نسخهٔ فعلی |
متن شما |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات قبایل
| | بنیجماز: از تیرههای اشراف حسینی و در شمار امیران مدینه، از نیمه دوم سده ششم تا دهم ق. |
| | نام = بنیجماز
| |
| | تصویر =
| |
| | اندازه تصویر =
| |
| | نام کامل =
| |
| | نسب = [[امام سجاد(ع)]]
| |
| | محل حکومت = [[مدینه]]
| |
| | مدت حکومت = 583ق-650ق و 759ق-923ق
| |
| | مکان قبیله = مدینه
| |
| | سرسلسله = [[جماز بن قاسم بن مهنا]] و [[جماز بن منصور]]
| |
| | اشخاص مهم = جماز بن قاسم، جماز بن منصور، [[سالم بن قاسم]]، [[شیحة بن هاشم]] و...
| |
| | جمعیت =
| |
| | جنگها =
| |
| | شاخهای از = [[سادات حسینی]]
| |
| | زیرشاخهها =
| |
| | مهمترین اقدامات =
| |
| | مناصب مهم = امارت [[مدینه]]
| |
| | مذهب = [[شیعه]]
| |
| }}
| |
| بنیجماز، از تیرههای [[اشراف حسینی]] و در شمار [[امیران مدینه]]، از نیمه دوم سده ششم تا دهم ق. بودند.
| |
| | |
| بنیجماز به دو خاندان اطلاق میشود یکی از آن دو فرزندان [[جماز بن قاسم]] هستند و نسل آنها با سیزده واسطه به [[امام سجاد(ع)]] میرسد. آنان حکمرانی [[مدینه]] را برعهده داشتند و سالها حکومت مدینه در این خاندان دست به دست میشد. حتی بعضی از آنها برای بدست آوردن حکومت باهم به رقابت میپرداختند.
| |
| | |
| خاندان دیگر به فرزندان [[جماز بن منصور]] گفته میشود که نسبشان با شانزده واسطه به امام سجاد(ع) میرسد. افراد دیگری نیز از نسل جماز به عنوان حاکمان مدینه در تاریخ آمده است.
| |
| | |
| [[ممالیک مصر]] در زمان حکمرانی بنیجماز بر مدینه در اوج قدرت بودند و در عزل و نصب امیران بنیجماز دخالت داشتند. گاهی [[امیران مکه]] که از جانب دولت ممالیک بر مدینه نیز حکمرانی داشتند، به عنوان امیران حجاز، امیری از بنیجماز برای حکمرانی مدینه انتخاب میکردند.
| |
| | |
| بنابر مشهور مذهب بنیجماز [[شیعه امامی]] بود ولی در عین حال از برخی از آنان به عنوان مخالفان شیعه یاد شده است.
| |
| ==پیشینه==
| |
| بنیجماز و [[آل جماز]] (جَمامِزَه)<ref>عمدة الطالب، ص388؛ نصیحة المشاور، ص228؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص56.</ref> نام دو دسته از [[سادات حسینی]] است که در دو هنگام جداگانه حکمرانی [[مدینه منوره]] را بر عهده داشتند. حکمرانی دسته نخست از583ق. تا حدود نیمه سده هفتم ق. همزمان با حکومت [[ایوبیان]] (حک: 567-648ق.) و حکمرانی دیگر از 759ق. همزمان با حکومت [[ممالیک مصر]] (حک: 648-923ق.) صورت پذیرفت. این دولتها در تحولات مدینه اثرگذار بودند و در برخی از عزل و نصبهای [[امیران مدینه]] نقش داشتند. این دو خاندان عبارتند از:
| |
| | |
| ==فرزندان جماز بن قاسم==
| |
| | |
| بنیجماز بن قاسم بن مهنا از سادات حسینی، از زیرشاخههای [[آل مهنا]] هستند<ref>نصیحة المشاور، ص228؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص134.</ref> که در حدود سال 583ق. حکمرانی مدینه را بر عهده گرفتند. نسب [[جماز]] با 13 واسطه به [[امام سجاد(ع)]] میرسد.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص254.</ref> جماز بزرگترین فرزند [[قاسم بن مهنا]] و سرسلسله خاندان بنیجماز، نخستین کسی است که مدتی طولانی (583-612ق.) حکمرانی مدینه را بر عهده داشت.<ref>غایة المرام، ج1، ص554-555؛ الدرر الکامنه، ج5، ص132.</ref>
| |
| | |
| در روزگار سفر او به [[شام]] به سال 612ق. که علت آن در منابع بازتاب نیافته، [[ابوعزیز قتاده]] امیر [[مکه]] چند روزی مدینه را محاصره نمود و در ضمن قطع برخی از نخلستانها، در نبرد با مردم مدینه شماری را به قتل رساند. جماز در سوم شعبان، از شام همراه لشکری مشتمل بر ترکمانها راهی مدینه شد و میان راه درگذشت. فرزندش قاسم جانشین او شد. وی با شکست دادن قتاده، غنیمتهای فراوان به دست آورد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص21.</ref> اما در نبرد بعد که با هجوم قاسم به [[جده]] روی داد، قتاده به پیروزی دست یافت.<ref>العقد الثمین، ج5، ص465.</ref>
| |
| | |
| مدت حکمرانی قاسم را از سال 612 تا 624ق. دانستهاند. برخی به حکمرانی 25 ساله او اشاره کردهاند که گویا با دوران حکمرانی جدش، قاسم بن مهنا، اشتباه شده است.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص259.</ref> گزارشهای دیگر حکایت دارند که [[قبیله زعب]] به سال 590ق. در حکمرانی [[سالم بن قاسم]]، به مدینه حمله کردند. در این میان، برادرش قاسم برای دفاع از شهر بیرون رفت و جان بر این راه نهاد.<ref>الکامل، ج12، ص110؛ التاریخ الشامل، ج2، ص193.</ref>
| |
| ==حکومت خاندان شیحة بن هاشم==
| |
| بر پایه گزارشی، قاسم به دست [[بنولام]] از عرب بادیهنشین [[قحطانی]] و راهزن ساکن [[نجد]] به قتل رسید.<ref>غایة المرام، ج1، ص628.</ref> در این هنگام، شیحة بن هاشم بن قاسم حسینی (624-639ق.) از اوضاع آشفته مدینه سود جست و بر مدینه تسلط یافت. جمامزه به رغم تلاش برای بازستاندن حکمرانی آن شهر، موفق بدین کار نشدند.<ref>غایة المرام، ج1، ص626-628؛ تاریخ امراء المدینه، ص261.</ref>
| |
| | |
| برخی بدون اشاره به قتل قاسم، از بیرون ساختن حکمرانی مدینه از چنگ وی به دست شیحه سخن گفتهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص446؛ تاریخ امراء المدینه، ص260.</ref> در غیاب شیحه که به [[عراق]] سفر کرده بود، گروهی از بنیجماز فرصت را غنیمت شمردند و به صورت ناگهانی قصد تسلط دیگر بار بر مدینه را داشتند. اینان به دست عیسی بن شیحة بن قاسم (حک: 647-657ق.) که جانشین پدرش بر مدینه بود، دستگیر شدند و به قتل رسیدند.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص262؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص446-447.</ref>
| |
| | |
| بر پایه گزارشی، عمیر بن قاسم بن جمَّاز نیز در سالهای 639 و 640ق. امیر مدینه بود<ref>العقد الثمین، ج4، ص268.</ref>؛ اما منابع درباره جزئیات حکمرانی او ساکتند. پس از او شیحة بن هاشم بن قاسم بار دوم از640 تا 647ق. به حکمرانی مدینه دست یافت و حکمرانی در نسل او مستمر ماند. میان خاندان شیحه نیز کسانی به نام جماز وجود دارند. جَمَّاز بن شیحة بن هاشم از آن جمله است که دو بار در سالهای 657-665ق. و سالهای 666-700ق. امیر مدینه بود.
| |
| | |
| منصور بن جَمَّاز بن شیحه نیز در فاصله سالهای 700 تا 725ق. به تناوب چند نوبت به حکمرانی رسید. نسل وی و برادرش مقبل بن جَمَّاز تا حدود نیمه سده هشتم ق. حکومت مدینه در اختیار داشتند. البته اینان به بنیجماز مشهور نیستند.<ref>نک: التحفة اللطیفه، ج1، ص57-59؛ تاریخ امراء المدینه، ص264؛ المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص333.</ref> منابع از کشته شدن برخی از امیران مدینه در این عصر بر اثر رقابت خبر دادهاند؛ چنانکه کبیش بن منصور بن جماز عمویش مقبل را به قتل رساند و پس از مدتی نیز فرزندان مقبل کبیش را کشتند.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ص163؛ تاریخ امراء المدینه، ص271.</ref>
| |
| | |
| ==فرزندان جماز بن منصور==
| |
| | |
| جماز بن منصور بن جماز بن شیحه حسینی که نسبش با شانزده واسطه به امام سجاد(ع) میرسد، <ref>عمدة الطالب، ص338.</ref> فرزندانی داشت که در برخی از نوشتههای معاصران نسل او نیز آل جماز خوانده شدهاند. شفیع، علی و هبه که نسل آنان به ترتیب به [[آل شفیع]]، [[آل ابیالظهور]] و [[آل هبه]] شهرت یافتند، از فرزندان جماز هستند که برخی از آنها به حکمرانی مدینه دست یافتند.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص134.</ref>
| |
| | |
| [[جماز بن منصور]] به عنوان سرسلسله این خاندان در 11 ربیع الثانی سال 759ق. حکمرانی مدینه را عهدهدار شد و در ذیقعده همان سال درگذشت.<ref>المغانم المطابه، ج3، ص1186-1190.</ref> اما نسل وی بر مدینه حکمرانی داشتند؛ از جمله: جماز بن منصور بن جماز بن شیحة (حک: 759ق.)، [[هبة بن جماز]] (حک: 773-782ق.)، <ref>المغانم المطابه، ج3، ص1311.</ref> [[زیان بن منصور]] (حک: 759-760ق.)، عطیة بن منصور بن جمَّاز دو بار در سالهای 759-773ق. و 782-783ق.، نصیر بن منصور بن جَمَّاز (حک: 783ق.) ، جَمَّاز بن هبة بن جَمَّاز در چند نوبت به سالهای 783-811ق. به طور مشترک با محمد بن عطیة بن منصور و نیز جداگانه، محمد بن عطیة بن منصور (حک: 787-788ق.) ، [[هیازع بن هبه]] (حک: 789ق.)، علی بن عطیة بن منصور (حک: 789ق.)، ثابت بن نصیر بن جماز بن منصور (حک: 789-805 و 809ق.) و عُریر بن هیازع بن هبه (حک: 815ق.) . <ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص57-59؛ تاریخ امراء المدینه، ص295؛ المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص333-335.</ref>
| |
|
| |
|
| ==خاندانهای دیگر بنیجماز==
| | بنیجماز و آل جَمّاز (جَمامِزَه)<ref>عمدة الطالب، ص388؛ نصیحة المشاور، ص228؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص56.</ref> نام دو دسته از سادات حسینی است که در دو هنگام جداگانه حکمرانی مدینه منوره را بر عهده داشتند. حکمرانی دسته نخست از583ق. تا حدود نیمه سده هفتم ق. همزمان با حکومت ایوبیان (حک: 567-648ق.) و حکمرانی دیگر از 759ق. همزمان با حکومت ممالیک مصر (حک: 648-923ق.) صورت پذیرفت. این دولتها در تحولات مدینه اثرگذار بودند و در برخی از عزل و نصبهای امیران مدینه نقش داشتند. این دو خاندان عبارتند از: |
|
| |
|
| برخی از نسل جماز به عنوان خاندانهای حکومتگر در [[مدینه]] با عناوینی دیگر شناخته میشوند. [[آل نعیر بن منصور بن جماز|آل نُعیر بن منصور بن جماز]]که حدود 10 تن از آنها به حکمرانی رسیدند و به دو شاخه[[آل ابیذر بن عجلان بن نعیر]] و [[آل ثابت بن نعیر]] تقسیم میشوند، از آن جمله هستند.<ref>الضوء اللامع، ج6، ص253؛ سمط النجوم، ج4، ص374-375؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص169-170.</ref> [[آل عطیة بن منصور بن جماز]] (حک: 785-855ق)، <ref>نک: بدائع الزهور، ج2، ص167؛ الضوء اللامع، ج2، ص321؛ ج5، ص277.</ref> [[آل زیان بن منصور]]<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص58.</ref> و [[آل زهیر بن سلیمان]]<ref>النجوم الزاهره، ج15، ص196؛ الدلیل الشافی، ج1، ص308-309؛ الضوء اللامع، ج3، ص239.</ref> از دیگر خاندانهای نسل جماز هستند.
