در حال ویرایش حج ناتمام
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حج ناتمام'''، [[حج]] یا [[عمره|عمرهای]] است که به صورت کامل و بینقص پایان نیافته است. گاه سبب پایان نیافتن حج کامل، سببهای ناتمامیِ فقهی مانند ترک برخی اعمال حج است که موجب [[فساد حج|فساد]] و بطلان حج شده و در بیشتر موارد نیازمند [[حج قضا|قضای حج]] است. گاه سبب کامل نبودن حج، سببهای ناتمامیِ معنوی مانند کلام ناپسند است، که موجب ثواب کمتر شده و نیازمند قضای حج نیست. | '''حج ناتمام'''، [[حج]] یا [[عمره|عمرهای]] است که به صورت کامل و بینقص پایان نیافته است. گاه سبب پایان نیافتن حج کامل، سببهای ناتمامیِ فقهی مانند ترک برخی اعمال حج است که موجب [[فساد حج|فساد]] و بطلان حج شده و در بیشتر موارد نیازمند [[حج قضا|قضای حج]] است. گاه سبب کامل نبودن حج، سببهای ناتمامیِ معنوی مانند کلام ناپسند است، که موجب ثواب کمتر شده و نیازمند قضای حج نیست. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۰: | ||
ناتمام ماندن حج، از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست. | ناتمام ماندن حج، از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست. | ||
در | ==مصادیق تاریخی== | ||
یکی از مهمترین مصداقهای [[عمره]] ناتمام در تاریخ، عمره [[حضرت محمد(ص)]] و مسلمانان در سال ششم هجری است که به دلیل جلوگیری مشرکان [[مکه]] ناتمام ماند و حضرت محمد(ص) با انجام [[قربانی]] در [[مسجد شجره (حدیبیه)|حدیبیه]] از [[احرام]] خارج شد. او در سال بعد، عمره دیگری که به [[عمرة القضاء]] شهرت یافت به جا آورد. در ماجرای حدیبیه، آیه {{آیه|فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیسَرَ مِنَ الْهَدْی | |||
}}{{یادداشت|حج و عمره را براى خدا به پايان بريد، و اگر [به علتى] از انجام آن ممنوع شديد، آنچه را از [[قربانى]] براى شما ميسر است [قربانى كنيد و از [[احرام]] در آييد].}}<ref>سوره بقره (۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> نازل شد و وظیفه مسلمانان را هنگامی که حج ناتمام میماند مشخص کرد.<ref>الأم، ج2، ص173؛ جامع البیان، ج2، ص132؛ السنن الصغیر، ج2، ص207.</ref> | |||
حج یا عمره برخی [[امامان(ع)]] نیز ناتمام مانده است. برای نمونه، عمره [[امام حسین(ع)]] در زمان زندگی [[امام علی(ع)]] به سبب بیماری به پایان نرسید و او با نحر شتر و [[حلق]] از احرام خارج شد. او پس از بهبودی، عمره دیگری به جا آورد.<ref>الکافی، ج4، ص369-370؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص421-422.</ref> او در ۸ ذی حجه ۶۰ قمری نیز، احرام خود را به عمره مفرده تبدیل کرده و پس از [[طواف]] و [[سعی]] و [[تقصیر]] از احرام خارج شده و به سمت [[عراق]] حرکت کرد.<ref>الإرشاد، ج2، ص66-67؛ تاریخ الطبری، ج5، ص381-383.</ref> | |||
در منابع تاریخی، موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج | در منابع تاریخی، موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج گزارش شده است.<ref>الکامل، ج4، ص350؛ ج11، ص287-288؛ نک شفاء الغرام، ج2، ص260-313.</ref> برخی از آنها چنین است: | ||
== | #ناتمام ماندن حج برخی، به سبب جلوگیری [[عبدالله بن زبیر]] از طواف و سعی و محاصره مکه توسط [[حجاج بن یوسف|حَجّاج بن یوسف]] در سال ۷۲ق.<ref>أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.</ref> | ||
#[[تعطیل حج|تعطیلی حج]] از منطقه عراق به سبب جلوگیری قرامطه در سالهای ۳۱۲ق،<ref>تاریخ الطبری، ج11، ص107؛ تجارب الأمم، ج5، ص213-214؛ تاریخ ابنخلدون، ج4، ص128.</ref> ۳۱۳ تا ۳۱۶ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص261؛ تاریخ الإسلام، ج23، ص374؛ شذرات الذهب، ج4، ص70، 76.</ref> و ۳۱۷<ref>مروج الذهب، ج4، ص312.</ref> تا ۳۲۶ق.<ref>المنتظم، ج13، ص378؛ البدایة و النهایة، ج11، ص183، 189؛ تاریخ ابنخلدون، ج4، ص128-129.</ref> | |||
#تعطیلی حج به سبب فتنه بنی هلال و کشتار حاجیان توسط آنان در سال ۳۶۳ق.<ref>المنتظم، ج14، ص210؛ الکامل، ج8، ص647؛ البدایة و النهایة، ج11، ص277.</ref> | |||
#اختلاف حاکمان در سال ۴۸۷ق. که موجب تعطیلی حج شد.<ref>البدایة و النهایة، ج12، ص147؛ شفاء الغرام، ج2، ص275.</ref> | |||
#ناتوانی حجگزاران از ورود به [[مکه]] و ادای طواف و سعی به سبب درگیری میان [[امیر الحاج]] و امیر مکه در سال ۵۵۷ و ۵۵۸ق.<ref>المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.</ref> | |||
#اختلال در سفر حج به سبب تسلط مغولان در سالهای ۶۵۶ تا ۶۶۵ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص287-289.</ref> | |||
#ناتمام ماندن حج به سبب آشوب و قتل و غارت در مکه و [[عرفات]] در سالهای ۶۸۹ و ۶۹۸ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص290-292.</ref> | |||
#آشوب و درگیری در [[منا]] میان [[مصر|مصریان]] و [[حجاز|حجازیان]] در سال ۷۰۵ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص293.</ref> | |||
#اخلال در ادای برخی [[مناسک]] به سبب نزاع میان امیر الحاج مصری و اشراف در عرفات در سال ۷۴۳ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص298.</ref> | |||
#کشتار و غارت حاجیان در روز هشتم و نهم [[ذی حجه]] ۷۹۷ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص303.</ref> | |||
#آشوب و قتل و غارت در [[مسجدالحرام]] و منا در سال ۸۱۷ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص309-310.</ref> | |||
#ناتوانی حاجیان از عزیمت به حج و ناتوانی ساکنان مکه از [[وقوف در عرفات]] به سبب تصرف مکه توسط [[وهابیت|وهابیان]] در سال ۱۲۱۹ق.<ref>تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.</ref> | |||
#ناتمام ماندن حج گروهی از [[ایران|ایرانیان]] پس از [[احرام]] در مسجد شجره در نیمه سده چهاردهم قمری.<ref>أعیان الشیعة، ج3، ص376-377.</ref> | |||
#ناتمام ماندن حج به سبب بسته شدن درهای مسجدالحرام و کشتار برخی از زائران در مسجدالحرام به دست وهابی افراطی، [[جهیمان عتیبی]] در سال ۱۴۰۰ق.<ref>المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.</ref> | |||
==در قرآن و حدیث== | |||
در آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | در آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | ||
}}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1">سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> مسلمانان به اتمام [[حج]] و [[عمره]] امر شدهاند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،<ref>فقه القرآن، ج1، ص264</ref> «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات [[احرام]]»<ref>الکافی، ج4، ص265</ref> و «ترک [[آمیزش|جماع]]، فسوق و [[جدال]]»<ref>تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337</ref> تفسیر شده است. | }}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1">سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> مسلمانان به اتمام [[حج]] و [[عمره]] امر شدهاند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،<ref>فقه القرآن، ج1، ص264</ref> «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات [[احرام]]»<ref>الکافی، ج4، ص265</ref> و «ترک [[آمیزش|جماع]]، فسوق و [[جدال]]»<ref>تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337</ref> تفسیر شده است. | ||
برخی از باورهای مفسران<ref>الکشاف، ج1، ص238؛ مجمع البیان، ج2، ص518.</ref> و فقیهان،<ref>فقه القرآن، ج1، ص263؛ کنز العرفان، ج1، ص272؛ زبدة البیان، ص231-234.</ref> درباره مراد «اتمام حج» در آیه پیشگفته چنین است: | |||
#تأکید بر وجوب حج و عمره، | |||
#انجام دادن همه [[مناسک]] با تمام شرایط، حدود و اَجزاء، | |||
#وجوب اتمام حج و عمره پس از شروع، هر چند مستحب بوده باشد، | |||
#وجوب اتمام حج [[فساد حج|فاسد]] شده. | |||
در آیات پرشمار دیگری نیز،{{یادداشت|از جمله: نساء(۴)، آیه ۱۶۷؛ مائده(۵)، آیه ۲؛ انفال(۸)، آیه ۳۴ و ۴۷؛ ابراهیم(۱۴)، آیه ۳؛ نحل(۱۶)، آیه ۸۸ و ۹۴؛ حج(۲۲)، آیه ۲۵؛ محمد(۴۷)، آیه ۳۲ و فتح(۴۸)، آیه ۲۵.}} به ناتمام ماندن حج و برخی احکام آن اشاره شده و عاملان ناتمام ماندن حج سرزنش شدهاند. | |||
در احادیث، برخی اعمال موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده و تعبیر «تمام الحج» درباره آنها به کار رفته است؛ برخی از آنها چنین است: | |||
#احرام بستن از [[میقات|میقات]]<nowiki/>های مشخص شده توسط [[حضرت محمد(ص)]] برای غیر [[مجاور|مجاوران]]<ref>الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54؛ علل الشرائع، ج2، ص434</ref> و از خانه برای مجاوران<ref>الکافی، ج4، ص322؛ نک: الآثار، ص101؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص29-30.</ref>؛ | |||
#[[وقوف در عرفات]]<ref>سنن إبن ماجه، ج2، ص1003؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص417-418؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص113، 116.</ref> یا وقوف در [[عرفات]] و [[مزدلفه|مزدلفه؛]]<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص82-261؛ سنن أبی داود، ج1، ص435-436؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص427.</ref> | |||
#بالا بردن صدا هنگام [[تلبیه]] و ریختن خون [[قربانی|قربانی؛]]<ref>نک: سنن إبن ماجة، ج2، ص975، سنن الترمذی، ج2، ص161.</ref> | |||
#حفظ زبان از کلام ناپسند؛<ref>الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296.</ref> | |||
#ملاقات و زیارت [[امام(ع)]].<ref>الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.</ref> | |||
برخی مراد از تعبیر «تمام الحج» را متمِّم و کامل کننده حج دانستهاند.<ref>روضة المتقین، ج5، ص362؛ ملاذ الأخیار، ج8، ص56.</ref> | |||
در منابع فقهی باب جداگانهای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج، از جمله در باب [[احصار و صد]] پراکنده است. | |||
==وجوب اتمام== | |||
به اجماع<ref>مدارک الأحکام، ج8، ص286.</ref> فقیهان [[شیعه]]<ref>مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.</ref> ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | به اجماع<ref>مدارک الأحکام، ج8، ص286.</ref> فقیهان [[شیعه]]<ref>مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.</ref> ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | ||
}}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1" /> جایز نیست و پس از آغاز اعمال و [[احرام]] بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.<ref>الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.</ref> [[تحلل|تحلّل]] کامل | }}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1" /> جایز نیست و پس از آغاز اعمال و [[احرام]] بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.<ref>الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.</ref> [[تحلل|تحلّل]] کامل نیز، وابسته به اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرامگزار با شرایطی میتواند از احرام خارج شود. | ||
== | ==اسباب ناتمامی فقهی== | ||
سببهای | سببهای ناتمامی فقهی، باعث ناقص شدن [[حج]] از دیدگاه فقهی شده{{یادداشت|به معنای مُجزی نبودن یا [[فساد حج]] و یا بطلان حج.}} و در بیشتر موارد [[حج قضا|قضای حج]] را لازم میکنند. برخی از سببهای مهم آن چنین است: | ||
===بیماری=== | ===بیماری=== | ||
خط ۳۹: | خط ۷۶: | ||
===مرگ=== | ===مرگ=== | ||
به اجماع فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از [[حجة الاسلام]] کفایت میکند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او [[استقرار حج|مستقر]] شده باشد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت نکرده و باید برای او [[نیابت|نائب]] گرفته شود.<ref>الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.</ref> به باور برخی، حج او کافی بوده و [[حج قضا|قضا]] لازم ندارد.<ref>السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.</ref>{{یادداشت|بر همین اساس، برخی فقیهان شیعه برای کسی که میداند در زمان معینی میمیرد و میداند در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم، خواهد مرد ولی با این حال حرکت نکند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کردهاند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.}}<ref>العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.</ref> | به اجماع فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از [[حجة الاسلام]] کفایت میکند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او [[استقرار حج|مستقر]] شده باشد، به باور مشهور فقیهان، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت نکرده و باید برای او [[نیابت|نائب]] گرفته شود.<ref>الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.</ref> در برابر، به باور برخی، حج او کافی بوده و [[حج قضا|قضا]] لازم ندارد.<ref>السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.</ref>{{یادداشت|بر همین اساس، برخی فقیهان شیعه برای کسی که میداند در زمان معینی میمیرد و میداند در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم، خواهد مرد ولی با این حال حرکت نکند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کردهاند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.}}<ref>العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.</ref> به نظر فقیهان اهل سنت، اگر حاجی پیش از اتمام [[ارکان حج]] بمیرد، حج او از حجة السلام کفایت نمیکند؛ ولی اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای دیگر مناسک از مکان مرگ او، نائب گرفته شود. اگر مرگ حاجی پس از ادای همه ارکان باشد، حج او از حجة الاسلام کفایت کرده و تنها باید برای اعمال انجام نشده کفاره داده شود.<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.</ref> | ||
به نظر فقیهان اهل سنت، اگر حاجی پیش از اتمام [[ارکان حج]] بمیرد، حج او از حجة السلام کفایت نمیکند؛ ولی اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای دیگر مناسک از مکان مرگ او، نائب گرفته شود. اگر مرگ حاجی پس از ادای همه ارکان باشد، حج او از حجة الاسلام کفایت کرده و تنها باید برای اعمال انجام نشده کفاره داده شود.<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.</ref> | |||
به نظر فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.</ref> و اهل سنت،<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.</ref> احکام پیشگفته در مورد حج [[نیابت|نیابی]] که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت میکرد، در اینجا نیز از ذمه منوبعنه ساقط میشود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانستهاند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.</ref> مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی{{یادداشت|حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.}} تفاوتی نگذاشتهاند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام{{یادداشت|مانند حج [[نذر|نذری]] و حج استحبابی.}} جاری ندانستهاند.<ref>مناسک حج، محشی، ص70.</ref> | به نظر فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.</ref> و اهل سنت،<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.</ref> احکام پیشگفته در مورد حج [[نیابت|نیابی]] که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت میکرد، در اینجا نیز از ذمه منوبعنه ساقط میشود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانستهاند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.</ref> مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی{{یادداشت|حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.}} تفاوتی نگذاشتهاند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام{{یادداشت|مانند حج [[نذر|نذری]] و حج استحبابی.}} جاری ندانستهاند.<ref>مناسک حج، محشی، ص70.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۸۲: | ||
===ارتداد=== | ===ارتداد=== | ||
{{اصلی|ارتداد}} | {{اصلی|ارتداد}} | ||
یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، [[ارتداد]] احرامگزار است | یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، [[ارتداد]] احرامگزار است و فقهیان شیعه و اهل سنت بر این مطلب اتفاق نظر دارند؛ با این تفاوت که به نظر فقیهان اهل سنت اگر حجگزار در حال [[احرام]] مرتد شود، احرام و حج او باطل میشود،<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.</ref> ولی به نظر فقیهان شیعه ارتداد در میان حج، موجب بطلان احرام نشده و در صورت توبه، احرامگزار میتواند اعمالش را ادامه دهد.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.</ref> البته به باور آنها، اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و [[مناسک]] رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص میشود و در صورت توبه باید آن را دوباره انجام دهد.<ref>براهین الحج، ج1، ص236-237.</ref> | ||
ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان [[حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.</ref> و [[مالکی]]،<ref>المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.</ref> موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه | ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان [[حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.</ref> و [[مالکی]]،<ref>المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.</ref> موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه میشود. در برابر، به باور فقیهان شیعه،<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.</ref> و [[حنبلی]]<ref>الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.</ref> حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد. | ||
===ترک برخی اعمال=== | ===ترک برخی اعمال=== | ||
خط ۸۸: | خط ۱۲۳: | ||
===حوادث=== | ===حوادث=== | ||
حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره میشود. | حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره میشود. در منابع تاریخی، مواردی از آن گزارش شده؛ که برخی از آنها چنین است: | ||
#بارش باران شدید و بیسابقه در [[منا]] و ریزش کوه در جمره عقبه در سال ۲۲۸ق. که موجب کشته شدن گروهی از حجگزاران شد،<ref>تاریخ الطبری، ج9، ص124؛ المنتظم، ج11، ص129؛ الکامل، ج7، ص9.</ref> | |||
#ناتمام ماندن حج در سال ۳۵۷ق. به دلیل از بین رفتن شتران در اثر تشنگی،<ref>المنتظم، ج14، ص189</ref> | |||
#ناتمام ماندن حج در سال ۳۹۷ق. به سبب وزیدن بادهای سیاه و شدید در منطقه ثَعلَبیه{{یادداشت|از منازل میان [[کوفه]] و [[مکه]].}}<ref>معجم البلدان، ج2، ص78.</ref> که منجر به بازگشت حجگزاران شد،<ref>المنتظم، ج15، ص54-55.</ref> | |||
#ازدحام حجگزاران در [[کعبه]] در سال ۵۸۱ق. که موجب کشته شدن دهها نفر از آنها شد،<ref>تاریخ الإسلام، ج41، ص13؛ شفاء الغرام، ج2، ص279.</ref> | |||
#کشته شدن شماری از حاجیان هنگام [[سعی]] به سبب ازدحام جمعیت در سال ۶۱۷ق،<ref>شفاء الغرام، ج2، ص283.</ref> | |||
#کشته شدن شماری از حاجیان هنگام خروج از [[مسجدالحرام]] برای عمره در ۱۴ [[ذی حجه]] ۶۷۷ق،<ref>شفاء الغرام، ج2، ص289-290.</ref> | |||
#بازگشت بیشتر حاجیان [[مصر|مصری]] به سبب کمآبی در [[رباط|منازل]] میان راه در سال ۷۲۵ق،<ref>شفاء الغرام، ج2، ص295.</ref> | |||
#مرگ برخی حجگزاران [[یمن|یمنی]] به سبب تشنگی در نزدیکی [[مکه]] در سال ۸۰۰ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص303.</ref> | |||
===چند سبب=== | ===چند سبب=== | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۸۶: | ||
[[رده:احکام حج]] | [[رده:احکام حج]] | ||