در حال ویرایش قبایل اخوان
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
}} | }} | ||
'''اخوان''' مجموعهای از قبایل بدوی عرب، پیرو سرسخت [[وهابیت]] و بازوی نظامی [[آل سعود]]. در دوره سوم به قدرت رسیدن آل سعود که به تشکیل [[حکومت سعودی]] و نابودی حکومتهای محلی [[آل رشید|آل رَشید]] و [[هاشمیان]] در جزیره عربی و یکپارچگی حکومت آن انجامید، افرادی از قبایل بدوی عرب که با دل و جان به مذهب وهابیت گرویده بودند، به حمایت و پشتیبانی از آل سعود و گسترش این مذهب پرداختند که به «اخوان» به معنای برادران یا «اخوان التوحید» شناخته شدند. اوج فعالیت آنان میان سالهای 1330ـ1348ق./1912ـ1930م. بوده است.<ref>الاعلام، ج4، ص20؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج10، ص1347.</ref> این گروه ارتباطی با [[جنبش اخوان المسلمین]] در [[مصر]] و دیگر کشورهای عربی ندارد. سیر تاریخی اخوان از پیدایش و همراهی با آل سعود تا درگیری با آنان که به انقراض ایشان انجامید، بخشی مهم از تاریخ معاصر [[جزیرة العرب|جزیره عربی]] به شمار میرود. این گروه نیروی خود را از ساختار استوار قبیلهای و نگرش بنیادگرایانه وهابی برگرفت و بیهیچ دریغی در راه هدف خود جانفشانی کرد. | '''اخوان''' مجموعهای از قبایل بدوی عرب، پیرو سرسخت [[وهابیت]] و بازوی نظامی [[آل سعود]]. در دوره سوم به قدرت رسیدن آل سعود که به تشکیل [[حکومت سعودی]] و نابودی حکومتهای محلی [[آل رشید|آل رَشید]] و [[هاشمیان]] در جزیره عربی و یکپارچگی حکومت آن انجامید، افرادی از قبایل بدوی عرب که با دل و جان به مذهب وهابیت گرویده بودند، به حمایت و پشتیبانی از آل سعود و گسترش این مذهب پرداختند که به «اخوان» به معنای برادران یا «اخوان التوحید» شناخته شدند. اوج فعالیت آنان میان سالهای 1330ـ1348ق./1912ـ1930م. بوده است.<ref>الاعلام، ج4، ص20؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج10، ص1347.</ref> این گروه ارتباطی با [[جنبش اخوان المسلمین]] در [[مصر]] و دیگر کشورهای عربی ندارد. سیر تاریخی اخوان از پیدایش و همراهی با آل سعود تا درگیری با آنان که به انقراض ایشان انجامید، بخشی مهم از تاریخ معاصر [[جزیرة العرب|جزیره عربی]] به شمار میرود. این گروه نیروی خود را از ساختار استوار قبیلهای و نگرش بنیادگرایانه وهابی برگرفت و بیهیچ دریغی در راه هدف خود جانفشانی کرد. | ||
== پیدایش و پیشرفت == | == پیدایش و پیشرفت == | ||
حرکت اخوان هنگامی آغاز شد که [[عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود]] کوشید تا قبایل بدوی گرونده به مذهب وهابیت را یکجانشین سازد. این کار با هدف نظمدهی بیشتر به این قبایل و تبلیغ وهابیت در میان ایشان و به کارگیری آنان در نبردهای مذهبی آل سعود با عنوان جهاد، صورت پذیرفت.<ref>The heart of Arabia, p 131.</ref> [[آل سعود]] پیشتر در نبردهای خود بیشتر از شهرنشینان بهره میگرفتند که از مردم صحرانشین ثابتقدمتر بودند. اما عبدالعزیز که مدتی با صحرانشینان زیسته بود، به این اندیشه افتاد که از نیروی بادیهنشینان استفاده کند که جنگجوتر از شهرنشینان بودند.<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج10، ص1347-1348.</ref> از این رو، ابتدا ایشان را در آبادیهایی ساکن کرد و تعالیم مذهب وهابیت را به آنان آموخت. این آبادیها را «هَجر» و نیز «هجره» از ریشه هجرت نامیدند. شمار این مناطق را تا 200 آبادی گزارش کردهاند که در سراسر جزیره عربی از شمال تا جنوب و به طور مشخص در ایالت شرقی [[عربستان]]، از مرزهای بادیه [[شام]] تا [[ربع الخالی]]، و از غرب تا نزدیک کوههای حجاز و عسیر گسترده شده بود.<ref>السلفیه، ص396؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص238.</ref> برخی از آنها چندان بزرگ بودند که تا ۱۰۰۰۰ تَن را در خود جای میدادند و برخی نیز چندان کوچک که تنها ۱۰ تن را در بر میگرفتند. شناخته شدهترین قبایل در این میان عبارتند از: [[قبیله حرب|حَرب]] (27 آبادی)، [[قبیله عتیبه|عُتَیبه]] (19)، [[قبیله مطیر|مُطَیرْ]] (16)، [[قبیله عجمان|عُجْمان]] (14)، [[قبیله شمر|شَمَر]] (9) و [[قبیله قحطان|قَحْطان]] (8).<ref>تتمة تاریخ نجد، ص173-179؛ تاریخ نجد و ملحقاته، ص456.</ref> | حرکت اخوان هنگامی آغاز شد که [[عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود]] کوشید تا قبایل بدوی گرونده به مذهب وهابیت را یکجانشین سازد. این کار با هدف نظمدهی بیشتر به این قبایل و تبلیغ وهابیت در میان ایشان و به کارگیری آنان در نبردهای مذهبی آل سعود با عنوان جهاد، صورت پذیرفت.<ref>The heart of Arabia, p 131.</ref> [[آل سعود]] پیشتر در نبردهای خود بیشتر از شهرنشینان بهره میگرفتند که از مردم صحرانشین ثابتقدمتر بودند. اما عبدالعزیز که مدتی با صحرانشینان زیسته بود، به این اندیشه افتاد که از نیروی بادیهنشینان استفاده کند که جنگجوتر از شهرنشینان بودند.<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج10، ص1347-1348.</ref> از این رو، ابتدا ایشان را در آبادیهایی ساکن کرد و تعالیم مذهب وهابیت را به آنان آموخت. این آبادیها را «هَجر» و نیز «هجره» از ریشه هجرت نامیدند. شمار این مناطق را تا 200 آبادی گزارش کردهاند که در سراسر جزیره عربی از شمال تا جنوب و به طور مشخص در ایالت شرقی [[عربستان]]، از مرزهای بادیه [[شام]] تا [[ربع الخالی]]، و از غرب تا نزدیک کوههای حجاز و عسیر گسترده شده بود.<ref>السلفیه، ص396؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص238.</ref> برخی از آنها چندان بزرگ بودند که تا ۱۰۰۰۰ تَن را در خود جای میدادند و برخی نیز چندان کوچک که تنها ۱۰ تن را در بر میگرفتند. شناخته شدهترین قبایل در این میان عبارتند از: [[قبیله حرب|حَرب]] (27 آبادی)، [[قبیله عتیبه|عُتَیبه]] (19)، [[قبیله مطیر|مُطَیرْ]] (16)، [[قبیله عجمان|عُجْمان]] (14)، [[قبیله شمر|شَمَر]] (9) و [[قبیله قحطان|قَحْطان]] (8).<ref>تتمة تاریخ نجد، ص173-179؛ تاریخ نجد و ملحقاته، ص456.</ref> | ||
=== نخستین هجرت === | === نخستین هجرت === | ||
نخستین هجرت از اینگونه در سال 1912م. در [[ارطاویه]] در شمال [[ریاض]] و شمال شرقی [[زلفی|زُِلفی]]، بر سر راه [[کویت]] رخ داد که قبایل مُطَیر و حرب را در خود جای داده و مرکز اصلی فعالیتهای اخوان بود.<ref>الاعلام، ج5، ص166؛ سرزمین سلاطین، ج1، ص202.</ref> بزرگترین آنها [[غطغط|غَطْغَط]] در دامنه [[کوه طویق|کوه طُوَیق]] در جنوب غربی ریاض و 75 کیلومتری جنوب غربی جاده اصلی [[مکه]] بود<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص238.</ref> که افراد آن از قبیله عُتَیبه و فرمانده آنان سلطان [[بن بجاد بن حمید|بن بجاد بن حُمَید]]، شیخ [[تیره برقی]]، بود. او نقشی مهم در پیشبرد نبردهای آل سعود و تأسیس دولت سعودی داشت.<ref>السلفیه، ص396؛ الاعلام، ج3، ص109.</ref> تعداد جنگجویان اخوان به سرعت رو به فزونی بود و در سال 1926م. به 76500 تن رسید.<ref>تاریخ نجد و ملحقاته، ص456.</ref> راونکیر، جهانگرد دانمارکی که در مارس 1912م. از [[ارطاویه]] گذر کرده، هیچ تأسیسات شهری مهمی در آن ندیده و زندگی ساده و ابتدایی آنان را گزارش کرده است. او گزارش نموده که آنان فرماندهی هولناک به نام [[فیصل بن سلطان دویش|فیصل بن سلطان دُویش]] داشتهاند.<ref>GennemWahhabiternes Land paaKamelryg, p 96.</ref> | نخستین هجرت از اینگونه در سال 1912م. در [[ارطاویه]] در شمال [[ریاض]] و شمال شرقی [[زلفی|زُِلفی]]، بر سر راه [[کویت]] رخ داد که قبایل مُطَیر و حرب را در خود جای داده و مرکز اصلی فعالیتهای اخوان بود.<ref>الاعلام، ج5، ص166؛ سرزمین سلاطین، ج1، ص202.</ref> بزرگترین آنها [[غطغط|غَطْغَط]] در دامنه [[کوه طویق|کوه طُوَیق]] در جنوب غربی ریاض و 75 کیلومتری جنوب غربی جاده اصلی [[مکه]] بود<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص238.</ref> که افراد آن از قبیله عُتَیبه و فرمانده آنان سلطان [[بن بجاد بن حمید|بن بجاد بن حُمَید]]، شیخ [[تیره برقی]]، بود. او نقشی مهم در پیشبرد نبردهای آل سعود و تأسیس دولت سعودی داشت.<ref>السلفیه، ص396؛ الاعلام، ج3، ص109.</ref> تعداد جنگجویان اخوان به سرعت رو به فزونی بود و در سال 1926م. به 76500 تن رسید.<ref>تاریخ نجد و ملحقاته، ص456.</ref> راونکیر، جهانگرد دانمارکی که در مارس 1912م. از [[ارطاویه]] گذر کرده، هیچ تأسیسات شهری مهمی در آن ندیده و زندگی ساده و ابتدایی آنان را گزارش کرده است. او گزارش نموده که آنان فرماندهی هولناک به نام [[فیصل بن سلطان دویش|فیصل بن سلطان دُویش]] داشتهاند.<ref>GennemWahhabiternes Land paaKamelryg, p 96.</ref> | ||
=== فهرست شناختهشده ترین هجرها === | === فهرست شناختهشده ترین هجرها === | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
===تغییر سبک زندگی=== | ===تغییر سبک زندگی=== | ||
دولت بیشتر میکوشید که قبایل گوناگون را در این آبادیها کنار یکدیگر گرد آورد تا از تعصب قبیلهای آنان کاسته، کشمکشهای تاریخی میان ایشان را از میان ببرد، هر چند در بسیاری از آنها همگونی قبیلهای دیده میشد.<ref>جزیرة العرب، ص285.</ref> بدین سان، اعراب بدوی زندگی در چادرها را رها ساخته، در خانههای گلین زندگی گزیدند و به تدریج به اقتضای تغییر شیوه زندگی، از دامداری به کشاورزی یا بازرگانی روی آوردند. دولت برای کمک به آنان، زمین در اختیارشان نهاد و [[مسجد]] و مدرسه و خانه برایشان ساخت و در تهیه ادوات کشاورزی و بذر و سلاح یاریشان کرد و برای هر مجموعه معلمی به نام [[مطوع|مطوّع]] تعیین نمود تا اصول وهابیت را به آنان بیاموزد.<ref>The Arab of the desert, p 45.</ref> | دولت بیشتر میکوشید که قبایل گوناگون را در این آبادیها کنار یکدیگر گرد آورد تا از تعصب قبیلهای آنان کاسته، کشمکشهای تاریخی میان ایشان را از میان ببرد، هر چند در بسیاری از آنها همگونی قبیلهای دیده میشد.<ref>جزیرة العرب، ص285.</ref> بدین سان، اعراب بدوی زندگی در چادرها را رها ساخته، در خانههای گلین زندگی گزیدند و به تدریج به اقتضای تغییر شیوه زندگی، از دامداری به کشاورزی یا بازرگانی روی آوردند. دولت برای کمک به آنان، زمین در اختیارشان نهاد و [[مسجد]] و مدرسه و خانه برایشان ساخت و در تهیه ادوات کشاورزی و بذر و سلاح یاریشان کرد و برای هر مجموعه معلمی به نام [[مطوع|مطوّع]] تعیین نمود تا اصول وهابیت را به آنان بیاموزد.<ref>The Arab of the desert, p 45.</ref> | ||
=== تعلیمات دینی=== | === تعلیمات دینی=== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
===تجاوز به کشورهای همسایه=== | ===تجاوز به کشورهای همسایه=== | ||
برقراری امنیت در [[عربستان]] و نابودی بخشی از دشمنان داخلی و انتقال برخی از آنها به کشورهای همسایه مانند گروهی از [[قبیله شَمَر]] از هواداران آل رشید و به ویژه تشکیل دو حکومت همسایه عربستان به دست [[خاندان هاشمی]] یعنی دو تن از فرزندان [[ملک حسین]]، عبدالله در [[اردن]] و فیصل در [[عراق]]، اخوان را به سمت کشورهای همسایه کشاند.<ref>A history of Jordan and its tribes, p 65-68.</ref> افزون بر این، وجود [[شیعه|شیعیان]] در عراق که اخوان با آنان سرسختانه دشمنی داشتند و ایشان را کافر و بدعتگذار میشمردند، آنها را واداشت تا به کشورهای همسایه تجاوز کنند.<ref>Arabia of the Wahhabis, p 158.</ref> مهمترین این تجاوزها، قتل عام مردم [[کربلا]] در سال 1216ق. و سپس حمله به [[نجف اشرف]] و محاصره آن بود که به سبب وجود دیوارهای بلند شهر و مقاومت مردم ناکام ماند.<ref>ماضی النجف و حاضرها، ص324-326.</ref> | برقراری امنیت در [[عربستان]] و نابودی بخشی از دشمنان داخلی و انتقال برخی از آنها به کشورهای همسایه مانند گروهی از [[قبیله شَمَر]] از هواداران آل رشید و به ویژه تشکیل دو حکومت همسایه عربستان به دست [[خاندان هاشمی]] یعنی دو تن از فرزندان [[ملک حسین]]، عبدالله در [[اردن]] و فیصل در [[عراق]]، اخوان را به سمت کشورهای همسایه کشاند.<ref>A history of Jordan and its tribes, p 65-68.</ref> افزون بر این، وجود [[شیعه|شیعیان]] در عراق که اخوان با آنان سرسختانه دشمنی داشتند و ایشان را کافر و بدعتگذار میشمردند، آنها را واداشت تا به کشورهای همسایه تجاوز کنند.<ref>Arabia of the Wahhabis, p 158.</ref> مهمترین این تجاوزها، قتل عام مردم [[کربلا]] در سال 1216ق. و سپس حمله به [[نجف اشرف]] و محاصره آن بود که به سبب وجود دیوارهای بلند شهر و مقاومت مردم ناکام ماند.<ref>ماضی النجف و حاضرها، ص324-326.</ref> | ||
آنان در سال 1922م. به شمال غربی [[حایل]] در مناطق زیر نفوذ اردن یورش بردند و تا [[وادی صخر]] در نزدیکی [[عمان]] پیش رفتند.<ref>A history of Jordan and its tribes, p 87.</ref> نیز به مناطق تحت نفوذ عراق هجوم بردند و پیشتر به زمینهای [[کویت]] تجاوز کردند.<ref>تاریخ الکویت، ص248؛ معرکة الجهراء، ص83.</ref> در همه این هجومها، انگلیسیها که با هر سه کشور عراق، اردن و کویت پیمان نظامی و سیاسی داشتند و به حمایت از آنها متعهد بودند، به رویارویی با اخوان پرداختند و به تعیین مرزهای سعودی با سه کشور و بستن قراردادهایی میان آنها همت گماشتند.<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج10، ص1352.</ref> | آنان در سال 1922م. به شمال غربی [[حایل]] در مناطق زیر نفوذ اردن یورش بردند و تا [[وادی صخر]] در نزدیکی [[عمان]] پیش رفتند.<ref>A history of Jordan and its tribes, p 87.</ref> نیز به مناطق تحت نفوذ عراق هجوم بردند و پیشتر به زمینهای [[کویت]] تجاوز کردند.<ref>تاریخ الکویت، ص248؛ معرکة الجهراء، ص83.</ref> در همه این هجومها، انگلیسیها که با هر سه کشور عراق، اردن و کویت پیمان نظامی و سیاسی داشتند و به حمایت از آنها متعهد بودند، به رویارویی با اخوان پرداختند و به تعیین مرزهای سعودی با سه کشور و بستن قراردادهایی میان آنها همت گماشتند.<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج10، ص1352.</ref> | ||
===یورش به شهرهای عربستان و پایان دادن به حاکمیت هاشمیان=== | ===یورش به شهرهای عربستان و پایان دادن به حاکمیت هاشمیان=== | ||
اعلام خلافت از سوی ملک حسین در [[حجاز]] به سال 1924م. حساسیت اخوان را برانگیخت و آن را نوعی بدعتگذاری شمردند. نیز در پی انتقاد به شیوه اداره امور حج و [[حرمین]]، سرانجام اخوان در اوت 1924م./صفر 1343ق. پس از آن که نتوانستند در حج شرکت کنند، به فرماندهی ابن لُؤی و ابن حُمید، به [[طائف]] از شهرهای زیر نفوذ هاشمیان یورش بردند. آنان پس از شکست دادن علی فرزند ملک حسین، به شهر وارد شدند و قتل عام گستردهای را سبب شدند که ترس مردم را برانگیخت. آنگاه امیر علی از شهر [[مکه]] گریخت و آن را در اختیار اخوان نهاد.<ref>تاریخ نجد و ملحقاته، ص331-332؛ سرزمین سلاطین، ص269؛ تاریخ مکه، ص724.</ref> آنان در [[ربیع الاول]] 1343ق./ اکتبر 1924م. با [[لباس احرام]] به مکه وارد شدند و دو ماه بعد عبدالعزیز از [[ریاض]] به مکه پای نهاد. [[مدینه النبی|مدینه]] نیز حدود یک سال بعد در [[جمادی الثانی]] 1344ق./دسامبر 1925م. تصرف شد. به این ترتیب، حاکمیت تقریبا 1000ساله هاشمیان بر حجاز به دست اخوان پایان یافت.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص390؛ ج1، ص187؛ تاریخ مکه، ص752-753.</ref> | اعلام خلافت از سوی ملک حسین در [[حجاز]] به سال 1924م. حساسیت اخوان را برانگیخت و آن را نوعی بدعتگذاری شمردند. نیز در پی انتقاد به شیوه اداره امور حج و [[حرمین]]، سرانجام اخوان در اوت 1924م./صفر 1343ق. پس از آن که نتوانستند در حج شرکت کنند، به فرماندهی ابن لُؤی و ابن حُمید، به [[طائف]] از شهرهای زیر نفوذ هاشمیان یورش بردند. آنان پس از شکست دادن علی فرزند ملک حسین، به شهر وارد شدند و قتل عام گستردهای را سبب شدند که ترس مردم را برانگیخت. آنگاه امیر علی از شهر [[مکه]] گریخت و آن را در اختیار اخوان نهاد.<ref>تاریخ نجد و ملحقاته، ص331-332؛ سرزمین سلاطین، ص269؛ تاریخ مکه، ص724.</ref> آنان در [[ربیع الاول]] 1343ق./ اکتبر 1924م. با [[لباس احرام]] به مکه وارد شدند و دو ماه بعد عبدالعزیز از [[ریاض]] به مکه پای نهاد. [[مدینه النبی|مدینه]] نیز حدود یک سال بعد در [[جمادی الثانی]] 1344ق./دسامبر 1925م. تصرف شد. به این ترتیب، حاکمیت تقریبا 1000ساله هاشمیان بر حجاز به دست اخوان پایان یافت.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص390؛ ج1، ص187؛ تاریخ مکه، ص752-753.</ref> | ||
====ثمرات در دست گیری حکومت توسط اخوان==== | ====ثمرات در دست گیری حکومت توسط اخوان==== | ||
=====تخریب مقابر و اعتراض برخی کشورهای دیگر===== | =====تخریب مقابر و اعتراض برخی کشورهای دیگر===== | ||
اخوان با ورود به مکه و مدینه، تحت تأثیر نگرش وهابی، به تخریب [[زیارتگاه|زیارتگاهها]] و مراقد و بسیاری از نشانههای تاریخی آغاز اسلام از جمله [[مزار حضرت خدیجه|مزار حضرت خدیجه(س)]] و [[مزار حضرت آمنه|حضرت آمنه]]، زیارتگاه محل تولد [[پیامبر(ص)]] و مکان تولد [[ابوبکر]] پرداخته، اموال و گنجینههای فراوان را از درون مزارها و نیز خانههای مردم غارت کردند. آنان در همین حال، با نواختن طبل و خواندن سرودهای مذهبی، جشن گرفتند و مردم را از زیارت قبرها نهی کردند. ایشان به برخی از این مزارها بیحرمتی نیز نمودند.<ref>زعماء الاصلاح، ص20؛ خلاصة الکلام، ص278؛ کشف الارتیاب، ص55.</ref> این کارها واکنشی تند و گسترده بر ضد آل سعود در جهان اسلام پدید آورد.<ref>تاریخ مکه، ص575-576.</ref> بدرفتاری اخوان در مکه با حاجیان دیگر کشورها، زمینه درگیری آل سعود را با دیگر کشورهای اسلامی فراهم آورد. برای مثال سنگباران کردن محمل مصری در حج به سال 1344ق./1926م. به سردی روابط میان سعودی و [[مصر]] تا حدود 10 سال انجامید.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص354.</ref> نیز سختگیریها و قرار دادن شروطی برای حاجیان بر اساس مذهب وهابیت، سبب منع یا بازگشت بسیاری از کاروانهای حج کشورهای اسلامی شد.<ref>خلاصة الکلام، ص294؛ کشف الارتیاب، ص36.</ref> | اخوان با ورود به مکه و مدینه، تحت تأثیر نگرش وهابی، به تخریب [[زیارتگاه|زیارتگاهها]] و مراقد و بسیاری از نشانههای تاریخی آغاز اسلام از جمله [[مزار حضرت خدیجه|مزار حضرت خدیجه(س)]] و [[مزار حضرت آمنه|حضرت آمنه]]، زیارتگاه محل تولد [[پیامبر(ص)]] و مکان تولد [[ابوبکر]] پرداخته، اموال و گنجینههای فراوان را از درون مزارها و نیز خانههای مردم غارت کردند. آنان در همین حال، با نواختن طبل و خواندن سرودهای مذهبی، جشن گرفتند و مردم را از زیارت قبرها نهی کردند. ایشان به برخی از این مزارها بیحرمتی نیز نمودند.<ref>زعماء الاصلاح، ص20؛ خلاصة الکلام، ص278؛ کشف الارتیاب، ص55.</ref> این کارها واکنشی تند و گسترده بر ضد آل سعود در جهان اسلام پدید آورد.<ref>تاریخ مکه، ص575-576.</ref> بدرفتاری اخوان در مکه با حاجیان دیگر کشورها، زمینه درگیری آل سعود را با دیگر کشورهای اسلامی فراهم آورد. برای مثال سنگباران کردن محمل مصری در حج به سال 1344ق./1926م. به سردی روابط میان سعودی و [[مصر]] تا حدود 10 سال انجامید.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص354.</ref> نیز سختگیریها و قرار دادن شروطی برای حاجیان بر اساس مذهب وهابیت، سبب منع یا بازگشت بسیاری از کاروانهای حج کشورهای اسلامی شد.<ref>خلاصة الکلام، ص294؛ کشف الارتیاب، ص36.</ref> | ||
اخوان از لحاظ باورها و پوشش و عادات زندگی، شیوه متفاوت داشتند. آنان با نگرش افراطی به تعالیم وهابیت، در صدد بازگشت همه جانبه به شیوه زندگی آغاز اسلام بودند و هرگونه تغییر برخاسته از مناسبات دنیای جدید را مصداق بدعت میشمردند. آنها مانند پیامبر اکرم(ص) سبیل خود را تراشیده، ریش را بلند میکردند و استفاده از عقال را بدعت شمرده، به جای آن عمامهای سفید بر روی چفیه میبستند.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص355؛ سرزمین سلاطین، ج1، ص203.</ref> روشنایی برق را به جهت نداشتن روغن یا شمع حرام میشمردند و آینه را به سبب بازتاب تصویر آدمی میشکستند. مفتی سعودی، [[شیخ عبدالله بن محمد]]، و دانشوران دیگر وهابی در بیانیههایی آنان را به میانهروی فراخواندند و تأکید کردند که میان عقال و عمامه فرقی نیست و [[مذاهب چهارگانه اهل سنت|چهار مذهب اهل سنت]] معتبرند، هر چند مذهب رسمی سعودی [[حنبلی]] است. نیز آنان را به پرهیز از تندروی فراخواندند که معمولاً در ایشان اثر نداشت.<ref>الاعلام، ج3، ص109؛ تاریخ نجد و ملحقاته، ص265، 433-436.</ref> | اخوان از لحاظ باورها و پوشش و عادات زندگی، شیوه متفاوت داشتند. آنان با نگرش افراطی به تعالیم وهابیت، در صدد بازگشت همه جانبه به شیوه زندگی آغاز اسلام بودند و هرگونه تغییر برخاسته از مناسبات دنیای جدید را مصداق بدعت میشمردند. آنها مانند پیامبر اکرم(ص) سبیل خود را تراشیده، ریش را بلند میکردند و استفاده از عقال را بدعت شمرده، به جای آن عمامهای سفید بر روی چفیه میبستند.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص355؛ سرزمین سلاطین، ج1، ص203.</ref> روشنایی برق را به جهت نداشتن روغن یا شمع حرام میشمردند و آینه را به سبب بازتاب تصویر آدمی میشکستند. مفتی سعودی، [[شیخ عبدالله بن محمد]]، و دانشوران دیگر وهابی در بیانیههایی آنان را به میانهروی فراخواندند و تأکید کردند که میان عقال و عمامه فرقی نیست و [[مذاهب چهارگانه اهل سنت|چهار مذهب اهل سنت]] معتبرند، هر چند مذهب رسمی سعودی [[حنبلی]] است. نیز آنان را به پرهیز از تندروی فراخواندند که معمولاً در ایشان اثر نداشت.<ref>الاعلام، ج3، ص109؛ تاریخ نجد و ملحقاته، ص265، 433-436.</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==شورش و سرانجام== | ==شورش و سرانجام== | ||
پس از پایان نبردهای [[حجاز]] و پیروزی بر رقبای [[آل سعود]] از خاندان [[آل رشید]] و [[خاندان هاشمی|هاشمی]]، اخوان از یک سو در اندیشه گسترش جهاد به سرزمینهای دیگر اسلامی به ویژه [[عراق]] بودند و از سوی دیگر به رفتارهای بدعتآمیز آل سعود مانند استفاده از ماشین و تلفن و تلگراف و نیز پیمانهایشان با کافران انگلیسی انتقاد داشتند. نیز شیوه رفتار آل سعود را با مردم حجاز تسامحآمیز شمرده، خواهان تندروی بیشتر در گسترش توحید بر پایه نگرش [[وهابیت|وهابی]] بودند.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص358-359.</ref> این عوامل سبب اختلاف ایشان با آل سعود شد و آنها را از دوستان و یارانی قدیمی به دشمنانی خونین بدل ساخت. نخستین نشانههای اختلاف در همایش سران اخوان در ارطاویه به سال 1926م./1345ق. آشکار شد که در آن [[ملک عبدالعزیز]] به ادله پیشگفته محکوم شد و مورد انتقاد قرار گرفت.<ref>السلفیه، ص401-402.</ref> آنگاه بیشتر سران اخوان در همایش ریاض به دعوت عبدالعزیز در رجب 1345ق./ ژانویه 1927م. حضور نیافتند. در پی این اختلافها، دانشوران وهابی، به ویژه افرادی از آل شیخ، برای سازگار ساختن دو طرف کوشیدند و در بیانیهای به لزوم اطاعت و فرمانبرداری از پادشاه سعودی به منزله امام تصریح کردند و در عین حال، بر پارهای کارهای اخوان مانند سختگیری و پیشگیری از ورود محمل به [[مکه]] و ضرورت تلاش سختگیرانه جهت [[سنی]] کردن [[شیعه|شیعیان]] [[احساء]] و [[قطیف]]، صحه گذاشتند.<ref>جزیرة العرب، ص292.</ref> دو ماه بعد، در همایشی دیگر در ریاض، حدود 3000 تن از بزرگان اخوان حضور یافتند و اطاعت خود را از عبدالعزیز اعلام کردند، هر چند هنوز انتقاداتشان پابرجا بود. سیر این روابط و نیز اختلافها از مکاتبات میان [[سلطان بن بجاد]] از سوی اخوان و ملک عبدالعزیز قابل پیگیری است.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص359-360؛ جزیرة العرب، ص292.</ref> | پس از پایان نبردهای [[حجاز]] و پیروزی بر رقبای [[آل سعود]] از خاندان [[آل رشید]] و [[خاندان هاشمی|هاشمی]]، اخوان از یک سو در اندیشه گسترش جهاد به سرزمینهای دیگر اسلامی به ویژه [[عراق]] بودند و از سوی دیگر به رفتارهای بدعتآمیز آل سعود مانند استفاده از ماشین و تلفن و تلگراف و نیز پیمانهایشان با کافران انگلیسی انتقاد داشتند. نیز شیوه رفتار آل سعود را با مردم حجاز تسامحآمیز شمرده، خواهان تندروی بیشتر در گسترش توحید بر پایه نگرش [[وهابیت|وهابی]] بودند.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص358-359.</ref> این عوامل سبب اختلاف ایشان با آل سعود شد و آنها را از دوستان و یارانی قدیمی به دشمنانی خونین بدل ساخت. نخستین نشانههای اختلاف در همایش سران اخوان در ارطاویه به سال 1926م./1345ق. آشکار شد که در آن [[ملک عبدالعزیز]] به ادله پیشگفته محکوم شد و مورد انتقاد قرار گرفت.<ref>السلفیه، ص401-402.</ref> آنگاه بیشتر سران اخوان در همایش ریاض به دعوت عبدالعزیز در رجب 1345ق./ ژانویه 1927م. حضور نیافتند. در پی این اختلافها، دانشوران وهابی، به ویژه افرادی از آل شیخ، برای سازگار ساختن دو طرف کوشیدند و در بیانیهای به لزوم اطاعت و فرمانبرداری از پادشاه سعودی به منزله امام تصریح کردند و در عین حال، بر پارهای کارهای اخوان مانند سختگیری و پیشگیری از ورود محمل به [[مکه]] و ضرورت تلاش سختگیرانه جهت [[سنی]] کردن [[شیعه|شیعیان]] [[احساء]] و [[قطیف]]، صحه گذاشتند.<ref>جزیرة العرب، ص292.</ref> دو ماه بعد، در همایشی دیگر در ریاض، حدود 3000 تن از بزرگان اخوان حضور یافتند و اطاعت خود را از عبدالعزیز اعلام کردند، هر چند هنوز انتقاداتشان پابرجا بود. سیر این روابط و نیز اختلافها از مکاتبات میان [[سلطان بن بجاد]] از سوی اخوان و ملک عبدالعزیز قابل پیگیری است.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص359-360؛ جزیرة العرب، ص292.</ref> | ||
===همپیمانی در تجاوز به سایر کشورها=== | ===همپیمانی در تجاوز به سایر کشورها=== | ||
پس از شدت یافتن اختلافها، سه تن از رهبران اخوان، [[فیصل بن سلطان دویش]]، [[سلطان بن بجاد]] و [[ضیدان بن حثلین عجمانی]] درشهر [[ارطاویه]] در سال 1926م. گرد هم آمدند و پیمان بستند که نبرد با [[کافر|کافران]] و [[مشرک|مشرکان]] را ادامه دهند.<ref>جزیرة العرب، ص294-295.</ref> اختلاف مرزی میان عراق و عربستان در سال 1927م./1346ق. سبب یورش اخوان به پاسگاههای عراقی و قتلعام سربازان شد که واکنش انگلیسیها را در پی داشت. آنان مناطقی از نجد را بمباران کردند و سپس گروهی از اخوان به رهبری ابن حمید بر آن شدند که، به تعبیر خود، به کافران عراق هجومی سخت برند. ابن سعود آنان را از این کار بازداشت و بزرگان اخوان را به همایشی در ریاض دعوت نمود؛ اما ابن حمید، دویش و عجمانی در آن شرکت نکردند.<ref>تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج2، ص436-439؛ معرکة الجهراء، ص83-84؛ جزیرة العرب، ص293.</ref> | پس از شدت یافتن اختلافها، سه تن از رهبران اخوان، [[فیصل بن سلطان دویش]]، [[سلطان بن بجاد]] و [[ضیدان بن حثلین عجمانی]] درشهر [[ارطاویه]] در سال 1926م. گرد هم آمدند و پیمان بستند که نبرد با [[کافر|کافران]] و [[مشرک|مشرکان]] را ادامه دهند.<ref>جزیرة العرب، ص294-295.</ref> اختلاف مرزی میان عراق و عربستان در سال 1927م./1346ق. سبب یورش اخوان به پاسگاههای عراقی و قتلعام سربازان شد که واکنش انگلیسیها را در پی داشت. آنان مناطقی از نجد را بمباران کردند و سپس گروهی از اخوان به رهبری ابن حمید بر آن شدند که، به تعبیر خود، به کافران عراق هجومی سخت برند. ابن سعود آنان را از این کار بازداشت و بزرگان اخوان را به همایشی در ریاض دعوت نمود؛ اما ابن حمید، دویش و عجمانی در آن شرکت نکردند.<ref>تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج2، ص436-439؛ معرکة الجهراء، ص83-84؛ جزیرة العرب، ص293.</ref> | ||
===تصمیم پادشاه سعودی به ریشهکن کردن آنها=== | ===تصمیم پادشاه سعودی به ریشهکن کردن آنها=== | ||
ادامه یورشها از سوی ابن حمید در داخل و بیرون مرزهای عربستان، به ویژه حمله به بازرگانان [[نجد|نجدی]] در مسیر مصر و کشتن برخی از آنها، پادشاه سعودی را به ریشهکن کردن فتنه اخوان واداشت. سرانجام در نبردی میان اخوان به رهبری فیصل بن سلطان الدویش و سلطان بن بجاد و نیروهای سعودی به رهبری [[ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود]] در [[روضة السبله|روضة السَبله]] در شمال شرقی شهر [[زلفی(شهر)|زلفی]] به تاریخ 29 مارس 1929م. اخوان شکستی سخت خوردند و شماری بسیار از آنها کشته و بازماندگان فراری شدند. دویش نیز زخمی سنگین برداشت و به ارطاویه منتقل گشت.<ref>الاعلام، ج5، ص166؛ Through Wahhabiland on camelback, p 187.</ref> عبدالعزیز به سوی ارطاویه حرکت کرد و در راه به بدن نیمه جان دویش برخورد کرد و از وی درگذشت. سلطان بن بجاد نیز در [[شقراء|شَقراء]] خود را به عبدالعزیز تسلیم کرد و به ریاض انتقال یافت و زندانی شد. اما شورش اخوان همچنان ادامه یافت و دویش پس از بهبودی در کنار پسرش عزیز و نیز عجمانی و دیگر سران اخوان، به هجومهای پراکنده در راههای منتهی به ریاض دست زدند و افرادی از خاندان سعودی را کشتند و حکومت و قبایل مخالف خود را دچار زیانهای مالی ساختند. سرانجام با تسلیم شورشیان اخوان از قبیله عتیبه به فرماندهی [[عمر بن ربیعان]] به آل سعود، بخش بزرگ نیروی اخوان از دست رفت و شکست نهایی آنان نزدیک شد. نیز فشار انگلیسیها بر نیروهای بازمانده اخوان، به دستگیری سران آنها در کویت انجامید. انگلیسیها آنان را به سعودیها تسلیم کردند و ابن سعود آنان را به زندان افکند.<ref>معرکة الجهراء، ص89-92؛ الاعلام، ج8، ص6؛ ج5، ص166.</ref> | ادامه یورشها از سوی ابن حمید در داخل و بیرون مرزهای عربستان، به ویژه حمله به بازرگانان [[نجد|نجدی]] در مسیر مصر و کشتن برخی از آنها، پادشاه سعودی را به ریشهکن کردن فتنه اخوان واداشت. سرانجام در نبردی میان اخوان به رهبری فیصل بن سلطان الدویش و سلطان بن بجاد و نیروهای سعودی به رهبری [[ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود]] در [[روضة السبله|روضة السَبله]] در شمال شرقی شهر [[زلفی(شهر)|زلفی]] به تاریخ 29 مارس 1929م. اخوان شکستی سخت خوردند و شماری بسیار از آنها کشته و بازماندگان فراری شدند. دویش نیز زخمی سنگین برداشت و به ارطاویه منتقل گشت.<ref>الاعلام، ج5، ص166؛ Through Wahhabiland on camelback, p 187.</ref> عبدالعزیز به سوی ارطاویه حرکت کرد و در راه به بدن نیمه جان دویش برخورد کرد و از وی درگذشت. سلطان بن بجاد نیز در [[شقراء|شَقراء]] خود را به عبدالعزیز تسلیم کرد و به ریاض انتقال یافت و زندانی شد. اما شورش اخوان همچنان ادامه یافت و دویش پس از بهبودی در کنار پسرش عزیز و نیز عجمانی و دیگر سران اخوان، به هجومهای پراکنده در راههای منتهی به ریاض دست زدند و افرادی از خاندان سعودی را کشتند و حکومت و قبایل مخالف خود را دچار زیانهای مالی ساختند. سرانجام با تسلیم شورشیان اخوان از قبیله عتیبه به فرماندهی [[عمر بن ربیعان]] به آل سعود، بخش بزرگ نیروی اخوان از دست رفت و شکست نهایی آنان نزدیک شد. نیز فشار انگلیسیها بر نیروهای بازمانده اخوان، به دستگیری سران آنها در کویت انجامید. انگلیسیها آنان را به سعودیها تسلیم کردند و ابن سعود آنان را به زندان افکند.<ref>معرکة الجهراء، ص89-92؛ الاعلام، ج8، ص6؛ ج5، ص166.</ref> | ||
در پی شکست شورشیان اخوان، بسیاری از هجرهها مهجور شدند و برخی از آنها که با آل سعود همپیمان گشتند، همچنان پا بر جا ماندند. نیز گروهی از سران موالی اخوان به مناصبی در حکومت رسیدند و نیروهای نظامی اخوان در گارد ملی عربستان با نام مجاهدان در هم آمیختند.<ref>جزیرة العرب، ص301؛ میقات حج، ش49، ص153، «سفرنامه فرامرزی».</ref> اما نگرش اخوانی در عربستان از میان نرفت و همچنان تندروی مذهبی در میان طبقهای از وهابیان سلفی، به ویژه در نهادهایی چون «هیئت امر به معروف و نهی از منکر» استمرار یافت. این جریان انتقاد طیفهای میانهرو را در پی داشته و دارد. ظهور جریانهایی چون [[القاعده]] را نمیتوان از همین پیوندهای تاریخی و پیشینههای آن جدا دانست. همچنین شکلگیری «اخوان» در شمال غربی [[چین]] در سده 13ق. به رهبری دانشوری وهابی، تحت تأثیر مستقیم اخوان در عربستان بوده است.<ref>القومیات المسلمة فی الصین، ص16.</ref> | در پی شکست شورشیان اخوان، بسیاری از هجرهها مهجور شدند و برخی از آنها که با آل سعود همپیمان گشتند، همچنان پا بر جا ماندند. نیز گروهی از سران موالی اخوان به مناصبی در حکومت رسیدند و نیروهای نظامی اخوان در گارد ملی عربستان با نام مجاهدان در هم آمیختند.<ref>جزیرة العرب، ص301؛ میقات حج، ش49، ص153، «سفرنامه فرامرزی».</ref> اما نگرش اخوانی در عربستان از میان نرفت و همچنان تندروی مذهبی در میان طبقهای از وهابیان سلفی، به ویژه در نهادهایی چون «هیئت امر به معروف و نهی از منکر» استمرار یافت. این جریان انتقاد طیفهای میانهرو را در پی داشته و دارد. ظهور جریانهایی چون [[القاعده]] را نمیتوان از همین پیوندهای تاریخی و پیشینههای آن جدا دانست. همچنین شکلگیری «اخوان» در شمال غربی [[چین]] در سده 13ق. به رهبری دانشوری وهابی، تحت تأثیر مستقیم اخوان در عربستان بوده است.<ref>القومیات المسلمة فی الصین، ص16.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |