در حال ویرایش بوی خوش
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| منشاء و تاریخچه = | | منشاء و تاریخچه = | ||
| مکانهای وابسته = | | مکانهای وابسته = | ||
| اشیای وابسته = عطر، | | اشیای وابسته = عطر، گل، میوه و سبزی خوشبو | ||
| ذکرهای وابسته = | | ذکرهای وابسته = | ||
| دعاهای وابسته = | | دعاهای وابسته = | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
کفاره بوی خوش در فقه امامی، به پشتوانه احادیث، [[قربانی کردن]] یک گوسفند است. | کفاره بوی خوش در فقه امامی، به پشتوانه احادیث، [[قربانی کردن]] یک گوسفند است. | ||
==بوی خوش در زمان احرام== | |||
از کارهای ممنوع در حال [[احرام]]، هرگونه بهره بردن از بوی خوش است مانند بوییدن عطرها، آغشتن لباس و بدن به مواد خوشبو کننده و دیگر کاربردهایی همچون خوردن، لمس کردن و مالیدن آنها است. ممنوعیت یاد شده شامل کودکی که محرِم شده<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص329؛ مواهب الجلیل، ج3، ص428.</ref> و نیز کاربرد مواد خوشبو مانند کافور برای غسل دادن شخصی که در حال احرام فوت کند<ref>المقنعه، ص440؛ الحدائق، ج3، ص431؛ نک: وسائل الشیعه، ج2، ص503-505.</ref> هم میشود. | |||
موضوع بوی خوش در زمان احرام، در مبحث [[حج]] و باب [[محرمات احرام]] در منابع فقهی با عنوان «طیب» آمده و به احکام مربوط به استفاده از عطرها و دیگر چیزهایی که بوی خوش میدهند پرداخته شده است. طیب در لغت به معنای عطر و هر چیز خوشبو است.<ref>العین، ج2، ص8، «عطر؛ الصحاح، ج1، ص173، «طیب»؛ ج2، ص751، «عطر؛ لسان العرب، ج1، ص565، «طیب».</ref> | |||
===برخی مواد خوشبوی ممنوع در حج=== | |||
در روایات امامان شیعه(ع) به مواردی از مواد خوشبو کننده و ممنوعیت آن در حال احرام اشاره شده است<ref>نک: التهذیب، ج5، ص299؛ وسائل الشیعه، ج12، ص446.</ref> که عبارتند از: مُشک، عود، عنبر، زعفران، کافور و اِسپَرَک (نوعی گیاه). برخی فقیهان امامی مانند [[شیخ طوسی]] نیز تنها همین چند گونه ماده معطر را مشمول این حکم دانستهاند.<ref>نک: التهذیب، ج5، ص299؛ وسائل الشیعه، ج12، ص446.</ref> | |||
بر پایه دیدگاه مشهور، هر چیز که عرفاً «خوشبو» بهشمار رود که غرض اصلی یا آشکار از کاربردش بوی خوشِ آن باشد، مشمول حکم حرمت است<ref>المغنی، ج3، ص293؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520؛ الحدائق، ج15، ص413؛ مستند الشیعه، ج11، ص374.</ref> که میتوان آن را در دو گروه اصلی جای داد: گیاهان خوشبو و خوراکیهای خوشبو. | |||
==کاربرد بوی خوش پیش از احرام== | ==کاربرد بوی خوش پیش از احرام== | ||
خط ۴۶: | خط ۵۵: | ||
به نظر مشهور فقیهان [[اهلسنت]]،<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص400-401؛ المغنی، ج3، ص226-228؛ المجموع، ج7، ص218، 221-222.</ref> خوشبو ساختن بدن پیش از احرام برای کسی که قصد احرام دارد، مستحب و خوشبو ساختن لباس پیش از احرام جایز است؛ خواه آثار عطر و حتی عین آن تا هنگام احرام باقی بماند و خواه نماند. برخی فقیهان اهلسنت، از جمله [[مالک بن انس]] و برخی از [[مالکیان]]<ref>بدایة المجتهد، ج1، ص263-264؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231-232.</ref> و [[حنفیان]]<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص144.</ref> این کار را مکروه شمردهاند. حتی به مالک اعتقاد به حرمت نیز نسبت داده شده است.<ref>تنویر الحوالک، ص312؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231-232؛ اضواء البیان، ج5، ص85.</ref> | به نظر مشهور فقیهان [[اهلسنت]]،<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص400-401؛ المغنی، ج3، ص226-228؛ المجموع، ج7، ص218، 221-222.</ref> خوشبو ساختن بدن پیش از احرام برای کسی که قصد احرام دارد، مستحب و خوشبو ساختن لباس پیش از احرام جایز است؛ خواه آثار عطر و حتی عین آن تا هنگام احرام باقی بماند و خواه نماند. برخی فقیهان اهلسنت، از جمله [[مالک بن انس]] و برخی از [[مالکیان]]<ref>بدایة المجتهد، ج1، ص263-264؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231-232.</ref> و [[حنفیان]]<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص144.</ref> این کار را مکروه شمردهاند. حتی به مالک اعتقاد به حرمت نیز نسبت داده شده است.<ref>تنویر الحوالک، ص312؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231-232؛ اضواء البیان، ج5، ص85.</ref> | ||
===گستره حرمت طیب=== | |||
ا. مصداقهای «طیب» حرام: به باور بیشینه قریب به اتفاق فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ شرائع الاسلام، ج1، ص184؛ قواعد الاحکام، ج1، ص423.</ref> و همه فقیهان اهلسنت،<ref>بدایة المجتهد، ج1، ص263؛ المغنی، ج3، ص293؛ المجموع، ج7، ص269.</ref> خودداری احرامگزار از هرگونه ماده خوشبوکننده که عرف آن را عطر (طیب) بشمارد، واجب و کاربرد آن با شروطی ویژه حرام است. پشتوانه اهلسنت<ref>المغنی، ج3، ص293.</ref> و امامیان<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص70-71؛ مدارک الاحکام، ج7، ص319-320؛ الحدائق، ج15، ص413-416.</ref> احادیث گوناگون است که از تعابیر آنها عمومیت استفاده میشود و همه انواع طیب را در بر میگیرد. ممنوعیت یاد شده شامل شخصی که در حال احرام فوت کند و نیز کودک احرامگزار هم میگردد. | |||
کاربرد مواد خوشبو مانند کافور برای غسل دادن میت محرِم، یعنی احرامگزاری که پیش از [[تحلل]] درگذشته، نیز به پشتوانه احادیث در فقه [[امامی]]،<ref>المقنعه، ص440؛ الحدائق، ج3، ص431؛ نک: وسائل الشیعه، ج2، ص503-505.</ref> [[حنبلی]] و [[شافعی]] ممنوع بهشمار رفته است. همچنین کسی که مسؤولیت احرام دادن کودکی را برعهده دارد، به باور برخی فقیهان باید مراقب خودداری کودک محرم از کاربرد بوی خوش باشد.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص329؛ مواهب الجلیل، ج3، ص428.</ref> | |||
برخی فقیهان امامی، از جمله [[شیخ طوسی]]، در برخی آثار خود، به پشتوانه احادیثی<ref>نک: التهذیب، ج5، ص299؛ وسائل الشیعه، ج12، ص446.</ref> که تنها چندگونه خوشبوکننده را بر محرم ممنوع ساختهاند، تنها چهار<ref>الجامع للشرائع، ص183؛ مستند الشیعه، ج11، ص368.</ref> یا پنج<ref>المهذب، ج1، ص220-222.</ref> یا شش<ref>النهایه، ص219؛ الوسیله، ص162.</ref> گونه ماده معطر را مشمول این حکم دانستهاند که عبارتند از: مُشک، عود، عنبر، زعفران، کافور، و اسپرک (وَرس). به باور این فقیهان، احادیث یاد شده مخصّص احادیث عام است.<ref>الاستبصار، ج2، ص180؛ مستند الشیعه، ج11، ص373.</ref> برخی از اینان خودداری از دیگر مواد خوشبوکننده را برای احرامگزار مستحب و کاربرد آنها را مکروه دانستهاند.<ref>النهایه، ص219.</ref> | |||
از | |||
از پشتوانههای این سخن، تعبیر «لاینبغی» در برخی احادیثِ عام است که مقصود از آن را کراهت شمردهاند.<ref>ذخیرة المعاد، ج2، ص591؛ قس: الحدائق، ج15، ص416-417.</ref> مهمترین دلیلهای ضعف دیدگاه غیر مشهور، به باور پیروان دیدگاه مشهور (تعمیم مصداقهای طیب) عبارتند از: امکان مناقشه در سند و دلالت احادیث دلالتگر بر حصر، وجود مناط حرمت در همه انواع طیب، وجود اختلاف در این روایتها و فراوانی احادیث عام دلالتگر بر حرمت هرگونه طیب.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص70-71؛ مجمع الفائده، ج6، ص284-285.</ref> برخی فقیهان پسین پیرو این دیدگاه، التزام به سخن مشهور را سازگار با احتیاط شمردهاند.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص322؛ المعتمد، ج4، ص118-120؛ مناسک حج، ص206.</ref> پارهای منابع فقهی با وجود پذیرش نظر مشهور، گویا به پشتوانه ادله یاد شده، حرمت کاربرد این چند ماده یاد شده را مؤکّد میدانند.<ref>نک: المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ قواعد الاحکام، ج1، ص423؛ جامع المقاصد، ج3، ص180.</ref> | |||
بر پایه دیدگاه مشهور، هر چیز که عرفاً | بر پایه دیدگاه مشهور، هر چیز که عرفاً «طیب» بهشمار رود، یعنی هر چیز خوشبو که غرض اصلی یا آشکار از کاربردش بوی خوشِ آن باشد، مشمول حکم حرمت است.<ref>المغنی، ج3، ص293؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520؛ الحدائق، ج15، ص413؛ مستند الشیعه، ج11، ص374.</ref> با اینهمه، در فقه اسلامی درباره صدق عنوان «طیب» بر برخی چیزهای خوشبو اختلافات جدی وجود دارد و همه مصداقهای طیب ممنوع، به باور پیروان مذاهب گوناگون یکسان نیستند.<ref>نک: المجموع، ج7، ص274، 276-279، 280؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص306-307؛ کشف اللثام، ج5، ص345.</ref> مثلاً گیاه حنا را مالک و شافعی و احمد حنبل و امامیان، برخلاف [[ابوحنیفه]]، طیب نمیدانند<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191-192؛ المجموع، ج7، ص282؛ منتهی المطلب، ج2، ص784.</ref> و روغن بنفشه را [[حنبلیان]]، [[مالکیان]] و [[حنفیان]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص456؛ بدائع الصنائع، ج2، ص190؛ المغنی، ج3، ص300.</ref> بر خلاف [[شافعیان]] و برخی امامیان<ref>نک: المجموع، ج7، ص280؛ منتهی المطلب، ج2، ص787؛ المعتمد، ج4، ص192.</ref> طیب بهشمار آوردهاند. همچنین کاجیره (عُصفُر) به باور احمد حنبل و شافعیان و امامیان طیب نیست؛ ولی به باور مالک و محمد بن حسن شیبانی، از حنفیان، طیب است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص126؛ المجموع، ج7، ص282؛ جواهر الکلام، ج18، ص424-425.</ref> بیشتر این مصداقهای مناقشهبرانگیز را میتوان در دو گروه اصلی جای داد: گیاهان خوشبو و خوراکیهای خوشبو. | ||
==برخی مصداقهای بوی خوش== | |||
برخی از مصداقهای بوی خوش عبارت است از: | |||
===گیاهان خوشبو=== | ===گیاهان خوشبو=== | ||
برخی منابع فقهی | برخی منابع فقهی امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ تحریر الاحکام، ج2، ص26-27.</ref> و اهلسنت<ref>المغنی، ج3، ص293-294؛ المجموع، ج7، ص277-278.</ref> گیاهان خوشبو را سهگونه دانستهاند: | ||
1. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته نمیشوند و از آنها عطر گرفته نمیشود، مانند گیاهان صحرایی از جمله اذخر و شببو و درمنه و گلهای میوهها. 2. گیاهانی که بهسبب خوشبو بودن تکثیر میشوند و از آنها عطر هم بهدست میآید؛ مانند گل سرخ، بنفشه، یاسمن و نیلوفر. 3. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته میشوند، ولی از آنها عطر به دست نمیآید؛ مانند گل نرگس، ریحان و مرزنجوش. | |||
بیشینه قریب به اتفاق فقیهان امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص304-305؛ مجمع الفائده، ج6، ص286-287.</ref> و اهلسنت<ref>المغنی، ج3، ص293-294؛ المجموع، ج7، ص277-278.</ref> کاربرد گونه اول از گیاهان خوشبو را بر احرامگزار حرام نمیدانند؛ چنانکه در حدیثی<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص355.</ref> از [[امام صادق(ع)]] کاربرد گیاهان صحرایی یاد شده تجویز گشته است. ولی درباره دوگونه دیگر اختلاف نظر وجود دارد: برخی<ref>المغنی، ج3، ص294؛ المجموع، ج7، ص277؛ تحریر الاحکام، ج2، ص27.</ref> کاربرد گونه دوم و برخی<ref>المغنی، ج3، ص294؛ المجموع، ج7، ص278؛ تحریر الاحکام، ج2، ص27.</ref> از جمله شافعی، استعمال گونه سوم آنها را ممنوع شمردهاند، بهویژه گونه دوم که مصداقهای آن به تصریح برخی فقیهان «طیب» بهشمار میروند. شماری از فقیهان هم در دوگونه اخیر یا یکی از آنها قائل به جواز یا کراهت شدهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ المغنی، ج3، ص294؛ المجموع، ج7، ص276-278.</ref> | |||
بسیاری از فقیهان امامی و اهلسنت کوشیدهاند برای استفاده احرامگزار از گلها با عنوان عام «ریاحین» حکمی فراگیر بیان کنند. برخی فقها<ref>المدونة الکبری، ج1، ص456؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ مستند الشیعه، ج12، ص50.</ref> از جمله مالکیان و بیشتر امامیان، همه ریاحین را مکروه شمردهاند و برخی<ref>الام، ج2، ص161، 165؛ المقنعه، ص432؛ الحدائق، ج15، ص419.</ref> از جمله شافعیان و شماری از امامیان آن را حرام دانستهاند. در فقه حنفی، هر دو قول کراهت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> و حرمت<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص123.</ref> گزارش شده است. پشتوانه برخی قائلان به حرمت، احادیثی<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص353-354؛ التهذیب، ج5، ص307.</ref> است که فقیهان دیگر آنها را اصالتاً یا در مقام جمع میان روایات، بر کراهت حمل کردهاند.<ref>نک: مختلف الشیعه، ج4، ص71-72؛ الحدائق، ج15، ص419؛ مستند الشیعه، ج12، ص50-51.</ref> احادیث یاد شده از پشتوانههای حرمت کاربرد گیاهان گونه دوم در تقسیم سهگانه پیشین است.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص324.</ref> | |||
===خوراکیهای خوشبو=== | |||
به تصریح فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ تحریرالاحکام، ج2، ص26.</ref> و اهلسنت<ref>المغنی، ج3، ص293-294؛ فتح العزیز، ج7، ص456؛ مواهب الجلیل، ج4، ص223.</ref> میوههای خوشبو مانند سیب و نیز عصاره آنها<ref>نک: المبسوط، طوسی، ج1، ص352.</ref> در شمار گونه اول نباتات در تقسیم پیشین قرار میگیرد و خوردن آنها از آن رو که «طیب» بهشمار نمیروند، برای احرامگزار جایز است. در حدیثی<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص356.</ref> از امام صادق(ع) جواز خوردن میوهها چنین تعلیل شده که آنها «طعام» هستند، نه «طیب». البته [[شیخ طوسی]]<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص352.</ref> خودداری از آنها را اولی شمرده است. بوییدن میوههای خوشبو را نیز بیشتر فقیهان جایز دانستهاند<ref>الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج3، ص282؛ تحریر الاحکام، ج2، ص26-27.</ref> ؛ ولی اینکار در برخی احادیث شیعی<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص356؛ التهذیب، ج5، ص305-306.</ref> ممنوع بهشمار رفته و بسیاری از امامیان به پشتوانه همین دلیل، به حرمت بوییدن آنها باور دارند.<ref>نک: مختلف الشیعه، ج4، ص72-73؛ مناسک حج، ص207.</ref> برخی از آنها به پشتوانه ادله دیگر، از تلازم میان خوردن و استشمام، به جواز آن معتقدند.<ref>الحدائق، ج15، ص412-413؛ المعتمد، ج4، ص121-122.</ref> | |||
به تصریح فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ تحریرالاحکام، ج2، ص26.</ref> و اهلسنت<ref>المغنی، ج3، ص293-294؛ فتح العزیز، ج7، ص456؛ مواهب الجلیل، ج4، ص223.</ref> | |||
به باور فقیهان امامی<ref>المقنع، ص231؛ المقنعه، ص397؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص319، 353.</ref> و اهلسنت،<ref>روضة الطالبین، ج6، ص384؛ البحر الرائق، ج3، ص6؛ کشاف القناع، ج2، ص499.</ref> به پشتوانه ادلّه عام و نیز احادیث خاص، از جمله تعبیر «او طعاما فیه طیب»،<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص354؛ التهذیب، ج5، ص71.</ref> خوردن غذایی که شامل مواد معطّر مانند زعفران باشد، بر [[محرمان احرام]] است. البته حرمت خوراک یاد شده منوط بدان است که ماده معطر در غذا مستهلک نشده باشد. مالکیان و برخی حنفیان در صورتی که خوراک آغشته به طیب، مطبوخ و پخته باشد، به سبب استحاله طیب در غذا، خوردن آن را جایز دانستهاند.<ref>الموطّا، ج1، ص330؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231.</ref> | |||
==انواع کاربردهای حرام طیب== | |||
بر پایه مذاهب گوناگون فقهی، در هریک از مصداقهای طیب، یک یا چند کاربرد آن بر احرامگزاران ممنوع است. به گفته شماری از فقیهان امامی،<ref>مجمع الفائده، ج6، ص284؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.</ref> در احادیث مربوطه تنها بر سهگونه کاربرد یعنی بوییدن، تناول کردن و مالیدن عطر تاکید شده است. با این همه، به تصریح برخی امامیان،<ref>مستند الشیعه، ج11، ص376؛ المعتمد، ج4، ص120.</ref> میتوان به پشتوانه اجماع و ادله دیگر «استعمال طیب» را شامل همه گونههای کاربرد بوی خوش دانست. آرای مذاهب گوناگون درباره شمول حکم حرمت بر برخی از انواع کاربرد طیب مختلف است. اما میتوان مهمترین انواع کاربرد بوی خوش را که در بیشتر مذاهب برای احرامگزاران ممنوع بهشمار رفته، چنین برشمرد: | |||
آغشتن بدن و لباس به مواد خوشبوکننده (عطر زدن به بدن و لباس)،<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص122-123؛ المغنی، ج3، ص293-294؛ المجموع، ج7، ص269-271؛ مستند الشیعه، ج11، ص376-378.</ref> خوردن و آشامیدن طیب،<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ المغنی، ج3، ص299؛ المجموع، ج7، ص269؛ جواهر الکلام، ج18، ص323.</ref> مالیدن روغن خوشبو به بدن،<ref>المغنی، ج3، ص300؛ المجموع، ج7، ص274، 279-280؛ الحدائق، ج15، ص500.</ref> [[سرمه کشیدن]] با مواد معطر،<ref>المجموع، ج7، ص269، 281، 353؛ الحدائق، ج15، ص454؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص61.</ref> پوشیدن لباس معطر<ref>المغنی، ج3، ص295؛ مغنی المحتاج، ج1، ص480؛ مدارک الاحکام، ج7، ص325.</ref> و انتفاع از عطر به شکل بخور.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص226؛ المجموع، ج7، ص271-272؛ کشاف القناع، ج2، ص499.</ref> | |||
پشتوانه این سخنان، احادیث عام دلالتگر بر حرمت کاربرد بوی خوش در حال احرام و نیز احادیث خاص دلالتگر بر کاربردهای یاد شده است.<ref>نک: المجموع، ج7، ص271-272؛ شرائع الاسلام، ج1، ص226؛ کشاف القناع، ج2، ص499.</ref> همچنین احادیث دلالتگر بر حرمت کاربرد بوی خوش برای غسل میتِ محرم و نیز احادیث دلالتگر بر حرمت کاربرد روغن خوشبو پیش از احرام را به طریق اَولی دال بر حکم حرمت در موارد یاد شده دانستهاند.<ref>المغنی، ج3، ص293؛ مجمع الفائده، ج6، ص282؛ الحدائق، ج15، ص500-502.</ref> البته درباره برخی انواع یاد شده سخنان نادری جز حرمت، مانند کراهت و جواز، در منابع فقهی یاد شده است؛ از جمله: کراهت کاربرد روغن خوشبو<ref>نک: الدروس، ج1، ص374.</ref> و کراهت کاربرد سرمه خوشبو.<ref>المهذب، ج1، ص221-222.</ref> | |||
کاربرد | |||
از سوی دیگر، به تصریح فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319، 353؛ مدارک الاحکام، ج7، ص327؛ مستند الشیعه، ج11، ص379-380.</ref> و اهلسنت<ref>الام، ج2، ص165-166، 223؛ المغنی، ج3، ص302؛ المجموع، ج7، ص281.</ref> همه کارهای مربوط به مواد خوشبوکننده بر احرامگزار حرام نیست؛ بلکه کارهایی که بهره بردن از بوی خوش (به تعبیر فقها: «استعمال طیب» و «انتفاع طیب») بهشمار نمیروند، جایز است؛ همچون: دیدن و خرید و فروش عطر و عبور کردن از محل فروش عطر. به گفته [[علامه حلی]]، «استعمال طیب» عبارت است از بوییدن عطر، مالیدن آن به بدن و لباس و چسباندن ماده معطر به آن دو به قصد خوشبو شدن.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص315.</ref> به باور او، درباره هرچیز که بیشترین کاربرد آن، خوشبو کردن باشد، دیگر کاربردها مانند خوردن و کاربرد دارو در حال [[احرام]] ممنوع است؛ ولی کاربرد چیزهایی که بیشتر استعمالی چون خوردن یا معالجه دارند، بر احرامگزار جایز است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص306.</ref> | |||
به | |||
== | ==موارد اختلافی کاربردهای حرام طیب== | ||
درباره حکم فقهی برخی کاربردهای بوی خوش در حال احرام، میان مذاهب اسلامی و حتی گاه میان فقیهان یک مذهب فقهی، اختلافنظر وجود دارد یا در منابع فقهی آرای تفصیلی یاد شده است؛ یعنی حرمت کاربرد طیب منوط به تحقّق قیود و شروطی گشته است. برخی از این قبیل کاربردهای بوی خوش عبارتند از: | |||
=== | ===استشمام عمدی بوی خوش=== | ||
بوییدن عطر از روی عمد بر پایه فقه امامی<ref>تحریر الاحکام، ج2، ص26؛ مجمع الفائده، ج6، ص284؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.</ref> و حنبلی<ref>المغنی، ج3، ص301-302.</ref> بر احرامگزار حرام است. شافعیان<ref>فتح العزیز، ج7، ص460.</ref> در برخی مصداقهای طیب مانند گلها و مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص223، 228.</ref> در عطرهای دارای اثر ماندگار (به تعبیر آنان: «طیب مؤنّث») به حرمت استشمام باور دارند. ولی مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص223، 228.</ref> در دیگر عطرها («طیب مذکّر») و حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص123؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> به طور کلی بوییدن را مکروه شمردهاند. به دیدگاه مشهور فقهی، بوییدن گلاب مانند بوییدن گل خوشبو بر محرم ممنوع است<ref>المغنی، ج3، ص300؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ کشاف القناع، ج2، ص499.</ref> ؛ ولی برخی شافعیان استشمام گلاب را بدین استناد که این استفاده کاربرد غالب آن نیست، حرام ندانستهاند.<ref>المجموع، ج7، ص272.</ref> | |||
بوییدن عطر از روی عمد بر پایه فقه | |||
===تماس با ماده خوشبو=== | ===تماس با ماده خوشبو=== | ||
=== | به باور شماری از فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ الوسیله، ص169؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص165؛ المغنی، ج3، ص294-295؛ المجموع، ج7، ص272، 275.</ref> مالیدن دست یا هر نقطه بدن یا لباس به ماده خوشبوکننده، حرام و موجب [[کفاره]] است، بدین شرط که آن ماده مرطوب باشد یا خشک ولی به صورت پودر باشد و یا عین ماده به بدن یا لباس بچسبد و آن را خوشبو کند؛ وگرنه حرام نیست. | ||
بر پایه دیدگاه شماری از فقیهان، | |||
===استفاده از فرش یا فراش معطر=== | |||
بر پایه دیدگاه شماری از فقیهان، کاربرد فرش یا فراش معطر برای نشستن یا خوابیدن اصولاً بر محرم حرام است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ ذخیرة المعاد، ج1، ص592.</ref> ولی اگر بر فرش عطرآلود پارچهای قرار گیرد که مانع خوشبو شدن لباس احرامگزار و تماس با ماده معطر باشد، نشستن یا خوابیدن بر آن بر فرد محرم جایز است.<ref>المجموع، ج7، ص272-273؛ الحدائق، ج15، ص428.</ref> | |||
===نشستن نزد عطرفروش یا شخص خوشبو=== | |||
به باور فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ قواعد الاحکام، ج1، ص473.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص165، 223؛ المغنی، ج3، ص302؛ المجموع، ج7، ص271، 275، 280.</ref> نشستن احرامگزار نزد عطرفروش و نیز کسی که به خود عطر زده، جایز است و به باور برخی از آنها مکروه بهشمار میرود. برخی فقها<ref>جواهر الکلام، ج18، ص331.</ref> جواز این کار را منوط به آن دانستهاند که بوی عطر جذب بدن یا لباس احرامگزار نشود. شماری از فقیهان امامی و اهلسنت در صورتی که قصد او از این کار استشمام بوی خوش باشد، چنین کارهایی را مکروه یا حرام شمردهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ المغنی، ج3، ص301-302؛ المجموع، ج7، ص271.</ref> نشستن در محلی که بخور عطر در آنجا وجود دارد، نیز بر پایه فقه شافعی مکروه است.<ref>نک: المجموع، ج7، ص275.</ref> | |||
===حملکردن عطر در ظرف=== | ===حملکردن عطر در ظرف=== | ||
=== | جابهجا کردن عطر در ظرف دربسته به باور فقیهان حرام نیست<ref>المجموع، ج7، ص275؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315؛ مواهب الجلیل، ج4، ص230-231.</ref> ؛ ولی در صورتی که آن ظرف دربسته نباشد یا جابهجا کردن به قصد استشمام صورت گیرد، شماری از فقیهان به حرمت اینکار باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص301؛ المجموع، ج7، ص272؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315.</ref> | ||
استفاده کردن احرامگزار از لباسی که با مواد معطر مانند زعفران و گلهای خوشبو رنگآمیزی شده، ممنوع است؛ مگر آن که بوی خوش رنگ از میان رفته باشد. | |||
===استنشاق و حقنه ماده معطر=== | |||
استنشاق ماده خوشبو از راه بینی (سَعوط) به باور بسیاری از فقها<ref>الام، ج2، ص166؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ المجموع، ج7، ص269؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج3، ص281.</ref> بر محرم ممنوع است؛ هرچند به باور بعضی، حرام و موجب کفاره نیست.<ref>نک: روضة الطالبین، ج2، ص407؛ المجموع، ج7، ص271.</ref> شماری از فقیهان، حقنه کردن ماده خوشبو را نیز بر احرامگزار حرام شمردهاند.<ref>الام، ج2، ص166؛ تحریر الاحکام، ج2، ص28؛ کشاف القناع، ج2، ص499.</ref> | |||
===کاربرد شویندههای خوشبو=== | |||
بر پایه منابع فقهی، شستن بدن با موادی چون سدر خطمی و اُشنان (گیاهی که پیشتر برای شستوشو بهکار میرفته) در صورتی که آمیخته با خوشبوکننده نباشد، بر احرامگزار حرام نیست.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص389؛ المجموع، ج7، ص355؛ وسائل الشیعه، ج12، ص456-457.</ref> البته بسیاری از فقیهان کاربرد این شویندهها را مکروه واندکی از فقیهان برخی از آنها را ممنوع شمردهاند.<ref>نک: المدونة الکبری، ج1، ص363؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص8؛ المغنی، ج3، ص270-271.</ref> همچنین کاربرد شویندههای جدید مانند شامپو و صابون و خمیر دندان در منابع فقهی اهلسنت تجویز شده<ref>حاشیة رد المحتار، ج2، ص538؛ فقه السنه، ج1، ص666.</ref> و بیشتر فقیهان امامی معاصر از باب [[احتیاط]] خودداری از آنها بهویژه شویندههای معطّر را لازم شمردهاند.<ref>صراط النجاة، ج1، ص227؛ ج2، ص223؛ مناسک حج، ص208.</ref> | |||
===کاربرد لباس رنگ شده با ماده خوشبو=== | |||
به باور فقیهان<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319، 350؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318؛ مواهب الجلیل، ج4، ص214.</ref> استفاده کردن احرامگزار از لباسی که با مواد معطر (طیب) مانند زعفران و گلهای خوشبو رنگآمیزی شده، ممنوع است؛ مگر آن که بوی خوش رنگ از میان رفته باشد. ولی اگر لباس با موادی رنگ شده باشد که عرفا مصداق «طیب» نیستند، کاربرد آن جایز است. مثلاً پوشیدن لباسی که با عُصفُر (گیاهی سرخ رنگ) رنگ شده، به باور [[امامیان]]،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص351.</ref> [[شافعیان]]<ref>المجموع، ج7، ص282.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج3، ص296.</ref> که آن را طیب نمیدانند، جایز و به باور [[حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص126؛ بدائع الصنائع، ج2، ص185.</ref> و [[مالکیان]]<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص215.</ref> که آن را مصداق طیب میشمرند، حرام یا مکروه است. البته مالکیان میان لباس رنگ شده «مُفدَم» که از رنگ خوشبو اشباع شده و «مورَّد» که از رنگ اشباع نشده، تفاوتهایی را برشمردهاند.<ref>نک: مواهب الجلیل، ج4، ص214-215.</ref> | |||
==موارد استثنا== | ==موارد استثنا== | ||
مقصود از خلوق، عطری ویژه مرکب از موادی چون زعفران است که [[کعبه]] با آن خوشبو میشده است.<ref>نک: کشف اللثام، ج5، ص349-350؛ الحدائق، ج15، ص422؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص62.</ref> اندکی از فقیهان این استثنا را افزون بر این عطر خاص، شامل هر عطری شمردهاند که کعبه بدان آغشته میشود.<ref>نک: مسالک الافهام، ج2، ص253-254؛ الحدائق، ج15، ص422؛ مستند الشیعه، ج11، | فقیهان، به ویژه فقهای [[امامی]]، برخی مصداقهای بوی خوش یا کاربردهای آن را از شمول حکم حرمت مستثنا دانستهاند. این موارد عبارتند از: | ||
=== | |||
===خَلوق کعبه=== | |||
===از | |||
به | به باور فقیهان امامی<ref>المقنعه، ص432؛ رسائل المرتضی، ج3، ص66؛ مدارک الاحکام، ج7، ص324.</ref> و شماری از فقیهان [[اهلسنت]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص457؛ مواهب الجلیل، ج4، ص233.</ref> از جمله مالکیان، [[خلوق کعبه]] (عطر ویژه [[پوشش کعبه]]) به پشتوانه احادیث<ref>المصنف، ج4، ص288؛ التهذیب، ج5، ص69؛ وسائل الشیعه، ج12، ص449-450.</ref> از حکم حرمت استشمام بر احرامگزار استثنا گشته و بهره بردن از آن موجب کفاره قلمداد نشده است. البته اگر بدن یا لباس احرامگزار به مقداری فراوان از خلوق کعبه آغشته شود، مالکیان رفع آن را واجب دانستهاند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص233؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص63.</ref> مقصود از خلوق، عطری ویژه مرکب از موادی چون زعفران است که [[کعبه]] با آن خوشبو میشده است.<ref>نک: کشف اللثام، ج5، ص349-350؛ الحدائق، ج15، ص422؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص62.</ref> اندکی از فقیهان این استثنا را افزون بر این عطر خاص، شامل هر عطری شمردهاند که کعبه بدان آغشته میشود.<ref>نک: مسالک الافهام، ج2، ص253-254؛ الحدائق، ج15، ص422؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.</ref> | ||
به دیدگاه شماری از فقیهان، در صورتی که تنها بوی ماده معطر از میان رفته و دو وصف دیگر | ===عطر بازار عطرفروشان میان صفا و مروه=== | ||
به باور فقیهان امامی،<ref>مستند الشیعه، ج11، ص376؛ المعتمد، ج4، ص124-125.</ref> به پشتوانه حدیثی،<ref>نک: الکافی، ج4، ص354.</ref> عبور هنگام [[سعی]] از بازار عطرفروشان که پیشتر در محوطه میان [[صفا]] و [[مروه]] قرار داشته و استشمام بوی عطر موجود در فضای آنجا بر احرامگزار حرام نیست. شماری از فقیهان امامی<ref>مجمع الفائده، ج6، ص289؛ کتاب الحج، ج2، ص94.</ref> و اهلسنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ مواهب الجلیل، ج4، ص220.</ref> به طور کلی عبور از هر بازار عطرفروشی و استشمام بوی آن را در حال احرام جایز و شماری از اهلسنت<ref>نک: المدونة الکبری، ج1، ص456؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> از جمله مالک، آن را مکروه شمردهاند. | |||
===نیاز و اضطرار=== | |||
همه فقیهان امامی<ref>السرائر، ج1، ص545؛ قواعد الاحکام، ج1، ص423؛ مدارک الاحکام، ج7، ص327.</ref> و اهلسنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص190-191؛ المجموع، ج7، ص335؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص61.</ref> در صورت اضطرار و حتی نیاز، کاربرد بوی خوش را برای احرامگزار روا شمردهاند. پشتوانه آنان، احادیث گوناگون<ref>نک: وسائل الشیعه، ج12، ص447-448.</ref> ناظر بر جایز بودن کارهایی چون خوردن، [[سرمه کشیدن]]، استنشاق کردن و مالیدن مواد خوشبو مانند روغن به بدن برای مداوا یا نیازهای ضروری دیگر است. گاهی هم فقیهان از باب جمع میان روایات، مفاد احادیث تجویز کننده عام را بر صورت اضطرار حمل کردهاند.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص190؛ الجوهر النقی، ج5، ص59.</ref> | |||
===استهلاک ماده خوشبوکننده=== | |||
به تصریح فقها<ref>المجموع، ج7، ص273؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520؛ الحدائق، ج15، ص424.</ref> و به پشتوانه احادیث، اگر ماده معطّر مانند زعفران به گونهای با مادهای دیگر مخلوط و در آن مستهلک شود که از نظر عرف، مصداق «طیب» نباشد، کاربرد آن مانند خوردن بر احرامگزار حرام نیست؛ بهویژه اگر همه ویژگیهای آن ماده یعنی بو و رنگ و طعم آن از میان رفته باشد. البته اگر تنها بوی ماده خوشبو باقی مانده باشد، بیشتر فقیهان به حرمت آن باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص299-300؛ فتح العزیز، ج7، ص458؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص314.</ref> به دیدگاه شماری از فقیهان، در صورتی که تنها بوی ماده معطر از میان رفته و دو وصف دیگر باقی مانده باشد، نیز کاربرد آن جایز است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص314؛ الحدائق، ج15، ص427؛ مستند الشیعه، ج11، ص377-378.</ref> | |||
ولی برخی امامیان، حنبلیان و شافعیان در فرضی که طعم یا رنگ باقی مانده باشد، استفاده از آن را ممنوع دانستهاند.<ref>المغنی، ج3، ص300؛ المجموع، ج7، ص273، 282؛ مسالک الافهام، ج2، ص254.</ref> در صورتی که عین ماده خوشبو باقی مانده، ولی بوی آن از میان رفته باشد، مالکیان به ممنوعیت کاربرد آن باور دارند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص228-229.</ref> همچنین در صورتی که بوی ماده خوشبوکننده بر اثر مرور زمان از میان رفته باشد، کاربرد آن به باور بیشتر فقیهان جایز است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ المغنی، ج3، ص295؛ المجموع، ج7، ص273.</ref> ولی مالک در این فرض و نیز در حالی که بر اثر شسته شدن لباس رنگآمیزی شده، عین ماده خوشبو یا رنگ آن باقی مانده و بوی آن از میان رفته باشد، کاربرد آن را مکروه شمرده است.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص214.</ref> | |||
==کفاره بوی خوش== | |||
کاربرد عمدی بوی خوش در حال [[احرام]]، از نگاه فقیهان امامی<ref>الدروس، ج1، ص375؛ قواعد الاحکام، ج1، ص470-471؛ الحدائق، ج15، ص431.</ref> و اهلسنت<ref>الام، ج2، ص166، 224؛ المجموع، ج7، ص377؛ مواهب الجلیل، ج4، ص228.</ref> موجب [[کفاره]] است. در بیشتر منابع پیشین امامی، تنها برخی کاربردهای طیب مشمول کفاره قلمداد شدهاند<ref>نک: مستند الشیعه، ج13، ص266.</ref> ؛ همچنانکه بر پایه احادیث، تنها یک یا دوگونه از این کاربردها از جمله روغن مالیدن و تناول کردن کفاره دارند.<ref>مستند الشیعه، ج13، ص267-269؛ المعتمد، ج4، ص125-128.</ref> با این همه، فقیهان امامی بیشتر به پشتوانه اجماع، همه مصداقهای ممنوع طیب و نیز همه روشهای کاربرد بوی خوش از جمله استفاده آن به صورت عطر، خوراک، بُخور، [[سرمه کشیدن|سرمه]]، رنگ، استنشاق و روغن (پماد) و نیز لمس کردن را مشمول کفاره دانستهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ شرائع الاسلام، ج1، ص226؛ الحدائق، ج15، ص431.</ref> | |||
فقیهان اهلسنت نیز تقریباً همین باور را دارند.<ref>نک: المجموع، ج7، ص269؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص235-238.</ref> اندکی از فقیهان امامی برآنند که کفاره طیب تنها در چند مصداق ویژه طیب که در احادیث یاد شده، مطابق با نظر غیر مشهور واجب است.<ref>الکافی، حلبی، ص204؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص352.</ref> کاربرد عمدی طیب بهدست شخص فاقد حس بویایی (اَخشَم) موجب کفاره است.<ref>المجموع، ج7، ص273؛ جواهر الکلام، ج18، ص335.</ref> از آنجا که حرمت کاربرد بوی خوش، حکمی پیوسته و شامل همه لحظات احرام است، در صورتی که احرامگزار پس از کاربرد آن به سبب فراموشی یا اجبار یا اکراه در زمان مناسب به رفع آن اقدام نکند، کفاره بر او واجب میشود.<ref>المجموع، ج7، ص338، 340؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص12.</ref> همچنین در صورتی که خود به خود مادهای خوشبو به بدن و لباس او بچسبد و او در زایل کردن آن در زمان مناسب اهمال کند،<ref>فتح العزیز، ج7، ص462؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص62.</ref> حنفیان استشمام بوی خوش را موجب کفاره نمیدانند.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ البحر الرائق، ج3، ص4.</ref> | |||
===کفاره بوی خوش در فقه امامی=== | |||
کفاره بوی خوش در فقه امامی، به پشتوانه احادیث، [[قربانی]] کردن یک گوسفند است<ref>قواعد الاحکام، ج1، ص470-471؛ الدروس، ج1، ص375.</ref> ؛ همچنانکه حنفیان نیز کفاره کاربرد عمدی و بدون عذر بوی خوش را همین دانستهاند.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص189-190.</ref> البته وجوب این کفاره منوط به آن است که دستکم یک عضو کامل به ماده خوشبوکننده آغشته شده باشد و در صورت آغشته شدن بخشی از یک عضو به عطر، کفاره آن اطعام یک مسکین (صدقه دادن) است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص122؛ بدائع الصنائع، ج2، ص189-190.</ref> | |||
===کفاره بوی خوش در فقه اهلسنت=== | |||
ولی به باور دیگر مذاهب چهارگانه اهلسنت، بهگونه مطلق و نیز به دیدگاه حنفیان در صورت بهکار بردن طیب به سبب عذر، کفاره بوی خوش عبارت است از تخییر میان سه گزینه: قربانی کردن یک گوسفند، اطعام شش مسکین، و سه روز روزه گرفتن.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ المجموع، ج7، ص377؛ کشاف القناع، ج2، ص524-525.</ref> البته سخنانی دیگر نیز در این مذاهب یاد شده است.<ref>نک: المجموع، ج7، ص377-378.</ref> در پارهای روایتهای شیعی<ref>نک: الکافی، کلینی، ج4، ص353-354؛ الاستبصار، ج2، ص178.</ref> کفاره طیب صدقه دادن یاد شده است که افزون بر مناقشه سندی و دلالتی،<ref>نک: المعتمد، ج4، ص128-129.</ref> در منابع گوناگون فقهی بر موارد ویژه حمل شده است؛ از جمله کفاره کاربرد بوی خوش در حال اضطرار و نیاز، کفاره طیب در صورت جهل و فراموشی، و حمل بر استحباب.<ref>الدروس، ج1، ص375؛ مدارک الاحکام، ج8، ص431؛ الحدائق، ج15، ص432-433.</ref> | |||
===کفاره در صورت جهل و فراموشی و اضطرار=== | |||
کاربرد طیب به سبب جهل یا اشتباه و یا فراموشی، به باور مشهور فقیهان امامی<ref>قواعد الاحکام، ج1، ص472؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص317، 350؛ ج8، ص13؛ مدارک الاحکام، ج8، ص431.</ref> و شماری از فقیهان اهلسنت<ref>المغنی، ج3، ص528؛ المجموع، ج7، ص338.</ref> از جمله بیشتر حنبلیان و شافعیان، مشمول کفاره نیست. ولی دیگر فقیهان اهلسنت در صورت کاربرد بوی خوش به سبب فراموشی یا جهل نیز کفاره را واجب دانستهاند.<ref>المغنی، ج3، ص527؛ المجموع، ج7، ص343.</ref> حتی برخی شافعیان در صورت کاربرد چیزی خوشبو با علم به حکم و جهل به وجوب کفاره یا ناآگاهی از طیب بودن آن (جهل به موضوع) به وجوب کفاره باور دارند.<ref>المجموع، ج7، ص340.</ref> اگر کاربرد بوی خوش برآمده از اکراه باشد، کفاره واجب نیست.<ref>المجموع، ج7، ص340؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.</ref> | |||
در موارد اضطرار به کاربرد طیب، گاهی ادای کفاره واجب بهشمار رفته است؛ از جمله درباره کاربرد روغن یا داروی خوشبو.<ref>نک: المبسوط، طوسی، ج1، ص350-351؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> | |||
===تداخل کفارات=== | |||
اگر احرامگزار به گونه مکرّر به کاربرد بوی خوش اقدام کند، به باور شماری از فقیهان، در صورتی که این کارها در یک زمان صورت گیرد، تنها یک کفاره و در غیر این صورت، کفارههای گوناگون واجب خواهد شد.<ref>الخلاف، ج2، ص299؛ المغنی، ج3، ص527؛ المجموع، ج7، ص376.</ref> | |||
شماری دیگر در صورت تقارب زمانی وقوع اسباب گوناگون (اتحاد مجلس)، به تداخل کفارات (وجوب یک کفاره) باور دارند و بعضی اتحاد صنف را معیار تداخل شمردهاند.<ref>نک: المجموع، ج7، ص378-379، 382؛ الحدائق، ج15، ص552؛ جواهر الکلام، ج20، ص435-436.</ref> | |||
==سایر احکام== | |||
افزون بر حکم اصلی [[حرمت]] کاربرد بوی خوش در حال [[احرام]]، احکامی دیگر نیز درباره موضوع بوی خوش وجود دارد که مهمترین آنها چگونگی تحلّل [[محرم]] از طیب در احرام [[حج]] و [[عمره]] است. این احکام عبارتند از: | |||
===تحلّل از طیب=== | |||
به باور فقیهان امامی،<ref>النهایه، ص245-246؛ السرائر، ج1، ص580؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص343، 439.</ref> در احرام عمره خواه [[مفرده]] و خواه [[تمتع]]، با انجام شدن [[حلق]] یا [[تقصیر]]، کاربرد بوی خوش بر احرامگزار حلال میشود. در احرام [[حج قران]] و [[حج افراد|افراد]] به پشتوانه احادیث، با انجام حلق یا تقصیر پس از دیگر اعمال [[منا]] یعنی [[رمی جمره عقبه]] و [[قربانی کردن]]،<ref>مدارک الاحکام، ج8، ص105.</ref> تحلّل از طیب حاصل میگردد.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ السرائر، ج1، ص601؛ الوسیله، ص187.</ref> | |||
برخی فقها<ref>الدروس، ج1، ص455.</ref> این تحلّل را منوط به آن دانستهاند که [[طواف]] و [[سعی]] پیش از اعمال منا انجام شده باشد. ولی دیگر افراد آنان، به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را نپذیرفتهاند.<ref>الحدائق، ج17، ص258-259؛ جواهر الکلام، ج19، ص257.</ref> به باور مشهور فقیهان امامی،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص376-377؛ الحدائق، ج17، ص250.</ref> به دلیل احادیث گوناگون،<ref>نک: الحدائق، ج17، ص252-253؛ جواهر الکلام، ج19، ص251-252؛ وسائل الشیعه، ج14، ص232-236.</ref> در احرام حج تمتع با حصول تحلّل اول (وقوع حلق یا تقصیر پس از رمی جمره عقبه و ذبح قربانی<ref>الدروس، ج1، ص455؛ الحدائق، ج17، ص261؛ جواهر الکلام، ج19، ص256.</ref> حرمت کاربرد بوی خوش پایان نمیپذیرد، مگر آنکه پیشتر طواف زیارت ادا شده باشد. البته مفاد بعضی روایات<ref>نک: الحدائق، ج17، ص253-255؛ جواهر الکلام، ج19، ص254.</ref> در منابع شیعی بر حلّیت طیب پس از تحلّل اول (حلق یا تقصیر) دلالت دارد که فقیهان آنها را قابل تخصیص شمرده یا بر [[تقیه]] یا بر غیر حج تمتع حمل کردهاند.<ref>مدارک الاحکام، ج8، ص103-104؛ الحدائق، ج17، ص255-257؛ المعتمد، ج5، ص324-325.</ref> | |||
ولی به پشتوانه روایتهای پیشین، [[ابن ابیعقیل عمانی]] و اندکی دیگر از فقیهان در حج تمتع بهکراهت کاربرد بوی خوش پس از تحلّل اول تا هنگام تحلّل دوم باور دارند.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص298؛ مدارک الاحکام، ج8، ص105؛ قس: جواهر الکلام، ج19، ص254.</ref> اندکی از فقیهان امامی، برخلاف نظر مشهور، برآنند که در صورت تقدّم طواف زیارت بر اعمال منا در حج قران یا افراد یا به سبب اضطرار در حج تمتع، با ادای طواف و سعی، تحلّل از طیب حاصل میشود.<ref>نک: مسالک الافهام، ج2، ص324-325؛ مدارک الاحکام، ج8، ص106؛ جواهر الکلام، ج19، ص258.</ref> در احرام حج تمتع، تحلّل از بوی خوش پس از تحلل دوم تحقّق مییابد و تحلّل دوم به باور شماری از فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ شرائع الاسلام، ج1، ص198؛ قواعد الاحکام، ج1، ص445.</ref> پس از ادای [[طواف]] و [[نماز طواف]]<ref>جواهر الکلام، ج19، ص258.</ref> و به باور بیشتر آنان<ref>الکافی، حلبی، ص216؛ الدروس، ج1، ص455؛ مسالک الافهام، ج2، ص324.</ref> پس از انجام دادن سعی حاصل میگردد و پشتوانه آن احادیث و استصحاب است.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص300؛ مدارک الاحکام، ج8، ص106؛ الحدائق، ج17، ص261-262.</ref> | |||
بر پایه فقه امامی،<ref>النهایه، ص263؛ السرائر، ج1، ص602؛ شرائع الاسلام، ج1، ص198.</ref> کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از [[طواف زیارت]] تا هنگام ادای [[طواف نساء]] مکروه است. فقیهان مقصود از نهی را در صحیحه محمد بن اسماعیل<ref>الاستبصار، ج2، ص290.</ref> که اینکار را تا طواف نساء ممنوع شمرده است، کراهت دانسته یا آن را بر وجوهی دیگر قابل حمل شمردهاند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج8، ص345؛ مدارک الاحکام، ج8، ص109؛ الحدائق، ج17، ص271.</ref> | |||
===حصول تحلل در فقه اهلسنت=== | |||
به باور فقیهان اهلسنت، در عمره مفرده و نیز عمره تمتع، با حصول تحلل که با انجام شدن حلق یا تقصیر تحقق مییابد، همه [[محرمات احرام]] از جمله بهره بردن از بوی خوش بر شخص محرم حلال میشود.<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص403؛ المغنی، ج3، ص409، 411؛ المجموع، ج8، ص232.</ref> بر پایه دیدگاه مشهور در فقه اهلسنت،<ref>المغنی، ج3، ص467؛ المجموع، ج8، ص224-225.</ref> در حج با انجام شدن دو کار از سه واجب حج یعنی رمی جمره عقبه، حلق یا تقصیر و طواف، تحلل اول رخ میدهد و با انجام شدن کار سوم، تحلل دوم یا تحلل اکبر حاصل میشود. البته به باور برخی، تحلل اول با رمی جمره عقبه و بر پایه نظری دیگر، با حلق محقق میگردد.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص140-142؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج2، ص45.</ref> | |||
از دیدگاه فقیهانی که حلق را «نُسک» نمیدانند، تحلل اول با انجام شدن یکی از دو کار دیگر تحقق مییابد.<ref>فتح العزیز، ج7، ص373-374؛ المجموع، ج8، ص224-225.</ref> به باور فقیهان مذاهب اهلسنت جز مالکیان، پس از تحلل اول، جز مباشرت جنسی و [[نکاح]] همه محرمات احرام از جمله کاربرد بوی خوش بر محرم حلال میشود.<ref>الام، ج2، ص164-165، 241؛ المغنی، ج3، ص462-463؛ المجموع، ج8، ص225.</ref> پشتوانه این نظر، چند روایت و نیز گزارش [[عایشه]] از حج [[پیامبر(ص)]] است که پیامبر پیش از ادای طواف زیارت بوی خوش بهکار برد.<ref>نک: المغنی، ج3، ص462-463.</ref> ولی مالکیان به پشتوانه سخنی از [[عمر بن خطاب]] بر آنند که پس از تحلل اول، کاربرد بوی خوش هم بر احرامگزار حلال نمیشود و حرمت آن تا هنگام تحلل دوم ادامه دارد.<ref>المغنی، ج3، ص463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص185.</ref> شافعی استناد به روایت عمر را نپذیرفتهاست.<ref>الام، ج7، ص227.</ref> به باور شافعیان، پس از تحلّل اول تا حصول تحلّل دوم، کاربرد بوی خوش جایز و بلکه مستحب است.<ref>المجموع، ج8، ص233-234.</ref> | |||
===وجوب زایل کردن عطر از بدن و لباس=== | |||
اگر هنگام احرام بدن یا لباس احرامگزار بیاختیار یا با اختیار آغشته به عطر شود، به دیدگاه همه فقیهان امامی<ref>النهایه، ص219؛ السرائر، ج1، ص545؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص223.</ref> برطرف کردن بوی خوش از بدن و لباس با روشهایی چون شستن یا عوض کردن آن واجب است. این وجوب، فوری است.<ref>جواهر الکلام، ج18، ص332.</ref> بیشتر فقیهان به پشتوانه احادیث، برآنند که احرامگزار خود میتواند به رفع بوی خوش بپردازد. حتی اندکی از آنها به پشتوانه احادیث یاد شده گفتهاند که اگر ازاله بوی خوش مستلزم بوییدن باشد، استشمام هم جایز است.<ref>الحدائق، ج15، ص425-426؛ مستند الشیعه، ج11، ص379.</ref> | |||
ولی برخی از آنها باور دارند که احرامگزار نباید خود این کار را انجام دهد؛ بلکه لازم است فردی غیر محرم را به این کار وادارد یا با واسطه ابزاری این کار را انجام دهد تا عطر را لمس نکند.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص326.</ref> شماری از فقیهان درخواست رفع بوی خوش از غیرمحرم را مستحب دانستهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ المغنی، ج3، ص527؛ المجموع، ج7، ص275.</ref> | |||
اگر احرامگزار اندکی آب همراه داشته باشد که برای رفع بوی خوش و [[وضو]] گرفتن کافی نباشد، شماری از فقیهان به وجوب زایل کردن بوی خوش با آب و [[طهارت]] با [[تیمم]] باور دارند؛ زیرا طهارت با آب دارای بدل است. برخی به [[تخییر]] باور دارند. ولی دیگر فقیهان برآنند که طهارت با آب مقدّم است و کاربرد بوی خوش به سبب فقدان آب جایز بهشمار میرود.<ref>المجموع، ج7، ص275؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص310؛ ج8، ص13؛ جواهر الکلام، ج18، ص333.</ref> شماری از فقیهان در صورت اصابه بوی خوش در وقت، طهارت را مقدم شمردهاند و در غیر این صورت، ازاله بو را مقدم دانستهاند.<ref>الحدائق، ج15، ص427.</ref> | |||
===وجوب گرفتن بینی از بوی خوش=== | |||
در صورتی که احرامگزار ناخواسته در فضای آکنده از بوی خوش قرار گیرد، به باور فقیهان امامی،<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص325؛ کشف الغطاء، ج2، ص106؛ مستند الشیعه، ج11، ص376-377.</ref> به پشتوانه احادیث،<ref>التهذیب، ج5، ص305.</ref> واجب است بینی خود را بگیرد تا بوی خوش را استشمام نکند. همچنین است هنگامی که احرامگزار مضطر به دیگر کاربردهای مواد خوشبو مانند لمس کردن یا خوردن شود یا به تصرفات مجاز در مواد خوشبو مانند خرید و فروش بپردازد<ref>النهایه، ص219.</ref> ؛ زیرا اضطرار به یکگونه کاربرد بوی خوش، موجب جواز کاربردهای دیگر آن نمیگردد، بلکه باید به مورد اضطرار اکتفا شود.<ref>الحدائق، ج15، ص422-423؛ مستند الشیعه، ج11، ص376-377.</ref> البته شماری از فقیهان گفتهاند که امر به گرفتن بینی در احادیث یاد شده، قابل حمل بر استحباب است.<ref>الاستبصار، ج2، ص180-181.</ref> | |||
به | ===حرمت گرفتن بینی از بوی بد=== | ||
به باور مشهور فقیهان امامی،<ref>المقنعه، ص432؛ النهایه، ص219؛ الدروس، ج1، ص374.</ref> به پشتوانه احادیثی<ref>وسائل الشیعه، ج12، ص452-453.</ref> از امامان(ع) هرگاه احرامگزار در معرض بوی ناخوشایند قرار گیرد، گرفتن بینی برای احتراز از استشمام بوی بد حرام است، هرچند انجام دادن این کار موجب کفاره نیست.<ref>مناسک حج، ص208.</ref> البته شماری از فقیهان<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص325؛ کفایة الاحکام، ج1، ص298.</ref> از باب احتیاط به این حکم ملتزم شدهاند. به باور برخی از باورداران به حرمت، دلالت احادیث یاد شده بر حرمت خدشهناپذیر است.<ref>کتاب الحج، ج2، ص95-97.</ref> | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/926221/فقه-حج-نقد-و-بررسی-پاره-ای-از-مسائل-مناسک-2 | *[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1218364/فقه-و-مناسک-حج-در-اتباط-با-امور-پزشکی-و-بهداشتی فقیهی، سید محمدعلی، فقه و مناسک حج در ارتباط با امور پزشکی و بهداشتی، مجله میقات حج، تابستان 1391 - شماره 80 (14 صفحه - از 58 تا 71).] | ||
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/926221/فقه-حج-نقد-و-بررسی-پاره-ای-از-مسائل-مناسک-2 مختاری، رضا، فقه حج: نقد و بررسی پاره ای از مسائل مناسک -2، مجله میقات حج، زمستان 1385 - شماره 58 (32 صفحه - از 81 تا 112).] | |||
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/95779/نکته-ها-5?q=بوی خوش در احرام مختاری، رضا، نکتهها (5)، مجله فقه اهلبیت، بهار 1383 - شماره 37 (20 صفحه - از 147 تا 166).] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۵۰: | خط ۲۳۵: | ||
| عنوان = بوی خوش | | عنوان = بوی خوش | ||
| نویسنده = | | نویسنده = سیدرضا هاشمی | ||
}} | }} | ||
*''' | *'''الاستبصار''': الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363ش. | ||
*''' | *'''الاستذکار''': ابن عبدالبر (درگذشت 463ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دارالکتب العلمیه، 2000م. | ||
*''' | *'''اضواء البیان''': محمد امین الشنقیطی (درگذشت 1393ق.)، بیروت، دارالفکر، 1415ق. | ||
*''' | *'''اعانة الطالبین''': السید البکری الدمیاطی (درگذشت 1310ق.)، بیروت، دارالفکر، 1418ق. | ||
*''' | *'''الام''': الشافعی (م 204ق.)، بیروت، دارالفکر، 1403ق. | ||
*''' | *'''البحر الرائق''': ابونجیم المصری (درگذشت 970ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق. | ||
*''' | *'''بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (درگذشت 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق. | ||
*''' | *'''تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (درگذشت 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق. | ||
*''' | *'''تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (درگذشت 535/539ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق. | ||
*''' | *'''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (درگذشت 726ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق. | ||
*''' | *'''تنویر الحوالک''': السیوطی (درگذشت 911ق.)، به کوشش محمد الخالدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418. | ||
*''' | *'''تهذیب الاحکام''': الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش. | ||
*''' | *'''جامع المقاصد''': الکرکی (درگذشت 940ق.)، قم، آل البیت:، 1411ق. | ||
*''' | *'''الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (درگذشت 690ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405ق. | ||
*''' | *'''جواهر الکلام''': النجفی (درگذشت 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی. | ||
*''' | *'''الجوهر النقی''': الماردینی (750ق.)، دارالفکر. | ||
*'''حاشیة | *'''حاشیة الدسوقی''': الدسوقی (درگذشت 1230ق.)، احیاء الکتب العربیه. | ||
*''' | *'''حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (درگذشت 1252ق.)، بیروت، دارالفکر، 1415ق. | ||
*''' | *'''الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (درگذشت 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش. | ||
*''' | *'''الخلاف''': الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق. | ||
*''' | *'''الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (درگذشت 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق. | ||
*''' | *'''ذخیرة المعاد''': محمد باقر السبزواری (درگذشت 1090ق.)، آل البیت:. | ||
*''' | *'''رسائل المرتضی''': السید المرتضی (درگذشت 436ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دارالقرآن، 1405ق. | ||
*''' | *'''روضة الطالبین''': النووی (درگذشت 676ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه. | ||
*''' | *'''السرائر''': ابن ادریس (درگذشت 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق. | ||
*''' | *'''شرائع الاسلام''': المحقق الحلی (درگذشت 676ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، 1409ق. | ||
*'''الشرح الکبیر''': | *'''الشرح الکبیر''': ابوالبرکات (درگذشت 1201ق.)، مصر، داراحیاء الکتب العربیه. | ||
*''' | *'''الشرح الکبیر''': عبدالرحمن بن قدامه (درگذشت 682ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه. | ||
*''' | *'''الصحاح''': الجوهری (درگذشت 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دارالعلم للملایین، 1407ق. | ||
*'''صحیح | *'''صحیح البخاری''': البخاری (درگذشت 256ق.)، بیروت، دارالفکر، 1401ق. | ||
*'''صحیح مسلم''': | *'''صحیح مسلم بشرح النووی''': النووی (درگذشت 676ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407ق. | ||
*''' | *'''صحیح مسلم''': مسلم (درگذشت 261ق.)، بیروت، دارالفکر. | ||
*''' | *'''صراط النجاة''': میرزا جواد التبریزی، برگزیده، 1416ق. | ||
*''' | *'''الطبقات الکبری''': ابن سعد (درگذشت 230ق.)، بیروت، دارصادر. | ||
*''' | *'''عمدة القاری''': العینی (درگذشت 855ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی. | ||
*''' | *'''العین''': خلیل (درگذشت 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دارالهجره، 1409ق. | ||
*'''الفقه الاسلامی و ادلته''': وهبة الزحیلی، دمشق، دارالفکر، | *'''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت 623ق.)، دارالفکر. | ||
*'''الفقه الاسلامی و ادلته''': وهبة الزحیلی، دمشق، دارالفکر، 1418ق. | |||
*'''فقه السنه''': سید سابق، بیروت، دارالکتاب العربی. | *'''فقه السنه''': سید سابق، بیروت، دارالکتاب العربی. | ||
*'''الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت''': عبدالرحمن الجزیری، محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، | *'''الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت''': عبدالرحمن الجزیری، محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، 1419ق. | ||
*''' | *'''قواعد الاحکام''': العلامة الحلی (درگذشت 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1413ق. | ||
*''' | *'''الکافی فی الفقه''': ابوالصلاح الحلبی (درگذشت 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین7، 1403ق. | ||
*''' | *'''الکافی''': الکلینی (درگذشت 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1375ش. | ||
*''' | *'''کتاب الحج''': تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، 1400ق. | ||
*''' | *'''کشاف القناع''': منصور البهوتی (درگذشت 1051ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق. | ||
*''' | *'''کشف اللثام''': الفاضل الهندی (درگذشت 1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق. | ||
*''' | *'''کفایة الاحکام (کفایة الفقه)''': محمد باقر السبزواری (درگذشت 1090ق.)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، 1423ق. | ||
*''' | *'''لسان العرب''': ابن منظور (درگذشت 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق. | ||
*''' | *'''المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه. | ||
*''' | *'''المبسوط''': السرخسی (درگذشت 483ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق. | ||
*''' | *'''مجمع الزوائد''': الهیثمی (درگذشت 807ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402ق. | ||
*''' | *'''مجمع الفائدة و البرهان''': المحقق الاردبیلی (درگذشت 993ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416ق. | ||
*''' | *'''المجموع شرح المهذب''': النووی (درگذشت 676ق.)، دارالفکر. | ||
*''' | *'''المحلی بالآثار''': ابن حزم الاندلسی (درگذشت 456ق.)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دارالفکر. | ||
*''' | *'''مختلف الشیعه''': العلامة الحلی (درگذشت 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412ق. | ||
*''' | *'''مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت 1009ق.)، قم، آل البیت:، 1410ق. | ||
*''' | *'''المدونة الکبری''': مالک بن انس (درگذشت 179ق.)، مصر، مطبعة السعاده. | ||
*''' | *'''المراسم العلویه''': سلار حمزة بن عبدالعزیز (درگذشت 448ق.)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت''':، 1414ق. | ||
*''' | *'''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام''': الشهید الثانی (درگذشت 965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416ق. | ||
*''' | *'''مستند الشیعه''': احمد النراقی (درگذشت 1245ق.)، قم، آل البیت:، 1415ق. | ||
*''' | *'''مسند احمد''': احمد بن حنبل (درگذشت 241ق.)، بیروت، دارصادر. | ||
*''' | *'''المصنّف''': ابن ابیشیبه (درگذشت 235ق.)، به کوشش سعید محمد، دارالفکر، 1409ق. | ||
*''' | *'''المعتمد فی شرح المناسک''': محاضرات الخوئی (درگذشت 1413ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق. | ||
*''' | *'''معجم علوم القرآن''': ابراهیم محمد الجرمی، دمشق، دارالقلم، 1422ق. | ||
*''' | *'''مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (درگذشت 977ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1377ق. | ||
*''' | *'''المغنی''': عبدالله بن قدامه (درگذشت 620ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه. | ||
*''' | *'''المقنع''': الصدوق (درگذشت 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی7، 1415ق. | ||
*''' | *'''المقنعه''': المفید (درگذشت 413ق.)، قم، نشر اسلامی، 1410ق. | ||
*''' | *'''من لا یحضره الفقیه''': الصدوق (درگذشت 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق. | ||
*'''مناسک | *'''مناسک حج (محشی)''': محمدرضا محمودی، تهران، مشعر، 1429ق. | ||
*'''منتهی المطلب''': العلامة الحلی (درگذشت | *'''منتهی المطلب''': العلامة الحلی (درگذشت 726ق.)، چاپ سنگی. | ||
*'''مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (درگذشت | *'''مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (درگذشت 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1416ق. | ||
*'''الموطّا''': مالک بن انس (درگذشت | *'''الموطّا''': مالک بن انس (درگذشت 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1406ق. | ||
*'''المهذب''': القاضی ابن البراج (درگذشت | *'''المهذب''': القاضی ابن البراج (درگذشت 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق. | ||
*'''النهایه''': الطوسی (درگذشت | *'''النهایه''': الطوسی (درگذشت 460ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، 1400ق. | ||
*'''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (درگذشت | *'''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (درگذشت 1104ق.)، قم، آل البیت:، 1412ق. | ||
*'''الوسیلة الی نیل الفضیله''': ابن حمزه (درگذشت | *'''الوسیلة الی نیل الفضیله''': ابن حمزه (درگذشت 560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==مقالات مرتبط== | ==مقالات مرتبط== | ||
* [[بوی خوش (فتاوای مراجع)]] | * [[بوی خوش (فتاوای مراجع)]] | ||
خط ۳۱۹: | خط ۴۰۰: | ||
[[رده:محرمات احرام]] | [[رده:محرمات احرام]] | ||