در حال ویرایش بنی‌عباس

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:قلمرو حکومت عباسیان.jpg|بندانگشتی|قلمرو حکومت عباسیان]]
{{جعبه اطلاعات خاندان
{{جعبه اطلاعات خاندان
| نام = بنی‌عباس
| نام             = بنی‌عباس
| تصویر =قلمرو حکومت عباسیان.jpg
| تصویر           =
| اندازه تصویر =
| اندازه تصویر   =
| نام کامل =  
| نام کامل       =  
| نسب = [[عباس بن عبدالمطلب]]
| نسب             = [[عباس بن عبدالمطلب]]
| محل حکومت =  
| محل حکومت       =  
| مدت حکومت = 524 سال
| مدت حکومت       = 524 سال
| مکان قبیله =  
| مکان قبیله     =  
| سرسلسله = [[سفاح]]
| سرسلسله         = [[سفاح]]
| اشخاص مهم = [[ابوالعباس سفاح]]، [[ابوجعفر منصور]]، [[محمد مهدی]]، [[موسی هادی]]،‌ [[هارون الرشید]]، [[امین عباسی]]، [[مامون]]، [[معتصم]]،‌ [[واثق]]، [[متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین]]، [[معتز]]، [[مهتدی]]، [[معتمد عباسی]]، [[معتضد]]، [[مکتفی عباسی]]، [[مقتدر عباسی]]، [[قاهر عباسی]]، [[احمد راضی]]، [[جعفر متقی]]، [[مستکفی]]، [[فضل مطیع]]، [[عبدالکریم طائع]]، [[احمد قادر]]، [[عبدالله قائم]]، [[محمد مقتدی]]، [[احمد مستظهر]]، [[فضل مسترشد]]، [[منصور راشد]]، [[محمد مقتفی]]، [[یوسف مستنجد]]، [[حسن مستضیء]]، [[احمد ناصر]]، [[محمد ظاهر]]، [[منصور مستنصر]]، [[مستعصم]]، [[مستنصر بالله]]، [[حاکم بامرالله]]، [[مستکفی بالله]]، [[واثق بالله]]، [[معتضد بامرالله]]، [[متوکّل علی‌الله]]، [[معتصم بامرالله]]، [[واثق بالله]]، [[مستعین بالله]]، [[معتضد بالله]]، [[مستکفی بالله بن متوکل]]، [[قائم بامرالله]]، [[مستنجد بالله]]، [[عبدالعزیز متوکل علی‌الله]]، [[متمسک بالله]]، [[یعقوب بن متمسّک]]
| اشخاص مهم       = [[ابوالعباس سفاح]]، [[ابوجعفر منصور]]، [[محمد مهدی]]، [[موسی هادی]]،‌ [[هارون الرشید]]، [[امین عباسی]]، [[مامون]]، [[معتصم]]،‌ [[واثق]]، [[متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین]]، [[معتز]]، [[مهتدی]]، [[معتمد عباسی]]، [[معتضد]]، [[مکتفی عباسی]]، [[مقتدر عباسی]]، [[قاهر عباسی]]، [[احمد راضی]]، [[جعفر متقی]]، [[مستکفی]]، [[فضل مطیع]]، [[عبدالکریم طائع]]، [[احمد قادر]]، [[عبدالله قائم]]، [[محمد مقتدی]]، [[احمد مستظهر]]، [[فضل مسترشد]]، [[منصور راشد]]، [[محمد مقتفی]]، [[یوسف مستنجد]]، [[حسن مستضیء]]، [[احمد ناصر]]، [[محمد ظاهر]]، [[منصور مستنصر]]، [[مستعصم]]، [[مستنصر بالله]]، [[حاکم بامرالله]]، [[مستکفی بالله]]، [[واثق بالله]]، [[معتضد بامرالله]]، [[متوکّل علی‌الله]]، [[معتصم بامرالله]]، [[واثق بالله]]، [[مستعین بالله]]، [[معتضد بالله]]، [[مستکفی بالله بن متوکل]]، [[قائم بامرالله]]، [[مستنجد بالله]]، [[عبدالعزیز متوکل علی‌الله]]، [[متمسک بالله]]، [[یعقوب بن متمسّک]]
| جمعیت =  
| جمعیت           =  
| جنگ‌ها = [[قیام عبدالله محض]]، [[واقعه فخ]]، قیام‌های [[علویان]]
| جنگ‌ها           = [[قیام عبدالله محض]]، [[واقعه فخ]]، قیام‌های [[علویان]]
| شاخه‌ای از = [[قریش]]
| شاخه‌ای از       = [[قریش]]
| زیرشاخه‌ها =  
| زیرشاخه‌ها       =  
| مهم‌ترین اقدامات = از بین بردن [[امویان]]، راه‌اندازی نهضت ترجمه، حکومت بر جهان اسلام به مدت 524 سال
| مهم‌ترین اقدامات = از بین بردن [[امویان]]، راه‌اندازی نهضت ترجمه، حکومت بر جهان اسلام به مدت 524 سال
| مناصب مهم = کارگزار [[مکه]] و [[مدینه]]، [[سقایت]]  
| مناصب مهم       = کارگزار [[مکه]] و [[مدینه]]، [[سقایت]]  
| مذهب = [[اسلام]]
| مذهب           = [[اسلام]]
}}
}}


خط ۲۷: خط ۲۹:
[[مکه]] و [[مدینه]] به‌عنوان دو کانون مهم مسلمانان اهمیتی ویژه داشتند و امیران این مناطق نیز از جایگاهی ویژه برخوردار بودند. از این‌رو، خلفای عباسی برای تسلط بر این شهر و رسیدگی به امور آن مانند انتخاب کارگزار، تعمیر و نگهداری راه‌های مکه و مدینه و [[جامه کعبه]] اهتمام کافی نشان می‌دادند، ولی برپایه گزارش‌های تاریخی، تنها سه تن از خلفای عباسی به [[زیارت]] و [[حج|حج خانه خدا]] مشرف شدند.
[[مکه]] و [[مدینه]] به‌عنوان دو کانون مهم مسلمانان اهمیتی ویژه داشتند و امیران این مناطق نیز از جایگاهی ویژه برخوردار بودند. از این‌رو، خلفای عباسی برای تسلط بر این شهر و رسیدگی به امور آن مانند انتخاب کارگزار، تعمیر و نگهداری راه‌های مکه و مدینه و [[جامه کعبه]] اهتمام کافی نشان می‌دادند، ولی برپایه گزارش‌های تاریخی، تنها سه تن از خلفای عباسی به [[زیارت]] و [[حج|حج خانه خدا]] مشرف شدند.


آنان برای تسلط بر حاکم و تا جایی که قدرتشان اقتضا می‌کرد، امیران مکه و مدینه را از خویشاوندان خود انتخاب می‌کردند و یک کارگزار برای دو شهر نصب می‌کردند.
آنان برای تسلط بر حاکم و تا جایی که قدرتشان اقتضا می‌کرد، امیران مکه و مدینه را از خویشاوندان خود انتخاب می‌کردند و یک کارگزار برای دو شهر نصب می‌کردند.


از جمله خدمات و اقدامات عباسیان برای [[حرمین شریفین]] تعیین [[امیر الحاج]]، خدمات عمرانی متنوع، رسیدگی به ساکنان حرمین و توجه به امنیت راه‌های حرمین بوده است.
از جمله خدمات و اقدامات عباسیان برای [[حرمین شریفین]] تعیین [[امیر الحاج]]، خدمات عمرانی متنوع، رسیدگی به ساکنان حرمین و توجه به امنیت راه‌های حرمین بوده است.
خط ۶۲: خط ۶۴:
===ویژگی دوره چهارم===
===ویژگی دوره چهارم===


دوره چهارم خلافت عباسی با ورود طغرل سلجوقی به [[بغداد]] در سال 447ق. و از میان رفتن آل بویه آغاز شد. در این دوره نیز به رغم هم‌سویی مذهبی سلجوقیان و خلفای عباسی و هضم آن‌ها در بافت فرهنگی اسلام، به خلفا مجال احیا و بازسازی قدرت داده نشد و همچنان سلجوقیان قدرت سیاسی را در اختیار داشتند.<ref>دولت عباسیان، ص27 به بعد.</ref>  
دوره چهارم خلافت عباسی با ورود طغرل سلجوقی به [[بغداد]] در سال 447ق. و از میان رفتن آل بویه آغاز شد. در این دوره نیز به رغم هم‌سویی مذهبی سلجوقیان و خلفای عباسی و هضم آن‌ها در بافت فرهنگی اسلام، به خلفا مجال احیا و بازسازی قدرت داده نشد و همچنان سلجوقیان قدرت سیاسی را در اختیار داشتند.<ref>دولت عباسیان، ص27 به بعد.</ref>


===ویژگی کلی حکومت===
===ویژگی کلی حکومت===
خط ۷۸: خط ۸۰:
برپایه گزارش‌های تاریخی، تنها سه تن از خلفای عباسی به [[زیارت]] و [[حج]] [[خانه خدا]] مشرف شدند:
برپایه گزارش‌های تاریخی، تنها سه تن از خلفای عباسی به [[زیارت]] و [[حج]] [[خانه خدا]] مشرف شدند:


[[منصور عباسی|ابوجعفر منصور]] (حک: 136-158ق.) یک بار پیش از خلافت و پنج بار در 22 سال خلافت، [[مهدی عباسی|مهدی]] (حک: 158-169ق.) دو بار در 11 سال خلافت، و‌ [[هارون الرشید]] (حک: 170-193ق.) نُه بار در 23 سال خلافت.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص53؛ التاریخ القویم، ج4، ص463.</ref> به نظر می‌رسد نهی‌ هارون از رفتن خلفای پس از خود به حج که دلیلش دانسته نیست، علت این امر باشد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص434.</ref>  
[[منصور عباسی|ابوجعفر منصور]] (حک: 136-158ق.) یک بار پیش از خلافت و پنج بار در 22 سال خلافت، [[مهدی عباسی|مهدی]] (حک: 158-169ق.) دو بار در 11 سال خلافت، و‌ [[هارون الرشید]] (حک: 170-193ق.) نُه بار در 23 سال خلافت.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص53؛ التاریخ القویم، ج4، ص463.</ref> به نظر می‌رسد نهی‌ هارون از رفتن خلفای پس از خود به حج که دلیلش دانسته نیست، علت این امر باشد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص434.</ref>


عباسیان برای جلب نظر مسلمانان، کوشش‌های عمرانی بسیار در مکه و مدینه انجام دادند؛ از جمله: گسترش [[مسجدالحرام]] و [[مسجدالنبی]]، تزیین [[کعبه]] و طلاکاری دَرِِ آن، فرستادن هدایای ارزشمند برای آویختن در کعبه،<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص225.</ref> فراهم کردن پرده برای کعبه،<ref>نک: سفرنامه حجاز، ص265؛ کعبه و جامه آن، ص97.</ref> تزیین [[مقام ابراهیم]]، تعمیر و مرمت [[چاه زمزم]]، گسترش [[مطاف]]، تعمیر [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]]، کشیدن چشمه و احداث برکه‌هایی در مکه.<ref>تحصیل المرام، ج1، ص146 به بعد.</ref>  
عباسیان برای جلب نظر مسلمانان، کوشش‌های عمرانی بسیار در مکه و مدینه انجام دادند؛ از جمله: گسترش [[مسجدالحرام]] و [[مسجدالنبی]]، تزیین [[کعبه]] و طلاکاری دَرِِ آن، فرستادن هدایای ارزشمند برای آویختن در کعبه،<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص225.</ref> فراهم کردن پرده برای کعبه،<ref>نک: سفرنامه حجاز، ص265؛ کعبه و جامه آن، ص97.</ref> تزیین [[مقام ابراهیم]]، تعمیر و مرمت [[چاه زمزم]]، گسترش [[مطاف]]، تعمیر [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]]، کشیدن چشمه و احداث برکه‌هایی در مکه.<ref>تحصیل المرام، ج1، ص146 به بعد.</ref>


==منصب سقایت==
==منصب سقایت==


[[منصب سقایت]] نیز، از مناصب خاندانی عباسیان به‌شمار می‌رفت که به استمرار از عصر نبوی تا نشستن عباسیان به خلافت و پس از آن در اختیار آن‌ها بود. این منصب که پس از وفات [[عبدالمطلب]] در اختیار [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] فرزند وی قرار گرفته بود، از سوی [[پیامبر(ص)]] تنفیذ شد و از این‌رو، این منصب در خاندان عباسی ماندگار گشت و بیرون آوردن آن از دست ایشان جایز دانسته نمی‌شد.<ref>العقد الثمین، ج5، ص166؛ منائح الکرم، ج1، ص403.</ref>  
[[منصب سقایت]] نیز، از مناصب خاندانی عباسیان به‌شمار می‌رفت که به استمرار از عصر نبوی تا نشستن عباسیان به خلافت و پس از آن در اختیار آن‌ها بود. این منصب که پس از وفات [[عبدالمطلب]] در اختیار [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] فرزند وی قرار گرفته بود، از سوی [[پیامبر(ص)]] تنفیذ شد و از این‌رو، این منصب در خاندان عباسی ماندگار گشت و بیرون آوردن آن از دست ایشان جایز دانسته نمی‌شد.<ref>العقد الثمین، ج5، ص166؛ منائح الکرم، ج1، ص403.</ref>


در میان خلفای عباسی، گسترش و تعمیرات دوره منصور و مهدی عباسی از اهمیت بیشتری برخوردار است.<ref>التاریخ القویم، ج4، ص440-445.</ref>  
در میان خلفای عباسی، گسترش و تعمیرات دوره منصور و مهدی عباسی از اهمیت بیشتری برخوردار است.<ref>التاریخ القویم، ج4، ص440-445.</ref>


==اقدامات خلفای عباسی درباره حرمین==
==اقدامات خلفای عباسی درباره حرمین==
خط ۹۴: خط ۹۶:
===تعیین امیر الحاج===
===تعیین امیر الحاج===


تعیین [[امیر الحاج]] که معمولاً همان کارگزار حرمین بود. امیر الحاج تا نیمه‌های سده چهارم ق. بیشتر فردی از خاندان عباسی یا از وابستگان آنان بود<ref>آثار اسلامی، ص54-55؛ امارة الحج فی العهد العباسی، ص38.</ref> ؛
تعیین [[امیر الحاج]] که معمولاً همان کارگزار حرمین بود. امیر الحاج تا نیمه‌های سده چهارم ق. بیشتر فردی از خاندان عباسی یا از وابستگان آنان بود<ref>آثار اسلامی، ص54-55؛ امارة الحج فی العهد العباسی، ص38.</ref>؛


از جمله: [[داود بن علی]]، [[سلیمان بن علی]] و [[ابوجعفر منصور]]. از نیمه سده پنجم ق. مدتی خلفای عباسی امیران حج را از میان علویان برمی‌گزیدند؛ چنان‌که [[ابوالغنائم علوی]] نقیب طالبیان در سال‌های 457 تا 467ق. این سمت را عهده‌دار بود.<ref>البدایة و النهایه، ج12، ص98-99، 101، 106.</ref>  
از جمله: [[داود بن علی]]، [[سلیمان بن علی]] و [[ابوجعفر منصور]]. از نیمه سده پنجم ق. مدتی خلفای عباسی امیران حج را از میان علویان برمی‌گزیدند؛ چنان‌که [[ابوالغنائم علوی]] نقیب طالبیان در سال‌های 457 تا 467ق. این سمت را عهده‌دار بود.<ref>البدایة و النهایه، ج12، ص98-99، 101، 106.</ref>


پیش از آن نیز [[ابواحمد موسوی]]، پدر [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]]، در سال‌های پس از 355 تا 368ق. بارها به عنوان امیر الحاج برگزیده شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص404-411.</ref> از سال 468 تا اواخر سده ششم ق. این منصب را برعهده ترکان نهادند.
پیش از آن نیز [[ابواحمد موسوی]]، پدر [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]]، در سال‌های پس از 355 تا 368ق. بارها به عنوان امیر الحاج برگزیده شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص404-411.</ref> از سال 468 تا اواخر سده ششم ق. این منصب را برعهده ترکان نهادند.


===خدمات عمرانی متنوع===
===خدمات عمرانی متنوع ===


خدمات عمرانی متنوع مانند اصلاح و تعمیر [[راه‌های حج]]، گسترش و تعمیر مسجدالحرام و مسجدالنبی و مکان‌های دینی، آب‌رسانی به مکه و حفر چاه‌ها، ساختن منازل و بازسازی مساجد و گسترش و تعمیر خیابان‌ها و راه‌های داخلی مکه و مدینه.
خدمات عمرانی متنوع مانند اصلاح و تعمیر [[راه‌های حج]]، گسترش و تعمیر مسجدالحرام و مسجدالنبی و مکان‌های دینی، آب‌رسانی به مکه و حفر چاه‌ها، ساختن منازل و بازسازی مساجد و گسترش و تعمیر خیابان‌ها و راه‌های داخلی مکه و مدینه.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۸:
===رسیدگی به ساکنان حرمین===
===رسیدگی به ساکنان حرمین===


رسیدگی به ساکنان حرمین شریفین از طریق پرداخت عطایا و دیگر نفقات که معمولاً به دست خلیفه یا امیر الحاج در ایام موسم انجام می‌گرفت.<ref>امارة الحج فی العصر العباسی، ص254 به بعد.</ref>  
رسیدگی به ساکنان حرمین شریفین از طریق پرداخت عطایا و دیگر نفقات که معمولاً به دست خلیفه یا امیر الحاج در ایام موسم انجام می‌گرفت.<ref>امارة الحج فی العصر العباسی، ص254 به بعد.</ref>


===توجه به امنیت راه‌های حرمین===
===توجه به امنیت راه‌های حرمین===


در دوره عباسیان، افزون بر این که امیر الحاج از سوی خلیفه تعیین می‌شد، به‌تدریج از سال 230ق. سِمَتی جدید پدید آمد. فردی به‌‌عنوان کارگزار راه حج و رویدادهای موسم (والی طریق مکه و احداث الموسم) برگزیده می‌شد<ref>تاریخ طبری، ج9، ص196-208؛ اتحاف الوری، ج2، ص370.</ref> که امنیت راه حج برعهده وی بود و همکار امیر الحاج به شمار می‌رفت.<ref>امارة الحج فی العصر العباسی، ص43، 172 به بعد.</ref>  
در دوره عباسیان، افزون بر این که امیر الحاج از سوی خلیفه تعیین می‌شد، به‌تدریج از سال 230ق. سِمَتی جدید پدید آمد. فردی به‌‌عنوان کارگزار راه حج و رویدادهای موسم (والی طریق مکه و احداث الموسم) برگزیده می‌شد<ref>تاریخ طبری، ج9، ص196-208؛ اتحاف الوری، ج2، ص370.</ref> که امنیت راه حج برعهده وی بود و همکار امیر الحاج به شمار می‌رفت.<ref>امارة الحج فی العصر العباسی، ص43، 172 به بعد.</ref>


بدین ترتیب، امنیت راه‌های حج در قلمرو خلافت عباسیان معمولاً ًبرقرار بود؛ اما در دوره‌های بعد، به‌دلیل ظهور حکومت‌های اقماری در قلمرو عباسیان و رقابت و کشمکش قدرت‌ها برای تسلط بر حرمین، نا امنی‌هایی در راه‌های حج پدید آمد.
بدین ترتیب، امنیت راه‌های حج در قلمرو خلافت عباسیان معمولاً ًبرقرار بود؛ اما در دوره‌های بعد، به‌دلیل ظهور حکومت‌های اقماری در قلمرو عباسیان و رقابت و کشمکش قدرت‌ها برای تسلط بر حرمین، نا امنی‌هایی در راه‌های حج پدید آمد.
خط ۱۲۲: خط ۱۲۴:
[[ابوالعباس سفاح]] (حک: 132-136ق.): برای این خلیفه، کوشش‌های عمرانی در [[مکه]] و [[مدینه]] گزارش نشده است. برپایه گزارشی، به سال 134ق. راه میان [[کوفه]] تا مکه با استفاده از مناره و میل نشانه‌‌گذاری شد<ref>تاریخ طبری، ج7، ص465؛ الکامل، ج5، ص454.</ref> تا مسافران این راه به‌ویژه زیارت کنندگان [[خانه خدا]]، راه را گم نکنند.
[[ابوالعباس سفاح]] (حک: 132-136ق.): برای این خلیفه، کوشش‌های عمرانی در [[مکه]] و [[مدینه]] گزارش نشده است. برپایه گزارشی، به سال 134ق. راه میان [[کوفه]] تا مکه با استفاده از مناره و میل نشانه‌‌گذاری شد<ref>تاریخ طبری، ج7، ص465؛ الکامل، ج5، ص454.</ref> تا مسافران این راه به‌ویژه زیارت کنندگان [[خانه خدا]]، راه را گم نکنند.


ابوالعباس برای کارگزاری مکه و مدینه به سال 132ق. نخست عموی خود، [[داود بن علی]]، را برگزید و پس از درگذشت وی به سال 133ق. دایی خود، [[زیاد بن عبیدالله حارثی]]، را به کارگزاری آن دو شهر گماشت و قضاوت مکه و مدینه را نیز به او سپرد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص458، 465.</ref>  
ابوالعباس برای کارگزاری مکه و مدینه به سال 132ق. نخست عموی خود، [[داود بن علی]]، را برگزید و پس از درگذشت وی به سال 133ق. دایی خود، [[زیاد بن عبیدالله حارثی]]، را به کارگزاری آن دو شهر گماشت و قضاوت مکه و مدینه را نیز به او سپرد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص458، 465.</ref>


داود بن علی کارگزار نخست مکه، وابستگان [[بنی‌امیه]] را در مکه و مدینه به سال 133ق. قتل عام کرد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص459.</ref> به سال 136ق. چون [[ابومسلم خراسانی]] از ابوالعباس برای حج‌گزاری کسب اجازه نمود، ابوالعباس از او خواست با نیروی‌ اندک به حج رهسپار شود؛ زیرا راه حج برای حضور نیروی نظامی بسیار مناسب نبود. ابوالعباس با این توجیه که برادرش ابوجعفر پیش از ابومسلم تقاضای حج کرده و [[امارت حج]] را بدو سپرده، از دادن امارت به او پرهیز کرد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص469-470.</ref>  
داود بن علی کارگزار نخست مکه، وابستگان [[بنی‌امیه]] را در مکه و مدینه به سال 133ق. قتل عام کرد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص459.</ref> به سال 136ق. چون [[ابومسلم خراسانی]] از ابوالعباس برای حج‌گزاری کسب اجازه نمود، ابوالعباس از او خواست با نیروی‌ اندک به حج رهسپار شود؛ زیرا راه حج برای حضور نیروی نظامی بسیار مناسب نبود. ابوالعباس با این توجیه که برادرش ابوجعفر پیش از ابومسلم تقاضای حج کرده و [[امارت حج]] را بدو سپرده، از دادن امارت به او پرهیز کرد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص469-470.</ref>


===منصور عباسی===
===منصور عباسی===


[[منصور عباسی|منصور]] (حک: 136-158ق.): منصور نخستین خلیفه عباسی است که تعمیر و گسترش [[مسجدالحرام]] را آغاز کرد. او به سال 137ق. وسعت مسجد را به دو برابر افزایش داد و بخش‌هایی فراوان از [[دار الندوه]] را درون مسجد کرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص72؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص162؛ التاریخ القویم، ج4، ص440-441.</ref>  
[[منصور عباسی|منصور]] (حک: 136-158ق.): منصور نخستین خلیفه عباسی است که تعمیر و گسترش [[مسجدالحرام]] را آغاز کرد. او به سال 137ق. وسعت مسجد را به دو برابر افزایش داد و بخش‌هایی فراوان از [[دار الندوه]] را درون مسجد کرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص72؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص162؛ التاریخ القویم، ج4، ص440-441.</ref>


وی نخستین کسی است که بر [[چاه زمزم]] شبکه نهاد و زمینش را با سنگ مرمر فرش کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص75.</ref> کوشش‌های منصور در سال 140ق. به پایان رسید. از دیگر خدمات عمرانی وی، می‌توان تعمیر [[مسجد البیعه]] در [[عقبه منا|عَقبه منا]]<ref>تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص181؛ ج2، ص77؛ تحصیل المرام، ج1، ص525؛ امارة الحج فی العصر العباسی، ص122، 323.</ref> و دستور ساخت [[مسجد خیف]] در [[منا]] را برشمرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص369.</ref>  
وی نخستین کسی است که بر [[چاه زمزم]] شبکه نهاد و زمینش را با سنگ مرمر فرش کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص75.</ref> کوشش‌های منصور در سال 140ق. به پایان رسید. از دیگر خدمات عمرانی وی، می‌توان تعمیر [[مسجد البیعه]] در [[عقبه منا|عَقبه منا]]<ref>تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص181؛ ج2، ص77؛ تحصیل المرام، ج1، ص525؛ امارة الحج فی العصر العباسی، ص122، 323.</ref> و دستور ساخت [[مسجد خیف]] در [[منا]] را برشمرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص369.</ref>


در دوران خلافت منصور، [[قیام نفس زکیه|قیام نفس زکیه محمد بن عبدالله]] در مدینه به سال 145ق. رخ داد و او مدتی بر مکه و مدینه چیره شد و [[حسن بن معاویه]] را به کارگزاری مکه برگزید. حسن بن معاویه با سپاهی وارد مکه شد و حکمران عباسی مکه، [[سری بن عبدالله]]، را از آن شهر راند و در مسجدالحرام به نفع [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] خطبه خواند و نیروهایی را از آن شهر برای کمک به نفس زکیه گرد آورد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص574-575.</ref>  
در دوران خلافت منصور، [[قیام نفس زکیه|قیام نفس زکیه محمد بن عبدالله]] در مدینه به سال 145ق. رخ داد و او مدتی بر مکه و مدینه چیره شد و [[حسن بن معاویه]] را به کارگزاری مکه برگزید. حسن بن معاویه با سپاهی وارد مکه شد و حکمران عباسی مکه، [[سری بن عبدالله]]، را از آن شهر راند و در مسجدالحرام به نفع [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] خطبه خواند و نیروهایی را از آن شهر برای کمک به نفس زکیه گرد آورد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص574-575.</ref>


منصور پس از پایان بنای شهر بغداد به سال 149ق. به [[حج]] رفت و در آن‌جا خطبه‌ای خواند و خود را از بندگان صالح دانست که با وعده قرآن وارث زمین شده‌اند.<ref>الکامل، ج6، ص28.</ref>  
منصور پس از پایان بنای شهر بغداد به سال 149ق. به [[حج]] رفت و در آن‌جا خطبه‌ای خواند و خود را از بندگان صالح دانست که با وعده قرآن وارث زمین شده‌اند.<ref>الکامل، ج6، ص28.</ref>


===مهدی عباسی===
===مهدی عباسی===


[[مهدی عباسی]] (حک: 158-169ق.): در میان خلفای عباسی، مهدی بیشترین کوشش‌ را برای گسترش مسجدالحرام و [[مسجدالنبی]] انجام داد. او در ایام خلافت خود دو بار به گسترش مسجدالحرام پرداخت: بار اول به سال 160ق. و بار دوم در سال 164ق.<ref>العقد الثمین، ج1، ص25.</ref>  
[[مهدی عباسی]] (حک: 158-169ق.): در میان خلفای عباسی، مهدی بیشترین کوشش‌ را برای گسترش مسجدالحرام و [[مسجدالنبی]] انجام داد. او در ایام خلافت خود دو بار به گسترش مسجدالحرام پرداخت: بار اول به سال 160ق. و بار دوم در سال 164ق.<ref>العقد الثمین، ج1، ص25.</ref>


====تغییرات و گسترش مسجدالحرام====
====تغییرات و گسترش مسجدالحرام====


[[ازرقی]] تغییرات و گسترش مسجدالحرام در این دوره را به تفصیل بازگو کرده است.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص74.</ref> در گسترش اول، وی وسعت مسجدالحرام را به دو برابر عصر منصور افزایش داد و پنج در جدید بر آن افزود. در گسترش دوم، ساختار هندسی مسجد را به گونه‌ای افزایش داد که شکل مربع پذیرفت و [[کعبه]] در مرکزآن قرار گرفت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص79؛ التاریخ القویم، ج4، ص463.</ref> به سال 159ق. پرده‌های گوناگون که از پیش بر کعبه قرار داشت، گردآوری شد و به‌جای آن، پرده‌ای که به دستور مهدی در شهر تنیس مصر فراهم شده بود، برای پوشش کعبه استفاده شد<ref>المواعظ و الاعتبار، ج1، ص335.</ref> و دیوار کعبه با عطر و مشک و عنبر معطر گشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص263.</ref>  
[[ازرقی]] تغییرات و گسترش مسجدالحرام در این دوره را به تفصیل بازگو کرده است.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص74.</ref> در گسترش اول، وی وسعت مسجدالحرام را به دو برابر عصر منصور افزایش داد و پنج در جدید بر آن افزود. در گسترش دوم، ساختار هندسی مسجد را به گونه‌ای افزایش داد که شکل مربع پذیرفت و [[کعبه]] در مرکزآن قرار گرفت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص79؛ التاریخ القویم، ج4، ص463.</ref> به سال 159ق. پرده‌های گوناگون که از پیش بر کعبه قرار داشت، گردآوری شد و به‌جای آن، پرده‌ای که به دستور مهدی در شهر تنیس مصر فراهم شده بود، برای پوشش کعبه استفاده شد<ref>المواعظ و الاعتبار، ج1، ص335.</ref> و دیوار کعبه با عطر و مشک و عنبر معطر گشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص263.</ref>


هنگامی که مهدی به سال 169ق. درگذشت، هنوز بنای جدید مسجدالحرام پایان نیافته بود<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص174.</ref> و‌ [[هادی عباسی|هادی]]، جانشین او، به تکمیل آن پرداخت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص174؛ تحصیل المرام، ج1، ص345.</ref> برخی از بناهای دوره گسترش مهدی تا سده نهم ق. همچنان پایدار ماند.
هنگامی که مهدی به سال 169ق. درگذشت، هنوز بنای جدید مسجدالحرام پایان نیافته بود<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص174.</ref> و‌ [[هادی عباسی|هادی]]، جانشین او، به تکمیل آن پرداخت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص174؛ تحصیل المرام، ج1، ص345.</ref> برخی از بناهای دوره گسترش مهدی تا سده نهم ق. همچنان پایدار ماند.


[[فاسی]] (درگذشت832ق.) از وجود نام مهدی عباسی در سقف مسجدالحرام یاد می‌کند.<ref>العقد الثمین، ج1، ص250.</ref>  
[[فاسی]] (درگذشت832ق.) از وجود نام مهدی عباسی در سقف مسجدالحرام یاد می‌کند.<ref>العقد الثمین، ج1، ص250.</ref>


مهدی به سال 160ق. در [[سفر حج]] خود کوشش کرد تا رضایت مردم مدینه را که پیش از آن به سبب حمایت از قیام محمد نفس زکیه (145ق.) مورد غضب پدرش منصور قرار گرفته بودند، جلب نماید. وی با این هدف میان آن‌ها اموال فراوان توزیع کرد و به آنان اجازه داد که غلات و حبوبات را از [[شام]] و [[مصر]] وارد نمایند. او برخی از سپاهیان حجازی را به نگهبانان ویژه‌اش افزود<ref>الکامل، ج6، ص49.</ref> و ایستگاه‌هایی در [[راه مکه]] ایجاد کرد.
مهدی به سال 160ق. در [[سفر حج]] خود کوشش کرد تا رضایت مردم مدینه را که پیش از آن به سبب حمایت از قیام محمد نفس زکیه (145ق.) مورد غضب پدرش منصور قرار گرفته بودند، جلب نماید. وی با این هدف میان آن‌ها اموال فراوان توزیع کرد و به آنان اجازه داد که غلات و حبوبات را از [[شام]] و [[مصر]] وارد نمایند. او برخی از سپاهیان حجازی را به نگهبانان ویژه‌اش افزود<ref>الکامل، ج6، ص49.</ref> و ایستگاه‌هایی در [[راه مکه]] ایجاد کرد.


نیز حوضچه‌هایی برای آب‌رسانی به کاروان‌ها ساخت<ref>الکامل، ج6، ص55.</ref> و چاپار میان مدینه، [[مکه]] و [[یمن]] را برقرار کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص217.</ref>  
نیز حوضچه‌هایی برای آب‌رسانی به کاروان‌ها ساخت<ref>الکامل، ج6، ص55.</ref> و چاپار میان مدینه، [[مکه]] و [[یمن]] را برقرار کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص217.</ref>


====بازسازی مسجدالنبی====
====بازسازی مسجدالنبی====
خط ۱۵۶: خط ۱۵۸:
مهدی مسجدالنبی را بازسازی کرد و 2450 متر مربع بر مساحت آن افزود. همچنین شمار ستون‌ها و درهای آن را افزایش داد. در این هنگام مسجد 20 در داشت: چهار در شمالی، هشت در غربی و هشت در شرقی.
مهدی مسجدالنبی را بازسازی کرد و 2450 متر مربع بر مساحت آن افزود. همچنین شمار ستون‌ها و درهای آن را افزایش داد. در این هنگام مسجد 20 در داشت: چهار در شمالی، هشت در غربی و هشت در شرقی.


[[ابن نجار]] (درگذشت643ق.) از نوشته‌ای که پس از گسترش مسجدالنبی بر صحن مسجد نصب شده بود، یاد می‌کند که طبق آن، گسترش دوره مهدی به سال 162ق. آغاز شده و در سال 165ق. به پایان رسیده است.<ref>الدرة الثمینه، ص117.</ref>  
[[ابن نجار]] (درگذشت643ق.) از نوشته‌ای که پس از گسترش مسجدالنبی بر صحن مسجد نصب شده بود، یاد می‌کند که طبق آن، گسترش دوره مهدی به سال 162ق. آغاز شده و در سال 165ق. به پایان رسیده است.<ref>الدرة الثمینه، ص117.</ref>


===هادی عباسی===
===هادی عباسی===
خط ۱۶۴: خط ۱۶۶:
===هارون الرشید===
===هارون الرشید===


[[هارون الرشید]] (حک: 170-193ق.): وی به حج‌گزاری عنایت بسیار داشت و گاه پیاده به حج می‌رفت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص222.</ref> هارون الرشید به سال 186 از رَقّه برای حج حرکت کرد. چون به شهر مدینه درآمد، عطایایی به مردم داد. سپس به مکه رفت و نسخه‌های ولایت‌عهدی [[امین عباسی|امین]] و [[مامون عباسی|مامون]] را که شاهدانی آن‌ها را امضا کرده بودند، درون کعبه آویخت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص225، 231-234.</ref>  
[[هارون الرشید]] (حک: 170-193ق.): وی به حج‌گزاری عنایت بسیار داشت و گاه پیاده به حج می‌رفت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص222.</ref> هارون الرشید به سال 186 از رَقّه برای حج حرکت کرد. چون به شهر مدینه درآمد، عطایایی به مردم داد. سپس به مکه رفت و نسخه‌های ولایت‌عهدی [[امین عباسی|امین]] و [[مامون عباسی|مامون]] را که شاهدانی آن‌ها را امضا کرده بودند، درون کعبه آویخت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص225، 231-234.</ref>


وی بار دیگر به سال 188ق. به مکه آمد و قصد ماندن در آن‌جا داشت. وی به مکیان و مردم مدینه نیمی از عطایشان را پرداخت کرد. ساختن [[دار القواریر]] به دست [[حماد بربری|حَمّاد بربری]] در مکه، از جمله خدمات عمرانی‌ هارون به‌شمار می‌رود.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص206؛ العقد الثمین، ج1، ص27.</ref>  
وی بار دیگر به سال 188ق. به مکه آمد و قصد ماندن در آن‌جا داشت. وی به مکیان و مردم مدینه نیمی از عطایشان را پرداخت کرد. ساختن [[دار القواریر]] به دست [[حماد بربری|حَمّاد بربری]] در مکه، از جمله خدمات عمرانی‌ هارون به‌شمار می‌رود.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص206؛ العقد الثمین، ج1، ص27.</ref>


هارون در نُه حج، به سال‌های 173، 174، 175، 177، 179، 181، 185، 186، 188ق. به عنوان [[امیر الحاج]] در مراسم حج شرکت نمود.<ref>العقد الثمین، ج1، ص338؛ اتحاف الوری، ج2، ص226-227، 230-231، 234-245؛ التاریخ القویم، ج3، ص513.</ref> دو [[عمره]] نیز در سال‌های 179 و 189ق. برای وی گزارش شده است.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص230، 246.</ref>  
هارون در نُه حج، به سال‌های 173، 174، 175، 177، 179، 181، 185، 186، 188ق. به عنوان [[امیر الحاج]] در مراسم حج شرکت نمود.<ref>العقد الثمین، ج1، ص338؛ اتحاف الوری، ج2، ص226-227، 230-231، 234-245؛ التاریخ القویم، ج3، ص513.</ref> دو [[عمره]] نیز در سال‌های 179 و 189ق. برای وی گزارش شده است.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص230، 246.</ref>


===امین عباسی===
===امین عباسی===


[[امین عباسی]] (حک: 193-198ق.): وی به جهت درگیری‌های داخلی در دوران خلافت خود، خدمات فراوان در [[حرمین]] به انجام نرساند. تنها به سال 194ق. اموالی را برای کارگزار خود در مکه برای طلاکوب کردن [[در کعبه]] فرستاد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص248.</ref>  
[[امین عباسی]] (حک: 193-198ق.): وی به جهت درگیری‌های داخلی در دوران خلافت خود، خدمات فراوان در [[حرمین]] به انجام نرساند. تنها به سال 194ق. اموالی را برای کارگزار خود در مکه برای طلاکوب کردن [[در کعبه]] فرستاد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص248.</ref>


===مامون عباسی===
===مامون عباسی===


[[مامون عباسی]] (حک: 198-218ق.): در آغاز خلافت وی، به سال 198ق.<ref>تجارب الامم، ج4، ص113؛ التنبیه و الاشراف، ص302.</ref> [[علویان]] مخالف بر مکه و مدینه چیره شدند.<ref>المعارف، ص387.</ref> به سال 201ق. مامون هدایای پادشاه تازه مسلمان [[تبت]] را به مکه فرستاد تا در کعبه استفاده شود.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص272.</ref>  
[[مامون عباسی]] (حک: 198-218ق.): در آغاز خلافت وی، به سال 198ق.<ref>تجارب الامم، ج4، ص113؛ التنبیه و الاشراف، ص302.</ref> [[علویان]] مخالف بر مکه و مدینه چیره شدند.<ref>المعارف، ص387.</ref> به سال 201ق. مامون هدایای پادشاه تازه مسلمان [[تبت]] را به مکه فرستاد تا در کعبه استفاده شود.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص272.</ref>


همچنین به سال 202ق. بر اثر سیلی بزرگ که به [[سیل ابن حنظله]] مشهور گشت، آسیب‌هایی به مسجدالحرام و کعبه وارد شد. مامون پس از این رویداد، برای رفع خرابی‌ها و تعمیر آسیب‌ها اموالی به مکه فرستاد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص170.</ref>  
همچنین به سال 202ق. بر اثر سیلی بزرگ که به [[سیل ابن حنظله]] مشهور گشت، آسیب‌هایی به مسجدالحرام و کعبه وارد شد. مامون پس از این رویداد، برای رفع خرابی‌ها و تعمیر آسیب‌ها اموالی به مکه فرستاد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص170.</ref>


در سال 206ق. مامون با دریافت گزارش‌هایی از فرسودگی [[جامه کعبه]] دستور داد جامه‌ای دیگر از ابریشم سفید بر جامه‌های دوگانه پیشین افزوده شود. برنامه پوشش سالانه کعبه از این سال، چنین تنظیم شد:
در سال 206ق. مامون با دریافت گزارش‌هایی از فرسودگی [[جامه کعبه]] دستور داد جامه‌ای دیگر از ابریشم سفید بر جامه‌های دوگانه پیشین افزوده شود. برنامه پوشش سالانه کعبه از این سال، چنین تنظیم شد:


اول جامه‌ای از دیبای قرمز در [[روز ترویه]] (9 [[ذی‌حجه]]) و [[عاشورا]]؛ دوم جامه‌ای از قُباطی در اول [[رجب]]؛ و سوم جامه ابریشم سفید ابداعی مامون در روز 27 [[رمضان]].<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص254-257؛ اثارة الترغیب، ج1، ص225.</ref> پس از وی، این رسم ادامه یافت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص233.</ref> در این دوره، «[[ازار]]» یا جامه «پایین‌تنه» کعبه که زائران آن را لمس می‌نمودند، پس از دو یا سه ماه تجدید می‌شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص256.</ref>  
اول جامه‌ای از دیبای قرمز در [[روز ترویه]] (9 [[ذی‌حجه]]) و [[عاشورا]]؛ دوم جامه‌ای از قُباطی در اول [[رجب]]؛ و سوم جامه ابریشم سفید ابداعی مامون در روز 27 [[رمضان]].<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص254-257؛ اثارة الترغیب، ج1، ص225.</ref> پس از وی، این رسم ادامه یافت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص233.</ref> در این دوره، «[[ازار]]» یا جامه «پایین‌تنه» کعبه که زائران آن را لمس می‌نمودند، پس از دو یا سه ماه تجدید می‌شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص256.</ref>


در سال 208ق. مامون برای ترمیم خرابی‌های مسجدالحرام که بر اثر سیل آن سال ایجاد شده بود، اموالی فراوان به مکه فرستاد<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص171-270.</ref> و با ارسال نامه‌ای مردم مکه را خوشحال کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص283.</ref> بر پایه گزارشی، مامون به سال 212ق. حج گزارد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص286.</ref>  
در سال 208ق. مامون برای ترمیم خرابی‌های مسجدالحرام که بر اثر سیل آن سال ایجاد شده بود، اموالی فراوان به مکه فرستاد<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص171-270.</ref> و با ارسال نامه‌ای مردم مکه را خوشحال کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص283.</ref> بر پایه گزارشی، مامون به سال 212ق. حج گزارد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص286.</ref>


===معتصم عباسی===
===معتصم عباسی===


[[معتصم عباسی]] (حک: 218-227ق.): به سال 219ق. [[طاهر بن عبدالله]] به دستور معتصم برای نخستین بار در شب [[عید قربان]] هنگام بازگشت حاجیان، چراغ‌هایی (نفاطات) میان [[مازمان]] (تنگه میان [[مزدلفه]] و [[عرفه]]) برافروخت و از آن پس این‌کار رسم شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص287؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص324.</ref>  
[[معتصم عباسی]] (حک: 218-227ق.): به سال 219ق. [[طاهر بن عبدالله]] به دستور معتصم برای نخستین بار در شب [[عید قربان]] هنگام بازگشت حاجیان، چراغ‌هایی (نفاطات) میان [[مازمان]] (تنگه میان [[مزدلفه]] و [[عرفه]]) برافروخت و از آن پس این‌کار رسم شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص287؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص324.</ref>


همچنین معتصم به سال 219ق. قفلی ارزشمند برای استفاده بر در کعبه ارسال کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص289.</ref> نیز در این دوران، تغییراتی در [[چاه زمزم]] و حجره‌های آن داده شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص101.</ref>  
همچنین معتصم به سال 219ق. قفلی ارزشمند برای استفاده بر در کعبه ارسال کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص289.</ref> نیز در این دوران، تغییراتی در [[چاه زمزم]] و حجره‌های آن داده شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص101.</ref>


او ستون‌هایی را که از قصر بابک خرمی برداشته شده بود، برای استفاده کنار خانه خدا به مکه فرستاد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص288.</ref> به سال 220ق. چاه زمزم تعمیر شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص75؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص102؛ تحصیل المرام، ج1، ص300.</ref> در سال 221ق. به دستور معتصم [[دار العجله]] که بر پایه گزارشی، از [[دار الندوه]] کهن‌تر بود،<ref>فتوح البلدان، ص60؛ معجم البلدان، ج2، ص422.</ref> تعمیر شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص94.</ref>  
او ستون‌هایی را که از قصر بابک خرمی برداشته شده بود، برای استفاده کنار خانه خدا به مکه فرستاد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص288.</ref> به سال 220ق. چاه زمزم تعمیر شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص75؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص102؛ تحصیل المرام، ج1، ص300.</ref> در سال 221ق. به دستور معتصم [[دار العجله]] که بر پایه گزارشی، از [[دار الندوه]] کهن‌تر بود،<ref>فتوح البلدان، ص60؛ معجم البلدان، ج2، ص422.</ref> تعمیر شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص94.</ref>


===واثق عباسی===
===واثق عباسی===


[[واثق عباسی]] (حک: 227-232ق.): وی در نخستین سال خلافت خویش به سال 227ق. قصد [[حج]] کرد و دستور داد تعمیراتی در مکه صورت پذیرد که از جمله آن‌ها تعمیر بنای [[بیت الشراب]]، احداث برکه‌ها، افشاندن نور برای طواف‌کنندگان و تامین روشنایی [[مسجدالحرام]] بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص287؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص69.</ref> همچنین سفارش ساخت منبرهایی را برای خود داد که تا سده سوم ق. وجود داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص100.</ref> او چندان به ساکنان [[حرمین]] عطا نمود که رسم گدایی در روزگار وی در حرمین برچیده شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص483؛ الکامل، ج7، ص31.</ref>  
[[واثق عباسی]] (حک: 227-232ق.): وی در نخستین سال خلافت خویش به سال 227ق. قصد [[حج]] کرد و دستور داد تعمیراتی در مکه صورت پذیرد که از جمله آن‌ها تعمیر بنای [[بیت الشراب]]، احداث برکه‌ها، افشاندن نور برای طواف‌کنندگان و تامین روشنایی [[مسجدالحرام]] بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص287؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص69.</ref> همچنین سفارش ساخت منبرهایی را برای خود داد که تا سده سوم ق. وجود داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص100.</ref> او چندان به ساکنان [[حرمین]] عطا نمود که رسم گدایی در روزگار وی در حرمین برچیده شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص483؛ الکامل، ج7، ص31.</ref>


===متوکل عباسی===
===متوکل عباسی===


[[متوکل عباسی]] (حک: 232-247ق.): وی به سال 236ق. [[مقام ابراهیم]] را با طلا آراست.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص36؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص130-131؛ تحصیل المرام، ج1، ص228.</ref> به سال 241ق. در پی دریافت اخباری درباره وخامت اوضاع ساختمان کعبه و برخی از مکان‌های دینی مکه، گروهی از صنعت‌گران و معماران را همراه اموال بسیار به سرپرستی [[اسحاق بن سلمه]] به مکه گسیل کرد. عملیات عمرانی آن‌ها پس از یک سال به سال 242ق. پایان یافت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص314، 322.</ref>  
[[متوکل عباسی]] (حک: 232-247ق.): وی به سال 236ق. [[مقام ابراهیم]] را با طلا آراست.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص36؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص130-131؛ تحصیل المرام، ج1، ص228.</ref> به سال 241ق. در پی دریافت اخباری درباره وخامت اوضاع ساختمان کعبه و برخی از مکان‌های دینی مکه، گروهی از صنعت‌گران و معماران را همراه اموال بسیار به سرپرستی [[اسحاق بن سلمه]] به مکه گسیل کرد. عملیات عمرانی آن‌ها پس از یک سال به سال 242ق. پایان یافت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص314، 322.</ref>


همچنین به سال 246 ق. متوکل دستور داد که [[مشعر الحرام]] و مشاعر دیگر که روشنایی‌شان با روغن و نفت تامین می‌گشت، با شمع روشن شوند.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص326.</ref>  
همچنین به سال 246 ق. متوکل دستور داد که [[مشعر الحرام]] و مشاعر دیگر که روشنایی‌شان با روغن و نفت تامین می‌گشت، با شمع روشن شوند.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص326.</ref>


===منتصر، مستعین، معتز و مهتدی===
===منتصر، مستعین، معتز و مهتدی===
خط ۲۱۰: خط ۲۱۲:
===معتمد عباسی===
===معتمد عباسی===


[[معتمد عباسی]] (حک: 256-279ق.): او افزایش‌ها و تعمیراتی در مسجدالحرام صورت داد<ref>الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص169؛ تحصیل المرام، ج1، ص348.</ref> و به سال 257ق. [[مسجد خیف]] را تعمیر کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص334.</ref>  
[[معتمد عباسی]] (حک: 256-279ق.): او افزایش‌ها و تعمیراتی در مسجدالحرام صورت داد<ref>الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص169؛ تحصیل المرام، ج1، ص348.</ref> و به سال 257ق. [[مسجد خیف]] را تعمیر کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص334.</ref>


===موفق بالله===
===موفق بالله===


[[موفق بالله]]: به سال 263ق. موفق، برادر معتمد، به امیر مکه دستور داد تا [[پرده کعبه]] را میان قریشیان، پرده‌داران خانه خدا و مکیان تقسیم کند.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص339.</ref>  
[[موفق بالله]]: به سال 263ق. موفق، برادر معتمد، به امیر مکه دستور داد تا [[پرده کعبه]] را میان قریشیان، پرده‌داران خانه خدا و مکیان تقسیم کند.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص339.</ref>


به سال 271ق. که مسجدالحرام به تدریج آسیب دیده و بخشی از سقف آن ویران شده بود، به فرمان موفق تعمیر شد و کتیبه‌ای در آن‌جا نصب گشت که بیانگر دستور ابواحمد موفق ولیعهد مسلمانان برای تعمیر مسجدالحرام و انجام آن به دست‌ هارون بن محمد بن اسحق، کارگزار مکه، به سال 272ق. بود.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص176.</ref>  
به سال 271ق. که مسجدالحرام به تدریج آسیب دیده و بخشی از سقف آن ویران شده بود، به فرمان موفق تعمیر شد و کتیبه‌ای در آن‌جا نصب گشت که بیانگر دستور ابواحمد موفق ولیعهد مسلمانان برای تعمیر مسجدالحرام و انجام آن به دست‌ هارون بن محمد بن اسحق، کارگزار مکه، به سال 272ق. بود.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص176.</ref>


===معتضد عباسی===
===معتضد عباسی===


[[معتضد عباسی]] (حک: 279-289ق.): وی به سال 281ق. در پی دریافت گزارش‌هایی از نابسامانی وضعیت ساختمان کعبه و مسجدالحرام، دستور تعمیر را صادر کرد. این تعمیرات سه سال طول کشید و به سال 284ق. پایان یافت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص248-352.</ref>  
[[معتضد عباسی]] (حک: 279-289ق.): وی به سال 281ق. در پی دریافت گزارش‌هایی از نابسامانی وضعیت ساختمان کعبه و مسجدالحرام، دستور تعمیر را صادر کرد. این تعمیرات سه سال طول کشید و به سال 284ق. پایان یافت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص248-352.</ref>


در این گسترش، [[دار الندوه]] به صورت کامل به [[مسجدالحرام]] افزوده شد.<ref>العقد الثمین، ج1، ص251؛ الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص178؛ تحصیل المرام، ج1، ص349.</ref> در این سال، [[در کعبه]] طلاکوب گشت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص352.</ref>  
در این گسترش، [[دار الندوه]] به صورت کامل به [[مسجدالحرام]] افزوده شد.<ref>العقد الثمین، ج1، ص251؛ الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص178؛ تحصیل المرام، ج1، ص349.</ref> در این سال، [[در کعبه]] طلاکوب گشت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص352.</ref>


===مقتدر عباسی===
===مقتدر عباسی===


[[مقتدر عباسی]] (حک: چند نوبت از 295 تا 320ق.): در روزگار او، استوانه‌های کعبه تزیین شد.<ref>الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص88؛ تحصیل المرام، ج1، ص147.</ref> وی هر سال در راه [[مکه]] و [[حرمین]]، اموالی بسیار هزینه می‌کرد<ref>اتحاف الوری، ج2، ص366.</ref> و در تعمیر چاه‌های آب مکه پیشگام بود و دستور حفر دو چاه را در مکه صادر کرد.<ref>العقد الثمین، ج1، ص287.</ref>  
[[مقتدر عباسی]] (حک: چند نوبت از 295 تا 320ق.): در روزگار او، استوانه‌های کعبه تزیین شد.<ref>الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص88؛ تحصیل المرام، ج1، ص147.</ref> وی هر سال در راه [[مکه]] و [[حرمین]]، اموالی بسیار هزینه می‌کرد<ref>اتحاف الوری، ج2، ص366.</ref> و در تعمیر چاه‌های آب مکه پیشگام بود و دستور حفر دو چاه را در مکه صادر کرد.<ref>العقد الثمین، ج1، ص287.</ref>


پس از ضعف خلافت عباسی، گروه‌ها و قبایلی گاه با نا امن کردن راه مکه، در صدد کسب امتیاز از مقتدر برمی‌آمدند. [[قرمطیان]] در شمار این گروه‌ها بودند که با هجوم بر حاجیان و غارت آنان، خلیفه را زیر فشار قرار می‌دادند. [[ابوطاهر قرمطی]] در هجوم بر حاجیان به سال 312ق. از مقتدر عباسی تقاضای حکومت [[بصره]] و اهواز را کرد.<ref>تاریخ الموصل، ج2، ص213؛ تجارب الامم، ج5، ص206؛ اتحاف الوری، ج2، ص370.</ref>  
پس از ضعف خلافت عباسی، گروه‌ها و قبایلی گاه با نا امن کردن راه مکه، در صدد کسب امتیاز از مقتدر برمی‌آمدند. [[قرمطیان]] در شمار این گروه‌ها بودند که با هجوم بر حاجیان و غارت آنان، خلیفه را زیر فشار قرار می‌دادند. [[ابوطاهر قرمطی]] در هجوم بر حاجیان به سال 312ق. از مقتدر عباسی تقاضای حکومت [[بصره]] و اهواز را کرد.<ref>تاریخ الموصل، ج2، ص213؛ تجارب الامم، ج5، ص206؛ اتحاف الوری، ج2، ص370.</ref>


منابع از کوشش‌های 15 خلیفه عباسی میان مقتدر تا الناصر لدین الله در مکه و مسجدالحرام گزارشی نداده‌اند.
منابع از کوشش‌های 15 خلیفه عباسی میان مقتدر تا الناصر لدین الله در مکه و مسجدالحرام گزارشی نداده‌اند.
خط ۲۳۴: خط ۲۳۶:
===الناصرلدین الله===
===الناصرلدین الله===


[[الناصرلدین الله]] (حک: 575-622ق.): به سال 576ق. به دستور وی [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]] با سنگ مرمر تزیین شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص544.</ref> [[ابن نجار]] (درگذشت643ق.) از کمک‌های شایسته و فراوان خلیفه برای بازسازی و تعمیر [[مسجدالنبی]] و اعزام صنعت‌گران و صاحبان حرفه‌های گوناگون برای تعمیر مسجدالنبی یاد می‌کند.<ref>الدرة الثمینه، ص121-122.</ref>  
[[الناصرلدین الله]] (حک: 575-622ق.): به سال 576ق. به دستور وی [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]] با سنگ مرمر تزیین شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص544.</ref> [[ابن نجار]] (درگذشت643ق.) از کمک‌های شایسته و فراوان خلیفه برای بازسازی و تعمیر [[مسجدالنبی]] و اعزام صنعت‌گران و صاحبان حرفه‌های گوناگون برای تعمیر مسجدالنبی یاد می‌کند.<ref>الدرة الثمینه، ص121-122.</ref>


به سال 609ق. الناصر همراه [[کاروان حج عراقی]]، اموال و هدایا و پرده کعبه را به مکه فرستاد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص14.</ref>  
به سال 609ق. الناصر همراه [[کاروان حج عراقی]]، اموال و هدایا و پرده کعبه را به مکه فرستاد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص14.</ref>


===مستنصر عباسی===
===مستنصر عباسی===


[[مستنصر عباسی]](حک: 623-640ق.): به دستور وی، به سال 629ق. کعبه تعمیر شد<ref>العقد الثمین، ج1، ص219؛ تحصیل المرام، ج1، ص121.</ref> و در سال 631ق. مطاف گسترش یافت.<ref>العقد الثمین، ج1، ص277؛ تحصیل المرام، ج1، ص233.</ref> از این‌رو، از خدمات او در کتیبه‌ای به تاریخ 631ق. یاد شده است.<ref>العقد الثمین، ج6، ص214؛ تحصیل المرام، ج1، ص234.</ref> همچنین مستنصر به سال 627ق. بیمارستانی در مدینه ساخت.<ref>موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص568؛ معالم المدینه، ج3، ص146.</ref>  
[[مستنصر عباسی]](حک: 623-640ق.): به دستور وی، به سال 629ق. کعبه تعمیر شد<ref>العقد الثمین، ج1، ص219؛ تحصیل المرام، ج1، ص121.</ref> و در سال 631ق. مطاف گسترش یافت.<ref>العقد الثمین، ج1، ص277؛ تحصیل المرام، ج1، ص233.</ref> از این‌رو، از خدمات او در کتیبه‌ای به تاریخ 631ق. یاد شده است.<ref>العقد الثمین، ج6، ص214؛ تحصیل المرام، ج1، ص234.</ref> همچنین مستنصر به سال 627ق. بیمارستانی در مدینه ساخت.<ref>موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص568؛ معالم المدینه، ج3، ص146.</ref>


==خدمات عباسیان در مدینه==
==خدمات عباسیان در مدینه==
خط ۲۴۶: خط ۲۴۸:
بر خلاف [[مسجدالحرام]]، گسترش‌ها و تعمیرات در مسجدالنبی از سوی عباسیان کمتر بود. شاید بی‌توجهی به آن شهر به‌سبب حضور [[علویان]] در [[مدینه]] و همراهی مردم آن با قیام‌هایی همچون [[قیام نفس زکیه]] بوده باشد که بر ضد عباسیان به وقوع پیوست. ابوجعفر منصور از مدنی‌ها خرسند نبود.
بر خلاف [[مسجدالحرام]]، گسترش‌ها و تعمیرات در مسجدالنبی از سوی عباسیان کمتر بود. شاید بی‌توجهی به آن شهر به‌سبب حضور [[علویان]] در [[مدینه]] و همراهی مردم آن با قیام‌هایی همچون [[قیام نفس زکیه]] بوده باشد که بر ضد عباسیان به وقوع پیوست. ابوجعفر منصور از مدنی‌ها خرسند نبود.


