص479؛ جواهر الکلام، ج18، ص398-399؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref>
| |
| | |
| ===در حال حرکت بودن احرامگزار===
| |
| به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>السرائر، ج1، ص547؛ شرائع الاسلام، ج1، ص186؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> و اهل سنت،<ref>مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ التمهید، ج15، ص111؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208.</ref> حرمت استظلال به حالتی اختصاص دارد که احرامگزار بر مرکبی مانند حیوان، خودرو، قطار و هواپیما سوار باشد یا پیاده حرکت کند. بر این پایه، در منزلگاهها مانند [[رباط|کاروانسرا]] و خیمهگاه و زیر درخت، استظلال ممنوع نیست. البته فقیهان، درباره پارهای از مصداقهای منزلگاه که استظلال در آن جایز است، اختلاف نظر دارند. برای نمونه، شماری از فقیهان،<ref>المعتمد، ج4، ص242-243.</ref> شهر [[مکه]] را منزلگاه و استظلال را در آن جایز دانستهاند و شماری دیگر،<ref>المعتمد، ج4، ص242.</ref> در مسیر [[مسجدالحرام]] تا نزدیک آن، استظلال را روا نشمردهاند. | |
| | |
| شماری از فقیهان شیعه، حرکت با پای پیاده را از شمول حرمت استظلال بیرون دانسته و استظلال را در این فرض مجاز به شمار آوردهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ جواهر الکلام، ج18، ص402-403.</ref> پشتوانه آنها روایات است.<ref group="یادداشت">برای نمونه، صحیحه [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] از [[امام رضا(ع)]] که بر جواز راه رفتن در سایه محمل دلالت دارد.</ref><ref>الکافی، ج4، ص351؛ الاحتجاج، ج2، ص168.</ref> بیشتر فقیهان با این دیدگاه مخالفت کردهاند؛ برخی از روایات مورد استدلال آنها را ضعیف دانسته<ref>المعتمد، ج4، ص237.</ref> و استدلال به برخی دیگر را نقد کردهاند.<ref group="یادداشت">به باور آنها، تعابیر حدیثها عام هستند و واژگانی چون «مُحْرِم» و «سائر» را دربردارند که شامل پیادگان نیز میشوند. حدیثهایی که در آنها واژه «راکب» آمده، تنها از باب ذکر مورد است و بر اختصاص دلالت ندارد. برخی حدیثها مانند روایت احتجاج نیز از لحاظ سند، ضعیف قلمداد شدهاند.</ref><ref>الحدائق، ج15، ص484؛ جواهر الکلام، ج18، ص403؛ المعتمد، ج4، ص236.</ref> در منابع مهم اهل سنت<ref>نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207؛ المغنی، ج3، ص282-283.</ref> نیز، تمایزی میان حکم استظلال در دو حالت سواره و پیاده هنگام حرکت به چشم نمیخورد؛ هر چند در پارهای منابع<ref>فتح العزیز، ج7، ص433-434.</ref> تمایز میان حکم این دو حالت به صراحت آمده است.
| |
| | |
| ===متحرک بودن سایه===
| |
| شرط دیگر حرمت استظلال آن است که سایه و سایبان با شخص احرامگزار در حال حرکت، همراه باشد. بر این پایه، عبور وی از زیر سایه اشیای ثابت، مانند کوهها، بناها، دیوارها و درختان جایز است. این شرط به صراحت در حدیثها و بیشتر منابع فقهی مطرح نشده؛ ولی از فحوای سخن آنها قابل دریافت است و شماری از فقیهان شیعه<ref>مجمع الفائده، ج6، ص321؛ المعتمد، ج4، ص238.</ref> و اهل سنت<ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص407؛ شرح العمده، ج3، ص72، 76؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> بدان تصریح کردهاند. به باور شماری از فقیهان،<ref>المعتمد، ج4، ص238-239.</ref> با توجه به آن که عبور حجگزار از زیر سایههای ثابت، فراوان پیش میآید، منع نشدن از آن در روایات، بیانگر جواز آن است. با این همه، شماری از فقیهان شیعه عبور از زیر سایههای ثابت را تنها در حالت اضطرار مجاز دانستهاند.<ref>کشف اللثام، ج5، ص402-403؛ جواهر الکلام، ج18، ص403-404.</ref>
| |
| | |
| ==کفاره==
| |
| | |
| ===دیدگاه شیعه===
| |
| به باور فقیهان [[شیعه]]، استظلالِ [[احرام|مُحرم]]، خواه بهگونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره<ref group="یادداشت">فدیه.</ref> میشود.<ref>منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref name=":0">جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال [[قربانی]] کردن یک گوسفند است. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمدهاند؛ از این رو، با برشمردن قول مشهور، برخی از اقوال درباره کفاره استظلال چنین است: | |
| | |
| *قربانی کردن یک گوسفند (باور مشهور)؛<ref name=":0" />
| |
| *یک مُدّ طعام برای هر روز؛<ref>المقنع، ص234.</ref>
| |
| *برای فرد مختار، به ازای هر روز یک گوسفند و برای مضطر، در مجموع یک گوسفند؛<ref>الکافی فی الفقه، ص204؛ غنیة النزوع، ص167.</ref>
| |
| *تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسکین.<ref>نک: الدروس، ج1، ص378.</ref>
| |
| | |
| حدیثی که بر کفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده<ref>الحدائق، ج15، ص481؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.<ref>المعتمد، ج4، ص246.</ref>
| |
| | |
| در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد میشود یا نه. به باور شماری از فقیهان، از روایات میتوان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در [[عمره]] همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفارهای را واجب دانستهاند.<ref>التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref> | |
| | |
| ===دیدگاه مالکی و حنبلی===
| |
| در میان فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره سه دیدگاه دیده میشود، که چنین است:<ref>الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> | |
| | |
| *وجوب فدیه.
| |
| *واجب نبودن فدیه.
| |
| *وجوب فدیه، اگر استظلال اندک نباشد.
| |
| | |
| در میان فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] که به حرمت استظلال باور دارند، درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند،<ref>الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref> و درباره مورد کفاره دیگر مصداقهای استظلال<ref>نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref> دو دیدگاه دیده میشود، که چنین است:
| |
| | |
| *وجوب فدیه؛
| |
| *استحباب فدیه.
| |
| | |
| نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال، یکی از سه مورد پیش رو بهگونه تخییری است:
| |
| | |
| #ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن؛
| |
| #سه روز روزه گرفتن؛
| |
| #اطعام شش مسکین.<ref>القوانین الفقهیه، ص92-93؛ الانصاف، ج3، ص507.</ref>
| |
| | |
| ==برخی احکام جزئی==
| |
| در منابع فقهی، احکام جزئی دیگر درباره استظلال آمده که مهمترین موارد آن چنین است: | |
| | |
| ===شرط بالای سر بودن مانع===
| |
| شماری از فقیهان [[شیعه]]<ref>الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مسالک الافهام، ج2، ص264.</ref> استظلال را هنگامی ممنوع دانستهاند که مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرامگزار باشد. بر این پایه، بهرهگیری [[احرام|مُحرم]] از سایه جانبی مَحمل یا جامهای که بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط که این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> شماری از فقیهان، این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته<ref>الحدائق، ج15، ص486-487؛ المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشدهاند.<ref>جامع المقاصد، ج3، ص187؛ جواهر الکلام، ج18، ص400-401.</ref>
| |
| | |
| شماری از فقیهان [[اهل سنت]]، خواه [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>التاج و الاکلیل، ج3، ص143-144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208؛ الشرح الکبیر، ج2، ص56-57.</ref> و خواه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285.</ref> نیز، بهگونه ضمنی چنین شرطی را برای حرمت استظلال به میان آورده و مصداقهایی از استظلال را مانند بهرهگیری از سایه جانبی محمل یا لباسی که بر فراز چوب یا عصا قرار گرفته، حرام ندانستهاند.<ref group="یادداشت">از پشتوانههای این حکم، روایت ام الحُصَین درباره حج پیامبر(ص) است.</ref><ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285؛ منار السبیل، ج1، ص236؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref>
| |
| | |
| ===سایه دست===
| |
| به تصریح شماری از فقیهان شیعه، به پشتوانه حدیثهایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای مُحرم جایز است.<ref>منتهی المطلب، ج2، ص790؛ مجمع الفائده، ج6، ص322؛ مستند الشیعه، ج12، ص33.</ref> حتی در حدیثی این کار، سیره [[حضرت محمد(ص)]] در هنگام حج گزاردن شمرده شده است.<ref>الکافی، ج4، ص350.</ref><ref group="یادداشت">این فقیهان، صحیحه سعید اعرج را که بر نهی از پوشاندن با دست دلالت دارد، دارای معنای کراهت دانستهاند.</ref><ref>الحدائق، ج15، ص487؛ المعتمد، ج4، ص239-240.</ref>
| |
| | |
| در حدیثهای اهل سنت<ref>المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرامگزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداقهای همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>
| |
| | |
| ===استظلال در شب===
| |
| فقیهان متأخر شیعه، به این نکته نیز پرداختهاند که آیا حرمت استظلال، ویژه روز است یا در شب نیز جاری است. شماری از فقیهان، به پشتوانه ادلهای، رعایت این حکم را در شب نیز واجب دانستهاند؛<ref>جامع المدارک، ج2، ص412؛ المعتمد، ج4، ص241-242.</ref> از جمله حدیثهایی که درباره محافظت از سرما و گرما و باران سخن به میان آورده است.<ref>برای نمونه: الکافی، ج4، ص351-352؛ وسائل الشیعه، ج13، ص154-156.</ref> نیز استدلال نمودهاند که مفهوم اصلی استظلال، پنهان ساختن و پوشاندن است و به محافظت از نور خورشید اختصاص ندارد. در برابر، مخالفان بر آنند که استظلال تنها با وجود نور خورشید مفهوم دارد و فقیهان پیشین نیز از حرمت آن در شب سخن نگفتهاند.<ref>کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص221-222.</ref>
| |
| | |
| ===حکم استظلال همراه===
| |
| از مسائل استظلال، تکلیف مُحرمی است که با زن احرامگزار یا شخص بیمار یا [[مضطر]] همراه میشود که استظلال برای او جایز است. به باور همه فقیهان شیعه،<ref group="یادداشت">به اقتضای اصل اشتغال و نیز به پشتوانه حدیثهایی مانند روایت بکر بن صالح.</ref><ref>الکافی، ج4، ص352.</ref> استظلال برای شخص همراه حرام است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مدارک الاحکام، ج7، ص365-366.</ref>
| |
| | |
| فقیهان اهل سنت، کمتر به این موضوع پرداختهاند. دیدگاه مالکیان درباره کسی که زنی احرامگزار را در مرکب همراهی کند، آن است که استظلال بر او، بر خلاف زن، حرام است.<ref>التاج و الاکلیل، ج3، ص144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> پارهای از منابع پیشین حنفی، اعتقاد به جواز را به مالک و فقیهان [[مدینه]] نسبت دادهاند.<ref>الحجه، ج2، ص272؛ مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110.</ref>
| |
| | |
| ==جستار وابسته==
| |
| * [[استظلال (فتاوای مراجع)]]
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| {{دانشنامه
| |
| | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9120/استظلال
| |
| | عنوان = استضلال
| |
| | نویسنده = سید رضا هاشمی
| |
| }}
| |
| *'''الاحتجاج'''، ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر، نجف، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
| |
| *'''الاحکام فی الحلال و الحرام'''، یحیی بن حسین (م.۲۹۸ق)، به کوشش علی بن احمد، ۱۴۱۰ق.
| |
| *'''الاختصاص'''، المفید (م.۴۱۳ق)، به کوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
| |
| *'''الاستبصار'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ق.
| |
| *'''الاستذکار'''، ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق)، به کوشش سالم محمد و محمد علی، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
| |
| *'''اعانة الطالبین'''، السید البکری الدمیاطی (م.۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
| |
| *'''الانتصار'''، السید المرتضی (م.۴۳۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
| |
| *'''الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف'''، المرداوی (م.۸۸۵ق)، به کوشش محمد حامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
| |
| *'''بدائع الصنائع'''، علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۹۸۲م.
| |
| *'''التاج و الاکلیل'''، محمد بن یوسف العبدری (م.۸۹۷ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۹۸ق.
| |
| *'''تحریر الوسیله'''، امام خمینی۱ (م.۱۳۶۸ش)، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۹۰ق.
| |
| *'''تذکرة الفقهاء'''، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۶ق.
| |
| *'''التمهید'''، ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق)، مغرب، وزارة الاوقاف، ۱۳۸۷ق.
| |
| *'''تهذیب الاحکام'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
| |
| *'''جامع المدارک'''، سید احمد الخوانساری (م.۱۴۰۵ق)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق.
| |
| *'''جامع المقاصد'''، الکرکی (م.۹۴۰ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۱ق.
| |
| *'''جواهر الکلام'''، النجفی (م.۱۲۶۶ق)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش.
| |
| *'''الحجّه'''، محمد بن حسن شیبانی (م.قرن۲ق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
| |
| *'''الحدائق الناضره'''، یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۹ق.
| |
| *'''حلیة العلماء'''، محمد بن احمد قفّال شاشی (م.۵۰۷ق)، بیروت ـ عمان، الرساله ـ دار الارقم، ۱۴۰۰ق.
| |
| *'''الخلاف'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
| |
| *'''الدروس الشرعیه'''، الشهید الاول (م.۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
| |
| *'''ذخیرة المعاد'''، محمد باقر السبزواری (م.۱۰۹۰ق)، قم، مؤسسة آل البیت،
| |
| *'''الروضة البهیه'''، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق.
| |
| *'''السرائر'''، ابن ادریس (م.۵۹۸ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ق.
| |
| *'''السنن الکبری'''، البیهقی (م.۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
| |
| *'''شرائع الاسلام'''، المحقق الحلی (م.۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، قم، دار الایمان، ۱۴۰۹ق.
| |
| *'''شرح العمده'''، ابن تیمیه حرّانی (م.۷۲۸ق)، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۳ق.
| |
| *'''الشرح الکبیر'''، ابوالبرکات (م.۱۲۰۱ق)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه.
| |
| *'''الصحاح'''، الجوهری (م.۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
| |
| *'''صحیح مسلم'''، مسلم (م.۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
| |
| *'''عون المعبود'''، العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
| |
| *'''عیون اخبار الرضا(ع)'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ق.
| |
| *'''غُنیة النزوع'''، الحلبی (م.۵۸۵ق)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق.
| |
| *'''فتح العزیز'''، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق)، بیروت، دار الفکر.
| |
| *'''الفروع'''، محمد بن مفلح المقدّسی (م.۷۶۳ق)، به کوشش القاضی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
| |
| *'''القاموس المحیط'''، الفیروزآبادی (م.۸۱۷ق)، بیروت، دار العلم.
| |
| *'''قرب الاسناد'''، الحمیری (م.قرن۳ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۳ق.
| |
| *'''القوانین الفقهیه'''، محمد بن جزی الغرناطی (م.۷۶۳ق).
| |
| *'''الکافی فی الفقه'''، ابوالصلاح الحلبی (م.۴۴۷ق)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین۷، ۱۴۰۳ق.
| |
| *'''الکافی فی فقه الامام احمد بن حنبل'''، عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق)، به کوشش زهیر الشاویش، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
| |
| *'''الکافی فی فقه اهل المدینة المالکی'''، القرطبی (م.۴۶۳ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق.
| |
| *'''الکافی'''، الکلینی (م.۳۲۹ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
| |
| *'''الکامل فی التاریخ'''، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر ـ دار بیروت، ۱۳۸۶ق.
| |
| *'''کتاب الحج'''، تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق.
| |
| *'''کشاف القناع'''، منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق)، به کوشش هلال مصیلحی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
| |
| *'''کشف اللثام'''، الفاضل الهندی (م.۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
| |
| *'''لسان العرب'''، ابن منظور (م.۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
| |
| *'''المبسوط فی فقه الامامیه'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
| |
| *'''المبسوط'''، السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه.
| |
| *'''مجمع الفائدة و البرهان'''، المحقق الاردبیلی (م.۹۹۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
| |
| *'''المجموع شرح المهذب'''، النووی (م.۶۷۷ق)، بیروت، دار الفکر.
| |
| *'''مختصر اختلاف العلماء'''، احمد بن محمد طحاوی (م.قرن۴ق)، به کوشش عبدالله نذیر، بیروت، دار الشعائر الاسلامیه، ۱۴۱۷ق.
| |
| *'''مختصر خلیل'''، خلیل بن اسحاق مالکی (م.قرن۸ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
| |
| *'''مختلف الشیعه'''، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
| |
| *'''مدارک الاحکام'''، محمد بن علی العاملی (م.۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
| |
| *'''المراسم العلویه'''، سلار حمزة بن عبدالعزیز (م.۴۴۸ق)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، ۱۴۱۴ق.
| |
| *'''مسائل علی بن جعفر'''، علی بن جعفر (م.قرن۲ق)، کنگره جهانی امام رضا۷، ۱۴۰۹ق.
| |
| *'''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام'''، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
| |
| *'''مستند الشیعه'''، احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۹ق.
| |
| *'''مسند احمد'''، احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
| |
| *'''المصنّف'''، ابن ابیشیبه (م.۲۳۵ق)، به کوشش کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
| |
| *'''المعتمد فی شرح المناسک'''، محاضرات الخوئی (م.۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۹ق.
| |
| *'''معجم مقاییس اللغه'''، ابن فارس (م.۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
| |
| *'''مغنی المحتاج'''، محمد الشربینی (م.۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
| |
| *'''المغنی'''، عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی.
| |
| *'''المقنع'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، قم، مؤسسه امام هادی۷، ۱۴۱۵ق.
| |
| *'''المقنعه'''، المفید (م.۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
| |
| *'''منار السبیل'''، ابراهیم بن محمد بن ضویان (م.۱۳۵۳ق)، به کوشش عصام قلعهجی، ریاض، مکتبة المعارف، ۱۴۰۵ق.
| |
| *'''منتهی المطلب'''، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، چاپ سنگی، ۱۳۳۳ق.
| |
| *'''مواهب الجلیل'''، الحطاب الرعینی (م.۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
| |
| *'''نیل الاوطار'''، الشوکانی (م.۱۲۵۵ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.
| |
| *'''وسائل الشیعه'''، الحرّ العاملی (م.۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
| |
| *'''الهدایة شرح بدایة المبتدی'''، علی بن ابوبکر المرغینانی (م.۵۹۳ق)، بیروت، المکتبة الاسلامیه.
| |
| {{پایان}}
| |
| ==مقالههای مرتبط==
| |
| {{احکام حج}}
| |
| {{محرمات احرام}}
| |
| | |
| [[رده:محرمات احرام]]
| |
| [[رده:مقالههای تکمیلشده]]
| |