در حال ویرایش جاهلیت
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==معنای جاهلیت== | ==معنای جاهلیت== | ||
===واژهشناسی=== | === واژهشناسی === | ||
«جاهلیت» از ریشه «ج ـ ه ـ ل» به معنای نادانی، خشونت، و تکبر همراه عصبیت<ref>نک: تصحیفات المحدثین، ج1، ص291.</ref> در تضاد با علم یا حِلم است.<ref>الایضاح، ج1، ص156؛ الصحاح، ج4، ص1663؛ لسان العرب، ج1، ص129، «جهل. </ref>بر این پایه، گفتهاند که مردم عرب پیش از [[اسلام]] در ناآگاهی و غرور و خشونت غوطهور بودند. با ظهور اسلام، این وضع دگرگون شد و بردباری و خردمندی و حکمت جای آن را گرفت.<ref>خدا و انسان در قرآن، ص262-283؛ مفاهیم اخلاقی، ص113-116؛ جاهلیة القرن العشرین، ص8.</ref> ساختار قبیلهای شکل یافته بر پایه روابط خونی، تغییر یافت و جای آن را [[توحید]] و برادری ایمانی گرفت.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص113-116.</ref> مدافعان این تحلیل، نشانهای از آن را در برخی اشعار پیش از اسلام یافته و با استناد به آن، کاربردهای قرآنی «الجاهلیه» را تبیین نمودهاند.<ref>نک: جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص244-264؛ مفاهیم اخلاقی، ص96-101.</ref> دانشنامهها و دائرة المعارفهای معاصر همین دیدگاه را پی گرفته و با استخراج معنای جاهلیت از ریشه جهل، به تفسیر و تحلیل آن پرداختهاند.<ref>نک: دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص510؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج17، ص440؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ص441-465.</ref> | «جاهلیت» از ریشه «ج ـ ه ـ ل» به معنای نادانی، خشونت، و تکبر همراه عصبیت<ref>نک: تصحیفات المحدثین، ج1، ص291.</ref> در تضاد با علم یا حِلم است.<ref>الایضاح، ج1، ص156؛ الصحاح، ج4، ص1663؛ لسان العرب، ج1، ص129، «جهل. </ref>بر این پایه، گفتهاند که مردم عرب پیش از [[اسلام]] در ناآگاهی و غرور و خشونت غوطهور بودند. با ظهور اسلام، این وضع دگرگون شد و بردباری و خردمندی و حکمت جای آن را گرفت.<ref>خدا و انسان در قرآن، ص262-283؛ مفاهیم اخلاقی، ص113-116؛ جاهلیة القرن العشرین، ص8.</ref> ساختار قبیلهای شکل یافته بر پایه روابط خونی، تغییر یافت و جای آن را [[توحید]] و برادری ایمانی گرفت.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص113-116.</ref> مدافعان این تحلیل، نشانهای از آن را در برخی اشعار پیش از اسلام یافته و با استناد به آن، کاربردهای قرآنی «الجاهلیه» را تبیین نمودهاند.<ref>نک: جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص244-264؛ مفاهیم اخلاقی، ص96-101.</ref> دانشنامهها و دائرة المعارفهای معاصر همین دیدگاه را پی گرفته و با استخراج معنای جاهلیت از ریشه جهل، به تفسیر و تحلیل آن پرداختهاند.<ref>نک: دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص510؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج17، ص440؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ص441-465.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
===انجام نسیء=== | ===انجام نسیء=== | ||
عرب جاهلی به زمان و فصول توجه ویژه داشت و پیوند مکان و زمان نزد آنها موجب پیدایش سنتهایی شد.<ref>نک: الازمنة و الامکنه، ص18؛ الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ص16-37؛ التلخیص، ص266-270.</ref> آنها در ثبت نام روزها و ماهها دقت میکردند.<ref>المزهر، ج1، ص174-175، 239.</ref> یکی از سنتهای جاهلیت، انجام نسیء و به تاخیر انداختن ماههای حج به سبب وجود [[کبیسه]] هر ساله بود.<ref>التنبیه و الاشراف، ص186.</ref> | عرب جاهلی به زمان و فصول توجه ویژه داشت و پیوند مکان و زمان نزد آنها موجب پیدایش سنتهایی شد.<ref>نک: الازمنة و الامکنه، ص18؛ الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ص16-37؛ التلخیص، ص266-270.</ref> آنها در ثبت نام روزها و ماهها دقت میکردند.<ref>المزهر، ج1، ص174-175، 239.</ref> یکی از سنتهای جاهلیت، انجام نسیء و به تاخیر انداختن ماههای حج به سبب وجود [[کبیسه]] هر ساله بود.<ref>التنبیه و الاشراف، ص186.</ref> | ||
به گزارش [[ابوریحان بیرونی]]، دگرگونی و ایجاد تناسب میان ماههای حج با کالاهای فصلی، سبب نسیء بوده؛ زیرا میخواستند [[حج]] در فصل پرمحصول برگزار شود.<ref>الآثار الباقیه، ص71، 415.</ref> آنها دو سال در [[ماه ذیقعده]] و دو سال پیاپی در [[ماه ذیحجه]] حج میگزاردند.<ref>الازمنة و الامکنه، ص68؛ نک: الدلائل فی غریب الحدیث، ج1، ص107.</ref> برخی برآنند که [[موسم حج]] در فصلی ثابت برگزار میشد و از نظام سال شمسی پیروی میکرد؛ اما چون مردم عرب تابع گاهشماری قمری بودند، وجود این دو نظام گاهشماری، موجب اختلاف میشد. از اینرو، با ایجاد نسیء، نسبت میان ثابت و متغیر را حل میکردند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص267-270.</ref> | |||
===موسم حج=== | ===موسم حج=== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۷: | ||
موسم حج برای مردم [[قریش]] و دارندگان کالا، فصلی تجاری بود؛ بهویژه که اختلاف دو قرنه [[ایران]] و [[روم]] باعث تعطیلی یا کم رونقی بازرگانی میان [[شام]] و [[هند]] به سوی ایران و خراسان شده و زمینه رونق بازرگانی را در [[شبه جزیره عربستان]] فراهم ساخته بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص238.</ref> دو کاروان زمستانه و تابستانه که [[هاشم بن عبدمناف]] برنهاده بود، بازرگانی میان شبه جزیره بهسوی [[یمن]] و شام را رونق بخشیده بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص239.</ref> | موسم حج برای مردم [[قریش]] و دارندگان کالا، فصلی تجاری بود؛ بهویژه که اختلاف دو قرنه [[ایران]] و [[روم]] باعث تعطیلی یا کم رونقی بازرگانی میان [[شام]] و [[هند]] به سوی ایران و خراسان شده و زمینه رونق بازرگانی را در [[شبه جزیره عربستان]] فراهم ساخته بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص238.</ref> دو کاروان زمستانه و تابستانه که [[هاشم بن عبدمناف]] برنهاده بود، بازرگانی میان شبه جزیره بهسوی [[یمن]] و شام را رونق بخشیده بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص239.</ref> | ||
=== | چهرههایی سرشناس مانند [[ابوسفیان بن صخر]] نیز در رشد بازرگانی مکیان نقشی بهسزا داشتند.<ref>الاغانی، ج6، ص522.</ref> از سوی دیگر، [[مکه]] محل تقاطع راه کاروانهای تجاری یمن به سوی [[سوریه]] و [[فلسطین]] و [[عراق]] و [[مصر]] و نیز راه تجاری با شرق [[افریقا]] بود. موسم حج و رعایت [[حرمت ماههای حرام]]،<ref>الاوائل، ص55؛ الدلائل فی غریب الحدیث، ج3، ص1098.</ref> سبب برقراری آرامش و [[امنیت]] میشد و از اینرو، بازارهای معروف [[عکاظ]] و [[ذی مجاز]] رونقی ویژه مییافتند. نیز برای برآوردن نیازمندیهای حاجیان، نهادهای خدماتی مانند [[رفادت|رِفادت]] و [[سقایت]] را پدید آورده بودند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص141-149؛ مفید الانام، ص54-56؛ نک: اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص187-190.</ref> | ||
در موضوع حج، قبایل عرب چند سنت و آیین متفاوت داشتند. آیین | در برخی از این بازارها، [[پیامبر(ص)]] حجگزاران را به [[اسلام]] دعوت میکرد.<ref>الاستیعاب، ج2، ص677؛ البدایة و النهایه، ج3، ص41.</ref> عرب جاهلی در مالیات رسمی ویژه داشت و به آن پایبند بود.<ref>الاوائل، ص44.</ref> فعالیت بازارهای محلی و موسمی، زمینه رونق صنایع را در مکه و [[مدینه]] فراهم ساخته بود.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص102-103.</ref> اسلحهسازی، آهنگری، صیقل دادن شمشیر، و ساخت زیورآلات در [[حجاز]] رواج و اهمیت داشت.<ref>المعارف، ص575؛ الازمنة و الامکنه، ص515؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص109-120.</ref> بازمانده اصطلاحات مربوط به مناصب، نظام اجتماعی، تجارت و معاهدات مانند [[اشناق|اَشناق]] (دیات)،<ref>اسد الغابه، ج3، ص206.</ref> رِفادت* (پذیرایی از حاجیان)، سقایت، [[ندوه]]، [[حمس|حُمس]]، [[حلف المطیبین|حِلف المُطَیبین]]، [[حلف الفضول|حِلف الفُضول]]، و [[احابیش|اَحابیش]]، نمایی از سنتهای آن عصر را به ما نشان میدهد.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص177، 298-299؛ نک: مفید الانام.</ref> | ||
===موضوع حج=== | |||
در موضوع حج، قبایل عرب چند سنت و آیین متفاوت داشتند. آیین حُمس را قریش برنهاده بود و همه قبایل آن را لازم میشمردند. [[آیین حله|آیین حِله]] به رفتار و رسوم مردم بیرون از حرم اطلاق میگردید. اینان ناچار بودند سنت مکیان را در خوراک و پوشاک و مسکن بپذیرند.<ref>نک: اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص179-182.</ref> عریان طواف کردن، شیوه برخی از همین حلهایها بود که گاه در مکه [[لباس احرام]] مخصوص حُمسی نمییافتند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص182.</ref> اینکه [[اهل حرم]]، [[اهل حل]] و قبایل بیرون از [[حرم]] را به رعایت سنتهای خود وامیداشتند، به سبب مجبور ساختن آنها برای خرید کالای مکیان بود.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص272-280.</ref> | |||
بسیاری از قبایل، [[تلبیه|تَلبیهای]] ویژه برای خود برنهاده، آن را در موسم حج اجرا میکردند.<ref>نک: الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ص38-45.</ref> پارهای از این آیینها که در [[دین ابراهیم]] ریشه داشت، به تایید و امضای اسلام رسید.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج2، ص536.</ref> بسیاری از این سنتها که خاستگاه غیر الهی داشت، در حج آخر پیامبر(ص) منسوخ شد. در [[حجة الوداع]]، پیامبر(ص) فرمان داد که هیچکس در حال [[شرک]] حج نگزارد و عریان [[طواف]] ننماید. نیز با نسخ نسیء، دَوَرانی بودن ماهها را اعلام کرد.<ref>التنبیه و الاشراف، ص186-187؛ الاکتفاء، ج1، ص56؛ مفید الانام، ص185-186.</ref> | |||
