در حال ویرایش بدعت
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''بدعت''' بنیادنهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است در حالیکه مستندی از قرآن و روایات ندارد. بدعت میتواند به افزودن یا کاستن حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی از اعتقادات دینی بیانجامد. | ||
حرام بودنِ بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و در روایات از مصادیق کفر و شرک معرفی شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد ازاینرو هر یک دیگری را | حرام بودنِ بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و در روایات از مصادیق کفر و شرک معرفی شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد ازاینرو هر یک دیگری را به بدعت متهم میکنند. | ||
به عقیده شیعیان نماز [[تراویح]]، گفتن جملهٔ «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در اذان، گفتن «آمین» پس از قرائت سوره حمد در نماز، حرمت متعة الحج، اذان دوم و سوم در روز جمعه و... از | به عقیده شیعیان نماز [[تراویح]]، گفتن جملهٔ «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در اذان، گفتن «آمین» پس از قرائت سوره حمد در نماز، حرمت متعة الحج، اذان دوم و سوم در روز جمعه و... از مصادیق «بدعت» است. | ||
برخی عالمان اهل سنت برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و | برخی عالمان اهل سنت برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و بد، بدعت حقیقی و نسبی و... ارائه دادهاند. آنها معتقدند بهجماعت خواندن نماز تراویح به دستور عمر بن خطاب از مصادیق بدعت خوب است؛ در مقابل برخی دیگر هر گونه بدعتی را حرام اعلام کردهاند. | ||
در مورد «بدعت» کتابهای مستقلی تألیف شده است. | در مورد «بدعت» کتابهای مستقلی تألیف شده است. | ||
==معنای بدعت== | ==معنای بدعت== | ||
بدعت در اصطلاح به معنای ایجاد پدیدهای بیسابقه در دین است که مستندی از کتاب، سنت، اجماع و دیگر ادله شرعی ندارد.<ref>الحوادث و البدع، ص21؛ مجمع البحرین، ج4، ص298-299، «بدع. </ref> این پدیده میتواند به افزودن یا کاستنِ حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی در دین بیانجامد.<ref>رسائل المرتضی، ج2، ص264؛ کشف الارتیاب، ص102؛ الحوادث و البدع، ص40.</ref> در «بدعت» لازم است | بدعت در اصطلاح به معنای ایجاد پدیدهای بیسابقه در دین است که مستندی از کتاب، سنت، اجماع و دیگر ادله شرعی ندارد.<ref>الحوادث و البدع، ص21؛ مجمع البحرین، ج4، ص298-299، «بدع. </ref> این پدیده میتواند به افزودن یا کاستنِ حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی در دین بیانجامد.<ref>رسائل المرتضی، ج2، ص264؛ کشف الارتیاب، ص102؛ الحوادث و البدع، ص40.</ref>. در «بدعت» لازم است بدعتگزار عمل یا اعتقاد جدید را به دین نسبت دهد و قصد شرعیسازی آنرا داشته باشد.<ref>الاعتصام، ج1، ص37.</ref> | ||
بدعت در لغت به معنای ایجاد کردن چیزی بدون پیشینه است<ref>العین، ج2، ص54؛ جمهرة اللغه، ج1، ص298؛ لسان العرب، ج8، ص6، «بدع. </ref> و از ریشه «ب ـ د ـ ع» به معنای ایجاد امر تازه، انقطاع و جدایی است.<ref>العین، ج2، ص54؛ الصحاح، ج3، ص1183، «بدع. ؛المصباح، ج1، ص38، «ابدع. </ref> | بدعت در لغت به معنای ایجاد کردن چیزی بدون پیشینه است<ref>العین، ج2، ص54؛ جمهرة اللغه، ج1، ص298؛ لسان العرب، ج8، ص6، «بدع. </ref> و از ریشه «ب ـ د ـ ع» به معنای ایجاد امر تازه، انقطاع و جدایی است.<ref>العین، ج2، ص54؛ الصحاح، ج3، ص1183، «بدع. ؛المصباح، ج1، ص38، «ابدع. </ref> | ||
