در حال ویرایش استقرار حج
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
===بلوغ پیش از وقوف=== | ===بلوغ پیش از وقوف=== | ||
در صورت امکان انجام حج، در فرض بالغ شدن [[حج کودکان|کودک]] پیش از [[وقوف در مشعر]]، [[حج]] بر او مستقر میشود.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ المغنی، ج3، ص201.</ref> | در صورت امکان انجام حج، در فرض بالغ شدن [[حج کودکان|کودک]] پیش از [[وقوف در مشعر]]، [[حج]] بر او مستقر میشود.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ المغنی، ج3، ص201.</ref> | ||
==ملاک== | |||
== ملاک | در اینکه باقی ماندن استطاعت تا چه هنگام مایه استقرار حج میشود، دیدگاههایی گوناگون مطرح شده است: | ||
در اینکه باقی ماندن استطاعت تا چه هنگام مایه استقرار حج میشود، دیدگاههایی | |||
=== فقیهان شیعه === | === فقیهان شیعه === | ||
خط ۶۵: | خط ۶۴: | ||
==آثار و پیامدها== | ==آثار و پیامدها== | ||
پس از استقرار حج، | پس از استقرار حج، احکام گوناگونی بر عهده مکلف قرار میگیرد که مهمترین آنها چنین است: | ||
* '''واجب شدن حج حتی بدون استطاعت''' | * '''واجب شدن حج حتی بدون استطاعت''' | ||
گزاردن حج بر کسی که حج بر عهده او استقرار یافته، لازم است، حتی اگر [[استطاعت]] شرعی را از دست بدهد.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص114؛ جواهر الکلام، ج17، ص313-314؛ المغنی، ج3، ص201.</ref> به دیگر سخن، تنها وجود استطاعت عقلی برای کسی که حج بر او مستقر شده، کافی است و استطاعت شرعی لازم نیست. از این رو، به تصریح فقیهان [[شیعه]]<ref>مناسک الحج، خوئی، ص33؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ جواهر الکلام، ج17، ص232.</ref> و شماری از فقیهان [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج3، ص201؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص217.</ref> گزاردن حج در حال تنگدستی و حتی به صورت پیاده بر او واجب است، مگر آن که این کار موجب عسر و حرج گردد که به باور بسیاری از فقیهان شیعه، گزاردن حج بر او واجب نیست.<ref group="یادداشت">به پشتوانه قاعده لا حَرَج.</ref><ref>کتاب الحج، قمی، ج1، ص255؛ مصباح الهدی، ج12، | |||
ص60.</ref> | ص60.</ref> البته شماری از آنان در این صورت نیز، به لزوم گزاردن حج باور دارند.<ref group="یادداشت">بدین استناد که این حرج از اختیار ناروای خودِ مکلف پدید آمده است.</ref><ref>کتاب الحج، قمی، ج1، ص255؛ مصباح الهدی، ج12، | ||
ص60.</ref> حتی به باور برخی، لازم است مکلف با کوشش یا پذیرفتن هدیه، استطاعت خود را برای گزاردن حج بازیابد.<ref>نهایة المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز، تلاش برای فراهم ساختن توشه سفر را بر کسی که حج بر عهده او استقرار یافته، واجب شمرده و در صورت ناتوانی از فراهم کردن آن، تأمین هزینه سفر را از محل مصرف زکات و صدقه، بر او لازم دانستهاند.<ref>نهایة المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.</ref> | |||
* ''' | * '''عدول از حج تمتع به افراد''' | ||
به باور شماری از فقیهان شیعه، هرگاه کسی که حج بر عهدهاش استقرار یافته، بر اثر تنگی وقت، فرصت به جا آوردن عمره [[حج تمتع|تمتع]] را نداشته باشد، واجب است [[حج افراد|حج اِفراد]] | به باور شماری از فقیهان شیعه، هرگاه کسی که حج بر عهدهاش استقرار یافته، بر اثر تنگی وقت، فرصت به جا آوردن عمره [[حج تمتع|تمتع]] را نداشته باشد، واجب است به [[حج افراد|حج اِفراد]] عدول کند و اعمال آن را انجام دهد. ولی تنگی وقت پیش از استقرار حج، چنین حکمی را در پی ندارد؛ زیرا مکلف فاقد استطاعت زمانی است.<ref>تفصیل الشریعه، ج2، ص110.</ref> | ||
* '''وجوب قضای حج برای کسی که از احصار درآمده''' | * '''وجوب قضای حج برای کسی که از احصار درآمده''' | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
کسی که بر اثر [[احصار و صد|حصر]] از [[احرام]] بیرون آمده، اگر حج بر او مستقر شده باشد، [[حج قضا|قضای]] آن در سال دیگر بر او واجب است. ولی اگر حج بر عهده محصور استقرار نیافته باشد، وی تنها با بقای [[استطاعت]] تا سال بعد، باید در آن سال حج بگزارد.<ref>العروة الوثقی، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.</ref> | کسی که بر اثر [[احصار و صد|حصر]] از [[احرام]] بیرون آمده، اگر حج بر او مستقر شده باشد، [[حج قضا|قضای]] آن در سال دیگر بر او واجب است. ولی اگر حج بر عهده محصور استقرار نیافته باشد، وی تنها با بقای [[استطاعت]] تا سال بعد، باید در آن سال حج بگزارد.<ref>العروة الوثقی، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.</ref> | ||
* ''' | * '''وجوب گرفتن نایب بر ناتوان''' | ||
هرگاه | به باور مشهور شیعیان<ref>العروة الوثقی، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.</ref> هرگاه کسی که حج بر عهدهاش مستقر شده، به علتهایی مانند بیماری و پیری، از انجام حج کاملاً ناتوان شود، لازم است برای گزاردن حج [[نیابت|نایب]] بگیرد. شماری از فقیهان، این کار را حتی اگر نیازمند هزینه بسیار باشد، واجب شمردهاند.<ref>حاشیة رد المحتار، ج2، ص459.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز، گرفتن نایب را بر کسی که از گزاردن حج مستقر ناامید شده، واجب دانستهاند.<ref>البحر الرائق، ج2، ص546؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص218.</ref> در برابر، بر پایه دیدگاه منسوب به مالک بن انس ، در این صورت، استنابه واجب نیست.<ref>کشف المشکل، ج2، ص324؛ فتح العزیز، ج7، ص44.</ref> | ||
پس از ادا شدن حج نیابی، اگر بر حسب اتفاق، عذر مکلف از میان برود، به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>جواهر الکلام، ج17، ص286؛ العروة الوثقی، ج4، ص435.</ref> و برخی از اهل سنت<ref>الفتاوی الهندیه، ج1، ص218؛ البحر الرائق، ج2، ص335.</ref> وی باید خود نیز حج به جا آورد. شماری دیگر حج نیابتی را در این حال کافی دانستهاند.<ref>العروة الوثقی، ج4، ص436-437.</ref> | |||
* '''وجوب وصیت بر گرفتن نایب''' | * '''وجوب وصیت بر گرفتن نایب''' | ||
خط ۹۴: | خط ۹۲: | ||
* '''وجوب گرفتن نایب بر وارثان''' | * '''وجوب گرفتن نایب بر وارثان''' | ||
{{اصلی|نیابت}} | {{اصلی|نیابت}} | ||
کسی که پس از استقرار حج، خود موفق به انجام حج یا نایب گرفتن نشود،و برای به جا آوردن آن وصیت نکند، باید وارثان برای او نایب بگیرند. | کسی که پس از استقرار حج، خود موفق به انجام حج یا نایب گرفتن نشود،و برای به جا آوردن آن وصیت نکند، باید وارثان برای او نایب بگیرند. به باور فقیهان شیعه<ref>التنقیح الرائع، ج1، ص419؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص100؛ معتمد العروه، ج1، ص318.</ref> و شماری از فقیهان اهل سنت<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص16؛ المغنی، ج3، ص196؛ کشاف القناع، ج2، ص456.</ref> به پشتوانه روایات<ref>وسائل الشیعه، ج11، ص71-74.</ref> پس از مرگ او، بر وارثانش واجب است از اصل مال او، نه از ثلث آن، برایش نایب بگیرند. در برابر، [[ابوحنیفه]] (م.۱۵۰ق) و مالک بن انس (م.۱۷۹ق) وجوب نایب گرفتن بر وارثان را جز در صورت وصیت شخص، نپذیرفته و در صورت وصیت نیز بر آنند که حق نیابت از ثلث مال وی هزینه میشود.<ref>نک: المغنی، ج3، ص196؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424؛ الذخیره، ج3، ص180؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص428.</ref> ناقدان این نظر به حدیثهایی از [[حضرت محمد(ص)]]<ref>صحیح مسلم، ج3، ص156؛ سنن الترمذی، ج2، ص89؛ السنن الکبری، ج4، ص256.</ref> استناد کردهاند که حج را دَینی الهی دانسته و گزاردن آن را از جانب درگذشته لازم شمرده است.<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص17؛ المغنی ج3، ص195؛ فتح العزیز، ج7، ص44؛ المجموع، ج7، ص112.</ref> | ||
باورمندان به وجوب استنابه از میت، در اینکه آیا باید برای او [[حج بلدی]] گزارده شود یا [[حج میقاتی]]، اختلاف نظرهایی دارند.<ref>رک: المبسوط، طوسی، ج1، ص300-301؛ جواهر الکلام، ج17، ص320؛ العروة الوثقی، ج4، ص463، ص472 و ص575؛ الحدائق، ج14، ص186؛ معتمد العروه، ج1، ص318.</ref> | |||
* '''دیگر موارد''' | |||
{{اصلی|حج محجوارن}} | |||
هرگاه شخصی که حج بر عهدهاش استقرار یافته، دچار جنون شود، لازم نیست ولیّ او وی را به حج ببرد. اما اگر او را به حج ببرد و مجنون تا زمان وقوف بهبودی نیابد، ولیّ وی ضامن هزینههای سفر او است و اگر پیش از وقوف بهبودی یابد، ضامن نیست.<ref>الدروس، ج1، ص307؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص41.</ref> گروهی از شافعیان نیز در فرض بهبودی مجنون در زمان احرام، وقوف، طواف و سعی، ولیّ را ضامن مخارج او نمیدانند.<ref>فتح العزیز، ج7، ص428؛ المجموع، ج7، ص38.</ref> | |||
از آنجا که حج پس از استقرار، دَینی الهی شمرده میشود و مانند دیگر دیون شخصی با جنون ساقط نمیگردد، لازم است پس از مرگ مجنون، از اموال او برایش حج به جا آورند.<ref>معتمد العروه، ج2، ص24؛ التهذیب فی المناسک، ج1، ص211؛ العروة الوثقی، ج4، ص537.</ref> البته شماری از فقیهان در صحت نیابت از مجنون، جز در فرض استقرار حج بر او، تردید کردهاند.<ref>معتمد العروه، ج2، ص24؛ مناسک الحج، وحید، ص11.</ref> | |||
==استقرار عمره== | ==استقرار عمره== | ||
احکام مربوط به استقرار [[حج]] شامل [[عمره]] نیز میشود. گاه هم حج و هم عمره بر عهده مکلف استقرار مییابند و گاه یکی از آن دو مستقر میگردد.<ref>کشف اللثام، ج5، ص123؛ جواهر الکلام، ج17، ص313؛ العروة الوثقی، ج4، ص456.</ref> در حکم یاد شده، تفاوتی میان گونههای حج | احکام مربوط به استقرار [[حج]] شامل [[عمره]] نیز میشود. گاه هم حج و هم عمره بر عهده مکلف استقرار مییابند و گاه یکی از آن دو مستقر میگردد.<ref>کشف اللثام، ج5، ص123؛ جواهر الکلام، ج17، ص313؛ العروة الوثقی، ج4، ص456.</ref> در حکم یاد شده، تفاوتی میان گونههای حج<ref group="یادداشت">[[حج تمتع|تمتع]]، [[حج قران|قِران]] و [[حج افراد|اِفراد]].</ref> نیست.<ref>العروة الوثقی، ج4، ص456؛ تعالیق مبسوطه، ج8، ص212؛ معتمد العروه، ج1، ص294-295.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |