در حال ویرایش تعرب بعد الهجره
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[آذر]]|روز=[[۲۲]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi }} | |||
'''تعرب بعد الهجره''' بازگشت به بادیه پس از [[هجرت]] به [[مدینه منوره]] است. | |||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۵: | ||
بر این اساس، در دوران هجرت به مدینه، آنان که هجرت نمیکردند، همچنان بر نام اول خود یعنی بادیهنشین باقی میماندند.<ref>احکام القرآن، ج2، ص569.</ref> در باور برخی محققان، بادیهنشینی و بداوت که در این معنا آمده، ویژه قوم عرب نیست؛ اما در منابع کهن، تنها در باره مردم جزیرة العرب به کار رفته است.<ref>المفصل، ج16، ص180.</ref> از این رو، در توضیح عبارت تعرب بعد الهجره، میتوان نتیجه گرفت که بادیهنشینی شامل سکونت در سرزمینهای جزیرة العرب و حجاز بوده و یا به مکه اختصاص داشته<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص154.</ref> و مصداق حقیقی هجرت، مدینه بوده است که پس از تشکیل جامعه نوپای اسلامی، ماهیت فرهنگی و دینی متفاوتی یافته بود. | بر این اساس، در دوران هجرت به مدینه، آنان که هجرت نمیکردند، همچنان بر نام اول خود یعنی بادیهنشین باقی میماندند.<ref>احکام القرآن، ج2، ص569.</ref> در باور برخی محققان، بادیهنشینی و بداوت که در این معنا آمده، ویژه قوم عرب نیست؛ اما در منابع کهن، تنها در باره مردم جزیرة العرب به کار رفته است.<ref>المفصل، ج16، ص180.</ref> از این رو، در توضیح عبارت تعرب بعد الهجره، میتوان نتیجه گرفت که بادیهنشینی شامل سکونت در سرزمینهای جزیرة العرب و حجاز بوده و یا به مکه اختصاص داشته<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص154.</ref> و مصداق حقیقی هجرت، مدینه بوده است که پس از تشکیل جامعه نوپای اسلامی، ماهیت فرهنگی و دینی متفاوتی یافته بود. | ||
از همین رو است که برخی واژهشناسان، بدون اشاره به نام شهری خاص، تعرب بعد الهجره را بازگشت هجرتکنندگان از شهر و رفتن به میان بادیهنشینان دانستهاند.<ref>لسان العرب، ج1، ص588؛ تهذیب اللغه، ج2، ص219؛ تاج العروس، ج2، ص224، «عرب. </ref> بدین سان، آنان بدون اشاره به مدینه، دوگانه متقابل تعرب و هجرت را به صورت عامتر توضیح دادهاند. | از همین رو است که برخی واژهشناسان، بدون اشاره به نام شهری خاص، تعرب بعد الهجره را بازگشت هجرتکنندگان از شهر و رفتن به میان بادیهنشینان دانستهاند.<ref>لسان العرب، ج1، ص588؛ تهذیب اللغه، ج2، ص219؛ تاج العروس، ج2، ص224، «عرب. </ref> بدین سان، آنان بدون اشاره به مدینه، دوگانه متقابل تعرب و هجرت را به صورت عامتر توضیح دادهاند. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۳: | ||
اینکه گفتهاند هجرت به مدینه و بازگشت به بادیه در مواردی مانند انجام کارهای شخصی و معیشتی یا در باره کسی مانند [[ | اینکه گفتهاند هجرت به مدینه و بازگشت به بادیه در مواردی مانند انجام کارهای شخصی و معیشتی یا در باره کسی مانند [[سعدابیوقاص]] که در ستیز [[امیرالمؤمنین(ع)]] و [[معاویه]]، در قصر خود در بادیه سکونت کرد، مجاز بوده، <ref>کشف غیاهب الظلام، ج1، ص336.</ref> ادعایی بدون دلیل است؛ زیرا موارد همانند دیگر نیز در دست است که مسلمانان بیرون آمدن از مدینه را حتی پس از دوره پیامبر(ص) تعرب میدانستند.<ref>نک: انساب الاشراف، ج2، ص386؛ اخبار الدولة العباسیه، ص107.</ref> بر این اساس، گر چه پس از فتح یا وفات پیامبر هجرت پایان گرفت، نهی از تعرب پایان نیافت. | ||
==تعرب پس از فتح مکه== | ==تعرب پس از فتح مکه== | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۱: | ||
امیرالمؤمنین در نامهای به معاویه یادآوری کرده که هجرت از روز فتح مکه که برادر معاویه، [[یزید بن ابوسفیان]]، به اسارت درآمد، پایان یافت.<ref>نهج البلاغه، شرح عبده، ج3، ص122-123؛ نک: امتاع الاسماع، ج6، ص262.</ref> به نقل از | امیرالمؤمنین در نامهای به معاویه یادآوری کرده که هجرت از روز فتح مکه که برادر معاویه، [[یزید بن ابوسفیان]]، به اسارت درآمد، پایان یافت.<ref>نهج البلاغه، شرح عبده، ج3، ص122-123؛ نک: امتاع الاسماع، ج6، ص262.</ref> به نقل از خلیفه دوم آوردهاند که هجرت پس از وفات پیامبر(ص) به پایان رسید.<ref>سنن النسائی، ج7، ص146.</ref> اما در گزارشهای متعدد، تصریح شده که پس از فتح مکه، پیامبر(ص) بر اسلام و جهاد، نه هجرت، بیعت میکرد.<ref>دلائل النبوه، ج5، ص109؛ المعرفة و التاریخ، ج1، ص400.</ref> | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۵: | ||
در روزگار امیر المؤمنین(ع) کسانی دچار تعرب بعد الهجره شدند و در منابع همچنان این عبارت در همان معنای منفی در باره آنها به کار رفته است. از جمله آوردهاند که جریر به منطقه | در روزگار امیر المؤمنین(ع) کسانی دچار تعرب بعد الهجره شدند و در منابع همچنان این عبارت در همان معنای منفی در باره آنها به کار رفته است. از جمله آوردهاند که جریر به منطقه سرات از سرزمینهای [[جزیرة العرب]] رفت و تعرب بعد الهجره بر او صدق کرد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص386.</ref> در گزارشی در باره وضع ناگوار [[اهل بیت]] در مدینه هنگام سلطه [[ابنزبیر]] بر مکه آمده که ابنعباس و برخی دیگر از [[حرمین]] بیرون آمدند و به [[طائف]] رفتند. از [[حضرت سجاد(ع)]] نیز خواسته شد که از مدینه بیرون رود؛ اما ایشان این کار را مصداق تعرب بعد الهجره دانست.<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص107.</ref> | ||
==گسترش معنایی== | ==گسترش معنایی== | ||
خط ۳۰۸: | خط ۳۰۴: | ||
* '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت، 1412ق. | * '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت، 1412ق. | ||
[[ | [[Category:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
[[رده: | |||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] |