در حال ویرایش بابویه و خر خسرو
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
باذان در اجراى فرمان پادشاه ايران، دو تن از ايرانيان مقيم يمن به نامهاى «بابويه» (باذويه) و «خر خسُرو» را روانه [[مدينه]] كرد.<ref>تاریخ طبری، ج٢، ص٢٩٧.</ref> | باذان در اجراى فرمان پادشاه ايران، دو تن از ايرانيان مقيم يمن به نامهاى «بابويه» (باذويه) و «خر خسُرو» را روانه [[مدينه]] كرد.<ref>تاریخ طبری، ج٢، ص٢٩٧.</ref> | ||
==ملاقات با رسولالله== | ==ملاقات با رسولالله== | ||
بابویه و خَرّ خُسْرو، در این ماموریت، موفق به ملاقات پیامبر(ص) شدند و آن حضرت ضمن پیشگویی قتل خسروپرویز، «[[باذان بن ساسان]]» حاکم یمن را به اسلام دعوت کرد و به وی وعده داد اگر اسلام را بپذیرد، حکومتش بر یمن ادامه خواهد یافت. | بابویه و خَرّ خُسْرو، در این ماموریت، موفق به ملاقات پیامبر (ص) شدند و آن حضرت ضمن پیشگویی قتل خسروپرویز، «[[باذان بن ساسان]]» حاکم یمن را به اسلام دعوت کرد و به وی وعده داد اگر اسلام را بپذیرد، حکومتش بر یمن ادامه خواهد یافت. | ||
==دریافت هدیه== | ==دریافت هدیه== | ||
به روایتی رسول خدا به خرخسرو کمربندی از طلا و نقره هدیه کرد. از اینرو «[[حمیریان]]» او را صاحب مِعجزه میخواندند؛ زیرا کمربند در زبان حمیریان، معجزه نام داشت.<ref>تاریخ طبری، ج٢، ص٢٩٧.</ref> | به روایتی رسول خدا به خرخسرو کمربندی از طلا و نقره هدیه کرد. از اینرو «[[حمیریان]]» او را صاحب مِعجزه میخواندند؛ زیرا کمربند در زبان حمیریان، معجزه نام داشت.<ref>تاریخ طبری، ج٢، ص٢٩٧.</ref> | ||
==بازگشت به یمن== | ==بازگشت به یمن== | ||
بابویه و خرخسرو پس از بازگشت به یمن و در پی مسلمان شدن باذان، مانند دیگر ایرانیان ساکن یمن، اسلام آوردند. میگویند که باذان در سال دهم هجری، مسلمان شدن خود را به رسول خدا(ص) خبر داد.<ref>الطبقات الکبری، ج6، ص6٢؛ اسد الغابه، ج4، ص66٢؛ الاصابه، ج6، ص٣٩٢.</ref> | بابویه و خرخسرو پس از بازگشت به یمن و در پی مسلمان شدن باذان، مانند دیگر ایرانیان ساکن یمن، اسلام آوردند. میگویند که باذان در سال دهم هجری، مسلمان شدن خود را به رسول خدا (ص) خبر داد.<ref>الطبقات الکبری، ج6، ص6٢؛ اسد الغابه، ج4، ص66٢؛ الاصابه، ج6، ص٣٩٢.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |