در حال ویرایش سید تاجالدین محمد آوی
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{در دست ویرایش|ماه=[[آذر]]|روز=[[۱۸]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }} | ||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
}} | |||
'''سید تاجالدین محمد آوی''' یا '''آوجی''' | '''سید تاجالدین محمد آوی''' یا '''آوجی'''، فرزند مجدالدین حسین و از نوادگان [[سجاد(ع)|امام سجاد(ع)]] است. او تحصیل کرده [[نجف]] و از عالمان و سخنوران سرشناس دوره خود بود. وی در شیعه شدن اولجایتو، یکی از پادشاهان [[مغول]] نقش داشته و به مقام نقیب النقبای قلمرو حکومت اولجایتو نصب شد. از اقدامات او بیرون کردن یهودیان از [[مشهد ذوالکفل پیامبر(ع)|مقبره ذوالکفل(ع)]] در نزدیکی [[بغداد]] بود. | ||
او در سال ۷۱۱ق. به همراه دو فرزندش کشته شد. انگیزههای قتل وی را، سوء استفاده پسر وی در اداره نقابت [[عراق]]، حسادت برخی از درباریان به جایگاه سید تاجالدین و خشم یهودیان از گرفتن مقبره ذوالکفل(ع) از آنها دانستهاند. | او در سال ۷۱۱ق. به همراه دو فرزندش کشته شد. انگیزههای قتل وی را، سوء استفاده پسر وی در اداره نقابت [[عراق]]، حسادت برخی از درباریان به جایگاه سید تاجالدین و خشم یهودیان از گرفتن مقبره ذوالکفل(ع) از آنها دانستهاند. | ||
خط ۲۹: | خط ۱۴: | ||
*'''حسن افطس''' | *'''حسن افطس''' | ||
:جد بزرگ او، حسن افطس، در سال ۱۴۵ق. به همراه [[محمد بن عبدالله حسنی]] معروف به نفس زکیه قیام کرده و پس از شکست وی فراری شد. منصور دوانیقی به واسطه شفاعت [[امام صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از او گذشت.<ref>سر السلسلة العلویة، ص۱۱۹؛ عمدة الطالب،ص۳۱۱.</ref> حسن افطس، اشتباهاتی درباره امام صادق(ع) انجام داده بود؛ با این همه، امام(ع) پیش از شهادت خود، با انگیزه نیکی به خویشان، مبلغی را به وی هدیه داد. برخی این عمل را، تأییدی بر درست بودن نسب وی از سوی امام(ع) دانستهاند.<ref>بحر الانساب واسطی، ج۱، ص۳۳۴؛ عمدة الطالب، ص۳۱۱؛ المجدی، ابن الصوفی، ص۴۱۷.</ref> | :جد بزرگ او، حسن افطس، در سال ۱۴۵ق. به همراه [[محمد بن عبدالله حسنی]] معروف به نفس زکیه قیام کرده و پس از شکست وی فراری شد. منصور دوانیقی به واسطه شفاعت [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] از او گذشت.<ref>سر السلسلة العلویة، ص۱۱۹؛ عمدة الطالب،ص۳۱۱.</ref> حسن افطس، اشتباهاتی درباره امام صادق(ع) انجام داده بود؛ با این همه، امام(ع) پیش از شهادت خود، با انگیزه نیکی به خویشان، مبلغی را به وی هدیه داد. برخی این عمل را، تأییدی بر درست بودن نسب وی از سوی امام(ع) دانستهاند.<ref>بحر الانساب واسطی، ج۱، ص۳۳۴؛ عمدة الطالب، ص۳۱۱؛ المجدی، ابن الصوفی، ص۴۱۷.</ref> | ||
*'''علی بن الحسن افطس''' | *'''علی بن الحسن افطس''' | ||
خط ۶۲: | خط ۴۷: | ||
