در حال ویرایش موصل
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==قله قلمرو جزیره== | ==قله قلمرو جزیره== | ||
[[پرونده:موصل در قله جزیره.png|بندانگشتی]] | [[پرونده:موصل در قله جزیره.png|بندانگشتی]] | ||
مسلمانان، نواحی شمالی [[عراق]] را «جزیره» مینامیدند؛ زیرا دشتهای پهناورش را آبهای دو رودخانه دجله و فرات احاطه کرده بود. شهرهای عمده این ناحیه عبارت بود از: موصل، «آمد» و «رقّه».<ref>جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافتهای شرقی، گای لسترنج، ترجمه محمود عرفان، ص4.</ref> | مسلمانان، نواحی شمالی [[عراق]] را «جزیره» مینامیدند؛ زیرا دشتهای پهناورش را آبهای دو رودخانه دجله و فرات احاطه کرده بود. شهرهای عمده این ناحیه عبارت بود از: موصل، «آمد» و «رقّه». <ref>جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافتهای شرقی، گای لسترنج، ترجمه محمود عرفان، ص4.</ref> | ||
در این منطقه بود که خداوند متعال توبه قوم یونس را پذیرفت و چشمهای را در آن جاری ساخت. [[ذوالقرنین]] از آنجا روانه ظلمات گردید. ماجرای [[جرجیس پیامبر]] در این ناحیه رخ داد. اینجا یکی از زمزمههای مسلمانان و از پایگاههای مهم ایشان است. این دیار حلقه ارتباط عراق و [[شام]] و کوچنشینان عرب در دوره اسلام است.<ref>احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، مقدسی، بخش اول، ص190-192.</ref> | در این منطقه بود که خداوند متعال توبه قوم یونس را پذیرفت و چشمهای را در آن جاری ساخت. [[ذوالقرنین]] از آنجا روانه ظلمات گردید. ماجرای [[جرجیس پیامبر]] در این ناحیه رخ داد. اینجا یکی از زمزمههای مسلمانان و از پایگاههای مهم ایشان است. این دیار حلقه ارتباط عراق و [[شام]] و کوچنشینان عرب در دوره اسلام است.<ref>احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، مقدسی، بخش اول، ص190-192.</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در زمان حضرت علی(ع) به این منطقه «استان زوابی» اطلاق میشد. [[نصر بن مزاحم منقری]] میگوید: | در زمان حضرت علی(ع) به این منطقه «استان زوابی» اطلاق میشد. [[نصر بن مزاحم منقری]] میگوید: | ||
"[[معقل بن قیس ریاحی]] که از جانب حضرت علی(ع)، برای صفآرایی در برابر سپاهیان معاویه، به رقّه اعزام گردیده بود، پس به حرکت خود ادامه داد تا به حدیثه رسید، که آن زمان صرفاً توقفگاه افراد عبوری بوده و بعدها [[محمد بن مروان]] شهر موصل را در حوالی آنجا بنا کرد.<ref>پیکار صفین، ص206.</ref> | "[[معقل بن قیس ریاحی]] که از جانب حضرت علی(ع)، برای صفآرایی در برابر سپاهیان معاویه، به رقّه اعزام گردیده بود، پس به حرکت خود ادامه داد تا به حدیثه رسید، که آن زمان صرفاً توقفگاه افراد عبوری بوده و بعدها [[محمد بن مروان]] شهر موصل را در حوالی آنجا بنا کرد. <ref>پیکار صفین، ص206.</ref> | ||
موصل به «دیار ربیعه» هم معروف میباشد؛ زیرا بعد از فتح نواحی شمالی عراق توسط رزمندگان مسلمان، [[قبیله ربیحه]] به این ناحیه کوچ کرد و در موصل کنونی اقامت گزید. | موصل به «دیار ربیعه» هم معروف میباشد؛ زیرا بعد از فتح نواحی شمالی عراق توسط رزمندگان مسلمان، [[قبیله ربیحه]] به این ناحیه کوچ کرد و در موصل کنونی اقامت گزید. | ||
موصل را «حدّ باء» و «امّ الربیعیّن» نیز لقب دادهاند و از آن جهت به موصل معروف گردیده که منطقه جزیره، یعنی شمال عراق را به بینالنهرین فعلی وصل میکند و نیز گفتهاند چون این سرزمین بین روم و عراق، از نظر تجاری نقش مواصلاتی داشته، به این نام مشهور گردیده است. عدهای نیز بر این اعتقادند که موصل ناحیهای است که فرهنگ رومیان را به فرهنگ بینالنهرین نزدیک میکرده است.<ref>احسن التقاسیم، بخش اول، ص192-193.</ref> | موصل را «حدّ باء» و «امّ الربیعیّن» نیز لقب دادهاند و از آن جهت به موصل معروف گردیده که منطقه جزیره، یعنی شمال عراق را به بینالنهرین فعلی وصل میکند و نیز گفتهاند چون این سرزمین بین روم و عراق، از نظر تجاری نقش مواصلاتی داشته، به این نام مشهور گردیده است. عدهای نیز بر این اعتقادند که موصل ناحیهای است که فرهنگ رومیان را به فرهنگ بینالنهرین نزدیک میکرده است. <ref>احسن التقاسیم، بخش اول، ص192-193.</ref> | ||
==مختصات جغرافیایی== | ==مختصات جغرافیایی== | ||
«نینوا» یکی از هجده استان عراق است که مرکز آن شهر موصل است. این استان در شمال غربی این سرزمین قرار دارد و با استان دهوک در شمال و شمال شرقی، اربیل و تامین (کرکوک) در شرق، صلاحالدین در جنوب شرقی، استان انبار در جنوب و جنوب غربی و و سوریه در غرب و شمال غربی هممرز است.<ref>اطلس جامع گیتاشناسی، سعید بختیاری، ص40؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، علی بیگدلی، ص72.</ref> | «نینوا» یکی از هجده استان عراق است که مرکز آن شهر موصل است. این استان در شمال غربی این سرزمین قرار دارد و با استان دهوک در شمال و شمال شرقی، اربیل و تامین (کرکوک) در شرق، صلاحالدین در جنوب شرقی، استان انبار در جنوب و جنوب غربی و و سوریه در غرب و شمال غربی هممرز است. <ref>اطلس جامع گیتاشناسی، سعید بختیاری، ص40؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، علی بیگدلی، ص72.</ref> | ||
موصل که شهری صنعتی و مرکز نفتی عراق به شمار میرود، در 350 کیلومتری شمال غربی بغداد و بر کرانه راست رود دجله و مقابل شهر تاریخی نینوا قرار دارد. | موصل که شهری صنعتی و مرکز نفتی عراق به شمار میرود، در 350 کیلومتری شمال غربی بغداد و بر کرانه راست رود دجله و مقابل شهر تاریخی نینوا قرار دارد. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
منطقه موصل و حوالی و توابع آن، هنگام طلوع اسلام و گسترش دولت اسلامی، از اهمیت فراوانی برخوردار بود؛ زیرا تنها راه نفوذ سپاهیان روم به سرزمین شام و عراق به شمار میرفت و آنان قادر بودند کانونهای مرکزی جهان اسلام را از این منقطه مورد تهدید قرار دهند. در سال 20 هجری «[[عتبة بن فرقد سلمی|عتبة بن فرقد سُلمی]]» به حکومت موصل گماشته شد. اهالی نینوا با او وارد نبرد شدند و عتبه نینوا را در این جنگها فتح کرد و از رودخانه دجله عبور نمود. | منطقه موصل و حوالی و توابع آن، هنگام طلوع اسلام و گسترش دولت اسلامی، از اهمیت فراوانی برخوردار بود؛ زیرا تنها راه نفوذ سپاهیان روم به سرزمین شام و عراق به شمار میرفت و آنان قادر بودند کانونهای مرکزی جهان اسلام را از این منقطه مورد تهدید قرار دهند. در سال 20 هجری «[[عتبة بن فرقد سلمی|عتبة بن فرقد سُلمی]]» به حکومت موصل گماشته شد. اهالی نینوا با او وارد نبرد شدند و عتبه نینوا را در این جنگها فتح کرد و از رودخانه دجله عبور نمود. | ||
در موصل دِیرهایی وجود داشت که ساکنان آنها به شرط پرداخت جزیه، با مسلمانان صلح کردند. عتبه سپس قریههای آن منطقه را گشود و مسلمانان را بر این نقاط مسلط ساخت. پس از مدتی وی از حکومت موصل عزل گردید و «[[عرفجة بن هرثمه]]» حاکم آن نواحی گردید.<ref>فتوح البلدان، احمد بن یحیی بلاذری، ص465-467.</ref> | در موصل دِیرهایی وجود داشت که ساکنان آنها به شرط پرداخت جزیه، با مسلمانان صلح کردند. عتبه سپس قریههای آن منطقه را گشود و مسلمانان را بر این نقاط مسلط ساخت. پس از مدتی وی از حکومت موصل عزل گردید و «[[عرفجة بن هرثمه]]» حاکم آن نواحی گردید. <ref>فتوح البلدان، احمد بن یحیی بلاذری، ص465-467.</ref> | ||
