در حال ویرایش رحلة ابنبطوطه
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==معرفی نویسنده== | ==معرفی نویسنده== | ||
[[ابنبطوطه|شمسالدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد لواتی طنجی]] مشهور به ابنبطوطه به سال (703 ق.) در طنجه واقع در مغرب به دنیا آمد و در سال (770 یا 779 ق.) درگذشت. او را از طایفه بربرهای لواته دانستهاند. خانواده وی از دانشمندان مالکی مذهب بودند و در [[مغرب|مراکش]] شغل قضاوت داشتند.<ref>. الدرر الکامنه، ج 3، ص 480-481؛ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 331؛ تحفة النظار، ج 1، مقدمه، ص 80</ref> او نیز باسن کم در همان ابتدای راه بهعنوان قاضی کاروان حج [[تونس]] انتخاب شد و در طول سفر نیز با دانشوران دیدار کرد و از برخی اجازه روایت گرفت و بعدها نیز در [[هند]] به منصب قضا رسید. | [[ابنبطوطه|شمسالدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد لواتی طنجی]] مشهور به ابنبطوطه به سال (703 ق.) در طنجه واقع در مغرب به دنیا آمد و در سال (770 یا 779 ق.) درگذشت. او را از طایفه بربرهای لواته دانستهاند. خانواده وی از دانشمندان مالکی مذهب بودند و در [[مغرب|مراکش]] شغل قضاوت داشتند.<ref>. الدرر الکامنه، ج 3، ص 480-481؛ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 331؛ تحفة النظار، ج 1، مقدمه، ص 80</ref> او نیز باسن کم در همان ابتدای راه بهعنوان قاضی کاروان حج [[تونس]] انتخاب شد و در طول سفر نیز با دانشوران دیدار کرد و از برخی اجازه روایت گرفت و بعدها نیز در [[هند]] به منصب قضا رسید. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==مسیر سفر ابنبطوطه== | ==مسیر سفر ابنبطوطه== | ||
سفر ابنبطوطه از زادگاهش در (725 ق.) بهقصد مکه و گزاردن حج آغاز شد. در این هنگام، [[ناصرالدین ابوسعید]] (حک: 710-731 ق.) حاکم فاس بود.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 153-157</ref> ابنبطوطه در سال (726 ق.) از راه شمال [[افریقا]]، [[مصر]] و [[شام]] به مکه رفت. سپس به [[ایران]] سفر کرد و بسیاری از شهرهای آن را دید. بار دیگر از [[عراق]] به حج رفت و پس از اقامت دوساله در مکه (729-730 ق.) به [[یمن]] و [[عدن]] سفر کرد و ازآنجا به مگادیشو در ساحل شرقی افریقا رفت و باز در (732 ق.) به سواحل [[خلیجفارس]] و [[بحرین]] و مکه بازگشت. آنگاه بهسوی شمال سفر کرد و از عذاب و [[غزه]] به [[آسیای صغیر]] رسید. | سفر ابنبطوطه از زادگاهش در (725 ق.) بهقصد مکه و گزاردن حج آغاز شد. در این هنگام، [[ناصرالدین ابوسعید]] (حک: 710-731 ق.) حاکم فاس بود.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 153-157</ref> ابنبطوطه در سال (726 ق.) از راه شمال [[افریقا]]، [[مصر]] و [[شام]] به مکه رفت. سپس به [[ایران]] سفر کرد و بسیاری از شهرهای آن را دید. بار دیگر از [[عراق]] به حج رفت و پس از اقامت دوساله در مکه (729-730 ق.) به [[یمن]] و [[عدن]] سفر کرد و ازآنجا به مگادیشو در ساحل شرقی افریقا رفت و باز در (732 ق.) به سواحل [[خلیجفارس]] و [[بحرین]] و مکه بازگشت. آنگاه بهسوی شمال سفر کرد و از عذاب و [[غزه]] به [[آسیای صغیر]] رسید. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==معرفی کتاب== | ==معرفی کتاب== | ||
کتاب تحفة النظار با حمایت سلطان ابو عنان و در زمانهای به نگارش درآمد که سلطان، کاتب و ادیبی بانام [[محمد بن محمد بن جزی الکلب |محمد بن محمد بن جُزَی الکلب]] معروف به ابن جزی را برای تدوین خاطرات ابنبطوطه برگزید. نگارش این کتاب بر پایه املاء ابنبطوطه در سال (757 ق.) سه ماه به درازا انجامید.<ref>. تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 335. تحفة النظار، مقدمه، ج 1، ص 79، 152</ref> | کتاب تحفة النظار با حمایت سلطان ابو عنان و در زمانهای به نگارش درآمد که سلطان، کاتب و ادیبی بانام [[محمد بن محمد بن جزی الکلب |محمد بن محمد بن جُزَی الکلب]] معروف به ابن جزی را برای تدوین خاطرات ابنبطوطه برگزید. نگارش این کتاب بر پایه املاء ابنبطوطه در سال (757 ق.) سه ماه به درازا انجامید.<ref>. تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 335.</ref> <ref>تحفة النظار، مقدمه، ج 1، ص 79، 152</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
همه آنچه در کتاب آمده، خاطرات و دیدههای ابنبطوطه نیست. سفرنامه افزودههای بسیار دارد که گویا ابن جُزَی به آن افزوده است. ابن جزی کوشیده است تا خاطرات پراکنده ابنبطوطه را به شکل سفرنامهای منسجم تدوین کند و بدین منظور، از کتابهای پیشین سود برده است.<ref>. تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 335-33.</ref> افزون بر اینها، ابن جزی گاهی مطالبی کوتاه شامل شعر و حکایت و نکات تاریخی و جغرافیایی، به متن افزوده که با عبارت «قال ابن جزی» از گفتههای ابنبطوطه تمایزیافته است. (برای نمونه رجوع شود.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 85-86</ref> ) | همه آنچه در کتاب آمده، خاطرات و دیدههای ابنبطوطه نیست. سفرنامه افزودههای بسیار دارد که گویا ابن جُزَی به آن افزوده است. ابن جزی کوشیده است تا خاطرات پراکنده ابنبطوطه را به شکل سفرنامهای منسجم تدوین کند و بدین منظور، از کتابهای پیشین سود برده است.<ref>. تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 335-33.</ref> افزون بر اینها، ابن جزی گاهی مطالبی کوتاه شامل شعر و حکایت و نکات تاریخی و جغرافیایی، به متن افزوده که با عبارت «قال ابن جزی» از گفتههای ابنبطوطه تمایزیافته است. (برای نمونه رجوع شود.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 85-86</ref> ) | ||
