در حال ویرایش حره شوران

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱۲: خط ۱۲:


==نام==
==نام==
حَرّه شَوْران،<ref name=":1">معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص496.</ref> در گذشته، نزد بیشتر مردم به همین نام شناخته می‌شد.<ref name=":0">وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج۴، ص۱۰۲؛ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج2، ص 494-496.</ref> بر پایه گزارشی در سال ۱۴۱۸ق، این حره امروزه نیز به همین نام شناخته می‌شود.<ref name=":1" />
حره شَوْران،<ref name=":1">معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص496.</ref> در گذشته، نزد بیشتر مردم به همین نام شناخته می‌شد.<ref name=":0">وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج۴، ص۱۰۲؛ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج2، ص 494-496.</ref> بر پایه گزارشی در سال ۱۴۱۸ق، این حره امروزه نیز به همین نام شناخته می‌شود.<ref name=":1" />


به گمان مجدالدین فیروزآبادی، واژه‌شناس، نام این حره از «شرت الدابة» به معنای «عرضه کردن حیوان برای فروش» گرفته شده است؛ شاید این حره، محل آوردن حیوانات برای فروش بوده است.<ref>معجم البلدان، ج‏3، ص371؛</ref> «شَوْران»، در لغت به معنای «ماده‌ای زردرنگ»<ref>کتاب الجیم؛ ج‏2؛ ص143</ref> و گیاهی به نام «قِرطِم»{{یادداشت|برخی، قرطم را به زبان پارسی، گل رنگ یا کاجیره دانسته‌اند.}}<ref>فرهنگ ابجدی، ص612 و 690.</ref> نیز آمده است.<ref>الطراز الأول، ج‏8، ص211.</ref> برخی، تلفظ آن را با این معانی، «شُوران» دانسته‌اند.<ref>المحیط فی اللغة، ج‏7، ص320؛ لسان العرب، ج‏13، ص236؛ القاموس المحیط، ج‏4، ص234.</ref>
به گمان مجدالدین فیروزآبادی، واژه‌شناس، نام این حره از «شرت الدابة» به معنای «عرضه کردن حیوان برای فروش» گرفته شده است؛ شاید این حره، محل آوردن حیوانات برای فروش بوده است.<ref>معجم البلدان، ج‏3، ص371؛</ref> «شَوْران»، در لغت به معنای «ماده‌ای زردرنگ»<ref>کتاب الجیم؛ ج‏2؛ ص143</ref> و گیاهی به نام «قِرطِم»{{یادداشت|برخی، قرطم را به زبان پارسی، گل رنگ یا کاجیره دانسته‌اند.}}<ref>فرهنگ ابجدی، ص612 و 690.</ref> نیز آمده است.<ref>الطراز الأول، ج‏8، ص211.</ref> برخی، تلفظ آن را با این معانی، «شُوران» دانسته‌اند.<ref>المحیط فی اللغة، ج‏7، ص320؛ لسان العرب، ج‏13، ص236؛ القاموس المحیط، ج‏4، ص234.</ref>
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)