برپایه برخی گزارشها، نوحه خواندن بر مرده، طعن زدن در نسب، و [[استسقاء]] به یاری کواکب از سنن جاهلی بوده است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص249؛ الازمنة و الامکنه، ص69.</ref> سنت جاهلی دیگر، طواف پیرامون [[مروه]] و [[صفا]] به سبب نصب دو [[بت]] در آنجا بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص254؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص240-242.</ref> با تخریب این بتها، تنها اصل [[سعی]] و طواف پیرامون صفا و مروه در [[اسلام]] حفظ شد.<ref>اسد الغابه، ج2، ص170؛ اثارة الترغیب، ج1، ص48؛ اضواء البیان، ج4، ص421.</ref> گفته میشود که در روزگار جاهلیت، [[مردار]] را حلال میدانستند<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج1، ص52.</ref> و افزون بر اینکه [[ذبح]] را برای غیر خدا انجام میدادند،<ref>نک: اصلاح المنطق، ج1، ص43.</ref> خون حیوان ذبح شده را بر سنگها و انصابی که پیرامون [[کعبه]] نهاده بودند، میریختند و خون و گوشت آن را وسیله تقرب به بتها میشمردند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج1، ص134؛ اسد الغابه، ج3، ص198؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص286-287.</ref> نیز نماز آنها در [[مسجدالحرام]]، سوت زدن و کف زدن بود.<ref>تاویل الدعائم، ج1، ص52.</ref> | برپایه برخی گزارشها، نوحه خواندن بر مرده، طعن زدن در نسب، و [[استسقاء]] به یاری کواکب از سنن جاهلی بوده است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص249؛ الازمنة و الامکنه، ص69.</ref> سنت جاهلی دیگر، طواف پیرامون [[مروه]] و [[صفا]] به سبب نصب دو [[بت]] در آنجا بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص254؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص240-242.</ref> با تخریب این بتها، تنها اصل [[سعی]] و طواف پیرامون صفا و مروه در [[اسلام]] حفظ شد.<ref>اسد الغابه، ج2، ص170؛ اثارة الترغیب، ج1، ص48؛ اضواء البیان، ج4، ص421.</ref> گفته میشود که در روزگار جاهلیت، [[مردار]] را حلال میدانستند<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج1، ص52.</ref> و افزون بر اینکه [[ذبح]] را برای غیر خدا انجام میدادند،<ref>نک: اصلاح المنطق، ج1، ص43.</ref> خون حیوان ذبح شده را بر سنگها و انصابی که پیرامون [[کعبه]] نهاده بودند، میریختند و خون و گوشت آن را وسیله تقرب به بتها میشمردند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج1، ص134؛ اسد الغابه، ج3، ص198؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص286-287.</ref> نیز نماز آنها در [[مسجدالحرام]]، سوت زدن و کف زدن بود.<ref>تاویل الدعائم، ج1، ص52.</ref> | ||
قریش برای پوشاندن کعبه و ساخت [[پرده کعبه|پرده]] مرغوب و مناسب، از قبایل پیرامون مکه کمک گرفت و هزینه اینکار را به شکل نوعی مالیات از همه آنها دریافت | قریش برای پوشاندن کعبه و ساخت [[پرده کعبه|پرده]] مرغوب و مناسب، از قبایل پیرامون مکه کمک گرفت و هزینه اینکار را به شکل نوعی مالیات از همه آنها دریافت نمود تا اینکه [[ابوربیعة بن مغیره]] تعهد کرد یک سال در میان، پرده را آماده سازد و یک سال در میان، خود قریش عهدهدار تهیه پرده شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251؛ الاغانی، ج1، ص80.</ref> | ||
===خانواده و اجتماع=== | ===خانواده و اجتماع=== | ||
مردم روزگار جاهلیت فرزند پسر را بر دختر ترجیح میدادند؛ زیرا دختر را مایه ننگ میدانستند. در منابع متقدم، کسانی را نام بردهاند که چهار تن از دخترانشان را زنده به گور کردند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص323؛ آثار ابن بادیس، ج1، ص252-253.</ref> سنت فرزندخواندگی نیز در جاهلیت رواج داشت.<ref>الاستغاثه، ص122؛ الهدی الی دین المصطفی، ج1، ص184.</ref> پدر بر همه امور خانه سلطه داشت و [[ارث]] بردن فقط حق مرد بود و زنان و کودکان از ارث محروم میشدند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص268-270.</ref> پس از مرگ پدر، فرزندش میتوانست با زن او ازدواج کند.<ref>الاغانی، ج1، ص48.</ref> | در حوزه خانواده و اجتماع، همواره تبعیض و نابرابری برقرار بود؛ زیرا سنتهای قومی و نیاکانی معیار اصلی روابط بهشمار میرفت. مردم روزگار جاهلیت فرزند پسر را بر دختر ترجیح میدادند؛ زیرا دختر را مایه ننگ میدانستند. در منابع متقدم، کسانی را نام بردهاند که چهار تن از دخترانشان را زنده به گور کردند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص323؛ آثار ابن بادیس، ج1، ص252-253.</ref> سنت فرزندخواندگی نیز در جاهلیت رواج داشت.<ref>الاستغاثه، ص122؛ الهدی الی دین المصطفی، ج1، ص184.</ref> پدر بر همه امور خانه سلطه داشت و [[ارث]] بردن فقط حق مرد بود و زنان و کودکان از ارث محروم میشدند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص268-270.</ref> پس از مرگ پدر، فرزندش میتوانست با زن او ازدواج کند.<ref>الاغانی، ج1، ص48.</ref> | ||
روشهای گوناگون ازدواج در میان عرب روزگار جاهلیت رواج داشت که در بیشتر آنها نابرابری و ستم و زورگویی حاکم بود.<ref>نک: الاعتصام، ص336؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص189-203؛ نک: اخبار النساء، ص46-47، 140.</ref> از گزارشها برمیآید که [[زنا]] در میان آنها رواج داشت و البته همواره کسانی با این ناهنجاری اجتماعی مبارزه میکردند.<ref>اخبار النساء، ص171.</ref> [[ظهار|ظِهار]] نیز سنتی شناخته شده بود که در حکم [[طلاق]] شمرده میشد.<ref>فقه النکاح، ص264.</ref> طلاق حدود مشخص نداشت و تابع دلخواه مرد بود.<ref>المحبر، ص309-310.</ref> اسلام با این سنن جاهلیت مبارزه کرد و برای زنان حقوق مختلف مانند حق ارث را تشریع نمود.<ref>الانصاف، ج2، ص222؛ فقه النکاح، ص282.</ref> | روشهای گوناگون ازدواج در میان عرب روزگار جاهلیت رواج داشت که در بیشتر آنها نابرابری و ستم و زورگویی حاکم بود.<ref>نک: الاعتصام، ص336؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص189-203؛ نک: اخبار النساء، ص46-47، 140.</ref> از گزارشها برمیآید که [[زنا]] در میان آنها رواج داشت و البته همواره کسانی با این ناهنجاری اجتماعی مبارزه میکردند.<ref>اخبار النساء، ص171.</ref> [[ظهار|ظِهار]] نیز سنتی شناخته شده بود که در حکم [[طلاق]] شمرده میشد.<ref>فقه النکاح، ص264.</ref> طلاق حدود مشخص نداشت و تابع دلخواه مرد بود.<ref>المحبر، ص309-310.</ref> اسلام با این سنن جاهلیت مبارزه کرد و برای زنان حقوق مختلف مانند حق ارث را تشریع نمود.<ref>الانصاف، ج2، ص222؛ فقه النکاح، ص282.</ref> | ||
