در حال ویرایش بدرقه
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[ | {{در دست ویرایش|ماه=[[تیر]]|روز=[[۲۰]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=M-mohammad }} | ||
بدرقه در اصل به معنای راهنما و بلد، محافظ و نگهبان کاروان به کار برده میشده است، ولی امروزه به معنای همراهی و مشایعت مسافران و زائران و حاجیان تا مسافتی برای احترام و تعظیم اطلاق میشود. | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
'''بدرقه''': به همراهی و راهنمایی حاجیان و زائران [[خانه خدا]] گفته میشود. بدرقه در اصل به معنای راهنما و بلد، محافظ و نگهبان کاروان به کار برده میشده است، ولی امروزه به معنای همراهی و مشایعت مسافران و زائران و حاجیان تا مسافتی برای احترام و تعظیم اطلاق میشود. این امر یکی از سنتهای نیکو و از آداب اسلامی است که در منابع روایی هم از آن سخن گفته شده و نشان از اهمیت این سنت دارد. این سنت در [[ایران]] و سایر کشورهای مسلمان با آداب و رسومهای متفاوت برگزار میشود. | |||
در گذشته به دلیل ناامنی راههای [[حج]] بدرقهکنندگان وظیفه محافظت از جان و مال حاجیان را به عهده داشتند و در دورههایی که بحران و ناپایداری سیاسی پدیدار میشد، نیاز به افراد توانمند در مقام بدرقه کاروانها بیشتر بود، بدرقهکنندگان در مقابل این کار مزد و پاداش هم دریافت میکردند. | در گذشته به دلیل ناامنی راههای [[حج]] بدرقهکنندگان وظیفه محافظت از جان و مال حاجیان را به عهده داشتند و در دورههایی که بحران و ناپایداری سیاسی پدیدار میشد، نیاز به افراد توانمند در مقام بدرقه کاروانها بیشتر بود، بدرقهکنندگان در مقابل این کار مزد و پاداش هم دریافت میکردند. | ||
== | |||
بدرقه که در اصل بدرهه بوده، به معنای راهبر، راهنما و بلد، محافظ و نگهبان کاروان است. <ref>تاریخ بیهقی، ج2، ص505، | ==تعریف== | ||
کلمه «بدارقه» که در عبارتی از تاریخ قم آمده، جمع بدرقه و با توجه به سیاق سخن، به معنای نگهبانان و محافظان همراه ماموران | |||
معادل ترکی بدرقه، کلمه «قَلاوز/قَلاوزی» است که بیشتر درباره بدرقه لشکر و سپاه <ref>نک: فارسنامه، ج1، ص814.</ref> کاربرد دارد. <ref>تاریخ الفی، ج8، | بدرقه که در اصل بدرهه بوده، به معنای راهبر، راهنما و بلد، محافظ و نگهبان کاروان است.<ref>تاریخ بیهقی، ج2، ص505، 598؛برهان قاطع، ج1، ص243؛لغتنامه، ج3، ص3852، «بدرقه. </ref> «بدرقه گرفتن» یعنی انتخاب کسی به عنوان راهنما و محافظ.<ref>تاریخ بیهقی، ج3، ص1063؛مجمع البحرین، ج1، ص163، «بدرق. </ref>کلمه «بدارقه» که در عبارتی از تاریخ قم آمده، جمع بدرقه و با توجه به سیاق سخن، به معنای نگهبانان و محافظان همراه ماموران خراج است.<ref>تاریخ قم، ص413، 469.</ref>شماری از لغتشناسان واژه بدرقه را معرّب<ref>نهایة الارب، ص40.</ref>و برخی نیز آن را عربی میدانند.<ref>برهان قاطع، ج1، ص243.</ref>معادل ترکی بدرقه، کلمه «قَلاوز/قَلاوزی» است که بیشتر درباره بدرقه لشکر و سپاه<ref>نک: فارسنامه، ج1، ص814.</ref>کاربرد دارد.<ref>تاریخ الفی، ج8، ص5196؛اشرف التواریخ، ج1، ص512؛تاریخ رشیدی، ص217.</ref>بدرقه به معنای خفاره و یکگونه باج و مالیات هم به کار رفته<ref>نک: تجارب الامم، ج7، ص339؛ج4، ص130؛تاریخ جهانگشای جوینی، ج3، ص214؛تاریخ شاهی، ص43.</ref>و از آنجا که بدرقهکننده حق راهنمایی را درخواست میکرده، به دستمزد او بدرقه گفتهاند.<ref>نک: تجارب الامم، ج7، ص339؛قس: تاریخ طبری، ج8، ص552؛اتحاف الوری، ج2، ص424.</ref>شماری بدرقه را از مناصب و اصطلاحات اداری [[ایران]] قدیم دانستهاند که همانند اصطلاحات دفتر و دیوان و برید، به نظام اداری عرب راه یافته است.<ref>تاریخ سیستان، ص15، «مقدمه. </ref>از اینرو، میتوان نتیجه گرفت که در منابع، بدرقه به معنای راهنما و نیز منصب راهنمایی کاروان به کار رفته است. در کاربرد جدید، این واژه بر همراهی و مشایعت مسافران و زائران و حاجیان تا مسافتی برای احترام و تعظیم اطلاق شده است؛ در دیدگاه مردم، بدرقه چندان اهمیت داشته که آن را به [[خداوند]] نسبت میدادند و بر این باور بودند که بدرقهکننده اصلی خداوند است: | ||
شماری بدرقه را از مناصب و اصطلاحات اداری [[ایران | |||
کاروانی که بود بدرقهاش لطف خدای *** به تجلی بنشیند به تجمل برود. <ref>اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج1، ص429.</ref> | کاروانی که بود بدرقهاش لطف خدای *** به تجلی بنشیند به تجمل برود.<ref>اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج1، ص429.</ref> | ||
چرخ بر دوش کشد غاشیه شاهی ما *** گر کند بدرقه لطف تو همراهی ما. <ref>اسناد و مکاتبات سیاسی ایران، ص226.</ref> | |||
ظفر بر یمین نصرتش بر یسار *** قلاوز به ره، لطف پروردگار. <ref>ظفرنامه، ج1، ص780.</ref> | چرخ بر دوش کشد غاشیه شاهی ما *** گر کند بدرقه لطف تو همراهی ما.<ref>اسناد و مکاتبات سیاسی ایران، ص226.</ref> | ||
خواسته اصلی مسافر این بود: همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس *** که دراز است ره مقصد و من نوسفرم. <ref>دیوان، حافظ، ص252.</ref> | |||
== | ظفر بر یمین نصرتش بر یسار *** قلاوز به ره، لطف پروردگار.<ref>ظفرنامه، ج1، ص780.</ref> | ||
بدرقه مسافر و مهمان، سنتی نیکو و از آداب اسلامی است و منابع روایی بر آن به ویژه هنگام عزیمت مسافری که قصد زیارت مکانهای مقدس و تشرف به [[حج]] و [[عمره]] دارد، تاکید کردهاند؛ | |||
از جمله در این نمونهها: دعای [[پیامبر(ص)]] هنگام بدرقه مسافر و خداحافظی با وی و سفارش او به تقوا و توکل، <ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، | خواسته اصلی مسافر این بود: همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس *** که دراز است ره مقصد و من نوسفرم.<ref>دیوان، حافظ، ص252.</ref> | ||
در [[حجةالوداع]]، پیامبر(ص) در پی گزاردن حج به [[محصب]] آمد و خیمهگاهش را برپا کرد. فردای آن روز، ندای کوچ سرداده شد تا مردم به سوی مدینه حرکت کنند. در این هنگام، بزرگان قریش و نامآوران [[مکه]] برای | |||
==مشایعت عمومی== | |||
