در حال ویرایش حدیث غدیر
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| | | بنيانگذار = | ||
| تأسیس = | | تأسیس = | ||
| کاربری =[[حدیث]] | | کاربری =[[حدیث]] | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
}} | }} | ||
حدیث غدیر در [[روز غدیر]]، در محلی معروف به نام [[غدیر خم]] در روز [[18 ذیالحجه]] توسط [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم(ص)]] در هنگام بازگشت از [[حجة الوداع]] بیان شد. که حضرت فرمودند: «مَن کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه». هر کسی من ولی و سرپرست او هستم علی(ع) سرپرست و ولی او بعد از من هست. | |||
این [[حدیث]] یکی از دلایل روشن و قوی برای اثبات حقانیت [[خلافت امام علی|خلافت امام علی(ع)]] پس از | این [[حدیث]] یکی از دلایل روشن و قوی برای اثبات حقانیت [[خلافت امام علی|خلافت امام علی(ع)]] پس از پیامبر اکرم(ص) میباشد. | ||
==زمان | ==زمان ابلاغ حدیث غدیر== | ||
در سال دهم | [[ماه هاي حرام|ماههاي حرام]] که در پي نسيء مشرکان جابه جا شده بود، در سال دهم هجري به زمان اوليه خود مطابق شد.<ref>الآثار الباقيه، ص71؛ الخصال، ج2، ص487؛ بحارالانوار، ج15، ص252.</ref> در اين سال، پيامبر تصميم گرفت عازم [[سفر حج]] شود. اين حج، که در آخرين سال عمر حضرت انجام شد، بعدها [[حجةالوداع]] ناميده شد.<ref>تاريخ الطبري، ج3، ص149.</ref> لذا به مسلمانان اطلاع داده شد<ref>صحيح البخاري، ج4، ص1599؛ تاريخ الطبري، ج3، ص152؛ السيرة الحلبيه، ج3، ص360.</ref> براي حج آن سال آماده شوند.<ref>السيرة النبويه، ج2، ص601.</ref> جمع کثيري از مسلمانان، براي همراهي با پيامبر، در [[مدينه]] گرد آمده<ref>المغازي، ج3، ص1089؛ البداية و النهايه، ج5، ص110.</ref>، در 25 [[ذيقعده|ذيقعده]] راهي [[مکه]] شدند.<ref>تاريخ الطبري، ج3، ص149.</ref> [[امام علي]] نيز، که از [[رمضان]] همان سال به جنگ با کفار منطقه مذحج در [[يمن]] رفته بود<ref>تاريخ الطبري، ج3، ص132؛ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص110؛ السيرة الحلبيه، ج3، ص289.</ref>، پس از پيروزي و جمعآوري غنایم، به دستور پيامبر، به مکه آمد.<ref>المغازي، ج3، ص1079-1080؛ السيرة الحلبيه، ج3، ص289.</ref> حضرت در [[روز عرفه]]، خطابهاي براي حاجيان خواند و امور مهمي، از جمله [[حرمت خون]] و مال مسلمانان، [[امانتداري]]، حرمت [[ربا]]، حق زنان و نهي از پيروي [[شيطان]] را به آنان گوشزد کرد.<ref>تاريخ الطبري، ج3، ص150-152؛ السيرة النبويه، ج2، ص603-604.</ref> | ||
مسلمانان، پس از اتمام حج، از مکه خارج شدند و [[18 ذیحجه|18 | ==مکان ابلاغ حدیث غدیر== | ||
مسلمانان، پس از اتمام حج، از مکه خارج شدند و [[18 ذیحجه|18 ذيحجه]] به منطقه [[غدیر خم|خمّ]] رسيدند.<ref>تاريخ اليعقوبي، ج2، ص118.</ref> غدير خم، در فاصله دو ميلي (5 کيلومتر) جحفه است و منزلگاهي بين مکه و مدينه دارد.<ref>معجم البلدان، ج2، ص103.</ref> | |||
==نحوه ابلاغ== | زماني که کاروان حج به اين منطقه رسيد، فرشته وحي آيه 67 [[سوره مائده]]/ 5 ([[آيه تبليغ]]) را بر حضرت نازل، و ايشان را مأمور کرد که [[ولايت حضرت علي]] را به همگان اعلام کند.<ref>تفسير القرآن المجيد، ج1، ص184؛ تفسير العياشي، ج1، ص332.</ref> | ||
==نحوه ابلاغ حدیث غدیر== | |||
کاروانيان، به دستور حضرت، توقف کردند و ديگران نيز به آنان پيوستند. پس از [[نماز ظهر]]، حضرت خطبهاي برايشان خواند و فرمود که به زودي از ميان آنان خواهد رفت. سپس از دو چيز گرانبهايي که ميان آنان به امانت نهاده و از [[ولايت]] و اولويت خويش بر مؤمنين سخن گفت.<ref>تاريخ اليعقوبي، ج2، ص112.</ref> آن گاه دست علي را بالا برد و فرمود: «هر کسي که من مولا و صاحباختيار اويم، اين علي مولاي اوست».<ref>اسدالغابه، ج5، ص253؛ الکافي، ج2، ص27.</ref> سپس براي دوستان علي [[دعا]]، و براي دشمنان او [[نفرين]] کرد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص111؛ البداية و النهايه، ج7، ص349؛ السنن الکبري، ج5، ص45.</ref> | |||
در | ==وقایع مهم روز ابلاغ حدیث غدیر== | ||
بعد از آن، | در اين هنگام، [[حسان بن ثابت]] از حضرت اجازه گرفت و شعري در وصف اين واقعه سرود.<ref>الامالي، ص575؛ اقسام المولي، ص35؛ الاقتصاد، ص351.</ref> | ||
بعد از آن، خليفه دوم اين واقعه را به امام علي تبريک و تهنيت گفت.<ref>البداية و النهايه، ج7، ص349.</ref> | |||
==منابع حدیث غدیر== | ==منابع حدیث غدیر== | ||
اين خطبه، با اختلاف در برخي جزئيات و تعابير، در [[منابع شيعه]]<ref>الخصال، ج1، ص66؛ الاحتجاج، ج1، ص60.</ref> و اهل سنت<ref>اسدالغابه، ج1، ص439؛ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص118؛ البداية و النهايه، ج7، ص348-349.</ref> نقل شده است. | |||
===نقلهای مستقیم=== | ===نقلهای مستقیم=== | ||
طبق نقل [[علامه | طبق نقل [[علامه اميني]]، اين حديث را احمد بن حنبل از 40 طريق، ابن جرير طبري از 72 طريق، جزري مقري از 80 طريق، ابن عقده از 105 طريق، ابوسعيد سجستاني از 120 طريق، ابوبکر جعابي از 125 طريق<ref>الغدير، ج1، ص40.</ref> و حافظ ابوالعلاء العطار همداني نيز از 250 طريق نقل کردهاند.<ref>الغدير، ج1، ص158.</ref> | ||
[[اهل | [[اهل سنت]]، اسناد اين حديث را کثير دانسته و بيشتر اسناد آن را صحيح و حسن ميدانند.<ref>فتح الباري، ج7، ص61.</ref> ميان راويان اين حديث، حدود 90 نفر از [[صحابه]]<ref>الغدير، ج1، ص41-144.</ref> و 84 نفر از [[تابعين]]<ref>الغدير، ج1، ص145-312.</ref> قرار دارند. | ||
===نقلهای غیرمستقیم=== | ===نقلهای غیرمستقیم=== | ||
علاوه بر نقل | علاوه بر نقل مستقيم از سوي اين افراد، برخي اين [[حديث]] را از کساني که در غدير خم حاضر بودهاند، شنيده و نقل کردهاند. ابيالطفيل از 30 نفر<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص370.</ref>، عامر بن ليلي غفاري از 17 نفر<ref>الاصابه، ج3، ص484.</ref>، عميرة بن سعد از 12 نفر<ref>مناقب امام علي بن ابيطالب، ج1، ص66.</ref>، زيد بن ارقم از 16 نفر<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص370.</ref>، زياد بن ابيزياد از 12 نفر<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص88.</ref>، زاذان ابيعمر از 13 نفر<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص84.</ref>، عبدالرحمان بن ابيليلي از دوازده نفر<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص119؛ تاريخ بغداد، ج16، ص348.</ref>، عبد خير و عمرو ذيمره و حبة العرني از 12 نفر<ref>مناقب امام علي بن ابيطالب، ج1، ص54.</ref>، ابيهريره و انس و ابيسعيد از 9 نفر<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص136.</ref>، ابيقلابه از 12 نفر<ref>الکني و الاسماء، ج3، ص928.</ref>، زيد بن يثيغ از 12 نفر، سعيد بن وهب از 5 يا 6 نفر<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118.</ref> <ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص366.</ref> شنيده و نقل کردهاند. | ||
==حدیث غدیر | ==اعتبار حدیث غدیر== | ||
در متون | در متون حديثي و تاريخي، اين حديث به چند صورت نقل شده است. | ||
* در | * در مشهورترين نقل، تنها به اعلام ولايت امام علي اشاره شده است که [[پيامبر اکرم|پيامبر]] فرمود: «هر کس که من مولاي او هستم، اين علي مولاي اوست».<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن الترمذي، ج5، ص297؛ السنن الکبري، ج5، ص108.</ref> | ||
* در | * در برخي نقلها، افزون بر اين اعلان، به دعاي حضرت در حق امام علي اشاره دارد.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص152.</ref> | ||
* | * برخي نقلها اشاره دارد که پيامبر ابتدا از مردم در مورد اولويت خود، نسبت به امور آنان، پرسيد و سپس ولايت حضرت علي را به آنان اعلام کرد.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص347.</ref> | ||
* | * برخي نقلها نيز به سؤال از مردم، نصب حضرت علي و دعا براي ايشان اشاره دارد.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص370؛ مسند ابي يعلي، ج11، ص307؛ المعجم الکبير، ج5، ص194.</ref> | ||
* در | * در تعدادي از نقلها، علاوه بر سؤال از مردم، اعلان ولايت علي و دعا در حق ايشان، به تهنيت خليفه دوم به ايشان اشاره شده است.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص281.</ref> | ||
* | * برخي نيز به ابياتي از حسان بن ثابت در توصيف اين واقعه اشاره کردهاند.<ref>الامالي، ص575؛ اقسام المولي، ص35؛ الاقتصاد، ص351.</ref> | ||
==نقد به عدم تواتر حدیث غدیر== | ==نقد به عدم تواتر حدیث غدیر== | ||
با وجود [[تواتر]] و اسناد و | با وجود ادعاي [[تواتر]] و اسناد و طريقهايي که ذکر شد، برخي از علماي اهل سنت برآنند که اين حديث را نميتوان متواتر و صحيح دانست<ref>شرح المقاصد، ج5، ص272.</ref>؛ زيرا اکثر اصحاب حديث، همچون بخاري و مسلم، نقل نکردهاند و برخي چون ابيداود و ابيحاتم رازي آن را ضعيف شمردهاند.<ref>شرح المواقف، ج8، ص361.</ref> | ||
===پاسخ به نقد=== | ===پاسخ به نقد=== | ||
در جواب | در جواب اين ادعا گفته شده، علماي زيادي از اهل سنت، همچون ترمذي (279ق.)،<ref>سنن الترمذي، ج5، ص563.</ref> طحاوي (279ق.)<ref>بيان مشکل الآثار، ج4، ص212.</ref>، حاکم نيشابوري (405ق.)،<ref>المستدرک، ج3، ص118.</ref> اسماعيل بن عمر بن کثير (774ق.)،<ref>البداية و النهايه، ج5، ص209.</ref> ابن حجر عسقلاني (852ق.)<ref>فتح الباري، ج7، ص74.</ref> و ابن حجر هيتمي (974ق.)<ref>الصواعق المحرقه، ج1، ص106.</ref> به صحت اسناد اين حديث [[شهادت]] دادهاند. به علاوه نقلهاي زيادي، با واسطه و بدون واسطه، از سوي صحابه و تابعين، نشاندهنده صحت سند اين حديث است. | ||
==نقد به عدم حضور امام علی== | ==نقد به عدم حضور امام علی== | ||
ايراد ديگري که گرفته شده، اين است که علي، در آن زمان، در مکه نبود و در غديرخم حضور نداشت. بلکه در مأموريت يمن بود.<ref>شرح المواقف، ج8، ص361؛ بيان مشکل الآثار، ج4، ص212.</ref> | |||
===پاسخ به نقد=== | ===پاسخ به نقد=== | ||
در مقابل، موافقان برآنند که | در مقابل، موافقان برآنند که علي در آن زمان از يمن به مکه بازگشت و در مراسم حج آن سال شرکت داشت<ref>المغازي، ج3، ص1079-1080؛ السيرة الحلبيه، ج3، ص289.</ref>؛ همان طور که در منابع اهل سنت هم بيان شده است. | ||
==دلالت حدیث غدیر== | ==دلالت حدیث غدیر== | ||
حديث غدير، از همان ابتدا، زمينهساز مباحث گسترده عقيدتي شد. | |||
احتجاجهاي حضرت علي و [[اهل بيت|اهل بيت(ع)]] به اين حديث، از جمله اولين صورتهاي استفاده از اين حديث بود. [[متکلمان شيعه]] نيز، براي اثبات حقانيت و اولويت حضرت علي براي خلافت، به اين حديث استناد کردهاند. [[شيخ مفيد]]، اولين متکلمي بود که به صورت مفصل به اين حديث استدلال کرد.<ref>نک: اقسام المولي، ص28 به بعد؛ الافصاح في الامامه، ص32.</ref> شيخ طوسي<ref>الاقتصاد، ص345.</ref> و [[علامه حلي]]<ref>كشف المراد، ص369.</ref> نيز به بحث از اين حديث پرداختهاند. | |||
پس از آن متکلمان اهل | پس از آن متکلمان اهل سنت، همانند فخر رازي(604ق.)،<ref>الاربعين، ج2، ص283.</ref> قاضي ايجي (756ق.)،<ref>شرح المواقف، ج8، ص360-365.</ref> تفتازاني<ref>شرح المقاصد، ج5، ص273-275.</ref> و جرجاني (812ق.)<ref>شرح المواقف، ج8، ص360-365.</ref> به پاسخگويي پرداختند. | ||
=== نظر شیعه=== | === نظر شیعه=== | ||
شيعيان معتقدند که لفظ مولا در اين روايت به معناي اولي در تصرف است و همان طور که پيامبر نسبت به مسلمانان از خودشان اولي بوده است، امام علي نيز داراي چنين اولويتي است. اين استدلال، بر اثبات دو امر متوقف است: | |||
يکي اينکه مولا به معناي اولي در تصرف باشد و ميان اولويت در تصرف و [[امامت]] و [[خلافت]]، ملازمه باشد.<ref>الاربعين، ج2، ص283.</ref> به نظر اين افراد، قرائن داخلي، نشاندهنده تعين اين واژه در معناي اولي در تصرف است و با اثبات اولويت ايشان، امامت ثابت ميشود؛ زيرا اهل لغت، واژه اولي را تنها در موردي به کار ميبرند که آن شخص، تدبير افراد تحت اولويتش را بر عهده دارد و امر و نهياش نزد آنان نافذ است.<ref>الشافي في الامامه، ج2، ص277.</ref> | |||
وقتي اولويت در تصرف ثابت شد، اولويت ايشان در تمام شئون زندگي مسلمانان نيز ثابت ميشود؛ همانگونه که پيامبر چنين اولويتي داشت. براي اثبات اين مدعا، شيعيان به تحليل مفاد حديث پرداختهاند. کلمه مولا، که در اين حديث چند مرتبه به کار رفته است، مشتق از «وليّ» و از نامهاي خداوند است.<ref>لسان العرب، ج15، ص407؛ تهذيب اللغة، ج15، ص324-327 «ولي».</ref> | |||
====معانی ولی==== | ====معانی ولی==== | ||
اين واژه در چند معنا به کار رفته است. در يک کاربرد، [[ولی|وليّ]] بر وزن فعيل به معناي فاعل است<ref>المصباح، ج1-2، ص672؛ محيط المحيط، ص986، «ولي».</ref> و بر معاني والي، حاکم، سرپرست، مدبّر، متصرّف در امور و ولينعمت دلالت دارد.<ref>معجم مقاييس اللغه، ج6، ص141، «ولي».</ref> کاربردهاي ديگر اين واژه عبارتند از: اولي و سزاوارتر، نزديک، بدون فاصله<ref>مجمع البحرين، ج1، ص462؛ محيط المحيط، ص985؛ القاموس المحيط، ج4، ص401-402، «ولي».</ref> و تابع دوستدار.<ref>لسان العرب، ج15، ص411؛ تهذيب اللغة، ج15، ص322؛ مجمع البحرين، ج1، ص64-465.</ref> | |||
===نظر اهل سنت=== | ===نظر اهل سنت=== | ||
علماي اهل سنت معتقدند که مولا در اين حديث، به معناي صاحباختيار و اولي در تصرف نيست، بلکه به معناي دوست و ناصر است. افرادي مانند تفتازاني<ref>شرح المقاصد، ج5، ص273-275.</ref>، فخر رازي (604ق.)<ref>الاربعين، ج2، ص283.</ref>، قاضي ايجي (756)<ref>شرح المواقف، ج8، ص360-365.</ref> و جرجاني (812ق.)<ref>شرح المواقف، ج8، ص360-365.</ref> چنين ادعايي دارند. | |||
برخي ديگر نيز معتقدند، به اتفاق نظر واژهشناسان و علماي علم لغت، صيغه مَفعَل به معناي افعَل در [[کلام عرب]] به کار نرفته است، پس مولا نميتواند به معناي اولي در تصرف باشد.<ref>شرح المواقف، ج8، ص361.</ref> به علاوه اگر مولا با اولي مترادف بود، ميتوانستيم هر يک را به جاي ديگري به کار ببريم.<ref>التفسير الکبير، ج29، ص459.</ref> | |||
====پاسخ به ادعای اهل سنت==== | ====پاسخ به ادعای اهل سنت==== | ||
در مقابل، [[ | در مقابل، [[علماي شيعه]] معقتدند علاوه بر آنکه خود [[علماي اهل سنت]] تصريح کردهاند که مولا در معناي اولي و صاحباختيار استعمال شده است<ref>شرح المقاصد، ج5، ص273.</ref> و اديبان و واژهشناساني چون غياث برغوث التغلبي اخطل (90ق.)،<ref>الشافي في الامامه، ج2، ص270.</ref> ابوالشعثاء بن رؤبة السعدي عجاج (90ق.)<ref>الشافي في الامامه، ج2، ص270.</ref>، ابوزکريا يحيي بن زياد فراء (207ق.)<ref>التفسير الكبير، ج29، ص227؛ الشافي في الامامه، ج2، ص270.</ref>، ابوعبيده معمر بن مثني (209ق.)<ref>التفسير الكبير، ج29، ص227؛ الشافي في الامامه، ج2، ص269.</ref>، اخفش (215ق.) و زجاج (311ق.)<ref>التفسير الكبير، ج29، ص227.</ref> بر اين استعمال تصريح کردهاند، اگر عدم استعمال يک واژه به جاي ديگري، نشانه عدم ترادف آن دو باشد، از آنجا که مولا به جاي ناصر نيز نميتواند استعمال شود، پس مولا به معناي ناصر هم نيست. در حالي که ادعاي اين افراد اين است که مولا در اين حديث، به معناي ناصر است. به علاوه استفاده دو واژه مترادف به جاي هم، در جايي درست است که مانعي وجود نداشته باشد و در اينجا چون اولي فقط با حرف اضافه «من» به کار ميرود، نميتوان مولا و اولي را به جاي هم به کار برد.<ref>الغدير، ج1، ص624.</ref> | ||
==قرائن لفط مولا در معنای سرپرست== | ==قرائن لفط مولا در معنای سرپرست== | ||
به [[اعتقاد | به [[اعتقاد شيعيان]]، با وجود تنوع کاربردي اين واژه، به واسطه قرائن داخلي و خارجي اين حديث، واژه مولا منحصر در معناي اولي است.<ref>الشافي في الامامه، ج2، ص279-281؛ الغدير، ج1، ص646-650.</ref> | ||
=== تقارن دو جمله=== | === تقارن دو جمله=== | ||
«الست اولی بکم من انفسکم» و جمله «من کنت مولاه»: در | «الست اولی بکم من انفسکم» و جمله «من کنت مولاه»: در اين حديث، پيامبر بر اولويت خويش بر [[مؤمنين]] اشاره دارد. اين سخن، مفاد [[آيه]] شريفه (النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) (احزاب/33، 6) است که اولويت مطرح شده در آن، به معناي اولويت ايشان در تدبير امور مؤمنان و در حکم کردن در مورد آنان است که [[اطاعت]] از ايشان، در اين موارد، [[واجب]] است.<ref>التبيان، ج8، ص317.</ref> طبق نظر برخي مفسران، اولويت در اين آيه، تمام امور دين و دنياي [[مسلمانان]] را شامل ميشود<ref>الكشاف، ج3، ص523؛ تفسير بيضاوي، ج4، ص225.</ref>؛ چراکه ايشان مؤمنان را تنها به چيزي امر ميکند که صلاح [[دين]] و دنياي آنان در آن باشد.<ref>الكشاف، ج3، ص225.</ref> تقارن جمله اول، که به معناي اولويت در تصرف است، با جمله دوم نشان ميدهد که مراد از مولا، در فراز دوم نيز، صرفاً بيان اولويت علي در تصرف است.<ref>الاربعين، ج2، ص283.</ref> | ||
=== جملات ابتدایی خطبهی | === جملات ابتدایی خطبهی پيامبر === | ||
در آغاز خطابه خود، از رحلت | در آغاز خطابه خود، از رحلت خويش، [[توحيد]] و از اينکه آيا به [[رسالت]] خويش عمل کرده است، سخن ميگويد.<ref>تاريخ اليعقوبي، ج2، ص118؛ اسدالغابه، ج1، ص439؛ البداية و النهايه، ج7، ص348-349.</ref> اينها همگي قرينهاند که حضرت به فکر دوران پس از رحلت خويش است تا امت، بيامام نماند و زحمات طاقتفرسايي که در اين سالها کشيده، هدر نرود.<ref>الغدير، ج1، ص657.</ref> | ||