در آیه 27 [[سوره حدید]] {{قلم رنگ|سبز|رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم}} به رهبانیتی اشاره شده که [[خداوند]] آن را پدید نیاورد، بلکه خود مسیحیان آنرا از پیش خود بنیاد نهادند. | |||
تعریف بدعت به «ادخال ما لیس فی الدین فی الدین و ادخال ما لم یعلم فی الدین فی الدین» یعنی آنچه جزء دین نیست را جزئی از آن بحساب آوردن یا آنچه را که معلوم نیست جزئی از دین است یا نه، جزئی از دین بحاسب آوردن<ref>کشف الارتیاب، ص103.</ref> مورد توجه شماری از معاصران و فقیهان قرار گرفته است.<ref>البدعه، سبحانی، ص32.</ref> | |||
با توجه به آنچه در مورد بدعت گفته شده هرگونه موضوعات بیسابقه در دین بدعت نیست بلکه اگر این نوآوریها مستند به دلایل شرعی نباشد و در عین حال ادعای شرعی بودن آن شود «بدعت» محسوب میشود.<ref>قواعد معرفة البدع، ص22.</ref> | |||
در آیه 21 [[سوره شوری]] {{قلم رنگ|سبز|اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَاْذَنْ بِهِ الله}} خداوند کسانی را که بدون | ==بدعت خوب و بد == | ||
برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت به خوب و بد را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانستهاند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شبهای ماه [[رمضان]]، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد؛ عمر این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.»<ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> یعنی نماز تراویح چه خوب بدعتی است؛ گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نبود؛ از اینرو، عدهای از دانشوران اهل سنت همچون [[شافعی]] (م. 204ق.)<ref>البدعه، الواعی، ص88؛ فتح الباری، ج13، ص212.</ref> و [[سیوطی]] (م. 911ق.)<ref>نک: الامر بالاتباع، ص89، 166-171.</ref> برای از بین بردن تعارض میان سخنان عمر و روایتهای نبوی از بدعت خوب و بد سخن به میان آورده و نماز تراویح را از جمله بدعتهای خوب معرفی کردند؛ عدهای نیز منکر بیسابقه بودن این نماز شده و آنرا از جمله سنتهای نبوی بهشمار آوردند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref> | |||
بدعت حقیقی و نسبی | |||
[[شاطبی]] (م. 790ق.) بدعت را به حقیقی و نسبی تقسیم نموده است. بدعت حقیقی آن است که دلیل شرعی از کتاب، سنت و اجماع بر آن دلالت نکند. بدعت نسبی دو جنبه دارد. به یک اعتبار، مستند به ادله شرعی است و نمیتوان آن را بدعت شمرد، مثل نماز نافله که فی نفسه مشروع است؛ اما اگر کسی آن را واجب تلقی کند، مرتکب بدعت شده است.<ref>الاعتصام، ص207-208.</ref> | |||
===تقسیم پنج بخشی بدعت=== | |||
نظریه تقسیم پنج بخشی بدعت به تعداد احکام شرعی را نخستینبار [[عز بن عبدالسلام]] (م. 660ق.) طرح کرد. بر پایه دیدگاه او، خواندن [[نحو]] برای فهمیدن کلام [[خدا]] بدعتی واجب است. ساختن مهمانسرا و مدرسه و خواندن [[نماز تراویح]] در شمار بدعتهای مستحب است. پدیدار شدن مذاهبی همچون [[جبریه]] و [[قدریه]] از بدعتهای حرام است.<ref>برای تفصیل بیشتر در باب مذاهب بدعتگزار، نک: الحوادث و البدع، ص33، 35.</ref> آراستن مسجدها از بدعتهای مکروه و [[مصافحه]] در پی نماز صبح و عصر از بدعتهای مباح است.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص172-173؛ الاعتصام، ص141-142.</ref> باید برای استنباط نوع اینگونه بدعتها، به قواعد فقهی و شرعی رجوع کرد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص173.</ref> | |||
[[شاطبی]] مثالهای یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref> | |||
===نقد تقسیمات بدعت=== | |||
در نقد و رد چنین تقسیماتی برای بدعت، باید به مضمون مشترکی اشاره کرد که با تعبیر «کل بدعة ضلالة» آمده<ref>کنز العمال، ج1، ص173.</ref> و بهطور کلی و مطلق گمراهی دانسته شده است. بر پایه این سخن، بدعت اصطلاحی حرام قطعی است و تقسیم کردن آن به نیک و بد نادرست است. البته بدعت لغوی را که عامتر از معنی اصطلاحی است، میتوان تقسیم کرد. از همینجا میتوان دریافت که مدافعان بحث تقسیم، به معنای لغوی و نه اصطلاحی بدعت نظر داشتهاند.<ref>البدعه، سبحانی، ص69.</ref> | |||
گروهی از دانشوران اهل سنت تقسیم بدعت به نیک و بد را نپذیرفته و هرگونه بدعت را ناپسند دانستهاند.<ref>البدعه، الواعی، ص103.</ref> از باورداران این تحلیل، [[مالک بن انس]] (م. 179ق.)، امام بیهقی (م. 458ق.)، [[طرطوشی|طُرطُوشی]] (م. 520ق.)، [[ابنتیمیه]] (م. 728ق.)، [[زرکشی|زَرکَشی]] (م. 794ق.)، [[ابنرجب حنبلی]] (م. 795ق.)، ابنحجر (م. 852ق.)، [[محمد عبده]]، [[محمد رشید رضا]] و [[حسن البنا]] را میتوان نام برد. اینان به آیات، روایتها و سخنان [[صحابه]] و [[تابعین]] در رد تقسیمهای یاد شده استناد کردهاند.<ref>نک: البدعه، الواعی، ص104-108.</ref> | |||
===حرمت بدعت اصطلاحی=== | |||
حرمت بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و ضروری دین به شمار میرود و گاه در قلمرو عقاید، موجب [[کفر]] و [[شرک]] میگردد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص558؛ نک: الاعتصام، ص33-50.</ref> در آیه 21 [[سوره شوری]] {{قلم رنگ|سبز|اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَاْذَنْ بِهِ الله}} خداوند کسانی را که بدون اجازه او دینی بسازند، سخت نکوهش کرده است. | |||
در حدیثنامههای [[شیعه]]<ref>الکافی، ج1، ص54؛ بحار الانوار، ج2، ص261، 269.</ref> و اهل سنت<ref>مسند احمد، ج4، ص126-127؛ صحیح مسلم، ج2، ص592؛ کنز العمال، ج16، ص184.</ref> و نیز آثار پژوهشی، در نکوهش بدعت نکات گوناگون گوشزد شده و بدعت، گناهی بزرگ و حرامی آشکار به شمار آمده است. از برنهادن امور تازه در دین باید پرهیز کرد؛ زیرا هر بدعتی گمراهی است.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص16.</ref> بدعتگزار دچار خواری در دنیا و خشم الهی میگردد. سرنوشت بدعتگزاران همانند سرنوشت گوسالهپرستان قوم موسی است.<ref>الاعتصام، ص90.</ref> | |||
بدعت گناهی است که [[توبه]] از آن پذیرفته نیست.<ref>بحار الانوار، ج2، ص296.</ref> سادهترین چیزی که انسان را به مرز کفر میکشاند، این است که آنچه را خدا نهی کرده، فرمان او بداند و این را اعتقادی دینی بشمارد.<ref>الکافی، ج2، ص415.</ref> عبارتهایی چون «شر الامور مُحْدَثاتها» و «ان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» در حدیثنامههای<ref>سنن ابی داود، ج2، ص393؛ سنن النسائی، ج3، ص188.</ref> اهل سنت فراوان آمدهاند و مُحْدَث به بدعت تفسیر شده است.<ref>فتح الباری، ج13، ص213.</ref> | |||
برخی در بیان بدی بدعت به روایتهای نکوهش «رای» استناد جستهاند؛ زیرا به باور آنها همه بدعتها آرایی غیر اصیل و گمراه کنندهاند.<ref>الاعتصام، ص76.</ref> | |||
==تاریخ و مصداقهای بدعت در حرمین== | |||
در | در بیان علل و اسباب گرایش به بدعت و بدعتگزاری باید به عواملی از این دست اشاره کرد: آگاه نبودن از سازوکارهای خطابها و عمومهای قرآن، جهل به مقاصد شریعت، گرایشهای گمانپردازانه، میلگرایی و هواپرستی و فرورفتن در متشابهات.<ref>البدعه، باقری، ص75-125؛ البدعه، الواعی، ص119-158.</ref> | ||
===مناسک جاهلی=== | |||
== | |||
در گزارشهای تاریخی، از تغییر | در گزارشهای تاریخی، از تغییر دین [[حنیف]] ابراهیمی مکه به دین [[جاهلیت|جاهلی]] و پدید آمدن بدعتها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعتها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل [[ماههای حج]] ([[نسیء]]) و رسمهای برنهاده شده به دست [[حمس|حُمْسیها]] بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارشهای تاریخنگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعتهای گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref> | ||
===بدعت در فقه و فرهنگ اهلسنت=== | ===بدعت در فقه و فرهنگ اهلسنت=== | ||
در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت در فقه و فرهنگ اهل | در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت که در فقه و فرهنگ اهل سنت رواج یافته، اشاره شده که پارهای از آنها در [[حرمین]] راه یافته است؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در [[اذان]] و خواندن نوافل شبهای رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت.<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> عمر این عمل را بدعتی نیکو خواند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> [[شیخ طوسی]] در پی گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پیامبر که هر بدعتی را گمراهی خوانده، استناد میکند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> | ||
تقدم خطبهها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> | تقدم خطبهها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]، از [[بدعتهای عثمان]] است.<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> یکی از مصداقهای بدعت، اذان دوم یا سوم در روز جمعه است که عثمان آن را برنهاد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref> نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبهرو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref>نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref> | ||
به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز | به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و [[شافعی]] (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنتها و نابودی بدعتها برآمدهاند و از اینرو، شایسته قدردانی هستند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref> | ||
=== | ===بدعتهای دیگر=== | ||
پارهای از اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] را از بدعتهای شرفای شیعه مذهب [[مدینه]] دانسته اند.<ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ابنجبیر]] نیز از این که خطابه را گروهی از اهل بدعت بر فراز منبر نبوی انجام میدهند، گلایه داشت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص160.</ref> | |||
[[ذبح]] در استقبال از [[محملها|محمل]]،<ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref> به عقب گام برداشتن در زیارت [[حرم نبوی]]<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم،<ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref> روشن کردن چراغ بر محل [[مقامهای چهارگانه]] در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شبها،<ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref> نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده،<ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref> نمونههایی از کارهای مسلمانان است که نویسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آنها دادهاند. این موارد از مصداقهای بدعت اصطلاحی نیستند؛ زیرا رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروههایی از مسلمانان رواج یافتهاند، اما به قصد درون کردن در دین برنهاده نشدهاند. البته میتوان از دیدگاه لغوی آنها را بدعت یعنی پدید آوردن چیزی بدون نمونه پیشین دانست؛ بر پایه سخن محققانه، بدعت ویژه چیزهایی است که اساسی در دین ندارد و وسیله تقرب به خداوند قرار میگیرد. | |||
اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش | اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش دادهاند. برای نمونه، نهادن پرده بر [[روضه نبوی]] را بدعت شمردهاند؛ زیرا به باور آنها انجام دهنده این کار، آن را عبادت میشمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پارهای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفتهاند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref> | ||
==بدعت | ===نسبتهای بدعت به شیعه=== | ||
شماری از وهابیان در تحلیل بدعت، بدون تحقیق و ارائه سند، نخستین بدعتها را در پیدایش مذهب شیعه یافته و به باورهای اهل تشیع نسبت دادهاند.<ref>نصیحة المشاور، ص15-20؛ التقریب، ج1، ص39.</ref> اینگونه مطالب که در سخنان [[ابن تیمیه]] (م. 728ق.) آمده<ref>نک: الشیعة فی التاریخ، ص3-4.</ref> و وهابیان به آن استناد میکنند و در تبلیغ آن میکوشند، از سر تعصب و کینتوزی و پیشداوری به میان آمده است. ناآگاهی اینان به قدمت شیعه در روزگار پیامبر(ص)<ref>البدعه، باقری، ص432-441.</ref> و نیز باورهای فرقههای قَدَریه، خوارج و غالیان، و انتساب این باورها به شیعه، آنها را به این داوریها دچار ساخته است.<ref>نک: البدعه، باقری، ص395-453.</ref> | |||
در | در تحلیلی از دانشوران اهل سنت، شکلگیری وهابیت در [[شبه جزیره|جزیره العرب]] و رواج باورهای [[محمد بن عبدالوهاب]] در حرمین، به مثابه بدعت در دین و پدیدهای گمراه کننده تلقی شده است.<ref>تحصیل المرام، ج2، ص797-798.</ref> | ||
== | ==آثار در موضوع بدعت== | ||
در تکنگاریها در موضوع بدعت، دانشوران و محققان اسلامی جوانب بحث را کاویدهاند. از میان آثار مستقل کهنتر میتوان به این آثار اشاره کرد: | در تکنگاریها در موضوع بدعت، دانشوران و محققان اسلامی جوانب بحث را کاویدهاند. از میان آثار مستقل کهنتر میتوان به این آثار اشاره کرد: | ||
[[البدع المحدثه]] [[ابوالقاسم کوفی]] (م. 352ق.)، [[البدع و النهی عنها]] نوشته [[ابن وضاح قرطبی|ابن وَضاح قرطبی]]، [[الحوادث و البدع]] محمد بن ولید طُرطُوشی، [[الباعث علی انکار البدع و الحوادث]] [[ابوشامه مقدسی|ابوشامه مَقدِسی]]، [[درر المباحث فی احکام البدع و الحوادث]] اثر [[حسین بن حسن دمیاطی|حسین بن حسن دِمیاطی]]، [[الاعتصام]] نوشته [[ابراهیم بن موسی شاطبی|ابراهیم بن موسی شاطِبی]] نویسنده کتاب معروف [[الموافقات]]، [[الامر بالاتباع و النهی عن الابتداع]] نوشته سُیوطی. | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/599810/بدعت?q=بدعت&score=106.07927&rownumber=1 بدعت، مجله کلام اسلامی، تابستان 1389 - شماره 74 (17 صفحه - از 29 تا 45)] | |||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1166445/بدعت-در-فقه-اسلامی?q=بدعت&score=92.37552&rownumber=6 بدعت در فقه اسلامی، نعیمی پور، ناهید، مجله مطالعات علوم سیاسی، حقوق و فقه، پاییز 1395، سال دوم - شماره 3/1 (9 صفحه - از 160 تا 168)] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۸۰: | خط ۲۰۸: | ||
* '''الموطّا''': مالک بن انس (م. 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق. | * '''الموطّا''': مالک بن انس (م. 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق. | ||
* '''نصیحة المشاور (تاریخ المدینة المنوره)''': ابن فرحون (م. 769ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثفافة الدینیه، 1427ق. | * '''نصیحة المشاور (تاریخ المدینة المنوره)''': ابن فرحون (م. 769ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثفافة الدینیه، 1427ق. |