در حال ویرایش حره وبره
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==در حدیث== | ==در حدیث== | ||
بر پایه روایات در منابع [[شیعه]]{{یادداشت|عن ابیعبدالله(ع)... قُلْتُ: حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ الْمَدِینَةِ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا. قَالَ: وَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا؟ قُلْتُ: مَا أَحَاطَتْ بِهِ الْحِرَارُ.}} و [[اهل سنت]]{{یادداشت|عن أبی هریرة، قال: حرم رسول الله(ص) ما بین لابتی المدینة- قال أبو هریرة: فلو وجدت الظباء ما بین لابتیها ما ذعرتها- و جعل اثنی عشر میلا حول المدینة حمی.}}، حدّ حرمِ مدینه از سمت غرب، حره وبره است.<ref>کافی، ج9، ص282 و ۲۸۳؛ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص476.</ref> | بر پایه روایات در منابع [[شیعه]]{{یادداشت|عن ابیعبدالله (ع)... قُلْتُ: حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ الْمَدِینَةِ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا. قَالَ: وَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا؟ قُلْتُ: مَا أَحَاطَتْ بِهِ الْحِرَارُ.}} و [[اهل سنت]]{{یادداشت|عن أبی هریرة، قال: حرم رسول الله(ص) ما بین لابتی المدینة- قال أبو هریرة: فلو وجدت الظباء ما بین لابتیها ما ذعرتها- و جعل اثنی عشر میلا حول المدینة حمی.}}، حدّ حرمِ مدینه از سمت غرب، حره وبره است.<ref>کافی، ج9، ص282 و ۲۸۳؛ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص476.</ref> | ||
ماجرای اهبان بن اوس اسلمی و سخن گفت گرگ با او و شهادت دادن گرگ به رسالت [[حضرت محمد(ص)]]، که در برخی منابع اهل سنت آمده،{{یادداشت|اهبان بن اوس اسلمی در حره وبره گوسفندانش را میچراند. گرگی به یکی از گوسفندانش حمله کرد. وی گوسفند را از چنگال گرگ نجات داد. گرگ دور شده، نشست و گفت: «وای بر تو! چرا رزقی را که خدا روزیام کرد از من گرفتی؟» اهبان از تعجب دست روی دست زده و گفت: «به خدا قسم چیزی عجیبتر از این ندیدم.» گرگ گفت: «عجیبتر از این، فرستاده خداست که میان این نخلهاست» و اشاره کرد به مدینه…}} در این حره روی داده است.<ref>معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص481، به نقل از الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۰۹.</ref> | ماجرای اهبان بن اوس اسلمی و سخن گفت گرگ با او و شهادت دادن گرگ به رسالت [[حضرت محمد(ص)]]، که در برخی منابع اهل سنت آمده،{{یادداشت|اهبان بن اوس اسلمی در حره وبره گوسفندانش را میچراند. گرگی به یکی از گوسفندانش حمله کرد. وی گوسفند را از چنگال گرگ نجات داد. گرگ دور شده، نشست و گفت: «وای بر تو! چرا رزقی را که خدا روزیام کرد از من گرفتی؟» اهبان از تعجب دست روی دست زده و گفت: «به خدا قسم چیزی عجیبتر از این ندیدم.» گرگ گفت: «عجیبتر از این، فرستاده خداست که میان این نخلهاست» و اشاره کرد به مدینه…}} در این حره روی داده است.<ref>معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص481، به نقل از الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۰۹.</ref> |