===تبریک و تهنیت عمر و ابوبکر=== | ===تبریک و تهنیت عمر و ابوبکر=== | ||
در | در برخي نقلهاي اين حديث بيان شده که پس از پايان خطبه حضرت، خليفه اول و دوم، نزد امام علي آمدند و اين جريان را به ايشان تبريک گفتند.<ref>فيض القدير، ج6، ص281.</ref> عمر بن خطاب به ايشان گفت: «اي اباالحسن! گوارا باد بر تو، مولاي من و هر مرد و زن مؤمني شدي».<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص281؛ ج1، ص46؛ البداية و النهايه، ج7، ص349.</ref> اين نوع تبريک گفتن، نشان ميدهد که فهم صحابه از کلمه مولا، معناي خلافت و اولويت بوده است.<ref>الغدير، ج1، ص667.</ref> | ||
=== شعرهای مسلمانان صدر اسلام=== | === شعرهای مسلمانان صدر اسلام=== | ||
تعدادي از مسلمانان، اين واقعه را به نظم درآوردهاند. اولين آنها، حسان بن ثابت بود. او که در آن مکان حضور داشت، از رسولالله اجازه گرفت و در وصف اين واقعه چند بيت سرود. او در اين ابيات، اين واقعه را نصب حضرت علي به عنوان امام و هادي دانسته است. بعدها عمرو بن عاص، قيس بن سعد بن عباده، کميت بن زيد اسدي، محمد بن عبدالله حميري و عبدي کوفي، اين واقعه را در قالب اشعاري بيان کردند. علامه اميني نام چند شاعر از صحابه و تابعين را نقل ميکند.<ref>الغدير، ج2، ص51-495.</ref> محتواي تمام اين ابيات و شعرها نشان ميدهد که فهم آنان از واژه مولا، اولويت و خلافت بوده است. | |||
=== استناد اهل بیت به این حدیث=== | === استناد اهل بیت به این حدیث=== | ||
امام | امام علي در چند موضع به اين حديث استناد نموده است تا اولويت خويش را در خلافت و امامت نشان دهد. ايشان در نامهاي به [[معاويه]]، در ضمن چند بيت شعر، به اين مسئله اشاره کردند.<ref>الغدير، ج2، ص53-54؛ نوادر الاخبار، ص179.</ref> احتجاج با [[طلحه]] در [[جنگ جمل]]<ref>المستدرک، ج3، ص419؛ مروج الذهب، ج2، ص365.</ref>، احتجاج در حياط [[مسجد کوفه]]<ref>البداية و النهايه، ج5، ص211.</ref> و احتجاج ايشان در [[جنگ صفين]]<ref>کتاب سُلَيم بن قيس، ص758؛ بحارالانوار، ج33، ص141.</ref>، از ديگر موارد اين امر است. [[فاطمه زهرا]] نيز در برابر مخالفان خلافت حضرت علی، به اين حديث احتجاج نمود.<ref>البداية و النهايه، ج7، ص304؛ مناقب اسد الغالب، ج1، ص5.</ref> | ||
=== نزول آیه تبلیغ=== | === نزول آیه تبلیغ=== | ||
آيه 67 سوره مائده/5، که بنا بر روايات<ref>تفسير قمي، ج1، ص171؛ تفسير جوامع الجامع، ج1، ص343.</ref> و نظر برخي مفسران<ref>الدر المنثور، ج2، ص298؛ تفسير العياشي، ج1، ص332.</ref>، در حجةالوداع و بين راه مکه و مدينه نازل شده است، تبليغ امري مهم و همسنگ رسالت 23 ساله را بر دوش حضرت نهاده است. هرچند برخي معتقدند که مراد از اين مأموريت، بيان اموري چون حکم [[قصاص]] و [[رجم]]، حکم [[ازدواج]] با همسر فرزندخواندهاش زيد، حکم وجوب [[جهاد]] يا بيان عيوب يهود و [[قريش]] يا عيوب بتهاي مشرکان بوده است.<ref>التفسير الکبير، ج12، ص400-402.</ref> اما به نظر ميرسد تأکيداتي که در اين آيه وجود دارد، مؤيد اين است که اين آيه مربوط به اعلان ولايت علي به مردم بوده است<ref>تفسير العياشي، ج1، ص331؛ مجمع البيان، ج3، ص334.</ref>؛ چنانکه نظر ابن عباس، براء بن عاذب و محمد بن علي هم همين است.<ref>التفسير الکبير، ج12، ص401.</ref> | |||
===نزول آیه اکمال دین=== | ===نزول آیه اکمال دین=== | ||
آيه 3 سوره مائده(5) که بعد از اتمام خطبه پيامبر نازل شد<ref>البرهان، ج2، ص227.</ref>، نشاندهنده ويژگيهايي براي اين روز است: مأيوس شدن [[کافران]] از [[دين اسلام]]، کامل شدن معارف دين، تمام شدن نعمت خداوند و رضايت او به اينکه اسلام، دين نهايي مردم باشد.<ref>الميزان، ج5، ص181؛ تفسير نمونه، ج4، ص258.</ref> اين آيه، به تعبير برخي، آخرين فريضه در اسلام را بيان کرد و بعد از آن، فريضهاي بيان نشد<ref>تفسير العياشي، ج1، ص293؛ تفسير قمي، ج1، ص162؛ البرهان، ج2، ص240.</ref> و شريعت، بعد از آن، زياده و نسخي نيافت.<ref>التفسير الکبير، ج11، ص288.</ref> پيامبر نيز، پس از نزول اين آيه، حمد و سپاس خداوند را به خاطر اتمام و اکمال دين به جاي آورد.<ref>تفسير ابن کثير، ج2، ص14؛ البرهان، ج2، ص223؛ الولايه، ص310.</ref> با توجه به اينکه در آن زمان حکمي باقي نمانده بود که بيان نشده باشد و کامل کننده دين و مأيوسکننده کفار باشد، اعلام ولايت حضرت علي تنها مسئلهاي بود که تمام اين خصوصيات را دارا بود.<ref>نک: الميزان، ج5، ص168-175.</ref> همان طور که در چند روايت به اين مسئله اشاره شده است.<ref>تفسير العياشي، ج1، ص293.</ref> | |||