بدرقه مسافر و مهمان، سنتی نیکو و از آداب اسلامی است و منابع روایی بر آن به ویژه هنگام عزیمت مسافری که قصد زیارت مکانهای مقدس و تشرف به [[حج]] و [[عمره]] دارد، تاکید کردهاند؛ از جمله در این نمونهها: دعای [[پیامبر(ص)]] هنگام بدرقه مسافر و خداحافظی با وی و سفارش او به تقوا و توکل، <ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص276؛مکارم الاخلاق، ص249؛وسائل الشیعه، ج11، ص406-407.</ref> سیره رسول خدا در بدرقه سپاه مسلمانان هنگام اعزام به نبرد و بدرقه وی از سوی مردم مدینه هنگام رهسپار شدن برای جنگ، <ref>دعائم الاسلام، ج1، ص347؛مستدرک الوسائل، ج8، ص207.</ref> بدرقه شدن فردی غیر مسلمان از جانب [[امام علی]] در سفری که بخشی از راه را با هم پیموده بودند و سپس گرویدن آن فرد به [[اسلام]]، <ref>الکافی، ج2، ص670.</ref> بدرقه و پیشواز رزمندگان و حاجیان از جانب خلفای چهارگانه، <ref>احیاء علوم الدین، ج1، ص241.</ref> بدرقه [[ابوذر]] از سوی امام علی(ع) و [[حسنین(ع)]] و [[عبدالله بن جعفر]] و [[عمار یاسر]] و گروهی دیگر تا دروازههای شهر هنگام تبعید وی.<ref>المحاسن، ج2، ص353-354؛من لا یحضره الفقیه، ج2، ص275؛مکارم الاخلاق، ص249.</ref>افزون بر این، نامگذاری ورودی/خروجی [[مدینه]] به ثَنیّة الوِداع، به سبب بدرقه و وداع مسافران در آن مکان، <ref>معجم البلدان، ج2، ص86؛آثار اسلامی، ص309، 356.</ref> نشان میدهد که سنت بدرقه پیش از اسلام نیز جریان داشته است. در [[حجةالوداع]]، پیامبر(ص) در پی گزاردن حج به [[محصب]] آمد و خیمهگاهش را برپا کرد. فردای آن روز، ندای کوچ سرداده شد تا مردم به سوی مدینه حرکت کنند. در این هنگام، بزرگان قریش و نامآوران [[مکه]] برای تودیع، آن بزرگوار را بدرقه کردند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص61.</ref>همین که بدرقه از موارد ویژه جواز بیرون آمدن از مسجد هنگام [[اعتکاف]] است، <ref>تحریر الوسیله، ج1، ص306.</ref> از اهمیت بدرقه در فرهنگ اسلامی حکایت دارد. بدرقه هم سبب آرامش خاطر مسافر میشود و هم از دشواریهای دوری از خانواده و وطن میکاهد و هم موجب میشود که مسافر هنگام [[دعا]] و [[زیارت]]، از بدرقهکنندگان یاد نماید و برای آنان خیر و نیکی درخواست کند.<ref>آداب سفر حج، ص67-68؛آداب سفر و زیارت، ص56-57.</ref> | |||
در تحلیل | |||
در روزگار عثمانی، محمل مصری برای انجام مشایعت، در مکانهای ویژه توقف مینمود و مردم و دانشآموزان با موسیقی محلی آن را بدرقه میکردند. از جمله رسوم این بود که فرزندان شیرخوار را برای تبرک میآوردند و دستمالهایی حاوی پول یا نوعی نان فطیر را به خادمان محمل میدادند تا آن را به رسم تبرک بر محمل کشند و به صاحبانش بازگردانند. مراسم بدرقه و همراهی محمل مصری در سوئز با آیینهای ویژه برگزار میشد. در این مراسم، استاندار و مشایخ صوفیه و عموم مردم حضور مییافتند. <ref>مرآة الحرمین، ج1، ص13-14.</ref> | در تحلیل سنت چاووشی گفتهاند: مهمترین و عامترین کاربرد چاووشخوانی، استقبال و نیز بدرقه زائران مکانهای مقدس بوده و البته اشعار استقبال با سرودههای بدرقه تفاوت داشته است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج19، ص242-243، «چاووش و چاووشخوانی. </ref> (← چاووشی) در روزگار عثمانی، محمل مصری برای انجام مشایعت، در مکانهای ویژه توقف مینمود و مردم و دانشآموزان با موسیقی محلی آن را بدرقه میکردند. از جمله رسوم این بود که فرزندان شیرخوار را برای تبرک میآوردند و دستمالهایی حاوی پول یا نوعی نان فطیر را به خادمان محمل میدادند تا آن را به رسم تبرک بر محمل کشند و به صاحبانش بازگردانند. مراسم بدرقه و همراهی محمل مصری در سوئز با آیینهای ویژه برگزار میشد. در این مراسم، استاندار و مشایخ صوفیه و عموم مردم حضور مییافتند.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص13-14.</ref> (← محمل) مشایعت عمومی گاه تا مسافتی طولانی ادامه مییافت. در گزارشی آوردهاند که به سال 1318ق. کاروان محمل، [[جده]] را به سوی مکه ترک نمود و گروهی از سربازان عثمانی به ریاست خالد بک، مراسم سلام نظامی را به جا آوردند و مردم جده نیز بیش از یک میل کاروان را بدرقه کردند.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص24؛ج2، ص58.</ref> | ||
مشایعت عمومی گاه تا مسافتی طولانی ادامه مییافت. در گزارشی آوردهاند که به سال 1318ق. کاروان محمل، [[جده]] را به سوی مکه ترک نمود و گروهی از سربازان عثمانی به ریاست | |||
==مراسم مشایعت در ایران== | ==مراسم مشایعت در ایران== | ||
مسافران حج پیش از سفر بر پایه سفارشهای پیشوایان دین درباره آگاه ساختن برادران دینی خود از قصد سفر <ref>وسائل الشیعه، ج8، ص337.</ref> با اقوام و همسایهها دیدار میکنند و همراه | |||
مسافران حج پیش از سفر بر پایه سفارشهای پیشوایان دین درباره آگاه ساختن برادران دینی خود از قصد سفر<ref>وسائل الشیعه، ج8، ص337.</ref>با اقوام و همسایهها دیدار میکنند و همراه حلالیتخواهی، آنان را از هنگام عزیمت خود آگاه میسازند. گاه مشایعتکنندگان به نشانه ابراز محبت، انواع خوراک را برای زائران هدیه میآورند.<ref>به سوی خدا میرویم، ص90.</ref>پیشترها به سبب توقف طولانی مسافران حج در فرودگاه، بدرقهکنندگان گاهی زیرانداز، سماور و غذا با خود میآوردند.<ref>میقات حج، ش45، ص171، «حجگزاری ایرانیان از زبان خادمان حج. </ref> | |||
در ایران هر سال در مراسم بدرقه نخستین گروه زائران، مسئولان | |||
