نسخهٔ فعلی |
متن شما |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات اصحاب | | {{در دست ویرایش|ماه=[[دی]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=A sharefat }} |
| | تصویر =
| |
| | توضیح تصویر =
| |
| | نام کامل =جَد بن قیس بن صَخر
| |
| | کنیه =ابوعبدالله، ابووهب
| |
| | لقب =انصاری
| |
| | زادروز/زادگاه =
| |
| | محل زندگی =[[مدینه]]
| |
| | مهاجر/انصار =[[انصار]]
| |
| | نسب/قبیله =از [[تیره بنیسلمه]] [[قبیله خزرج]]
| |
| | خویشاوندان سرشناس =دایی [[جابر بن عبدالله انصاری]]
| |
| | تاریخ و مکان درگذشت/شهادت =وفات در دوره خلافت [[عثمان]]
| |
| | نحوه درگذشت/شهادت =به علت بیماری
| |
| | مدفن = | |
| | زمان اسلام آوردن =در فاصله [[بیعت عقبه اول]] و [[بیعت عقبه دوم|دوم]]
| |
| | نحوه اسلام آوردن =
| |
| | حضور در جنگها =
| |
| | هجرت به =
| |
| | دلیل شهرت =[[صحابی]]، [[انصار]]، موضعگیری منافقانه
| |
| | نقشهای برجسته =ریاست تیره بنیسلمه | |
| | دیگر فعالیتها =
| |
| | آثار =
| |
| }}
| |
| | |
| '''جَد بن قیس'''، [[صحابی]] [[پیامبر(ص)]] و یکی از [[انصار]] [[مدینه]] و از [[قبیله خزرج]] است. او که شخصی متمول و بخیل بود، ریاست [[تیره بنیسلمه]] را بعد از [[براء بن معرور]] به عهده داشت.
| |
| | |
| جد بن قیس پیش از [[هجرت پیامبر]]، در فاصله [[بیعت عقبه اول]] و دوم مسلمان شد و در [[پیمان عقبه دوم]] با رسول خدا(ص) بیعت کرد. در منابع تاریخی و تفسیری، گزارشهای متفاوتی درباره موضعگیری جد بن قیس در رویدادهای روزگار پیامبر(ص)، وجود دارد.
| |
| | |
| برخی تاریخنگاران و محدثان تلاش میکنند تا بر پایه شواهدی چون ابراز ناامیدی در [[صلح حدیبیه]]، غیبت در [[بیعت رضوان]] و عدم مشارکت در [[غزوه تبوک]]، او را به عنوان یکی از اصلیترین چهرههای نفاق قلمداد کنند؛ اما برخی دیگر نفاق جد را ظنّی و حتی دروغ پنداشتهاند.
