در حال ویرایش استظلال
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۹]]|کاربر=Abbasahmadi1363}} | ||
| | |||
استظلال | '''استظلال'''، بهرهگیری احرامگزار از سایه است، که یکی از محرمات [[احرام]] شمرده شده است. | ||
==واژه== | |||
واژه «استظلال»، از ریشه «ظ، ل، ل»، به معنای پناه بردن به سایه، به سایه درآمدن، و سایه خواستن به کار میرود.<ref>. الصحاح، ج5، ص1756؛ لسان العرب، ج11، ص416، 418؛ القاموس المحیط، ج4، ص10، «الظل».</ref> | |||
در مبحث حج منابع فقهی، «استظلال» یا «تظلیل» به عنوان یکی از محرمات [[احرام]]، بهگونه مستقل در مبحث [[پوشاندن سر]] که از دیگر محرمات احرام است، بررسی میشود. کاربرد این واژه در منابع فقهی بیشتر به همان معنای لغوی است؛ ولی با توجه به قیود و شرایط استظلال به منزله یکی از محرمات احرام، این اصطلاح در فقه اسلامی معنایی خاصتر از مفهوم لغوی یافته و بیشتر مقصود از آن، بهرهگیری مرد مُحرم از سایه آفتاب در حال حرکت وسیله حمل و نقل، مانند کجاوه و خودرو و قطار، و حتی در حال پیادهروی است.<ref>. المغنی، ج3، ص282؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref> | |||
واژه | |||
مقصود از | البته شماری از فقیهان، مقصود از تظلیل و استظلال را مفهومی گستردهتر از پناه بردن به سایه آفتاب و شامل بهرهگیری از هرگونه مانع در برابر سرما و گرما و باد و باران و مانند اینها دانسته و از استظلال در شب نیز سخن به میان آوردهاند.<ref>. نک: المعتمد، ج4، ص240-241.</ref> به باور آنان، معنای اصلی ریشه «ظلـل» پوشاندن است.<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج3، ص461، «ظل».</ref> | ||
==حکم استظلال== | |||
==حکم استظلال | |||
میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در حکم استظلال اختلاف نظرهایی است، باور هر کدام از آنها چنین است: | میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در حکم استظلال اختلاف نظرهایی است، باور هر کدام از آنها چنین است: | ||
===دیدگاه شیعه=== | ===دیدگاه شیعه=== | ||
====در فقه==== | |||
به باور بیشتر نزدیک به همه فقیهان شیعه،<ref>. الانتصار، ص245؛ المراسم العلویه، ص106؛ منتهی المطلب، ج2، ص791.</ref> استظلالِ [[احرام|مُحرم]] با تحقق شرایطی جایز نیست. بر این پایه، احرامگزار نمیتواند بر وسیله سواری سقفدار مانند کجاوه و هودج<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص791؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref> و به باور فقیهان معاصر، وسایلی مانند کشتی، هواپیما و خودرو<ref>. تحریر الوسیله، ج1، ص426؛ المعتمد، ج4، ص233.</ref> سوار شود. اندکی از فقیهان شیعه از جمله ابن جنید اسکافی، به سایه نرفتن را مستحب شمردهاند.<ref>. نک: مختلف الشیعه، ج4، ص83؛ الدروس، ج1، ص377؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598.</ref> | |||
به باور شماری از فقیهان، حکمتِ حرمت پوشش بخشهایی از بدن در حال احرام، یعنی پرهیز از آسایشطلبی و تنآسایی، در | به باور شماری از فقیهان، حکمتِ حرمت پوشش بخشهایی از بدن در حال احرام، یعنی پرهیز از آسایشطلبی و تنآسایی، در حکم حرمت استظلال نیز وجود دارد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص341.</ref> | ||
=== | ====در حدیث==== | ||
از | پشتوانه دیدگاه مشهور فقیهان، حدیثهای پرشمار<ref>. الحدائق، ج15، ص470؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-27؛ جواهر الکلام، ج18، ص395-396؛ الکافی، ج4، ص350-351؛ التهذیب، ج5، ص309 و ص313.</ref> و معتبر است که برخی از آنها صحیح شمرده شدهاند.<ref>. الحدائق، ج15، ص470-473؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-26.</ref> در این حدیثها، احرامگزاران بهگونه صریح یا ضمنی از جای گرفتن در وسایلی مانند کجاوه و زیر سایبان رفتن به هنگام حرکت نهی شده و به حرکت زیر آفتاب فرمان یافتهاند.