مسئولان بلندپایه سیاسی پس از انجام [[مراسم حج]]، از سوی مقامهای عربستانی بدرقه میشوند. <ref>سیمای حج در سال 70، ص281.</ref> در سالهای اخیر، بخشی از فضای فرودگاه به حاجیان اختصاص یافته است و پارچهنوشتههایی بر دیوارهای آن نصب میگردد. نصب تابلوی شیشهای بزرگ از [[مسجدالحرام]] و پخش اشعاری درباره مدینه و نمایش تصاویری زیبا از جلوههای حج، فضایی معنوی برای مسافران و بدرقهکنندگان پدید میآورد. <ref>به سویام القری، ص21.</ref> | در ایران هر سال در مراسم بدرقه نخستین گروه زائران، مسئولان بلند پایه حج، از جمله [[نماینده ولی فقیه]]، حضور مییابند.<ref>حج25، ص44؛حج28، ص414-415.</ref>در سال 1385ش. رئیس [[سازمان حج و زیارت]] ایران خطاب به مدیران کاروانها بر اجرای مراسم بدرقه تاکید کرد.<ref>حج27، ص52-53.</ref>مسئولان بلندپایه سیاسی پس از انجام [[مراسم حج]]، از سوی مقامهای عربستانی بدرقه میشوند.<ref>سیمای حج در سال 70، ص281.</ref>در سالهای اخیر، بخشی از فضای فرودگاه به حاجیان اختصاص یافته است و پارچهنوشتههایی بر دیوارهای آن نصب میگردد. نصب تابلوی شیشهای بزرگ از [[مسجدالحرام]] و پخش اشعاری درباره مدینه و نمایش تصاویری زیبا از جلوههای حج، فضایی معنوی برای مسافران و بدرقهکنندگان پدید میآورد.<ref>به سویام القری، ص21.</ref>مشایعت عمومی از افراد نامآور و دانشوران با تشریفات بیشتر برگزار میشود. مراسم بدرقه [[آیتالله کاشانی]]، رئیس مجلس شورای ملی، در حج 1331ش. به سبب موقعیت والای ایشان، با حضور گروههای گوناگون مردم، احزاب و مقامهای کشوری و با تشریفات ویژه انجام گرفت.<ref>روزنامه اطلاعات، 25/6/1331، ص1، 4؛همراه با خلیل، ص22-27؛میقات حج، ش43، ص50-54، «سفر حج مرحوم آیتالله کاشانی. </ref> | ||
مشایعت عمومی از افراد نامآور و دانشوران با تشریفات بیشتر برگزار میشود. مراسم بدرقه [[آیتالله کاشانی]]، رئیس مجلس شورای ملی، در حج 1331ش. به سبب موقعیت والای ایشان، با حضور گروههای گوناگون مردم، احزاب و مقامهای کشوری و با تشریفات ویژه انجام گرفت. <ref>روزنامه اطلاعات، 25/6/1331، ص1، | |||
در [[خراسان]]، اقوام و همسایگان در منزل زائر گرد میآیند و هدایایی همچون قرآن، زعفران و پسته مشهور به «سر راهی» را به امید یادکرد از ایشان هنگام زیارت، به او هدیه میکنند. آنان در اصطلاح «همپا» با حاجی تا مکانی معین همانند ایستگاه حجاج، امامزاده یا آغاز جاده اصلی، همراه چاووشخوانی او را بدرقه میکنند.<ref>http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail. aspx?New sID=1173477</ref>در مناطق جنوبی ایران، مردم با شور و اشتیاق فراوان، منزل حاجی و خودروی حامل او را با پرچمهای سبز و سفید میآرایند و وی را تا ترمینال حاجیان بدرقه میکنند.<ref>http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail. aspx?New sID=1166791</ref>از رسوم نه چندان دور شهر [[تبریز]] آن بود که روز حرکت حاجیان، چاووشخوان پرچمی سیاه یا سبز به دست میگرفت و پیشاپیش بدرقهکنندگان به سوی مرکز شهر میرفت و شعر میخواند.<ref>http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail. aspx?New sID=1184759</ref>در گلستان، ترکمنها در اجرای رسم «حاجی صدقه و عمامه به سر»، یک ماه پیش از عزیمت حاجی در منزل او گرد میآمدند و اگر حاجی از عوام بود، دانشوران عمامهای را که زائران پیشین آورده بودند، به نشانه قصد سفر حج بر سرش میگذاشتند. نیز همه خویشاوندان حاجی در روز ویژه در منزل او گرد آمده، همراه تبریک و دعا برای سلامت حاجی، از او میخواستند تا در حج نایب ایشان باشد. در روز حرکت حاجی نیز در مسجد محل اذان میگفتند تا مردم گرد آیند و زائر را بدرقه کنند. امروز این رسم رونقی کمتر دارد.<ref>http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail. aspx?New sID=1159345.</ref> | |||
در [[خراسان]]، اقوام و همسایگان در منزل زائر گرد میآیند و هدایایی همچون | |||
در مناطق جنوبی ایران، مردم با شور و اشتیاق فراوان، منزل حاجی و خودروی حامل او را با پرچمهای سبز و سفید میآرایند و وی را تا ترمینال حاجیان بدرقه میکنند. <ref>http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx? | ==مشایعت در کشورهای اسلامی== | ||
از رسوم نه چندان دور شهر [[تبریز]] آن بود که روز حرکت حاجیان، چاووشخوان پرچمی سیاه یا سبز به دست میگرفت و پیشاپیش بدرقهکنندگان به سوی مرکز شهر میرفت و شعر میخواند. <ref>http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx? | |||
در گلستان، ترکمنها در اجرای رسم «حاجی صدقه و عمامه به سر»، یک ماه پیش از عزیمت حاجی در منزل او گرد میآمدند و اگر حاجی از عوام بود، دانشوران عمامهای را که زائران پیشین آورده بودند، به نشانه قصد سفر حج بر سرش میگذاشتند. نیز همه خویشاوندان حاجی در روز ویژه در منزل او گرد آمده، همراه تبریک و دعا برای سلامت حاجی، از او میخواستند تا در حج نایب ایشان باشد. در روز حرکت حاجی نیز در مسجد محل اذان میگفتند تا مردم گرد آیند و زائر را بدرقه کنند. امروز این رسم رونقی کمتر دارد. <ref>http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx? | پیش از آغاز سفر حج در [[ازبکستان]]، برنامههای جشن و شادی برگزار میشود و حجگزاران با «پلوی حج» از مردم پذیرایی میکنند و مردم نیز برای آنان هدیه میآورند.<ref>میقات حج، ش55، ص206، «حجاج ترکستان. </ref>پیشترها مراسم بدرقه در مسیر حرکت کشتی زائران و دستکم در مهمترین شهرها ادامه مییافت.<ref>تاریخ الحج، ص81.</ref>بر پایه گزارشی از حدود نیمه سده بیستم م. بدرقه زائران هندی از بنادر مشهور به بنادر حج، با شور و اشتیاقی ویژه انجام میگرفت.<ref>میقات حج، ش59، ص171، «سیاست دولت هلند در مورد حج. </ref>در [[اندونزی]] و [[مالزی]]، دو یا سه هفته پیش از سفر حاجی، مردم برای خداحافظی و درخواست دعا نزد او آمده، مقداری پول برای هزینه سفر به وی هدیه میدادند. در [[تونس]] گروههای تواشیحخوان به مدیحهسرایی در شان پیامبر(ص) در فرودگاه میپرداختند.<ref>میقات حج، ش59، ص182-183.</ref>در [[ترکیه]] رسوم بدرقه در شهرها و روستاهای گوناگون متفاوت است.<ref>تاریخ الحج، ص84.</ref>در گذشته، صندوقچهای سبز رنگ برای نگاهداری لباس و وسایل شخصی مسافر حج که به او حاجی افندی گفته میشد، تهیه میکردند و پیشاپیش مراسم بدرقه حرکت میدادند و خویشاوندان هدایایی مانند آجیل و حوله نظافت برای او میآوردند. افزون بر این، مقداری قارومه (گوشت قورمه) برای استفاده وی در سفر هدیه میکردند. در شماری از روستاها، مراسم بدرقه و تدارک حج یک ماه پیش از [[عید قربان]] آغاز میشد. نخست اقوام حاجی، او را به نوبت برای صرف غذا دعوت میکردند و سپس حاجی خویشاوندان، همسایگان و عالِم روستا را دعوت و از آنان پذیرایی میکرد. همه اهل روستا در تهیه و پختن غذا به یکدیگر یاری میرساندند. آنگاه به مسجد رفته، در مراسم جشن شرکت میکردند و سپس در میدان روستا (خرمنگاه) گرد میآمدند و حاجی سکههایی را که از پیش آماده کرده بود، به سوی مردم میانداخت. آنگاه از همگان به ویژه پیرمردان حلالیت میطلبید. حضور بر مزار مردگان و قرائت فاتحه، دیگر رسم بدرقه بود. در پایان، مسافر را بیرون روستا بر وسیلهای سوار کرده و خطاب به خانواده حاجی، بازگشت او را آرزو میکردند.<ref>میقات حج، ش61، ص57-59، «رسم تهنیه در ترکیه.</ref>امروز بدرقه زائران در شهرهای کوچک ترکیه هنوز با اشتیاق فراوان انجام میشود؛ ولی برگزاری مراسم بدرقه رسمی از وظایف سازمان دیانت به شمار میآید.<ref>میقات حج، ش52، ص197، 204، «حجگزاری در ترکیه. </ref>در [[اردن]]، مردم کاروان حج را تا بیرون شهر همراهی میکردند و زنان با آواز و رقص محلی مشهور به «الحویش» در این مراسم حضور مییافتند.<ref>ملامح الحیاة الشعبیه، ص205.</ref> | ||
==مشایعت در کشورهای اسلامی== | |||
پیش از آغاز سفر حج در [[ازبکستان]]، برنامههای جشن و شادی برگزار میشود و حجگزاران با «پلوی حج» از مردم پذیرایی میکنند و مردم نیز برای آنان هدیه میآورند. <ref>میقات حج، ش55، ص206، «حجاج ترکستان. </ref> | ==نگهبانی و حفاظت کاروان== | ||
پیشترها مراسم بدرقه در مسیر حرکت کشتی زائران و دستکم در مهمترین شهرها ادامه مییافت. <ref>تاریخ الحج، ص81.</ref> بر پایه گزارشی از حدود نیمه سده بیستم م. بدرقه زائران هندی از بنادر مشهور به بنادر حج، با شور و اشتیاقی ویژه انجام میگرفت. <ref>میقات حج، ش59، ص171، «سیاست دولت هلند در مورد حج. </ref> | |||
در [[اندونزی]] و [[مالزی]]، دو یا سه هفته پیش از سفر حاجی، مردم برای خداحافظی و درخواست دعا نزد او آمده، مقداری پول برای هزینه سفر به وی هدیه میدادند. در [[تونس]] گروههای تواشیحخوان به مدیحهسرایی در شان پیامبر(ص) در فرودگاه میپرداختند. <ref>میقات حج، ش59، ص182-183.</ref> | در بدرقه کاروانهای سیاسی و راهنمایی سفیران، بدرقه کنندگان وظایفی افزونتر داشتند و رعایت اصول دیپلماتیک در رفتار با سفیر، وظیفه فرد راهنما بود.<ref>ایترپرسکیوم، ج2، ص75.</ref>بدرقهکنندگان کاروان سلطانی، امنیت بیشتری داشتند.<ref>احسن التقاسیم، ص489.</ref>گاه بازرگانان و کاروانهای تجاری کسانی را در مقام بدرقه، استخدام میکردند تا اموال و کاروان را به سلامت به مقصد برسانند. بدرقه کاروان تجاری حتی درباره کشتیهای بازرگانی هم رواج داشت<ref>تاریخ طبری، ج8، ص461.</ref>و گاه خود خلیفه یا سلطان آن را انجام میداد.<ref>تجارب الامم، ج4، ص179.</ref>کاروانی که در زمستان سال 624م. به دست بازرگانان مکی برای ارسال به [[شام]] آماده سفر بود، با مردانی مسلح بدرقه میشد.<ref>تاریخ اجتماعی ایران، ج2، ص9.</ref>فقیهان نیز هنگام بحث از شرط امنیت راه در تحقق [[استطاعت حج]]، از وجوب یا عدم وجوب اجیر کردن بدرقه سخن گفتهاند.<ref>ایضاح الفوائد، ج1، ص271؛جامع المقاصد، ج3، ص135؛سداد العباد، ص252.</ref> | ||
در [[ترکیه]] رسوم بدرقه در شهرها و روستاهای گوناگون متفاوت است. <ref>تاریخ الحج، ص84.</ref> در گذشته، صندوقچهای سبز رنگ برای نگاهداری لباس و وسایل شخصی مسافر حج که به او حاجی افندی گفته میشد، تهیه میکردند و پیشاپیش مراسم بدرقه حرکت میدادند و خویشاوندان هدایایی مانند آجیل و حوله نظافت برای او میآوردند. | |||
افزون بر این، مقداری قارومه (گوشت قورمه) برای استفاده وی در سفر | بدرقهکننده موظف بود طریق مناسب و درست را نشان دهد و انجام ندادن این وظیفه به ویژه در کاروانهای سلطانی، پیامدهایی ناگوار برای او داشت. در گزارشهای تاریخی به مواردی اشاره شده که بدرقهکننده سخت مجازات و حکم قتل او صادر شده است.<ref>احسن التواریخ، ج2، ص798.</ref>نیز نمونههایی بسیار از خطاکاری و نابلدی بدرقه گزارش شده است.<ref>نک: الاخبارالطوال، ص230؛اخبار سلاجقه روم، ص83، «مقدمه. </ref> | ||
همه اهل روستا در تهیه و پختن غذا به یکدیگر یاری میرساندند. آنگاه به مسجد رفته، در مراسم جشن شرکت میکردند و سپس در میدان روستا (خرمنگاه) گرد میآمدند و حاجی سکههایی را که از پیش آماده کرده بود، به سوی مردم میانداخت. آنگاه از همگان به ویژه پیرمردان حلالیت میطلبید. حضور بر مزار مردگان و قرائت فاتحه، دیگر رسم بدرقه بود. در پایان، مسافر را بیرون روستا بر وسیلهای سوار کرده و خطاب به خانواده حاجی، بازگشت او را آرزو میکردند. <ref>میقات حج، ش61، ص57-59، «رسم تهنیه در ترکیه.</ref> | |||
امروز بدرقه زائران در شهرهای کوچک ترکیه هنوز با اشتیاق فراوان انجام میشود؛ ولی برگزاری مراسم بدرقه رسمی از وظایف سازمان دیانت به شمار میآید. <ref>میقات حج، ش52، ص197، 204، «حجگزاری در ترکیه. </ref> در [[اردن]]، مردم کاروان حج را تا بیرون شهر همراهی میکردند و زنان با آواز و رقص محلی مشهور به «الحویش» در این مراسم حضور مییافتند. <ref>ملامح الحیاة الشعبیه، ص205.</ref> | پیشینه دریافت حق بدرقه از سوی قبایل میان راه، به پیش از اسلام بازمیگردد.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران، ج2، ص290-291.</ref>بعدها به ویژه در سفرنامههای دوره قاجاریه، گزارشهایی فراوان درباره دریافت اِخوه* یا حق الخَفاره به دست اعراب میان راه از حاجیان بازگو شده<ref>نک: سفرنامه حسام السلطنه، ص133؛مرآة الحرمین، ج2، ص273.</ref>که نشان میدهد مراقبت از حاجیان و حفظ امنیت آنها را این اعراب در مقام بدرقه عهدهدار بوده و در برابر آن، حق حفاظت میخواستهاند. هزینه حمل و نقل حاجیان و وسایل آنها، از مقرری بدرقهکننده جدا بود و مبلغی مشخص به او داده میشد تا مسیر را به پایان رساند.<ref>نک: احیاء الملوک، ص479.</ref> | ||
== | |||
درخواست حاجیان و مسافران همیشه این بود که بدرقهها بیشتر باشند تا امنیت و سلامت کاروان تامین گردد.<ref>تاریخ نگارستان، ص112.</ref>گاه نگهبانی و محافظت از کاروانها به شکل استقرار در یک پایگاه بوده است. مثلاً در منزلگاه کرمانشاه، جایی برای بدرقه تعیین کرده بودند و به محافظت و مراقبت از آن پایگاه میپرداختند.<ref>تاریخ شاهی، ص235.</ref>در راه قدیم [[ری]] به [[قم]]، کاروانسرایی وجود داشت و قلعهای به نام «دیر الجص» بود که آن را کرد اردشیر (ساخته اردشیر) و بدرقة السلطان نام نهاده بودند.<ref>المسالک و الممالک، ص230؛تاریخ قم، ص56.</ref> | |||
از مجموع گزارشهای مربوط به کارگزاران راهداری برمیآید که راهداران افزون بر مراقبت از راهها و منزلگاهها و اصلاح راه، وظیفه بدرقه کردن کاروان حاجیان را بر عهده داشتند. عاملان راه که معمولاً از سوی خلیفه برگزیده میشدند، در مهمترین منزلگاه به پاسداری از راه مشغول بودند و نمایندگانی را به جادهها و مناطق اصلی اعزام میکردند و از همان مکانها وظیفه پاسداری و بدرقه کاروانها را انجام میدادند.<ref>نک: الملامح الجغرافیه، ص19-20.</ref> | |||
بدرقهکنندگان کاروان سلطانی، امنیت بیشتری داشتند. <ref>احسن التقاسیم، ص489.</ref> گاه بازرگانان و کاروانهای تجاری کسانی را در مقام بدرقه، استخدام میکردند تا اموال و کاروان را به سلامت به مقصد برسانند. بدرقه کاروان تجاری حتی درباره کشتیهای بازرگانی هم رواج داشت <ref>تاریخ طبری، ج8، ص461.</ref> و گاه خود خلیفه یا سلطان آن را انجام میداد. <ref>تجارب الامم، ج4، ص179.</ref> | |||
کاروانی که در زمستان سال 624م. به دست بازرگانان مکی برای ارسال به [[شام]] آماده سفر بود، با مردانی مسلح بدرقه میشد. <ref>تاریخ اجتماعی ایران، ج2، ص9.</ref> | در منابع به نام والیان و عاملان عهدهدار بدرقه حاجیان که در این مقام تعیین شده بودهاند، اشاره شده؛ از جمله: محمد بن عبدالله معروف به قمی که [[متوکل عباسی]] او را به کارگزاری مصر برگزید و منصب کارگزاری قُلزُم و راه [[حجاز]] و بدرقه حاجیان [[مصر]] را به وی داد.<ref>الخراج و صناعة الکتاب، ص353؛فتوح البلدان، ص235.</ref>همچنین گفتهاند که شریف مکه حاجیان را در مسیر مدینه به [[مکه]] و به عکس، بدرقه و نگهبانی میکرد تا به سبب احترامی که میان اعراب بیابانی داشت، مانع غارت حاجیان به دست آنان شود.<ref>سفرنامه حاج علی خان، ص119-120؛به سویام القری، ص256.</ref>در دوران پسین، شماری از گزارشها حکایت دارد که [[آل سعود]] در هنگامی که بر [[نجد]] سلطه داشتند و هنوز به تصرف [[حرمین]] اقدام نکرده بودند، بدرقه حاجیان را بر عهده داشتهاند.<ref>مسیر طالبی، ص411.</ref>در سفرنامهها و خاطرات حج مسافران و حاجیان عهد قاجار، گزارشهای گوناگون از بدرفتاری و خشونت با حاجیان و گاه شکنجه و کشتن آنان به دست امیران نجد در دست است.<ref>تذکرة الطریق، ص20، 53.</ref> | ||
فقیهان نیز هنگام بحث از شرط امنیت راه در تحقق [[استطاعت حج]]، از وجوب یا عدم وجوب اجیر کردن بدرقه سخن گفتهاند. <ref>ایضاح الفوائد، ج1، | |||
==بدرقه و ناامنی راه== | |||
در دورههایی که بحران و ناپایداری سیاسی پدیدار میشد، نیاز به افراد توانمند در مقام بدرقه کاروانها بیشتر بود. در دوره عباسی (حک: 132-656ق.) پیدایش [[قرمطیان]] موجب ترس و دهشت عمومی حاجیان شد. [[ابوطاهر قرمطی]]، بارها با بدرقههای حاجیان جنگید و بسیاری از آنها و نیز خود حجگزاران را کشت.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص198.</ref>در سال 311ق. حاجیان پس از انجام حج، در فَید که منزلگاهی میان کوفه و مکه بود و عاملان راه در آن جا پایگاه داشتند، <ref>الاعلاق النفیسه، ص311-312؛نک: الملامح الجغرافیه، ص49.</ref> استراحت کردند و با شنیدن خبر هجوم قرمطیان، منتظر واکنش [[ابوهیجا عبدالله بن حمدان|ابوهیجا عبدالله بن حَمْدان]]، راهدار [[کوفه]] و مکه و عامل بدرقه حاجیان، شدند. وی پیشنهاد کرد که حاجیان از فید به سوی وادی القری تغییر مسیر دهند تا با [[ابوطاهر جنابی]]، سرکرده قرمطیان که در منزلگاه هبیر در انتظار آنان بود، روبهرو نشوند. اما بیشتر ایشان این پیشنهاد را نپذیرفتند و سرانجام میان کاروان حاجیان و قرمطیان نبرد رخ داد و بسیاری از حاجیان کشته و غارت شدند.<ref>تجارب الامم، ج5، ص182-183.</ref>بر پایه گزارشی دیگر، در سال 312ق. [[جعفر بن ورقا|جعفر بن وُرقا]]، عامل راه مکه و فرماندار کوفه، با شش هزار مرد جنگی در مقام بدرقه سلطانی، از کوفه به راه افتاد. اما او نیز به رغم داشتن نیروی بسیار، از ابوطاهر قرمطی شکست خورد.<ref>تجارب الامم، ج5، ص213.</ref>در سال 317ق. [[منصور دیلمی]] که مقام بدرقه کاروان حاجیان [[عراق]] را عهدهدار بود، به سلامت مسیر را طی کرد و به مکه رسید. اما درست در [[روز ترویه]]، ابوطاهر قرمطی درون مسجدالحرام با او روبهرو شد و بسیاری از حاجیان را کشت و غارت کرد.<ref>المنتظم، ج13، ص281.</ref>سرانجام در سال 325ق. ابن راتق وزیر راضی عباسی (حک: 323-329 ق.) با ابوطاهر قرمطی به توافق رسید که در برابر دریافت سالانه پنجاه هزار دینار، به کاروان حاجیان یورش نیاورد. سه سال بعد در 328ق. راضی عباسی منصب بدرقه حاجیان را به ابوطاهر جنابی واگذار کرد و پنجاه هزار دینار به او داد تا بدرقه حاجیان و راهنمای آنها باشد و آنان را به سلامت به مکه برساند.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج2، ص298-299.</ref> | |||
پیشینه دریافت حق بدرقه از سوی قبایل میان راه، به پیش از اسلام بازمیگردد. <ref>تاریخ و فرهنگ ایران، ج2، ص290-291.</ref> بعدها به ویژه در سفرنامههای دوره | |||
هنگامی که [[باطنیان اسماعیلی]] به ترور اشخاص مهم سیاستپیشه روی آوردند، کوشش میشد تا کاروانهای حج مناطق شرقی با مراقبت کامل بدرقه شوند. در گزارشی آمده که چون کاروان حاجیان خراسان به منزلگاه [[بسطام]] رسیدند و بدرقهها بازگشتند، اسماعیلیان فرصت را غنیمت شمردند و به کاروان شبیخون زده، بسیاری از حاجیان را کشتند.<ref>تاریخ اجتماعی ایران، ج9، ص237.</ref> | |||
درخواست حاجیان و مسافران همیشه این بود که بدرقهها بیشتر باشند تا امنیت و سلامت کاروان تامین گردد. <ref>تاریخ نگارستان، ص112.</ref> گاه نگهبانی و محافظت از کاروانها به شکل استقرار در یک پایگاه بوده است. مثلاً در منزلگاه کرمانشاه، جایی برای بدرقه تعیین کرده بودند و به محافظت و مراقبت از آن پایگاه میپرداختند. <ref>تاریخ شاهی، ص235.</ref> | |||
در راه قدیم [[ری]] به [[قم]]، کاروانسرایی وجود داشت و قلعهای به نام «دیر الجص» بود که آن را کرد اردشیر (ساخته اردشیر) و بدرقة السلطان نام نهاده بودند. <ref>المسالک و الممالک، | از سده هشتم ق. گزارش سفر حج ابوشرف یزدی از شوشتر به سوی عراق و سپس راه حجاز در دست است. با این که وی به بدرقه تصریح نکرده، از متن سفرنامه و گزارش کوتاه او برمیآید که در مقام بدرقه، حاجیان را از منزلگاهها عبور میداده و نگهبان آنها بوده است. وی بیش از هر چیز به امنیت حاجیان و بررسی وضع راهها و تهیه آب و آذوقه حاجیان اهتمام میورزید. در همین رساله است که گویا نخستین بار اصطلاح امیر محمل در مفهومی همسان با امیر بدرقه یا نزدیک به آن به کار رفته است. (← رساله حجازیه) از آنجاکه وظیفه امیر محمل، نگهبانی و پاسداری محمل و به سلامت رساندن گروه و محمل بوده، این احتمال وجود دارد که اصطلاح امیر محمل از امیر بدرقه گرفته شده باشد. تعبیر امیر یا میر بدرقه بهطور ویژه در اشعار آمده، از جمله در شعر خاقانی: | ||
از مجموع گزارشهای مربوط به کارگزاران راهداری برمیآید که راهداران افزون بر مراقبت از راهها و منزلگاهها و اصلاح راه، وظیفه بدرقه کردن کاروان حاجیان را بر عهده داشتند. عاملان راه که معمولاً از سوی خلیفه برگزیده میشدند، در مهمترین منزلگاه به پاسداری از راه مشغول بودند و نمایندگانی را به جادهها و مناطق اصلی اعزام میکردند و از همان مکانها وظیفه پاسداری و بدرقه کاروانها را انجام میدادند. <ref>نک: الملامح الجغرافیه، ص19-20.</ref> | ما کاروان گنج روان را روان کنیم *** کاقبال، میر بدرقه کاروان ماست.<ref>لغتنامه، ج3، ص3852، «بدرقه».</ref> (← امیر محمل) | ||
در منابع به نام والیان و عاملان عهدهدار بدرقه حاجیان که در این مقام تعیین شده بودهاند، اشاره شده؛ از جمله: محمد بن عبدالله معروف به قمی که [[متوکل عباسی]] او را به کارگزاری مصر برگزید و منصب کارگزاری قُلزُم و راه [[حجاز]] و بدرقه حاجیان [[مصر]] را به وی داد. <ref>الخراج و صناعة الکتاب، | |||
همچنین گفتهاند که شریف مکه حاجیان را در مسیر مدینه به [[مکه]] و به عکس، بدرقه و نگهبانی میکرد تا به سبب احترامی که میان اعراب بیابانی داشت، مانع غارت حاجیان به دست آنان شود. <ref>سفرنامه حاج علی خان، ص119- | |||
در دوران پسین، شماری از گزارشها حکایت دارد که [[آل سعود]] در هنگامی که بر [[نجد]] سلطه داشتند و هنوز به تصرف [[حرمین]] اقدام نکرده بودند، بدرقه حاجیان را بر عهده داشتهاند. <ref>مسیر طالبی، ص411.</ref> | |||
در سفرنامهها و خاطرات حج مسافران و حاجیان عهد قاجار، گزارشهای گوناگون از بدرفتاری و خشونت با حاجیان و گاه شکنجه و کشتن آنان به دست امیران نجد در دست است. <ref>تذکرة الطریق، ص20، 53.</ref> | |||
در دورههایی که بحران و ناپایداری سیاسی پدیدار میشد، نیاز به افراد توانمند در مقام بدرقه کاروانها بیشتر بود. در دوره عباسی (حک: 132-656ق.) پیدایش [[قرمطیان]] موجب ترس و دهشت عمومی حاجیان شد. [[ابوطاهر قرمطی]]، بارها با بدرقههای حاجیان جنگید و بسیاری از آنها و نیز خود حجگزاران را کشت. <ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص198.</ref> | |||
در سال 311ق. حاجیان پس از انجام حج، در | |||
وی پیشنهاد کرد که حاجیان از فید به سوی وادی القری تغییر مسیر دهند تا با [[ابوطاهر جنابی]]، سرکرده قرمطیان که در منزلگاه هبیر در انتظار آنان بود، روبهرو نشوند. اما بیشتر ایشان این پیشنهاد را نپذیرفتند و سرانجام میان کاروان حاجیان و قرمطیان نبرد رخ داد و بسیاری از حاجیان کشته و غارت شدند. <ref>تجارب الامم، ج5، ص182-183.</ref> | |||
بر پایه گزارشی دیگر، در سال 312ق. [[جعفر بن ورقا|جعفر بن وُرقا]]، عامل راه مکه و فرماندار کوفه، با شش هزار مرد جنگی در مقام بدرقه سلطانی، از کوفه به راه افتاد. اما او نیز به رغم داشتن نیروی بسیار، از ابوطاهر قرمطی شکست خورد. <ref>تجارب الامم، ج5، ص213.</ref> | |||
در سال 317ق. [[منصور دیلمی]] که مقام بدرقه کاروان حاجیان [[عراق]] را عهدهدار بود، به سلامت مسیر را طی کرد و به مکه رسید. اما درست در [[روز ترویه]]، ابوطاهر قرمطی درون مسجدالحرام با او روبهرو شد و بسیاری از حاجیان را کشت و غارت کرد. <ref>المنتظم، ج13، ص281.</ref> سرانجام در سال | |||
سه سال بعد در 328ق. راضی عباسی منصب بدرقه حاجیان را به ابوطاهر جنابی واگذار کرد و پنجاه هزار دینار به او داد تا بدرقه حاجیان و راهنمای آنها باشد و آنان را به سلامت به مکه برساند. <ref>تاریخ حبیب السیر، ج2، ص298-299.</ref> | |||
هنگامی که [[باطنیان اسماعیلی]] به ترور اشخاص مهم سیاستپیشه روی آوردند، کوشش میشد تا کاروانهای حج مناطق شرقی با مراقبت کامل بدرقه شوند. در گزارشی آمده که چون کاروان حاجیان خراسان به منزلگاه [[بسطام]] رسیدند و بدرقهها بازگشتند، اسماعیلیان فرصت را غنیمت شمردند و به کاروان شبیخون زده، بسیاری از حاجیان را کشتند. <ref>تاریخ اجتماعی ایران، ج9، ص237.</ref> | |||
از سده هشتم ق. گزارش سفر حج | |||
در همین رساله است که گویا نخستین بار اصطلاح امیر محمل در مفهومی همسان با امیر بدرقه یا نزدیک به آن به کار رفته است. از آنجاکه وظیفه | |||
تعبیر امیر یا میر بدرقه بهطور ویژه در اشعار آمده، از جمله در شعر | |||
ما کاروان گنج روان را روان کنیم *** کاقبال، میر بدرقه کاروان ماست. <ref>لغتنامه، ج3، ص3852، «بدرقه».</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۸۷: | خط ۶۵: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7935 | ||
| عنوان = بدرقه | | عنوان = بدرقه | ||
| نویسنده = حامد خراسانی؛ علی احمدی میرآقا | | نویسنده = حامد خراسانی؛ علی احمدی میرآقا | ||
}} | }} | ||
* '''آثار اسلامی مکه و مدینه''': رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش؛ | * '''آثار اسلامی مکه و مدینه''': رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش؛ | ||
* '''آداب سفر حج''': سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1382ش؛ | * '''آداب سفر حج''': سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1382ش؛ | ||
* '''آداب سفر و زیارت عتبات عالیات''': سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1387ش؛ | * '''آداب سفر و زیارت عتبات عالیات''': سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1387ش؛ | ||
* '''اتحاف الوری''': عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، 1408ق؛ | * '''اتحاف الوری''': عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.) ، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، 1408ق؛ | ||
* '''احسن التقاسیم''': المقدسی البشاری (م. 380ق.)، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق؛ | * '''احسن التقاسیم''': المقدسی البشاری (م. 380ق.) ، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق؛ | ||
* '''احسن التواریخ''': حسن بیک روملو (م. 985ق.)، به کوشش نوایی، تهران، اساطیر، 1384ش؛ | * '''احسن التواریخ''': حسن بیک روملو (م. 985ق.) ، به کوشش نوایی، تهران، اساطیر، 1384ش؛ | ||
* '''احیاء الملوک''': ملک شاه حسین سیستانی (م. 1036ق.)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1344ش؛ | * '''احیاء الملوک''': ملک شاه حسین سیستانی (م. 1036ق.) ، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1344ش؛ | ||
* '''احیاء علوم الدین''': الغزالی (م. 505ق.)، بیروت، دار الکتب العربی؛ | * '''احیاء علوم الدین''': الغزالی (م. 505ق.) ، بیروت، دار الکتب العربی؛ | ||
* '''الاخبار الطوال''': ابن داود الدینوری (م. 282ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق؛ | * '''الاخبار الطوال''': ابن داود الدینوری (م. 282ق.) ، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق؛ | ||
* '''اخبار سلاجقه روم''': ابن ابیالمنجمه (م. قرن7ق.)، به کوشش مشکور، تهران، 1350ش؛ | * '''اخبار سلاجقه روم''': ابن ابیالمنجمه (م. قرن7ق.) ، به کوشش مشکور، تهران، 1350ش؛ | ||
* '''اردبیل در گذرگاه تاریخ''': بابا صفری، اردبیل، 1371ش؛ | * '''اردبیل در گذرگاه تاریخ''': بابا صفری، اردبیل، 1371ش؛ | ||
* '''اسناد و مکاتبات سیاسی''': عبدالحسین نوایی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی؛ | * '''اسناد و مکاتبات سیاسی''': عبدالحسین نوایی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی؛ | ||
* '''اشراف التواریخ''': محمد تقی نوری (م. قرن13ق.)، به کوشش اصیلی، تهران، میراث مکتوب، 1386ش؛ | * '''اشراف التواریخ''': محمد تقی نوری (م. قرن13ق.) ، به کوشش اصیلی، تهران، میراث مکتوب، 1386ش؛ | ||
* '''الاعلاق النفیسه''': ابن رسته (م. قرن3ق.)، بیروت، دار صادر، 1892م؛ | * '''الاعلاق النفیسه''': ابن رسته (م. قرن3ق.) ، بیروت، دار صادر، 1892م؛ | ||
* '''ایترپرسکیوم''': دریابل ژرژ تکتاندرفن، ترجمه: محمود تفضلی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1351ش؛ | * '''ایترپرسکیوم''': دریابل ژرژ تکتاندرفن، ترجمه: محمود تفضلی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1351ش؛ | ||
* '''ایضاح الفوائد''': محمد بن الحسن بن یوسف الحلی (م. 771ق.)، به کوشش اشتهاردی و دیگران، قم، العلمیه، 1387ق؛ | * '''ایضاح الفوائد''': محمد بن الحسن بن یوسف الحلی (م. 771ق.) ، به کوشش اشتهاردی و دیگران، قم، العلمیه، 1387ق؛ | ||
* '''برهان قاطع''': محمد حسین ابن خلف تبریزی، به کوشش محمد عباسی، انتشارات فریدون علمی؛ | * '''برهان قاطع''': محمد حسین ابن خلف تبریزی، به کوشش محمد عباسی، انتشارات فریدون علمی؛ | ||
* '''به سویام القری''': رسول جعفریان، تهران، مشعر، 1373ش؛ | * '''به سویام القری''': رسول جعفریان، تهران، مشعر، 1373ش؛ | ||
* '''به سوی خدا میرویم''': محمود طالقانی (م. 1358ش.)، قم، مشعر، 1376ش؛ | * '''به سوی خدا میرویم''': محمود طالقانی (م. 1358ش.) ، قم، مشعر، 1376ش؛ | ||
* '''تاریخ اجتماعی ایران''': مرتضی راوندی (م. 1378ق.)، تهران، امیرکبیر، 1357ش؛ | * '''تاریخ اجتماعی ایران''': مرتضی راوندی (م. 1378ق.) ، تهران، امیرکبیر، 1357ش؛ | ||
* '''تاریخ الفی''': قاضی احمد تتوی و آصف خان قزوینی (م. 9960ق.)، به کوشش طباطبایی مجد، تهران، علمی و فرهنگی، 1382ش؛ | * '''تاریخ الفی''': قاضی احمد تتوی و آصف خان قزوینی (م. 9960ق.) ، به کوشش طباطبایی مجد، تهران، علمی و فرهنگی، 1382ش؛ | ||
* '''تاریخ بیهقی''': محمد بن حسین بیهقی (م. 470ق.)، به کوشش خطیب رهبر، تهران، مهتاب، 1374ش؛ | * '''تاریخ بیهقی''': محمد بن حسین بیهقی (م. 470ق.) ، به کوشش خطیب رهبر، تهران، مهتاب، 1374ش؛ | ||
* '''تاریخ جهانگشای جوینی''': مهدی ضیایی (م. 1350ق.)، اصفهان، لیلی، 1388ش؛ | * '''تاریخ جهانگشای جوینی''': مهدی ضیایی (م. 1350ق.) ، اصفهان، لیلی، 1388ش؛ | ||
* '''تاریخ حبیب السیر''': غیاث الدین خواند امیر (م. 942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش؛ | * '''تاریخ حبیب السیر''': غیاث الدین خواند امیر (م. 942ق.) ، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش؛ | ||
* '''تاریخ الحج من خلال الحجاج المعمرین''': عبدالغنی و اونال، جامعةام القری، 1409ق؛ | * '''تاریخ الحج من خلال الحجاج المعمرین''': عبدالغنی و اونال، جامعةام القری، 1409ق؛ | ||
* '''تاریخ رشیدی''': حیدر میرزا دوغلات، به کوشش غفاریفرد، تهران، میراث مکتوب، 1383ش؛ | * '''تاریخ رشیدی''': حیدر میرزا دوغلات، به کوشش غفاریفرد، تهران، میراث مکتوب، 1383ش؛ | ||
* '''تاریخ سیستان''': به کوشش ملک الشعرای بهار، تهران، پدیده خاور، 1366ش؛ | * '''تاریخ سیستان''': به کوشش ملک الشعرای بهار، تهران، پدیده خاور، 1366ش؛ | ||
* '''تاریخ شاهی''': احمد یادگار، کلکته، 1939م؛ | * '''تاریخ شاهی''': احمد یادگار، کلکته، 1939م؛ | ||
* '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛ | * '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛ | ||
* '''تاریخ قم''': حسن بن محمد (م. قرن4ق.)، ترجمه: حسن بن علی قمی، تهران، مطبعه مجلس، 1352ش؛ | * '''تاریخ قم''': حسن بن محمد (م. قرن4ق.) ، ترجمه: حسن بن علی قمی، تهران، مطبعه مجلس، 1352ش؛ | ||
* '''تاریخ مکه''': احمد السباعی (م. 1404ق.)، نادی مکة الثقافی، 1404ق؛ | * '''تاریخ مکه''': احمد السباعی (م. 1404ق.) ، نادی مکة الثقافی، 1404ق؛ | ||
* '''تاریخ نگارستان''': احمد بن محمد قزوینی (م. 975ق.)، بمبئی؛ | * '''تاریخ نگارستان''': احمد بن محمد قزوینی (م. 975ق.) ، بمبئی؛ | ||
* '''تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی''': محمد مهدی ملایری، تهران، توس، 1379ش؛ | * '''تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی''': محمد مهدی ملایری، تهران، توس، 1379ش؛ | ||
* '''تحریر الوسیله''': امام خمینی1 (م. 1368ش.)، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق؛ | * '''تحریر الوسیله''': امام خمینی1 (م. 1368ش.) ، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق؛ | ||
* '''تجارب الامم''': ابوعلی مسکویه (م. 421ق.)، به کوشش امامی، تهران، سروش، 1366ش؛ | * '''تجارب الامم''': ابوعلی مسکویه (م. 421ق.) ، به کوشش امامی، تهران، سروش، 1366ش؛ | ||
* '''تذکرة الطریق فی مصائب حجاج بیتالله العتیق''': عبدالحسین کربلایی کرناتکی (م. قرن13ق.)، به کوشش جعفریان و دوغان، قم، مورخ، 1386ش؛ | * '''تذکرة الطریق فی مصائب حجاج بیتالله العتیق''': عبدالحسین کربلایی کرناتکی (م. قرن13ق.) ، به کوشش جعفریان و دوغان، قم، مورخ، 1386ش؛ | ||
* '''جامع المقاصد''': الکرکی (م. 940ق.)، قم، آل البیت:، 1411ق؛ | * '''جامع المقاصد''': الکرکی (م. 940ق.) ، قم، آل البیت:، 1411ق؛ | ||
* '''حج 28''': رضا بابایی و علی جوانفکر، تهران، مشعر، 1387ش؛ | * '''حج 28''': رضا بابایی و علی جوانفکر، تهران، مشعر، 1387ش؛ | ||
* '''حج25''': رضا مختاری، تهران، مشعر، 1384ش؛ | * '''حج25''': رضا مختاری، تهران، مشعر، 1384ش؛ | ||
* '''حج27''': حسن مهدویان، تهران، مشعر، 1386ش؛ | * '''حج27''': حسن مهدویان، تهران، مشعر، 1386ش؛ | ||
* '''الخراج و صناعة الکتاب''': قدامة بن جعفر کاتب بغدادی (م. 328ق.)، به کوشش زبیدی، بغداد، دار الرشید، 1981م؛ | * '''الخراج و صناعة الکتاب''': قدامة بن جعفر کاتب بغدادی (م. 328ق.) ، به کوشش زبیدی، بغداد، دار الرشید، 1981م؛ | ||
* '''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''': زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ | * '''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''': زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ | ||
* '''روزنامه اطلاعات''': مؤسسه اطلاعات؛ | * '''روزنامه اطلاعات''': مؤسسه اطلاعات؛ | ||
* '''دیوان حافظ''': شمس الدین محمد (م. 792ق.)، به کوشش راستگو، قم، خرم، 1375ش؛ | * '''دیوان حافظ''': شمس الدین محمد (م. 792ق.) ، به کوشش راستگو، قم، خرم، 1375ش؛ | ||
* '''سداد العباد و رسالة العباد''': حسین بن محمد آل عصفور (م. 1216ق.)، به کوشش آل عصفور، مجمع البحوث العلمیه، 1421ق؛ | * '''سداد العباد و رسالة العباد''': حسین بن محمد آل عصفور (م. 1216ق.) ، به کوشش آل عصفور، مجمع البحوث العلمیه، 1421ق؛ | ||
* '''سفرنامه حاج علی خان''': میرزا علی خان امین الدوله، تهران، توس، 1354ش؛ | * '''سفرنامه حاج علی خان''': میرزا علی خان امین الدوله، تهران، توس، 1354ش؛ | ||
سفرنامه حج منصور: یعقوب منصور تبریزی (م. 1327ق.) ، به کوشش رسول جعفریان، تهران، علم، 1388ش؛ | |||
سفرنامه مکه حسام السلطنه: رسول جعفریان، قم، مشعر، 1374ش؛ | |||
سیمای حج در سال70: سرهنگی و دیگران، تهران، مشعر، 1371ش؛ | |||
ظفرنامه: بزرگمهر بختگان، ترجمه: ابوعلی سینا، تهران، ابن سینا، 1333ش؛ | |||
فارسنامه ناصری: حسن حسینی فسایی، تهران، 1313ش؛ | |||
فتوح البلدان: البلاذری (م. 279ق.) ، به کوشش محمد رضوان، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1398ق؛ | |||
الکافی: الکلینی (م. 329ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛ | |||
لغتنامه: دهخدا (م. 1334ش.) و دیگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛ | |||
مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.) ، به کوشش حسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1408ق؛ | |||
المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.) ، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش؛ | |||
مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت باشا (م. 1353ق.) ، قم، المطبعة العلمیه، 1344ق؛ | |||
المسالک و الممالک: ابراهیم الفارسی الاصطخری (م. 346ق.) ، به کوشش حسینی، وزارة الثقافة و الارشاد، 1381ق؛ | |||
مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.) ، بیروت، آل البیت:، 1408ق؛ | |||
مسیر طالبی: ابوطالب بن محمد اصفهانی (م. 1221ق.) ، به کوشش حسن خدیو جم، تهران، علمی فرهنگی، 1383ش؛ | |||
معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.) ، بیروت، دار صادر، 1995م؛ | |||
مکارم الاخلاق: الطبرسی (م. 548ق.) ، بیروت، اعلمی، 1392ق؛ | |||
الملامح الجغرافیة فی دروب الحجیج: سید عبدالمجید بکر، جده، تهامه، 1404ق؛ | |||
ملامح الحیاة الشعبیةفی مدینة عمان: عبدالله رشید (1878-1948)، مکتبة قندیل، ساحة المسجد الحسین الکبیر، 1983م؛ | |||
من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.) ، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار التعارف، 1411ق؛ | |||
المنتظم: ابن جوزی (م. 597ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛ | |||
میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ | |||
نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (م. 733ق.) ، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1412ق؛ | |||
وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.) ، قم، آل البیت:، 1412ق؛ | |||
همراه با خلیل: سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1384ش. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||