====پاسخ به یک شبهه==== | ====پاسخ به یک شبهه==== | ||
عدهاي معتقدند که اين آيه، در [[روز عرفه]] و در [[عرفات|منطقه عرفات]]، نازل شده است<ref>جامع البيان، ج6، ص54.</ref>؛ علاوه بر اينکه اکمال دين، به خاطر اکمال شريعت و [[احکام دين]]<ref>جامع البيان، ج6، ص51؛ تفسير جلالين، ج1، ص110.</ref>، با بيان احکامي بوده که احتياج آيندگان را نيز برطرف کرده و نيازي به آمدن دين جديد نيست.<ref>التفسير الکبير، ج11، ص287.</ref> در جواب گفته شده مأيوس شدن کفار و اکمال دين بايد به خاطر عاملي باشد که عقلاً بتواند اين کار را انجام دهد و کامل شدن [[احکام]]، چه ربطي به مأيوس شدن کفار از [[ارتداد]] مسلمانان دارد؛ آن هم چيزي نميتواند باشد جز اعلان ولايت و تعيين خليفه که باعث کامل شدن دين و مأيوس شدن کفار، از نفوذ به آن، ميشود.<ref>الميزان، ج5، ص284.</ref> به علاوه قوت ظاهري اسلام در روز [[فتح مکه]] ظاهر شد، نه در سال دهم.<ref>الميزان، ج5، ص279.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[خطبه غدیر خم]] | * [[خطبه غدیر خم]] | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۷: | ||
| توضیحات منبع = | | توضیحات منبع = | ||
}} | }} | ||
* '''الآثار | * '''الآثار الباقيه عن قرون الخاليه'''، ابوريحان بيروني (م.440ق.)، تحقيق پرويز اذکايي، تهران، ميراث مکتوب، 1422ق. | ||
* '''الاحتجاج | * '''الاحتجاج علي اهل اللجاج'''، احمد بن علي الطبرسي (م.520ق.)، به کوشش سيد محمد باقر موسوي خرسان، مشهد، انتشارات المرتضي، 1403ق. | ||
* ''' | * '''الاربعين في اصول الدين'''، محمد بن عمر الفخر الرازي (م.606ق.)، به کوشش حجازي، مصر، مکتبة الکتاب الازهريه، 1406ق. | ||
* '''اسد الغابة | * '''اسد الغابة في معرفة الصحابه'''، علي بن محمد ابن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار الفکر، 1409ق. | ||
* '''الاصابة | * '''الاصابة في تمييز الصحابه'''، ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، به کوشش علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دار الکتب العلميه، 1415ق. | ||
* '''الافصاح | * '''الافصاح في الامامه'''، محمد بن محمد بن النعمان (شيخ مفيد) (336-413ق.)، تهران، انتشارات بنياد بعثت، 1414ق. | ||
* '''الاقتصاد | * '''الاقتصاد الهادي الي طريق الرشاد'''، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش حسن سعيد، بيروت، دار الاضواء، 1406ق. | ||
* '''اقسام | * '''اقسام المولي في اللسان'''، محمد بن محمد بن النعمان (شيخ مفيد) (336-413ق.)، به کوشش مهدي نجف، قم، کنگره جهاني شيخ مفيد، 1413ق. | ||
* ''' | * '''الامالي'''، محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تصحيح قسم الدراسات الاسلامية مؤسسة البعثه، تهران، انتشارات بنياد بعثت، 1417ق. | ||
* '''انساب الاشراف'''، احمد بن | * '''انساب الاشراف'''، احمد بن يحيي البلاذري (م.279ق.)، تحقيق سهيل صادق زکار و رياض زرکلي، بيروت، دار الفکر، 1417ق. | ||
* '''بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''، محمد باقر | * '''بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، تصحيح محمد باقر بهبودي و سيد ابراهيم ميانجي و سيد محمد مهدي موسوي خرسان، بيروت، داراحياء التراث العربي و مؤسسة الوفاء، 1403ق. | ||
* ''' | * '''البداية و النهاية في التاريخ'''، اسماعيل بن عمر بن کثير (700-774ق.)، بيروت، مکتبة المعارف، 1411ق. | ||
* '''البرهان | * '''البرهان في تفسير القرآن'''، هاشم بن سليمان البحراني (م.1107ق.)، تهران، البعثه، 1415ق. | ||
* ''' | * '''بيان مشکل الآثار'''، ابوجعفر الطحاوي، به کوشش الانوروطه، دار النشر. | ||
* ''' | * '''تاريخ الطبري (تاريخ الامم والملوک)'''، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي. | ||
* ''' | * '''تاريخ اليعقوبي'''، احمد بن ابييعقوب اليعقوبي (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق. | ||
* ''' | * '''تاريخ بغداد'''، احمد بن علي الخطيب البغدادي (م.463ق.)، به کوشش مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دار الکتب العلميه، 1417ق. | ||
* ''' | * '''التبيان في تفسير القرآن'''، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش احمد حبيب قصير عاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1963م. | ||
* ''' | * '''تفسير ابن کثير (تفسير القرآن العظيم)'''، اسماعيل بن عمر بن کثير (700-774ق.)، به کوشش محمد حسين شمسالدين، بيروت، دار الکتب العلميه، 1419ق. | ||
* ''' | * '''تفسير الثعلبي (الکشف و البيان)'''، احمد بن محمد الثعلبي (م.427ق.)، به کوشش محمد بن عاشور و نظير الساعدي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1422ق. | ||
* ''' | * '''تفسير الجلالين'''، جلالالدين المحلي (م.864ق.)، و عبدالرحمان بن ابيبکر السيوطي (849-911ق.)، بيروت، مؤسسة النور، 1416ق. | ||
* ''' | * '''تفسير العياشي'''، محمد بن مسعود العياشي (م.320ق.)، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، مکتبة العلمية الاسلاميه، 1380ق. | ||
* ''' | * '''تفسير القرآن المجيد المستخرج من تراث الشيخ المفيد'''، محمد علي ايازي (1333- ش.)، قم، بوستان کتاب، 1424ق. | ||
* ''' | * '''تفسير القمي'''، علي بن ابراهيم قمي (م.307ق.)، به کوشش سيد طيب موسوي جزائري، قم، انتشارات دار الکتاب، 1404ق. | ||
* ''' | * '''التفسير الکبير'''، محمد بن عمر الفخر الرازي (م.606ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1415ق. | ||
* ''' | * '''تفسير بيضاوي (انوار التنزيل و اسرار التاويل)'''، البيضاوي (م.685ق.)، به کوشش يوسف عبدالرحمان مرعشلي، بيروت، دار احياءالتراث العربي، 1418ق. | ||
* ''' | * '''تفسير جوامع الجامع'''، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به کوشش ابوالقاسم گرجي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1378ش. | ||
* ''' | * '''تفسير قرطبي (الجامع لاحکام القرآن)'''، محمد بن احمد القرطبي (م.671ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق. | ||
* ''' | * '''تفسير نمونه'''، مکارم شيرازي و ديگران، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1375ش. | ||
* ''' | * '''تهذيب اللغه'''، محمد الازهري (م.370ق.)، به کوشش عبدالسلام هارون. | ||
* '''الخصال المحمودة و المذمومه'''، محمد بن | * '''الخصال المحمودة و المذمومه'''، محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق. | ||
* '''الدر المنثور | * '''الدر المنثور في التفسير بالماثور و هو مختصر تفسير ترجمان القرآن'''، عبدالرحمان بن ابيبکر السيوطي (849-911ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1365ق. | ||
* '''سنن ابن ماجه'''، محمد بن | * '''سنن ابن ماجه'''، محمد بن زيد الربعي ابن ماجه (م.275ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق. | ||
* '''سنن | * '''سنن الترمذي (الجامع الصحيح)'''، محمد عيسي الترمذي (م.279ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطيف، بيروت، دار الفکر، 1402ق. | ||
* '''السنن | * '''السنن الکبري'''، احمد بن علي النسائي (215-303ق.)، تحقيق عبدالغفار سليمان البنداري و سيد کسروي حسن، بيروت، دار الکتب العلميه، 1411ق. | ||
* ''' | * '''السيرة الحلبيه'''، نورالدين علي بن احمد الحلبي (م.1044ق.)، به کوشش الخطيب، قاهره، دار الکتب الحديثه. | ||
* ''' | * '''السيرة النبويه'''، عبدالملک بن هشام (م.218ق.)، تحقيق مصطفي السقاء و عبدالحفيظ شبلي و ابراهيم الابياري، بيروت، دار المعرفه، بيتا. | ||
* ''' | * '''الشافي في الامامه'''، سيد المرتضي (م.436ق.)، تحقيق سيد عبدالزهراء حسيني خطيب، تهران، مؤسسة الصادق، 1410ق. | ||
* '''شرح المقاصد | * '''شرح المقاصد في شرح القواعد'''، التفتازاني (م.793ق.)، به کوشش عبدالرحمان، قم، الرضي، 1409ق. | ||
* '''شرح المواقف'''، | * '''شرح المواقف'''، علي بن محمد الجرجاني (م.816ق.)، قم، الرضي، 1325ق. | ||
* ''' | * '''صحيح البخاري'''، البخاري (م.256ق.)، به کوشش مصطفي ديب البغا، بيروت، دار ابن کثير، اليمامه، 1407ق. | ||
* '''الصواعق المحرقه'''، احمد بن حجر | * '''الصواعق المحرقه'''، احمد بن حجر الهيتمي (م.974ق.)، به کوشش عبدالرحمان بن عبدالله الترکي، بيروت، مؤسسة الرساله، 1417ق. | ||
* ''' | * '''الغدير في الکتاب و السنة و الادب'''، عبدالحسين الاميني، قم، مرکز الغدير، 1416ق. | ||
* '''فتح | * '''فتح الباري شرح صحيح الامام ابيعبدالله محمد بن اسماعيل البخاري'''، ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فواد عبدالباقي و محبالدين خطيب، بيروت، دار المعرفه، بيتا. | ||
* ''' | * '''فيض القدير شرح الجامع الصغير من احاديث البشير النذير'''، المناوي (م.1031ق.)، به کوشش احمد عبدالسلام، بيروت، دار الکتب العلميه، 1415ق. | ||
* '''القاموس | * '''القاموس المحيط'''، محمد بن يعقوب فيروزآبادي (م.817ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1412ق. | ||
* ''' | * '''الکافي'''، محمد بن يعقوب کليني (م.329ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، تهران، انتشارات دار الکتب اسلاميه، 1375ش. | ||
* '''الکشاف'''، محمود بن عمر | * '''الکشاف'''، محمود بن عمر الزمخشري (م.538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق. | ||
* ''' | * '''الکني و الاسماء'''، محمد الدولابي (م.310ق.)، به کوشش الغاريابي، بيروت، دار ابن حزم، 1421ق. | ||
* '''لسان العرب'''، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق. | * '''لسان العرب'''، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق. | ||
* '''مجمع | * '''مجمع البحرين'''، فخرالدين بن محمد الطريحي (م.1085ق.)، به کوشش الحسيني، بيروت، الوفاء، 1403ق. | ||
* '''مجمع | * '''مجمع البيان في تفسير القرآن'''، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، مقدمه محمد جواد بلاغي (1864-1933م.)، تصحيح سيد هاشم رسولي محلاتي و فضل الله يزدي طباطبايي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق. | ||
* '''مجمع الزوائد و منبع الفوائد'''، | * '''مجمع الزوائد و منبع الفوائد'''، علي بن ابيبکر الهيثمي (م.807ق.)، بيروت، دار الکتاب العربي، 1402ق. | ||
* ''' | * '''محيط المحيط'''، بطرس بن يونس بستاني (م1300ق.)، بيروت، مکتبة لبنان ناشرون، 1978م. | ||
* '''مروج الذهب و معادن الجوهر'''، | * '''مروج الذهب و معادن الجوهر'''، علي بن الحسين المسعودي (م.346ق.)، به کوشش يوسف اسعد داغر، قم، انتشارات هجرت، 1409ق. | ||
* '''المستدرک | * '''المستدرک علي الصحيحين'''، محمد بن عبدالله الحکام النيسابوري (م.405ق.)، به کوشش مصطفي، بيروت، دار الکتب العلميه، 1411ق. | ||
* '''مسند | * '''مسند ابييعلي'''، احمد بن علي بن المثني (م.307ق.)، به کوشش حسين سليم، بيروت، دار المأمون للتراث. | ||
* '''مسند الامام احمد بن حنبل'''، احمد بن حنبل (م.241ق.)، | * '''مسند الامام احمد بن حنبل'''، احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار الصادر، بيتا. | ||
* '''المصباح | * '''المصباح المنير في غريب الشرح الکبير للرافعي'''، احمد بن محمد بن علي'''، الفيومي (م.770ق.)، قم، دار الهجره، 1405ق. | ||
* '''المعارف'''، ابن | * '''المعارف'''، ابن قتيبه دينوري (213-276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، انتشارات شريف الرضي، 1373ش. | ||
* '''معجم البلدان'''، | * '''معجم البلدان'''، ياقوت بن عبدالله الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار الصادر، 1995م. | ||
* '''المعجم | * '''المعجم الکبير'''، سليمان بن احمد الطبراني (260-360ق.)، به کوشش حمدي عبدالمجيد السلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق. | ||
* '''معجم | * '''معجم مقاييس اللغه'''، احمد بن فارس (م.395ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1404ق. | ||
* ''' | * '''المغازي'''، محمد بن عمر الواقدي (م.207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1409ق. | ||
* '''مناقب اسد الغالب ممزق الکتائب'''، ابن | * '''مناقب اسد الغالب ممزق الکتائب'''، ابن الجزري (م.833ق.)، به کوشش الطنطاوي، القاهره، مکتبة القرآن. | ||
* '''مناقب امام | * '''مناقب امام علي بن ابيطالب7'''، علي بن محمد ابن المغازلي (م.483ق.)، بيروت، دار الاضواء، 1412ق. | ||
* ''' | * '''الميزان في تفسير القرآن'''، سيد محمد حسين طباطبايي (1282-1360ش.)، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1393ق. | ||
* '''نوادر الاخبار | * '''نوادر الاخبار فيما يتعلق باصول الدين'''، محمد بن شاه مرتضي فيض کاشاني (1006-1091ق.)، به کوشش مهدي انصاري قمي، تهران، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1370ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |