پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
بنی هاشم
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===پیش از اسلام=== پس از مرگ زودهنگام هاشم، گزارشی از فرزندان و جانشینان او در منابع نمییابیم؛ بدین دلیل که آنها در سن طفولیت به سر میبردهاند و حتی معروفترین آنها [[عبدالمطلب]] هنوز به دنیا نیامده بود. از آن پس تا هنگامی که فرزندان او به حد رشد رسیدند، آنها به عنوان شاخهای از [[بنیعبدمناف]] شمرده میشدند. ====عهدهداری هاشم بر منصب سقایت==== از میان منصبهایی که طوایف قریش پس از ظهور [[قصی بن کلاب]] برای خویش برگزیدند، دو منصب به عبدمناف و سپس هاشم<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص111.</ref> و فرزندانش رسید که هر دو در تعیین جایگاه آنها و حتی کشمکش میان [[بنیامیه]] و همپیمانانش با بنیهاشم و همپیمانانش نقش داشتهاند. این دو منصب عبارت بودند از [[سقایت]] یا آبدهی و [[رفادت]] به معنای مهمانی حاجیان با خوراک. کوشش آنها برای دستیابی به آبهای زیرزمینی و کندن چاه برای برآوردن آب از اعماق زمین، نتیجه پشتکار آنها در انجام وظایف خود بوده است. بنیهاشم با بهرهگیری از چاههای کر آدم، خم، عجون، ردم اعلی، بذر، سجله و سرانجام [[زمزم]]،<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص111-113.</ref> در برطرف کردن کمبود آب در مکه به ویژه در [[موسم حج]] میکوشیدند. [[چاه بذر]] را هاشم در سرزمین [[بطحاء]] در دامنه [[کوه خندمه]] و دهانه [[شعب ابیطالب]] حفر نمود. این چاه سرانجام به [[مقوم بن عبدالمطلب]] رسید. یکی از فرزندان هاشم در شعر خود نامی از آن چاه برده است.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص113.</ref> به گمان بنیهاشم، چاه سَجْله را نیز که روزگاری هاشم در مکه کنده بود، اسد بن هاشم به عدی بن نوفل بخشید.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص283؛ فتوح البلدان، ص57.</ref> خالده دختر هاشم در این زمینه سرودهای دارد.<ref>فتوح البلدان، ص57؛ معجم البلدان، ج3، ص193.</ref> از آن پس که عبدالمطلب چاه زمزم را به سبب خوابی که دیده بود، حفر کرد،<ref>المنمق، ص333؛ انساب الاشراف، ج4، ص406-407.</ref> به تدریج چاههای دیگر اهمیت خود را از دست دادند.<ref>المنمق، ص333.</ref> عبدالمطلب آب را از زمزم به [[عرفه]] میبرد و حاجیان را آب میداد.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج1، ص83.</ref> او در موسم حج شتران فراوانش را گرد میآورد و شیر آنها را با عسل و شیره انگور میآمیخت تا از شوری آن کاسته شود.<ref>المنمق، ص42.</ref> با مرگ عبدالمطلب، پسرش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عهدهدار سقایت شد. شاعری در فخرورزی به سقایت حاجیان با آب زمزم، درباره فرزندان عباس شعری سروده است.<ref>نک: مسالک الابصار، ج4، ص295.</ref> عباس در [[طایف]] تاکستانی داشت که انگور آن را به مکه میآوردند و آب آن را با آب زمزم میآمیختند و در ایام موسم به حاجیان میدادند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص114.</ref> ====عهدهداری هاشم بر منصب رفادت==== منصبی دیگر که از هاشم به فرزندانش رسید، رفادت بود. [[بغدادی]] گزارشی آورده که نشان میدهد هاشم نه تنها در موسم حج بلکه در غیر آن و حتی در سفرهای تجاری نیز به ذبح گوسفند، پختن آبگوشت و ریختن نان ثرید در آن و دعوت از همراهان برای خوردن شهرت داشته است.<ref>المنمق، ص42.</ref> هاشم در سالی که قحطی سختی در مکه رخ داد، به [[شام]] رفت و آردی فراوان خرید و با آن نان پخت. در ایام موسم با خشکههای نان و گوشت شتر، آبگوشت و ثرید آماده کرد و به مردم داد.<ref>المنمق، ص43.</ref> ملقب شدن او به هاشم نیز در منصب رفادت وی ریشه داشته است. گویا مرسوم کردن سفرهای زمستانی و تابستانی<ref>الروض الانف، ج2، ص65.</ref> و گرفتن پیمان مشهور به ایلاف از قبایل شمالی [[جزیرة العرب]] نیز افزون بر شخصیت و توانایی هاشم، در منصب رفادت او ریشه داشته است. پیمان ایلاف از آن پس انجام شد که هاشم از قیصر روم روادید ورود و تجارت در شام را برای اعراب گرفت. قبایل ساکن در سرزمینهای میان مکه تا شام، سرمایه خود را فراهم آوردند و آن سرمایه هنگفت را برای فروش به شامات بردند. اما خود هاشم در این سفر در [[غزه]] درگذشت.<ref>المنمق، ص43-44.</ref> شهرت خاندان هاشمی به عملکرد سرسلسله آن محدود نمیشود. کوچکترین فرزند هاشم، عبدالمطلب، بعدها به بزرگترین و اثرگذارترین فرد قریش تبدیل شد. شخصیت عبدالمطلب در درجه نخست قریش را به خود جذب میکرد. او برخی سنتها همچون تحنث (خلوتگزینی) در [[غار حراء]]، خضاب، و منع نکاح محارم را میان همه یا بخشی از قریش رواج داده بود.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج1، ص86-87؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص10؛ الکامل، ج2، ص15.</ref> ====صاحبان مناصب بعد از مرگ هاشم==== پس از مرگ هاشم، منصب سقایت و رفادت را برادرش مطلب بر عهده گرفت و از آنجا که عبدالمطلب در خانه مطلب رشد کرد، همین کار را همراه عموزادگان خود عهدهدار بود. اما سالها بعد با مرگ مطلب، آنگونه که در روایت [[طبری]] آمده است، نوفل دیگر عموی عبدالمطلب بر این منصب چنگ افکند. عبدالمطلب به خویشاوندان خود از [[بنینجار]] یثرب متوسل شد و به کمک آنها توانست موقعیت خویش را بازیابد. از آن پس نوفل و فرزندانش با فرزندان [[عبدشمس]] در برابر بنیهاشم و [[بنیمطلب]] متحد گشتند و بنیهاشم نیز با خُزاعه بر ضد [[بنینوفل]] و [[بنیعبدشمس]] همپیمان شدند.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص503؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص23.</ref> این گزارش با خبر ترتیب مرگ پسران عبدمناف که در برخی منابع روایت شده، ناسازگار است. بر پایه آن خبر، از چهار پسر عبدمناف، هاشم زودتر از همه درگذشته است. پس از او عبدشمس در مکه وفات یافته و قبر او در اجیاد است. سپس نوفل در سلمان در راه [[عراق]] درگذشته و سرانجام مطلب در ردمان [[یمن]] با دنیا وداع گفته است.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص505.</ref> در این صورت، هنگام مرگ مطلب، نوفل نمیتوانسته زنده باشد. بنابراین، باید گفت اختلاف پدید آمده در حقیقت میان فرزندان نوفل با فرزندان هاشم بوده است. ====پیمان حلف المطیبین==== رخداد دیگر، پیمانی بود که بنیهاشم در بسته شدن آن نقش ایفا کردند و این همان است که تاریخنگاران از آن به عنوان «[[حلف المطیبین]]» یاد کردهاند. در این رویداد، میان بنیعبدمناف بن قُصَی شامل بنیعبدشمس، بنیهاشم، بنیمطلب و بنینوفل از یک سو و [[بنیعبدالدار بن قصی]] از سوی دیگر مشاجرهای درگرفت.<ref>التنبیه و الاشراف، ص180؛ البدایة و النهایه، ج2، ص209.</ref> گویا سالها پیش از آن، قصی منصب [[حجابت]] (پردهداری کعبه)، [[لواء]] (پرچمداری)، سقایت (آبرسانی به حاجیان) و رفادت (مهمانداری) را به پسرش عبدالدار سپرده بود؛ اما بنیعبدمناف خود را برای انجام این امور شایستهتر میدانستند. در این گیرودار، قریش به سه گروه تقسیم شدند: گروهی شامل [[بنیاسد بن عبدالعزی]]، [[بنیزهرة بن کلاب]]، [[بنیتیم بن مره|بنیتیم بن مُرّه]] و [[بنیحارث بن فهر]] با بنیعبدمناف همباور بودند و گروهی دیگر شامل [[بنیمخزوم بن یقظه]]، [[بنیسهم بن عمرو]]، [[بنیجمح بن عمرو|بنیجُمَح بن عمرو]] و [[بنیعدی بن کعب|بنیعُدَی بن کعب]] جانب بنیعبدالدار را گرفتند. گروه سوم یعنی [[بنیعامر بن لؤی]] و بنیمُحارب بن فهر بیطرفی اختیار کردند.<ref>الاکتفاء، ج1، ص52.</ref> هر گروه از همپیمانان خود به سختی سوگند گرفت که در این رویارویی استوار بماند. بنیعبدمناف خمرهای پر از مواد خوشبو کنار [[کعبه]] قرار دادند و دستان خود را به آن معطر کردند و به دیوار کعبه مالیدند و سوگند خوردند که بر پیمان خود استوار بمانند. از اینرو، به این پیمان «حِلف المطیبین» گفتند. بنیعبدالدار نیز با یکدیگر سوگند خوردند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص159؛ البدایة و النهایه، ج2، ص209.</ref> این رخداد به سالهای پس از مرگ هاشم باز میگردد؛ زیرا بزرگ بنیعبدمناف در این رویداد عبدشمس بوده که از دیگران سالمندتر بوده است.<ref>الاکتفاء، ج1، ص52.</ref> این در حالی است که هاشم و عبدشمس همزاد بودهاند.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص504؛ اعلام النبوه، ص192؛ زاد المعاد، ج5، ص81.</ref> نیز هاشم از جایگاهی والاتر نسبت به عبدشمس برخوردار بوده است.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج1، ص75-76.</ref> همچنین حلف المطیبین هنگامی رخ داده که نه تنها فرزندان هاشم و عبدشمس و نوفل و مطلب، بلکه نوادگان آنها بهاندازهای بزرگ شده بودند که بتوانند تا آستانه یک نبرد پیش روند. به روایت بغدادی، بنیعبدمناف چون شرافت و فراوانی شمار خود را دیدند، خواستند که تولیت خانه کعبه را از بنیعبدالدار بستانند. کسی را نزد ابوطلحه فرستادند و گفتند: کلید کعبه را به ما بده! و این سرآغاز درگیری شد.<ref>المنمق، ص50.</ref> [[فاکهی]] گوید: کسی که ماده خوشبو را به جمع همپیمانان آورد، عاتکه دختر عبدالمطلب بود.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص159.</ref> به روایت [[سهیلی]]، امحکیم بیضاء دختر دیگر عبدالمطلب و خواهر تنی [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] پدر پیامبر(ص) این کار را انجام داد.<ref>الروض الانف، ج2، ص42.</ref> طبری از [[عبدالرحمن بن عوف]] از [[رسول خدا(ص)]] گزارش کرده که فرمود: نوجوان بودم که با عموهایم حلف المطیبین را مشاهده کردم.<ref>جامع البیان، ج5، ص80؛ الفائق، ج2، ص372؛ البدایة و النهایه، ج2، ص291.</ref> پذیرش گزارش حلف المطیبین، ما را در پذیرش این خبر که هاشم عهدهدار منصب سقایت و رفادت و انجامدهنده کارهای قریش پس از عبدمناف بوده<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص108.</ref> و پس از وی منصب سقایت و رفادت به مطلب<ref>تاریخ طبری، ج1، ص503.