| | فرزندان جماز بن قاسم: بنیجماز بن قاسم بن مهنا از سادات حسینی، از زیرشاخههای آل مهنا هستند<ref>نصیحة المشاور، ص228؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص134.</ref> که در حدود سال 583ق. حکمرانی مدینه را بر عهده گرفتند. نسب جماز با 13 واسطه به امام سجاد (علیهالسّلام) میرسد.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص254.</ref> جماز بزرگترین فرزند قاسم بن مهنا و سرسلسله خاندان بنیجماز، نخستین کسی است که مدتی طولانی (583-612ق.) حکمرانی مدینه را بر عهده داشت.<ref>غایة المرام، ج1، ص554-555؛ الدرر الکامنه، ج5، ص132.</ref> در روزگار سفر او به شام به سال 612ق. که علت آن در منابع بازتاب نیافته، ابوعزیز قتاده امیر مکه چند روزی مدینه را محاصره نمود و در ضمن قطع برخی از نخلستانها، در نبرد با مردم مدینه شماری را به قتل رساند. جماز در سوم شعبان، از شام همراه لشکری مشتمل بر ترکمانها راهی مدینه شد و میان راه درگذشت. فرزندش قاسم جانشین او شد. وی با شکست دادن قتاده، غنیمتهای فراوان به دست آورد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص21.</ref> اما در نبرد بعد که با هجوم قاسم به جده روی داد، قتاده به پیروزی دست یافت.<ref>العقد الثمین، ج5، ص465.</ref> مدت حکمرانی قاسم را از سال 612 تا 624ق. دانستهاند. برخی به حکمرانی 25 ساله او اشاره کردهاند که گویا با دوران حکمرانی جدش، قاسم بن مهنا، اشتباه شده است.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص259.</ref> گزارشهای دیگر حکایت دارند که قبیله زعب به سال 590ق. در حکمرانی سالم بن قاسم، به مدینه حمله کردند. در این میان، برادرش قاسم برای دفاع از شهر بیرون رفت و جان بر این راه نهاد.<ref>الکامل، ج12، ص110؛ التاریخ الشامل، ج2، ص193.</ref> |
|
| |
|
| تیره اخیر به لحاظ فراوانی و مدت حکمرانی در مدینه از شهرت بیشتری برخوردار است.<ref>نک: موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص138.</ref> آل طُفیل بن منصور بن جماز و آل عطیة بن منصور نیز از زیرمجموعههای این خاندان به شمار میروند؛ حکمرانی دسته دوم از اشراف بنیجماز همزمان با حکومت ممالیک (647-923ق.) در [[مصر]] بود که برای ایفای نقش فعال در [[حرمین]] میکوشیدند. همین به تضعیف بنیجماز انجامید. آنها در دوران حکمرانی بنیجماز با تعیین امام جماعت و قاضی از میان [[اهل سنت]] در مدینه، [[شیعیان]] را در تنگنا قرار دادند.<ref>نصیحة المشاور، ص192، 199، 202، 205.</ref>
| | بر پایه گزارشی، قاسم به دست بنولام از عرب بادیهنشین قحطانی و راهزن ساکن نجد به قتل رسید.<ref>غایة المرام، ج1، ص628.</ref> در این هنگام، شیحة بنهاشم بن قاسم حسینی (624-639ق.) از اوضاع آشفته مدینه سود جست و برمدینه تسلط یافت. جمامزه به رغم تلاش برای بازستاندن حکمرانی آن شهر، موفق بدین کار نشدند.<ref>غایة المرام، ج1، ص626-628؛ تاریخ امراء المدینه، ص261.</ref> برخی بدون اشاره به قتل قاسم، از بیرون ساختن حکمرانی مدینه از چنگ وی به دست شیحه سخن گفتهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص446؛ تاریخ امراء المدینه، ص260.</ref> در غیاب شیحه که به عراق سفر کرده بود، گروهی از بنیجماز فرصت را غنیمت شمردند و به صورت ناگهانی قصد تسلط دیگر بار بر مدینه را داشتند. اینان به دست عیسی بن شیحة بن قاسم (حک: 647-657ق.) که جانشین پدرش بر مدینه بود، دستگیر شدند و به قتل رسیدند.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص262؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص446-447.</ref> بر پایه گزارشی، عمیر بن قاسم بن جمَّاز نیز در سالهای 639 و 640ق. امیر مدینه بود<ref>العقد الثمین، ج4، ص268.</ref> ؛ اما منابع درباره جزئیات حکمرانی او ساکتند. پس از او شیحة بنهاشم بن قاسم بار دوم از640 تا 647ق. به حکمرانی مدینه دست یافت و حکمرانی در نسل او مستمر ماند. میان خاندان شیحه نیز کسانی به نام جماز وجود دارند. جَمَّاز بن شیحة بنهاشم از آن جمله است که دو بار در سالهای 657-665ق. و سالهای 666-700ق. امیر مدینه بود. منصور بن جَمَّاز بن شیحه نیز در فاصله سالهای 700 تا 725ق. به تناوب چند نوبت به حکمرانی رسید. نسل وی و برادرش مقبل بن جَمَّاز تا حدود نیمه سده هشتم ق. حکومت مدینه در اختیار داشتند. البته اینان به بنیجماز مشهور نیستند.<ref>نک: التحفة اللطیفه، ج1، ص57-59؛ تاریخ امراء المدینه، ص264؛ المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص333.</ref> منابع از کشته شدن برخی از امیران مدینه در این عصر بر اثر رقابت خبر دادهاند؛ چنانکه کبیش بن منصور بن جماز عمویش مقبل را به قتل رساند و پس از مدتی نیز فرزندان مقبل کبیش را کشتند.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ص163؛ تاریخ امراء المدینه، ص271.</ref> |
|
| |
|
| ==اوج سلطه ممالیک بر مدینه==
| | فرزندان جماز بن منصور: جماز بن منصور بن جماز بن شیحه حسینی که نسبش با شانزده واسطه به امام سجاد(ع) میرسد، <ref>عمدة الطالب، ص338.</ref> فرزندانی داشت که در برخی از نوشتههای معاصران نسل او نیز آل جماز خوانده شدهاند. شفیع، علی و هبه که نسل آنان به ترتیب به آل شفیع، آل ابیالظهور وآل هبه شهرت یافتند، از فرزندان جماز هستند که برخی از آنها به حکمرانی مدینه دست یافتند.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص134.</ref> جماز بن منصور به عنوان سرسلسله این خاندان در 11 ربیع الثانی سال 759ق. حکمرانی مدینه را عهدهدار شد و در ذیقعده همان سال درگذشت.<ref>المغانم المطابه، ج3، ص1186-1190.</ref> اما نسل وی بر مدینه حکمرانی داشتند؛ از جمله: جماز بن منصور بن جماز بن شیحة (حک: 759ق.) ، هبة بن جماز (حک: 773-782ق.)، <ref>المغانم المطابه، ج3، ص1311.</ref> زیان بن منصور (حک: 759-760ق.) ، عطیة بن منصور بن جمَّاز دو بار در سالهای 759-773ق. و 782-783ق.، نصیر بن منصور بن جَمَّاز (حک: 783ق.) ، جَمَّاز بن هبة بن جَمَّاز در چند نوبت به سالهای 783-811ق. به طور مشترک با محمد بن عطیة بن منصور و نیز جداگانه، محمد بن عطیة بن منصور (حک: 787-788ق.) ، هَیازع بن هبه (حک: 789ق.) ، علی بن عطیة بن منصور (حک: 789ق.) ، ثابت بن نصیر بن جماز بن منصور (حک: 789-805 و 809ق.) و عُریر بن هیازع بن هبه (حک: 815ق.) . <ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص57-59؛ تاریخ امراء المدینه، ص295؛ المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص333-335.</ref> |
|
| |
|
| اوج سلطه و نفوذ ممالیک در آن شهر را میتوان در نیمه سده هشتم ق. و در حکمرانی [[سعد بن ثابت]] که از سوی خود آنها به حکمرانی گمارده شده بود، مشاهده کرد که به اهل سنت میدانی گسترده داد.<ref>نصیحة المشاور، ص206-207.</ref> این سیاست در دوران حکمرانی بنیجماز نیز استمرار یافت. ممالیک در عزل و نصب برخی از امیران آل جماز دخالت داشتند؛ چنانکه [[جماز بن هبه]] را درسال 811 ق. برکنار نمودند و به جای او [[ثابت بن نفیر]] را امیر مدینه کردند.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص452.</ref> | | برخی از نسل جماز به عنوان خاندانهای حکومتگر در مدینه با عناوینی دیگر شناخته میشوند. آل نُعیر بن منصور بن جماز که حدود 10 تن از آنها به حکمرانی رسیدند و به دو شاخه آل ابیذر بن عجلان بن نعیر و آل ثابت بن نعیر تقسیم میشوند، از آن جمله هستند.<ref>الضوء اللامع، ج6، ص253؛ سمط النجوم، ج4، ص374-375؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص169-170.</ref> آل عطیة بن منصور بن جماز (حک: 785-855ق)، <ref>نک: بدائع الزهور، ج2، ص167؛ الضوء اللامع، ج2، ص321؛ ج5، ص277.</ref> آل زَیان بن منصور<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص58.</ref> و آل زهیر بن سلیمان<ref>النجوم الزاهره، ج15، ص196؛ الدلیل الشافی، ج1، ص308-309؛ الضوء اللامع، ج3، ص239.</ref> از دیگر خاندانهای نسل جماز هستند. تیره اخیر به لحاظ فراوانی و مدت حکمرانی در مدینه از شهرت بیشتری برخوردار است.<ref>نک: موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص138.</ref> آل طُفیل بن منصور بن جماز و آل عطیة بن منصور نیز از زیرمجموعههای این خاندان به شمار میروند؛ حکمرانی دسته دوم از اشراف بنیجماز همزمان با حکومت ممالیک (647-923ق.) در مصر بود که برای ایفای نقش فعال در حرمین میکوشیدند. همین به تضعیف بنیجماز انجامید. آنها در دوران حکمرانی بنیجماز با تعیین امام جماعت و قاضی از میان اهل سنت در مدینه، شیعیان را در تنگنا قرار دادند.<ref>نصیحة المشاور، ص192، 199، 202، 205.</ref> اوج سلطه و نفوذ ممالیک در آن شهر را میتوان در نیمه سده هشتم ق. و در حکمرانی سعد بن ثابت که از سوی خود آنها به حکمرانی گمارده شده بود، مشاهده کرد که به اهل سنت میدانی گسترده داد.<ref>نصیحة المشاور، ص206-207.</ref> این سیاست در دوران حکمرانی بنیجماز نیز استمرار یافت. ممالیک در عزل و نصب برخی از امیران آل جماز دخالت داشتند؛ چنانکه جماز بن هبه را درسال 811 ق. برکنار نمودند و به جای او ثابت بن نفیر را امیر مدینه کردند.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص452.</ref> |
|
| |
|
| در عصر حکمرانی بنیجماز گاهی امیران مکه که از جانب دولت ممالیک بر مدینه نیز حکمرانی داشتند، به عنوان امیران حجاز به جای خود امیری را که بیشتر از همان [[سادات حسینی]] و از نسل جماز بودند، بر مدینه تعیین میکردند. این اقدام از سال 811ق. به بعد انجام شد؛ چنانکه شریف حسن بن عجلان بن رمیثه (حک: 811-821ق.) که از سوی سلطان مصر به عنوان امیر حجاز منصوب شده بود، عجلان بن نعیر بن جماز بن منصور (حک: 811-815ق.) را جانشین خود در مدینه قرار داد. ب | | در عصر حکمرانی بنیجماز گاهی امیران مکه که از جانب دولت ممالیک بر مدینه نیز حکمرانی داشتند، به عنون امیران حجاز به جای خود امیری را که بیشتر از همان سادات حسینی و از نسل جماز بودند، بر مدینه تعیین میکردند. این اقدام از سال 811ق. به بعد انجام شد؛ چنانکه شریف حسن بن عجلان بن رمیثه (حک: 811-821ق.) که از سوی سلطان مصر به عنوان امیر حجاز منصوب شده بود، عجلان بن نعیر بن جماز بن منصور (حک: 811-815ق.) را جانشین خود در مدینه قرار داد. برخی از دیگر امیران منصوب از جانب امیر حجاز بر مدینه عبارتند از: سلیمان بن هبة بن جَمَّاز بن منصور (815ق.) ، غریر بن هیازع بن هبه (815-819ق.) ، عجلان بن نعیر بن جماز بن منصور (819-821 و 824-829ق.) ، غریر بن هیازع بن هبه (821-824ق.) . اینان گاهی به اشتراک با برخی از دیگر از این خاندان و یا جداگانه از جانب امیران مکه بر مدینه حکمرانی داشتند.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص508.</ref> (← امرای مدینه) حکمرانی بنیجماز با فراز و نشیبهایی تا اوایل سلطه عثمانی بر حجاز ادامه یافت و در این هنگام حکمرانی مدینه به طور کامل در حکمرانی مکه ادغام شد.<ref>نک: تاریخ امراء المدینه، ص300.</ref> |
|
| |
|
| برخی از دیگر امیران منصوب از جانب امیر حجاز بر مدینه عبارتند از: سلیمان بن هبة بن جَمَّاز بن منصور (815ق.)، غریر بن هیازع بن هبه (815-819ق.)، عجلان بن نعیر بن جماز بن منصور (819-821 و 824-829ق.)، غریر بن هیازع بن هبه (821-824ق.) اینان گاهی به اشتراک با برخی از دیگر از این خاندان و یا جداگانه از جانب [[امیران مکه]] بر مدینه حکمرانی داشتند.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص508.</ref> حکمرانی بنیجماز با فراز و نشیبهایی تا اوایل سلطه [[عثمانی]] بر حجاز ادامه یافت و در این هنگام حکمرانی مدینه به طور کامل در حکمرانی مکه ادغام شد.<ref>نک: تاریخ امراء المدینه، ص300.</ref>
| | سخن مشهور درباره مذهب بنیجماز، گرایش شیعی امامی آنها است؛ چنانکه از بنیجماز و نیز تیره آل عطیه این خاندان به عنوان امامی مذهب یاد شده است.<ref>صبح الاعشی، ج6، ص305-306.</ref> بر پایه گزارشی، در حکمرانی جماز بن منصور، مذهب شیعه نمود داشت و احکام و قضایا در دست شیعیان بود.<ref>المغانم المطابه، ج3، ص1189.</ref> از ثابت بن نعیر بن جماز نیز که حکمرانی مدینه را از حدود سال 829ق. بر عهده داشت، با تعبیر آشکار کننده رفض یاد شده است.<ref>النجوم الزاهره، ج13، ص173؛ تاریخ امراء المدینه، ص300.</ref> همچنین شماری از پژوهشگران شامان بن زهیر را همانند دیگر بنیحسین شیعه خواندهاند.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص313.</ref> البته برخی از امیران مدینه مانند زهیر بن سلیمان بن جماز (حک: 865-874ق.) و فارس بن سلیمان بن زهیر را از مخالفان شیعه دانستهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص357؛ ج2، ص371-372.</ref> |
| ==مذهب==
| |
| سخن مشهور درباره مذهب بنیجماز، گرایش [[شیعی امامی]] آنها است؛ چنانکه از بنیجماز و نیز تیره آل عطیه این خاندان به عنوان امامی مذهب یاد شده است.<ref>صبح الاعشی، ج6، ص305-306.</ref> بر پایه گزارشی، در حکمرانی جماز بن منصور، مذهب شیعه نمود داشت و احکام و قضایا در دست شیعیان بود.<ref>المغانم المطابه، ج3، ص1189.</ref> از ثابت بن نعیر بن جماز نیز که حکمرانی مدینه را از حدود سال 829ق. بر عهده داشت، با تعبیر آشکار کننده رفض یاد شده است.<ref>النجوم الزاهره، ج13، ص173؛ تاریخ امراء المدینه، ص300.</ref> همچنین شماری از پژوهشگران [[شامان بن زهیر]] را همانند دیگر بنیحسین شیعه خواندهاند.<ref>تاریخ امراء المدینه، ص313.</ref> البته برخی از امیران مدینه مانند زهیر بن سلیمان بن جماز (حک: 865-874ق.) و فارس بن سلیمان بن زهیر را از مخالفان شیعه دانستهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص357؛ ج2، ص371-372.</ref> | |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
خط ۱۲۰: |
خط ۶۷: |
|
| |
|
| *'''النجوم الزاهره''':يوسف بن تغري بردي (م.874ق.)، قاهره، به كوشش شلتوت و ديگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومي، 1392ق. | | *'''النجوم الزاهره''':يوسف بن تغري بردي (م.874ق.)، قاهره، به كوشش شلتوت و ديگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومي، 1392ق. |
| {{پایان}}
| |
| {{قبایل عرب}}
| |
|
| |
| [[رده:قبایل عرب]]
| |
| [[رده:قبایل مدینه]]
| |
| [[رده:قبایل صاحب منصب]]
| |