در حال ویرایش اشتراط تحلل
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اشتراط تحلل'''، از مستحبات احرام به معنای شرط کردن برای خروج از احرام هنگام پیش آمدن مانع | |||
''' | |||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
مقصود از | واژه اشتراط از ریشه «ش ـ ر ـ ط» به معنای شرط کردن و التزام به چیزی در عقود مانند عقد بیع است.<ref>. لسان العرب، ج7، ص329؛ تاج العروس، ج10، ص305، «شرط».</ref> واژه تحلّل نیز از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشودن، باز کردن گره، وارد شدن و فرود آمدن<ref>. لسان العرب، ج11، ص163؛ تاج العروس، ج14، ص158-159، «حلّ».</ref> است. مقصود از تحلل در اصطلاح، حلال شدن اموری است که با احرام حج و عمره، حرام شده است.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص177؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص700.</ref> معنای مصطلح اشتراط تحلل که گاه از آن با تعابیر «اشتراط در احرام»<ref>مجمع الفائده، ج7، ص233؛ نیل الاوطار، ج5، ص37.</ref> یا «استثناء در حج»<ref>. الموطأ، ج1، ص425؛ الام، ج2، ص172؛ السنن الکبری، ج5، ص221.</ref> نیز یاد شده، آن است که احرامگزار هنگام احرام بستن برای حج یا عمره با خدا شرط کند که اگر مانعی در اتمام مناسک برایش پدید آید، بتواند از احرام بیرون شود.<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص248؛ کشاف القناع، ج2، ص474؛ العروة الوثقی، ج4، ص662.</ref> این مانع در دیدگاه فقیهان، عام است و اموری از این قبیل را در بر میگیرد: تمام شدن هزینه سفر، نبودن یا کافی نبودن وقت برای گزاردن مناسک، گم کردن راه<ref>. المجموع، ج8، ص310-311؛ الدروس، ج1، ص479.</ref>، بیماری<ref>. السرائر، ج1، ص640؛ المجموع، ج8، ص308-309.</ref>، وجود دشمن<ref>. المبسوط، ج1، ص334؛ جواهر الکلام، ج18، ص270؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> و جلوگیری ظالم<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص396.</ref>. فروع فقهی این موضوع در بابهای گوناگون منابع فقهی، از جمله «احرام»، «صدّ و احصار» و «قضای حج» آمدهاند. | ||
از | |||
==مشروعیت و استحباب اشتراط== | ==مشروعیت و استحباب اشتراط== | ||
به باور فقیهان | به باور فقیهان امامی<ref>. السرائر، ج1، ص533؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص258-259؛ مجمع الفائده، ج6، ص240.</ref> که حتی بر آن ادعای اجماع شده<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص288؛ الحدائق، ج15، ص100.</ref>، اشتراط تحلّل نه تنها مشروع، بلکه مستحب است. پشتوانه استحباب، روایتهای گوناگون از پیامبر گرامی۹ و امامان: است<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج12، ص354-355.</ref>؛ از جمله حدیثهایی چند از امام صادق۷ که اشتراط محرم برای بیرون رفتن از احرام یا تبدیل حج به عمره را در وضع خاص تجویز کردهاند.<ref>. الکافی، ج4، ص335؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص318؛ التهذیب، ج5، ص81-82.</ref> فقیهان حنبلی نیز اشتراط تحلل را سنت و مستحب شمرده<ref>. المغنی، ج3، ص243؛ کشاف القناع، ج2، ص474.</ref> و بیشتر شافعیان نیز آن را صحیح دانستهاند.<ref>. المجموع، ج8، ص310؛ روضة الطالبین، ج2، ص445.</ref> از مهمترین پشتوانههای فقیهان اهل سنت، حدیث ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب است که بر پایه آن، پیامبر گرامی۹ چگونگی اشتراط تحلل را به وی آموخت و آن را تجویز کرد.<ref>. مسند احمد، ج6، ص164؛ صحیح البخاری، ج6، ص123.</ref> افزون بر این، برای مشروعیت و استحباب اشتراط، به سخنان و سیره برخی صحابه استناد شده است<ref>. المجموع، ج8، ص308-309؛ المغنی، ج3، ص243؛ کشاف القناع، ج2، ص474-475.</ref>؛ از جمله سخنانی از عمر بن خطاب<ref>. السنن الکبری، ج5، ص222؛ کنز العمال، ج5، ص275.</ref>، عایشه<ref>. مسند الشافعی، ص123-124؛ السنن الکبری، ج5، ص223.</ref> و عبدالله بن مسعود<ref>. السنن الکبری، ج5، ص223؛ المجموع، ج8، ص309.</ref> در سفارش به اشتراط و چگونگی اجرای آن. همچنین گزارش شده که اُم سلمه نیز در حج، به اشتراط امر میکرده است.<ref>. التاریخ الکبیر، ج1، ص176؛ السنن الکبری، ج5، ص223.</ref> صحت اشتراط تحلل، از اندکی از حنفیان و مالکیان نیز گزارش شده است.<ref>. نک: مواهب الجلیل، ج4، ص292؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص650.</ref> | ||
در برابر، شماری از صحابه و تابعین از جمله ابن عمر، طاوس و سعید بن جبیر و نیز بیشتر حنفیان و مالکیان و برخی از شافعیان، بیرون رفتن از احرام با شرط را در حج جایز ندانستهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص244؛ المجموع، ج8، ص310؛ مواهب الجلیل، ج4، ص292-293.</ref> از ابوحنیفه نیز گزارش شده که وی بیرون رفتن از احرام را با شرط جایز نمیدانسته<ref>. فتح العزیز، ج8، ص10.</ref>، هر چند اشتراط را مایه سقوط قربانی (در احصار) میدانسته است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص244.</ref> | |||
دلیل مخالفان صحت اشتراط، سیره پیامبر۹ است که در آن هیچ گزارشی درباره اشتراط در حج یا عمره به چشم نمیخورد.<ref>. المجموع، ج8، ص309؛ عمدة القاری، ج10، ص146.</ref> نیز گفتهاند: احرام، همچون نماز و روزه، عبادتی است که به ادله معتبر شرعی واجب شده است و از این رو، اشتراط در آن اثری ندارد.<ref>. المغنی، ج3، ص244؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534.</ref> پیروان این نظر، حدیث ضباعه را حدیثی منسوخ یا ضعیف شمرده<ref>. صحیح مسلم، نووی، ج8، ص132؛ سبل السلام، ج2، ص219.</ref> یا گفتهاند: این حدیث ویژه خود او است و به دیگران تعمیم نمییابد.<ref>. صحیح مسلم، نووی، ج8، ص132؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534.</ref> برخی نیز گفتهاند: مقصود از پدید آمدن مانع در این حدیث، مردن شخص محرم است.<ref>. نک: المجموع، ج8، ص310؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534.</ref> ولی این تأویلها را فقیهان اهل سنت، خود، نقد کرده و بر صحت و اعتبار حدیث ضباعه تأکید نموده و گفتهاند: حدیثهای دیگر نیز مفاد این حدیث را تأیید میکنند.<ref>. المغنی، ج3، ص244-245؛ صحیح مسلم، نووی، ج8، ص132؛ المجموع، ج8، ص309.</ref> | |||
==چگونگی گزاردن اشتراط== | ==چگونگی گزاردن اشتراط== | ||
درباره ضرورت | درباره ضرورت گزاردن اشتراط با لفظ و نیز چگونگی گزاردن آن، دیدگاههای گوناگون در میان است. بر پایه حدیثی از امام صادق۷ شرطکننده باید هنگام احرام بگوید: | ||
خدایا! من بر پایه کتاب تو و سنت پیامبرت قصد انجام عمره تمتع و حج را دارم. پس اگر مانعی برای من پدید آید که مرا از مناسک بازدارد، مرا از احرام بیرون کن و اگر نتوانستم حج را کامل کنم، آن را عمره قرار ده.<ref>. نک: الکافی، ج4، ص332؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص318.</ref> در حدیثی دیگر، لفظی کوتاهتر یاد شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص455؛ التهذیب، ج5، ص168.</ref> شماری از فقیهان شیعه به پشتوانه اطلاق حدیثهای اشتراط و تعبیرهای متفاوت در آنها بر آنند که میتوان با هر عبارتی که افاده اشتراط کند، شرط کرد، هر چند بهتر است که با الفاظ بیان شده در روایتها صورت پذیرد.<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص250؛ مستند الشیعه، ج11، ص287؛ العروة الوثقی، ج4، ص663.</ref> | |||
در حدیثهای اهل سنت نیز الفاظی همانند برای اشتراط یاد کردهاند؛ مانند حدیثی از پیامبر۹ که گزاردن اشتراط را چنین یاد کرده است: خدایا! اگر اجازه دهی، قصد انجام دادن حج دارم. پس مرا کمک کن و آن را بر من آسانگیر و اگر مرا از حج بازداشتی، آن را عمره قرار ده و اگر مرا از گزاردن هر دو بازداشتی، مرا از احرام بیرون کن.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص222؛ عمدة القاری، ج10، ص147.</ref> این مضمون با تعابیری همانند در حدیثهایی دیگر از پیامبر۹ و سخنان صحابه نیز آمده است.<ref>. صحیح البخاری، ج6، ص123؛ صحیح مسلم، ج4، ص26؛ سنن ابی داود، ج1، ص551.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت با اشاره به روایتهای یاد شده، گفتهاند: مقصود اصلی در اشتراط، افاده معنا است و بیان آن با واژگانی دیگر نیز جایز است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص245.</ref> البته شماری از فقیهان تأکید کردهاند که این الفاظ باید معنای اشتراط را برسانند. بر این اساس، اگر شرطکننده مثلاً بگوید: «هرگاه خواستم از احرام بیرون میروم یا هر جا که حج فاسد شود، قضای آن را به جا نمیآورم» اشتراط به شمار نمیآید.<ref>. المجموع، ج8، ص317؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> | |||
نیز فقیهان اختلاف دارند که آیا اشتراط باید لفظی باشد و حتماً سخنی گفته شود یا ذکر قلبی آن کافی است. بیشتر فقیهان امامی بر آنند که تنها نیت قلبی در اشتراط تحلل کافی نیست؛ بلکه تلفظ نیز لازم است<ref>. تحریر الاحکام، ج1، ص573؛ جواهر الکلام، ج18، ص281.</ref>؛ زیرا اشتراط، ربط دادن چیزی به چیزی دیگر است و به آشکار کردن نیاز دارد. از این رو، تنها با نیت، این ارتباط حاصل نمیگردد.<ref>. کتاب الحج، ج2، ص519؛ مستمسک العروه، ج11، ص386.</ref> افزون بر این، در صورت تردید در مؤثر بودن چنین اشتراطی، اصل، مترتب نبودن اثر بر آن و باقی ماندن احرام است.<ref>. جواهر الکلام، ج18، ص281.</ref> برخی پشتوانه این حکم را حدیثهای اشتراط دانستهاند.<ref>. الحدائق، ج15، ص101؛ مستمسک العروه، ج11، ص386.</ref> در برابر، شماری از فقیهان امامی احتمال دادهاند که اشتراط در نیت کافی باشد؛ زیرا اشتراط تابع احرام است و همچنانکه نیت احرام برای انعقاد آن کافی است، در اشتراط نیز چنین است.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص250، 680؛ مجمع الفائده، ج6، ص242.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز به پشتوانه حدیثی نبوی که به گزاردن اشتراط فرمان داده<ref>. مسند احمد، ج6، ص303؛ سنن الدارمی، ج2، ص35.</ref>، اشتراط لفظی را ضروری دانستهاند.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> اما شماری دیگر احتمال دادهاند که نیت اشتراط همچون احرام که نیت در آن کافی است، کفایت کند.<ref>. المغنی، ج3، ص246.</ref> | |||
==هنگام اشتراط== | ==هنگام اشتراط== | ||
همه فقیهان باور دارند که اشتراط باید هنگام | همه فقیهان باور دارند که اشتراط باید هنگام احرام حج یا عمره صورت گیرد. اما درباره اینکه آیا اشتراط باید پیش از احرام صورت گیرد یا پس از آن و یا هنگام نیت آن، اختلاف نظر دارند. شماری از فقیهان امامی هنگام اشتراط را پیش از احرام<ref>. الدروس، ج1، ص338.</ref> یا پیش از نیت احرام و پیوسته به آن<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص234؛ مسالک الافهام، ج2، ص246.</ref> شمردهاند. بر این اساس، شماری از فقیهان ذکر مخصوص اشتراط را پس از گزاردن نماز احرام سفارش کردهاند.<ref>. المبسوط، ج1، ص315؛ الحدائق، ج15، ص101.</ref> پشتوانه این نظر، حدیثی از امام صادق۷ است که گزاردن نماز پیش از احرام و سپس خواندن دعایی خاص را سفارش شده که با ذکر اشتراط همراه است.<ref>. الکافی، ج4، ص331-332؛ من لایحضره الفقیه، ج2 | ||
ص318.</ref> فقیهانی دیگر گفتهاند: اشتراط جزء نیت است و بیرون از آن نیست. از این رو، باید اشتراط در میان نیت احرام انجام شود، چنانکه قدر متیقن از نص و فتوا همین است.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص170؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص280-281.</ref> شماری دیگر نیز بر آنند که اشتراط باید پیش از تلبیه<ref>. مجمع الفائده، ج6، ص240.</ref> یا میان آن انجام گیرد.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص170.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز باور دارند که احرامگزار هنگامی که در صدد احرام است، ضمن خواندن دعا باید با خداوند اشتراط کند.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص474.</ref> شماری دیگر باور دارند که اشتراط باید همراه و همزمان با احرام باشد و اشتراط، پیش یا پس از احرام منعقد نخواهد شد.<ref>. المجموع، ج8، ص318.</ref> | |||
در برخی حدیثهای نقل شده در منابع اهل سنت، انجام دادن اشتراط همراه تلبیه سفارش شده است.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص551؛ سنن النسائی، ج2، ص358.</ref> | |||
==آثار اشتراط== | ==آثار اشتراط== | ||
اشتراط تحلل در دیدگاه فقیهانی که به مشروعیت یا استحباب آن باور دارند، برای احرامگزار آثاری دارد که مهمترین موارد آنها عبارتند از: | اشتراط تحلل در دیدگاه فقیهانی که به مشروعیت یا استحباب آن باور دارند، برای احرامگزار آثاری دارد که مهمترین موارد آنها عبارتند از: | ||
# شتاب در تحلل: به باور بیشتر فقیهان | # شتاب در تحلل: به باور بیشتر فقیهان امامی، محرم محصور (کسی که به سبب بیماری از اتمام مناسک حج بازمیماند)<ref>. النهایه، ص281؛ السرائر، ج1، ص637.</ref> تنها در صورت اشتراط میتواند در تحلّل شتاب کند و پیش از رسیدن قربانی به جایگاه آن، از احرام بیرون شود. ولی اگر وی اشتراط نکرده باشد، برای بیرون رفتن از احرام باید صبر کند تا قربانی به منا یا مکه برسد.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص313-314؛ الحدائق، ج15، ص104-105؛ جواهر الکلام، ج18، ص262-263.</ref> پشتوانه این نظر روایات است؛ مانند حدیثی از امام صادق7<ref>. الکافی، ج4، ص369-370؛ التهذیب، ج5، ص422.</ref> که بیرون رفتن امام حسین۷ از احرام را به سبب بیماری وی گزارش نموده و فقیهان آن را به اشتراط معنا کردهاند.<ref>. جواهر الکلام، ج18، ص262.</ref> در برابر، شماری از فقیهان امامی، شتاب در تحلل را از آثار اشتراط ندانسته و گفتهاند: در صورت اشتراط نکردن نیز شخص محصور از احرام بیرون میشود.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص242؛ الحدائق، ج15، ص106؛ مستمسک العروه، ج11، ص384.</ref> پشتوانه آنها حدیثی است که از تحلل محصور، حتی در فرض اشتراط نکردن، سخن گفته است.<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج12، ص357؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص173.</ref> | ||
# ساقط شدن قربانی: به باور بسیاری از فقیهان | بسیاری از فقیهان اهل سنت نیز بر این باورند که محرمی که شرط کرده، در صورت پیش آمدن مانع برای ادامه مناسک، از احرام بیرون میشود، خواه مانع، بیماری باشد و خواه دشمن یا چیز دیگر.<ref>. المغنی، ج3، ص243؛ المجموع، ج8، ص310-311؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> پشتوانه آنها روایت ضباعه است که به فرمان پیامبر۹ اجازه یافت به سبب وجود مانع از احرام بیرون شود.<ref>. صحیح البخاری، ج6، ص123؛ صحیح مسلم، ج4، ص26.</ref> ولی از ابن عمر گزارش شده که محرم بیمار حق تحلل ندارد تا آنگاه که خانه خدا را طواف کند.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص219؛ المجموع، ج8، ص309.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت این سخنِ ابن عمر را عام و شامل صورتی نیز میدانند که محرم اشتراط کرده باشد.<ref>. المجموع، ج8، ص309.</ref> ابوحنیفه نیز با این استدلال که تحلل برای هر محصوری مجاز است، این فایده را برای اشتراط نپذیرفته است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص244.</ref> | ||
# ساقط شدن | # ساقط شدن قربانی: به باور بسیاری از فقیهان امامی، اثر دیگر اشتراط آن است که قربانی کردن از عهده فرد محبوس برداشته میشود.<ref>. مختلف الشیعه، ج4، ص353؛ مدارک الاحکام، ج7، ص289؛ الحدائق، ج15، ص102-103.</ref> پشتوانه آنها، حدیثهایی است که از جواز تحلل محرم از احرام در شرایط ویژه سخن گفته، بدون آن که از ضرورت قربانی سخنی به میان آمده باشد.<ref>. الکافی، ج4، ص369؛ التهذیب، ج5، ص81، 464.</ref> افزون بر روایات، برخی به اجماع نیز استناد کردهاند.<ref>. نک: ذخیرة المعاد، ج2، ص584؛ الحدائق، ج15، ص102.</ref> ولی شماری از فقیهان امامی، قربانی را در فرض اشتراط ساقط ندانستهاند. دلیل آنان آیه۱۹۶ بقره/۲ است که قربانی را بهگونه مطلق بر فرد مُحصَر واجب شمرده است<ref>. الخلاف، ج2، ص431؛ نک: السرائر، ج1، ص533؛ مختلف الشیعه، ج4، ص66.</ref>: {فَإِن أُحصِـرْتُم فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ}. منتقدان این دیدگاه، پاسخ دادهاند که وجوب قربانی در آیه مربوط به افرادی است که اشتراط نکردهاند.<ref>. الانتصار، ص259؛ مدارک الاحکام، ج7، ص289.</ref> البته این اختلاف تنها در صورتی است که احرامگزار قربانی همراه نداشته باشد؛ زیرا به اتفاق فقیهان امامی، وجوب قربانی از عهده کسی که آن را همراه خود آورده باشد، با اشتراط نیز ساقط نمیشود.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص243؛ نک: مدارک الاحکام، ج7، ص290؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص584.</ref> | ||
# استحقاق پاداش: اثر اخروی اشتراط، استحقاق پاداش برای احرامگزار است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص243؛ مدارک الاحکام، ج7، ص291؛ الحدائق، ج15، ص106.</ref> | در فقه اهل سنت نیز در این زمینه دیدگاههای گوناگون در میان است. بسیاری از فقیهان اهل سنت گفتهاند: در صورت اشتراط احرامگزاری که به مانع دچار شده، برای بیرون رفتن از احرام، قربانی بر او واجب نیست<ref>. المغنی، ج3، ص243؛ روضة الطالبین، ج2، ص445؛ کشاف القناع، ج2، ص475.</ref>، مگر آن که همراه خود قربانی آورده باشد.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> شماری دیگر بر آنند که برای محصور مطلقاً قربانی لازم است، خواه اشتراط تحلل کرده باشد و خواه نکرده باشد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص178؛ المجموع، ج8، ص311.</ref> شماری از آنان در این مسئله به تفصیل گراییده و گفتهاند: اگر در آغاز احرام، تحلل با قربانی کردن را شرط کرده باشد، برای بیرون رفتن از احرام، قربانی لازم است؛ ولی اگر تحلل بدون قربانی یا تحلل بهگونه مطلق را شرط کرده باشد، قربانی کردن لازم نیست.<ref>. روضة الطالبین، ج2، ص446.</ref> به ابوحنیفه نسبت دادهاند که اشتراط محصور را مایه سقوط قربانی از او دانسته است.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص244.</ref> | ||
# ساقط شدن قضای حج: به باور شماری از فقیهان امامی، فایده دیگر اشتراط، سقوط وجوب قضای حج در سال آینده است.<ref>. التهذیب، ج5، ص295؛ الدروس، ج1، ص351؛ مدارک الاحکام، ج7، ص290.</ref> پشتوانه آنان، حدیثی از امام باقر۷ است که وجوب اعاده حج را برای کسی که از اعمال حج بازمانده، ولی پیشتر اشتراط تحلل کرده، نفی نموده است.<ref>. التهذیب، ج5، ص296.</ref> در برابر، بیشتر فقیهان امامی اشتراط را مایه سقوط وجوب حج در سال دیگر ندانستهاند.<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص680؛ الحدائق، ج15، ص106.</ref> پشتوانه این گروه نیز حدیثهایی از امام صادق۷ است.<ref>. نک: التهذیب، ج5، ص81؛ الاستبصار، ج2، ص169.</ref> پیروان این نظر، حدیثهایی را که در آنها از سقوط حج در صورت اشتراط یاد شده، از جمله حدیث امام باقر۷ ، اشاره به حج استحبابی دانستهاند.<ref>. منتهی المطلب، ج1، ص251؛ الحدائق، ج15، ص106.</ref> شماری از فقیهان به پشتوانه روایتهای معتبر دلالتگر بر هر یک از این دو دیدگاه، آنها را متعارض و ساقط از حجیت دانسته و بر پایه ادله عام وجوب حج، قضای حج را واجب شمردهاند.<ref>. کتاب الحج، ج2، ص519.</ref> | |||
شماری از فقیهان اهل سنت نیز بهگونه مطلق گفتهاند: محرم اشتراطکننده، در صورت پیش آمدن مانع، از احرام بیرون میشود و تکلیفی ندارد.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص475.</ref> شماری از آنها بر واجب نبودن قضا بر چنین احرامگزاری تصریح کردهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص377؛ کشاف القناع، ج2، ص613.</ref> به باور شافعی، سقوط قضا وابسته به موردی است که حجة الاسلام بر عهده مکلف نباشد؛ و گر نه، گزاردن حج واجب است.<ref>. الام، ج2، ص172.</ref> | |||
# استحقاق پاداش: اثر اخروی اشتراط، استحقاق پاداش برای احرامگزار است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص243؛ مدارک الاحکام، ج7، ص291؛ الحدائق، ج15، ص106.</ref> شماری از فقیهان با مردود شمردن دیگر آثار یاد شده برای اشتراط، تنها فایده آن را همین اثر دانستهاند.<ref>. کتاب الحج، ج2، ص519.</ref> دلیل آنها بر مردود بودن دیگر آثار، حدیثهایی<ref>. الکافی، ج4، ص333؛ وسائل الشیعه، ج12، ص357.</ref> است که به تحلل احرامگزار در صورت احصار و صدّ، حتی در فرض نبود اشتراط، تصریح کرده است.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص662-663.</ref> مخالفان این دیدگاه، حدیثهای یاد شده را از جهت سند یا دلالت ضعیف شمردهاند و بر آنند که از آنها بیاثر بودن اشتراط فهمیده نمیشود.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص292؛ ریاض المسائل، ج6، ص258؛ جواهر الکلام، ج18، ص269.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۳۱: | خط ۳۲: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9068/ | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9068/%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%b7-%d8%aa%d8%ad%d9%84%d9%84 | ||
| عنوان = اشتراط تحلل | | عنوان = اشتراط تحلل | ||
| نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی | | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی | ||
خط ۸۵: | خط ۸۶: | ||
* '''مسند الشافعی''': الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه. | * '''مسند الشافعی''': الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه. | ||
* '''مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق. | * '''مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق. | ||
* | * المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه. | ||
* '''من لا یحضره الفقی'''ه: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق. | * '''من لا یحضره الفقی'''ه: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق. | ||
* '''منتهی المطلب''': العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق. | * '''منتهی المطلب''': العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۵: | ||
* '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق. | * '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||