پس از شیعه شدن اولجایتو، سید تاجالدین به مقام نقیب النقبای قلمرو حکومت اولجایتو،{{یادداشت|قلمرو وی، سرزمین گستردهای از عراق، فارس و اصفهان گرفته تا خراسان، ری و سایر ممالک بود.}} منصوب شد.<ref>بحر الانساب، ج١، ص٣٣۶؛ عمدة الطالب، ص٣١٣.</ref> در آن دوره، به کسی که از طرف حکومت عهدهدار ریاست، ولایت، هدایت و تأدیب قوم خود بوده و مسئولیت قضاوت، سرپرستی امور حسبه، اوقاف، نذورات، مستمری آنان و ثبت انسابشان را نیز بر عهده داشت، «نقیب» میگفتند.<ref>دیوان نقابت، ص۴۴.</ref> «نقیب النقبا»، کسی بود که سرپرستی نقیبان همه خاندانهای عباسی و طالبی را در مملکت ایلخانی عهدهدار بود.{{یادداشت|نقیب باید از خاندانی جلیل، شناخته شده، دارای علم، فضل، ادب و آگاه به دانش حساب، توانا در مدیریت، انضباط و روابط سیاسی اجتماعی میان مقامهای اداری دربار، خبره در دانش انساب، مقبول، مطاع در میان قوم خود، آراسته به فضایل اخلاقی، عدالت، تقوا، آگاه به فقاهت، قواعد اجتهاد و امور حسبه میبود.}}<ref name=":3">دیوان نقابت، ص١۴۴.</ref> سید تاجالدین، در این منصب وظیفه داشت، درستی گفته کسانی را که خود را از اعقاب [[امام علی(ع)]] میشمردند، بررسی کند، اوقاف را اداره نماید، و همچنین منافع جامعه [[شیعه|شیعیان]] اثنی عشری را در برابر تشکیلات دولتی حفظ کند.<ref>تاریخ مغول در ایران، ص٢۴۶.</ref>{{یادداشت|سازمانهایی که با این حکم زیر نظر سید تاجالدین اداره میشد، عبارت بودند از: تشکیلات نقیبان شهرها و مناطق و خاندانهای مختلف و خلیفه، نائب، وزیر، باب، حاجب، کاتب، خازن، وکیل، وصی، خادم، عامل (کارگزار)، عین (مامور جمع آوری اطلاعات)، نسابه (متخصصان علم نسب)؛ لازم به ذکر است که ساختمان اداری مخصوص به نام بیت النقابه وجود داشت که دیوان نقابت را در خود جای میداد.}}<ref name=":3" /> | پس از شیعه شدن اولجایتو، سید تاجالدین به مقام نقیب النقبای قلمرو حکومت اولجایتو،{{یادداشت|قلمرو وی، سرزمین گستردهای از عراق، فارس و اصفهان گرفته تا خراسان، ری و سایر ممالک بود.}} منصوب شد.<ref>بحر الانساب، ج١، ص٣٣۶؛ عمدة الطالب، ص٣١٣.</ref> در آن دوره، به کسی که از طرف حکومت عهدهدار ریاست، ولایت، هدایت و تأدیب قوم خود بوده و مسئولیت قضاوت، سرپرستی امور حسبه، اوقاف، نذورات، مستمری آنان و ثبت انسابشان را نیز بر عهده داشت، «نقیب» میگفتند.<ref>دیوان نقابت، ص۴۴.</ref> «نقیب النقبا»، کسی بود که سرپرستی نقیبان همه خاندانهای عباسی و طالبی را در مملکت ایلخانی عهدهدار بود.{{یادداشت|نقیب باید از خاندانی جلیل، شناخته شده، دارای علم، فضل، ادب و آگاه به دانش حساب، توانا در مدیریت، انضباط و روابط سیاسی اجتماعی میان مقامهای اداری دربار، خبره در دانش انساب، مقبول، مطاع در میان قوم خود، آراسته به فضایل اخلاقی، عدالت، تقوا، آگاه به فقاهت، قواعد اجتهاد و امور حسبه میبود.}}<ref name=":3">دیوان نقابت، ص١۴۴.</ref> سید تاجالدین، در این منصب وظیفه داشت، درستی گفته کسانی را که خود را از اعقاب [[امام علی(ع)]] میشمردند، بررسی کند، اوقاف را اداره نماید، و همچنین منافع جامعه [[شیعه|شیعیان]] اثنی عشری را در برابر تشکیلات دولتی حفظ کند.<ref>تاریخ مغول در ایران، ص٢۴۶.</ref>{{یادداشت|سازمانهایی که با این حکم زیر نظر سید تاجالدین اداره میشد، عبارت بودند از: تشکیلات نقیبان شهرها و مناطق و خاندانهای مختلف و خلیفه، نائب، وزیر، باب، حاجب، کاتب، خازن، وکیل، وصی، خادم، عامل (کارگزار)، عین (مامور جمع آوری اطلاعات)، نسابه (متخصصان علم نسب)؛ لازم به ذکر است که ساختمان اداری مخصوص به نام بیت النقابه وجود داشت که دیوان نقابت را در خود جای میداد.}}<ref name=":3" /> | ||
==بیرون کردن یهود از مقام | ==بیرون کردن یهود از مقام ذیالکفل== | ||
سید تاجالدین در دوره نقابتش،<ref name=":4">الإشارات إلی معرفة الزیارات، ص۶٨.</ref> در سال ۷۱۰ق.<ref name=":5">عمدة الطالب، ص٣١٣؛ تاریخ گزیده، ص۵۴؛ تاریخ مغول در ایران، ص٢۵١ .</ref> [[مشهد ذوالکفل پیامبر(ع)|مقبره | سید تاجالدین در دوره نقابتش،<ref name=":4">الإشارات إلی معرفة الزیارات، ص۶٨.</ref> در سال ۷۱۰ق.<ref name=":5">عمدة الطالب، ص٣١٣؛ تاریخ گزیده، ص۵۴؛ تاریخ مغول در ایران، ص٢۵١ .</ref> [[مشهد ذوالکفل پیامبر(ع)|مقبره ذیالکفل(ع)]] در روستای برملاحه، که پیشتر زیارتگاه [[یهودیت|یهودیان]] بود،<ref name=":4" /> از آنها گرفته و آنها را از نزدیک شدن به آن منع کرد. سید تاجالدین، در آنجا منبر و [[محراب]] ساخت و نماز جمعه و جماعت در آن اقامه کرد.<ref name=":5" />{{یادداشت|در همین مکان، مقبره ابوالقاسم بن موسی بن جعفر(ع) نیز وجود داشت.}}<ref name=":4" /> | ||
==حفر نهر تاجیه== | ==حفر نهر تاجیه== | ||
خط ۶۹: | خط ۵۴: | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
سید تاجالدین، در روز دوشنبه، ۳ | سید تاجالدین، در روز دوشنبه، ۳ ذیالحجه ۷۱۱ق،<ref>تاریخ اولجایتو، ص١٣١.</ref> در کرانه [[نهر دجله|رود دجله]]، با دستهای بسته، به همراه دو فرزندش، سید شمسالدین حسین و سید شرفالدین علی، توسط گماشتگان سید جلالالدین ابراهیم بن مختار، فرزند نقیب سابق [[نجف]] به شهادت رسید. | ||
فرزندان را، پیش از پدر و جلوی چشم او اعدام کردند. میان جمعیت حاضر، برخی از سادات [[عراق]]، که علت مشکلات خود را عملکرد نقیب [[عراق]]، فرزند سید تاجالدین، میدانستد و گروهی از [[ناصبی|ناصبیان]] [[حنبلی]] وجود داشتند.<ref name=":11">تاریخ حبیب السیر، ج٣، ص١٩٣.</ref> شمار افرادی که هنگام قتل او حاضر بودند، «بسیار» توصیف شده، چنان که چند تن، مجروح شدند. پس از قتل، فریاد شادی جمعیت برخواست.<ref>تحریر تاریخ وصاف، ص٢٧٨.</ref> پیکر سید تاجالدین و پسرانش، زیر ضربههای جمعیت خشمگین تکه تکه شد.<ref name=":11" /> به گفته ابن عنبه، ناصبیها بدن آنها را تکهتکه کرده و در پوشش حنبلیگری، تکههای گوشت بدن آنها را به دندان کشیده و خوردند. به گفته وی، موهای سر سید تاجالدین را نیز کندند. افراد دیگری با نام حنبلی، که هنگام اعدام آنها و یورش مردم حضور نداشتند، به سراغ جنازهها رفته، اگر گوشتی باقی نمانده بود، موهای سر و صورت آن سه را میکندند؛ زیرا در [[بغداد]]، هر تار موی صورت سید تاجالدین و فرزندانش را به یک دینار زر سرخ میخریدند. | فرزندان را، پیش از پدر و جلوی چشم او اعدام کردند. میان جمعیت حاضر، برخی از سادات [[عراق]]، که علت مشکلات خود را عملکرد نقیب [[عراق]]، فرزند سید تاجالدین، میدانستد و گروهی از [[ناصبی|ناصبیان]] [[حنبلی]] وجود داشتند.<ref name=":11">تاریخ حبیب السیر، ج٣، ص١٩٣.</ref> شمار افرادی که هنگام قتل او حاضر بودند، «بسیار» توصیف شده، چنان که چند تن، مجروح شدند. پس از قتل، فریاد شادی جمعیت برخواست.<ref>تحریر تاریخ وصاف، ص٢٧٨.</ref> پیکر سید تاجالدین و پسرانش، زیر ضربههای جمعیت خشمگین تکه تکه شد.<ref name=":11" /> به گفته ابن عنبه، ناصبیها بدن آنها را تکهتکه کرده و در پوشش حنبلیگری، تکههای گوشت بدن آنها را به دندان کشیده و خوردند. به گفته وی، موهای سر سید تاجالدین را نیز کندند. افراد دیگری با نام حنبلی، که هنگام اعدام آنها و یورش مردم حضور نداشتند، به سراغ جنازهها رفته، اگر گوشتی باقی نمانده بود، موهای سر و صورت آن سه را میکندند؛ زیرا در [[بغداد]]، هر تار موی صورت سید تاجالدین و فرزندانش را به یک دینار زر سرخ میخریدند. | ||
خط ۷۷: | خط ۶۲: | ||
==انگیزههای قتل== | ==انگیزههای قتل== | ||
*'''خشم یهودیان، به علت گرفتن تولیت مقام | *'''خشم یهودیان، به علت گرفتن تولیت مقام ذیالکفل از آنها'''؛ | ||
گرفتن مقام | گرفتن مقام ذیالکفل از [[یهودیت|یهودیان]]، باعث خشم آنها شد. به باور برخی، زمینه قتل سید تاجالدین، توسط اقلیت یهودی، که در دربار مغول از دوره ارغون نفوذ یافته بودند، به ویژه توسط رشیدالدین فضلالله طبیب رخ داده است.<ref name=":6">سید تاجالدین حسینی آوی، ص۴۳.</ref> رشیدالدین فضلالله طبیب اصل و نسب یهودی داشته و در بزرگسالی [[اسلام|مسلمان]] شد، و به وسیله طبابت و کاردانی، در دربار اولجایتو به مقام دست یافت.<ref>تاریخ مغول در ایران، ص٢۴٨.</ref> به باور برخی، اظهار مسلمانی وی، ظاهری بوده و یهودی باقی مانده بود.<ref>سید تاجالدین حسینی آوی، ص۴۵.</ref> در مقابل، برخی او را [[شیعه]] دانستهاند.<ref>کیف رد الشیعه غزو المغول، ص٢۵۴.</ref> | ||
*'''جایگاه ویژه سید تاجالدین نزد اولجایتو'''؛ | *'''جایگاه ویژه سید تاجالدین نزد اولجایتو'''؛ | ||
خط ۹۱: | خط ۷۶: | ||
به نقل از حاشیه تاریخ گزیده، ص۶٠٨.</ref> و برخی، اتهام «تعدی بر محارم علویان» را نیز بر آن افزودهاند.<ref>به نقل از حاشیه تاریخ گزیده، ص۶٠٨.</ref> این اتهام، در دیگر منابع نیامده و به گفته برخی، نگارنده این گزارش، از اطرافیان رشیدالدین فضلالله طبیب بوده؛ از این رو، به گزارشش نمیتوان اعتماد کرد. افزون بر اینکه، منصب نقابت، در نوادگان سید تاجالدین ادامه یافته؛ بنابراین، درستی این اتهام را، دور از ذهن دانستهاند.<ref>سید تاج الدین حسینی آوی، ص۵۱.</ref> | به نقل از حاشیه تاریخ گزیده، ص۶٠٨.</ref> و برخی، اتهام «تعدی بر محارم علویان» را نیز بر آن افزودهاند.<ref>به نقل از حاشیه تاریخ گزیده، ص۶٠٨.</ref> این اتهام، در دیگر منابع نیامده و به گفته برخی، نگارنده این گزارش، از اطرافیان رشیدالدین فضلالله طبیب بوده؛ از این رو، به گزارشش نمیتوان اعتماد کرد. افزون بر اینکه، منصب نقابت، در نوادگان سید تاجالدین ادامه یافته؛ بنابراین، درستی این اتهام را، دور از ذهن دانستهاند.<ref>سید تاج الدین حسینی آوی، ص۵۱.</ref> | ||
وقتی شکایتهای سادات عراق، از عملکرد سید تاجالدین و فرزندانش زیاد شد، رشیدالدین فضلالله طبیب، به اولجایتو پیشنهاد داد، سید تاجالدین و فرزندانش را در اختیار معترضان قرار داده، تا با آنها روبهرو شوند. او به اولجایتو اطمینان داد با این کار، شاکیان ساکت شده و به سید تاجالدین آسیبی نخواهد رسید. به گفته ابن عنبه تاریخنگار، رشیدالدین فضلالله طبیب، از چهرههای سرشناس سادات عراق، با وعده دادن منصب نقابت، سید تاجالدین را بکشند؛ بسیاری از آنها | وقتی شکایتهای سادات عراق، از عملکرد سید تاجالدین و فرزندانش زیاد شد، رشیدالدین فضلالله طبیب، به اولجایتو پیشنهاد داد، سید تاجالدین و فرزندانش را در اختیار معترضان قرار داده، تا با آنها روبهرو شوند. او به اولجایتو اطمینان داد با این کار، شاکیان ساکت شده و به سید تاجالدین آسیبی نخواهد رسید. به گفته ابن عنبه تاریخنگار، رشیدالدین فضلالله طبیب، از چهرههای سرشناس سادات عراق، با وعده دادن منصب نقابت، سید تاجالدین را بکشند؛ بسیاری از آنها نپذیرفته و برخی برای فرار از قتل سید تاجالدین، به شهرهای دیگر گریختند. سرانجام، وی توانست سید جلالالدین ابراهیم بن مختار، فرزند نقیب سابق [[نجف]] را به قتل سید تاجالدین راضی کند.<ref>عمدة الطالب، ص٣١۴.</ref><br /> | ||
*'''همکاری سید تاجالدین با سعدالدین ساوجی.''' | *'''همکاری سید تاجالدین با سعدالدین ساوجی.''' | ||
خط ۱۰۶: | خط ۹۱: | ||
==مدفن== | ==مدفن== | ||
مقبرهای منصوب به سید تاجالدین، در [[عراق]]، در دو فرسخی [[بغداد]]، نزدیکی شهر کوت، در مکانی به نام حفیره، قرار دارد. این مقبره، در مسیر بغداد و در شمال استان واسط است. برای رهگذری که از جنوب عراق به سوی بغداد برود، جادهای فرعی به موازات نهر «نزلة التاج» کشیده شده که تا مقبره یک کیلومتر فاصله دارد.<ref>سید تاجالدین حسینی آوی، ص۶۳.</ref> | |||
مقبرهای | |||
پیشینه این مقبره به سال ۱۸۹۰م (۱۳۰۷-۱۳۰۸ق) برمیگردد. مبنای این مقبره، خوابی است که فردی دیده و تخت سنگی که پس از خواب در این مکان یافت شده است. روی تخت سنگ نوشته شده بود: « النقیب ابوالفضل تاجالدین الافطسی الحسینی». بر روی آن اتاقکی ساخته شد که به مدت ۴۰ سال باقی بود.<ref name=":12">معجم المراقد و المزارات فى العراق، ص١١٢.</ref> در سال ۱۹۴۰م. ساختمان آن آجری شد.<ref>سيد تاجالدين الآوى شاهد ضحايا الارهاب و التعصب.</ref> سنگ نوشته نیز، تا سال ۱۹۷۰م. (۱۳۸۹-۱۳۹۰ق) باقی بود.<ref name=":12" /> | پیشینه این مقبره به سال ۱۸۹۰م (۱۳۰۷-۱۳۰۸ق) برمیگردد. مبنای این مقبره، خوابی است که فردی دیده و تخت سنگی که پس از خواب در این مکان یافت شده است. روی تخت سنگ نوشته شده بود: « النقیب ابوالفضل تاجالدین الافطسی الحسینی». بر روی آن اتاقکی ساخته شد که به مدت ۴۰ سال باقی بود.<ref name=":12">معجم المراقد و المزارات فى العراق، ص١١٢.</ref> در سال ۱۹۴۰م. ساختمان آن آجری شد.<ref>سيد تاجالدين الآوى شاهد ضحايا الارهاب و التعصب.</ref> سنگ نوشته نیز، تا سال ۱۹۷۰م. (۱۳۸۹-۱۳۹۰ق) باقی بود.<ref name=":12" /> | ||
این مزار، بر پایه آخرین گزارش، در سال ۲۰۱۱م. (۱۴۳۲-۱۴۳۳ق)، دارای صحن و گنبدی با کاشیکاری آبیرنگ، به ارتفاع ۴۰ و قطر پنج متر بوده، مساحت کلی مزار، ۲۵۰۰ و مساحت داخل مزار، ۴۴۰ متر مربع بوده است.<ref>مقاله سيد تاجالدين الآوى شاهد ضحايا الارهاب و التعصب.</ref> | گسترش و بازسازیهای گوناگون، در سالهای مختلف برای این مقبره گزارش شده است.<ref>معجم المراقد و المزارات فى العراق، ص١١٢؛ رک: سید تاج الدین حسینی آوی، ص۶۵.</ref> این مزار، بر پایه آخرین گزارش، در سال ۲۰۱۱م. (۱۴۳۲-۱۴۳۳ق)، دارای صحن و گنبدی با کاشیکاری آبیرنگ، به ارتفاع ۴۰ و قطر پنج متر بوده، مساحت کلی مزار، ۲۵۰۰ و مساحت داخل مزار، ۴۴۰ متر مربع بوده است.<ref>مقاله سيد تاجالدين الآوى شاهد ضحايا الارهاب و التعصب.</ref> | ||
مردم از مناطقی مانند الصويريه، العزيزيه و الحفريه، در روزهای جمعه و مناسبتهای دینی و مذهبی، به ویژه [[عید فطر]] و [[عید قربان|قربان]] به این مزار میآیند.<ref>مراقد المعارف، ج١، ص٢١١.</ref> | |||
==پانوشت== | ==پانوشت== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{برگرفتگی | {{برگرفتگی | ||
| پیش از لینک = کتاب | | پیش از لینک = کتاب | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۰۹: | ||
| لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1396 | | لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1396 | ||
}} | }} | ||
*'''الإشارات إلی معرفة الزیارات هروی'''، علی بن ابو بکر، قاهره، ۱۴۲۳ق. | *'''الإشارات إلی معرفة الزیارات هروی'''، علی بن ابو بکر، قاهره، ۱۴۲۳ق. | ||
*'''الاصیلی فی انساب الطالبیین'''، صفیالدین محمدبن تاجالدین علی (ابن طقطقی)، تحقیق سید مهدی رجائی، کتابخانه آیتالله نجفی مرعشی، قم، ۱۳۹۰ش. | *'''الاصیلی فی انساب الطالبیین'''، صفیالدین محمدبن تاجالدین علی (ابن طقطقی)، تحقیق سید مهدی رجائی، کتابخانه آیتالله نجفی مرعشی، قم، ۱۳۹۰ش. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۴۲: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||