</ref> و سپس عبدالمطلب رسیده است،<ref>السیرة النبویه، ج1، ص276؛ تاریخ طبری، ج1، ص503.</ref> با مشکل روبهرو میکند، مگر آنکه تصور کنیم بنیعبدالدار و همپیمانانشان درصدد بودهاند که به پشتوانه وصیت جدشان [[قصی بن کلاب|قُصَی بن کِلاب]]، افزون بر منصب حجابت و لواء، منصب سقایت و رفادت را نیز از آن خود کنند که با ایستادگی بنیعبدمناف روبهرو شدند. ====پیمان حلف الفضول==== در پیمانی دیگر مشهور به «[[حلف الفضول]]»، بنیهاشم، بنیمطلب، [[بنیزهره]]، [[بنیاسد]] و [[بنیتیم|بنیتَیم]] تعهد سپردند که نگذارند در مکه به کسی ستم شود.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج1، ص128.</ref> برخی افراد خاندان هاشمی در دوران پیش از اسلام با یکدیگر پیمانی کوچک منعقد کردند. در این پیمان، عبدالمطلب با هفت تن از پسران خود و نیز ارقم پسر نضلة بن هاشم و ضحاک و عمر پسران ابوصیفی بن هاشم تعهد سپردند که یکدیگر را یاری کنند. آنها این عهدنامه را در کعبه آویختند.<ref>الطبقات، ابنسعد، ص85.</ref> برخی اخبار نشان میدهند که عبدالمطلب تا هنگامی که حمیریان بر [[یمن]] فرمان میراندهاند، در آنجا با بزرگان این خاندان همچون سیف بن ذی یزن، واپسین فرمانروای حمیری، دیدار میکرده است.<ref>المنمق، ص427؛ معجم قبائل العرب، ج3، ص94.</ref> پس از اشغال یمن به دست حبشیان و در یورش سپاهیان [[ابرهه]] اشرم فرمانروای حبشی یمن به مکه، عبدالمطلب حاضر به ترک شهر نشد و در دیدار با ابرهه او را تحت تاثیر قرار داد.<ref>المنمق، ص75.</ref> ====دشمنان بنیهاشم==== بزرگترین دشمنان بنیهاشم درون قبیله [[قریش]]، تیره دیگر بنیعبدمناف یعنی بنیامیة بن عبدشمس بودند. ریشه این دشمنی را در حسادت عبدشمس به هاشم جستهاند؛ اما نخستین دشمنی آشکار بنیامیه و بنیهاشم هنگامی رخ داد که امیه به نشانه قهر مکه را رها کرد و ده سال در شام اقامت گزید. این تنافر میان عبدالمطلب و [[حرب بن امیه]] نیز وجود داشت؛ به گونهای که حتی [[نجاشی]]، حاکم [[حبشه]]، میانجیگری میان آن دو را نپذیرفت.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص505.</ref> ====محل سکونت==== پیش از اسلام، بنیهاشم و بنیامیه و دیگر سادات قریش در بخشهای مرکزی شهر مکه و پیرامون [[کعبه]] که به [[بطحاء]]<ref>معجم البلدان، ج1، ص444.</ref> معروف بود، سکونت داشتند، شاید از آن روی که هم به کعبه نزدیکتر بود و هم به دلیل قرار داشتن در مسیر سیلاب، دستیابی به آبهای زیر زمینی آسانتر بوده است. بطحاء محل جاری شدن سیل و پر از سنگریزه است. بطحاء مکه در میانه راه مکه به [[منا]] قرار دارد.<ref>لسان العرب، ج2، ص412، «بطح.</ref> دیگر طوایف قریش در ظواهر و بیرون شعب مقیم بودهاند.<ref>معجم قبائل العرب، ج3، ص948؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص203.</ref> همچنین بنیهاشم در مکه آبادیای میان یک دره داشتند که از هاشم به عبدالمطلب رسیده بود. عبدالمطلب در آنجا خانهای داشت. وی در اواخر عمر خویش، پس از کمسو شدن دیدگانش، همه آن املاک را میان فرزندانش تقسیم کرد. پیامبر(ص) نیز سهم پدرش را دریافت کرد.<ref>معجم البلدان، ج3، ص347؛ سبل الهدی، ج2، ص382.</ref> این بخش از مکه به شعب ابیطالب معروف شد.
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
بنی هاشم
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width