بااینهمه، نمیتوان سفرنامه ابنبطوطه را در ردیف سفرنامههای تخیلی به شمار آورد و بسیاری از اشتباهات آن را باید نتیجه اتکای وی به حافظه در گزارش حوادثی دانست که سالها از وقوع آنها گذشته است.<ref>. تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 337.</ref> این سفرنامه آگاهیهای فراوان از جغرافیای طبیعی و انسانی شهرها و تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع اسلامی دارد. وصف ابنبطوطه از شهرها، ازنظر وسعت، نظم، ساختمانها، گستردگی بازارها، وضعیت آبوهوا و معرفی محلات، با وصف بناهای بزرگ و مشهور معماری که وجه تمایز این شهرها به شمار میآیند، مانند [[منار اسکندریه]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 181</ref> ، [[اهرام مصر]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 209-210</ref> ، [[بربای اخمیم]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 227</ref> ، [[قلعه حلب]] معروف به [[قلعه حلب|شهباء]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 273</ref> و [[کلیسای ایاصوفیه]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 254</ref> همراه است. | بااینهمه، نمیتوان سفرنامه ابنبطوطه را در ردیف سفرنامههای تخیلی به شمار آورد و بسیاری از اشتباهات آن را باید نتیجه اتکای وی به حافظه در گزارش حوادثی دانست که سالها از وقوع آنها گذشته است.<ref>. تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص 337.</ref> این سفرنامه آگاهیهای فراوان از جغرافیای طبیعی و انسانی شهرها و تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع اسلامی دارد. وصف ابنبطوطه از شهرها، ازنظر وسعت، نظم، ساختمانها، گستردگی بازارها، وضعیت آبوهوا و معرفی محلات، با وصف بناهای بزرگ و مشهور معماری که وجه تمایز این شهرها به شمار میآیند، مانند [[منار اسکندریه]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 181</ref> ، [[اهرام مصر]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 209-210</ref> ، [[بربای اخمیم]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 227</ref> ، [[قلعه حلب]] معروف به [[قلعه حلب|شهباء]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 273</ref> و [[کلیسای ایاصوفیه]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 254</ref> همراه است. | ||
آنچه ابنبطوطه در یادکرد معماری شهرها به آن عنایت کرده، وصف مساجد و خانقاهها و بناهای زیارتی و آرامگاهها است. مساجد دمشق و غزه.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 239</ref> ، [[مسجد جامع منفلوط]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 226</ref> ، [[مسجد بیتالمقدس]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 246</ref> ، مرقد [[امام علی(ع)]] در [[نجف]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 421</ref> ، قبر منسوب به امام زینالعابدین(ع) در شوشتر<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 22</ref> ، [[مسجد بزرگ عتیق]] و آرامگاه [[احمد بن موسی]] در [[شیراز]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 36، 47</ref> ، حرم [[امام حسین(ع)]] در [[کربلا]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 57</ref> ، [[مسجد بلخ]]<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 22</ref> بارگاه [[امام رضا(ع)]]<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 55</ref> و آرامگاه [[جلالالدین رومی]] در [[قونیه]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 173-174</ref> ، تنها اندکی از مساجد و زیارتگاههای بسیار هستند که در این سفرنامه معرفیشدهاند. | آنچه ابنبطوطه در یادکرد معماری شهرها به آن عنایت کرده، وصف مساجد و خانقاهها و بناهای زیارتی و آرامگاهها است. مساجد دمشق و غزه.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 239</ref> ، [[مسجد جامع منفلوط]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 226</ref> ، [[مسجد بیتالمقدس]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 246</ref> ، مرقد [[امام علی(ع)]] در [[نجف]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 421</ref> ، قبر منسوب به امام زینالعابدین(ع) در شوشتر<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 22</ref> ، [[مسجد بزرگ عتیق]] و آرامگاه [[احمد بن موسی]] در [[شیراز]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 36، 47</ref> ، حرم [[امام حسین(ع)]] در [[کربلا]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 57</ref> ، [[مسجد بلخ]]<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 22</ref> بارگاه [[امام رضا(ع)]]<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 55</ref> و آرامگاه [[جلالالدین رومی]] در [[قونیه]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 173-174</ref> ، تنها اندکی از مساجد و زیارتگاههای بسیار هستند که در این سفرنامه معرفیشدهاند. | ||
گذشته از آگاهیهای فراوان جغرافیایی، این کتاب منبعی مهم برای مطالعه درباره تاریخ اجتماعی و اقتصادی سرزمینهای اسلامی در سده (هشتم ق.) به شمار میرود. شرح زندگی روزمره مردم، معرفی مشاغل عمده یک شهر، وصف بازارها<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 113، | گذشته از آگاهیهای فراوان جغرافیایی، این کتاب منبعی مهم برای مطالعه درباره تاریخ اجتماعی و اقتصادی سرزمینهای اسلامی در سده (هشتم ق.) به شمار میرود. شرح زندگی روزمره مردم، معرفی مشاغل عمده یک شهر، وصف بازارها<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 113، 123</ref> <ref>تحفة النظار، ج 4، ص 25</ref> ، معرفی خوراک، پوشاک، آداب و رسمهای مردم<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 171؛ ج 3، ص 56، 432 ص.</ref> <ref>تحفة النظار، ج 4، ص 257</ref> و وصف چهره مردم<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 31، 121</ref> موادی برای مطالعه جامعهشناختی سرزمینهای اسلامی و غیر اسلامی در سده (هشتم ق.) است. | ||
آگاهیهای مستقیم ابنبطوطه درباره اوضاع اقتصادی یا اشارات غیرمستقیم او مانند اشاره به پول رایج، مهمترین کارهای اقتصادی در یک سرزمین و نیز وصف وی از بازارها، تاریخنگار را در ترسیم وضع اقتصادی سرزمینهای گوناگون یاری میکند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 223، 258</ref> | آگاهیهای مستقیم ابنبطوطه درباره اوضاع اقتصادی یا اشارات غیرمستقیم او مانند اشاره به پول رایج، مهمترین کارهای اقتصادی در یک سرزمین و نیز وصف وی از بازارها، تاریخنگار را در ترسیم وضع اقتصادی سرزمینهای گوناگون یاری میکند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 223، 258</ref> | ||
پارهای از گزارشهای ابنبطوطه در بازشناسی جغرافیای مذهبی بخشهایی از [[جهان اسلام]] سودمند است. برای نمونه، او از حضور شیعیان در شهرهای صور، معره، نجف، [[حله]]، [[طوس]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 258، 272، 414، | پارهای از گزارشهای ابنبطوطه در بازشناسی جغرافیای مذهبی بخشهایی از [[جهان اسلام]] سودمند است. برای نمونه، او از حضور شیعیان در شهرهای صور، معره، نجف، [[حله]]، [[طوس]].<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 258، 272، 414، 423</ref> <ref>تحفة النار، ج 2، ص 56</ref> <ref>تحفة النظار، ج 4، ص 49</ref> و [[اسماعیلیان]] در شام.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 286</ref> و نیز حضور پررنگ [[فتیان]] در [[آناتولی]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 177-180</ref> سخن گفته است. | ||
===صوفیان و ابنبطوطه=== | ===صوفیان و ابنبطوطه=== | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
===تاریخ سیاسی در تحفة النظار=== | ===تاریخ سیاسی در تحفة النظار=== | ||
این سفرنامه از دیدگاه تاریخ سیاسی سرزمینهای اسلامی نیز اهمیت فراوان دارد. ابنبطوطه به معرفی شاهان و والیان و امیران و حاکمان پرداخته و از اختلافها و کشمکشها میان امیران و روابط حکومتها با یکدیگر گزارش داده و گاهی بهتفصیل درباره تاریخ حکومت یک سلسله یا پادشاه سخن رانده است. گفتههای ابنبطوطه بهویژه آنجا که با برخی از امیران و پادشاهان دیدار کرده، بااهمیت است. او در ایران با [[ابوسعید ایلخان]] واپسین حاکم [[سلسله ایلخانی]] در تبریز<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 67-78</ref> اتابک افراسیاب از اتابکان لرستان<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 25-28</ref> سلطان [[قطبالدین تهمتن]] حاکم [[هرمز]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 141-142</ref> ؛ و نیز در یمن با [[مجاهد نورالدین علی]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 107-109</ref> در [[عمان]] با [[ابو محمد بن نبهان]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 138-140</ref> و در افریقا با [[ابوبکر بن شیخ عمر]] پادشاه [[مگادیشو]] و [[ابوالمظفر حسن]] پادشاه [[کلوا]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 116، 122</ref> ؛ و همچنین در آسیای صغیر با پادشاه [[لاذق]] سلطان [[یننج بک]] و امیران دیگر شهرها و در [[ماوراءالنهر]] با [[محمدخان ازبک]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 228</ref> و سلطان [[علاءالدین ترمشیرین]]<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 27</ref> دیدار کرده و در هند چند سال در خدمت سلطان [[محمد بن تغلق]] به سر برده و از سوی او به سفارت به چین رفته است.<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 242-249</ref> | این سفرنامه از دیدگاه تاریخ سیاسی سرزمینهای اسلامی نیز اهمیت فراوان دارد. ابنبطوطه به معرفی شاهان و والیان و امیران و حاکمان پرداخته و از اختلافها و کشمکشها میان امیران و روابط حکومتها با یکدیگر گزارش داده و گاهی بهتفصیل درباره تاریخ حکومت یک سلسله یا پادشاه سخن رانده است. گفتههای ابنبطوطه بهویژه آنجا که با برخی از امیران و پادشاهان دیدار کرده، بااهمیت است. او در ایران با [[ابوسعید ایلخان]] واپسین حاکم [[سلسله ایلخانی]] در تبریز<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 67-78</ref> اتابک افراسیاب از اتابکان لرستان<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 25-28</ref> سلطان [[قطبالدین تهمتن]] حاکم [[هرمز]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 141-142</ref> ؛ و نیز در یمن با [[مجاهد نورالدین علی]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 107-109</ref> در [[عمان]] با [[ابو محمد بن نبهان]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 138-140</ref> و در افریقا با [[ابوبکر بن شیخ عمر]] پادشاه [[مگادیشو]] و [[ابوالمظفر حسن]] پادشاه [[کلوا]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 116، 122</ref> ؛ و همچنین در آسیای صغیر با پادشاه [[لاذق]] سلطان [[یننج بک]] و امیران دیگر شهرها و در [[ماوراءالنهر]] با [[محمدخان ازبک]]<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 228</ref> و سلطان [[علاءالدین ترمشیرین]]<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 27</ref> دیدار کرده و در هند چند سال در خدمت سلطان [[محمد بن تغلق]] به سر برده و از سوی او به سفارت به چین رفته است.<ref>تحفة النظار، ج 3، ص 242-249</ref> | ||
==راههای حج در سفرنامه ابنبطوطه== | ==راههای حج در سفرنامه ابنبطوطه== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
===سفر اول=== | ===سفر اول=== | ||
سفر اول ابنبطوطه از طنجه آغاز شد و بهسوی مصر ادامه یافت. این طریق، راه سفر حج مردم شمال افریقا و مغربیان بود که در ساحل دریای مدیترانه از تِلمسان، مِلیانه، [[الجزایر]]، بِجایه، قُسَنطینه، بونه، [[تونُس]] و سوسه به اسکندریه میرسید. وی از اسکندریه تا مصر از تروجه، دَمَنهور، فوا، نحراریه، ابیار، محله الکبیره، دَمیاط و سمنود و ازآنجا با کشتی از [[رود نیل]] گذشت. او سفر خود را بهتنهایی آغاز کرد؛ اما در میانه راه با کاروانی از بازرگانان همراه شد و به تونس و ازآنجا با کاروان حج تونس بهسوی قاهره رفت.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 153-200</ref> ابنبطوطه از مراسمی به نام روز محمل در قاهره سخن گفته که در [[ماه رجب]] برگزار میشد و بزرگان دینی و دولتی همراه با محمل تزئین شده حج در شهر به گردش درمیآمدند و مردم را برای سفر به حج تشویق میکردند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 221</ref> | سفر اول ابنبطوطه از طنجه آغاز شد و بهسوی مصر ادامه یافت. این طریق، راه سفر حج مردم شمال افریقا و مغربیان بود که در ساحل دریای مدیترانه از تِلمسان، مِلیانه، [[الجزایر]]، بِجایه، قُسَنطینه، بونه، [[تونُس]] و سوسه به اسکندریه میرسید. وی از اسکندریه تا مصر از تروجه، دَمَنهور، فوا، نحراریه، ابیار، محله الکبیره، دَمیاط و سمنود و ازآنجا با کشتی از [[رود نیل]] گذشت. او سفر خود را بهتنهایی آغاز کرد؛ اما در میانه راه با کاروانی از بازرگانان همراه شد و به تونس و ازآنجا با کاروان حج تونس بهسوی قاهره رفت.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 153-200</ref> ابنبطوطه از مراسمی به نام روز محمل در قاهره سخن گفته که در [[ماه رجب]] برگزار میشد و بزرگان دینی و دولتی همراه با محمل تزئین شده حج در شهر به گردش درمیآمدند و مردم را برای سفر به حج تشویق میکردند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 221</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
در آن سال، امیر کاروان [[سیفالدین چوبان]] (م. 728 ق.) و قاضی کاروان [[شرفالدین اذرعی حورانی]] (م. 741 ق.) بود.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 343</ref> کاروانیان از بُصری گذشتند و به حصن کَرک رسیدند و در آنجا با خرید آذوقه برای ورود به صحرا آماده شدند و پس از دو روزبه [[تبوک]] رسیدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 344-346</ref> شامیان هنگامیکه به تبوک میرسیدند، شمشیرهای خود را بیرون میکشیدند و به یاد [[غزوه تبوک]] بر درختان حملهور میشدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 347</ref> پس از چهار روز استراحت در تبوک، کاروان از دو وادی خشک و بسیار گرم به نام اُخَیضِر و عطاس گذشت و به مدینه رسید.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 347-349</ref> با بیرون آمدن از مدینه و رسیدن به [[ذی الحُلیفه]]، کاروانیان [[احرام]] بستند و سپس با گذر از روحا، صفرا،[[بدر]]، رابغ، خلیص، عسفان و بطن مر به مکه رسیدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 364-367</ref> | در آن سال، امیر کاروان [[سیفالدین چوبان]] (م. 728 ق.) و قاضی کاروان [[شرفالدین اذرعی حورانی]] (م. 741 ق.) بود.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 343</ref> کاروانیان از بُصری گذشتند و به حصن کَرک رسیدند و در آنجا با خرید آذوقه برای ورود به صحرا آماده شدند و پس از دو روزبه [[تبوک]] رسیدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 344-346</ref> شامیان هنگامیکه به تبوک میرسیدند، شمشیرهای خود را بیرون میکشیدند و به یاد [[غزوه تبوک]] بر درختان حملهور میشدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 347</ref> پس از چهار روز استراحت در تبوک، کاروان از دو وادی خشک و بسیار گرم به نام اُخَیضِر و عطاس گذشت و به مدینه رسید.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 347-349</ref> با بیرون آمدن از مدینه و رسیدن به [[ذی الحُلیفه]]، کاروانیان [[احرام]] بستند و سپس با گذر از روحا، صفرا،[[بدر]]، رابغ، خلیص، عسفان و بطن مر به مکه رسیدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 364-367</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
کاروان عراق در بازگشت نخست به مدینه رفت و ابنبطوطه برای بار دوم شش روز در مدینه توقف کرد. کاروان با گذر از [[وادی العروس]] به سرزمین [[نجد]] وارد شد و با گذر از شهرها و منازل عسیله، قاروره، حاجر، سمیره، جبل المخروق، وادی الکروش، فید، اجفر، زرود، ثعلبیه، زماله، واقصه، [[کوفه]]، [[قادسیه]] و نجف رسید.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 411-421</ref> ابنبطوطه مسیر خود را از کاروان عراق جدا کرد و همراه اعراب خفاجه با گذر از خورنق، قائم الواثق، عذار و واسط بهسوی [[بصره]] رهسپار شد و به شهرهای ایران سفر کرد.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 7-54</ref> بیشتر آگاهیهایی که درباره راههای شام و راه مدینه به مکه در سفرنامه ابنبطوطه آمده و حتی وصف بناها در شهرهای میان راه، از سفرنامه ابن جبیر و عبدری گرفته شده است.<ref>. نک: رحلة ابن جبیر، ص 162-167.</ref> | کاروان عراق در بازگشت نخست به مدینه رفت و ابنبطوطه برای بار دوم شش روز در مدینه توقف کرد. کاروان با گذر از [[وادی العروس]] به سرزمین [[نجد]] وارد شد و با گذر از شهرها و منازل عسیله، قاروره، حاجر، سمیره، جبل المخروق، وادی الکروش، فید، اجفر، زرود، ثعلبیه، زماله، واقصه، [[کوفه]]، [[قادسیه]] و نجف رسید.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 411-421</ref> ابنبطوطه مسیر خود را از کاروان عراق جدا کرد و همراه اعراب خفاجه با گذر از خورنق، قائم الواثق، عذار و واسط بهسوی [[بصره]] رهسپار شد و به شهرهای ایران سفر کرد.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 7-54</ref> بیشتر آگاهیهایی که درباره راههای شام و راه مدینه به مکه در سفرنامه ابنبطوطه آمده و حتی وصف بناها در شهرهای میان راه، از سفرنامه ابن جبیر و عبدری گرفته شده است.<ref>. نک: رحلة ابن جبیر، ص 162-167.</ref> | ||
===سفر دوم=== | ===سفر دوم=== | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
ابنبطوطه پس از سه سال مجاورت در مکه<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 88-91</ref> در پایان سال (730 ق.) بهقصد یمن راهی [[جده]] شد<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 97</ref> و با کشتی بهسوی یمن رفت. کشتی نخست با عبور از عرض [[دریای سرخ]] به ساحل شرقی افریقا رسید و به دلیل دچار شدن به طوفان، در لنگرگاه راس دوائر لنگر انداخت. مسافران از راه خشکی به جزیره سواکن رفتند و ازآنجا با کشتی و دیگربار با پیمودن عرض دریای سرخ، به حلی در یمن رسیدند. سپس ابنبطوطه به زبید و آنگاه [[صنعا]] پایتخت یمن سفر کرد.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 100-111</ref> | ابنبطوطه پس از سه سال مجاورت در مکه<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 88-91</ref> در پایان سال (730 ق.) بهقصد یمن راهی [[جده]] شد<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 97</ref> و با کشتی بهسوی یمن رفت. کشتی نخست با عبور از عرض [[دریای سرخ]] به ساحل شرقی افریقا رسید و به دلیل دچار شدن به طوفان، در لنگرگاه راس دوائر لنگر انداخت. مسافران از راه خشکی به جزیره سواکن رفتند و ازآنجا با کشتی و دیگربار با پیمودن عرض دریای سرخ، به حلی در یمن رسیدند. سپس ابنبطوطه به زبید و آنگاه [[صنعا]] پایتخت یمن سفر کرد.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 100-111</ref> | ||
===سفر سوم=== | ===سفر سوم=== | ||
سفر سوم ابنبطوطه به حج در سال (732 ق.) و از بحرین و حَسا و [[یمامه]] آغاز شد. او منازل این مسیر را که راه مردم بحرین و جنوب [[خلیجفارس]] و [[جنوب ایران]] بوده، یاد نکرده است.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 151-154</ref> این بار او برای رفتن به عذاب در جده سوار کشتی شد؛ اما باد کشتی را به راس الدوائر برد و مسافران از راه خشکی بانه روز راهپیمایی سخت و تحمل کمبود آب و آذوقه در صحرای ساحل شرقی افریقا که محل سکونت اقوام بجایه بود، به عذاب رسیدند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 159-160</ref> | سفر سوم ابنبطوطه به حج در سال (732 ق.) و از بحرین و حَسا و [[یمامه]] آغاز شد. او منازل این مسیر را که راه مردم بحرین و جنوب [[خلیجفارس]] و [[جنوب ایران]] بوده، یاد نکرده است.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 151-154</ref> این بار او برای رفتن به عذاب در جده سوار کشتی شد؛ اما باد کشتی را به راس الدوائر برد و مسافران از راه خشکی بانه روز راهپیمایی سخت و تحمل کمبود آب و آذوقه در صحرای ساحل شرقی افریقا که محل سکونت اقوام بجایه بود، به عذاب رسیدند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 159-160</ref> | ||
===سفر چهارم=== | ===سفر چهارم=== | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
==مدینه در سفرنامه ابنبطوطه== | ==مدینه در سفرنامه ابنبطوطه== | ||
ابنبطوطه در نخستین سفر خود به [[حرمین]] که همراه کاروان شام صورت پذیرفت، در آغاز به مدینه رفت. وی در سفرنامه خویش پس از یادکرد ورودش به مدینه و استلام پارهای از [[استوانه حنانه]] که هنوز باقیمانده بود، شرحی از مسجد نبوی در مدینه به دست داده و وصفی مختصر از ساختمان مستطیلشکل مسجد و مرقد [[پیامبر(ص)]]، مرقد منسوب به [[حضرت فاطمه(س)]] و قبر و خانه [[عمر]] و [[ابوبکر]] با اقتباس از سفرنامه ابن جبیر به دست داده است.<ref>. نک: رحلة ابن جبیر، ص 150-154؛ تحفة النظار، ج 1، ص 349-351</ref> آنچه در سفرنامه درباره [[بقیع]]، [[قبا]]، [[حجر الزیت]]، [[احد]]، [[مسجد علی(ع)]] و [[مسجد سلمان]] آمده.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 360-363</ref> و نیز وصف خادمان مسجد که حبشیانی بالباسهای تمیز بودهاند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 357</ref> تلخیصی از سفرنامه ابن جبیر است.<ref>. نک: رحلة ابن جبیر، ص 154-157.</ref> گویا تاریخچه ساخت و گسترش مسجد نبوی، تاریخ ساخت منبر پیامبر و ماجرای استوانه حنانه و ساختهشدن [[دارالوضوء]] در زمانه ناصر نیز از سفرنامه عبدری برگرفتهشده است.<ref>. رحلة العبدری، ص 442-452؛ تحفة النظار، ج 1، ص 351-355</ref> گمان میرود تنها نکتهای که در وصف نشانههای مدینه تازگی دارد، اشاره کوتاه وی به [[چشمه زرقاء]] است.<ref>. تحفة الکرام، ص 222؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 319.</ref> | ابنبطوطه در نخستین سفر خود به [[حرمین]] که همراه کاروان شام صورت پذیرفت، در آغاز به مدینه رفت. وی در سفرنامه خویش پس از یادکرد ورودش به مدینه و استلام پارهای از [[استوانه حنانه]] که هنوز باقیمانده بود، شرحی از مسجد نبوی در مدینه به دست داده و وصفی مختصر از ساختمان مستطیلشکل مسجد و مرقد [[پیامبر(ص)]]، مرقد منسوب به [[حضرت فاطمه(س)]] و قبر و خانه [[عمر]] و [[ابوبکر]] با اقتباس از سفرنامه ابن جبیر به دست داده است.<ref>. نک: رحلة ابن جبیر، ص 150-154؛ تحفة النظار، ج 1، ص 349-351</ref> آنچه در سفرنامه درباره [[بقیع]]، [[قبا]]، [[حجر الزیت]]، [[احد]]، [[مسجد علی(ع)]] و [[مسجد سلمان]] آمده.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 360-363</ref> و نیز وصف خادمان مسجد که حبشیانی بالباسهای تمیز بودهاند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 357</ref> تلخیصی از سفرنامه ابن جبیر است.<ref>. نک: رحلة ابن جبیر، ص 154-157.</ref> گویا تاریخچه ساخت و گسترش مسجد نبوی، تاریخ ساخت منبر پیامبر و ماجرای استوانه حنانه و ساختهشدن [[دارالوضوء]] در زمانه ناصر نیز از سفرنامه عبدری برگرفتهشده است.<ref>. رحلة العبدری، ص 442-452؛ تحفة النظار، ج 1، ص 351-355</ref> گمان میرود تنها نکتهای که در وصف نشانههای مدینه تازگی دارد، اشاره کوتاه وی به [[چشمه زرقاء]] است.<ref>. تحفة الکرام، ص 222؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 319.</ref> | ||
حضور ابنبطوطه در مدینه به سال (726 ق.) همزمان با دوره حکومت [[کبیش بن منصور بن جماز|کُبیش بن منصور بن جماز]] (725-728 ق.) بوده است. ابنبطوطه از کشته شدن کبیش در درگیری با دیگر مدعیان حکومت مدینه به سال (727 ق.) و حکومت [[طفیل بن منصور]] برادرش پس از او گزارش داده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 360</ref> در این دوران، امام مسجد مدینه [[بهاءالدین بن سلامه]] (665-744 ق.) نایب وی [[عزالدین واسطی]] (654-742 ق.) بوده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 356</ref> ریاست مؤذنان حرم در آن زمانبر عهده [[جمالالدین مطری]] (م. 761 ق.) بوده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 357</ref> | حضور ابنبطوطه در مدینه به سال (726 ق.) همزمان با دوره حکومت [[کبیش بن منصور بن جماز|کُبیش بن منصور بن جماز]] (725-728 ق.) بوده است. ابنبطوطه از کشته شدن کبیش در درگیری با دیگر مدعیان حکومت مدینه به سال (727 ق.) و حکومت [[طفیل بن منصور]] برادرش پس از او گزارش داده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 360</ref> در این دوران، امام مسجد مدینه [[بهاءالدین بن سلامه]] (665-744 ق.) نایب وی [[عزالدین واسطی]] (654-742 ق.) بوده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 356</ref> ریاست مؤذنان حرم در آن زمانبر عهده [[جمالالدین مطری]] (م. 761 ق.) بوده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 357</ref> | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
در نخستین حضور ابنبطوطه در مکه به سال (726 ق.) [[رمیثه]] و [[عطیفه]]، پسران [[شریف ابینمی]]، به گونه مشترک بر مکه حکومت داشتند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 386</ref> ابنبطوطه به مقدم بودن نام عطیفه بر رمیثه در خطبه نماز مکه اشارهکرده و دلیل آن را عدالت بیشتر عطیفه دانسته است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 386</ref> اما سبب، این بود که عطیفه در این سالها حاکم اصلی مکه بود و از حمایت سلطان مصر بهره میبرد و به سال (726 ق.) بهتنهایی بر مکه حکومت میکرد.<ref>. العقد الثمین، ج 5، ص 214؛ اتحاف الوری، ج 3، ص 184.</ref> در این دوران، در مصر [[ملک الناصر]] و در ایران ابوسعید ایلخان پادشاه بودند و مکه بیشتر زیر نفوذ حاکم مصر قرار داشت. به گفته ابنبطوطه، فراهم کردن پوشش کعبه، پرداخت حقوق قاضی و خطیب و پیشنمازان و مؤذنان و فراشان و خادمان و نیز برآوردن نیازهای کعبه مانند شمع و روغن و جز آن را سلطان مصر بر عهده داشت.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 410</ref> بااینحال، از دوره [[اولجایتو]] و پس از او ابوسعید، ایلخانان در مکه نفوذ بیشتر به دست آوردند و در مناسبات سیاسی میان فرزندان ابونمی راه یافتند. ابنبطوطه از خطبه خواندن به نام ابوسعید در سال (728 ق.) گزارش داده است. به گفته او، [[احمد بن رمیثه]] و [[مبارک بن عطیفه]] که در عراق بودند، در این سال به مکه آمدند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 90</ref> احمد بن رمیثه پس از مرگ ابوسعید ایلخان (736 ق.) چندی قدرت را در حله به دست گرفت. این گزارش از جایگاه احمد بن رمیثه در میان ایلخانان و نفوذ او در دستکم بخشی از نیروهای نظامی و حضور پررنگ وی در عراق حکایت دارد.<ref>. نک: اتحاف الوری، ج 3، ص 223؛ تحفة النظار، ج 1، ص 56</ref> | در نخستین حضور ابنبطوطه در مکه به سال (726 ق.) [[رمیثه]] و [[عطیفه]]، پسران [[شریف ابینمی]]، به گونه مشترک بر مکه حکومت داشتند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 386</ref> ابنبطوطه به مقدم بودن نام عطیفه بر رمیثه در خطبه نماز مکه اشارهکرده و دلیل آن را عدالت بیشتر عطیفه دانسته است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 386</ref> اما سبب، این بود که عطیفه در این سالها حاکم اصلی مکه بود و از حمایت سلطان مصر بهره میبرد و به سال (726 ق.) بهتنهایی بر مکه حکومت میکرد.<ref>. العقد الثمین، ج 5، ص 214؛ اتحاف الوری، ج 3، ص 184.</ref> در این دوران، در مصر [[ملک الناصر]] و در ایران ابوسعید ایلخان پادشاه بودند و مکه بیشتر زیر نفوذ حاکم مصر قرار داشت. به گفته ابنبطوطه، فراهم کردن پوشش کعبه، پرداخت حقوق قاضی و خطیب و پیشنمازان و مؤذنان و فراشان و خادمان و نیز برآوردن نیازهای کعبه مانند شمع و روغن و جز آن را سلطان مصر بر عهده داشت.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 410</ref> بااینحال، از دوره [[اولجایتو]] و پس از او ابوسعید، ایلخانان در مکه نفوذ بیشتر به دست آوردند و در مناسبات سیاسی میان فرزندان ابونمی راه یافتند. ابنبطوطه از خطبه خواندن به نام ابوسعید در سال (728 ق.) گزارش داده است. به گفته او، [[احمد بن رمیثه]] و [[مبارک بن عطیفه]] که در عراق بودند، در این سال به مکه آمدند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 90</ref> احمد بن رمیثه پس از مرگ ابوسعید ایلخان (736 ق.) چندی قدرت را در حله به دست گرفت. این گزارش از جایگاه احمد بن رمیثه در میان ایلخانان و نفوذ او در دستکم بخشی از نیروهای نظامی و حضور پررنگ وی در عراق حکایت دارد.<ref>. نک: اتحاف الوری، ج 3، ص 223؛ تحفة النظار، ج 1، ص 56</ref> | ||
ابنبطوطه در سفر دوم تا سال (730 ق.) در مکه بود. وی به آشوبی اشارهکرده که در این سال به دلیل درگیری عطیفه با [[امیر جندار مصری]] رخ داد و به کشته شدن امیر و حمله سپاهیان ملک ناصر به مکه و دادن حکمرانی مکه به رمیثه انجامید.<ref>. برای اطلاعات بیشتر نک: اتحاف الوری، ج 3، ص 188- | ابنبطوطه در سفر دوم تا سال (730 ق.) در مکه بود. وی به آشوبی اشارهکرده که در این سال به دلیل درگیری عطیفه با [[امیر جندار مصری]] رخ داد و به کشته شدن امیر و حمله سپاهیان ملک ناصر به مکه و دادن حکمرانی مکه به رمیثه انجامید.<ref>. برای اطلاعات بیشتر نک: اتحاف الوری، ج 3، ص 188-192</ref> <ref>تحفة النظار، ج 2، ص 91</ref> سفر سوم ابنبطوطه به مکه در سال (732 ق.) همزمان با سفر ملک الناصر سلطان مصر به این شهر انجام پذیرفت.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 153</ref> | ||
ابنبطوطه در شرح نخستین سفر خود، شماری از دانشوران شهر ازجمله امامان نمازهای [[مذاهب چهارگانه]] را نامبرده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 389-390</ref> در این سال، قاضی مکه [[محیی الدین طبری]] (وفات 730) بود که از احترام و توجه ملک الناصر سلطان مصر بهره داشت و صدقاتی که سلطان به مکه میفرستاد، به دست او تقسیم میشد. خطیب مسجدالحرام و امام [[مقام ابراهیم]] نیز [[بهاءالدین طبری]] (متولد 678 ق.) بود.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387-388</ref> | ابنبطوطه در شرح نخستین سفر خود، شماری از دانشوران شهر ازجمله امامان نمازهای [[مذاهب چهارگانه]] را نامبرده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 389-390</ref> در این سال، قاضی مکه [[محیی الدین طبری]] (وفات 730) بود که از احترام و توجه ملک الناصر سلطان مصر بهره داشت و صدقاتی که سلطان به مکه میفرستاد، به دست او تقسیم میشد. خطیب مسجدالحرام و امام [[مقام ابراهیم]] نیز [[بهاءالدین طبری]] (متولد 678 ق.) بود.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387-388</ref> | ||
نیز وی از برخی مجاوران مکه که در دو سفر اول خود با ایشان دیدار داشته، نامبرده است. اینان بیشتر در مدارس و رباطها زندگی میکردند. او در این مدت در [[مدرسه مظفریه]] سکونت داشت.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 388</ref> در میان این افراد، [[علی بن رزق الله]] از مردم طنجه و از آشنایان پدر ابنبطوطه نیز حضورداشته است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 391-392</ref> به سال (728 ق.) شماری از همشهریان ابنبطوطه نیز به این شهر رسیدهاند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 88</ref> | نیز وی از برخی مجاوران مکه که در دو سفر اول خود با ایشان دیدار داشته، نامبرده است. اینان بیشتر در مدارس و رباطها زندگی میکردند. او در این مدت در [[مدرسه مظفریه]] سکونت داشت.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 388</ref> در میان این افراد، [[علی بن رزق الله]] از مردم طنجه و از آشنایان پدر ابنبطوطه نیز حضورداشته است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 391-392</ref> به سال (728 ق.) شماری از همشهریان ابنبطوطه نیز به این شهر رسیدهاند.<ref>تحفة النظار، ج 2، ص 88</ref> | ||
===اوضاع اجتماعی مکه=== | ===اوضاع اجتماعی مکه=== | ||
اوضاع اجتماعی مکه در میان گزارشهای وی شایان توجه بیشتر است. او مکیان را به [[انفاق]] و [[نیکوکاری]] ستوده، باور دارد که شهر مکه برای فقیران و دراویش و صوفیان اقامتگاه خوبی است. به گفته او، کسی که بخواهد در شهر مکه ولیمه دهد، نخست سراغ فقیران میرود. اطعام فقیران در میان بزرگان مکه همچون قاضی و امام موسم، مرسوم بوده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387</ref> برخی از آنان در روزهای ویژه وعیدها و بعضی نیز هرروز فقیران را اطعام میکردند تا جایی که گاهی مانند امام حنبلیان سالانه پنجاههزار درهم وامدار میشدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 388-389</ref> دیگر مردم نیز به اطعام فقیران توجه داشتند. فقیران کنار تنورهای نانوایی میایستادند و مردم به آنان نان میبخشیدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387</ref> | اوضاع اجتماعی مکه در میان گزارشهای وی شایان توجه بیشتر است. او مکیان را به [[انفاق]] و [[نیکوکاری]] ستوده، باور دارد که شهر مکه برای فقیران و دراویش و صوفیان اقامتگاه خوبی است. به گفته او، کسی که بخواهد در شهر مکه ولیمه دهد، نخست سراغ فقیران میرود. اطعام فقیران در میان بزرگان مکه همچون قاضی و امام موسم، مرسوم بوده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387</ref> برخی از آنان در روزهای ویژه وعیدها و بعضی نیز هرروز فقیران را اطعام میکردند تا جایی که گاهی مانند امام حنبلیان سالانه پنجاههزار درهم وامدار میشدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 388-389</ref> دیگر مردم نیز به اطعام فقیران توجه داشتند. فقیران کنار تنورهای نانوایی میایستادند و مردم به آنان نان میبخشیدند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387</ref> | ||
===اوضاع اقتصادی مکه=== | ===اوضاع اقتصادی مکه=== | ||
بر پایه گزارش ابنبطوطه، وضع اقتصادی مردم مکه دستکم در آن سالها خوب و وجود زائران موجب رونق اقتصادی شهر بوده است. زائران افزون بر اینکه باعث رونق بازارها بودند، اموال بسیاری میبخشیدند. حاجیان کاروان عراق به سال (727 ق.) آنقدر طلا در این شهر انفاق کردند که قیمت طلا سخت پایین آمد.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 410</ref> وی از توزیع صدقات فراوان ابوسعید ایلخان میان مجاوران مکه به سال (729 ق.) گزارش داده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 411</ref> | بر پایه گزارش ابنبطوطه، وضع اقتصادی مردم مکه دستکم در آن سالها خوب و وجود زائران موجب رونق اقتصادی شهر بوده است. زائران افزون بر اینکه باعث رونق بازارها بودند، اموال بسیاری میبخشیدند. حاجیان کاروان عراق به سال (727 ق.) آنقدر طلا در این شهر انفاق کردند که قیمت طلا سخت پایین آمد.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 410</ref> وی از توزیع صدقات فراوان ابوسعید ایلخان میان مجاوران مکه به سال (729 ق.) گزارش داده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 411</ref> | ||
به دلیل ورود تاجران از سراسر سرزمینهای اسلامی به مکه، انواع مواد خوراکی در این شهر یافت میشد. ابنبطوطه از یافتن میوههایی مانند انگور، انجیر، هلو و خربزه در این شهر گزارش داده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 370</ref> نیز به این عادت مکیان اشارهکرده که تنها یک وعده پس از نماز عصر غذا میخوردند و در باقی روز تنها خرما میخوردند و ازاینرو، تنی سالم داشتند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 389</ref> به گفته ابنبطوطه، در بازارهای مکه کودکان یتیم با زنبیل به انتظار مینشستند و هنگامیکه کسی خرید میکرد، کالایش را درازای دریافت دستمزدی به منزل او میبردند. این کودکان با اینکه صاحب کالا با آنها نمیآمد و در پی کار خویش میرفت، در امانت خیانت نمیکردند و کالا را بهسلامت به خانه وی میرساندند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387</ref> | به دلیل ورود تاجران از سراسر سرزمینهای اسلامی به مکه، انواع مواد خوراکی در این شهر یافت میشد. ابنبطوطه از یافتن میوههایی مانند انگور، انجیر، هلو و خربزه در این شهر گزارش داده است.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 370</ref> نیز به این عادت مکیان اشارهکرده که تنها یک وعده پس از نماز عصر غذا میخوردند و در باقی روز تنها خرما میخوردند و ازاینرو، تنی سالم داشتند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 389</ref> به گفته ابنبطوطه، در بازارهای مکه کودکان یتیم با زنبیل به انتظار مینشستند و هنگامیکه کسی خرید میکرد، کالایش را درازای دریافت دستمزدی به منزل او میبردند. این کودکان با اینکه صاحب کالا با آنها نمیآمد و در پی کار خویش میرفت، در امانت خیانت نمیکردند و کالا را بهسلامت به خانه وی میرساندند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 387</ref> | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
===باورهای مردم مکه=== | ===باورهای مردم مکه=== | ||
برخی از باورهای مردم مکه را نیز میتوان از میان گزارشهای این سفرنامه دریافت. برای نمونه، مردم مکه عقیده داشتند که پرندگان بر فراز کعبه پرواز نمیکنند و یا تنها کسانی میتواند از دهانه تنگ [[غار ثور]] بگذرند که حلالزاده باشند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 372، 384-385</ref> به حکایت ابنبطوطه، شخصی به نام حسن همیشه در مسجدالحرام بود؛ اما هیچگاه وضو و غسل نمیساخت. بااینحال، مردم نهتنها او را نمیراندند، بلکه از او تبرک میجستند. او هر جا که میخواست، میرفت و از هر مغازه چیزی برمیگرفت و صاحب مغازه آن را مایه تبرک و افزایش روزی میدانست.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 396-397</ref> | برخی از باورهای مردم مکه را نیز میتوان از میان گزارشهای این سفرنامه دریافت. برای نمونه، مردم مکه عقیده داشتند که پرندگان بر فراز کعبه پرواز نمیکنند و یا تنها کسانی میتواند از دهانه تنگ [[غار ثور]] بگذرند که حلالزاده باشند.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 372، 384-385</ref> به حکایت ابنبطوطه، شخصی به نام حسن همیشه در مسجدالحرام بود؛ اما هیچگاه وضو و غسل نمیساخت. بااینحال، مردم نهتنها او را نمیراندند، بلکه از او تبرک میجستند. او هر جا که میخواست، میرفت و از هر مغازه چیزی برمیگرفت و صاحب مغازه آن را مایه تبرک و افزایش روزی میدانست.<ref>تحفة النظار، ج 1، ص 396-397</ref> | ||
==چاپهای منتشرشده از این کتاب== | ==چاپهای منتشرشده از این کتاب== | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7506 | ||