در حال ویرایش جاهلیت
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[دی]]|روز=[[۵]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Sajjadd }} | |||
'''جاهلیت''' اصطلاحی قرآنی و حدیثی که ناظر به نوعی از ویژگی های اخلاقی، اعتقادی و سنتهای غیرالهی پیش از [[اسلام]] در [[حجاز]] است. آیین جاهلیت بر دو پایه افترا بستن به خدا و پیروی از نیاکان قرار دارد. | |||
جاهلیت به معنای نادانی، خشونت، و تکبر همراه عصبیت در تضاد با علم یا حِلم است، بنابراین مردم عرب پیش از اسلام در ناآگاهی و غرور و خشونت غوطهور بودند و نوعی خودسری در رفتار و روح تکبرآمیز که از سر فرود آوردن در برابر هر قدرتی، خواه انسانی و خواه الاهی و خواه به حق یا ناحق و پیروی از هدایت الهی سرباز میزده و حکومت خدا را در امور زندگی نمیپذیرفتند. | |||
[[ | اسلام به معنای تسلیم شدن است؛ اما در اصطلاح، به احکام و شریعت الهی شکل گرفته در قالب دین اشاره دارد. واژه جاهلیت نیز بر سنتهای نهاده شده پیش از نزول [[وحی]] اطلاق میگردد. بنابراین، تقابل جاهلیت و اسلام از نوع رویارویی دو سنت و شریعت است که یکی دارای خاستگاه وحیانی است و دیگری در سنت نیاکان ریشه دارد. بر ایناساس، میتوان ادعا کرد که مفهوم حقیقی جاهلیت در برابر وحیانیت قرار دارد. | ||
گسترش تدریجی اسلام، نقطه پایان رواج سنتهای غیر الهی در جزیرة العرب بود. [[فتح مکه]]موعد پایان یافتن آیین جاهلیت بود؛ زیرا [[پیامبر(ص)]] نسخ آیینها و سنتهای جاهلی را اعلام کرد. | |||
==تعریف جاهلیت== | |||
«جاهلیت» از ریشه «ج ـ ه ـ ل» به معنای نادانی، خشونت، و تکبر همراه عصبیت<ref>نک: تصحیفات المحدثین، ج1، ص291.</ref>در تضاد با علم یا حِلم است.<ref>الایضاح، ج1، ص156؛ الصحاح، ج4، ص1663؛ لسان العرب، ج1، ص129، «جهل. </ref>بر این پایه، گفتهاند که مردم عرب پیش از [[اسلام]] در ناآگاهی و غرور و خشونت غوطهور بودند. با ظهور اسلام، این وضع دگرگون شد و بردباری و خردمندی و حکمت جای آن را گرفت.<ref>خدا و انسان در قرآن، ص262-283؛ مفاهیم اخلاقی، ص113-116؛ جاهلیة القرن العشرین، ص8.</ref>ساختار قبیلهای شکل یافته بر پایه روابط خونی، تغییر یافت و جای آن را [[توحید]] و برادری ایمانی گرفت.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص113-116.</ref>مدافعان این تحلیل، نشانهای از آن را در برخی اشعار پیش از اسلام یافته و با استناد به آن، کاربردهای قرآنی «الجاهلیه» را تبیین نمودهاند.<ref>نک: جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص244-264؛ مفاهیم اخلاقی، ص96-101.</ref>دانشنامهها و دائرة المعارفهای معاصر همین دیدگاه را پی گرفته و با استخراج معنای جاهلیت از ریشه جهل، به تفسیر و تحلیل آن پرداختهاند.<ref>نک: دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص510؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج17، ص440؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ص441-465.</ref> | |||
===دیدگاه مستشرقان=== | |||
ایزوتسو بیش از دیگران، در دو کتاب خدا و انسان در قرآن و مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن کوشیده است تا ساختار اخلاقی جاهلیت را در تقابل با اخلاق اسلامی نشان دهد. گلدزیهر نیز بر آن است که عرب جنوب ([[یمن]]) به اخلاقیات و دین گرایش داشتند؛ اما دیگر عربها، در بدویت و جهالت به سر میبردند و وضعیتی «پیش از دینی» داشتند.<ref>دائرة المعارف اسلام، ج2، ص487-489.</ref>در تحلیلی مشابه، جاهلیت را به وضعیت کوچروی در برابر و نابرخورداری از تمدن و پرستش بتها تفسیر کردهاند.<ref>نفوذ فارسی در فرهنگ عربی، ص15.</ref> | |||
بر این دیدگاه مشهور که جاهلیت را دارای مفهومی اخلاقی میداند، ایرادهایی برشمردهاند. یکی آنکه با اسناد و روایات همخوانی ندارد؛ زیرا در منابع اسلامی، مفهوم جاهلیت آشکارا بیان نشده است. از اینرو، بازگرداندن آن به ریشه لغوی جهل، به شواهد و مدارک نیاز دارد. در دوران معاصر که تطبیق دادن اسلام با علم و عقلانی دانستن معارف اسلامی در نوشتارهای نواندیشان دینی، گسترش یافته،<ref>نک: دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج2، ص284-285.</ref> این گرایش که رویارویی اسلام و جاهلیت را به تقابل عقلانیت و جهالت تفسیر نمایند، افزایش یافته است. بنابراین، کاربرد قرآنی این واژه را بدون شواهد نمیتوان به معنای مشهور و رایج امروز بازگرداند. از سوی دیگر، شاهدی برای تقابل میان جاهلیت و عقلانیت در عصر [[قرآن]]، در دست نیست. | |||
اشکال دیگر آن است که استناد به اشعار پیش از اسلام در این زمینه سزاوار نیست؛ زیرا افزون بر اینکه بر مقصود دلالت ندارد، در قدمت این شعرها تردید نموده و آنها را سروده سدههای دوم و سوم ق. دانستهاند.<ref>نک: جزیرة العرب قبل الاسلام، ص267-271؛ الادب الجاهلی، ص55-58.</ref>دیگر آنکه نمیتوان توضیحی سودمند درباره مفاهیم اخلاقی اسلام در برابر اخلاق جاهلی به دست داد و بازگرداندن مفاهیم قرآنی [[ایمان]] و [[کفر]] و [[شرک]]<ref>نک: خدا و انسان در قرآن، ص257-263؛ مفاهیم اخلاقی، ص373-464.</ref>به عقیده و باور، پذیرفتنیتر از آن است که آنها را تنها به جنبه اخلاقی فرو بکاهیم. وانگهی در دوره پیش از اسلام، ارزشهایی همچون سخاوت، مهماننوازی، جوانمردی و شجاعت در رفتار اجتماعی مردم عرب جریان داشته<ref>نک: مفاهیم اخلاقی، ص127-128؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج18، ص687-692، «جود. </ref>و به آسانی نمیتوان گفت که مشکل اصلی آن دوره، نابسامانیهای اخلاقی بوده و اسلام با هدف دگرگونی آن ظهور کرده است. در قلمرو دانش نیز مردم عرب از آگاهی و دانش تجربی ارزندهای در نجوم و هیئت، پزشکی و درمان، نسب و قیافهشناسی، جانورشناسی، شعر و ادبیات، معاملات و تجارت، و صنعت و کشاورزی برخوردار بودهاند.<ref>نک: المفصل.</ref> | |||
===دیدگاه محمد قطب=== | |||
[[محمد قطب]]، عنوان جاهلیت را برای انسان مدرن و جوامع اروپایی فرورفته در فردگرایی افراطی و فساد و فحشا بهکار برد؛ با این توضیح که جاهلیت با تمدن، ترقی، توسعه دانشها، و زمانه خاص ارتباط ندارد، بلکه «حالتی نفسانی» است که هدایت الهی را پس میراند و گمراهی را برمیگزیند.<ref>جاهلیة القرن العشرین، ص9، 11.</ref>این بیان اندکی به معنای خاص جاهلیت نزدیک میشود؛ اما با این ایراد مواجه است که آن را به «وضع نفسانی» فرد بازمیگرداند. | |||
==تقابل جاهلیت و اسلام== | |||
با تکیه بر شواهد و مدارک میتوان گفت که واژه جاهلیت، اطلاقی خاصتر دارد که از تقابل آن با اصطلاح «اسلام» روشن میگردد.<ref>ابهی المراد، ج2، ص267؛ الاعتصام، ص341؛ احقاق الحق، ج19، ص166.</ref>اسلام به معنای تسلیم شدن است؛ اما در اصطلاح، به احکام و شریعت الهی شکل گرفته در قالب دین اشاره دارد. (! اسلام) واژه جاهلیت نیز بر سنتهای نهاده شده پیش از نزول وحی اطلاق میگردد. بنابراین، تقابل جاهلیت و اسلام از نوع رویارویی دو سنت و شریعت است که یکی دارای خاستگاه وحیانی است و دیگری در سنت نیاکان ریشه دارد. بر این اساس، میتوان ادعا کرد که مفهوم حقیقی جاهلیت در برابر وحیانیت قرار دارد. شواهد این دیدگاه، افزون بر تقابل جاهلیت و اسلام،<ref>الاستغاثه، ص84، 114.</ref> آن است که [[قریش]] عنوان «صابی» به معنای خارج شونده از چیزی را به سبب خروج پیامبر(ص) از دین جاهلیت، بر وی اطلاق میکردند.<ref>البدایة و النهایه، ج3، ص80.</ref>نیز تعابیر «دین الجاهلیه»،<ref>نک: الایضاح، ص506؛ الاستغاثه، ص111-112؛ شرح الشفا، ج1، ص590.</ref> «ملة الجاهلیه»،<ref>التفسیر الکبیر، ج9، ص47.</ref> «شریعة الجاهلیه»<ref>شرح نهج البلاغه، ج17، ص111.</ref>و «احکام الجاهلیه»<ref>الاستغاثه، ص84؛ الانصاف، ج2، ص222.</ref>در برابر دین و احکام اسلام نهاده شدهاند.<ref>نک: الاغانی، ج16، ص317؛ نک: الادب الجاهلی، ص129.</ref> | |||
منابع، دین جاهلیت را با چنین ویژگیهایی یاد میکنند: پرستش بتها،<ref>نک: انساب الاشراف، ج10، ص469.</ref> شرک و کفر، و داشتن شریعت غیر الهی.<ref>الاستغاثه، ص111؛ مشارق انوار الیقین، ص326؛ کشف الارتیاب، ص135.</ref>نیز احکام جاهلیت را از این دست میشمارند: [[ربا]]،<ref>احکام القرآن، کیاهراسی، ج1، ص232؛ من احکام الفقه الاسلامی، ص42، 55.</ref> سوگند خوردن به بتها و بتخانهها،<ref>الدلائل فی غریب الحدیث، ج1، ص110.</ref> [[قمار]] و بادهنوشی و [[زنا]]، ازدواج همزمان با دو خواهر، ازدواج با همسر پدر، و ارث نبردن کودکان<ref>احکام القرآن، کیاهراسی، ج2، ص42، 443.</ref>و زنان.<ref>اعلام النبوه، ص258-259؛ التوضیح الانور، ص311-312؛ احقاق الحق، ج19، ص161.</ref> | |||
قرآن در اشاره به باورها و سنتهای جاهلی، تعبیر «دین» ([[سوره کافرون]]، آیه 6) را بهکار برده است.<ref>نک: البدایة و النهایه، ج2، ص281.</ref>گاه در اشاره به آیین جاهلیت از عنوان «دین قریش» استفاده شده است.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص470.</ref>از شواهدی دیگر نیز در این زمینه میتوان یاد کرد؛ از جمله: اسلام احکام و سنن جاهلیت را [[نسخ]] کرد<ref>الانصاف، ج2، ص222؛ الاستیعاب، ج1، ص64.</ref>یا از میان برد<ref>اعلام الوری، ص113، 127؛ نک: اعلام النبوه، ص83.</ref>؛ [[مخضرم|مُخَضرم]] را کسی دانستهاند که از کفر جدا شده و به اسلام پیوسته باشد<ref>الصاحبی فی فقه اللغه، ص53؛ الاوائل، ص45؛ المزهر، ج2، ص415.</ref>؛ کسانی نزد پیامبر(ص) میآمدند و میخواستند از جاهلیت خارج شوند و به اسلام وارد گردند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص175-177؛ ایسر التفاسیر، ج1، ص375.</ref>لقب جاهلی یا عبارت «ادرک الجاهلیة»<ref>الاستیعاب، ج1، ص101.</ref>برای اشاره به فردی که در نظام آیینی جاهلیت میزیست یا عناوین برخی کتابها همچون مَا کَانَت الْجَاهِلِیَّة تَفْعَلهُ و َوَافَقَ حکم الْاِسْلَام<ref>الوافی بالوفیات، ج27، ص213.</ref>و المسائل التی خالف فیها رسول الله اهلَ الجاهلیه<ref>الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص39.</ref>نیز نشان میدهند که جاهلیت در مفهوم شریعت و سنن غیرالهی بهکار رفته است. | |||
==اساس آیین جاهلیت== | |||
آیین جاهلیت بر دو پایه افترا بستن به خدا و پیروی از نیاکان قرار دارد. در بسیاری از آیات قرآن<ref>نک: المعجم المفهرس، «آباء، افتراء. </ref>رفتارهایی همچون ترس از تنگی رزق و روزی، شرک، پرستش بتها، انکار [[معاد]]، و تفاخر به نیاکان<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج1، ص89.</ref>به مشرکان و کافران نسبت داده شده است.<ref>نک: مفاهیم اخلاقی، ص263.</ref>از همین روی، گاه سنتهای جاهلیت را به عنوان بدعتهایی در دین ابراهیم خواندهاند.<ref>الاعتصام، ص336.</ref> | |||
==نقطه پایان== | |||
گسترش تدریجی اسلام، نقطه پایان رواج سنتهای غیر الهی در [[جزیرة العرب]] بود. در دوران [[دعوت مکی]]، در تمایز نهادن میان اسلام و جاهلیت، سیاست پیامبر(ص) رعایت اصل {{قلم رنگ|سبز|﴿لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِین﴾}} ([[سوره کافرون]]، آیه 6) بود؛ اما به تدریج با گسترش نفوذ اسلام، در اشعار تبلیغی مسلمانان، به اراده الهی برای پیروزی نهایی اسلام اشاره میشد.<ref>نک: شرح دیوان حسان بن ثابت، ص70-73.</ref>[[فتح مکه]] موعد پایان یافتن آیین جاهلیت بود؛ زیرا پیامبر نسخ آیینها و سنتهای جاهلی را اعلام کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص461.</ref> | |||
جاهلیت به این مفهوم، با دیدگاه نخست که جاهلیت را به معنای جهل میداند، سازگاری دارد و شامل آن است؛ زیرا بخشی از سنتهای جاهلی همان اخلاق ناپسند دوران جاهلیت است که در سنت نیاکان ریشه داشت و اسلام با آن مقابله کرد. | |||
==واژه جاهلیة الاولی== | |||
واژه جاهلیت یک کاربرد فراگیر دیگر نیز دارد. این کاربرد به پیروی از واژه اسلام، در اشاره به دوره و سلسله زمانی رواجی یافت<ref>نک: الاستیعاب، ج1، ص303.</ref>که با تعابیر «فی الجاهلیه»،<ref>الاستیعاب، ج2، ص616؛ البدایة و النهایه، ج2، ص241.</ref> «زمن الجاهلیه»<ref>البدایة و النهایه، ج3، ص25.</ref>و «عصر الجاهلیه»<ref>امتاع الاسماع، ج4، ص212.</ref>بیان شده است. تعبیر قرآنی {{قلم رنگ|سبز|﴿الجاهلیة الاولی﴾}} که به دوره پیش از اسلام تفسیر شده،<ref>اسد الغابه، ج3، ص728؛ التحقیق، ج2، ص133، «جهل. </ref> در شکل دادن به این مفهوم تاریخی بیتاثیر نبوده است.<ref>نک: الاستیعاب، ج1، ص344.</ref> | |||
از جمله، عبارت «جاهلیت یا اسلام، کدام را بر میگزینی؟» برای سنجش شاعران دو دوره جاهلیت و اسلامی بهکار میرفت.<ref>الاغانی، ج8، ص250؛ نک: المزهر، ج2، ص406-407.</ref>در تعیین آغاز دوره جاهلیت، اختلاف ورزیدهاند. زمانهای مختلف از دوره [[آدم]] تا [[نوح]]،<ref>تاریخ طبری، ج1، ص167؛ المنتظم، ج1، ص235.</ref> عصر نوح تا ظهور [[موسی]]، یا نبوت [[عیسی]] تا عصر اسلام را دوران جاهلی خواندهاند. معمولاً پایان آن را [[بعثت]] پیامبر(ص) و برخی نیز فتح مکه میدانند.<ref>نک: المفصل، ج1، ص41.</ref>محققانی چون جواد علی،<ref>نک: المفصل.</ref>هاشم یحیی الملاح<ref>نک: الوسیط فی تاریخ العرب قبل الاسلام.</ref>و برهانالدین دلو<ref>نک: جزیرة العرب قبل الاسلام.</ref>که درباره دوره پیش از اسلام پژوهش نمودهاند، در عناوین آثارشان کلمه جاهلیت را بهکار نبردهاند. | |||
==جاهلیت در قرآن== | ==جاهلیت در قرآن== | ||
در آیه | در قرآن تعابیر {{قلم رنگ|سبز|﴿ظنَّ الجاهلیة﴾}} ([[سوره آلعمران]]، آیه 154)، {{قلم رنگ|سبز|﴿حُکمَ الجاهلیة﴾}} ([[سوره مائده]]، آیه 50)، {{قلم رنگ|سبز|﴿تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الاولَی﴾}} ([[سوره احزاب]]، آیه 33) و {{قلم رنگ|سبز|﴿حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ﴾}} ([[سوره فتح]]، آیه 26) در نکوهش جاهلیت بهکار رفته است. بر پایه آیه 154 سوره آلعمران در [[غزوه بدر]]، کسانی به وعده یاری خداوند و پیروزی گمان نیک نداشتند و در درون خود نوعی [[کفر]] و تکذیب دعوت پیامبر(ص) <ref>تفسیر قرطبی، ج4، ص242-243.</ref>یعنی «گمانورزی جاهلیت» را نهان میکردند.<ref>البحر المحیط، ج3، ص392.</ref>در پیوند با گزارشهای تاریخی که عرب جاهلی، الله را فقط آفریننده میدانست و او را در زندگی دارای نقش دیگری نمیشمرد،<ref>الاصنام، ص33.</ref> این آیه معنای «ظن جاهلیت» به عنوان بخشی از دین جاهلی را روشن میکند. | ||
آیه | در آیه 33 سوره احزاب از [[زنان پیامبر(ص)]] خواسته شده تا در خانههای خود بمانند و از نشان دادن زیباییهای خویش به دیگران که خودنمایی جاهلیت نخستین است، خودداری کنند. برخی گفتهاند که موضوع این آیه، کیفیت پوشش زنان نیست؛ بلکه درباره زنانی است که زیورهایی را بر خود بسته، در راه رفتن، برای مردان نمایان میکردند.<ref>المراة العربیه، ص108-109.</ref>در گزارشی، جاهلیت نخستین را زمانی میان مسیح تا بعثت نبوی دانستهاند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج3، ص1537.</ref>مشابه این مفهوم در متون سیره با تعبیر «زیّ الجاهلیه» کاربرد داشته است.<ref>اسد الغابه، ج1، ص177.</ref> | ||
در تفسیر آیه 45 سوره مائده گفتهاند که مردم عرب در [[قصاص]] به جای یک نفر، جان دو تن یا به جای یک چشم، دو چشم را میگرفتند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج2، ص625.</ref> قرآن این «حکم جاهلیت» را بد شمرده و از پیامبر(ص) خواسته است تا [[وحی]] و «حکم الله» را معیار رفتار قرار دهد. شان نزولها نیز به این رویارویی داوری جاهلی و داوری وحیانی اشاره دارند.<ref>جامع البیان، ج5، ص212؛ اسباب النزول، ص108-109؛ زاد المسیر، ج2، ص287.</ref> استناد به این آیه در بیان تقابل احکام جاهلیت و اسلام، در رخدادهای پس از رحلت پیامبر(ص) مانند دفاع [[حضرت زهرا(س)]] از حق ارث خود به چشم میخورد.<ref>احقاق الحق، ج19، ص166.</ref> | آیه 26 سوره فتح پافشاری [[قریش]] بر حذف «الرحیم» و عنوان «رسول الله» از پیماننامه [[صلح حدیبیه]] را حمیّت جاهلیت خوانده است.<ref>جامع البیان، ج26، ص134-135؛ التبیان، ج9، ص334.</ref>بر اساس گزارشی دیگر، قریش که خود را متولی امور مکه میدانست، حضور مقتدرانه پیامبر(ص) در [[مراسم حج]] را نشانه ضعف و ننگ خود میشمرد.<ref>مجمع البیان، ج9، ص210.</ref>قرآن این باور آنها را که سنتی نیاکانی بود، نکوهش کرد. | ||
در تفسیر آیه 45 سوره مائده گفتهاند که مردم عرب در [[قصاص]] به جای یک نفر، جان دو تن یا به جای یک چشم، دو چشم را میگرفتند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج2، ص625.</ref>قرآن این «حکم جاهلیت» را بد شمرده و از پیامبر(ص) خواسته است تا [[وحی]] و «حکم الله» را معیار رفتار قرار دهد. شان نزولها نیز به این رویارویی داوری جاهلی و داوری وحیانی اشاره دارند.<ref>جامع البیان، ج5، ص212؛ اسباب النزول، ص108-109؛ زاد المسیر، ج2، ص287.</ref>استناد به این آیه در بیان تقابل احکام جاهلیت و اسلام، در رخدادهای پس از رحلت پیامبر(ص) مانند دفاع [[حضرت زهرا(س)]] از حق ارث خود به چشم میخورد.<ref>احقاق الحق، ج19، ص166.</ref> | |||
==سنتها و احکام جاهلیت== | ==سنتها و احکام جاهلیت== | ||
سواد و نوشتن در میان عرب رواج نداشت<ref>نک: المزهر، ج2، ص301.</ref> و تنها ابزار انتقال دانش و تجربه، از بر کردن و خطابه و شعر بود<ref>الآثار الباقیه، ص180.</ref> ؛ اما نام برخی سنتها و عقاید مرسوم جاهلی در منابع آمده است.<ref>المفصل، ج1، ص66-68.</ref> | سواد و نوشتن در میان عرب رواج نداشت<ref>نک: المزهر، ج2، ص301.</ref>و تنها ابزار انتقال دانش و تجربه، از بر کردن و خطابه و شعر بود<ref>الآثار الباقیه، ص180.</ref>؛ اما نام برخی سنتها و عقاید مرسوم جاهلی در منابع آمده است.<ref>المفصل، ج1، ص66-68.</ref> | ||
===انجام نسیء=== | ===انجام نسیء=== | ||
عرب جاهلی به زمان و فصول توجه ویژه داشت و پیوند مکان و زمان نزد آنها موجب پیدایش سنتهایی شد.<ref>نک: الازمنة و الامکنه، ص18؛ الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ص16-37؛ التلخیص، ص266-270.</ref> آنها در ثبت نام روزها و ماهها دقت میکردند.<ref>المزهر، ج1، ص174-175، 239.</ref> یکی از سنتهای جاهلیت، انجام نسیء و به تاخیر انداختن ماههای حج به سبب وجود [[کبیسه]] هر ساله بود.<ref>التنبیه و الاشراف، ص186.</ref> | عرب جاهلی به زمان و فصول توجه ویژه داشت و پیوند مکان و زمان نزد آنها موجب پیدایش سنتهایی شد.<ref>نک: الازمنة و الامکنه، ص18؛ الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ص16-37؛ التلخیص، ص266-270.</ref>آنها در ثبت نام روزها و ماهها دقت میکردند.<ref>المزهر، ج1، ص174-175، 239.</ref>یکی از سنتهای جاهلیت، انجام نسیء و به تاخیر انداختن ماههای حج به سبب وجود [[کبیسه]] هر ساله بود.<ref>التنبیه و الاشراف، ص186.</ref> | ||
به گزارش [[ابوریحان بیرونی]]، دگرگونی و ایجاد تناسب میان ماههای حج با کالاهای فصلی، سبب نسیء بوده؛ زیرا میخواستند [[حج]] در فصل پرمحصول برگزار شود.<ref>الآثار الباقیه، ص71، 415.</ref>آنها دو سال در [[ماه ذیقعده]] و دو سال پیاپی در [[ماه ذیحجه]] حج میگزاردند.<ref>الازمنة و الامکنه، ص68؛ نک: الدلائل فی غریب الحدیث، ج1، ص107.</ref>برخی برآنند که [[موسم حج]] در فصلی ثابت برگزار میشد و از نظام سال شمسی پیروی میکرد؛ اما چون مردم عرب تابع گاهشماری قمری بودند، وجود این دو نظام گاهشماری، موجب اختلاف میشد. از اینرو، با ایجاد نسیء، نسبت میان ثابت و متغیر را حل میکردند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص267-270.</ref> | |||
===موسم حج=== | ===موسم حج=== | ||
موسم حج برای مردم [[قریش]] و دارندگان کالا، فصلی تجاری بود؛ بهویژه که اختلاف دو قرنه [[ایران]] و [[روم]] باعث تعطیلی یا کم رونقی بازرگانی میان [[شام]] و [[هند]] به سوی ایران و خراسان شده و زمینه رونق بازرگانی را در [[شبه جزیره عربستان]] فراهم ساخته بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص238.</ref> دو کاروان زمستانه و تابستانه که [[هاشم بن عبدمناف]] برنهاده بود، بازرگانی میان شبه جزیره بهسوی [[یمن]] و شام را رونق بخشیده بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص239.</ref> | موسم حج برای مردم [[قریش]] و دارندگان کالا، فصلی تجاری بود؛ بهویژه که اختلاف دو قرنه [[ایران]] و [[روم]] باعث تعطیلی یا کم رونقی بازرگانی میان [[شام]] و [[هند]] به سوی ایران و خراسان شده و زمینه رونق بازرگانی را در [[شبه جزیره عربستان]] فراهم ساخته بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص238.</ref>دو کاروان زمستانه و تابستانه که [[هاشم بن عبدمناف]] برنهاده بود، بازرگانی میان شبه جزیره بهسوی [[یمن]] و شام را رونق بخشیده بود.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص239.</ref> | ||
چهرههایی سرشناس مانند [[ابوسفیان بن صخر]] نیز در رشد بازرگانی مکیان نقشی بهسزا داشتند.<ref>الاغانی، ج6، ص522.</ref>از سوی دیگر، [[مکه]] محل تقاطع راه کاروانهای تجاری یمن به سوی [[سوریه]] و [[فلسطین]] و [[عراق]] و [[مصر]] و نیز راه تجاری با شرق [[افریقا]] بود. موسم حج و رعایت [[حرمت ماههای حرام]]،<ref>الاوائل، ص55؛ الدلائل فی غریب الحدیث، ج3، ص1098.</ref> سبب برقراری آرامش و [[امنیت]] میشد و از اینرو، بازارهای معروف [[عکاظ]] و [[ذی مجاز]] رونقی ویژه مییافتند. نیز برای برآوردن نیازمندیهای حاجیان، نهادهای خدماتی مانند [[رفادت|رِفادت]] و [[سقایت]] را پدید آورده بودند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص141-149؛ مفید الانام، ص54-56؛ نک: اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص187-190.</ref> | |||
در برخی از این بازارها، [[پیامبر(ص)]] حجگزاران را به [[اسلام]] دعوت میکرد.<ref>الاستیعاب، ج2، ص677؛ البدایة و النهایه، ج3، ص41.</ref>عرب جاهلی در مالیات رسمی ویژه داشت و به آن پایبند بود.<ref>الاوائل، ص44.</ref>فعالیت بازارهای محلی و موسمی، زمینه رونق صنایع را در مکه و [[مدینه]] فراهم ساخته بود.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص102-103.</ref>اسلحهسازی، آهنگری، صیقل دادن شمشیر، و ساخت زیورآلات در [[حجاز]] رواج و اهمیت داشت.<ref>المعارف، ص575؛ الازمنة و الامکنه، ص515؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص109-120.</ref>بازمانده اصطلاحات مربوط به مناصب، نظام اجتماعی، تجارت و معاهدات مانند [[اشناق|اَشناق]] (دیات)،<ref>اسد الغابه، ج3، ص206.</ref> رِفادت* (پذیرایی از حاجیان)، سقایت، [[ندوه]]، [[حمس|حُمس]]، [[حلف المطیبین|حِلف المُطَیبین]]، [[حلف الفضول|حِلف الفُضول]]، و [[احابیش|اَحابیش]]، نمایی از سنتهای آن عصر را به ما نشان میدهد.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص177، 298-299؛ نک: مفید الانام.</ref> | |||
===موضوع حج=== | |||
در موضوع حج، قبایل عرب چند سنت و آیین متفاوت داشتند. آیین حُمس را قریش برنهاده بود و همه قبایل آن را لازم میشمردند. [[آیین حله|آیین حِله]] به رفتار و رسوم مردم بیرون از حرم اطلاق میگردید. اینان ناچار بودند سنت مکیان را در خوراک و پوشاک و مسکن بپذیرند.<ref>نک: اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص179-182.</ref>عریان طواف کردن، شیوه برخی از همین حلهایها بود که گاه در مکه [[لباس احرام]] مخصوص حُمسی نمییافتند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص182.</ref>اینکه [[اهل حرم]]، [[اهل حل]] و قبایل بیرون از [[حرم]] را به رعایت سنتهای خود وامیداشتند، به سبب مجبور ساختن آنها برای خرید کالای مکیان بود.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص272-280.</ref> | |||
در موضوع حج، قبایل عرب چند سنت و آیین متفاوت داشتند. آیین | |||
بسیاری از قبایل، [[تلبیه|تَلبیهای]] ویژه برای خود برنهاده، آن را در موسم حج اجرا میکردند.<ref>نک: الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ص38-45.</ref>پارهای از این آیینها که در [[دین ابراهیم]] ریشه داشت، به تایید و امضای اسلام رسید.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج2، ص536.</ref>بسیاری از این سنتها که خاستگاه غیر الهی داشت، در حج آخر پیامبر(ص) منسوخ شد. در [[حجة الوداع]]، پیامبر(ص) فرمان داد که هیچکس در حال [[شرک]] حج نگزارد و عریان [[طواف]] ننماید. نیز با نسخ نسیء، دَوَرانی بودن ماهها را اعلام کرد.<ref>التنبیه و الاشراف، ص186-187؛ الاکتفاء، ج1، ص56؛ مفید الانام، ص185-186.</ref> | |||
قریش برای پوشاندن کعبه و ساخت [[پرده کعبه|پرده]] مرغوب و مناسب، از قبایل پیرامون مکه کمک گرفت و هزینه اینکار را به شکل نوعی مالیات از همه آنها دریافت | برپایه برخی گزارشها، نوحه خواندن بر مرده، طعن زدن در نسب، و [[استسقاء]] به یاری کواکب از سنن جاهلی بوده است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص249؛ الازمنة و الامکنه، ص69.</ref>سنت جاهلی دیگر، طواف پیرامون [[مروه]] و [[صفا]] به سبب نصب دو [[بت]] در آنجا بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص254؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص240-242.</ref>با تخریب این بتها، تنها اصل [[سعی]] و طواف پیرامون صفا و مروه در [[اسلام]] حفظ شد.<ref>اسد الغابه، ج2، ص170؛ اثارة الترغیب، ج1، ص48؛ اضواء البیان، ج4، ص421.</ref>گفته میشود که در روزگار جاهلیت، [[مردار]] را حلال میدانستند<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج1، ص52.</ref>و افزون بر اینکه [[ذبح]] را برای غیر خدا انجام میدادند،<ref>نک: اصلاح المنطق، ج1، ص43.</ref> خون حیوان ذبح شده را بر سنگها و انصابی که پیرامون [[کعبه]] نهاده بودند، میریختند و خون و گوشت آن را وسیله تقرب به بتها میشمردند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج1، ص134؛ اسد الغابه، ج3، ص198؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص286-287.</ref>نیز نماز آنها در [[مسجدالحرام]]، سوت زدن و کف زدن بود.<ref>تاویل الدعائم، ج1، ص52.</ref> | ||
قریش برای پوشاندن کعبه و ساخت [[پرده کعبه|پرده]] مرغوب و مناسب، از قبایل پیرامون مکه کمک گرفت و هزینه اینکار را به شکل نوعی مالیات از همه آنها دریافت نمود تا اینکه [[ابوربیعة بن مغیره]] تعهد کرد یک سال در میان، پرده را آماده سازد و یک سال در میان، خود قریش عهدهدار تهیه پرده شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251؛ الاغانی، ج1، ص80.</ref> | |||
===خانواده و اجتماع=== | ===خانواده و اجتماع=== | ||
مردم روزگار جاهلیت فرزند پسر را بر دختر ترجیح میدادند؛ زیرا دختر را مایه ننگ میدانستند. در منابع متقدم، کسانی را نام بردهاند که چهار تن از دخترانشان را زنده به گور کردند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص323؛ آثار ابن بادیس، ج1، ص252-253.</ref> سنت فرزندخواندگی نیز در جاهلیت رواج داشت.<ref>الاستغاثه، ص122؛ الهدی الی دین المصطفی، ج1، ص184.</ref> پدر بر همه امور خانه سلطه داشت و [[ارث]] بردن فقط حق مرد بود و زنان و کودکان از ارث محروم میشدند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص268-270.</ref> پس از مرگ پدر، فرزندش میتوانست با زن او ازدواج کند.<ref>الاغانی، ج1، ص48.</ref> | در حوزه خانواده و اجتماع، همواره تبعیض و نابرابری برقرار بود؛ زیرا سنتهای قومی و نیاکانی معیار اصلی روابط بهشمار میرفت. مردم روزگار جاهلیت فرزند پسر را بر دختر ترجیح میدادند؛ زیرا دختر را مایه ننگ میدانستند. در منابع متقدم، کسانی را نام بردهاند که چهار تن از دخترانشان را زنده به گور کردند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص323؛ آثار ابن بادیس، ج1، ص252-253.</ref>سنت فرزندخواندگی نیز در جاهلیت رواج داشت.<ref>الاستغاثه، ص122؛ الهدی الی دین المصطفی، ج1، ص184.</ref> پدر بر همه امور خانه سلطه داشت و [[ارث]] بردن فقط حق مرد بود و زنان و کودکان از ارث محروم میشدند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص268-270.</ref>پس از مرگ پدر، فرزندش میتوانست با زن او ازدواج کند.<ref>الاغانی، ج1، ص48.</ref> | ||
روشهای گوناگون ازدواج در میان عرب روزگار جاهلیت رواج داشت که در بیشتر آنها نابرابری و ستم و زورگویی حاکم بود.<ref>نک: الاعتصام، ص336؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص189-203؛ نک: اخبار النساء، ص46-47، 140.</ref> از گزارشها برمیآید که [[زنا]] در میان آنها رواج داشت و البته همواره کسانی با این ناهنجاری اجتماعی مبارزه میکردند.<ref>اخبار النساء، ص171.</ref> [[ظهار|ظِهار]] نیز سنتی شناخته شده بود که در حکم [[طلاق]] شمرده میشد.<ref>فقه النکاح، ص264.</ref> طلاق حدود مشخص نداشت و تابع دلخواه مرد بود.<ref>المحبر، ص309-310.</ref> اسلام با این سنن جاهلیت مبارزه کرد و برای زنان حقوق مختلف مانند حق ارث را تشریع نمود.<ref>الانصاف، ج2، ص222؛ فقه النکاح، ص282.</ref> | روشهای گوناگون ازدواج در میان عرب روزگار جاهلیت رواج داشت که در بیشتر آنها نابرابری و ستم و زورگویی حاکم بود.<ref>نک: الاعتصام، ص336؛ جزیرة العرب قبل الاسلام، ج1، ص189-203؛ نک: اخبار النساء، ص46-47، 140.</ref>از گزارشها برمیآید که [[زنا]] در میان آنها رواج داشت و البته همواره کسانی با این ناهنجاری اجتماعی مبارزه میکردند.<ref>اخبار النساء، ص171.</ref>[[ظهار|ظِهار]] نیز سنتی شناخته شده بود که در حکم [[طلاق]] شمرده میشد.<ref>فقه النکاح، ص264.</ref>طلاق حدود مشخص نداشت و تابع دلخواه مرد بود.<ref>المحبر، ص309-310.</ref>اسلام با این سنن جاهلیت مبارزه کرد و برای زنان حقوق مختلف مانند حق ارث را تشریع نمود.<ref>الانصاف، ج2، ص222؛ فقه النکاح، ص282.</ref> | ||
عرب جاهلی تنها به قوم و قبیلهاش که همه چیز خود را از آن کسب میکرد، متعهد بود. بخش عمده ادبیات عرب جاهلی یا «ایام العرب» به حماسهسرایی و خاطرهگویی درباره جنگهای قبیلهای اختصاص دارد.<ref>نک: مروج الذهب، ج2، ص101؛ الکامل، ج1، ص502.</ref>آنان بسیاری از معاهدات را با روشن کردن آتش و کنار آن میبستند.<ref>الاوائل، ص35-36.</ref>پیامبر(ص) نظام مؤاخات را جایگزین روابط قبیلهای مبتنی بر خون و نژاد کرد<ref>الادارة فی عصر الرسول، ص78.</ref>؛ اما گاه که میان [[مهاجران]] و [[انصار]] کدورتی رخ مینمود، انتقامگیری به سبک جاهلیت اتفاق میافتاد.<ref>آثار ابن بادیس، ج2، ص158-159.</ref> | |||
عرب جاهلی تنها به قوم و قبیلهاش که همه چیز خود را از آن کسب میکرد، متعهد بود. بخش عمده ادبیات عرب جاهلی یا «ایام العرب» به حماسهسرایی و خاطرهگویی درباره جنگهای قبیلهای اختصاص دارد.<ref>نک: مروج الذهب، ج2، ص101؛ الکامل، ج1، ص502.</ref> آنان بسیاری از معاهدات را با روشن کردن آتش و کنار آن میبستند.<ref>الاوائل، ص35-36.</ref> پیامبر(ص) نظام مؤاخات را جایگزین روابط قبیلهای مبتنی بر خون و نژاد کرد<ref>الادارة فی عصر الرسول، ص78.</ref> ؛ اما گاه که میان [[مهاجران]] و [[انصار]] کدورتی رخ مینمود، انتقامگیری به سبک جاهلیت اتفاق میافتاد.<ref>آثار ابن بادیس، ج2، ص158-159.</ref> | |||
==بت و بتپرستی== | ==بت و بتپرستی== | ||
خط ۷۶: | خط ۱۰۳: | ||
بتی که دارای پیکری از چوب و فلز و به شکل انسان یا حیوان بود، [[وثن|وَثَن]] خوانده میشد و اگر پیکر نداشت، [[صنم|صَنَم]] نامیده میشد.<ref>العین، ج8، ص13، «دبب»؛ جمهرة اللغه، ج1، ص65، «بدد»؛ لسان العرب، ج12، ص349، «صنم». </ref>مردم عرب جاهلی بتهایی معروف را میپرستیدند؛ همچون: [[هبل|هُبَل]]، [[لات]]، [[عزی|عُزّی]]، [[ود|وَدّ]]، [[سواع|سُواع]]، [[نسر|نَسْر]] و [[یعوق|یَعوق]] که همگی مجسمههایی از جنس سنگ بودند.<ref>الاصنام، ص9-11؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص314؛ لسان العرب، ج12، ص349، «صنم». </ref>در این آیات: {{قلم رنگ|سبز|﴿اَفَرَاَیْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّی* وَ مَنَاةَ الثَّالِثَةَ الاُخْرَی﴾}} ([[سوره نجم]]، آیه 19-20) و {{قلم رنگ|سبز|﴿... وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُوَاعًا وَ لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْـراً﴾}} ([[سوره نوح]]، آیه 23) نام بیشتر آنها آمده است.<ref>نک: الاصنام، ص6-59؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص312-349، «بتپرستی. </ref> | بتی که دارای پیکری از چوب و فلز و به شکل انسان یا حیوان بود، [[وثن|وَثَن]] خوانده میشد و اگر پیکر نداشت، [[صنم|صَنَم]] نامیده میشد.<ref>العین، ج8، ص13، «دبب»؛ جمهرة اللغه، ج1، ص65، «بدد»؛ لسان العرب، ج12، ص349، «صنم». </ref>مردم عرب جاهلی بتهایی معروف را میپرستیدند؛ همچون: [[هبل|هُبَل]]، [[لات]]، [[عزی|عُزّی]]، [[ود|وَدّ]]، [[سواع|سُواع]]، [[نسر|نَسْر]] و [[یعوق|یَعوق]] که همگی مجسمههایی از جنس سنگ بودند.<ref>الاصنام، ص9-11؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص314؛ لسان العرب، ج12، ص349، «صنم». </ref>در این آیات: {{قلم رنگ|سبز|﴿اَفَرَاَیْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّی* وَ مَنَاةَ الثَّالِثَةَ الاُخْرَی﴾}} ([[سوره نجم]]، آیه 19-20) و {{قلم رنگ|سبز|﴿... وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُوَاعًا وَ لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْـراً﴾}} ([[سوره نوح]]، آیه 23) نام بیشتر آنها آمده است.<ref>نک: الاصنام، ص6-59؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص312-349، «بتپرستی. </ref> | ||
هر یک از قبایل عرب جاهلی به پرستش یکی از اجرام آسمانی گرایش داشت. از جمله، [[حمیر|حِمیر]]، [[کنانه]]، [[بنیلخم|لَخم]]، [[قبیله طی|طی]] و [[بنی اسد|اسد]] به ترتیب آفتاب، ماه، مشتری، سهیل و عطارد را میپرستیدند.<ref>المفصل، ج6، ص57-58.</ref> باور به نیروهای غیبی جلوهگر در جانوران، گیاهان و حتی جمادات نیز رواج داشت.<ref>تاریخ تحقیقی اسلام، ج1، ص100.</ref> تقدیس درختان و اهدای هدیه به آنها از دیگر باورهای جاهلی بود.<ref>نک: الاصنام، ص26-27؛ معجم البلدان، ج4، ص117-118.</ref> آنها جن و ارواح ناشناخته را عامل شرور و بیماریها میشمردند.<ref>الازمنة و الامکنه، ص409؛ تاریخ العرب القدیم، ص276.</ref> | هر یک از قبایل عرب جاهلی به پرستش یکی از اجرام آسمانی گرایش داشت. از جمله، [[حمیر|حِمیر]]، [[کنانه]]، [[بنیلخم|لَخم]]، [[قبیله طی|طی]] و [[بنی اسد|اسد]] به ترتیب آفتاب، ماه، مشتری، سهیل و عطارد را میپرستیدند.<ref>المفصل، ج6، ص57-58.</ref>باور به نیروهای غیبی جلوهگر در جانوران، گیاهان و حتی جمادات نیز رواج داشت.<ref>تاریخ تحقیقی اسلام، ج1، ص100.</ref>تقدیس درختان و اهدای هدیه به آنها از دیگر باورهای جاهلی بود.<ref>نک: الاصنام، ص26-27؛ معجم البلدان، ج4، ص117-118.</ref>آنها جن و ارواح ناشناخته را عامل شرور و بیماریها میشمردند.<ref>الازمنة و الامکنه، ص409؛ تاریخ العرب القدیم، ص276.</ref> | ||
===بیان قرآن از بتپرستی=== | ===بیان قرآن از بتپرستی=== | ||
در [[قرآن کریم]] از بتپرستی [[قوم نوح]] (سوره نوح، آیه 21-24)،<ref>نک: البدایة و النهایه، ج1، ص105.</ref> قوم عاد ([[سوره اعراف]]، آیه 70)، [[ثمود]] (سورههود، آیه 61-62) که 70 بت داشتند و میان مدینه و شام ساکن بودند، اصحاب مدین، اهل سبا، اصحاب القریه ([[سوره انبیاء]]، آیه 52،59)، و مردم زمان [[لوط]] و [[یونس]] (سوره انبیاء، آیه 25) در دوران جاهلیت سخن رفته است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج2، ص23؛ البدایة و النهایه، ج1، ص123، 130، 229.</ref> [[حضرت ابراهیم]] نخستینبار در دوران جاهلیت در [[جزیرة العرب]] از خدای یگانه و طرد بتپرستی سخن گفت.<ref>جامع البیان، ج7، ص323؛ تفسیر سورآبادی، ج2، ص1234؛ تفسیر مراغی، ج1، ص220.</ref> مردم عرب جزیرة العرب بهرغم حضور [[دین ابراهیم]] و بنای [[کعبه]]، به تدریج به [[شرک]] گراییدند و پرستش بتها را وسیله تقرب به خدا شمردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص77-78؛ الاعتصام، ص26.</ref> | در [[قرآن کریم]] از بتپرستی [[قوم نوح]] (سوره نوح، آیه 21-24)،<ref>نک: البدایة و النهایه، ج1، ص105.</ref> قوم عاد ([[سوره اعراف]]، آیه 70)، [[ثمود]] (سورههود، آیه 61-62) که 70 بت داشتند و میان مدینه و شام ساکن بودند، اصحاب مدین، اهل سبا، اصحاب القریه ([[سوره انبیاء]]، آیه 52،59)، و مردم زمان [[لوط]] و [[یونس]] (سوره انبیاء، آیه 25) در دوران جاهلیت سخن رفته است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج2، ص23؛ البدایة و النهایه، ج1، ص123، 130، 229.</ref>[[حضرت ابراهیم]] نخستینبار در دوران جاهلیت در [[جزیرة العرب]] از خدای یگانه و طرد بتپرستی سخن گفت.<ref>جامع البیان، ج7، ص323؛ تفسیر سورآبادی، ج2، ص1234؛ تفسیر مراغی، ج1، ص220.</ref>مردم عرب جزیرة العرب بهرغم حضور [[دین ابراهیم]] و بنای [[کعبه]]، به تدریج به [[شرک]] گراییدند و پرستش بتها را وسیله تقرب به خدا شمردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص77-78؛ الاعتصام، ص26.</ref> | ||
گزارش [[ابن کلبی]] (درگذشت 204ق.) نشان میدهد که کسانی هنگام ترک [[حرم مکی]] قطعه سنگی را با خود برده، در زیستگاه جدید مینهادند و گرد آن [[طواف]] میکردند.<ref>الاصنام، ص6.</ref> اما از بیشتر گزارشها بر میآید که نخستینبار [[عمرو بن لحی خزاعی|عمرو بن لُحَی خزاعی]]، سرپرست مکه، در پی بازگشت از سفر [[شام]]، سنگهایی بارانزا را همراه خود آورد که به تدریج به بتهایی پیرامون کعبه که مورد تکریم مردم بود، تبدیل شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص254؛ مروج الذهب، ج2، ص29؛ سبل الهدی، ج1، ص257.</ref> در گزارش دیگر آمده که عمرو بن لحی به سفارش یکی از جنیان به [[جده|جدّه]] رفت و پنج بت قوم نوح را یافت و به مکه آورد.<ref>الاصنام، ص8؛ المفصل، ج11، ص79-81.</ref> همچنین معبد [[منات]] در [[قدید|قُدَید]]، میان [[مکه]] و [[مدینه]]، را به وی نسبت دادهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص254؛ امتاع الاسماع، ج4، ص331.</ref> | گزارش [[ابن کلبی]] (درگذشت 204ق.) نشان میدهد که کسانی هنگام ترک [[حرم مکی]] قطعه سنگی را با خود برده، در زیستگاه جدید مینهادند و گرد آن [[طواف]] میکردند.<ref>الاصنام، ص6.</ref>اما از بیشتر گزارشها بر میآید که نخستینبار [[عمرو بن لحی خزاعی|عمرو بن لُحَی خزاعی]]، سرپرست مکه، در پی بازگشت از سفر [[شام]]، سنگهایی بارانزا را همراه خود آورد که به تدریج به بتهایی پیرامون کعبه که مورد تکریم مردم بود، تبدیل شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص254؛ مروج الذهب، ج2، ص29؛ سبل الهدی، ج1، ص257.</ref>در گزارش دیگر آمده که عمرو بن لحی به سفارش یکی از جنیان به [[جده|جدّه]] رفت و پنج بت قوم نوح را یافت و به مکه آورد.<ref>الاصنام، ص8؛ المفصل، ج11، ص79-81.</ref>همچنین معبد [[منات]] در [[قدید|قُدَید]]، میان [[مکه]] و [[مدینه]]، را به وی نسبت دادهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص254؛ امتاع الاسماع، ج4، ص331.</ref> | ||
===ساخت معبد برای بت=== | ===ساخت معبد برای بت=== | ||
عرب روزگار جاهلیت، معابدی برای این بتها میساخت.<ref>نک: الاصنام.</ref> بیت به معنای معبد، محل پرستش بتها بود و معابدی که برای مقابله با [[بیت الله الحرام]] ساخته میشدند، [[طاغوت]] نام داشتند.<ref>الدلائل فی غریب الحدیث، ج1، ص110-111.</ref> کعبات یا ذوالکعبات محل [[عبادت]] ربیعه بود که پیرامون آن طواف میکردند. گفتهاند نام کعبه پس از [[اسلام]] به بیت الله الحرام اختصاص یافت.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص261-262.</ref> عرب جاهلی برخی فرزندان خود را عبدالکعبه نام مینهادند.<ref>اسد الغابه، ج3، ص376.</ref> مردم روزگار جاهلیت، در موسم سالانه به [[زیارت]] بتها میرفتند و با [[قربانی]] و [[نذر]] در برابر آنها کرنش میکردند و فرو فرستادن باران و پیروزی بر دشمنان و اجابت دعاها و شفای بیماران را درخواست مینمودند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص31-33.</ref> گزارش شده که در [[فتح مکه]]، پیامبر 360 بت نصب شده در کعبه را نابود کرد.<ref>امتاع الاسماع، ج5، ص73؛ ج7، ص239.</ref> | عرب روزگار جاهلیت، معابدی برای این بتها میساخت.<ref>نک: الاصنام.</ref>بیت به معنای معبد، محل پرستش بتها بود و معابدی که برای مقابله با [[بیت الله الحرام]] ساخته میشدند، [[طاغوت]] نام داشتند.<ref>الدلائل فی غریب الحدیث، ج1، ص110-111.</ref>کعبات یا ذوالکعبات محل [[عبادت]] ربیعه بود که پیرامون آن طواف میکردند. گفتهاند نام کعبه پس از [[اسلام]] به بیت الله الحرام اختصاص یافت.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص261-262.</ref>عرب جاهلی برخی فرزندان خود را عبدالکعبه نام مینهادند.<ref>اسد الغابه، ج3، ص376.</ref>مردم روزگار جاهلیت، در موسم سالانه به [[زیارت]] بتها میرفتند و با [[قربانی]] و [[نذر]] در برابر آنها کرنش میکردند و فرو فرستادن باران و پیروزی بر دشمنان و اجابت دعاها و شفای بیماران را درخواست مینمودند.<ref>جزیرة العرب قبل الاسلام، ج2، ص31-33.</ref>گزارش شده که در [[فتح مکه]]، پیامبر 360 بت نصب شده در کعبه را نابود کرد.<ref>امتاع الاسماع، ج5، ص73؛ ج7، ص239.</ref> | ||
===حنفاء=== | ===عمل به شیوه حنفاء=== | ||
بتپرستی در جزیرة العرب فراگیر بود. از اینرو، کسانی که بتپرستی را وانهاده، یگانهپرستی پیشه میکردند، شهرت مییافتند و نامشان در تاریخ ثبت میشد.<ref>نک: الاغانی، ج5، ص10.</ref> کسانی هم به آیین ابراهیم پایبند بودند و به [[توحید]] باور داشتند و با انجام دادن [[روزه]]، به شیوه حنفاء زندگی میکردند.<ref>اسد الغابه، ج4، ص516.</ref> حنفاء افزون بر اهتمام به [[مناسک حج]]، پارهای از سنتهای ابراهیمی را پاس میداشتند.<ref>الامالی، ص2.</ref> | بتپرستی در جزیرة العرب فراگیر بود. از اینرو، کسانی که بتپرستی را وانهاده، یگانهپرستی پیشه میکردند، شهرت مییافتند و نامشان در تاریخ ثبت میشد.<ref>نک: الاغانی، ج5، ص10.</ref>کسانی هم به آیین ابراهیم پایبند بودند و به [[توحید]] باور داشتند و با انجام دادن [[روزه]]، به شیوه حنفاء زندگی میکردند.<ref>اسد الغابه، ج4، ص516.</ref>حنفاء افزون بر اهتمام به [[مناسک حج]]، پارهای از سنتهای ابراهیمی را پاس میداشتند.<ref>الامالی، ص2.</ref> | ||
در میان سرشناسان روزگار جاهلیت، [[عبدالمطلب]] را از کسانی شمردهاند که از | در میان سرشناسان روزگار جاهلیت، [[عبدالمطلب]] را از کسانی شمردهاند که از اِستِقسام اَزلام و پرستش بتها دوری کردند و به دین ابراهیم باور داشتند.<ref>المصابیح، ج1، ص170-171.</ref>درباره امضایی بودن پارهای از سنتهای جاهلی در [[دین اسلام]]، گفتهاند که این سنتها دارای خاستگاه وحیانی و پیشینه در دین ابراهیم بودهاند.<ref>نک: امتاع الاسماع، ج8، ص349.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
[http://lib.eshia.ir/23019/1/4443 موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي، دانشنامه جهان اسلام، جاهلیت.] | |||
[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/5247/47932/مفهوم-جاهلیت-در-قرآن-و-متون-تاریخی مجله معارف، مفهوم جاهلیت در قرآن و متون تاریخی، تیر 1386، شماره 47.] | |||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1251098/جاهلیت-در-مقابل-عقلانیت-و-خرد-ورزی سارلی، زبیده، اسمعیلی، زهره، مجله تحقیقات جدید در علوم انسانی، جاهلیت در مقابل عقلانیت و خرد ورزی، تابستان 1396 - شماره 25 (14 صفحه - از 184 تا 197).] | |||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/426635/عقاید-و-اخلاق-جاهلی-از-منظر-قرآن-کریم ویسی کرمی، مهرداد، مجله قرآنی کوثر، عقاید و اخلاق جاهلی از منظر قرآن کریم، پاییز و زمستان 1387 - شماره 29 (7 صفحه - از 62 تا 68).] | |||
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44435/بررسی-اقوال-پیرامون-جاهلیت حسنی، علیاکبر، مجله درسهایی از مکتب اسلام، بررسی اقوال پیرامون جاهلیت، آذرماه 1375، سال 36 - شماره 9 (5 صفحه - از 33 تا 37).] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۳۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۴۳: | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7388 | ||
| عنوان = جاهلیت | | عنوان = جاهلیت | ||
خط ۳۰۶: | خط ۳۳۷: | ||
{{اصطلاحات قرآنی}} | {{اصطلاحات قرآنی}} | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
[[رده:اصطلاحات قرآنی]] | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] | ||
[[رده:عصر جاهلیت]] | |||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:واژه شناسی]] | [[رده:واژه شناسی]] | ||