در حال ویرایش التحفة اللطیفة (کتاب)
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
وی از کودکی همراه پدرش در مجلس درس [[ابن حجر عسقلانی]] (773-852 ق.) محدث و رجالی مشهور آن دوران، شرکت میکرد. همین ملازمت دیرپا او را بهعنوان بزرگترین شاگرد [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]]، نامآور ساخت. او در این مدت از درس دیگر مشایخ قاهره نیز بهره جست و پس از مرگ ابن حجر به سال 852 ق. نخستین سفر علمی خود را با سفر به شهرهای دیگر مصر آغاز نمود و بعدها بارها به [[شام]] و [[حجاز]] رفت.<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 5-8.</ref> سخاوی در این سفرها مشایخ بسیار را دید و روایات فراوان به یاد سپرد. مشایخ او را بیش از 400 تن دانستهاند.<ref>. شذرات الذهب، ج 8، ص 15.</ref> همین سفرهای فراوان و آشنایی با مشایخ و دانشوران زمان، ماده اصلی کتابهای رجال و تراجم او، ازجمله التحفة اللطیفه را فراهم کرد. سخاوی پنج بار بهقصد [[حج]] به [[مکه]] رفت و هر بار مدتی در مکه و مدینه اقامت کرد و در آنجا به تعلیم، تدریس و تألیف برخی از آثارش پرداخت.<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 14.</ref> | وی از کودکی همراه پدرش در مجلس درس [[ابن حجر عسقلانی]] (773-852 ق.) محدث و رجالی مشهور آن دوران، شرکت میکرد. همین ملازمت دیرپا او را بهعنوان بزرگترین شاگرد [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]]، نامآور ساخت. او در این مدت از درس دیگر مشایخ قاهره نیز بهره جست و پس از مرگ ابن حجر به سال 852 ق. نخستین سفر علمی خود را با سفر به شهرهای دیگر مصر آغاز نمود و بعدها بارها به [[شام]] و [[حجاز]] رفت.<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 5-8.</ref> سخاوی در این سفرها مشایخ بسیار را دید و روایات فراوان به یاد سپرد. مشایخ او را بیش از 400 تن دانستهاند.<ref>. شذرات الذهب، ج 8، ص 15.</ref> همین سفرهای فراوان و آشنایی با مشایخ و دانشوران زمان، ماده اصلی کتابهای رجال و تراجم او، ازجمله التحفة اللطیفه را فراهم کرد. سخاوی پنج بار بهقصد [[حج]] به [[مکه]] رفت و هر بار مدتی در مکه و مدینه اقامت کرد و در آنجا به تعلیم، تدریس و تألیف برخی از آثارش پرداخت.<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 14.</ref> | ||
دوران زندگی سخاوی را دوران آشوب سیاسی در مصر دانستهاند که با حکومت [[سلسله ممالیک چَرکَسی]] (784-923 ق.) همزمان گشت. مصر در طول زندگی سخاوی، 12 سلطان دید. از آن میان، تنها [[سلطان اشرف قایتبای]] در 30 سال پایانی عمر سخاوی، حکومتی باثبات یافت و توانست چندی آرامش اجتماعی و اقتصادی را به مصر بازگرداند.<ref>. قول المنبی، ص 6، مقدمه.</ref> بااینهمه، کوششهای علمی، بهویژه تاریخنگاری همچنان از رونق برخوردار بود. برخی این دوران را پایان شکوفایی دانش در سرزمین مصر دانسته و سخاوی را از واپسین دانشمندان برجسته آن دیار شمردهاند.<ref>. التاریخ العربی و المؤرخون، ج 3، ص 177.</ref> | دوران زندگی سخاوی را دوران آشوب سیاسی در مصر دانستهاند که با حکومت [[سلسله ممالیک چَرکَسی]] (784-923 ق.) همزمان گشت. مصر در طول زندگی سخاوی، 12 سلطان دید. از آن میان، تنها [[سلطان اشرف قایتبای]] در 30 سال پایانی عمر سخاوی، حکومتی باثبات یافت و توانست چندی آرامش اجتماعی و اقتصادی را به مصر بازگرداند.<ref>. قول المنبی، ص 6، مقدمه.</ref> بااینهمه، کوششهای علمی، بهویژه تاریخنگاری همچنان از رونق برخوردار بود. برخی این دوران را پایان شکوفایی دانش در سرزمین مصر دانسته و سخاوی را از واپسین دانشمندان برجسته آن دیار شمردهاند.<ref>. التاریخ العربی و المؤرخون، ج 3، ص 177.</ref> | ||
===آثار نویسنده=== | ===آثار نویسنده=== | ||
شمار آثار سخاوی را میان 190 تا 270 دانستهاند.<ref>. قول المنبی، ص 85-116، مقدمه. نک: مؤلفات السخاوی.</ref> وی در قلمرو حدیث و تاریخ آثار بسیار داردکه از آن میان میتوان به [[الضوء اللامع لاهل القرن التاسع و الاعلان بالتوبیخ لمن ذم اهل التاریخ]] در موضوع تاریخ و [[الابتهاج باذکار المسافر الحاج]] که مجموعه ذکرهای مستحب ویژه سفر حج است، اشاره کرد. | شمار آثار سخاوی را میان 190 تا 270 دانستهاند.<ref>. قول المنبی، ص 85-116، مقدمه.</ref> <ref>نک: مؤلفات السخاوی.</ref> وی در قلمرو حدیث و تاریخ آثار بسیار داردکه از آن میان میتوان به [[الضوء اللامع لاهل القرن التاسع و الاعلان بالتوبیخ لمن ذم اهل التاریخ]] در موضوع تاریخ و [[الابتهاج باذکار المسافر الحاج]] که مجموعه ذکرهای مستحب ویژه سفر حج است، اشاره کرد. | ||
سخاوی در الاعلان بالتوبیخ از نگارش کتابی در تاریخ مدینه گزارش داده؛ اما از نام آن سخنی به میان نیاورده است.<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 275.</ref> ذیل زندگینامه خود در [[الضوء اللامع]] نیز از فراهم کردن سیاهه کتابی به نام [[تاریخ المدنیین]]<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 17.</ref> سخن گفته است. همین اشاره، بیشتر محققان را به این عقیده واداشته که تاریخ المدنیین همان التحفة اللطیفه است.<ref>. المغانم المطابه، مقدمه. التحفة اللطیفه، ص 12. مؤلفات السخاوی، ص 66.</ref> این حدس با توجه به مناسبت محتوای التحفه بانام تاریخ المدنیین، دور از ذهن نیست. از دیگر سو، بسیاری از نویسندگان، کتاب تاریخ المدنیین را اثری جداگانه به شمار آورده و بهاشتباه از آن بانام [[تاریخ المدنیین|تاریخ المدینتین]] یادکردهاند.<ref>. نک: الاعلام، ج 6، ص 195. معجم ما الف عن مدینة المنوره، ص 40. المدینة المنورة فی آثار المؤلفین، ص 51.</ref> | سخاوی در الاعلان بالتوبیخ از نگارش کتابی در تاریخ مدینه گزارش داده؛ اما از نام آن سخنی به میان نیاورده است.<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 275.</ref> ذیل زندگینامه خود در [[الضوء اللامع]] نیز از فراهم کردن سیاهه کتابی به نام [[تاریخ المدنیین]]<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 17.</ref> سخن گفته است. همین اشاره، بیشتر محققان را به این عقیده واداشته که تاریخ المدنیین همان التحفة اللطیفه است.<ref>. المغانم المطابه، مقدمه.</ref> <ref>التحفة اللطیفه، ص 12.</ref> <ref>مؤلفات السخاوی، ص 66.</ref> این حدس با توجه به مناسبت محتوای التحفه بانام تاریخ المدنیین، دور از ذهن نیست. از دیگر سو، بسیاری از نویسندگان، کتاب تاریخ المدنیین را اثری جداگانه به شمار آورده و بهاشتباه از آن بانام [[تاریخ المدنیین|تاریخ المدینتین]] یادکردهاند.<ref>. نک: الاعلام، ج 6، ص 195.</ref> <ref>معجم ما الف عن مدینة المنوره، ص 40.</ref> <ref>المدینة المنورة فی آثار المؤلفین، ص 51.</ref> | ||
اشاره سخاوی به رویدادهای سال (902 ق.) یعنی سال وفاتش در این کتاب، این اندیشه را تقویت میکند که التحفة اللطیفه از واپسین نوشتههای او است.<ref>. مجلة المدینة المنوره، ش 23، ص 43، الامــام الســخاوی وکتابـه التحفـة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه.</ref> این با اعتقاد به یکی بودن التحفة اللطیفه و تاریخ المدنیین که سخاوی چند سال پیش و در الضوء اللامع (897 ق.) از وجود آن گزارش داده است، منافات دارد، مگر اینکه [[سیاهه التحفه]] را کهنتر و مربوط به همان سالهای تدوین الضوء اللامع و تاریخ تنقیح نهایی آن را سال (902 ق.) بدانیم. نکته دیگر، اشاره سخاوی به کتاب الضوء اللامع و بهرهگیری از آن در نگارش التحفة اللطیفه است که به معنای متأخر بودن التحفة اللطیفه نسبت به الضوء اللامع است. بر این اساس، نگارش التحفه و دستکم تدوین نهایی آن باید مربوط به پس از سال (897 ق.) باشد. | اشاره سخاوی به رویدادهای سال (902 ق.) یعنی سال وفاتش در این کتاب، این اندیشه را تقویت میکند که التحفة اللطیفه از واپسین نوشتههای او است.<ref>. مجلة المدینة المنوره، ش 23، ص 43، الامــام الســخاوی وکتابـه التحفـة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه.</ref> این با اعتقاد به یکی بودن التحفة اللطیفه و تاریخ المدنیین که سخاوی چند سال پیش و در الضوء اللامع (897 ق.) از وجود آن گزارش داده است، منافات دارد، مگر اینکه [[سیاهه التحفه]] را کهنتر و مربوط به همان سالهای تدوین الضوء اللامع و تاریخ تنقیح نهایی آن را سال (902 ق.) بدانیم. نکته دیگر، اشاره سخاوی به کتاب الضوء اللامع و بهرهگیری از آن در نگارش التحفة اللطیفه است که به معنای متأخر بودن التحفة اللطیفه نسبت به الضوء اللامع است. بر این اساس، نگارش التحفه و دستکم تدوین نهایی آن باید مربوط به پس از سال (897 ق.) باشد. | ||
==منابع کتاب== | ==منابع کتاب== | ||
سخاوی در نگارش التحفة اللطیفه از منابع گسترده تاریخی و رجالی بهره برده است. او در مقدمه با اشاره به آثار پیشین، آنها را ناقص شمرده و نبود اثری جامع در تراجم مردم مدینه را سبب نوشتن این کتابخوانده است.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 6</ref> از آن میان، باید از کتاب [[تعلیق الشمس]] نوشته [[محمد بن صالح]] و کتاب [[نصیحة المشاور و تعزیة المجاور]] از [[ابن فرحون]] (م. 769 ق.) نام برد. سخاوی از این دو کتاب بسیار بهره برده و میتوان گفت که آن دو اساس کار او در نوشتن التحفة اللطیفه بودهاند. کتاب دیگری که سخاوی از آن سود برده، [[الروضة الفردوسیة فی اسماء من دفن فی البقیع]] نوشته [[ابوعبدالله اقشهری]] (م. 731 ق.) است. وی نیز از شیوه ابن حجر در رجال و شرححالنگاری و روش تاریخنگاری [[تقی الدین فاسی]] (775-832 ق.) نویسنده [[العقد الثمین]] در تاریخ مکه اثر پذیرفته و از آثار آن دو فراوان بهره برده است. الضوء اللامع اثر دیگر نویسنده نیز از منابع اصلی التحفه است. ازآنجاکه بخش مهم کتاب را زندگینامه معاصران سخاوی تشکیل میدهد، بسیاری از مطالب الضوء اللامع در شرح حال نامآوران سده (نهم ق.) عیناً در کتاب التحفه آمده است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 161، 172</ref> ) | سخاوی در نگارش التحفة اللطیفه از منابع گسترده تاریخی و رجالی بهره برده است. او در مقدمه با اشاره به آثار پیشین، آنها را ناقص شمرده و نبود اثری جامع در تراجم مردم مدینه را سبب نوشتن این کتابخوانده است.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 6</ref> از آن میان، باید از کتاب [[تعلیق الشمس]] نوشته [[محمد بن صالح]] و کتاب [[نصیحة المشاور و تعزیة المجاور]] از [[ابن فرحون]] (م. 769 ق.) نام برد. سخاوی از این دو کتاب بسیار بهره برده و میتوان گفت که آن دو اساس کار او در نوشتن التحفة اللطیفه بودهاند. کتاب دیگری که سخاوی از آن سود برده، [[الروضة الفردوسیة فی اسماء من دفن فی البقیع]] نوشته [[ابوعبدالله اقشهری]] (م. 731 ق.) است. وی نیز از شیوه ابن حجر در رجال و شرححالنگاری و روش تاریخنگاری [[تقی الدین فاسی]] (775-832 ق.) نویسنده [[العقد الثمین]] در تاریخ مکه اثر پذیرفته و از آثار آن دو فراوان بهره برده است. الضوء اللامع اثر دیگر نویسنده نیز از منابع اصلی التحفه است. ازآنجاکه بخش مهم کتاب را زندگینامه معاصران سخاوی تشکیل میدهد، بسیاری از مطالب الضوء اللامع در شرح حال نامآوران سده (نهم ق.) عیناً در کتاب التحفه آمده است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 161، 172</ref> ) | ||
==محتوای کتاب== | ==محتوای کتاب== | ||
در میان کسانی که سخاوی از آنها گزارش کرده، جز نام نویسندگان بزرگ و مشهور کتابهای تاریخی و رجالی، به نام نویسندگان کمتر شناختهشدهای مانند [[شریف ابوالقاسم حسینی]]،<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 333.</ref> [[تقی الدین محمد بن رافع]]<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 223.</ref> و [[محمد بن یوسف بن مسدی]]<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 226.</ref> (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 347</ref> ) برمیخوریم که آثار برخی از آنان به دست ما نرسیده است. | در میان کسانی که سخاوی از آنها گزارش کرده، جز نام نویسندگان بزرگ و مشهور کتابهای تاریخی و رجالی، به نام نویسندگان کمتر شناختهشدهای مانند [[شریف ابوالقاسم حسینی]]،<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 333.</ref> [[تقی الدین محمد بن رافع]]<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 223.</ref> و [[محمد بن یوسف بن مسدی]]<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 226.</ref> (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 347</ref> ) برمیخوریم که آثار برخی از آنان به دست ما نرسیده است. | ||
سخاوی در این اثر، بیشتر بر آثار نویسندگان حوزه علمی [[شام]] و مصر تکیه کرده است. بااینحال، از کتابهایی همچون [[تاریخ نیشابور]] [[حاکم نیشابوری]] (م. 405 ق.)، [[تاریخ قزوین]] [[عبدالکریم رافعی]] (م. 632 ق.) و [[رجال طوسی]] (م. 460 ق.) نیز بهره برده است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 172، 372، 409</ref> ) | سخاوی در این اثر، بیشتر بر آثار نویسندگان حوزه علمی [[شام]] و مصر تکیه کرده است. بااینحال، از کتابهایی همچون [[تاریخ نیشابور]] [[حاکم نیشابوری]] (م. 405 ق.)، [[تاریخ قزوین]] [[عبدالکریم رافعی]] (م. 632 ق.) و [[رجال طوسی]] (م. 460 ق.) نیز بهره برده است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 172، 372، 409</ref> ) | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
سخاوی کتاب را با خلاصهای از شرح زندگی [[پیامبر(ص)]] گرامی آغاز کرده و پس از یادکرد فضیلت شهر مدینه، از بنای [[مسجدالنبی(ص)]] سخن گفته و به وصف ساختمان مسجد و تغییرهای آن به دستور خلفا و حکمرانان پرداخته است. وظایف ادارات داخلی مسجد نبوی مانند فرّاشان و خادمان و اشاره به نام رؤسای ایشان، معرفی فشرده مساجد و بارگاهها و آرامگاههای مدینه، معرفی امیران و والیان مدینه در طول تاریخ و اشاره به رخدادهای ناگوار تاریخی از مطالب مقدمه کتاب هستند. | سخاوی کتاب را با خلاصهای از شرح زندگی [[پیامبر(ص)]] گرامی آغاز کرده و پس از یادکرد فضیلت شهر مدینه، از بنای [[مسجدالنبی(ص)]] سخن گفته و به وصف ساختمان مسجد و تغییرهای آن به دستور خلفا و حکمرانان پرداخته است. وظایف ادارات داخلی مسجد نبوی مانند فرّاشان و خادمان و اشاره به نام رؤسای ایشان، معرفی فشرده مساجد و بارگاهها و آرامگاههای مدینه، معرفی امیران و والیان مدینه در طول تاریخ و اشاره به رخدادهای ناگوار تاریخی از مطالب مقدمه کتاب هستند. | ||
از دید سخاوی، [[تاریخ محلی]] هر سرزمین به معنای شرح حال ساکنان آن است و هر چه از نیکی و بدی شهر و سرزمینی در حافظه تاریخ میماند، از احوال و صفات ساکنانش برمیخیزد.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 1</ref> ازاینرو، کتاب او جز این مقدمه کوتاه، اثری در شرح حال نامآوران و بزرگان مدینه تا سده (نهم ق.) است. این اثر زندگینامه بسیاری از دانشمندان علوم دینی، رجال حدیث، ادیبان، امیران و حکمرانان، کارکنان مسجد نبوی و مردم دیگر را در برمیگیرد که براثر کار نیک و اخلاق نیکو یا مشی صوفیانه خود قرنها در خاطره مردم شهر زنده بودهاند. سخاوی یادکرد از صالحان را مایه پند و پاداش دانسته و آن را مایه فرود آمدن [[رحمت]] و [[سعادت]] به شمار آورده است.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 3</ref> بااینحال، همه کتابش را به شرح زندگی صالحان و دانشوران اختصاص نداده و به گفته خود، نام کسانی را که از راه نیکان روی گرداندهاند، نیز آورده است.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 3</ref> نسخه موجود کتاب، معرفی بیش از 4000 تن را در خود جایداده است. | از دید سخاوی، [[تاریخ محلی]] هر سرزمین به معنای شرح حال ساکنان آن است و هر چه از نیکی و بدی شهر و سرزمینی در حافظه تاریخ میماند، از احوال و صفات ساکنانش برمیخیزد.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 1</ref> ازاینرو، کتاب او جز این مقدمه کوتاه، اثری در شرح حال نامآوران و بزرگان مدینه تا سده (نهم ق.) است. این اثر زندگینامه بسیاری از دانشمندان علوم دینی، رجال حدیث، ادیبان، امیران و حکمرانان، کارکنان مسجد نبوی و مردم دیگر را در برمیگیرد که براثر کار نیک و اخلاق نیکو یا مشی صوفیانه خود قرنها در خاطره مردم شهر زنده بودهاند. سخاوی یادکرد از صالحان را مایه پند و پاداش دانسته و آن را مایه فرود آمدن [[رحمت]] و [[سعادت]] به شمار آورده است.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 3</ref> بااینحال، همه کتابش را به شرح زندگی صالحان و دانشوران اختصاص نداده و به گفته خود، نام کسانی را که از راه نیکان روی گرداندهاند، نیز آورده است.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 3</ref> نسخه موجود کتاب، معرفی بیش از 4000 تن را در خود جایداده است. | ||
بسیاری از نامآوران معرفیشده در کتاب سخاوی، مانند خود او زاده مدینه نیستند؛ بلکه برای تحصیل یا تعلیم در آنجا سکونت کرده یا مدتی در آن شهر اقامت گزیدهاند. شرح حال برخی از نامآوران تنها به جهت سفرهای پرشمار آنان به مدینه یا داشتن منزلی در این شهر آورده شده است. سخاوی گاه از حکمرانان و امیرانی نام میبرد که نهتنها مدنی نیستند، بلکه در این شهر ساکن نبوده و تنها سفری به مدینه داشتهاند یا حتی از راه دور، برای ساختوساز یک بنا یا تغییری در سیمای شهر مدینه یا مسجد پیامبر(ص) تصمیمی گرفتهاند. (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 227، 282</ref> ) این دست گزارشها در کتاب التحفة اللطیفه بر تاریخ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی معماری مدینه پرتو افکنده است. | بسیاری از نامآوران معرفیشده در کتاب سخاوی، مانند خود او زاده مدینه نیستند؛ بلکه برای تحصیل یا تعلیم در آنجا سکونت کرده یا مدتی در آن شهر اقامت گزیدهاند. شرح حال برخی از نامآوران تنها به جهت سفرهای پرشمار آنان به مدینه یا داشتن منزلی در این شهر آورده شده است. سخاوی گاه از حکمرانان و امیرانی نام میبرد که نهتنها مدنی نیستند، بلکه در این شهر ساکن نبوده و تنها سفری به مدینه داشتهاند یا حتی از راه دور، برای ساختوساز یک بنا یا تغییری در سیمای شهر مدینه یا مسجد پیامبر(ص) تصمیمی گرفتهاند. (برای نمونه رجوع شود به صفحات.<ref>تحفةالطیفه، ج 1، ص 227، 282</ref> ) این دست گزارشها در کتاب التحفة اللطیفه بر تاریخ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی معماری مدینه پرتو افکنده است. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7507 | ||