==موصل در زمان امیر مؤمنان== | ==موصل در زمان امیر مؤمنان== | ||
[[حضرت علی(ع)]] از سال 35 هجری که زمامدار مسلمین را عهدهدار گردید، کوفه را مرکز خلافت خود قرار داد. چهار منطقه مرکز کوفه به حساب میآمد: حلوان، ماسبذان، قرقیسیا و موصل که چهارمی اهمیت سوقالجیشی داشت؛ زیرا موصل از یک طرف با مرکز حکومت غاصبانه معاویه یعنی شام هممرز بود و از سوی دیگر با قلمرو رومیان مرز مشترک داشت. | [[حضرت علی(ع)]] از سال 35 هجری که زمامدار مسلمین را عهدهدار گردید، کوفه را مرکز خلافت خود قرار داد. چهار منطقه مرکز کوفه به حساب میآمد: حلوان، ماسبذان، قرقیسیا و موصل که چهارمی اهمیت سوقالجیشی داشت؛ زیرا موصل از یک طرف با مرکز حکومت غاصبانه معاویه یعنی شام هممرز بود و از سوی دیگر با قلمرو رومیان مرز مشترک داشت. | ||
از این جهت امیر مؤمنان(ع) تصمیم گرفت فردی لایق، کاردان و مورد اطمینان را بر این ناحیه بگمارد. این شخص [[سعد بن مسعود ثقفی]] از یاران آن امام همام بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص201؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج2، ص158؛ معصوم دوم، جواد فاضل، ج2، ص93؛ سیمای کارگزاران علی بن ابیطالب، ج1، ص272.</ref> [[مالک اشتر]] نیز مدتی از جانب امیر مومنان(ع) کارگزار منطقه جزیره واقع در شمال عراق از جمله موصل بود. | از این جهت امیر مؤمنان(ع) تصمیم گرفت فردی لایق، کاردان و مورد اطمینان را بر این ناحیه بگمارد. این شخص [[سعد بن مسعود ثقفی]] از یاران آن امام همام بود. <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص201؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج2، ص158؛ معصوم دوم، جواد فاضل، ج2، ص93؛ سیمای کارگزاران علی بن ابیطالب، ج1، ص272.</ref> [[مالک اشتر]] نیز مدتی از جانب امیر مومنان(ع) کارگزار منطقه جزیره واقع در شمال عراق از جمله موصل بود. | ||
مالک اشتر به عنوان استاندار این قلمرو وسیع و حساس مشغول انجام وظیفه بود تا آنکه کار بر [[محمد بن ابیبکر]] در [[مصر]] دشوار گردید و از این روی حضرت علی(ع) نامهای به مالک نوشت و از او خواست تا فرد مطمئنی را جانشین خود کرده و به کوفه بازگردد. مالک طبق دستور حضرت عمل کرد و «[[شبیب بن عامر ازدی]]» را جانشین خود در جزیره و موصل قرار داد. | مالک اشتر به عنوان استاندار این قلمرو وسیع و حساس مشغول انجام وظیفه بود تا آنکه کار بر [[محمد بن ابیبکر]] در [[مصر]] دشوار گردید و از این روی حضرت علی(ع) نامهای به مالک نوشت و از او خواست تا فرد مطمئنی را جانشین خود کرده و به کوفه بازگردد. مالک طبق دستور حضرت عمل کرد و «[[شبیب بن عامر ازدی]]» را جانشین خود در جزیره و موصل قرار داد. | ||
او مشغول خدمت در این مسئولیت گردید تا اینکه متوجه شد «[[عبدالرحمن بن قباث]]» از سوی معاویه به سرزمین موصل حمله کرده است. از این روی با همکاری [[کمیل بن زیاد]] نیروهای ابنقباث را دچار هزیمت نمود و از سرحدّات حضرت علی(ع) بیرون راند و برای اینکه معاویه بار دیگر به فکر حمله به جزیره نیفتد، به سرحدّات شام یورش برد تا به بعلبک (از توابع [[لبنان]]) رسید؛ سپس بازگشت و به رقّه حمله بُرد و قوای معاویه را درهم کوبید. این حمله موفقیتآمیز موجب شد که حضرت علی(ع) دربارهاش بفرماید: «خداوند شبیب را رحمت کند؛ زیرا تهاجمی را دور کرد و خیلی زود پیروزی را به ارمغان آورد». <ref>پیکار صفین، ص26-27؛ اخبار الطوال، دینوری، ص154؛ بحارالانوار، ج32، ص358؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج6، ص74؛ الکامل فی التاریخ، ج4 ص199؛ انساب الاشراف، ج2، ص475.</ref> | او مشغول خدمت در این مسئولیت گردید تا اینکه متوجه شد «[[عبدالرحمن بن قباث]]» از سوی معاویه به سرزمین موصل حمله کرده است. از این روی با همکاری [[کمیل بن زیاد]] نیروهای ابنقباث را دچار هزیمت نمود و از سرحدّات حضرت علی(ع) بیرون راند و برای اینکه معاویه بار دیگر به فکر حمله به جزیره نیفتد، به سرحدّات شام یورش برد تا به بعلبک (از توابع [[لبنان]]) رسید؛ سپس بازگشت و به رقّه حمله بُرد و قوای معاویه را درهم کوبید. این حمله موفقیتآمیز موجب شد که حضرت علی(ع) دربارهاش بفرماید: «خداوند شبیب را رحمت کند؛ زیرا تهاجمی را دور کرد و خیلی زود پیروزی را به ارمغان آورد». <ref>پیکار صفین، ص26-27؛ اخبار الطوال، دینوری، ص154؛ بحارالانوار، ج32، ص358؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج6، ص74؛ الکامل فی التاریخ، ج4 ص199؛ انساب الاشراف، ج2، ص475.</ref> | ||
==صفآرایی سپاه مختار و امویان== | ==صفآرایی سپاه مختار و امویان== | ||
پس از حماسه عاشورا، شهادت [[امام حسین(ع)]] و استیلای [[بنیامیه]]، در میان مسلمانان نفرتی نسبت به امویان شکل گرفت. گروهی از اهالی کوفه که وقایع کربلا آنان را غمگین ساخته بود، به گرد [[مختار بن ابیعبید ثقفی]] اجتماع کردند. او هم به داعیه خونخواهی امام حسین(ع) در کوفه قیام کرد و سپس به شمال عراق لشکر کشید و موصل را ضمیمه حکومت خود کرد. | پس از حماسه عاشورا، شهادت [[امام حسین(ع)]] و استیلای [[بنیامیه]]، در میان مسلمانان نفرتی نسبت به امویان شکل گرفت. گروهی از اهالی کوفه که وقایع کربلا آنان را غمگین ساخته بود، به گرد [[مختار بن ابیعبید ثقفی]] اجتماع کردند. او هم به داعیه خونخواهی امام حسین(ع) در کوفه قیام کرد و سپس به شمال عراق لشکر کشید و موصل را ضمیمه حکومت خود کرد. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
[[عبدالملک بن مروان]] در سال 66 هجری با هدف استیلا بر [[حجاز]] و عراق، [[عبیدالله بن زیاد]] را فرمان داد تا به انقلاب مختار پایان دهد. ابنزیاد نیز به موصل روی آورد. | [[عبدالملک بن مروان]] در سال 66 هجری با هدف استیلا بر [[حجاز]] و عراق، [[عبیدالله بن زیاد]] را فرمان داد تا به انقلاب مختار پایان دهد. ابنزیاد نیز به موصل روی آورد. | ||
«[[یزید بن انس]]» با سههزار نیرو از جانب مختار ماموریت یافت تا این فتنه را خاموش کند. ارتش او در موصل اردو زد و بدون لحظهای درنگ به آرایش نظامی پرداخت و پیش از طلوع آفتاب با قوای ابنزیاد درگیر شد. در این نبرد سپاه شام قلع و قمع گردید و مقرّ فرماندهی آنان تصرف شد. یزید بن انس در عصر روز سوم نبرد، درگذشت و نیروهای تحت امر ابن انس تصمیم به بازگشت گرفتند. مختار که وضع را چنین دید، بلافاصله [[ابراهیم بن مالک اشتر]] را موظف کرد خود را به نیروهای یزید بن انس رسانده، آنها را تحت امر خود درآورده و از همانجا به سوی دشمن حرکت کند.<ref>تاریخ طبری، ج6، ص43؛ کامل ابن اثیر، ج4، ص230؛ بحار الانوار، ج45، ص373.</ref> | «[[یزید بن انس]]» با سههزار نیرو از جانب مختار ماموریت یافت تا این فتنه را خاموش کند. ارتش او در موصل اردو زد و بدون لحظهای درنگ به آرایش نظامی پرداخت و پیش از طلوع آفتاب با قوای ابنزیاد درگیر شد. در این نبرد سپاه شام قلع و قمع گردید و مقرّ فرماندهی آنان تصرف شد. یزید بن انس در عصر روز سوم نبرد، درگذشت و نیروهای تحت امر ابن انس تصمیم به بازگشت گرفتند. مختار که وضع را چنین دید، بلافاصله [[ابراهیم بن مالک اشتر]] را موظف کرد خود را به نیروهای یزید بن انس رسانده، آنها را تحت امر خود درآورده و از همانجا به سوی دشمن حرکت کند. <ref>تاریخ طبری، ج6، ص43؛ کامل ابن اثیر، ج4، ص230؛ بحار الانوار، ج45، ص373.</ref> | ||
این بار عبیدالله بن زیاد با سپاه شام در موصل با قوای ابراهیم بن مالک اشتر روبهرو گردید و نبردی سخت میان دو گروه درگرفت. سرانجام نه تنها سپاه اموی دچار هزیمت گشت، بلکه عبیدالله بن زیاد، [[حصین بن نمیر]]، [[شرحبیل بن ذیالکلاع]] و تنی چند از اشراف فاسد شام در این نبرد به هلاکت رسیدند. ابراهیم بن اشتر به شهر نصیبین رفت و در آنجا اقامت گزید و منطقه موصل را به استیلای خود درآورد. آنگاه فردی را به جانشینی خود در جزیره برگزید و خود راهی کوفه شد.<ref>مروج الذهب، ج2، ص100-101؛ التنبیه والاشراف، ص291-292.</ref> | این بار عبیدالله بن زیاد با سپاه شام در موصل با قوای ابراهیم بن مالک اشتر روبهرو گردید و نبردی سخت میان دو گروه درگرفت. سرانجام نه تنها سپاه اموی دچار هزیمت گشت، بلکه عبیدالله بن زیاد، [[حصین بن نمیر]]، [[شرحبیل بن ذیالکلاع]] و تنی چند از اشراف فاسد شام در این نبرد به هلاکت رسیدند. ابراهیم بن اشتر به شهر نصیبین رفت و در آنجا اقامت گزید و منطقه موصل را به استیلای خود درآورد. آنگاه فردی را به جانشینی خود در جزیره برگزید و خود راهی کوفه شد. <ref>مروج الذهب، ج2، ص100-101؛ التنبیه والاشراف، ص291-292.</ref> | ||
==موصل در عصر بنیعباس== | ==موصل در عصر بنیعباس== | ||
با وجود اختناق بنیعباس در شمال عراق، تشیع در سرزمین موصل شکوفا و باشکوه بود. در هنگام روی کار آمدن [[بنیعباس]] و در روزگار [[ابوالعباس سفاح|ابوالعباس سفّاح]]، موصل یکی از دوازده ایالت سرزمین تحت قلمرو این سلسله بود. در عهد [[منصور عباسی]] جنبشهای بزرگ شیعی در بسیاری از شهرهای اسلامی شکل گرفت.<ref>مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، سمیره مختار اللیثی، ص158-159.</ref> | با وجود اختناق بنیعباس در شمال عراق، تشیع در سرزمین موصل شکوفا و باشکوه بود. در هنگام روی کار آمدن [[بنیعباس]] و در روزگار [[ابوالعباس سفاح|ابوالعباس سفّاح]]، موصل یکی از دوازده ایالت سرزمین تحت قلمرو این سلسله بود. در عهد [[منصور عباسی]] جنبشهای بزرگ شیعی در بسیاری از شهرهای اسلامی شکل گرفت.<ref>مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، سمیره مختار اللیثی، ص158-159.</ref> | ||
موسی، فرزند مهدی عباسی ملقب به «هادی» که از سال 169 هجری به خلافت رسید، به قساوت قلب و تهوّر معروف بود. او در حرمسرایی که در کنار موصل برای خود ساخته بود، به قتل رسید؛ در حالی که بیستوپنج سال داشت و از خلافت او یک سال سپری گردیده بود.<ref>تتمة المنتهی، محدث قمی، ص151؛ تاریخ ملل و دول اسلامی، ص157.</ref> در همین ایام «[[حرشی]]» حاکم موصل بود و بر ساکنان آن بسیار سخت میگرفت. به همین دلیل موصل از رونق بازایستاد و برخی دهکدههای اطراف آن که در این هنگام آباد بودند، ویران گردید.<ref>مهاجرت قبایل عربی در صدر اسلام، ص50.</ref> | موسی، فرزند مهدی عباسی ملقب به «هادی» که از سال 169 هجری به خلافت رسید، به قساوت قلب و تهوّر معروف بود. او در حرمسرایی که در کنار موصل برای خود ساخته بود، به قتل رسید؛ در حالی که بیستوپنج سال داشت و از خلافت او یک سال سپری گردیده بود. <ref>تتمة المنتهی، محدث قمی، ص151؛ تاریخ ملل و دول اسلامی، ص157.</ref> در همین ایام «[[حرشی]]» حاکم موصل بود و بر ساکنان آن بسیار سخت میگرفت. به همین دلیل موصل از رونق بازایستاد و برخی دهکدههای اطراف آن که در این هنگام آباد بودند، ویران گردید.<ref>مهاجرت قبایل عربی در صدر اسلام، ص50.</ref> | ||
[[مامون]]، [[طاهر بن حسین]] یکی از سردارنش را به حکمرانی موصل برگزید.<ref>مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، ص336.</ref> در عهد حکومت [[منتصر عباسی]] که بعد از [[متوکل]] روی کار آمده بود، «[[ابوالعمود شاری]]» در موصل خروج کرد و بسیاری از مخالفان دولت عباسی او پیوستند اما پس از مدتی درگیری، شاری شکست خورد و اسیر گردید.<ref>مروج الذهب، ج2، ص543.</ref> | [[مامون]]، [[طاهر بن حسین]] یکی از سردارنش را به حکمرانی موصل برگزید. <ref>مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، ص336.</ref> در عهد حکومت [[منتصر عباسی]] که بعد از [[متوکل]] روی کار آمده بود، «[[ابوالعمود شاری]]» در موصل خروج کرد و بسیاری از مخالفان دولت عباسی او پیوستند اما پس از مدتی درگیری، شاری شکست خورد و اسیر گردید. <ref>مروج الذهب، ج2، ص543.</ref> | ||
==نزاع صفویه و عثمانی== | ==نزاع صفویه و عثمانی== | ||
به هنگام روی کار آمدن [[شاه اسماعیل صفوی]]، ترکمانان مستقر در موصل، دم از استقلال میزدند. شاه اسماعیل نیز در 913ق با لشکری مجهز و آراسته، موکب خود را به سوی این قلمرو حرکت داد. جنگی سخت درگرفت و لشکر صفوی موصل و دیار بکر را به تصرف درآورد. شاه اسماعیل پس از تسخیر این نقاط، در سال بعد بغداد را فتح کرد و برای زیارت [[آستان مقدس امیر مؤمنان(ع)]] به عتبات عراق آمد.<ref>تاریخ عالمآرای عباسی، جاول، ص31-32؛ تاریخ ایران زمین، ص268.</ref> | به هنگام روی کار آمدن [[شاه اسماعیل صفوی]]، ترکمانان مستقر در موصل، دم از استقلال میزدند. شاه اسماعیل نیز در 913ق با لشکری مجهز و آراسته، موکب خود را به سوی این قلمرو حرکت داد. جنگی سخت درگرفت و لشکر صفوی موصل و دیار بکر را به تصرف درآورد. شاه اسماعیل پس از تسخیر این نقاط، در سال بعد بغداد را فتح کرد و برای زیارت [[آستان مقدس امیر مؤمنان(ع)]] به عتبات عراق آمد. <ref>تاریخ عالمآرای عباسی، جاول، ص31-32؛ تاریخ ایران زمین، ص268.</ref> | ||
در زمان فرمانروایی [[شاه عباس اول]]، [[حسنپاشا]] حاکم موصل به قصد تصرف بغداد حرکت کرد که در این میان، سپاه صفوی از راه رسیدند و آنان را محاصره کردند. نیروهای صفوی پیش از آنکه امدادگران موصلی برسند، قلعه بغداد را فتح کردند و حسنپاشا عاقبت مغلوب جنود قزلباش گردید. اکثر نیروهای او کشته شدند و اموالشان به غنیمت گرفته شد. | در زمان فرمانروایی [[شاه عباس اول]]، [[حسنپاشا]] حاکم موصل به قصد تصرف بغداد حرکت کرد که در این میان، سپاه صفوی از راه رسیدند و آنان را محاصره کردند. نیروهای صفوی پیش از آنکه امدادگران موصلی برسند، قلعه بغداد را فتح کردند و حسنپاشا عاقبت مغلوب جنود قزلباش گردید. اکثر نیروهای او کشته شدند و اموالشان به غنیمت گرفته شد. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
در طول قرن بیستم میلادی موصل یادآور زندگی اقوام و مذاهب گوناگون در کنار یکدیگر بوده است. آیین [[مسیحیت|مسیحیّت]] از سده دوم میلادی در این منطقه پیروانی داشته است. آنان پیروان کلیسای کلدانیاند که در قرن پنجم میلادی توسط پیروان نسطوریوس، بنیان نهاده شد و بخشی از کلیسای نسطوری را تشکیل میدهند. گروه دیگر آسوریها (آشوریها) هستند که به کلیسای روم نپیوستند. ارمنیها نیز گروه دیگری از مسیحیان موصل میباشند که تا پیش از یورشهای داعش در موصل و توابع آن ساکن بودند. یزیدیه یا ایزدیان قومی هستند که تفکرات اعتقادی آنان شبیه زردشتیهاست و از لحاظ نژاد و زبان به کردها نزدیکاند.<ref>تاریخ نوین عراق، ص32-33؛ تاریخ ملل و دول اسلامی، ص145 و 681؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، ص117؛ فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، ص471.</ref> | در طول قرن بیستم میلادی موصل یادآور زندگی اقوام و مذاهب گوناگون در کنار یکدیگر بوده است. آیین [[مسیحیت|مسیحیّت]] از سده دوم میلادی در این منطقه پیروانی داشته است. آنان پیروان کلیسای کلدانیاند که در قرن پنجم میلادی توسط پیروان نسطوریوس، بنیان نهاده شد و بخشی از کلیسای نسطوری را تشکیل میدهند. گروه دیگر آسوریها (آشوریها) هستند که به کلیسای روم نپیوستند. ارمنیها نیز گروه دیگری از مسیحیان موصل میباشند که تا پیش از یورشهای داعش در موصل و توابع آن ساکن بودند. یزیدیه یا ایزدیان قومی هستند که تفکرات اعتقادی آنان شبیه زردشتیهاست و از لحاظ نژاد و زبان به کردها نزدیکاند.<ref>تاریخ نوین عراق، ص32-33؛ تاریخ ملل و دول اسلامی، ص145 و 681؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، ص117؛ فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، ص471.</ref> | ||
اولین مسجد جامع موصل در زمان «[[عتبة بن فرقد السلمی]]» ساخته شد که در سالهای اخیر به دلیل قدمت و سابقه تاریخی به «جامع عتیق» موسوم شده است. مسجد جامع دوم را که از آن با نام «جامع کبیر» یاد میکنند، عادل نورالدین در 568ق احداث کرده است. کنیسههای تاریخی که گاهی تاریخ آنها به زمان ساسانیان بازمیگردد در موصل وجد داشته است. در دهههای اخیر کنیسههای کلدانی، سریانی و ارتدوکس در موصل فعالیت داشتهاند. از کنیسههای جدید، کنیسه معروف به ساعت را میتوان نام برد که در سال 1783م ساخته شده است.<ref>موسوعة الحُرّ ویکیپدیا.</ref> | اولین مسجد جامع موصل در زمان «[[عتبة بن فرقد السلمی]]» ساخته شد که در سالهای اخیر به دلیل قدمت و سابقه تاریخی به «جامع عتیق» موسوم شده است. مسجد جامع دوم را که از آن با نام «جامع کبیر» یاد میکنند، عادل نورالدین در 568ق احداث کرده است. کنیسههای تاریخی که گاهی تاریخ آنها به زمان ساسانیان بازمیگردد در موصل وجد داشته است. در دهههای اخیر کنیسههای کلدانی، سریانی و ارتدوکس در موصل فعالیت داشتهاند. از کنیسههای جدید، کنیسه معروف به ساعت را میتوان نام برد که در سال 1783م ساخته شده است. <ref>موسوعة الحُرّ ویکیپدیا.</ref> | ||
پیش از پروژه عربیسازی موصل توسط صدام حسین و حزب بعث، موصل شهری عُمدتا کردنشین بود؛ ولی در این اواخر مردم عرب سنیمذهب عمده سکنه این شهر را تشکیل میدادند. برنامه عربیسازی که با فشار سیاسی و ارعاب و تهدید حزب بعث عملی گردید، باعث شد تا برخی از اقلیتهای قومی و مذهبی از نواحی شهری موصل خارج گردند و به نزدیک مرزهای اقلیم کردستان بروند. با اشغال موصل توسط داعش، تنها عربهای سنیمذهب باقی ماندند و جمعیت این شهر تقریبا به یکمیلیون نفر کاهش یافت. داعش تمام آثار تاریخی، مواریث فرهنگی و هنری و جلوههای معماری اسلامی را در موصل از بین بُرده یا آسیب اساسی به آنها وارد ساخته است. | پیش از پروژه عربیسازی موصل توسط صدام حسین و حزب بعث، موصل شهری عُمدتا کردنشین بود؛ ولی در این اواخر مردم عرب سنیمذهب عمده سکنه این شهر را تشکیل میدادند. برنامه عربیسازی که با فشار سیاسی و ارعاب و تهدید حزب بعث عملی گردید، باعث شد تا برخی از اقلیتهای قومی و مذهبی از نواحی شهری موصل خارج گردند و به نزدیک مرزهای اقلیم کردستان بروند. با اشغال موصل توسط داعش، تنها عربهای سنیمذهب باقی ماندند و جمعیت این شهر تقریبا به یکمیلیون نفر کاهش یافت. داعش تمام آثار تاریخی، مواریث فرهنگی و هنری و جلوههای معماری اسلامی را در موصل از بین بُرده یا آسیب اساسی به آنها وارد ساخته است. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
«[[ابوجعفر محمد بن محمد عبیدلی حسینی]]» که نسبشناس بزرگ طالبیان عراق بود، به موصل، مصر و شام سفر کرد تا بر غنای دانش خویش در این رشته بیافزاید. کتاب معروف او «[[تهذیب الانساب و نهایة الاعقاب]]» است که مورخان و نقیبان معاصرش و محققان پس از وی از این اثر بهرههای فراوانی بردهاند. | «[[ابوجعفر محمد بن محمد عبیدلی حسینی]]» که نسبشناس بزرگ طالبیان عراق بود، به موصل، مصر و شام سفر کرد تا بر غنای دانش خویش در این رشته بیافزاید. کتاب معروف او «[[تهذیب الانساب و نهایة الاعقاب]]» است که مورخان و نقیبان معاصرش و محققان پس از وی از این اثر بهرههای فراوانی بردهاند. | ||
«نجمالدین ابوالحسن علی بن محمد علوی» معروف به «[[ابنصوفی]]» نیز نسبشناس دستگاه نقابت در موصل و بر مذهب شیعه بود. وی پرورشیافته عبیدلی است که کتابش «[[المجدی فی انساب الطالبیین]]» نام دارد. شهرت ابنطقطقی به دلیل کتاب معروفی است که در تاریخ خلفا و وزرای دوران بنیامیه و بنیعباس و فرمانروایان زمان آنان نوشته است. این کتاب «[[منیة الفضلاء فی تواریخ الخلفا والوزراء]]» نام دارد، اما چون به [[فخرالدین عیسی بن ابراهیم]]، امیر موصل اهدا شده، به «تاریخ الفخری» موسوم گردیده است. «هندوشاه بن سنجر نخجوانی» در قرن هشتم هجری این اثر را به نام «اتابک نصرةالدین احمد بن یوسفشاه» با نام «تجارب السلف» به فارسی برگردانده و مطالبی از منابع دیگر بر آن افزوده است.<ref>تاریخ جهانگشای جوینی، مقدمه مؤلف؛ دائرة المعارف تشیع، ج1، ص343؛ دیوان نقابت، ص75.</ref> | «نجمالدین ابوالحسن علی بن محمد علوی» معروف به «[[ابنصوفی]]» نیز نسبشناس دستگاه نقابت در موصل و بر مذهب شیعه بود. وی پرورشیافته عبیدلی است که کتابش «[[المجدی فی انساب الطالبیین]]» نام دارد. شهرت ابنطقطقی به دلیل کتاب معروفی است که در تاریخ خلفا و وزرای دوران بنیامیه و بنیعباس و فرمانروایان زمان آنان نوشته است. این کتاب «[[منیة الفضلاء فی تواریخ الخلفا والوزراء]]» نام دارد، اما چون به [[فخرالدین عیسی بن ابراهیم]]، امیر موصل اهدا شده، به «تاریخ الفخری» موسوم گردیده است. «هندوشاه بن سنجر نخجوانی» در قرن هشتم هجری این اثر را به نام «اتابک نصرةالدین احمد بن یوسفشاه» با نام «تجارب السلف» به فارسی برگردانده و مطالبی از منابع دیگر بر آن افزوده است. <ref>تاریخ جهانگشای جوینی، مقدمه مؤلف؛ دائرة المعارف تشیع، ج1، ص343؛ دیوان نقابت، ص75.</ref> | ||
==ویژگیهای اقتصادی== | ==ویژگیهای اقتصادی== | ||
موصل از قرون گذشته به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی و قرار گرفتن در مسیرهای مواصلاتی، اهمیت تجاری فوقالعادهای داشته است. این فعالیتهای بازرگانی در قالب صادرات مواد غذایی و پشم به نقاط مجاور در ترکیه و سوریه بوده است. حریرهای بعلبک توسط تاجران موصلی به اروپا صادر میشد و نیز برخی مصنوعات را آنان از اروپا به عراق، سوریه و [[لبنان]] و [[ترکیه]] صادر میکردند. | موصل از قرون گذشته به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی و قرار گرفتن در مسیرهای مواصلاتی، اهمیت تجاری فوقالعادهای داشته است. این فعالیتهای بازرگانی در قالب صادرات مواد غذایی و پشم به نقاط مجاور در ترکیه و سوریه بوده است. حریرهای بعلبک توسط تاجران موصلی به اروپا صادر میشد و نیز برخی مصنوعات را آنان از اروپا به عراق، سوریه و [[لبنان]] و [[ترکیه]] صادر میکردند. |