در حال ویرایش اقطاع

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
'''اِقطاع''' واگذاری زمین موات یا معادنِ رها شده، به فرد یا گروهی از سوی حاکم اسلامی برای احیاء آن است. گفته شده نخستین کسی که در [[مکه]]، زمین‌هایی را اِقطاع کرد، [[قصی بن کلاب|قُصی بن کِلاب]]، از اجداد [[پیامبر]] بود. پیامبر بخشی از سرزمین‌های تصرف شده را به نزدیکان، اصحاب [[مهاجران|مهاجر]] و انصار واگذار کرد. اقطاع به شکل تملیک یا استفاده از منافع بوده است. بیشتر فقیهان شیعه و برخی فقیهان [[مذاهب اهل سنت|اهل سنت]] بر این باورند که اقطاع ملکیت‌آور نیست. واگذاری منافع هم به سه شکل بود: استغلال، طعمه و ارفاق. در اقطاع معادن، بیشتر عالمان معادن سطحی را قابل اقطاع همه مسلمانان می‌دانند و معادن زیرسطحی را در مالکیت یا اولویت امام دانسته‌اند. در منابع فقهی شیعه و سنی برای استفاده از زمین‌های موات افزون بر اقطاع، به [[احیاء|احیا]] و [[حمی|حِمَی]] (قرق کردن چراگاه) نیز حکم داده شده است.
'''اِقطاع''' واگذاری زمین موات یا معادنِ رها شده، به فرد یا گروهی از سوی حاکم اسلامی برای احیاء آن است. اقطاع به شکل تملیک یا استفاده از منافع بوده است. فقیهان شیعه و سنی درباره انواع اقطاع، بخصوص مالکیت آن، احکام مشابه یا متفاوت داده‌اند.


===تعریف===
===تعریف===
خط ۱۶: خط ۱۶:
2. اِقطاع زمین برای خانه‌سازی (اقطاع دُور). در هر دو شکل، شخص دریافت کننده و احیا کننده زمین، مالک آن می‌گردید.  
2. اِقطاع زمین برای خانه‌سازی (اقطاع دُور). در هر دو شکل، شخص دریافت کننده و احیا کننده زمین، مالک آن می‌گردید.  


==== دیدگاه‌های فقهی ====
=== دیدگاه‌های فقهی ===
برخی فقیهان، اقطاع برای خانه‌ساختن را از گونه غیر تملیک دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنان این اقطاع مانند سکونت دادن مهاجران در خانه‌های [[انصار]]<ref>فتح الباری، ج5، ص36.</ref> موقتی بوده است. در نظر آنان معصوم، مالک همه زمین‌های موات و زمین‌های آباد بدون مالک است.<ref>الخلاف، ج3، ص525؛ جامع المقاصد، ج7، ص29-30.</ref>
برخی فقیهان، اقطاع برای خانه‌ساختن را از گونه غیر تملیک دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنان این اقطاع مانند سکونت دادن مهاجران در خانه‌های [[انصار]]<ref>فتح الباری، ج5، ص36.</ref> موقتی بوده است. در نظر آنان معصوم، مالک همه زمین‌های موات و زمین‌های آباد بدون مالک است.<ref>الخلاف، ج3، ص525؛ جامع المقاصد، ج7، ص29-30.</ref>


خط ۳۷: خط ۳۷:
فقیهان درباره جواز اقطاع معادن دیدگاه‌هایی گوناگون ارائه کرده‌اند:
فقیهان درباره جواز اقطاع معادن دیدگاه‌هایی گوناگون ارائه کرده‌اند:


آ. اقطاع معادن ظاهر یا سطحی، اقطاع معادنی که برداشت از آن‌ها نیاز به تلاش بسیار و صرف هزینه کلان ندارد و در دسترس همگان است؛ مانند معادن نمک، مومیا، سرمه، یاقوت، کبریت و چشمه‌های نفت و قیر. شماری از فقیهان گفته‌اند که فقط امام می‌تواند آن‌ها را به اِقطاع به دیگران واگذار کند. اما شماری دیگر قائل به اشتراک همه [[مسلمانان]] در این معادن هستند. در این صورت، اگر کسی این معادن را احیا کند، مالک آن‌ها نمی‌شود. همچنین اگر کسی آن‌ها را تَحْجیر نماید، این معادن به او اختصاص نمی‌یابد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص271؛ الدر المختار، ج6، ص756-757.</ref>  
آ. اقطاع معادن ظاهر یا سطحی، اقطاع معادنی که برداشت از آن‌ها نیاز به کار اضافی و حفاری و صرف هزینه ندارد و در دسترس همگان است؛ مانند معادن نمک، مومیا، سرمه، یاقوت، کبریت و برخی معادن نفت و قیر. شماری از فقیهان گفته‌اند که امام می‌تواند آن‌ها را به اِقطاع به دیگران واگذار کند. اما شماری دیگر قائل به اشتراک همه [[مسلمانان]] در این معادن هستند. در این صورت، اگر کسی این معادن را احیا کند، مالک آن‌ها نمی‌شود. همچنین اگر کسی آن‌ها را تَحْجیر نماید، این معادن به او اختصاص نمی‌یابد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص271؛ الدر المختار، ج6، ص756-757.</ref>  


ب. اقطاع معادن باطنی و غیر آشکار (زیر سطحی) که دسترسی به آن‌ها نیاز به کار زیاد و خرج فراوان دارد؛ همچون آهن، طلا، نقره، سرب، مس، و بلور. شماری از فقیهان این گونه معادن را متعلق به [[امام]] دانسته‌اند که به مصلحت، اقطاع‌ می‌کرد. شماری دیگر قائل به عدم اختصاص این معادن به امام هستند؛ اما جایز می‌دانند که امام پیش از تحجیر و احیای آن به دست دیگران، آن را اقطاع کند.<ref>المهذب، ج2، ص34؛ شرائع الاسلام، ج4، ص796؛ قواعد الاحکام، ج2، ص272.</ref> برخی فقیهان مذاهب اهل سنت در اقطاع معادن، دیدگاهی نزدیک به شیعه دارند<ref>المغنی، ج6، ص156-158؛ المجموع، ج15، ص227-232؛ نیل الاوطار، ج6، ص54-55.</ref><ref>الفقه الاسلامی، ج5، ص580-887.</ref>  
ب. اقطاع معادن باطنی و غیر آشکار (زیر سطحی) که دسترسی به آن‌ها نیاز به کار و صرف هزینه دارد؛ همچون آهن، طلا، نقره، سرب، مس، و بلور. شماری از فقیهان این گونه معادن را متعلق به [[امام]] دانسته‌اند که به هر که خواهد، بر پایه مصلحت، اقطاع‌ کند. شماری دیگر قائل به عدم اختصاص این معادن به امام هستند؛ اما جایز می‌دانند که امام پیش از تحجیر و احیای آن به دست دیگران، آن را اقطاع کند.<ref>المهذب، ج2، ص34؛ شرائع الاسلام، ج4، ص796؛ قواعد الاحکام، ج2، ص272.</ref> برخی فقیهان مذاهب اهل سنت در اقطاع معادن، دیدگاهی نزدیک به شیعه دارند<ref>المغنی، ج6، ص156-158؛ المجموع، ج15، ص227-232؛ نیل الاوطار، ج6، ص54-55.</ref> <ref>الفقه الاسلامی، ج5، ص580-887.</ref>  
==زمین‌های موات==
==احکام زمین‌های موات==
در منابع فقهی شیعه و سنی برای استفاده از زمین‌های موات سه‌ گونه حکم بیان شده است: احیا، حمی، اقطاع.<ref>المبسوط، ج3، ص270؛ المجموع، ج15، ص230؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص411.</ref> حِمَی به معنی قرق‌گاه، ناحیه‌ای گیاهی است که مورد حمایت قرار می‌گیرد تا دیگران حیوانات خود را در آن نچرانند.<ref>لسان العرب، ج1، ص802، «حمی. </ref> حمای نقیع در جنوب مدینه، از آنِ رسول خدا(ص) بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج3، ص78؛ مسند احمد، ج2، ص155؛ وفاء الوفاء، ج3، ص218.</ref> روایت شده که رسول خدا(ص) به مقمّل، ناحیه‌ای در نقیع، آمد و درباره چراگاه نقیع فرمود: برای اسب‌های مجاهدان در راه خدا، نیکو مرتعی است. سپس آن را در تصرف گرفت و بر آن نگهبانی گمارد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص217-219؛ معجم ما استعجم، ج4، ص1324.</ref> همچنین از حماهای پیامبر(ص) قرق‌گاهی است که به درخواست عمرو بن سلمة بن سَکَن بن قُریط، پس از مسلمان شدن به او داده شد. این حمی به طول ۹ میل و عرض شش میل در جنوب مدینه و در نقیع قرار داشت. گروهی از قبیله بنی‌جعفر بن کلاب، بدون رخصت عمرو، سُتوران خود را در آن‌جا چرانیدند. پیامبر(ص) خشمگین شد و فرمان اخراج آنان را داد.<ref>الاغانی، ج24، ص314-315؛ معجم البلدان، ج3، ص354.</ref>
در منابع فقهی شیعه و سنی برای زمین‌های موات سه‌ گونه حکم بیان شده است: احیا، حمی، اقطاع.<ref>المبسوط، ج3، ص270؛ المجموع، ج15، ص230؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص411.</ref> حِمَی به معنی قرق‌گاه، ناحیه‌ای گیاهی است که مورد حمایت قرار می‌گیرد تا دیگران حیوانات خود را در آن نچرانند.<ref>لسان العرب، ج1، ص802، «حمی. </ref> حمای نقیع در جنوب مدینه، از آنِ رسول خدا(ص) بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج3، ص78؛ مسند احمد، ج2، ص155؛ وفاء الوفاء، ج3، ص218.</ref> روایت شده که رسول خدا(ص) به مقمّل، ناحیه‌ای در نقیع، آمد و درباره چراگاه نقیع فرمود: برای اسب‌های مجاهدان در راه خدا، نیکو مرتعی است. سپس آن را در تصرف گرفت و بر آن نگهبانی گمارد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص217-219؛ معجم ما استعجم، ج4، ص1324.</ref> همچنین از حماهای پیامبر(ص) قرق‌گاهی است که به درخواست عمرو بن سلمة بن سَکَن بن قُریط پس از اسلام آوردن به او داده شد. این حمی به طول ۹ میل و عرض شش میل در جنوب مدینه و در نقیع قرار داشت. گروهی از بنی‌جعفر بن کلاب بدون اذن او ستوران خود را در آن‌جا چرانیدند. چون پیامبر(ص) این خبر را شنید، خشمگین شد و فرمان اخراج آنان را داد.<ref>الاغانی، ج24، ص314-315؛ معجم البلدان، ج3، ص354.</ref>
 
[[پیامبر(ص)]] در دیگر سرزمین‌های [[حجاز]] از جمله در [[مکه]] نیز اقطاعاتی داشت؛ مانند اقطاع زمین به‌اندازه پرتاب دو تیر و یک سنگ در [[رهاط|رُهاط]] (ناحیه‌ای در فاصله سه شب از مکه) به راشد بن عبد رب السلمی<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ البدایة و النهایه، ج5، ص365؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص436-438.</ref> و اقطاع محدب یا مَحدث/مُحدث (محلی میان مکه و [[عسفان|عُسفان]] یا [[طائف]]) به [[عبدالله وقاص]] و فرزندان قمامه از قبیله سلمی<ref>مکاتیب الرسول، ج3، ص443.</ref> و نیز اقطاع زمین ذات الحباطی به [[سلمة بن مالک سلمی]]<ref>الطبقات، ج2، ص34؛ اسد الغابه، ج2، ص339؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص446.</ref> و اعطای رحیح/ رخیخ/ رجیج (در طریق مکه و [[بصره]]) به [[سعیر بن عداء|سُعیر بن عَداء]].<ref>الطبقات، ج1، ص282؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص460.</ref>
 
از قَطائع خلفای سه‌گانه و حکمرانان<ref>فتوح البلدان، ص146-149؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص4-7؛ ج3، ص285-286؛ الکامل، ج7، ص130.</ref> پس از آن‌ها به افراد فراوان یاد شده است. عثمان، خلیفه سوم، اموال فراوان را با عناوین گوناگون به خویشاوندان و اصحاب خود اقطاع کرد.<ref>فتوح البلدان، ص146؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌ الحدید، ج1، ص269.</ref> از این‌رو، حضرت علی(ع) هنگامی که به خلافت رسید، قَطائع عثمان را به مسلمانان برگرداند و فرمود که اگر این مال را در مهریه زنان به کار برده یا با آن کنیز خریده باشند، آن را به [[بیت‌المال]] مسلمانان برمی‌گرداند.<ref>نهج البلاغه، شرح عبده، ج1، ص46.</ref>  


==جستار وابسته==
* [[اقطاعات پیامبر]]
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* [https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=اقطاع&origin=start&index= اقطاع در عهد پيامبر(ص)]؛ موسوی، جمال، مجله مقالات و بررسی‌ها، تابستان 1377 - شماره 63 علمی-پژوهشی/ISC (16 صفحه - از 137 تا 152.
[https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=اقطاع&origin=start&index= اقطاع در عهد پيامبر(ص)؛ موسوی، جمال، مجله مقالات و بررسی‌ها، تابستان 1377 - شماره 63 علمی-پژوهشی/ISC (16 صفحه - از 137 تا 152)]
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۵۳: خط ۵۴:
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9013
  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9013
  | عنوان = اقطاع
  | عنوان = اقطاع
  | نویسنده = محمد مهدي خراساني- علي ميرآقا
  | نویسنده = محمد مهدي خراساني- علي ميرآقا
خط ۱۴۵: خط ۱۴۶:
{{اصطلاحات فقهی}}
{{اصطلاحات فقهی}}


[[رده:فقه]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/اقطاع»