<ref group="یادداشت">أَضحِ لِمَن أحْرَمْتَ له.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص350، 351؛ الاختصاص، ص120.</ref> نیز در برخی روایتها، اصرار عملی پیشوایان<ref>. الکافی، ج4، ص350، 352-353؛ التهذیب، ج5، ص310.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص350-351.</ref> بر پرهیز از استظلال در حال احرام گزارش شده است. دیگر ادله<ref>. الحدائق، ج15، ص473-476؛ جواهر الکلام، ج18، ص396-398؛ المعتمد، ج4، ص243.</ref> روایاتی هستند که از گفتوگوهایی میان امامان شیعه(ع) و سران مذهب حنفی گزارش دادهاند، مانند گفتوگوی [[ابوحنیفه]] (م.۱۵۰ق)<ref>. قرب الاسناد، ص359.</ref> با [[امام صادق(ع)]] و مناظرات جداگانه ابویوسف (م.۱۸۲ق)<ref>. الکافی، ج4، ص350، 352-353؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص76.</ref> و محمد بن حسن شیبانی (م.۱۸۹ق)<ref>. الاحتجاج، ج2، ص168.</ref> با [[امام کاظم(ع)]]. | ||
پشتوانه دیدگاه اندکی از فقیهان شیعه برای استحبابِ پرهیز از استظلال،<ref>. نک: ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598؛ جواهر الکلام، ج18، ص394؛ المعتمد، ج4، ص233-235.</ref> سه حدیثِ صحیحه حلبی،<ref>. التهذیب، ج5، ص309.</ref> صحیحه [[علی بن جعفر الصادق(ع)|علی بن جعفر]]<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274.</ref> و صحیحه جمیل بن دراج<ref>. التهذیب، ج5، ص312.</ref> است. این روایات از جانب مشهور از نظر دلالت بر مدعا مورد نقد قرار گرفته است.<ref>رک: کشف اللثام، ج5، ص397؛ جواهر الکلام، ج18، ص394-395؛ المعتمد، ج4، ص234؛ الاستبصار، ج2، ص187؛ مدارک الاحکام، ج7، ص363؛ مستند الشیعه، ج12، ص29.</ref> شماری از این حدیثها را نیز از باب [[تقیه]] دانستهاند.<ref>. جامع المدارک، ج2، ص412؛ المعتمد، ج4، ص235.</ref> | |||
===دیدگاه | ===دیدگاه فقیهان مذاهب دیگر=== | ||
====مالکی و حنبلی==== | |||
از میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، [[مالک بن انس]] (م.۱۷۹ق)<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ التمهید، ج15، ص111؛ حلیة العلماء، ج3، ص242.</ref> و [[احمد بن حنبل]] (م.۲۴۱ق)<ref>. التمهید، ج15، ص111؛ کشاف القناع، ج2، ص424-425.</ref> به حرمت استظلال با کجاوه و وسایل همانند آن باور دارند، همچنانکه از [[صحابه]] و فقیهان نخستین، کسانی چون [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]]، عبدالرحمن بن مهدی و فقیهان [[مدینه]] این دیدگاه را داشتهاند.<ref>. التمهید، ج15، ص111؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> مهمترین پشتوانه باورمندان به حرمت استظلال، سیره [[حضرت محمد(ص)]] و جانشینان وی و صحابه و [[تابعین]] است؛ زیرا آنان بدون محمِل و سایبان و زیر آفتاب [[حج]] میگزاردند.<ref>. المصنف، ج2، ص371؛ شرح العمده، ج3، ص64.</ref> نیز بر پایه روایت [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] از حضرت محمد(ص)، گناهانِ مُحرمی که در پرتو آفتاب احرام بگزارد، با غروب خورشید از میان میرود.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص70.</ref> بر پایه گزارشهایی، عبدالله بن عمر مُحرمانی را که سایبانی برای خود برگرفته بودند، از استظلال پرهیز میداد و آنان را به آشکار ساختن خود در برابر آفتاب<ref group="یادداشت">إضحاء.</ref> سفارش میکرد.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص70؛ شرح العمده، ج3، ص66-68.</ref> لزوم دوری از آسایشطلبی، از ادله حرمت استظلال به شمار رفته است.<ref>. المغنی، ج3، ص283؛ کشاف القناع، ج2، ص493.</ref> | |||
ناقدانِ این دلایل،<ref>. المجموع، ج7، ص267-351، 357؛ نیل الاوطار، ج5، ص74؛ عون المعبود، ج5، ص202.</ref> فعل حضرت محمد(ص) و صحابه را دلالتگر بر وجوب ندانسته، با ضعیف شمردن سند روایت مرفوعه جابر، آن را دارای معنای استحباب دانستهاند. استناد به حدیثهای عبدالله بن عمر را نیز شماری از فقیهان نپذیرفتهاند. در فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است:<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ الانصاف، ج3، ص461؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> | |||
=== | * کراهت استظلال؛ برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از کراهت، همین معنا یعنی کراهت تنزیهی، دانستهاند؛ | ||
* جواز استظلال بدون کراهت؛ | |||
* حرمت استظلال، اگر اندک نباشد.<ref>. المغنی، ج3، ص283.</ref> | |||
====حنفی، شافعی و زیدی==== | |||
در برابر، فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]]،<ref>. الهدایه، ج1، ص139؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ قس: تذکرة الفقهاء، ج7، ص340.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>. المجموع، ج7، ص356؛ اعانة الطالبین، ج2، ص365.</ref> و [[زیدیه|زیدی]]<ref>. الاحکام، ج1، ص309-310.</ref> استظلال در کجاوه را در شمار محرمات احرام ندانسته و بهره بردن از آن را در حال [[احرام]] جایز دانستهاند. از صحابه و فقیهان نخست، کسانی چون عثمان، ربیعه، ثوری، [[ابوحنیفه]] (م.۱۵۰ق) و [[امام شافعی|شافعی]] (م.۲۰۴ق) این دیدگاه را پذیرفتهاند.<ref>. الاستذکار، ج4، ص24؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> باورمندان به این دیدگاه نیز، به سنّت نبوی(ص) و سیره صحابه استناد کردهاند؛ مانند روایت ام الحصین که بر پایه آن، در [[حجة الوداع]]، [[اسامه بن زید|اسامه]] یا [[بلال بن رباح|بلال]] با لباس سایبانی برای حضرت محمد(ص) ساختند تا [[جمرات|جمره]] را [[رمی]] کند.<ref>. مسند احمد، ج6، ص402؛ صحیح مسلم، ج4، ص80.</ref> نیز گزارش شده که عثمان بن عفان در حال احرام در خیمهای جای میگرفت.<ref>. المصنف، ج4، ص385؛ الکامل، ج3، ص103.</ref> روایتهایی نیز درباره بهرهگیری کسانی چون عمر بن خطاب و عمار یاسر از سایبان در حال احرام گزارش شده است. همچنین گزارش شده که ابن عباس استظلال را در حال احرام جایز میدانست.<ref>. نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186.</ref> دلیل دیگر جواز استظلال آن است که بهره بردن از سایه در حال احرام هنگامی ممنوع است که چیزی پوشاننده بدن باشد و سقف کجاوه یا خیمه با بدن تماس ندارد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> مخالفان این دیدگاه،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص341؛ شرح العمده، ج3، ص71-72، 76.</ref> حدیثهای یاد شده از جمله حدیث ام الحصین را مربوط به حالت اضطرار و وجود عذر موجّه دانستهاند. نیز احتمال دادهاند که استظلال پیامبر۹ پس از پیاده شدن از مرکب بوده است نه در حال سواره. برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام وقوف در عرفه، مستحب دانستهاند.<ref>. المجموع، ج8، ص117؛ مغنی المحتاج، ج1، ص497.</ref> در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به مالک نسبت یافته است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> در منابع فقه مالکی، این دیدگاه به چشم نمیخورد. | |||
==قیود و شرایط حرمت استظلال== | |||
فقیهانی که به حرمت استظلال باور دارند، قیود و شرایطی برای این حکم یاد کردهاند که مهمترین موارد آنها عبارتند از: | |||
=== | ===مرد بودن احرامگزار=== | ||
فقیهان شیعه، | به باور همه فقیهان شیعه،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598؛ جواهر الکلام، ج18، ص405.</ref> به پشتوانه روایات از جمله صحیحه حریز،<ref>. الکافی، ج4، ص351.</ref> صحیحه محمد بن مسلم<ref>. التهذیب، ج5، ص312.</ref> و صحیحه حلبی،<ref>. التهذیب، ج5، ص312.</ref> استظلال برای احرامگزار زن حرام نیست. توانایی جسمی کمتر و دشواری پرهیز زنان از استظلال، از حکمتهای این حکم است.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ جواهر الکلام، ج18، ص405.</ref> شیخ طوسی خودداری زنان از استظلال را مستحب شمرده است.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص321.</ref> همچنین فقیهان شیعه کودکان را از شمول حکم حرمت استظلال بیرون میدانند.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ مسالک الافهام، ج2، ص265.</ref> دلیل آنها افزون بر حدیثهای نقل شده مانند صحیحه حریز، آن است که کودکان مشمول احکام الزامی نیستند و رعایت احکام الزامی حج از جمله محرمات احرام، برای آنان مستحب است، نه واجب.<ref>. نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ جواهر الکلام، ج18، ص406؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref> بیشتر باورمندان به حرمت استظلال در فقه اهل سنت، به صراحت زنان را از شمول این حکم استثنا نکردهاند. البته آنها معمولاً حرمت استظلال را در موضوع حرمت پوشش سر برای مردان مطرح کردهاند. از همین روی و نیز با توجه به تصریح پارهای از منابع ایشان به ممنوع نبودن استظلال برای زنان، میتوان اهل سنت را نیز معتقد به این شرط دانست.<ref>. نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> | ||
===نبود اضطرار=== | ===نبود اضطرار=== | ||
هرگاه احرامگزار به سبب بیماری یا ناتوانی نیازمند استظلال باشد، به باور همه فقیهان شیعه<ref>المراسم العلویه، ص106؛ المبسوط، ج1، ص321؛ الدروس، ج1، ص377.</ref> و اهل سنت<ref>الحجه، ج2، ص270؛ شرح العمده، ج3، ص76.</ref> این کار وی جایز است. | هرگاه احرامگزار به سبب بیماری یا ناتوانی نیازمند استظلال باشد، به باور همه فقیهان شیعه<ref>. المراسم العلویه، ص106؛ المبسوط، ج1، ص321؛ الدروس، ج1، ص377.</ref> و اهل سنت<ref>. الحجه، ج2، ص270؛ شرح العمده، ج3، ص76.</ref> این کار وی جایز است. فقیهان شیعه به حدیثهایی استناد کردهاند<ref>. نک: مستند الشیعه، ج12، ص34-36؛ جامع المدارک، ج2، ص412.</ref>؛ اما درباره گستره و میزان اضطراری که موجب جواز استظلال میشود، اتفاق نظر ندارند. برخی<ref>. ذخیرة المعاد، ج1، ق 3، ص598.</ref> دشواری اندک مانند گرمای آفتاب یا بارش باران و بعضی<ref>. المقنعه، ص432؛ السرائر، ج1، ص547.</ref> زیان بزرگ را مصداق این اضطرار دانستهاند. شماری دیگر به پشتوانه برخی حدیثها، مصادیقی خاص برای آن برشمردهاند،<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص245؛ کشف اللثام، ج5، ص399.</ref> مانند کهنسالی، گرما و سرما. بیشتر فقیهان نه دشواری سخت را تا اندازهای که مشمول ادله نفی حرج شود، لازم میشمرند و نه آزار دیدن از ترک استظلال را کافی میشمارند، بلکه بر آنند که حدی متوسط از دشواری و اضطرار لازم است.<ref>. الحدائق، ج15، ص479؛ جواهر الکلام، ج18، ص398-399؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref> | ||
===در حال حرکت بودن احرامگزار=== | ===در حال حرکت بودن احرامگزار=== | ||
به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>السرائر، ج1، ص547؛ شرائع الاسلام، ج1، ص186؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> و اهل سنت،<ref>مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ التمهید، ج15، ص111؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208.</ref> حرمت استظلال به حالتی اختصاص دارد که احرامگزار بر مرکبی مانند حیوان، خودرو، قطار و هواپیما سوار باشد یا پیاده حرکت کند. بر این | به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص547؛ شرائع الاسلام، ج1، ص186؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> و اهل سنت،<ref>. مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ التمهید، ج15، ص111؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208.</ref> حرمت استظلال به حالتی اختصاص دارد که احرامگزار بر مرکبی مانند حیوان، خودرو، قطار و هواپیما سوار باشد یا پیاده حرکت کند. بر این اساس، در منزلگاهها مانند کاروانسرا و خیمهگاه و زیر درخت، استظلال ممنوع نیست. به باور فقیهان اهل سنت<ref>. المغنی، ج3، ص285؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> حدیثهایی مانند روایت جابر درباره حج پیامبر گرامی۹ و به باور فقیهان شیعه،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص340-341؛ مدارک الاحکام، ج7، ص363.</ref> افزون بر اصل برائت، حدیثهایی چون روایت جعفر بن مثنّی از امام کاظم7<ref>. الکافی، ج4، ص350.</ref> که برخی از ویژگیهای حج پیامبر۹ را دربردارد، بر این حکم دلالت میکنند. البته فقیهان درباره پارهای از مصداقهای منزلگاه اختلاف نظر دارند. مثلاً شماری از فقیهان<ref>. المعتمد، ج4، ص242-243.</ref> شهر مکه را منزلگاه و استظلال را در آن جایز دانستهاند و شماری دیگر<ref>. المعتمد، ج4، ص242.</ref> در مسیر مسجدالحرام تا نزدیک آن، استظلال را روا نشمردهاند. | ||
شماری از فقیهان | شماری از فقیهان شیعه حرکت با پای پیاده را از شمول حرمت استظلال بیرون دانسته و استظلال را در این فرض مجاز به شمار آوردهاند.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ جواهر الکلام، ج18، ص402-403.</ref> از جمله پشتوانههای آنان، صحیحه محمد بن اسماعیل بن بزیع<ref>. الکافی، ج4، ص351.</ref> از امام رضا۷ است که بر جواز راه رفتن در سایه محمل دلالت دارد و نیز روایت احتجاج.<ref>. الاحتجاج، ج2، ص168.</ref> بیشتر فقیهان با این دیدگاه مخالفت کردهاند؛ زیرا تعابیر حدیثها عام هستند و واژگانی چون «مُحْرِم» و «سائر» را دربردارند که شامل پیادگان نیز میشوند. حدیثهایی که در آنها وازژه «راکب» آمده، تنها از باب ذکر مورد است و بر اختصاص دلالت ندارد.<ref>. الحدائق، ج15، ص484؛ جواهر الکلام، ج18، ص403؛ المعتمد، ج4، ص236.</ref> برخی حدیثها مانند روایت احتجاج نیز از لحاظ سند، ضعیف قلمداد شدهاند.<ref>. المعتمد، ج4، ص237.</ref> در منابع مهم اهل سنت<ref>. نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207؛ المغنی، ج3، ص282-283.</ref> نیز تمایزی میان حکم استظلال در دو حالت سواره و پیاده هنگام حرکت به چشم نمیخورد؛ هر چند در پارهای منابع<ref>. فتح العزیز، ج7، ص433-434.</ref> تمایز میان حکم این دو حالت به صراحت آمده است. | ||
===متحرک بودن سایه=== | ===متحرک بودن سایه=== | ||
شرط دیگر حرمت استظلال آن است که سایه و سایبان با شخص احرامگزار در حال حرکت، همراه باشد. بر این | شرط دیگر حرمت استظلال آن است که سایه و سایبان با شخص احرامگزار در حال حرکت، همراه باشد. بر این اساس، عبور وی از زیر سایه اشیای ثابت، مانند کوهها، بناها، دیوارها و درختان جایز است. این شرط به صراحت در حدیثها و بیشتر منابع فقهی مطرح نشده؛ اما از فحوای سخن آنها قابل دریافت است و شماری از فقیهان شیعه<ref>. مجمع الفائده، ج6، ص321؛ المعتمد، ج4، ص238.</ref> و اهل سنت<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص407؛ شرح العمده، ج3، ص72، 76؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> بدان تصریح کردهاند. به باور شماری از فقیهان،<ref>. المعتمد، ج4، ص238-239.</ref> با توجه به آن که عبور حجگزار از زیر سایههای ثابت، فراوان پیش میآید، منع نشدن از آن در روایات، بیانگر جواز آن است. با وجود این، شماری از فقیهان شیعه عبور از زیر سایههای ثابت را تنها در حالت اضطرار مجاز دانستهاند.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص402-403؛ جواهر الکلام، ج18، ص403-404.</ref> | ||
==کفاره== | ==کفاره استظلال== | ||
به باور فقیهان شیعه، استظلالِ مُحرم، خواه بهگونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره (فدیه) میشود.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> پشتوانه این حکم، روایاتی از جمله صحیحه علی بن جعفر،<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274.</ref> حدیث عبدالله بن مغیره<ref>. التهذیب، ج5، ص313.</ref> و حدیث ابراهیم بن ابیمحمود<ref>. الکافی، ج4، ص351.</ref> به ترتیب از امام صادق، امام کاظم و امام رضا(ع) است. به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال قربانی کردن یک گوسفند است که حدیثهای گوناگون بر آن دلالت دارند. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمدهاند، از جمله(ع) ۱. یک مُدّ طعام برای هر روز.<ref>. المقنع، ص234.</ref> ۲. برای فرد مختار، به ازای هر روز یک گوسفند و برای مضطر، در مجموع یک گوسفند.<ref>. الکافی فی الفقه، ص204؛ غنیة النزوع، ص167.</ref> ۳. تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسکین. این سخن به ابن ابیعقیل عمانی (م.حدود ۳۵۰ق) نسبت یافته است.<ref>. نک: الدروس، ج1، ص378.</ref> حدیثی که بر کفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده<ref>. الحدائق، ج15، ص481؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.<ref>. المعتمد، ج4، ص246.</ref> | |||
در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد میشود یا نه. شماری از فقیهان بر آنند که از روایات میتوان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در عمره همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفارهای را واجب دانستهاند.<ref>. التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref> | |||
فقیهان مالکی و حنبلی که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره دیدگاهی همسان ندارند. در فقه حنبلی سه دیدگاه دیده میشود:<ref>. الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> ۱. وجوب فدیه. ۲. واجب نبودن فدیه. ۳. وجوب فدیه، اگر استظلال اندک نباشد. در فقه مالکی نیز درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند، دو دیدگاه در میان است:<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref> وجوب فدیه و استحباب آن. این اختلاف دیدگاه درباره مورد کفاره مصداقهای دیگر استظلال نیز به چشم میخورد.<ref>. نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref> نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال یکی از این سه بهگونه تخییری است: ۱. ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن. ۲. سه روز روزه گرفتن. ۳. اطعام شش مسکین.<ref>. القوانین الفقهیه، ص92-93؛ الانصاف، ج3، ص507.</ref> | |||
==برخی احکام جزئی استظلال== | |||
در منابع فقهی، احکام جزئی دیگر درباره استظلال آمده که مهمترین موارد آن عبارتند از: | |||
==برخی احکام جزئی== | |||
در منابع فقهی، احکام جزئی دیگر درباره استظلال آمده که مهمترین موارد آن | |||
===شرط بالای سر بودن مانع=== | ===شرط بالای سر بودن مانع=== | ||
شماری از فقیهان | شماری از فقیهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مسالک الافهام، ج2، ص264.</ref> استظلال را هنگامی ممنوع دانستهاند که مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرامگزار باشد. بر این اساس، بهرهگیری مُحرم از سایه جانبی مَحمل یا جامهای که بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط که این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> از پشتوانههای این حکم، صحیحه ابن سنان است که به باور مخالفانِ دیدگاه یاد شده، بر مدعا دلالت ندارد.<ref>. المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> از این رو، شماری از فقیهان این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته<ref>. الحدائق، ج15، ص486-487؛ المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشدهاند.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص187؛ جواهر الکلام، ج18، ص400-401.</ref> شهید اول<ref>. الدروس، ج1، ص378-379.</ref> پذیرش شرط یاد شده برای حرمت استظلال را بر پایه این سؤال دانسته است: آیا علت تحریمِ استظلال، پرهیز از پوشیده شدن بدن (سَتر) است یا تابش نور خورشید (اضحاء)؟ بیشتر فقیهان دوران بعد<ref>. الحدائق، ج15، ص485-487؛ جواهر الکلام، ج18، ص402.</ref> به پشتوانه روایات، حکمت یا علت حرمت را جلوگیری نکردن از آفتاب دانسته و شرط بالای سر بودن مانع را نپذیرفتهاند. البته شماری از فقیهان بهرهگیری از سایه بیرونی محمل را به دلیل نص خاص، جایز شمردهاند.<ref>. الحدائق، ج15، ص484-485؛ المعتمد، ج4، ص236-237.</ref> | ||
شماری از فقیهان اهل سنت، خواه مالکی<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143-144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208؛ الشرح الکبیر، ج2، ص56-57.</ref> و خواه حنبلی<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285.</ref> نیز بهگونه ضمنی چنین شرطی را برای حرمت استظلال به میان آورده و مصداقهایی از استظلال را مانند بهرهگیری از سایه جانبی محمل یا لباسی که بر فراز چوب یا عصا قرار گرفته، حرام ندانستهاند. از پشتوانههای این حکم، روایت ام الحُصَین درباره حج پیامبر۹ است.<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285؛ منار السبیل، ج1، ص236؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> مخالفان این دیدگاه، بهرهگیری از هرگونه مانع آفتاب را مصداق استظلالِ ممنوع شمرده و به روایتهایی چون حدیث ابن عمر استناد جستهاند.<ref>. شرح العمده، ج3، ص77.</ref> حدیثها و منابع فقهی اهل سنت به مواردی دیگر از استظلال بدون شرط یاد شده، مانند بهرهگیری از سایه لباسی که بر محمل انداخته شده یا شخصی دیگر آن را نگاه داشته، نیز پرداختهاند.<ref>. نک: المصنف، ج3، ص286؛ المغنی، ج3، ص285؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> | |||
در حدیثهای اهل سنت<ref>المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرامگزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداقهای همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> | ===سایه اعضای بدن=== | ||
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، به پشتوانه حدیثهایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای محرم جایز است.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص790؛ مجمع الفائده، ج6، ص322؛ مستند الشیعه، ج12، ص33.</ref> حتی در حدیثی این کار، سیره پیامبر گرامی۹ در هنگام حج گزاردن قلمداد شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص350.</ref> این فقیهان صحیحه سعید اعرج را که برنهی از پوشاندن با دست دلالت دارد، دارای معنای کراهت دانستهاند.<ref>. الحدائق، ج15، ص487؛ المعتمد، ج4، ص239-240.</ref> در حدیثهای اهل سنت<ref>. المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>. شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرامگزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداقهای همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>. نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> | |||
===استظلال در شب=== | ===استظلال در شب=== | ||
فقیهان متأخر | فقیهان متأخر شیعه به این نکته نیز پرداختهاند که آیا حرمت استظلال، ویژه روز است یا در شب نیز جاری است. شماری از فقیهان به پشتوانه ادلهای، رعایت این حکم را در شب نیز واجب دانستهاند<ref>. جامع المدارک، ج2، ص412؛ المعتمد، ج4، ص241-242.</ref>؛ از جمله حدیثهایی که درباره محافظت از سرما و گرما و باران سخن به میان آورده است.<ref>. برای نمونه: الکافی، ج4، ص351-352؛ وسائل الشیعه، ج13، ص154-156.</ref> نیز استدلال نمودهاند که مفهوم اصلی استظلال، پنهان ساختن و پوشاندن است و به محافظت از نور خورشید اختصاص ندارد. در برابر، مخالفان بر آنند که استظلال تنها با وجود نور خورشید مفهوم دارد و فقیهان پیشین نیز از حرمت آن در شب سخن نگفتهاند.<ref>. کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص221-222.</ref> | ||
===حکم استظلال همراه=== | ===حکم استظلال همراه=== | ||
از مسائل استظلال، تکلیف مُحرمی است که با زن احرامگزار یا شخص بیمار یا | از مسائل استظلال، تکلیف مُحرمی است که با زن احرامگزار یا شخص بیمار یا مضطر همراه میشود که استظلال برای او جایز است. این مسئله مورد ابتلا است و از این رو در روایات و منابع فقهی بدان پرداخته شده است. به باور همه فقیهان شیعه، به اقتضای اصل اشتغال و نیز به پشتوانه حدیثهایی چون روایت بکر بن صالح،<ref>. الکافی، ج4، ص352.</ref> استظلال برای شخص همراه حرام است.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مدارک الاحکام، ج7، ص365-366.</ref> از نظر آنان، روایت عباس بن معروف<ref>. التهذیب، ج5، ص311-312.</ref> که جواز استظلال برای شخص همراه را به ذهن میرساند، به لحاظ سند مخدوش و دلالت آن بر جواز، مناقشهپذیر و حتی مردود است.<ref>. التهذیب، ج5، ص311-312؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مدارک الاحکام، ج7، ص365-366؛ مستند الشیعه، ج12، ص36.</ref> فقیهان اهل سنت کمتر به این موضوع پرداختهاند. دیدگاه مالکیان درباره کسی که زنی احرامگزار را در مرکب همراهی کند، آن است که استظلال بر او، بر خلاف زن، حرام است.<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> پارهای از منابع پیشین حنفی، اعتقاد به جواز را به مالک و فقیهان مدینه نسبت دادهاند.<ref>. الحجه، ج2، ص272؛ مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110.</ref> | ||
فقیهان اهل | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9120/استظلال | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9120/استظلال | ||
خط ۱۲۵: | خط ۸۹: | ||
| نویسنده = سید رضا هاشمی | | نویسنده = سید رضا هاشمی | ||
}} | }} | ||
*'''الاحتجاج'''، ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر، نجف، دار النعمان، ۱۳۸۶ق. | *'''الاحتجاج'''، ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر، نجف، دار النعمان، ۱۳۸۶ق. | ||
*'''الاحکام فی الحلال و الحرام'''، یحیی بن حسین (م.۲۹۸ق)، به کوشش علی بن احمد، ۱۴۱۰ق. | *'''الاحکام فی الحلال و الحرام'''، یحیی بن حسین (م.۲۹۸ق)، به کوشش علی بن احمد، ۱۴۱۰ق. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۲۲: | ||
*'''صحیح مسلم'''، مسلم (م.۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر. | *'''صحیح مسلم'''، مسلم (م.۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر. | ||
*'''عون المعبود'''، العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق. | *'''عون المعبود'''، العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق. | ||
*'''عیون اخبار الرضا(ع)'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ق. | *'''عیون اخبار الرضا (ع)'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ق. | ||
*'''غُنیة النزوع'''، الحلبی (م.۵۸۵ق)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق. | *'''غُنیة النزوع'''، الحلبی (م.۵۸۵ق)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق. | ||
*'''فتح العزیز'''، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق)، بیروت، دار الفکر. | *'''فتح العزیز'''، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق)، بیروت، دار الفکر. | ||
خط ۲۰۰: | خط ۱۶۵: | ||
*'''الهدایة شرح بدایة المبتدی'''، علی بن ابوبکر المرغینانی (م.۵۹۳ق)، بیروت، المکتبة الاسلامیه. | *'''الهدایة شرح بدایة المبتدی'''، علی بن ابوبکر المرغینانی (م.۵۹۳ق)، بیروت، المکتبة الاسلامیه. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
[[رده:احرام]] | |||
[[رده:احکام احرام]] | |||
[[رده:محرمات احرام]] | [[رده:محرمات احرام]] | ||