بدین‌جهت، به سال 158ق. که برای ادای [[مناسک حج]] به [[حجاز]] آمد، به زیارت مرقد [[پیامبر]] در مدینه نیامد؛ همچنان‌که در حج پیشینش چنین کرده بود.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص63.</ref>  
بدین‌جهت، به سال 158ق. که برای ادای [[مناسک حج]] به [[حجاز]] آمد، به زیارت مرقد [[پیامبر]] در مدینه نیامد؛ همچنان‌که در حج پیشینش چنین کرده بود.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص63.</ref>


مهدی عباسی توجهی بیشتر به مدینه داشت. وی به گسترش مسجدالنبی پرداخت و به مردم مدینه رسیدگی کرد و از آن‌ها دلجویی نمود.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص65.</ref>  
مهدی عباسی توجهی بیشتر به مدینه داشت. وی به گسترش مسجدالنبی پرداخت و به مردم مدینه رسیدگی کرد و از آن‌ها دلجویی نمود.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص65.</ref>


پس از گسترش دوره مامون در مسجدالنبی، تا سده هفتم ق. گزارشی از گسترش فضای مسجدالنبی در دست نیست و در این مدت، کاری مهم صورت نگرفت. البته خدماتی دیگر نیز از سوی عباسیان انجام گرفت.
پس از گسترش دوره مامون در مسجدالنبی، تا سده هفتم ق. گزارشی از گسترش فضای مسجدالنبی در دست نیست و در این مدت، کاری مهم صورت نگرفت. البته خدماتی دیگر نیز از سوی عباسیان انجام گرفت.


به سال 310ق. به دستور مقتدر عباسی، همه درهای مسجدالنبی از چوب ساج ساخته شد. نیز کشیدن دیوار و حصار برای شهر مدینه در دوران خلافت [[طائع عباسی]] (حک: 361-381ق.) به دست [[عضدالدوله دیلمی]] انجام گرفت.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص269.</ref>  
به سال 310ق. به دستور مقتدر عباسی، همه درهای مسجدالنبی از چوب ساج ساخته شد. نیز کشیدن دیوار و حصار برای شهر مدینه در دوران خلافت [[طائع عباسی]] (حک: 361-381ق.) به دست [[عضدالدوله دیلمی]] انجام گرفت.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص269.</ref>


همچنین عباسیان با توجه به وجود قبر جدشان عباس در [[قبرستان بقیع]]، به آن توجه می‌کردند. بقعه‌ای که بر آرامگاه عباس و چهار امام شیعه ساخته شده بود، به دست [[مسترشد عباسی]] در سال 519ق. و نیز به دست [[مستنصر عباسی]] در سال 640ق. تعمیر و بازسازی شد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص93.</ref>  
همچنین عباسیان با توجه به وجود قبر جدشان عباس در [[قبرستان بقیع]]، به آن توجه می‌کردند. بقعه‌ای که بر آرامگاه عباس و چهار امام شیعه ساخته شده بود، به دست [[مسترشد عباسی]] در سال 519ق. و نیز به دست [[مستنصر عباسی]] در سال 640ق. تعمیر و بازسازی شد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص100؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص93.</ref>


به نظر می‌رسد تحولات سیاسی و اجتماعی مدینه بیشتر در پرتو حضور [[طالبی‌ها]] در این شهر بوده است. خلفای عباسی در این شهر در صورتی موفق بودند که بتوانند رضایت طالبی‌ها را جلب نمایند. اختلافات دو شاخه حسنی و حسینی درباره املاک و دارایی‌ها و دیگر موقعیت‌های اجتماعی، گاه موجبات ناامنی در این شهر را در دوران عباسی پدید می‌آورد. این اختلافات و درگیری‌ها گاه به قدری افزایش می‌یافت که حسنی‌ها به دست حسینی‌ها از مدینه رانده شدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص139؛ التاریخ الشامل، ج2، ص118-119، 130-134.</ref>  
به نظر می‌رسد تحولات سیاسی و اجتماعی مدینه بیشتر در پرتو حضور [[طالبی‌ها]] در این شهر بوده است. خلفای عباسی در این شهر در صورتی موفق بودند که بتوانند رضایت طالبی‌ها را جلب نمایند. اختلافات دو شاخه حسنی و حسینی درباره املاک و دارایی‌ها و دیگر موقعیت‌های اجتماعی، گاه موجبات ناامنی در این شهر را در دوران عباسی پدید می‌آورد. این اختلافات و درگیری‌ها گاه به قدری افزایش می‌یافت که حسنی‌ها به دست حسینی‌ها از مدینه رانده شدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص139؛ التاریخ الشامل، ج2، ص118-119، 130-134.</ref>


==خدمات بستگان خلفا==
==خدمات بستگان خلفا==
خط ۲۶۴: خط ۲۶۶:
===خیزران===
===خیزران===


میان زنان عباسی، چهار تن در این راه پیشگام بودند. [[خیزران]] همسر مهدی و مادر‌ [[هارون الرشید]] به سال 171ق. به [[حج]] رفت و سرای ارقم را که به «[[دار خیزران]]» معروف شد، خرید<ref>اتحاف الوری، ج2، ص225.</ref> و به مسجد تبدیل کرد.<ref>التاریخ القویم، ج2، ص83.</ref>  
میان زنان عباسی، چهار تن در این راه پیشگام بودند. [[خیزران]] همسر مهدی و مادر‌ [[هارون الرشید]] به سال 171ق. به [[حج]] رفت و سرای ارقم را که به «[[دار خیزران]]» معروف شد، خرید<ref>اتحاف الوری، ج2، ص225.</ref> و به مسجد تبدیل کرد.<ref>التاریخ القویم، ج2، ص83.</ref>


همچنین خانه‌ای را که [[رسول خدا(ص)]] در آن زاده شده بود، خرید و به مسجد تبدیل کرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص198؛ الجامع اللطیف، ص285.</ref> نیز استفاده از عطر و عود بر [[ستون مخلقه|ستون مُخَلّقه]] در مسجدالنبی از خدمات خیزران بود<ref>تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص277؛ ج2، ص178؛ بهجة النفوس، ج1، ص504.</ref> که از آن پس نیز ادامه یافت. از خیزران به عنوان نخستین کسی یاد شده که بر آرامگاه رسول خدا، پرده‌ای آویخت.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص476؛ التاریخ القویم، ج1، ص244؛ مدینه‌شناسی، ج1، ص83.</ref>  
همچنین خانه‌ای را که [[رسول خدا(ص)]] در آن زاده شده بود، خرید و به مسجد تبدیل کرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص198؛ الجامع اللطیف، ص285.</ref> نیز استفاده از عطر و عود بر [[ستون مخلقه|ستون مُخَلّقه]] در مسجدالنبی از خدمات خیزران بود<ref>تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص277؛ ج2، ص178؛ بهجة النفوس، ج1، ص504.</ref> که از آن پس نیز ادامه یافت. از خیزران به عنوان نخستین کسی یاد شده که بر آرامگاه رسول خدا، پرده‌ای آویخت.<ref>مرآة الحرمین، ج1، ص476؛ التاریخ القویم، ج1، ص244؛ مدینه‌شناسی، ج1، ص83.</ref>


===ام جعفر زبیده===
===ام جعفر زبیده===


[[‌ام جعفر زبیده|‌ام جعفر زُبیده]]، همسر‌ هارون الرشید و مادر [[امین عباسی|امین]]، خدماتی فراوان در مکه انجام داد و آثاری ماندگار از خود برجای نهاد.<ref>نک: تاریخ اسلام، ش19، ص5-44، «حیات سیاسی و اجتماعی زبیده خاتون. </ref>  
[[‌ام جعفر زبیده|‌ام جعفر زُبیده]]، همسر‌ هارون الرشید و مادر [[امین عباسی|امین]]، خدماتی فراوان در مکه انجام داد و آثاری ماندگار از خود برجای نهاد.<ref>نک: تاریخ اسلام، ش19، ص5-44، «حیات سیاسی و اجتماعی زبیده خاتون. </ref>


از جمله، چشمه‌ای از [[حنین|حُنین]] به مکه کشید و در این راه اموالی بسیار هزینه کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص248-249؛ الارج المسکی، ص83؛ تحصیل المرام، ج2، ص610.</ref> این چشمه که به [[چشمه زبیدی]] اشتهار داشت، همواره جوشان بود و پس از وی خلفا به تعمیر و اصلاح آن می‌پرداختند.<ref>الارج المسکی، ص83.</ref>  
از جمله، چشمه‌ای از [[حنین|حُنین]] به مکه کشید و در این راه اموالی بسیار هزینه کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص248-249؛ الارج المسکی، ص83؛ تحصیل المرام، ج2، ص610.</ref> این چشمه که به [[چشمه زبیدی]] اشتهار داشت، همواره جوشان بود و پس از وی خلفا به تعمیر و اصلاح آن می‌پرداختند.<ref>الارج المسکی، ص83.</ref>


او چشمه‌ای دیگر از [[وادی نعمان]] به [[عرفات]] کشید که جز [[چاه زبیدی]] است.<ref>تحصیل المرام، ج2، ص612؛ التاریخ القویم، ج5، ص354.</ref> به سال 190ق. که خود به حج آمده بود، برای رفع کم آبی در مکه دستور «تَه زنی» [[چاه زمزم]] را داد و طول چاه را نُه ذراع افزایش داد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص429.</ref>  
او چشمه‌ای دیگر از [[وادی نعمان]] به [[عرفات]] کشید که جز [[چاه زبیدی]] است.<ref>تحصیل المرام، ج2، ص612؛ التاریخ القویم، ج5، ص354.</ref> به سال 190ق. که خود به حج آمده بود، برای رفع کم آبی در مکه دستور «تَه زنی» [[چاه زمزم]] را داد و طول چاه را نُه ذراع افزایش داد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص429.</ref>


[[ابن جبیر]] (درگذشت614ق.) در سفر خود، برکه‌ها و چاه‌ها و ابنیه‌ای را که زبیده دستور ساخت آن‌ها را داده یا به وی منسوب هستند، در راه بغداد تا عرفات در مکه دیده و از بهره‌وری از این آثار در روزگار خود سخن گفته است.<ref>رحلة ابن جبیر، ص165.</ref>  
[[ابن جبیر]] (درگذشت614ق.) در سفر خود، برکه‌ها و چاه‌ها و ابنیه‌ای را که زبیده دستور ساخت آن‌ها را داده یا به وی منسوب هستند، در راه بغداد تا عرفات در مکه دیده و از بهره‌وری از این آثار در روزگار خود سخن گفته است.<ref>رحلة ابن جبیر، ص165.</ref>


===شجاع و شغب===
===شجاع و شغب===


[[شجاع]]، مادر [[متوکل عباسی|متوکل]]، به سال 237ق. دوازده هزار درهم برای هموار‌سازی وادی مکه هزینه کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص303.</ref>  
[[شجاع]]، مادر [[متوکل عباسی|متوکل]]، به سال 237ق. دوازده هزار درهم برای هموار‌سازی وادی مکه هزینه کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص303.</ref>


به سال 302ق. [[مقتدر عباسی]] همراه مادرش [[شغب|شَغَب]]، دستور تعمیر [[سقاخانه جوخی]] در مکه و چاه‌های پشت آن را داد و آن را [[وقف]] کرد.<ref>العقد الثمین، ج1، ص286-287.</ref> شغَب به سال 310ق. دستور داد همه [[ستون‌های کعبه]] با روکش طلا تزیین شود.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص368.</ref> همچنین به سال 315ق. برکه‌هایی را در سرزمین [[عرفه]] تعمیر و بازسازی کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص373.</ref>  
به سال 302ق. [[مقتدر عباسی]] همراه مادرش [[شغب|شَغَب]]، دستور تعمیر [[سقاخانه جوخی]] در مکه و چاه‌های پشت آن را داد و آن را [[وقف]] کرد.<ref>العقد الثمین، ج1، ص286-287.</ref> شغَب به سال 310ق. دستور داد همه [[ستون‌های کعبه]] با روکش طلا تزیین شود.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص368.</ref> همچنین به سال 315ق. برکه‌هایی را در سرزمین [[عرفه]] تعمیر و بازسازی کرد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص373.</ref>


به رغم کوشش عباسیان برای تامین امنیت راه‌های منتهی به مکه، گاهی راه‌های حج از [[امنیت]] برخوردار نبودند و حج تعطیل می‌شد. راه حج با ظهور [[قرمطیان]] از سال‌های 312 تا 327ق. ناامن بود و تنها در برخی از سال‌ها با توافق قرمطیان، از راه عراق و خراسان حج انجام گرفت.<ref>نک: اتحاف الوری، ج2، ص370-387.</ref>  
به رغم کوشش عباسیان برای تامین امنیت راه‌های منتهی به مکه، گاهی راه‌های حج از [[امنیت]] برخوردار نبودند و حج تعطیل می‌شد. راه حج با ظهور [[قرمطیان]] از سال‌های 312 تا 327ق. ناامن بود و تنها در برخی از سال‌ها با توافق قرمطیان، از راه عراق و خراسان حج انجام گرفت.<ref>نک: اتحاف الوری، ج2، ص370-387.</ref>


ناامنی راه‌ها و تعطیلی حج گاه مورد اعتراض رقبای عباسی قرار می‌گرفت و بدین‌جهت، آن‌ها مورد نکوهش بودند.<ref>مسالک الابصار، ج24، ص42.</ref>  
ناامنی راه‌ها و تعطیلی حج گاه مورد اعتراض رقبای عباسی قرار می‌گرفت و بدین‌جهت، آن‌ها مورد نکوهش بودند.<ref>مسالک الابصار، ج24، ص42.</ref>


==رقابت دولت‌ها برای تسلط بر حرمین==
==رقابت دولت‌ها برای تسلط بر حرمین==
خط ۲۹۸: خط ۳۰۰:
===آل بویه، سلجوقیان و فاطمیان===
===آل بویه، سلجوقیان و فاطمیان===


[[آل بویه]]، [[سلجوقیان]] و [[فاطمیان]] از قدرت‌هایی بودند که در این زمینه به رقابت با یکدیگر می‌پرداختند. در این رقابت‌ها، دولت فاطمی [[مصر]] از سال 360ق. تا سال 480ق. به سبب دیپلماسی کارآمد و توان اقتصادی بیشتر موفق بود.<ref>نک: نامه تاریخ‌پژوهان، ش3، ص103-117، «مکه آوردگاه رقابت امرای ایرانی و مصری. </ref>  
[[آل بویه]]، [[سلجوقیان]] و [[فاطمیان]] از قدرت‌هایی بودند که در این زمینه به رقابت با یکدیگر می‌پرداختند. در این رقابت‌ها، دولت فاطمی [[مصر]] از سال 360ق. تا سال 480ق. به سبب دیپلماسی کارآمد و توان اقتصادی بیشتر موفق بود.<ref>نک: نامه تاریخ‌پژوهان، ش3، ص103-117، «مکه آوردگاه رقابت امرای ایرانی و مصری. </ref>


سپس تا سال 567ق. عباسیان و سلجوقیان توفیق بیشتر داشتند؛ زیرا دولت فاطمی درگیر گرفتاری‌های داخلی و نیز نبرد با صلیبی‌ها و زنگیان بود.<ref>رقابت عباسیان و فاطمیان، ص90.</ref>  
سپس تا سال 567ق. عباسیان و سلجوقیان توفیق بیشتر داشتند؛ زیرا دولت فاطمی درگیر گرفتاری‌های داخلی و نیز نبرد با صلیبی‌ها و زنگیان بود.<ref>رقابت عباسیان و فاطمیان، ص90.</ref>


امیران محلی مکه و مدینه نیز با توجه به توان نظامی دولت‌های رقیب و میزان کمک‌های اهدایی رقبا به ایشان، جانب یکی را گرفته، کوشش می‌کردند با این سیاست، ثبات حکومت خود و امنیت حرمین و رفاه مردم آن را تامین کنند. گزیده‌ای از این رقابت‌ها را می‌توان بدین شرح آورد:
امیران محلی مکه و مدینه نیز با توجه به توان نظامی دولت‌های رقیب و میزان کمک‌های اهدایی رقبا به ایشان، جانب یکی را گرفته، کوشش می‌کردند با این سیاست، ثبات حکومت خود و امنیت حرمین و رفاه مردم آن را تامین کنند. گزیده‌ای از این رقابت‌ها را می‌توان بدین شرح آورد:
خط ۳۰۹: خط ۳۱۱:
===طولونیان===
===طولونیان===


بر خلاف طاهریان، [[احمد بن طولون]] (254-270ق.) بنیان‌گذار [[سلسله طولونیان]] در مصر، برای کسب مشروعیت و مقبولیت میان مسلمانان، لازم می‌دید در مکه صاحب نفوذ و اعتبار باشد تا به دوام حکومت وی کمک کند. از این‌رو، برای تحقق اهداف خود، با ارسال صدقات و هدایا برای گردانندگان امور مکه، می‌کوشید برای خود اعتبار کسب کند.<ref>النجوم الزاهره، ج3، ص8.</ref>  
بر خلاف طاهریان، [[احمد بن طولون]] (254-270ق.) بنیان‌گذار [[سلسله طولونیان]] در مصر، برای کسب مشروعیت و مقبولیت میان مسلمانان، لازم می‌دید در مکه صاحب نفوذ و اعتبار باشد تا به دوام حکومت وی کمک کند. از این‌رو، برای تحقق اهداف خود، با ارسال صدقات و هدایا برای گردانندگان امور مکه، می‌کوشید برای خود اعتبار کسب کند.<ref>النجوم الزاهره، ج3، ص8.</ref>


ابن طولون با ارسال خراج مصر همراه با هدایای فراوان برای خلیفه معتمد به سال 257ق.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص508-509.</ref> در نظر داشت به خلیفه تقرب بیشتری یابد و قدرت خویش را به مکه نیز نفوذ دهد. او با استفاده از این موقعیت برای بیرون راندن طاهریان از مکه، یکی از سردارانش به نام [[ماطعان]] را به سال 257ق. با هزار سوار همراه با کاروان حاجیان مصر به مکه فرستاد و به او ماموریت داد تا به‌گونه مسلح و مجهز در [[مراسم حج]] حضور یابد و در [[عرفات]] نیز چنین کند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص509.</ref>  
ابن طولون با ارسال خراج مصر همراه با هدایای فراوان برای خلیفه معتمد به سال 257ق.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص508-509.</ref> در نظر داشت به خلیفه تقرب بیشتری یابد و قدرت خویش را به مکه نیز نفوذ دهد. او با استفاده از این موقعیت برای بیرون راندن طاهریان از مکه، یکی از سردارانش به نام [[ماطعان]] را به سال 257ق. با هزار سوار همراه با کاروان حاجیان مصر به مکه فرستاد و به او ماموریت داد تا به‌گونه مسلح و مجهز در [[مراسم حج]] حضور یابد و در [[عرفات]] نیز چنین کند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص509.</ref>


===صفاریان===
===صفاریان===


[[یعقوب لیث]] (247-265ق.) بنیان‌گذار سلسله [[صفاریان]]<ref>الامصار، ص11-12.</ref> برای کسب نفوذ در مکه تلاش نکرد. اما با مرگ یعقوب و روی کار آمدن برادرش [[عمرو بن لیث]]، [[معتمد عباسی|معتمد]] خلیفه عباسی برای این که روابط خود را با صفاریان بهبود بخشد، هنگامی که عمرو اظهار اطاعت از وی کرد، افزون بر حکومت قلمرو زیر اختیارش، کارگزاری حرمین شریفین را نیز به او واگذار کرد.<ref>البلدان، ص143؛ العقد الثمین، ج2، ص180؛ النجوم الزاهره، ج3، ص40؛ نک: تاریخ امراء المدینه، ص195.</ref>  
[[یعقوب لیث]] (247-265ق.) بنیان‌گذار سلسله [[صفاریان]]<ref>الامصار، ص11-12.</ref> برای کسب نفوذ در مکه تلاش نکرد. اما با مرگ یعقوب و روی کار آمدن برادرش [[عمرو بن لیث]]، [[معتمد عباسی|معتمد]] خلیفه عباسی برای این که روابط خود را با صفاریان بهبود بخشد، هنگامی که عمرو اظهار اطاعت از وی کرد، افزون بر حکومت قلمرو زیر اختیارش، کارگزاری حرمین شریفین را نیز به او واگذار کرد.<ref>البلدان، ص143؛ العقد الثمین، ج2، ص180؛ النجوم الزاهره، ج3، ص40؛ نک: تاریخ امراء المدینه، ص195.</ref>


به نظر می‌رسد هدف اصلی خلیفه از وا‌گذاری «[[عمل الحرمین]]: کارگزاری حرمین» به عمرو، تضعیف جایگاه و کاستن از نفوذ احمد بن طولون در حرمین بود.
به نظر می‌رسد هدف اصلی خلیفه از وا‌گذاری «[[عمل الحرمین]]: کارگزاری حرمین» به عمرو، تضعیف جایگاه و کاستن از نفوذ احمد بن طولون در حرمین بود.


از آن پس رقابت و درگیری میان فرستادگان عمرو بن لیث و ابن طولون در مکه آغاز شد. به سال 268ق. نماینده ابن طولون در مکه شکست خورد و پرچَم عمرو بر سمت راست منبر [[مسجد ابراهیم خلیل]] نصب شد.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص599.</ref>  
از آن پس رقابت و درگیری میان فرستادگان عمرو بن لیث و ابن طولون در مکه آغاز شد. به سال 268ق. نماینده ابن طولون در مکه شکست خورد و پرچَم عمرو بر سمت راست منبر [[مسجد ابراهیم خلیل]] نصب شد.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص599.</ref>


ابن طولون به سال 269ق. سپاهی را به مکه فرستاد. اما‌ [[هارون بن محمد]]، عامل مکه، با کمک سپاهیان عمرو بن لیث، بر سپاه ابن طولون چیره شد و آن‌ها را از مکه بیرون راند و ابن طولون در [[مسجدالحرام]] لعن شد.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص652-654؛ تاریخ الموصل، ج2، ص113؛ اتحاف الوری، ج2، ص344.</ref>  
ابن طولون به سال 269ق. سپاهی را به مکه فرستاد. اما‌ [[هارون بن محمد]]، عامل مکه، با کمک سپاهیان عمرو بن لیث، بر سپاه ابن طولون چیره شد و آن‌ها را از مکه بیرون راند و ابن طولون در [[مسجدالحرام]] لعن شد.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص652-654؛ تاریخ الموصل، ج2، ص113؛ اتحاف الوری، ج2، ص344.</ref>


===اخشیدیان===
===اخشیدیان===
خط ۳۲۷: خط ۳۲۹:
از این پس رقابت میان آل بویه (320-447ق.) به عنوان حکمرانان بغداد و [[اخشیدیان]] (323-358ق.) به عنوان فرمانروایان مصر برقرار شد. آل بویه که به سال 334ق. بر بغداد تسلط یافتند، با اخشیدیان درباره ذکر نام آن‌ها در [[خطبه حج]] در رقابت بودند.
از این پس رقابت میان آل بویه (320-447ق.) به عنوان حکمرانان بغداد و [[اخشیدیان]] (323-358ق.) به عنوان فرمانروایان مصر برقرار شد. آل بویه که به سال 334ق. بر بغداد تسلط یافتند، با اخشیدیان درباره ذکر نام آن‌ها در [[خطبه حج]] در رقابت بودند.


[[معزالدوله]] به سال 342ق. کاروان حاجیان عراق را با دو [[امیر الحاج]] به نام ابوالحسن محمد بن عبدالله و ابوعبدالله احمد بن عمر بن یحیی، به مکه گسیل داشت. آن‌ها در مکه با سپاهیان ابن اخشید که برای دفاع از موقعیت وی همراه کاروان حاجیان مصر آمده بودند، درگیر شدند و توانستند با غلبه بر آن‌ها به نام معزالدوله خطبه بخوانند.<ref>الکامل، ج8، ص506؛ اتحاف الوری، ج2، ص398.</ref>  
[[معزالدوله]] به سال 342ق. کاروان حاجیان عراق را با دو [[امیر الحاج]] به نام ابوالحسن محمد بن عبدالله و ابوعبدالله احمد بن عمر بن یحیی، به مکه گسیل داشت. آن‌ها در مکه با سپاهیان ابن اخشید که برای دفاع از موقعیت وی همراه کاروان حاجیان مصر آمده بودند، درگیر شدند و توانستند با غلبه بر آن‌ها به نام معزالدوله خطبه بخوانند.<ref>الکامل، ج8، ص506؛ اتحاف الوری، ج2، ص398.</ref>


در سال 343ق. نیز میان کاروان اعزامی معزالدوله و مصریان درگیری رخ داد. این بار نیز مصریان مغلوب شدند و به نام [[رکن الدوله]]، معزالدوله و [[عزالدوله]] و سپس [[اخشید]] خطبه خوانده شد.<ref>الکامل، ج8، ص509.</ref>  
در سال 343ق. نیز میان کاروان اعزامی معزالدوله و مصریان درگیری رخ داد. این بار نیز مصریان مغلوب شدند و به نام [[رکن الدوله]]، معزالدوله و [[عزالدوله]] و سپس [[اخشید]] خطبه خوانده شد.<ref>الکامل، ج8، ص509.</ref>


===فاطمیان===
===فاطمیان===
خط ۳۳۹: خط ۳۴۱:
====خواندن خطبه به‌نام خلیفه فاطمی====
====خواندن خطبه به‌نام خلیفه فاطمی====


[[المعز لدین الله]] (341-365ق.) خلیفه فاطمی پس از تصرف مصر، در همان سال برای کسب نفوذ در [[حجاز]] وارد میدان شد؛ ولی تنها توانست خطیب [[مدینه]] را وادار کند تا به نام وی در موسم حج خطبه بخواند.<ref>الکامل، ج8، ص612؛ اتحاف الوری، ج2، ص630.</ref>  
[[المعز لدین الله]] (341-365ق.) خلیفه فاطمی پس از تصرف مصر، در همان سال برای کسب نفوذ در [[حجاز]] وارد میدان شد؛ ولی تنها توانست خطیب [[مدینه]] را وادار کند تا به نام وی در موسم حج خطبه بخواند.<ref>الکامل، ج8، ص612؛ اتحاف الوری، ج2، ص630.</ref>


به سال 363ق. المعز لدین الله در کوشش برای گسترش نفوذ فاطمیان، با تحریک و همکاری «[[بنی‌هلال]]» و دیگر قبایل [[شبه جزیره عربستان]]، راه را بر کاروان حاجیان عراق بست. شماری بسیار از حاجیان کشته شدند و اموالشان به یغما رفت و نام المعزّ در خطبه حج جایگزین نام خلیفه عباسی شد.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص277؛ اتحاف الوری، ج2، ص410، 631.</ref>  
به سال 363ق. المعز لدین الله در کوشش برای گسترش نفوذ فاطمیان، با تحریک و همکاری «[[بنی‌هلال]]» و دیگر قبایل [[شبه جزیره عربستان]]، راه را بر کاروان حاجیان عراق بست. شماری بسیار از حاجیان کشته شدند و اموالشان به یغما رفت و نام المعزّ در خطبه حج جایگزین نام خلیفه عباسی شد.<ref>البدایة و النهایه، ج11، ص277؛ اتحاف الوری، ج2، ص410، 631.</ref>


در سال‌های 365 و 367ق. به نام خلیفه فاطمی، خطبه خوانده شد<ref>اتحاف الوری، ج2، ص410، 415-417.</ref> تا این که با استقرار [[عضدالدوله]] در بغداد به سال 367ق. وی برای نفوذ در مکه نیز وارد میدان شد.
در سال‌های 365 و 367ق. به نام خلیفه فاطمی، خطبه خوانده شد<ref>اتحاف الوری، ج2، ص410، 415-417.</ref> تا این که با استقرار [[عضدالدوله]] در بغداد به سال 367ق. وی برای نفوذ در مکه نیز وارد میدان شد.


وی در نخستین گام کاروانی را که امیر الحاج آن ابواحمد موسوی بود، به مکه فرستاد و از امیر الحاج خواست تا به نام وی خطبه بخواند. امیر الحاج در این زمینه توفیق یافت و امیر مکه رضایت داد به نام امیر آل بویه و خلیفه عباسی خطبه خوانده شود. اما این موفقیت دیری نپایید و سال بعد باز هم به نام خلیفه فاطمی خطبه خوانده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص130.</ref>  
وی در نخستین گام کاروانی را که امیر الحاج آن ابواحمد موسوی بود، به مکه فرستاد و از امیر الحاج خواست تا به نام وی خطبه بخواند. امیر الحاج در این زمینه توفیق یافت و امیر مکه رضایت داد به نام امیر آل بویه و خلیفه عباسی خطبه خوانده شود. اما این موفقیت دیری نپایید و سال بعد باز هم به نام خلیفه فاطمی خطبه خوانده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص130.</ref>


پس از این ناکامی، عضدالدوله با توسل به کوشش‌های خیرخواهانه در مکه تلاش کرد موقعیت خود را در آن‌جا استوار سازد. وی دریافت پولی را که به عنوان راهداری از حاجیان عراق گرفته می‌شد، لغو کرد. نیز راه [[عراق]] به مکه را اصلاح نمود و مبالغ فراوان میان خاندان‌های با نفوذ مکه و مجاوران خانه خدا تقسیم کرد.<ref>نهایة الارب، ج26، ص218.</ref> به رغم این اقدامات، پیوسته در مکه به نام خلیفه فاطمی خطبه خوانده می‌شد؛
پس از این ناکامی، عضدالدوله با توسل به کوشش‌های خیرخواهانه در مکه تلاش کرد موقعیت خود را در آن‌جا استوار سازد. وی دریافت پولی را که به عنوان راهداری از حاجیان عراق گرفته می‌شد، لغو کرد. نیز راه [[عراق]] به مکه را اصلاح نمود و مبالغ فراوان میان خاندان‌های با نفوذ مکه و مجاوران خانه خدا تقسیم کرد.<ref>نهایة الارب، ج26، ص218.</ref> به رغم این اقدامات، پیوسته در مکه به نام خلیفه فاطمی خطبه خوانده می‌شد؛
خط ۳۵۳: خط ۳۵۵:
با روی کار آمدن [[آلب ارسلان]] (455-465ق.) وضعیت [[سلجوقیان]] در مکه بهبود یافت و پس از سال‌ها کاروانی از حاجیان عراق به مکه گسیل شد. امیر الحاج این کاروان، ابوالغنایم نورالدین مهدی زینی توانست امیر مکه را به خلیفه عباسی و سلطان سلجوقی مایل کند و او نیز در سال 458ق. با نام عباسیان خطبه خواند. در پاسخ به این اقدام امیر مکه، خلیفه فاطمی ارسال آذوقه را از مصر به مکه قطع کرد. مردم مکه به امیر فشار آوردند و او به ناچار بار دیگر به نام خلیفه فاطمی خطبه برقرار کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج12، ص90-99؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص130، 133-134.</ref> بدین ترتیب، فاطمیان با توسل به ابزار اقتصادی توانستند تا سال 462ق. با قدرت کامل بر مکه چیره باشند.
با روی کار آمدن [[آلب ارسلان]] (455-465ق.) وضعیت [[سلجوقیان]] در مکه بهبود یافت و پس از سال‌ها کاروانی از حاجیان عراق به مکه گسیل شد. امیر الحاج این کاروان، ابوالغنایم نورالدین مهدی زینی توانست امیر مکه را به خلیفه عباسی و سلطان سلجوقی مایل کند و او نیز در سال 458ق. با نام عباسیان خطبه خواند. در پاسخ به این اقدام امیر مکه، خلیفه فاطمی ارسال آذوقه را از مصر به مکه قطع کرد. مردم مکه به امیر فشار آوردند و او به ناچار بار دیگر به نام خلیفه فاطمی خطبه برقرار کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج12، ص90-99؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص130، 133-134.</ref> بدین ترتیب، فاطمیان با توسل به ابزار اقتصادی توانستند تا سال 462ق. با قدرت کامل بر مکه چیره باشند.


در این سال، آلب ارسلان به موفقیت‌هایی بزرگ در [[شام]] و [[فلسطین]] دست یافت و بدین وسیله، فاطمیان را در تنگنا قرار داد. در پرتو این جریان، امیر مکه به نفع قدرت بیشتر تغییر سیاست داد و به نام خلیفه عباسی و آلب ارسلان، خطبه برقرار کرد. سلطان سلجوقی با استقبال از این اقدام، سی هزار دینار با خلعت و هدایای گرانبها برای امیر مکه فرستاد و به او وعده داد که در صورت حفظ وضع موجود، سالانه ده هزار دینار برای او مقرری بفرستد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص472.</ref>  
در این سال، آلب ارسلان به موفقیت‌هایی بزرگ در [[شام]] و [[فلسطین]] دست یافت و بدین وسیله، فاطمیان را در تنگنا قرار داد. در پرتو این جریان، امیر مکه به نفع قدرت بیشتر تغییر سیاست داد و به نام خلیفه عباسی و آلب ارسلان، خطبه برقرار کرد. سلطان سلجوقی با استقبال از این اقدام، سی هزار دینار با خلعت و هدایای گرانبها برای امیر مکه فرستاد و به او وعده داد که در صورت حفظ وضع موجود، سالانه ده هزار دینار برای او مقرری بفرستد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص472.</ref>


همچنین به امیر [[مدینه]]، [[مهنا]]، اعلام شد که اگر به خواسته خلفای عباسی تمکین کند، بیست هزار دینار به او خواهند داد، افزون بر این که سالانه پنج هزار دینار به وی تعلق خواهد گرفت.<ref>الکامل، ج10، ص61.</ref> به سال 462ق. پس از صد سال که خطبه به نام عباسیان قطع شده بود، دیگر بار به نام خلیفه عباسی [[قائم بامر الله]] و پس از وی به نام آلب ارسلان خطبه خوانده شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص472، 473.</ref>  
همچنین به امیر [[مدینه]]، [[مهنا]]، اعلام شد که اگر به خواسته خلفای عباسی تمکین کند، بیست هزار دینار به او خواهند داد، افزون بر این که سالانه پنج هزار دینار به وی تعلق خواهد گرفت.<ref>الکامل، ج10، ص61.</ref> به سال 462ق. پس از صد سال که خطبه به نام عباسیان قطع شده بود، دیگر بار به نام خلیفه عباسی [[قائم بامر الله]] و پس از وی به نام آلب ارسلان خطبه خوانده شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص472، 473.</ref>


مستنصر خلیفه فاطمی برای جبران گذشته، در سال 465ق. هدایایی برای امیر مکه فرستاد و با وعده‌های دلپذیر او را واداشت تا بار دیگر به نام وی خطبه بخواند. ولی‌اندکی بعد دیگر بار نام وی از خطبه حذف شد و سرانجام با مرگ آلب ارسلان فرصت فراهم شد و المستنصر نامه‌ای به امیر مکه نوشت و از او خواست بار دیگر به نام وی خطبه بخواند.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص475.</ref> بدین‌گونه، پس از چهار سال خطبه به نام عباسیان و سلجوقیان قطع شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص477؛ تاریخ الاسلام، ج31، ص29.</ref>  
مستنصر خلیفه فاطمی برای جبران گذشته، در سال 465ق. هدایایی برای امیر مکه فرستاد و با وعده‌های دلپذیر او را واداشت تا بار دیگر به نام وی خطبه بخواند. ولی‌اندکی بعد دیگر بار نام وی از خطبه حذف شد و سرانجام با مرگ آلب ارسلان فرصت فراهم شد و المستنصر نامه‌ای به امیر مکه نوشت و از او خواست بار دیگر به نام وی خطبه بخواند.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص475.</ref> بدین‌گونه، پس از چهار سال خطبه به نام عباسیان و سلجوقیان قطع شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص477؛ تاریخ الاسلام، ج31، ص29.</ref>


====دوره ملک‌شاه====
====دوره ملک‌شاه====


تا اواخر سلطنت [[ملک‌شاه]] (465-485ق.) خطبه‌ها معمولاً به نام فاطمیان بود تا این که به سال 479ق. ملکشاه همانند آلب ارسلان در شام پیروزی‌هایی به دست آورد و قدرت خود را به فاطمیان و امیر مکه نشان داد. در پرتو این جریان، امیر مکه تغییر موضع داد و نام خلیفه فاطمی را از خطبه‌انداخت و به نام خلیفه عباسی خطبه خواند.<ref>الکامل، ج10، ص158؛ نهایة الارب، ج23، ص249.</ref>  
تا اواخر سلطنت [[ملک‌شاه]] (465-485ق.) خطبه‌ها معمولاً به نام فاطمیان بود تا این که به سال 479ق. ملکشاه همانند آلب ارسلان در شام پیروزی‌هایی به دست آورد و قدرت خود را به فاطمیان و امیر مکه نشان داد. در پرتو این جریان، امیر مکه تغییر موضع داد و نام خلیفه فاطمی را از خطبه‌انداخت و به نام خلیفه عباسی خطبه خواند.<ref>الکامل، ج10، ص158؛ نهایة الارب، ج23، ص249.</ref>


در سال 484ق. سلطان سلجوقی که در اوج قدرت بود، مصمم شد مکه را به قلمرو خود بیفزاید تا بدین‌وسیله، برای همیشه به سلطه فاطمیان بر آن سرزمین پایان دهد. بدین منظور، سپاهی به حجاز فرستاد که بر مدینه و مکه چیره شدند. اما این سپاه با مردم مکه به زشتی رفتار کرد، به‌گونه‌ای که سال بعد امیر مکه [[محمد بن ابی‌هاشم]] برای داد‌خواهی به بغداد آمد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص485.</ref>  
در سال 484ق. سلطان سلجوقی که در اوج قدرت بود، مصمم شد مکه را به قلمرو خود بیفزاید تا بدین‌وسیله، برای همیشه به سلطه فاطمیان بر آن سرزمین پایان دهد. بدین منظور، سپاهی به حجاز فرستاد که بر مدینه و مکه چیره شدند. اما این سپاه با مردم مکه به زشتی رفتار کرد، به‌گونه‌ای که سال بعد امیر مکه [[محمد بن ابی‌هاشم]] برای داد‌خواهی به بغداد آمد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص485.</ref>


از سوی دیگر، مرگ ناگهانی ملک‌شاه و آشفتگی اوضاع پس از او باعث شد که با بیرون راندن سپاه وی از مکه، بار دیگر خطبه به نام فاطمیان خوانده شود.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص275.</ref>  
از سوی دیگر، مرگ ناگهانی ملک‌شاه و آشفتگی اوضاع پس از او باعث شد که با بیرون راندن سپاه وی از مکه، بار دیگر خطبه به نام فاطمیان خوانده شود.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص275.</ref>


====دوره صلاح‌الدین ایوبی====
====دوره صلاح‌الدین ایوبی====


این جریان هیچ‌گاه تا پایان حکومت فاطمیان تغییر نیافت و در نهایت، [[صلاح‌الدین ایوبی]] (حک: 564-589ق.) به این استیلا پایان داد و با سرنگون کردن فاطمیان، یک‌بار دیگر به نام خلیفه عباسی کنار نام خود خطبه خواند.<ref>الاصیلی، ص205؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص134.</ref>  
این جریان هیچ‌گاه تا پایان حکومت فاطمیان تغییر نیافت و در نهایت، [[صلاح‌الدین ایوبی]] (حک: 564-589ق.) به این استیلا پایان داد و با سرنگون کردن فاطمیان، یک‌بار دیگر به نام خلیفه عباسی کنار نام خود خطبه خواند.<ref>الاصیلی، ص205؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص134.</ref>


در عصر عباسیان و در رقابت میان قدرت‌های هم‌جوار، امیران حرمین که سود خویش را در خطبه خواندن می‌دیدند، گاه متحیر می‌ماندند که خطبه را به نام چه کسی بخوانند. از این‌رو، در یک موسم برای جلب نظر دو طرف دعوا، گاه خطبه به نام یکی و گاه برای دیگری خوانده می‌شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص478.</ref>  
در عصر عباسیان و در رقابت میان قدرت‌های هم‌جوار، امیران حرمین که سود خویش را در خطبه خواندن می‌دیدند، گاه متحیر می‌ماندند که خطبه را به نام چه کسی بخوانند. از این‌رو، در یک موسم برای جلب نظر دو طرف دعوا، گاه خطبه به نام یکی و گاه برای دیگری خوانده می‌شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص478.</ref>


در کشاکش‌های سیاسی، همان سان که [[کعبه]] گاه دارای دو جامه در یک موسم می‌شد، گاهی هم بی‌جامه می‌ماند. به سال 532ق. خلیفه عباسی به علت نبرد با سلجوقیان قادر به ارسال جامه برای [[کعبه]] نشد و در نتیجه، بازرگانی ایرانی به نام [[ابوالقاسم رامشت بن حسین|ابوالقاسم رامشت بن حسین شیرویه فارسی]] به این‌کار همت گماشت و با صرف هجده هزار دینار از اموال خود برای کعبه جامه فراهم نمود.<ref>الکامل، ج11، ص65؛ نهایة الارب، ج23، ص284.</ref>  
در کشاکش‌های سیاسی، همان سان که [[کعبه]] گاه دارای دو جامه در یک موسم می‌شد، گاهی هم بی‌جامه می‌ماند. به سال 532ق. خلیفه عباسی به علت نبرد با سلجوقیان قادر به ارسال جامه برای [[کعبه]] نشد و در نتیجه، بازرگانی ایرانی به نام [[ابوالقاسم رامشت بن حسین|ابوالقاسم رامشت بن حسین شیرویه فارسی]] به این‌کار همت گماشت و با صرف هجده هزار دینار از اموال خود برای کعبه جامه فراهم نمود.<ref>الکامل، ج11، ص65؛ نهایة الارب، ج23، ص284.</ref>


==مناسبات عباسیان و علویان==
==مناسبات عباسیان و علویان==


خلفای عباسی پس از قلع و قمع [[امویان]]، با دو شاخه از [[علویان]]، شامل شاخه حسنی و حسینی، رقابت و درگیری داشتند. عباسیان، [[پیشوایان شیعه]] را زیر نظر گرفته، به زندان افکنده، یا از مدینه به مرکز خلافت احضار نمودند. علویان در دوران اول خلافت عباسی بسیار فعال بودند و میان ایام خلافت [[سفاح]] تا [[مامون]]، حدود 30 قیام علوی رخ داد.<ref>الحیاة السیاسیه، ص134-135.</ref>  
خلفای عباسی پس از قلع و قمع [[امویان]]، با دو شاخه از [[علویان]]، شامل شاخه حسنی و حسینی، رقابت و درگیری داشتند. عباسیان، [[پیشوایان شیعه]] را زیر نظر گرفته، به زندان افکنده، یا از مدینه به مرکز خلافت احضار نمودند. علویان در دوران اول خلافت عباسی بسیار فعال بودند و میان ایام خلافت [[سفاح]] تا [[مامون]]، حدود 30 قیام علوی رخ داد.<ref>الحیاة السیاسیه، ص134-135.</ref>


===دوره سفاح===
===دوره سفاح===


سفاح (132-136ق.) با علویان روابطی نیکو داشت. آن‌ها را گرامی می‌شمرد و به ایشان صله و جایزه می‌داد. اما حسنی‌ها به دریافت جایزه راضی نبودند و خود را سزاوار خلافت می‌دانستند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص360؛ انساب الاشراف، ج3، ص308-309.</ref>  
سفاح (132-136ق.) با علویان روابطی نیکو داشت. آن‌ها را گرامی می‌شمرد و به ایشان صله و جایزه می‌داد. اما حسنی‌ها به دریافت جایزه راضی نبودند و خود را سزاوار خلافت می‌دانستند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص360؛ انساب الاشراف، ج3، ص308-309.</ref>


===دوره منصور عباسی===
===دوره منصور عباسی===
خط ۳۸۹: خط ۳۹۱:
====قیام نفس زکیه====
====قیام نفس زکیه====


سرانجام [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] نتوانست شکنجه و آزار خاندان خود را تحمل کند و دست به قیام زد.<ref>تاریخ خلیفه، ص276؛ تاریخ طبری، ج7، ص552-553؛ البدء و التاریخ، ج6، ص84-85.</ref> نفس زکیه پس از تصرف مدینه، [[حسن بن معاویه|حسن]] بن [[معاویة بن عبدالله|معاویة]] بن [[عبدالله بن جعفر|عبدالله]] بن [[جعفر بن ابوطالب|جعفر]] بن [[ابی‌طالب]] را به مکه فرستاد و او توانست به آسانی شهر مکه را فتح کند.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص573-575.</ref>  
سرانجام [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] نتوانست شکنجه و آزار خاندان خود را تحمل کند و دست به قیام زد.<ref>تاریخ خلیفه، ص276؛ تاریخ طبری، ج7، ص552-553؛ البدء و التاریخ، ج6، ص84-85.</ref> نفس زکیه پس از تصرف مدینه، [[حسن بن معاویه|حسن]] بن [[معاویة بن عبدالله|معاویة]] بن [[عبدالله بن جعفر|عبدالله]] بن [[جعفر بن ابوطالب|جعفر]] بن [[ابی‌طالب]] را به مکه فرستاد و او توانست به آسانی شهر مکه را فتح کند.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص573-575.</ref>


نفس زکیه 70 روز، از اواخر [[جمادی الاخر]] تا نیمه [[رمضان]]، بر مدینه حکم راند و در برابر سپاهیان فراوان منصور و حیله‌های نظامی او، توان مقاومت را از دست داد و در 14 رمضان سال 145ق. در مدینه به قتل رسید.<ref>البدایة و النهایه، ج10، ص89.</ref>  
نفس زکیه 70 روز، از اواخر [[جمادی الاخر]] تا نیمه [[رمضان]]، بر مدینه حکم راند و در برابر سپاهیان فراوان منصور و حیله‌های نظامی او، توان مقاومت را از دست داد و در 14 رمضان سال 145ق. در مدینه به قتل رسید.<ref>البدایة و النهایه، ج10، ص89.</ref>


پس از کشته شدن محمد، مکه نیز به راحتی و بدون نبرد به تصرف [[عیسی بن موسی]] فرمانده سپاه عباسی درآمد. محمد بن عبدالله پس از قیام در مدینه، از برادرش ابراهیم خواست تا در [[بصره]] قیام خود را آغاز نماید.
پس از کشته شدن محمد، مکه نیز به راحتی و بدون نبرد به تصرف [[عیسی بن موسی]] فرمانده سپاه عباسی درآمد. محمد بن عبدالله پس از قیام در مدینه، از برادرش ابراهیم خواست تا در [[بصره]] قیام خود را آغاز نماید.
وی شب اول ماه رمضان سال 145ق. با یارانش قیام خویش را آشکار ساخت و شهر را به تصرف درآورد و بر خزانه بصره دست یافت. سپاهیان منصور در محلی به نام باخمری در 16 فرسنگی [[کوفه]]، به رویارویی با سپاه ابراهیم آمدند. ابراهیم در آغاز پیروزی‌هایی به دست آورد؛ ولی سرانجام در روز 25 [[ذی‌قعده]] سال 145ق. کشته شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص377؛ البدایة و النهایه، ج10، ص91.</ref>  
وی شب اول ماه رمضان سال 145ق. با یارانش قیام خویش را آشکار ساخت و شهر را به تصرف درآورد و بر خزانه بصره دست یافت. سپاهیان منصور در محلی به نام باخمری در 16 فرسنگی [[کوفه]]، به رویارویی با سپاه ابراهیم آمدند. ابراهیم در آغاز پیروزی‌هایی به دست آورد؛ ولی سرانجام در روز 25 [[ذی‌قعده]] سال 145ق. کشته شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص377؛ البدایة و النهایه، ج10، ص91.</ref>


====برخورد ناروا با امام صادق====
====برخورد ناروا با امام صادق====


برخورد‌های ناروای عباسیان با علویان به شاخه حسنی‌ها منحصر نمی‌شد؛ بلکه حسینی‌ها به ویژه [[امامان شیعه]] نیز پیوسته در معرض آزار عباسیان قرار داشتند. [[امام جعفر صادق(ع)]] (80-148ق.) زیر مراقبت دستگاه خلافت عباسی قرار داشت و عباسیان برای به دام‌انداختن او توطئه‌هایی را طراحی می‌کردند.<ref>بحار الانوار، ج47، ص74.</ref>  
برخورد‌های ناروای عباسیان با علویان به شاخه حسنی‌ها منحصر نمی‌شد؛ بلکه حسینی‌ها به ویژه [[امامان شیعه]] نیز پیوسته در معرض آزار عباسیان قرار داشتند. [[امام جعفر صادق(ع)]] (80-148ق.) زیر مراقبت دستگاه خلافت عباسی قرار داشت و عباسیان برای به دام‌انداختن او توطئه‌هایی را طراحی می‌کردند.<ref>بحار الانوار، ج47، ص74.</ref>


منصور امام صادق(ع) را از مدینه به عراق فراخواند و مدتی او را در کوفه زیر نظر گرفت<ref>اثبات الهداة، ج4، ص198.</ref> و حتی به کارگزار خود در مدینه دستور داد تا خانه او را به آتش کشد.<ref>المناقب، ج4، ص257.</ref>  
منصور امام صادق(ع) را از مدینه به عراق فراخواند و مدتی او را در کوفه زیر نظر گرفت<ref>اثبات الهداة، ج4، ص198.</ref> و حتی به کارگزار خود در مدینه دستور داد تا خانه او را به آتش کشد.<ref>المناقب، ج4، ص257.</ref>


بسیاری از علویان در دوران منصور گرفتار حبس شدند و در زندان‌های تاریک و نمناک کوفه و بغداد درگذشتند.<ref>مروج الذهب، ج3، ص299؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص238.</ref>  
بسیاری از علویان در دوران منصور گرفتار حبس شدند و در زندان‌های تاریک و نمناک کوفه و بغداد درگذشتند.<ref>مروج الذهب، ج3، ص299؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص238.</ref>


===دوره هادی عباسی===
===دوره هادی عباسی===
خط ۴۱۲: خط ۴۱۴:
درگیری‌ها به درون [[مسجد نبوی]] نیز کشیده شد و به مسجد بی‌حرمتی گشت.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص76.</ref> حسین بن علی در مسجدالنبی که جمعی فراوان برای [[زیارت]] [[قبر رسول خدا]] در آن گرد آمده بودند، خطبه‌ای خواند و چنین گفت:
درگیری‌ها به درون [[مسجد نبوی]] نیز کشیده شد و به مسجد بی‌حرمتی گشت.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص76.</ref> حسین بن علی در مسجدالنبی که جمعی فراوان برای [[زیارت]] [[قبر رسول خدا]] در آن گرد آمده بودند، خطبه‌ای خواند و چنین گفت:


‌ای مردمان! من فرزند [[پیامبر خدا]]، در حرم پیامبر خدا، در مسجد پیامبر خدا، بر منبر پیامبر خدا، شما را به کتاب خدا و سنت رسول او می‌خوانم. اگر بدین شیوه عمل نکنم، بیعتی بر گردن‌ شما ندارم.<ref>مقاتل الطالبیین، ص448.</ref>  
‌ای مردمان! من فرزند [[پیامبر خدا]]، در حرم پیامبر خدا، در مسجد پیامبر خدا، بر منبر پیامبر خدا، شما را به کتاب خدا و سنت رسول او می‌خوانم. اگر بدین شیوه عمل نکنم، بیعتی بر گردن‌ شما ندارم.<ref>مقاتل الطالبیین، ص448.</ref>


حسین بن علی، [[دینار خزاعی]] را به عنوان کارگزار مدینه تعیین نمود<ref>مقاتل الطالبیین، ص449.</ref> و خود از [[موسم حج]] بهره برد و برای گسترش نهضت، با علویان دیگر به سوی مکه حرکت کرد.
حسین بن علی، [[دینار خزاعی]] را به عنوان کارگزار مدینه تعیین نمود<ref>مقاتل الطالبیین، ص449.</ref> و خود از [[موسم حج]] بهره برد و برای گسترش نهضت، با علویان دیگر به سوی مکه حرکت کرد.


وی پیشتر زمینه‌هایی را برای قیام خویش در میان برخی از مکیان و کوفیان فراهم آورده بود. آنان که در موسم حج حضور داشتند، به حسین بن علی پیوستند.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص194-195.</ref> سپاه وی در [[منطقه فخ|منطقه فَخّ]] در شش میلی مکه که نام امروزی آن کوی شهیدان است،<ref>تاریخ مکه، ص140؛ المعالم الاثیره، ص215.</ref> در [[روز ترویه]] با سپاه عباسی رویارو شد و وی همراه برخی از [[سادات حسنی]] به شهادت رسید.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص193.</ref>  
وی پیشتر زمینه‌هایی را برای قیام خویش در میان برخی از مکیان و کوفیان فراهم آورده بود. آنان که در موسم حج حضور داشتند، به حسین بن علی پیوستند.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص194-195.</ref> سپاه وی در [[منطقه فخ|منطقه فَخّ]] در شش میلی مکه که نام امروزی آن کوی شهیدان است،<ref>تاریخ مکه، ص140؛ المعالم الاثیره، ص215.</ref> در [[روز ترویه]] با سپاه عباسی رویارو شد و وی همراه برخی از [[سادات حسنی]] به شهادت رسید.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص193.</ref>


هنگام سرکوبی این قیام، دو تن از عموزادگانش که با وی در برپایی قیام مشارکت داشتند، به میان کاروان‌های حاجیان پناه بردند و خود را از مهلکه دشمن نجات دادند. یکی از آن دو به نام [[ادریس بن عبدالله]] به‌سوی [[مصر]] رفت و دولت [[ادریسیان|ادریسیان مغرب]] را تأسیس نمود. دیگری به نام [[یحیی بن عبدالله]] به سوی [[ایران]] ره سپرد.
هنگام سرکوبی این قیام، دو تن از عموزادگانش که با وی در برپایی قیام مشارکت داشتند، به میان کاروان‌های حاجیان پناه بردند و خود را از مهلکه دشمن نجات دادند. یکی از آن دو به نام [[ادریس بن عبدالله]] به‌سوی [[مصر]] رفت و دولت [[ادریسیان|ادریسیان مغرب]] را تاسیس نمود. دیگری به نام [[یحیی بن عبدالله]] به سوی [[ایران]] ره سپرد.


===دوره هارون===
===دوره هارون===


با زوال حکومت کوتاه‌ هادی و قدرت یافتن‌ [[هارون الرشید|هارون]] (حک: 170-193ق.) برخورد با این دو تن در دستور کار وی قرار گرفت. به علت دوری مسافت و همچنین قدرت عظیمی که ادریس بن عبدالله در [[مغرب]] کسب کرده بود،‌هارون توان رویارویی مستقیم با وی را نداشت. بنابراین، او را به دست کسان خود به شکلی مرموز به قتل رساند.<ref>احسن التقاسیم، ص244.</ref>  
با زوال حکومت کوتاه‌ هادی و قدرت یافتن‌ [[هارون الرشید|هارون]] (حک: 170-193ق.) برخورد با این دو تن در دستور کار وی قرار گرفت. به علت دوری مسافت و همچنین قدرت عظیمی که ادریس بن عبدالله در [[مغرب]] کسب کرده بود،‌هارون توان رویارویی مستقیم با وی را نداشت. بنابراین، او را به دست کسان خود به شکلی مرموز به قتل رساند.<ref>احسن التقاسیم، ص244.</ref>


یحیی نیز که به منطقه دیلم پناه برده بود، پس از دریافت امان‌نامه‌ای که به خط‌ هارون نوشته شده بود و قضات و فقیهان و بزرگان [[بنی‌هاشم]] نیز بر آن شهادت داده بودند، خویش را تسلیم‌ هارون ساخت؛ اما پس از چندی‌ هارون به عهد خود وفا نکرد و با بهانه‌های واهی یحیی را به سال 176ق. به شهادت رساند.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص243.</ref>  
یحیی نیز که به منطقه دیلم پناه برده بود، پس از دریافت امان‌نامه‌ای که به خط‌ هارون نوشته شده بود و قضات و فقیهان و بزرگان [[بنی‌هاشم]] نیز بر آن شهادت داده بودند، خویش را تسلیم‌ هارون ساخت؛ اما پس از چندی‌ هارون به عهد خود وفا نکرد و با بهانه‌های واهی یحیی را به سال 176ق. به شهادت رساند.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص243.</ref>


هارون [[اهل‌بیت(ع)]] به ویژه [[امام کاظم(ع)]] و پیروان آن‌ها را در تنگنا قرار داد و چندین‌بار حضرت را به زندان افکند. سرانجام امام در زندان‌ هارون به سال 183ق. به شهادت رسید.<ref>الارشاد، ج2، ص240.</ref>  
هارون [[اهل‌بیت(ع)]] به ویژه [[امام کاظم(ع)]] و پیروان آن‌ها را در تنگنا قرار داد و چندین‌بار حضرت را به زندان افکند. سرانجام امام در زندان‌ هارون به سال 183ق. به شهادت رسید.<ref>الارشاد، ج2، ص240.</ref>


===دوره امین و مامون===
===دوره امین و مامون===
خط ۴۳۶: خط ۴۳۸:
او [[حسین افطس]] را امیر مکه کرد و وی را به عنوان [[امیر الحاج]] تعیین نمود<ref>الکامل، ج6، ص305.</ref> و [[محمد بن سلیمان]] را نیز برای کارگزاری به سوی مدینه فرستاد.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص90.</ref> علویانی که بر [[حجاز]] و [[یمن]] حاکم بودند، پس از مرگ ابوالسرایا به سال 200ق. با [[محمد بن جعفرصادق]] معروف به دیباج بیعت کردند.
او [[حسین افطس]] را امیر مکه کرد و وی را به عنوان [[امیر الحاج]] تعیین نمود<ref>الکامل، ج6، ص305.</ref> و [[محمد بن سلیمان]] را نیز برای کارگزاری به سوی مدینه فرستاد.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص90.</ref> علویانی که بر [[حجاز]] و [[یمن]] حاکم بودند، پس از مرگ ابوالسرایا به سال 200ق. با [[محمد بن جعفرصادق]] معروف به دیباج بیعت کردند.


انتصاب خلیفه علوی در مکه، قدرت مامون را تهدید می‌کرد. از این‌رو، مامون برای رویارویی با او لشکری به فرماندهی [[عیسی جلودی]] به مدینه فرستاد. این لشکر از محمد بن جعفرصادق شکست خورد. در نبردی دیگر در اواخر سال 200ق. محمد بن جعفرصادق اسیر شد؛ اما پیروان او تسلیم نشدند و حجاز و یمن در تصرف علویان باقی ماند.<ref>الکامل، ج6، ص311؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص305-306؛ تاریخ الاسلام، ج13، ص76، 79؛ ج14، ص347-348.</ref>  
انتصاب خلیفه علوی در مکه، قدرت مامون را تهدید می‌کرد. از این‌رو، مامون برای رویارویی با او لشکری به فرماندهی [[عیسی جلودی]] به مدینه فرستاد. این لشکر از محمد بن جعفرصادق شکست خورد. در نبردی دیگر در اواخر سال 200ق. محمد بن جعفرصادق اسیر شد؛ اما پیروان او تسلیم نشدند و حجاز و یمن در تصرف علویان باقی ماند.<ref>الکامل، ج6، ص311؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص305-306؛ تاریخ الاسلام، ج13، ص76، 79؛ ج14، ص347-348.</ref>


[[پرونده:نقشه جهان در دوره امام رضا(ع).jpg|بندانگشتی|نقشه جهان در دوره امام رضا(ع)]]
[[پرونده:نقشه جهان در دوره امام رضا(ع).jpg|بندانگشتی|نقشه جهان در دوره امام رضا(ع)]]
====ولایت‌عهدی امام رضا====
====ولایت‌عهدی امام رضا====


مامون در این دوره، برای خنثا کردن کوشش علویان حجاز و تفرقه افکندن میان آنان، [[امام رضا(ع)]] را به ولایت‌عهدی برگزید و به سال 200ق. امام را از مدینه به مرو آورد. امام رضا(ع) در موافقتی که در ذیل عهدنامه نوشت، کوشش مامون را در جبران ظلم‌هایی که پیشتر بر علویان رفته بود، ستود.<ref>کشف الغمه، ج2، ص277.</ref>  
مامون در این دوره، برای خنثا کردن کوشش علویان حجاز و تفرقه افکندن میان آنان، [[امام رضا(ع)]] را به ولایت‌عهدی برگزید و به سال 200ق. امام را از مدینه به مرو آورد. امام رضا(ع) در موافقتی که در ذیل عهدنامه نوشت، کوشش مامون را در جبران ظلم‌هایی که پیشتر بر علویان رفته بود، ستود.<ref>کشف الغمه، ج2، ص277.</ref>


مامون دستور داد در همه شهرها، در خطبه‌ها، ولایت‌عهدی امام رضا یاد شود. از جمله در مدینه، عبدالجبار بن سعید مساحقی چنین کرد.<ref>مقاتل الطالبیین، ص564-565؛ الارشاد، ج2، ص262.</ref>  
مامون دستور داد در همه شهرها، در خطبه‌ها، ولایت‌عهدی امام رضا یاد شود. از جمله در مدینه، عبدالجبار بن سعید مساحقی چنین کرد.<ref>مقاتل الطالبیین، ص564-565؛ الارشاد، ج2، ص262.</ref>


مامون با این ترفند توفیق یافت تا قیام‌های علویان را خاموش کند. سپس به سوی بغداد حرکت کرد و به سال 203ق. در طوس امام رضا(ع) را مسموم نمود.<ref>عیون اخبار الرضا، ج2، ص236-237.</ref> البته سیاست مامون این بود که حمایت شخصیت‌های برجسته علوی را به خود معطوف نماید.
مامون با این ترفند توفیق یافت تا قیام‌های علویان را خاموش کند. سپس به سوی بغداد حرکت کرد و به سال 203ق. در طوس امام رضا(ع) را مسموم نمود.<ref>عیون اخبار الرضا، ج2، ص236-237.</ref> البته سیاست مامون این بود که حمایت شخصیت‌های برجسته علوی را به خود معطوف نماید.
خط ۴۴۹: خط ۴۵۱:
====محدود کردن امام جواد====
====محدود کردن امام جواد====


از این‌رو، مبالغی به [[امام جواد(ع)]]پرداخت و دختر خود‌ [[ام الفضل]] را به [[ازدواج]] او درآورد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص454.</ref> نیز [[فدک]] را به محمد بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن حسین(ع) و محمد بن عبدالله بن حسن بن علی بن حسین(ع) تحویل داد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص469.</ref>  
از این‌رو، مبالغی به [[امام جواد(ع)]]پرداخت و دختر خود‌ [[ام الفضل]] را به [[ازدواج]] او درآورد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص454.</ref> نیز [[فدک]] را به محمد بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن حسین(ع) و محمد بن عبدالله بن حسن بن علی بن حسین(ع) تحویل داد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص469.</ref>


در دوران امامت امام جواد(ع) (202-220ق.) محدودیت‌هایی که از جانب خلفای عباسی برای امامان شیعه برقرار شده بود، ادامه یافت. به سال 220ق. امام جواد(ع) از مدینه به بغداد احضار شد.<ref>الارشاد، ج2، ص289؛ المناقب، ج4، ص384.</ref> محدودیت‌هایی که حاکمان عباسی برای وی به کار می‌بستند، کوشش‌های تبلیغی او را کاهش می‌داد. در این‌حال، وی از طریق وکلای خود به اداره امور شیعیان می‌پرداخت.<ref>سازمان وکالت، ج1، ص73.</ref>  
در دوران امامت امام جواد(ع) (202-220ق.) محدودیت‌هایی که از جانب خلفای عباسی برای امامان شیعه برقرار شده بود، ادامه یافت. به سال 220ق. امام جواد(ع) از مدینه به بغداد احضار شد.<ref>الارشاد، ج2، ص289؛ المناقب، ج4، ص384.</ref> محدودیت‌هایی که حاکمان عباسی برای وی به کار می‌بستند، کوشش‌های تبلیغی او را کاهش می‌داد. در این‌حال، وی از طریق وکلای خود به اداره امور شیعیان می‌پرداخت.<ref>سازمان وکالت، ج1، ص73.</ref>


===دوره معتصم و واثق===
===دوره معتصم و واثق===
خط ۴۵۷: خط ۴۵۹:
امام جواد به سال 220ق. در روزگار خلافت معتصم در 25 سالگی به شهادت رسید.<ref>الکافی، ج1، ص492؛ الارشاد، ج2، ص295؛ بحار الانوار، ج50، ص3.</ref> دوران امامت [[امام هادی(ع)]] (220-254ق.) که 33 سال تداوم یافت، هم‌زمان با خلافت شش خلیفه عباسی شامل معتصم، [[واثق]]، [[متوکل]]، منتصر، [[مستعین]] و [[معتز]] بود.
امام جواد به سال 220ق. در روزگار خلافت معتصم در 25 سالگی به شهادت رسید.<ref>الکافی، ج1، ص492؛ الارشاد، ج2، ص295؛ بحار الانوار، ج50، ص3.</ref> دوران امامت [[امام هادی(ع)]] (220-254ق.) که 33 سال تداوم یافت، هم‌زمان با خلافت شش خلیفه عباسی شامل معتصم، [[واثق]]، [[متوکل]]، منتصر، [[مستعین]] و [[معتز]] بود.


در 12 سال اول دوره امامت امام‌ هادی که هم‌زمان با خلافت معتصم و واثق بود، شیعیان موقعیتی همانند دوره مامون داشتند<ref>اعلام الوری، ج2، ص107-110؛ کشف الغمه، ج3، ص190.</ref> و برپایه بعضی از گزارش‌ها، طالبی‌ها در دوران واثق کمک‌هایی نیز دریافت می‌کردند.<ref>مقاتل الطالبیین، ص476.</ref>  
در 12 سال اول دوره امامت امام‌ هادی که هم‌زمان با خلافت معتصم و واثق بود، شیعیان موقعیتی همانند دوره مامون داشتند<ref>اعلام الوری، ج2، ص107-110؛ کشف الغمه، ج3، ص190.</ref> و برپایه بعضی از گزارش‌ها، طالبی‌ها در دوران واثق کمک‌هایی نیز دریافت می‌کردند.<ref>مقاتل الطالبیین، ص476.</ref>


===دوره متوکل===
===دوره متوکل===
خط ۴۶۷: خط ۴۶۹:
   
   


متوکل به سال 233ق. برای زیر نظر گرفتن امام‌ هادی(ع) او را از مدینه به [[عراق]] احضار کرد.<ref>بحار الانوار، ج50، ص209.</ref> در [[سامرا]] به متوکل گزارش رسید که امام‌ هادی(ع) با شیعیان خود ارتباط دارد و برای آن‌ها در منزل سلاح ذخیره کرده است. متوکل دستور داد شبانه و ناگهانی به منزل او هجوم برند؛ اما چیزی نیافتند.<ref>مروج الذهب، ج4، ص11؛ البدایة و النهایه، ج11، ص15.</ref>  
متوکل به سال 233ق. برای زیر نظر گرفتن امام‌ هادی(ع) او را از مدینه به [[عراق]] احضار کرد.<ref>بحار الانوار، ج50، ص209.</ref> در [[سامرا]] به متوکل گزارش رسید که امام‌ هادی(ع) با شیعیان خود ارتباط دارد و برای آن‌ها در منزل سلاح ذخیره کرده است. متوکل دستور داد شبانه و ناگهانی به منزل او هجوم برند؛ اما چیزی نیافتند.<ref>مروج الذهب، ج4، ص11؛ البدایة و النهایه، ج11، ص15.</ref>


===دوره منتصر===
===دوره منتصر===
در دوره خلافت چند ماهه منتصر، وضعیت شیعیان بهتر شد. او دستور منع تعقیب [[طالبیان]] و کسانی را که به زیارت مرقد امام حسین(ع) و دیگر قبور [[آل ابی‌طالب]] مشرف می‌شدند، داد. نیز فرمان داد تا اوقاف و املاک غصب شده علویان به آن‌ها بازگردانده شود.
در دوره خلافت چند ماهه منتصر، وضعیت شیعیان بهتر شد. او دستور منع تعقیب [[طالبیان]] و کسانی را که به زیارت مرقد امام حسین(ع) و دیگر قبور [[آل ابی‌طالب]] مشرف می‌شدند، داد. نیز فرمان داد تا اوقاف و املاک غصب شده علویان به آن‌ها بازگردانده شود.


فدک را نیز به فرزندان [[امام حسن(ع)]] و امام حسین(ع) واگذار کرد.<ref>مروج الذهب، ج4، ص51؛ تاریخ الاسلام، ج18، ص418.</ref>  
فدک را نیز به فرزندان [[امام حسن(ع)]] و امام حسین(ع) واگذار کرد.<ref>مروج الذهب، ج4، ص51؛ تاریخ الاسلام، ج18، ص418.</ref>


===دوره مستعین===
===دوره مستعین===
خط ۴۷۸: خط ۴۸۰:
با خلافت یافتن مستعین به سال 248ق. سرکوب علویان دیگر بار آغاز شد. پس از شهادت امام‌ هادی(ع) به سال 254ق. [[امام حسن عسکری(ع)]] حدود شش سال (254-260ق.) عهده‌دار امامت شد.
با خلافت یافتن مستعین به سال 248ق. سرکوب علویان دیگر بار آغاز شد. پس از شهادت امام‌ هادی(ع) به سال 254ق. [[امام حسن عسکری(ع)]] حدود شش سال (254-260ق.) عهده‌دار امامت شد.


سیاست محدودسازی امامان از سوی خلفای عباسی در دوره امامت امام حسن عسکری(ع) ادامه یافت. او ملزم بود که روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه هر هفته در کاخ خلیفه در سامرا حضور یابد.<ref>الغیبه، ص215.</ref> با شهادت امام حسن عسکری(ع) به سال 260ق. دوره [[غیبت صغری]] آغاز شد. به علت فشار خلفای عباسی، امام حسن عسکری(ع) آشکارا جانشین خود را معرفی نکرد و تنها بعضی از خواص و بستگان او موفق به دیدار امام بعد شدند.<ref>الغیبه، ص233؛ الهدایة الکبری، ص345.</ref>  
سیاست محدودسازی امامان از سوی خلفای عباسی در دوره امامت امام حسن عسکری(ع) ادامه یافت. او ملزم بود که روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه هر هفته در کاخ خلیفه در سامرا حضور یابد.<ref>الغیبه، ص215.</ref> با شهادت امام حسن عسکری(ع) به سال 260ق. دوره [[غیبت صغری]] آغاز شد. به علت فشار خلفای عباسی، امام حسن عسکری(ع) آشکارا جانشین خود را معرفی نکرد و تنها بعضی از خواص و بستگان او موفق به دیدار امام بعد شدند.<ref>الغیبه، ص233؛ الهدایة الکبری، ص345.</ref>


علویان که در مرکز خلافت عباسی تحت تعقیب قرار داشتند، با دور شدن از مرکز در مناطق دورتر دست به تشکیل دولت‌هایی زدند. این دولت‌ها عبارتند از: [[ادریسیان]] (172-363ق.) در [[مغرب]] اقصی، [[علویان]] طبرستان (250-316ق.) در شمال [[ایران]]، [[بنو رسی|بنو رسّی]] (280-893ق.) در صَعَده [[یمن]]، و [[فاطمیان]] در مصر (297-567ق.).
علویان که در مرکز خلافت عباسی تحت تعقیب قرار داشتند، با دور شدن از مرکز در مناطق دورتر دست به تشکیل دولت‌هایی زدند. این دولت‌ها عبارتند از: [[ادریسیان]] (172-363ق.) در [[مغرب]] اقصی، [[علویان]] طبرستان (250-316ق.) در شمال [[ایران]]، [[بنو رسی|بنو رسّی]] (280-893ق.) در صَعَده [[یمن]]، و [[فاطمیان]] در مصر (297-567ق.).
خط ۴۸۶: خط ۴۸۸:
عباسیان مصر، سلسله‌ای از خاندان عباسی بودند که پس از نابودی خلافت آن‌ها در بغداد، از سال 659 تا 923ق. در مصر به‌ صورت تشریفاتی بر مسند خلافت نشستند. اینان که 17 تن بودند، زیرنظر حکمرانان مملوکی که برای اثبات مشروعیت خود به همراهی خلفای عباسی نیاز داشتند، به زندگانی خود ادامه دادند و در حکم مستمری‌گیران دربار [[ممالیک]] بودند و تنها وظایف تشریفاتی را هنگام جلوس سلطان جدید اجرا می‌کردند.
عباسیان مصر، سلسله‌ای از خاندان عباسی بودند که پس از نابودی خلافت آن‌ها در بغداد، از سال 659 تا 923ق. در مصر به‌ صورت تشریفاتی بر مسند خلافت نشستند. اینان که 17 تن بودند، زیرنظر حکمرانان مملوکی که برای اثبات مشروعیت خود به همراهی خلفای عباسی نیاز داشتند، به زندگانی خود ادامه دادند و در حکم مستمری‌گیران دربار [[ممالیک]] بودند و تنها وظایف تشریفاتی را هنگام جلوس سلطان جدید اجرا می‌کردند.


فرایند دور نگاه داشتن خلیفه از قدرت سیاسی در همه دوران ممالیک ادامه داشت. گاه به‌اندازه‌ای خلیفه آلت دست بود که به آسانی برکنار می‌گشت و دیگری به جای او گماشته می‌شد.<ref>اخبار الدول، ج2، ص211-213.</ref>  
فرایند دور نگاه داشتن خلیفه از قدرت سیاسی در همه دوران ممالیک ادامه داشت. گاه به‌اندازه‌ای خلیفه آلت دست بود که به آسانی برکنار می‌گشت و دیگری به جای او گماشته می‌شد.<ref>اخبار الدول، ج2، ص211-213.</ref>


خلفای عباسی مصر هیچ‌گونه سازمان یا عامل اقتصادی و نظامی در اختیار نداشتند که آن‌ها را در اعمال نفوذ یاری دهد.<ref>السنا الباهر، ص365.</ref> با این‌حال، به سبب موقعیت معنوی و دینی، رقبای امیران مملوکی مصر که سرپرستی [[حرمین شریفین]] را عهده‌دار بودند، به‌شمار می‌رفتند. آن‌ها کوشیدند تا به طریقی این مشکل را حل کنند. در نتیجه کوشش آن‌ها، نام خلیفه در [[خطبه مکه]] همراه سلطان مملوکی یاد می‌شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص497؛ مقالات و بررسی‌ها، ش66، ص240 به بعد، «خلافت عباسیان در مصر. </ref>  
خلفای عباسی مصر هیچ‌گونه سازمان یا عامل اقتصادی و نظامی در اختیار نداشتند که آن‌ها را در اعمال نفوذ یاری دهد.<ref>السنا الباهر، ص365.</ref> با این‌حال، به سبب موقعیت معنوی و دینی، رقبای امیران مملوکی مصر که سرپرستی [[حرمین شریفین]] را عهده‌دار بودند، به‌شمار می‌رفتند. آن‌ها کوشیدند تا به طریقی این مشکل را حل کنند. در نتیجه کوشش آن‌ها، نام خلیفه در [[خطبه مکه]] همراه سلطان مملوکی یاد می‌شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص497؛ مقالات و بررسی‌ها، ش66، ص240 به بعد، «خلافت عباسیان در مصر. </ref>


به سال 694ق. حاکم بامرالله، خلیفه عباسی مصر، خود به [[حج]] رفت<ref>درر العقود الفریده، ج2، ص209.</ref> و به سال 815ق. [[مستعین]]، خلیفه عباسی مصر (خلافت: 808-816ق.) برای امیر مکه هدایا و خلعت‌هایی فرستاد. از این‌رو، در این سال به نام وی در مکه خطبه خوانده شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص497؛ الزهور المقتطفه، ص211-212.</ref>  
به سال 694ق. حاکم بامرالله، خلیفه عباسی مصر، خود به [[حج]] رفت<ref>درر العقود الفریده، ج2، ص209.</ref> و به سال 815ق. [[مستعین]]، خلیفه عباسی مصر (خلافت: 808-816ق.) برای امیر مکه هدایا و خلعت‌هایی فرستاد. از این‌رو، در این سال به نام وی در مکه خطبه خوانده شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص497؛ الزهور المقتطفه، ص211-212.</ref>


روابط خلفا و حکمرانان مملوکی نشیب و فراز‌های فراوان داشت و معمولاً خلفا در محدودیت به سر می‌بردند؛ زیرا حکمرانان پس از کسب مشروعیت برای حکومت خود، دیگر به حضور خلیفه احساس نیاز نمی‌کردند. هنگامی که روابط نیکو میان آن‌ها برقرار بود، نام خلیفه همراه سلطان در خطبه‌ها برده می‌شد.<ref>مآثر الاناقه، ج2، ص241-244.</ref>  
روابط خلفا و حکمرانان مملوکی نشیب و فراز‌های فراوان داشت و معمولاً خلفا در محدودیت به سر می‌بردند؛ زیرا حکمرانان پس از کسب مشروعیت برای حکومت خود، دیگر به حضور خلیفه احساس نیاز نمی‌کردند. هنگامی که روابط نیکو میان آن‌ها برقرار بود، نام خلیفه همراه سلطان در خطبه‌ها برده می‌شد.<ref>مآثر الاناقه، ج2، ص241-244.</ref>
خلیفه معمولاً در مراسم رسمی و دولتی شرکت می‌کرد<ref>تاریخ ابن الفرات، ج9، ص81، 295.</ref> و هنگام نبرد، مردم را به یاری سلطان فرا‌می‌خواند.<ref>البدایة و النهایه، ج13، ص327؛ تاریخ حوادث الزمان، ج1، ص101.</ref> هنگامی که مناسبات میان سلطان و خلیفه به سردی می‌گرایید، سلطان نخست روابط میان خلیفه و مردم را قطع می‌کرد<ref>البدایة و النهایه، ج14، ص176.</ref> و با وخیم‌تر شدن اوضاع، او را به زندان می‌انداخت<ref>بدائع الزهور، ج1، ص211.</ref> یا تبعید می‌کرد.<ref>بدائع الزهور، ج1، ص212.</ref> خلافت عباسیان مصر به سال 923ق. با حمله [[سلطان سلیم عثمانی]] به مصر پایان یافت.
خلیفه معمولاً در مراسم رسمی و دولتی شرکت می‌کرد<ref>تاریخ ابن الفرات، ج9، ص81، 295.</ref> و هنگام نبرد، مردم را به یاری سلطان فرا‌می‌خواند.<ref>البدایة و النهایه، ج13، ص327؛ تاریخ حوادث الزمان، ج1، ص101.</ref> هنگامی که مناسبات میان سلطان و خلیفه به سردی می‌گرایید، سلطان نخست روابط میان خلیفه و مردم را قطع می‌کرد<ref>البدایة و النهایه، ج14، ص176.</ref> و با وخیم‌تر شدن اوضاع، او را به زندان می‌انداخت<ref>بدائع الزهور، ج1، ص211.</ref> یا تبعید می‌کرد.<ref>بدائع الزهور، ج1، ص212.</ref> خلافت عباسیان مصر به سال 923ق. با حمله [[سلطان سلیم عثمانی]] به مصر پایان یافت.
   
   


{| class="wikitable" style="float: right; margin-left: 10px"
{|class="wikitable" style="margin-right:auto;margin-left:auto;"
|+خلفای عباسی(132-656ق.)
 
|-
|-
|1||ابوالعباس سفاح (132-136ق.)
 
!  !!  خلفای عباسی(132-656ق.)
 
|-
|-
|2||ابوجعفر منصور (136-158ق.)
 
| || ابوالعباس سفاح (132-136ق.)
 
|-
|-
|3||محمد مهدي (158-169ق.)
 
|-
| 2 || ابوجعفر منصور (136-158ق.)
|4||موسي هادي (169-170ق.)
 
|-
|-
|5||هارون الرشيد (170-193ق.)
 
| 3 || محمد مهدي (158-169ق.)
 
|-       
 
| 4 || موسي هادي (169-170ق.)
 
|-
|-
|6||محمد امين (193-198ق.)
 
|-
| 5 || هارون الرشيد (170-193ق.)
|7||عبدالله مأمون (198-218ق.)
 
|-
|-
|8||محمد معتصم (218-227ق.)
 
| 6 || محمد امين (193-198ق.)
 
|-       
 
| 7 || عبدالله مأمون (198-218ق.)
 
|-
|-
|9||هارون واثق (227-232ق.)
 
|-
| 8 || محمد معتصم (218-227ق.)
|10||جعفر متوكل (232-247ق.)
 
|-
|-
|11||محمد منتصر (247-248ق.)
 
| 9 || هارون واثق (227-232ق.)
 
|-       
 
| 10 || جعفر متوكل (232-247ق.)
 
|-
|-
|12||احمد مستعين (248-252ق.)
 
|-
| 11 || محمد منتصر (247-248ق.)
|13||محمد معتز (252-255ق.)
 
|-
|-
|14||محمد مهتدي (255-256ق.)
 
| 12 || احمد مستعين (248-252ق.)
 
|-       
 
|  13  || محمد معتز (252-255ق.)
 
|-
|-
|15||احمد معتمد (256-279ق.)
|}


{| class="wikitable" style="float: right; margin-left: 10px"
| 14 || محمد مهتدي (255-256ق.)
 
|-
|-
|+خلفای عباسی(132-656ق.)
 
|-  
| 15 || احمد معتمد (256-279ق.)
|16||احمد معتضد (279-289ق.)
 
|-  
|-      
|17||ابومحمد مكتفي (289-295ق.)
 
| 16 || احمد معتضد (279-289ق.)
 
|-      
 
| 17 || ابومحمد مكتفي (289-295ق.)
 
|-
|-
|18||جعفر مقتدر (295-320ق.)
 
| 18 || جعفر مقتدر (295-320ق.)
 
|-
|-
|19||محمد قاهر (320-322ق.)
 
|-  
| 19 || محمد قاهر (320-322ق.)
|20||احمد راضي (322-329ق.)
 
|-      
 
| 20 || احمد راضي (322-329ق.)
 
|-
|-
|21||جعفر متقي (329-333ق.)
 
| 21 || جعفر متقي (329-333ق.)
 
|-
|-
|22||عبدالله مستكفي (333-334ق.)
 
|-  
| 22 || عبدالله مستكفي (333-334ق.)
|23||فضل مطيع (334-363ق.)
 
|-      
 
| 23 || فضل مطيع (334-363ق.)
 
|-
|-
|24||عبدالكريم طائع (363-381ق.)
 
|-  
| 24 || عبدالكريم طائع (363-381ق.)
|25||احمد قادر (381-422ق.)
 
|-      
 
| 25 || احمد قادر (381-422ق.)
 
|-
|-
|26||عبدالله قائم (422-467ق.)
 
| 26 || عبدالله قائم (422-467ق.)
 
|-
|-
|27||محمد مقتدي (467-487ق.)
 
|-  
| 27 || محمد مقتدي (467-487ق.)
|28||احمد مستظهر (487-512ق.)
 
|-      
 
| 28 || احمد مستظهر (487-512ق.)
 
|-
|-
|29||فضل مسترشد (512-529ق.)
|-
|30||منصور راشد (529-530ق.)
|}


{| class="wikitable" style="float: right; margin-left: 10px"
| 29 || فضل مسترشد (512-529ق.)
|+خلفای عباسی(132-656ق.)
 
|-       
 
|  30  || منصور راشد (529-530ق.)
 
|-
|-
|31||محمد مقتفي (530-555ق.)
 
| 31 || محمد مقتفي (530-555ق.)
 
|-
|-
|32||يوسف مستنجد (555-566ق.)
 
|-  
| 32 || يوسف مستنجد (555-566ق.)
|33||حسن مستضيء (566-575ق.)
 
|-      
 
| 33 || حسن مستضيء (566-575ق.)
 
|-
|-
|34||احمد ناصر (575-622ق.)
 
|-  
| 34 || احمد ناصر (575-622ق.)
|35||محمد ظاهر (622-623ق.)
 
|-      
 
| 35 || محمد ظاهر (622-623ق.)
 
|-
|-
|36||منصور مستنصر (623-640ق.)
 
| 36 || منصور مستنصر (623-640ق.)
 
|-
|-
|37||عبدالله مستعصم (640-656ق.)
 
| 37 || عبدالله مستعصم (640-656ق.)
 
|}
|}


{| class="wikitable" style="float: right; margin-left: 10px"
 
|+خلفای عباسی مصر (656-923ق.)
 
{|class="wikitable" style="margin-right:auto;margin-left:auto;"
 
|-
|-
|1||احمد مستنصر بالله (659-701ق.)


!  !!  خلفای عباسی مصر (656-923ق.)
|-
|-


|2||احمد حاكم بامرالله (701-740ق.)
| || احمد مستنصر بالله (659-701ق.)


|-
|-


|3||سليمان مستكفي بالله (740-742ق.)
| 2 || احمد حاكم بامرالله (701-740ق.)  


|-  
|-


|4||ابراهيم واثق بالله (742-749ق.)
| 3 || سليمان مستكفي بالله (740-742ق.)
 
|-       
 
| 4 || ابراهيم واثق بالله (742-749ق.)


|-
|-


|5||احمد حاكم بامر الله (749-762ق.)
| 5 || احمد حاكم بامر الله (749-762ق.)  


|-
|-


|6||ابوبكر معتضد بامر الله (762-779ق.)
| 6 || ابوبكر معتضد بامر الله (762-779ق.)


|-  
|-      


|7||احمد متوكّل علي‌الله (3بار: 779-788ق.)
| 7 || احمد متوكّل علي‌الله (3بار: 779-788ق.)


|-
|-


|8||زكريا معتصم بامر الله (779-785ق.)
| 8 || زكريا معتصم بامر الله (779-785ق.)


|-
|-


|9||عمر واثق بالله (788-791ق.)
| 9 || عمر واثق بالله (788-791ق.)


|-  
|-      


|10||عباس مستعين بالله (808-815ق.)
| 10 || عباس مستعين بالله (808-815ق.)


|-
|-


|11||داود معتضد بالله (815-854ق.)
| 11 || داود معتضد بالله (815-854ق.)


|-
|-


|12||المستكفي بالله ابن المتوكّل (854-859ق.)
| 12 || المستكفي بالله ابن المتوكّل (854-859ق.)


|-  
|-      


|13||حمزه قائم بامر الله (859-884ق.)
| 13 || حمزه قائم بامر الله (859-884ق.)


|-
|-


|14||يوسف مستنجد بالله (884-903ق.)
| 14 || يوسف مستنجد بالله (884-903ق.)


|-
|-


|15||عبدالعزيز متوكّل علي الله (903-922ق.)
| 15 || عبدالعزيز متوكّل علي الله (903-922ق.)


|-  
|-      


|16||المتمسّك بالله (922-923ق.)
| 16 || المتمسّك بالله (922-923ق.)


|-  
|-      


|17||يعقوب بن متمسّك (923ق.)
| 17 || يعقوب بن متمسّك (923ق.)


|}
|}
<div style="clear: both"></div>
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1300799/خط-امامت-و-طوفانهای-بنی-عباس اصفهانی، عبدالله، خط امامت و طوفانهای بنی عباس، مجله مبلغان، دی و بهمن 1392 - شماره 173 (7 صفحه - از 98 تا 104).]
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1300895/خط-امامت-و-طوفانهای-بنی-عباس-2 اصفهانی، عبدالله، خط امامت و طوفانهای بنی عباس (2)، مجله مبلغان، بهمن و اسفند 1392 - شماره 174 (7 صفحه - از 84 تا 90).]
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/352765/عباسیان-و-فاطمیان تقوی، هدیه،عباسیان و فاطمیان، تابستان 1385 - شماره 26  (18 صفحه - از 47 تا 64)]
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1133720/تبیین-علل-غلبه-سیاست-ورزی-بر-دین-محوری-بنی-عباس-در-امر-حج-و-زیارت توحیدی، امین رضا؛ پیرمرادیان، مصطفی، تبیین علل غلبه سیاست ورزی بر دین محوری بنی عباس در امر حج و زیارت، ممجله مطالعات تاریخ اسلام، زمستان 1394 - شماره 27 علمی-پژوهشی/ (22 صفحه - از 7 تا 28).]
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/92123/آل-بویه-عباسیان-و-تشیع ترکمنی آذر، پروین، آل بویه، عباسیان و تشیع، مجله تاریخ اسلام، بهار 1385 - شماره 25  (18 صفحه - از 83 تا 100).]


*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1300799/خط-امامت-و-طوفانهای-بنی-عباس اصفهانی، عبدالله، خط امامت و طوفانهای بنی عباس، مجله مبلغان، دی و بهمن 1392 - شماره 173 (7 صفحه - از 98 تا 104).]
[http://wiki.ahlolbait.com/حکومت_بنی_عباس حکومت بنی‌ عباس، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم‌السلام، دانشنامه اسلامی.]
*
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1300895/خط-امامت-و-طوفانهای-بنی-عباس-2 اصفهانی، عبدالله، خط امامت و طوفانهای بنی عباس (2)، مجله مبلغان، بهمن و اسفند 1392 - شماره 174 (7 صفحه - از 84 تا 90).]
*
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/352765/عباسیان-و-فاطمیان تقوی، هدیه،عباسیان و فاطمیان، تابستان 1385 - شماره 26 (18 صفحه - از 47 تا 64)]
*
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1133720/تبیین-علل-غلبه-سیاست-ورزی-بر-دین-محوری-بنی-عباس-در-امر-حج-و-زیارت توحیدی، امین رضا؛ پیرمرادیان، مصطفی، تبیین علل غلبه سیاست ورزی بر دین محوری بنی عباس در امر حج و زیارت، ممجله مطالعات تاریخ اسلام، زمستان 1394 - شماره 27 علمی-پژوهشی/ (22 صفحه - از 7 تا 28).]
*
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/92123/آل-بویه-عباسیان-و-تشیع ترکمنی آذر، پروین، آل بویه، عباسیان و تشیع، مجله تاریخ اسلام، بهار 1385 - شماره 25 (18 صفحه - از 83 تا 100).]
*
*[http://wiki.ahlolbait.com/حکومت_بنی_عباس حکومت بنی‌ عباس، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم‌السلام، دانشنامه اسلامی.]


==پانویس==
==پانویس==
خط ۶۷۲: خط ۷۴۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
==منابع ==


{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۶۷۸: خط ۷۵۵:
{{دانشنامه
{{دانشنامه


  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/7800
  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7800


  | عنوان = بنی عباس
  | عنوان = بنی عباس
خط ۸۵۲: خط ۹۲۹:
{{پایان}}
{{پایان}}


[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:خاندان‌های حکومت‌گر حرمین]]
[[Category:خاندان‌های حکومت‌گر حرمین]]
[[Category:خاندان‌های حکومت‌گر]]
[[Category:خاندان‌های حکومت‌گر]]
خط ۸۵۷: خط ۹۳۵:
[[Category:خاندان‌های جزیرة العرب]]
[[Category:خاندان‌های جزیرة العرب]]


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:خاندان‌های حکومت‌گر حرمین]]
[[رده:خاندان‌های حکومت‌گر حرمین]]
[[رده:خاندان‌های حکومت‌گر]]
[[رده:خاندان‌های حکومت‌گر]]
[[رده:خاندان‌های تاثیرگذار در حرمین]]
[[رده:خاندان‌های تاثیرگذار در حرمین]]
[[رده:خاندان‌های جزیرة العرب]]
[[رده:خاندان‌های جزیرة العرب]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)