| |
| | |
| ==نسبشناسی== | |
| ابوعبدالله <ref>الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327؛ الاصابه، ج1، ص575.</ref> (ابووهب) <ref>المغازی، ج3، ص992؛ الطبقات، ج3، ص430.</ref> جَد بن قیس بن صَخر انصاری از [[تیره بنیسلمه]] [[قبیله خزرج]] بود. <ref>اسد الغابه، ج1، ص327؛ الاصابه، ج1، ص575.</ref> او را به تیرههای دیگر از بنیسلمه خزرج چون بنیعُبید و بنیعدی <ref>النسب، ص286؛ جمهرة انساب العرب، ص359؛ المعجم الکبیر، ج2، ص35.</ref> و بنیسارده نیز منسوب کردهاند. <ref>الاستیعاب، ج1، ص169؛ المحبر، ص275.</ref>
| |
| | |
| وی دایی [[جابر بن عبدالله انصاری]] از همان تیره خزرج است. <ref>الاصابه، ج1، ص575.</ref>
| |
| | |
| ==همسر و فرزندان==
| |
| | |
| وی از همسرش هند دختر سهل از [[قبیله جهینه|قبیله جُهینه]]، دو پسر به نام عبدالله و محمد داشت. <ref>المغازی، ج3، ص992؛ السیرة النبویه، ج2، ص318؛ الطبقات، ج3، ص430.</ref> شماری از منابع، عبدالله را از بدریان <ref>الاصابه، ج4، ص33.</ref> دانستهاند که از او فرزندی باقی نماند. فرزندان محمد نسل جد را ادامه دادند و از میان ایشان محدثانی برخاستند. <ref>الطبقات، ج3، ص430.</ref>
| |
| | |
| ==جایگاه اقتصادی و اجتماعی==
| |
| | |
| جد بن قیس از ثروتمندان به شمار میرفته <ref>المغازی، ج3، ص1023، 1063، 1070.</ref> و با این حال، از سوی خاندانش خسیس خوانده شده است. <ref>السیرة النبویه، ج2، ص316؛ الطبقات، ج3، ص430؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص97.</ref>
| |
| | |
| جایگاه اقتصادی وی، مایه قدرت و نفوذ او در میان قبیلهاش گشت. وی را از بزرگان <ref>السیرة النبویه، ج2، ص316.</ref> و اشراف <ref>جامع البیان، ج10، ص186، 188.</ref> بنیسلمه و در دوران [[جاهلیت]] رئیس این تیره دانستهاند. <ref>الاستیعاب، ج1، ص266.</ref>
| |
| | |
| گزارشهایی نیز از مهتری وی بر بنیساعده/ سارده <ref>الاستیعاب، ج1، ص168؛ اسد الغابه، ج1، ص218.</ref> و بنیعبید <ref>المعجم الکبیر، ج2، ص35.</ref> در دست است. به رغم این گزارشها، از نقش جد بن قیس در رویدادهای آن روزگار، به ویژه درگیریهای دوره جاهلیت [[اوس]] و خزرج، گزارشی در دست نیست و این باعث تردید در گزارشهای مربوط به جایگاه برتر او در دوران جاهلیت شده است.
| |
| | |
| ==مسلمان شدن==
| |
| جد بن قیس پیش از هجرت پیامبر(ص) به [[یثرب]]، گویا در فاصله [[بیعت عقبه اول]] و [[بیعت عقبه دوم|دوم]] مسلمان شد و همراه 70 تن از تازه مسلمانان اوس و خزرج به سال سیزدهم [[بعثت]] برای انجام [[حج]] به [[مکه]] رفت و در [[پیمان عقبه دوم]] با رسول خدا(ص) بیعت کرد. <ref>النسب، ص286؛ صحیح البخاری، ج4، ص250؛ الاصابه، ج1، ص575.</ref>
| |
| | |
| وی پس از درگذشت [[براء بن معرور]]، پسرعموی جد و رئیس بنیسلمه، جانشین او شد. <ref>السیرة النبویه، ج2، ص315-316.</ref> با هجرت پیامبر(ص) به [[مدینه]]، ایشان گویا به دلیل وجود صفات ناپسند در جد، چون خست و ترس، از تیرهاش خواست تا [[بشر بن براء|بِشر بن بَراء]] یا عمرو بن جَموح را به ریاست انتخاب کنند. <ref>السیرة النبویه، ج2، ص460-461؛ الطبقات، ج3، ص430؛ انساب الاشراف، ج1، ص274؛ الاصابه، ج4، ص316، 507.</ref>
| |
| | |
| هنگام این جابهجایی روشن نیست؛ اما گمان میرود با توجه به شهادت [[عمرو بن جموح]] در [[احد]] به سال سوم ق.، <ref>الثقات، ج3، ص64؛ المعجم الکبیر، ج11، ص314؛ الاستیعاب، ج1، ص266؛ ج3، ص1169.</ref> پیش از این نبرد انجام شده باشد.
| |
| | |
| ==راوی احادیث نبوی==
| |
| | |
| برخی گزارشها او را از راویان <ref>الثقات، ج3، ص64؛ الاستیعاب، ج1، ص331؛ قاموس الرجال، ج2، ص575.</ref> و انصار پیامبر(ص) <ref>جامع البیان، ج11، ص20؛ المعجم الکبیر، ج11، ص314؛ مجمع البیان، ج5، ص52.</ref> به شمار آوردهاند.
| |
| | |
| ==گزارشهای متفاوت در شخصیتشناسی==
| |
| در باره موضعگیری جد بن قیس در رویدادهای روزگار پیامبر(ص)، به ویژه مشارکت مستقیم وی در جنگهای این دوره، گزارشهای متفاوت در دست است.
| |
| | |
| ===گزارشها در تایید نفاق===
| |
| | |
| تاریخنگاران و محدثان میکوشند تا جد را به عنوان یکی از اصلیترین چهرههای نفاق قلمداد کنند.
| |
| | |
| ====ابراز ناامیدی در صلح حدیبیه====
| |
| | |
| جد بن قیس به سال ششم ق. در سفر [[عمره]] پیامبر(ص) و مسلمانان به مکه که به [[صلح حدیبیه]] انجامید، حضور داشت؛ اما آن گاه که مسلمانان به دلیل گرمی هوا و کمبود آب به سختی افتادند، با سخنانی ناامید کننده، آمدنش را به این سفر بیفایده دانست و تنها هدف خود از همسفری با پیامبر(ص) را همراهی با قومش شمرد. <ref>المغازی، ج2، ص588، 590-591.</ref>
| |
| | |
| ====غیبت در بیعت رضوان====
| |
| | |
| خودداری وی از اعلام وفاداری دوباره و غیبت در [[بیعت رضوان]] (شجره) از دیگر گزارشهای مربوط به او است. این پیمان هنگامی انجام شد که مسلمانان حاضر در واکنش به تهدیداتی که در این سفر از سوی [[قریش]] احساس شد، با پیامبر(ص) پیمان دوباره بستند که او را تنها نگذارند. <ref>السیرة النبویه، ج3، ص781؛ الاستیعاب، ج1، ص266.</ref> بر اساس این گزارشها، جد بن قیس مشمول دعای خیر پیامبر(ص) برای بیعتکنندگان نشد. <ref>الاستبصار، ص145.</ref>
| |
| | |
| به روایتی دیگر، منظور از پیمانشکنان در آیه: {{قلم رنگ|سبز|﴿فَمَنْ نَکَثَ فَاِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ﴾}}؛ «پس هر که پیمان شکند، تنها به زیان خود میشکند». ([[سوره فتح]]، آیه10) جد بن قیس دانسته شده است. <ref>روض الجنان، ج17، ص331؛ غرر التبیان، ص481.</ref>
| |
| | |
| اما به فرض نفاقش، وی باید در ظاهر بیعت میکرد، نه اینکه با پنهان شدن، توجه دیگران را به خود جلب نماید و از دعای پیامبر(ص) محروم گردد. تعبیر پیمانشکنی نیز با کسی که از نخست پیمانی نبسته، ناسازگار است. پس باید گفت مقصود آیه کسانی هستند که در آن هنگام بیعت کردند، اما بعدها از راه پیامبر(ص) منحرف شدند و با رفتار خود، بیعت رضوان را شکستند.
| |
| | |
| ====عدم مشارکت در غزوه تبوک====
| |
| از دیگر مواردی که سبب شده تا بیشتر منابع جد بن قیس را منافقی برجسته بدانند، <ref>المغازی، ج2، ص588؛ الطبقات، ج3، ص430؛ الکامل، ج2، ص277.</ref> گزارشهای متعدد در باره خودداری وی از شرکت در [[غزوه تبوک]] (9ق.) به بهانههای واهی و پیشگیری از حضور اعضای طایفهاش در این نبرد است. <ref>جامع البیان، ج10، ص191-192؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج6، ص1809.</ref>
| |
| | |
| ====تایید نفاق در شان نزول====
| |
| | |
| بر پایه این گزارشها، این رفتار جد بن قیس و همدستانش باعث شد تا درآیههایی از قرآن، او و کسانی که از فرمان پیامبر(ص) پیروی نکردند، نکوهش گردند و منافق خوانده شوند. <ref>المغازی، ج3، ص992-993؛ السیرة النبویه، ج4، ص944؛ انساب الاشراف، ج1، ص274.</ref> آیات 43، 45-47، 49، 53، 81 و 82 [[سوره توبه]] از آن جمله هستند.<ref>المغازی، ج3، ص1023-1024، 1063؛ جامع البیان، ج10، ص191-192؛ مجمع البیان، ج5، ص55-56؛ المعجم الکبیر، ج2، ص275؛ ج12، ص95.</ref>
| |
| | |
| بر پایه سخن مفسران در باره حالات و ویژگیهای منافقان و ماجرای نبرد تبوک، برخی از این آیات در شان جد بن قیس نازل گشته و بعضی از آنها بر حالات و ویژگیهای وی منطبق است. البته مخالفت با خواست پیامبر(ص) و حضور نیافتنش در غزوه تبوک، به جد اختصاص نداشت.
| |
| | |
| این گزارشها نشان میدهد که جد بن قیس علت تخلف از تبوک را بیم از دچار شدن به حرام و گرفتار شدن در فتنه زنان رومی میدانست. او همراه دیگر سران نفاق، نزد پیامبر(ص) سوگند یاد کرد که ایشان را همراهی کند؛ ولی بعد سوگند خود را شکست و در نبرد شرکت نکرد. کلبی نیز جد بن قیس را از منافقان مدینه دانسته است. <ref>الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327؛ تفسیر قرطبی، ج18، ص81؛ اسباب النزول، واحدی، ص242.</ref>
| |
| | |
| آیاتی دیگر مانند آیات 1، 8 [[سوره بقره]]؛ <ref>کشف الاسرار، ج1، ص66؛ مجمع البیان، ج1، ص132.</ref> 1 و 2 [[سوره احزاب]]؛ <ref>الکشاف، ج3، ص519؛ الدر المنثور، ج6، ص560.</ref> 180 [[سوره آلعمران]]؛ <ref>تفسیر قرطبی، ج4، ص292.</ref> و 4 [[سوره منافقون]] <ref>تفسیر قرطبی، ج18، ص124-125.</ref> که در سالهای پیشتر نازل شده بود، نیز بر وی تطبیق گشته است.
| |
| | |
| ====توبه و پشیمانی====
| |
| | |
| گزارشهایی از [[توبه]] او نیز در دست است. <ref>جامع البیان، ج10، ص192-196؛ روض الجنان، ج10، ص26.</ref> بر پایه این گزارشها، در پی بازگشت سپاهیان اسلام از تبوک، به فرمان پیامبر(ص)، هرگونه ارتباط مسلمانان با جد و برخی افراد دیگر قطع شد. آنان که از این بابت زیر فشار روانی فراوان بودند، خود را به ستونی در [[مسجدالنبی]] بستند و توبه کردند. <ref>جامع البیان، ج10، ص20، 24؛ الاستیعاب، ج4، ص1741؛ اسد الغابه، ج5، ص266-267.</ref>
| |
| | |
| برخی نیز از نزول آیه 102-103 [[سوره توبه]]، در باره پشیمانی و توبه جد گزارش دادهاند <ref>الکشاف، ج2، ص306؛ الدر المنثور، ج3، ص273؛ جامع البیان، ج10، ص192-196؛ روض الجنان، ج10، ص26.</ref> که آن را میتوان راهی برای دفاع از اندیشه عدالت صحابه در کنار منافق دانستن جد خواند.
| |
| | |
| ===گزارشها در نفی نفاق===
| |
|
| |
|
| در برابر این باور، [[ابن سعد]] از حضور او در غزوهها بدون بردن نام آنها خبر داده است. <ref>الطبقات، ج3، ص430.</ref> برخی نیز او را از جمله بدریان میدانند. <ref>النسب، ص286.</ref> بعضی نفاق جد را ظنّی و حتی دروغ پنداشتهاند. <ref>الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327.</ref> | | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] |
| | | جد بن قیس: از انصار متهم به نفاق |
| بیعت جد با رسول خدا(ص) پیش از هجرت ایشان به [[مدینه]] و نیز حضور در بیعت عقبه هنگامی که اسلام از اقتدار سیاسی و اجتماعی بهره نداشت و حکومت مسلمانان شکل نگرفته بود، تردید در نفاق او را تقویت میکند. | | ابوعبدالله <ref> الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327؛ الاصابه، ج1، ص575.</ref> (ابووهب) <ref> المغازی، ج3، ص992؛ الطبقات، ج3، ص430.</ref> جَد بن قیس بن صَخر انصاری از تیره بنیسلمه قبیله خزرج بود. <ref> اسد الغابه، ج1، ص327؛ الاصابه، ج1، ص575.</ref> او را به تیرههای دیگر از بنیسلمه خزرج چون بنیعُبید و بنیعدی <ref> النسب، ص286؛ جمهرة انساب العرب، ص359؛ المعجم الکبیر، ج2، ص35.</ref> و بنیسارده نیز منسوب کردهاند. <ref> الاستیعاب، ج1، ص169؛ المحبر، ص275.</ref> وی دایی جابر بن عبدالله انصاری از همان تیره خزرج است. <ref>الاصابه، ج1، ص575.</ref> |
| ==نتیجهگیری نهایی==
| | جد بن قیس از ثروتمندان به شمار میرفته <ref>المغازی، ج3، ص1023، 1063، 1070.</ref> و با این حال، از سوی خاندانش خسیس خوانده شده است. <ref> السیرة النبویه، ج2، ص316؛ الطبقات، ج3، ص430؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص97.</ref> جایگاه اقتصادی وی، مایه قدرت و نفوذ او در میان قبیلهاش گشت. وی را از بزرگان <ref>السیرة النبویه، ج2، ص316.</ref> و اشراف <ref>جامع البیان، ج10، ص186، 188.</ref> بنیسلمه و در دوران جاهلیت رئیس این تیره دانستهاند. <ref>الاستیعاب، ج1، ص266.</ref> گزارشهایی نیز از مهتری وی بر بنیساعده/ سارده <ref> الاستیعاب، ج1، ص168؛ اسد الغابه، ج1، ص218.</ref> و بنیعبید <ref>المعجم الکبیر، ج2، ص35.</ref> در دست است. به رغم این گزارشها، از نقش جد بن قیس در رویدادهای آن روزگار، به ویژه درگیریهای دوره جاهلیت اوس و خزرج، گزارشی در دست نیست و این باعث تردید در گزارشهای مربوط به جایگاه برتر او در دوران جاهلیت شده است. |
| هر چند نمیتوان جد بن قیس را از این اتهامها کاملا مبرّا دانست، اما به یقین همه این اتهامها صحیح نیست و جریانهای سیاسی ـ فرهنگی در زمانه تدوین منابع تاریخ اسلام با هدف تطهیر افرادی که بعدها جایگاههای سیاسی و اجتماعی مهمی یافته بودند، همه این اتهامها را به اشخاص بینفوذ و بیپشتیبان چون جد بن قیس وارد کردند. | | جد بن قیس پیش از هجرت پیامبر(ص) به یثرب، گویا در فاصله بیعت عقبه اول و دوم مسلمان شد و همراه 70 تن از تازه مسلمانان اوس و خزرج به سال سیزدهم بعثت برای انجام حج به مکه رفت و در پیمان عقبه دوم با رسول خدا9 بیعت کرد. <ref> النسب، ص286؛ صحیح البخاری، ج4، ص250؛ الاصابه، ج1، ص575.</ref> |
| | | وی پس از درگذشت براء بن معرور، پسرعموی جد و رئیس بنیسلمه، جانشین او شد. <ref>السیرة النبویه، ج2، ص315-316.</ref> با هجرت پیامبر(ص) به مدینه، ایشان گویا به دلیل وجود صفات ناپسند در جد، چون خست و ترس، از تیرهاش خواست تا بِشر بن بَراء یا عمرو بن جَموح را به ریاست انتخاب کنند. <ref> السیرة النبویه، ج2، ص460-461؛ الطبقات، ج3، ص430؛ انساب الاشراف، ج1، ص274؛ الاصابه، ج4، ص316، 507.</ref> هنگام این جابهجایی روشن نیست؛ اما گمان میرود با توجه به شهادت عمرو بن جموح در احد به سال سوم ق.، <ref> الثقات، ج3، ص64؛ المعجم الکبیر، ج11، ص314؛ الاستیعاب، ج1، ص266؛ ج3، ص1169.</ref> پیش از این نبرد انجام شده باشد. |
| ==وفات==
| | در باره موضعگیری جد بن قیس در رویدادهای روزگار پیامبر(ص)، به ویژه مشارکت مستقیم وی در جنگهای این دوره، گزارشهای متفاوت در دست است. تاریخنگاران و محدثان میکوشند تا جد را به عنوان یکی از اصلیترین چهرههای نفاق قلمداد کنند. جد بن قیس به سال ششم ق. در سفر عمره پیامبر(ص) و مسلمانان به مکه که به صلح حدیبیه انجامید، حضور داشت؛ اما آن گاه که مسلمانان به دلیل گرمی هوا و کمبود آب به سختی افتادند، با سخنانی ناامید کننده، آمدنش را به این سفر بیفایده دانست و تنها هدف خود از همسفری با پیامبر(ص) را همراهی با قومش شمرد. <ref>المغازی، ج2، ص588، 590-591.</ref> خودداری وی از اعلام وفاداری دوباره و غیبت در بیعت رضوان (شجره) از دیگر گزارشهای مربوط به او است. این پیمان هنگامی انجام شد که مسلمانان حاضر در واکنش به تهدیداتی که در این سفر از سوی قریش احساس شد، با پیامبر(ص) پیمان دوباره بستند که او را تنها نگذارند. <ref> السیرة النبویه، ج3، ص781؛ الاستیعاب، ج1، ص266.</ref> بر اساس این گزارشها، جد بن قیس مشمول دعای خیر پیامبر(ص) برای بیعتکنندگان نشد. <ref>الاستبصار، ص145.</ref> به روایتی دیگر، منظور از پیمانشکنان در آیه: (فَمَنْ نَکَثَ فَاِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ)؛ «پس هر که پیمان شکند، تنها به زیان خود میشکند». (فتح/48، 10) جد بن قیس دانسته شده است. <ref> روض الجنان، ج17، ص331؛ غرر التبیان، ص481.</ref> اما به فرض نفاقش، وی باید در ظاهر بیعت میکرد، نه اینکه با پنهان شدن، توجه دیگران را به خود جلب نماید و از دعای پیامبر(ص) محروم گردد. تعبیر پیمانشکنی نیز با کسی که از نخست پیمانی نبسته، ناسازگار است. پس باید گفت مقصود آیه کسانی هستند که در آن هنگام بیعت کردند، اما بعدها از راه پیامبر(ص) منحرف شدند و با رفتار خود، بیعت رضوان را شکستند. |
| | | از دیگر مواردی که سبب شده تا بیشتر منابع جد بن قیس را منافقی برجسته بدانند، <ref> المغازی، ج2، ص588؛ الطبقات، ج3، ص430؛ الکامل، ج2، ص277.</ref> گزارشهای متعدد در باره خودداری وی از شرکت در غزوه تبوک (9ق.) به بهانههای واهی و پیشگیری از حضور اعضای طایفهاش در این نبرد است. <ref> جامع البیان، ج10، ص191-192؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج6، ص1809.</ref> بر پایه این گزارشها، این رفتار جد بن قیس و همدستانش باعث شد تا درآیههایی از قرآن، او و کسانی که از فرمان پیامبر(ص) پیروی نکردند، نکوهش گردند و منافق خوانده شوند. <ref> المغازی، ج3، ص992-993؛ السیرة النبویه، ج4، ص944؛ انساب الاشراف، ج1، ص274.</ref> آیات 43، 45-47، 49، 53، 81 و 82 سوره توبه/9 <ref> المغازی، ج3، ص1023-1024، 1063؛ جامع البیان، ج10، ص191-192؛ مجمع البیان، ج5، ص55-56؛ المعجم الکبیر، ج2، ص275؛ ج12، ص95.</ref> از آن جمله هستند. بر پایه سخن مفسران در باره حالات و ویژگیهای منافقان و ماجرای نبرد تبوک، برخی از این آیات در شان جد بن قیس نازل گشته و بعضی از آنها بر حالات و ویژگیهای وی منطبق است. البته مخالفت با خواست پیامبر(ص) و حضور نیافتنش در غزوه تبوک، به جد اختصاص نداشت. (← تبوک) این گزارشها نشان میدهد که جد بن قیس علت تخلف از تبوک را بیم از دچار شدن به حرام و گرفتار شدن در فتنه زنان رومی میدانست. او همراه دیگر سران نفاق، نزد پیامبر(ص) سوگند یاد کرد که ایشان را همراهی کند؛ ولی بعد سوگند خود را شکست و در نبرد شرکت نکرد. کلبی نیز جد بن قیس را از منافقان مدینه دانسته است. <ref> الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327؛ تفسیر قرطبی، ج18، ص81؛ اسباب النزول، واحدی، ص242.</ref> آیاتی دیگر مانند آیات 1، 8 بقره <ref> کشف الاسرار، ج1، ص66؛ مجمع البیان، ج1، ص132.</ref> /2؛ 1 احزاب/33 <ref> الکشاف، ج3، ص519؛ الدر المنثور، ج6، ص560.</ref> ؛ 180 آلعمران/3 <ref>تفسیر قرطبی، ج4، ص292.</ref> ؛ و 4 منافقون/63 <ref>تفسیر قرطبی، ج18، ص124-125.</ref> که در سالهای پیشتر نازل شده بود، نیز بر وی تطبیق گشته است. گزارشهایی از توبه او نیز در دست است. <ref> جامع البیان، ج10، ص192-196؛ روض الجنان، ج10، ص26.</ref> بر پایه این گزارشها، در پی بازگشت سپاهیان اسلام از تبوک، به فرمان پیامبر(ص)، هرگونه ارتباط مسلمانان با جد و برخی افراد دیگر قطع شد. آنان که از این بابت زیر فشار روانی فراوان بودند، خود را به ستونی در مسجدالنبی(ص) بستند و توبه کردند. <ref> جامع البیان، ج10، ص20، 24؛ الاستیعاب، ج4، ص1741؛ اسد الغابه، ج5، ص266-267.</ref> برخی نیز از نزول آیه 102-103 توبه/9 در باره پشیمانی و توبه جد گزارش دادهاند <ref> الکشاف، ج2، ص306؛ الدر المنثور، ج3، ص273؛ جامع البیان، ج10، ص192-196؛ روض الجنان، ج10، ص26.</ref> که آن را میتوان راهی برای دفاع ازاندیشه عدالت صحابه در کنار منافق دانستن جد خواند. |
| جد بن قیس در دوره خلافت [[عثمان]] (23-35ق.) به سبب بیماری درگذشت. برخی از بنیسلمه همانند ابوقتاده، به دلیل رفتار جد در حدیبیه و تبوک، در مراسم تدفین او شرکت نکردند. <ref>المغازی، ج2، ص591؛ جامع البیان، ج11، ص20؛ المعجم الکبیر، ج11، ص314؛ مجمع البیان، ج5، ص52.</ref> | | در برابر این باور، ابن سعد از حضور او در غزوهها بدون بردن نام آنها خبر داده است. <ref>الطبقات، ج3، ص430.</ref> برخی نیز او را از جمله بدریان میدانند. <ref>النسب، ص286.</ref> بعضی نفاق جد را ظنّی و حتی دروغ پنداشتهاند. <ref> الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327.</ref> بیعت جد با رسول خدا(ص) پیش از هجرت ایشان به مدینه و نیز حضور در بیعت عقبه هنگامی که اسلام از اقتدار سیاسی و اجتماعی بهره نداشت و حکومت مسلمانان شکل نگرفته بود، تردید در نفاق اورا تقویت میکند. هر چند نمیتوان وی را از این اتهامها کاملا مبرّا دانست، به یقین همه این اتهامها صحیح نیست و جریانهای سیاسی ـ فرهنگی در زمانه تدوین منابع تاریخ اسلام با هدف تطهیر افرادی که بعدها جایگاههای سیاسی و اجتماعی مهمی یافته بودند، همه این اتهامها را به اشخاص بینفوذ و بیپشتیبان چون جد بن قیس وارد کردند. |
| | جد بن قیس در دوره خلافت عثمان (23-35ق.) به سبب بیماری درگذشت. برخی از بنیسلمه همانند ابوقتاده، به دلیل رفتار جد در حدیبیه و تبوک، در مراسم تدفین او شرکت نکردند. <ref> المغازی، ج2، ص591؛ جامع البیان، ج11، ص20؛ المعجم الکبیر، ج11، ص314؛ مجمع البیان، ج5، ص52.</ref> برخی گزارشها او را از راویان <ref> الثقات، ج3، ص64؛ الاستیعاب، ج1، ص331؛ قاموس الرجال، ج2، ص575.</ref> و انصار پیامبر(ص) <ref> جامع البیان، ج11، ص20؛ المعجم الکبیر، ج11، ص314؛ مجمع البیان، ج5، ص52.</ref> به شمار آوردهاند. وی از همسرش هند دختر سهل از قبیله جُهینه، دو پسر به نام عبدالله و محمد داشت. <ref> المغازی، ج3، ص992؛ السیرة النبویه، ج2، ص318؛ الطبقات، ج3، ص430.</ref> شماری از منابع، عبدالله را از بدریان <ref>الاصابه، ج4، ص33.</ref> دانستهاند که از او فرزندی باقی نماند. فرزندان محمد نسل جد را ادامه دادند و از میان ایشان محدثانی برخاستند. <ref>الطبقات، ج3، ص430.</ref> |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
خط ۱۴۲: |
خط ۴۷: |
| * '''النسب''': ابن سلاّم الهروی (م. 224ق.)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، 1410ق. | | * '''النسب''': ابن سلاّم الهروی (م. 224ق.)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، 1410ق. |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
| {{صحابه}}
| |
|
| |
| [[رده:صحابه در قرآن]]
| |
| [[رده:حاضران در پیمان عقبه]]
| |
| [[رده:انصار]]
| |
| [[رده:اشخاص قرن اول]]
| |
| [[رده:روسای قبائل عرب]]
| |
| [[رده:راویان حدیث از پیامبر(ص)]]
| |
| [[رده:منافقان عصر نبوی]]
| |
| [[رده:اشراف مدینه]]
| |