عرب جاهلی تنها به قوم و قبیلهاش که همه چیز خود را از آن کسب میکرد، متعهد بود. بخش عمده ادبیات عرب جاهلی یا «ایام العرب» به حماسهسرایی و خاطرهگویی درباره جنگهای قبیلهای اختصاص دارد.<ref>نک: مروج الذهب، ج2، ص101؛ الکامل، ج1، ص502.</ref> آنان بسیاری از معاهدات را با روشن کردن آتش و کنار آن میبستند.<ref>الاوائل، ص35-36.</ref> پیامبر(ص) نظام مؤاخات را جایگزین روابط قبیلهای مبتنی بر خون و نژاد کرد<ref>الادارة فی عصر الرسول، ص78.</ref> ؛ اما گاه که میان [[مهاجران]] و [[انصار]] کدورتی رخ مینمود، انتقامگیری به سبک جاهلیت اتفاق میافتاد.<ref>آثار ابن بادیس، ج2، ص158-159.</ref> | عرب جاهلی تنها به قوم و قبیلهاش که همه چیز خود را از آن کسب میکرد، متعهد بود. بخش عمده ادبیات عرب جاهلی یا «ایام العرب» به حماسهسرایی و خاطرهگویی درباره جنگهای قبیلهای اختصاص دارد.<ref>نک: مروج الذهب، ج2، ص101؛ الکامل، ج1، ص502.</ref> آنان بسیاری از معاهدات را با روشن کردن آتش و کنار آن میبستند.<ref>الاوائل، ص35-36.</ref> پیامبر(ص) نظام مؤاخات را جایگزین روابط قبیلهای مبتنی بر خون و نژاد کرد<ref>الادارة فی عصر الرسول، ص78.</ref> ؛ اما گاه که میان [[مهاجران]] و [[انصار]] کدورتی رخ مینمود، انتقامگیری به سبک جاهلیت اتفاق میافتاد.<ref>آثار ابن بادیس، ج2، ص158-159.</ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۹۵: | ||
عرب روزگار جاهلیت، معابدی برای این بتها میساخت.<ref>نک: الاصنام.</ref> بیت به معنای معبد، محل پرستش بتها بود و معابدی که برای مقابله با [[بیت الله الحرام]] ساخته میشدند، [[طاغوت]] نام داشتند.<ref>الدلائل فی غریب الحدیث، ج1، ص110-111.</ref> کعبات یا ذوالکعبات محل [[عبادت]] ربیعه بود که پیرامون آن طواف میکردند. گفتهاند نام کعبه پس از [[اسلام]] به بیت الله الحرام اختصاص یافت.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص261-262.</ref> عرب جاهلی برخی فرزندان خود را عبدالکعبه نام مینهادند.<ref>اسد الغابه، ج3، ص376.</ref> مردم روزگار جاهلیت، در موسم سالانه به [[زیارت]] بتها میرفتند و با [[قربانی]] و [[نذر]] در برابر آنها کرنش میکردند و فرو فرستادن باران و پیروزی بر دشمنان و اجابت دعاها و شفای بیماران را درخواست مینمودند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص31-33.</ref> گزارش شده که در [[فتح مکه]]، پیامبر 360 بت نصب شده در کعبه را نابود کرد.<ref>امتاع الاسماع، ج5، ص73؛ ج7، ص239.</ref> | عرب روزگار جاهلیت، معابدی برای این بتها میساخت.<ref>نک: الاصنام.</ref> بیت به معنای معبد، محل پرستش بتها بود و معابدی که برای مقابله با [[بیت الله الحرام]] ساخته میشدند، [[طاغوت]] نام داشتند.<ref>الدلائل فی غریب الحدیث، ج1، ص110-111.</ref> کعبات یا ذوالکعبات محل [[عبادت]] ربیعه بود که پیرامون آن طواف میکردند. گفتهاند نام کعبه پس از [[اسلام]] به بیت الله الحرام اختصاص یافت.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص261-262.</ref> عرب جاهلی برخی فرزندان خود را عبدالکعبه نام مینهادند.<ref>اسد الغابه، ج3، ص376.</ref> مردم روزگار جاهلیت، در موسم سالانه به [[زیارت]] بتها میرفتند و با [[قربانی]] و [[نذر]] در برابر آنها کرنش میکردند و فرو فرستادن باران و پیروزی بر دشمنان و اجابت دعاها و شفای بیماران را درخواست مینمودند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص31-33.</ref> گزارش شده که در [[فتح مکه]]، پیامبر 360 بت نصب شده در کعبه را نابود کرد.<ref>امتاع الاسماع، ج5، ص73؛ ج7، ص239.</ref> | ||
===حنفاء=== | ===عمل به شیوه حنفاء=== | ||
بتپرستی در جزیرة العرب فراگیر بود. از اینرو، کسانی که بتپرستی را وانهاده، یگانهپرستی پیشه میکردند، شهرت مییافتند و نامشان در تاریخ ثبت میشد.<ref>نک: الاغانی، ج5، ص10.</ref> کسانی هم به آیین ابراهیم پایبند بودند و به [[توحید]] باور داشتند و با انجام دادن [[روزه]]، به شیوه حنفاء زندگی میکردند.<ref>اسد الغابه، ج4، ص516.</ref> حنفاء افزون بر اهتمام به [[مناسک حج]]، پارهای از سنتهای ابراهیمی را پاس میداشتند.<ref>الامالی، ص2.</ref> | بتپرستی در جزیرة العرب فراگیر بود. از اینرو، کسانی که بتپرستی را وانهاده، یگانهپرستی پیشه میکردند، شهرت مییافتند و نامشان در تاریخ ثبت میشد.<ref>نک: الاغانی، ج5، ص10.</ref> کسانی هم به آیین ابراهیم پایبند بودند و به [[توحید]] باور داشتند و با انجام دادن [[روزه]]، به شیوه حنفاء زندگی میکردند.<ref>اسد الغابه، ج4، ص516.</ref> حنفاء افزون بر اهتمام به [[مناسک حج]]، پارهای از سنتهای ابراهیمی را پاس میداشتند.<ref>الامالی، ص2.</ref> | ||
در میان سرشناسان روزگار جاهلیت، [[عبدالمطلب]] را از کسانی شمردهاند که از | در میان سرشناسان روزگار جاهلیت، [[عبدالمطلب]] را از کسانی شمردهاند که از اِستِقسام اَزلام و پرستش بتها دوری کردند و به دین ابراهیم باور داشتند.<ref>المصابیح، ج1، ص170-171.</ref> درباره امضایی بودن پارهای از سنتهای جاهلی در [[دین اسلام]]، گفتهاند که این سنتها دارای خاستگاه وحیانی و پیشینه در دین ابراهیم بودهاند.<ref>نک: امتاع الاسماع، ج8، ص349.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
[http://lib.eshia.ir/23019/1/4443 بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، جاهلیت.] | |||
[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/5247/47932/مفهوم-جاهلیت-در-قرآن-و-متون-تاریخی مجله معارف، مفهوم جاهلیت در قرآن و متون تاریخی، تیر 1386، شماره 47.] | |||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1251098/جاهلیت-در-مقابل-عقلانیت-و-خرد-ورزی سارلی، زبیده، اسمعیلی، زهره، مجله تحقیقات جدید در علوم انسانی، جاهلیت در مقابل عقلانیت و خرد ورزی، تابستان 1396 - شماره 25 (14 صفحه - از 184 تا 197).] | |||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/426635/عقاید-و-اخلاق-جاهلی-از-منظر-قرآن-کریم ویسی کرمی، مهرداد، مجله قرآنی کوثر، عقاید و اخلاق جاهلی از منظر قرآن کریم، پاییز و زمستان 1387 - شماره 29 (7 صفحه - از 62 تا 68).] | |||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44435/بررسی-اقوال-پیرامون-جاهلیت حسنی، علیاکبر، مجله درسهایی از مکتب اسلام، بررسی اقوال پیرامون جاهلیت، آذرماه 1375، سال 36 - شماره 9 (5 صفحه - از 33 تا 37).] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |