در حال ویرایش اقطاع
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
آ. اقطاع معادن ظاهر یا سطحی، اقطاع معادنی که برداشت از آنها نیاز به تلاش بسیار و صرف هزینه کلان ندارد و در دسترس همگان است؛ مانند معادن نمک، مومیا، سرمه، یاقوت، کبریت و چشمههای نفت و قیر. شماری از فقیهان گفتهاند که فقط امام میتواند آنها را به اِقطاع به دیگران واگذار کند. اما شماری دیگر قائل به اشتراک همه [[مسلمانان]] در این معادن هستند. در این صورت، اگر کسی این معادن را احیا کند، مالک آنها نمیشود. همچنین اگر کسی آنها را تَحْجیر نماید، این معادن به او اختصاص نمییابد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص271؛ الدر المختار، ج6، ص756-757.</ref> | آ. اقطاع معادن ظاهر یا سطحی، اقطاع معادنی که برداشت از آنها نیاز به تلاش بسیار و صرف هزینه کلان ندارد و در دسترس همگان است؛ مانند معادن نمک، مومیا، سرمه، یاقوت، کبریت و چشمههای نفت و قیر. شماری از فقیهان گفتهاند که فقط امام میتواند آنها را به اِقطاع به دیگران واگذار کند. اما شماری دیگر قائل به اشتراک همه [[مسلمانان]] در این معادن هستند. در این صورت، اگر کسی این معادن را احیا کند، مالک آنها نمیشود. همچنین اگر کسی آنها را تَحْجیر نماید، این معادن به او اختصاص نمییابد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص271؛ الدر المختار، ج6، ص756-757.</ref> | ||
ب. اقطاع معادن باطنی و غیر آشکار (زیر سطحی) که دسترسی به آنها نیاز به کار زیاد و خرج فراوان دارد؛ همچون آهن، طلا، نقره، سرب، مس، و بلور. شماری از فقیهان این گونه معادن را متعلق به [[امام]] دانستهاند که به مصلحت، اقطاع میکرد. شماری دیگر قائل به عدم اختصاص این معادن به امام هستند؛ اما جایز میدانند که امام پیش از تحجیر و احیای آن به دست دیگران، آن را اقطاع کند.<ref>المهذب، ج2، ص34؛ شرائع الاسلام، ج4، ص796؛ قواعد الاحکام، ج2، ص272.</ref> برخی فقیهان مذاهب اهل سنت در اقطاع معادن، دیدگاهی نزدیک به شیعه دارند<ref>المغنی، ج6، ص156-158؛ المجموع، ج15، ص227-232؛ نیل الاوطار، ج6، ص54-55.</ref><ref>الفقه الاسلامی، ج5، ص580-887.</ref> | ب. اقطاع معادن باطنی و غیر آشکار (زیر سطحی) که دسترسی به آنها نیاز به کار زیاد و خرج فراوان دارد؛ همچون آهن، طلا، نقره، سرب، مس، و بلور. شماری از فقیهان این گونه معادن را متعلق به [[امام]] دانستهاند که به مصلحت، اقطاع میکرد. شماری دیگر قائل به عدم اختصاص این معادن به امام هستند؛ اما جایز میدانند که امام پیش از تحجیر و احیای آن به دست دیگران، آن را اقطاع کند.<ref>المهذب، ج2، ص34؛ شرائع الاسلام، ج4، ص796؛ قواعد الاحکام، ج2، ص272.</ref> برخی فقیهان مذاهب اهل سنت در اقطاع معادن، دیدگاهی نزدیک به شیعه دارند<ref>المغنی، ج6، ص156-158؛ المجموع، ج15، ص227-232؛ نیل الاوطار، ج6، ص54-55.</ref> <ref>الفقه الاسلامی، ج5، ص580-887.</ref> | ||
==زمینهای موات== | ==زمینهای موات== | ||
در منابع فقهی شیعه و سنی برای استفاده از زمینهای موات سه گونه حکم بیان شده است: احیا، حمی، اقطاع.<ref>المبسوط، ج3، ص270؛ المجموع، ج15، ص230؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص411.</ref> حِمَی به معنی قرقگاه، ناحیهای گیاهی است که مورد حمایت قرار میگیرد تا دیگران حیوانات خود را در آن نچرانند.<ref>لسان العرب، ج1، ص802، «حمی. </ref> حمای نقیع در جنوب مدینه، از آنِ رسول خدا(ص) بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج3، ص78؛ مسند احمد، ج2، ص155؛ وفاء الوفاء، ج3، ص218.</ref> روایت شده که رسول خدا(ص) به مقمّل، ناحیهای در نقیع، آمد و درباره چراگاه نقیع فرمود: برای اسبهای مجاهدان در راه خدا، نیکو مرتعی است. سپس آن را در تصرف گرفت و بر آن نگهبانی گمارد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص217-219؛ معجم ما استعجم، ج4، ص1324.</ref> همچنین از حماهای پیامبر(ص) قرقگاهی است که به درخواست عمرو بن سلمة بن سَکَن بن قُریط، پس از مسلمان شدن به او داده شد. این حمی به طول ۹ میل و عرض شش میل در جنوب مدینه و در نقیع قرار داشت. گروهی از قبیله بنیجعفر بن کلاب، بدون رخصت عمرو، سُتوران خود را در آنجا چرانیدند. پیامبر(ص) خشمگین شد و فرمان اخراج آنان را داد.<ref>الاغانی، ج24، ص314-315؛ معجم البلدان، ج3، ص354.</ref> | در منابع فقهی شیعه و سنی برای استفاده از زمینهای موات سه گونه حکم بیان شده است: احیا، حمی، اقطاع.<ref>المبسوط، ج3، ص270؛ المجموع، ج15، ص230؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص411.</ref> حِمَی به معنی قرقگاه، ناحیهای گیاهی است که مورد حمایت قرار میگیرد تا دیگران حیوانات خود را در آن نچرانند.<ref>لسان العرب، ج1، ص802، «حمی. </ref> حمای نقیع در جنوب مدینه، از آنِ رسول خدا(ص) بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج3، ص78؛ مسند احمد، ج2، ص155؛ وفاء الوفاء، ج3، ص218.</ref> روایت شده که رسول خدا(ص) به مقمّل، ناحیهای در نقیع، آمد و درباره چراگاه نقیع فرمود: برای اسبهای مجاهدان در راه خدا، نیکو مرتعی است. سپس آن را در تصرف گرفت و بر آن نگهبانی گمارد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص217-219؛ معجم ما استعجم، ج4، ص1324.</ref> همچنین از حماهای پیامبر(ص) قرقگاهی است که به درخواست عمرو بن سلمة بن سَکَن بن قُریط، پس از مسلمان شدن به او داده شد. این حمی به طول ۹ میل و عرض شش میل در جنوب مدینه و در نقیع قرار داشت. گروهی از قبیله بنیجعفر بن کلاب، بدون رخصت عمرو، سُتوران خود را در آنجا چرانیدند. پیامبر(ص) خشمگین شد و فرمان اخراج آنان را داد.<ref>الاغانی، ج24، ص314-315؛ معجم البلدان، ج3، ص354.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
[https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=اقطاع&origin=start&index= اقطاع در عهد پيامبر(ص)؛ موسوی، جمال، مجله مقالات و بررسیها، تابستان 1377 - شماره 63 علمی-پژوهشی/ISC (16 صفحه - از 137 تا 152)] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۵۳: | خط ۴۹: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9013 | ||
| عنوان = اقطاع | | عنوان = اقطاع | ||
| نویسنده = محمد مهدي خراساني- علي ميرآقا | | نویسنده = محمد مهدي خراساني- علي ميرآقا | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۱: | ||
{{اصطلاحات فقهی}} | {{اصطلاحات فقهی}} | ||
[[رده:فقه]] | |||
[[رده:اصطلاحات فقهی]] | [[رده:اصطلاحات فقهی]] |