نسخهٔ فعلی |
متن شما |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''اضطباع''' گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف.
| | اضطباع: گذراندن رداي احرام از زير کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف |
| | واژه عربي اضطباع، مصدر از ريشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معناي بازو و زير بغل است. مقصود از اضطباع در حديثها و منابع فقهي آن است که مُحرم رداي احرام را از زير کتف راست خود بگذراند و دو سوي آن را بر دوش چپ خود بيندازد؛ به گونهاي که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشيده باشد. برخي اضطباع را چنين تعريف کردهاند: مُحرم وسط رداي احرام را زير بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوي کتف چپ را بپوشاند. وجه اين نامگذاري آن است که بازوي مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار ميشود. واژه «تَاَبُّط» نيز به اين معنا به کار ميرود. گاهي هم آن را «توشّح» ميگويند. |
| | موضوع اضطباع در منابع جامع فقهي در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفتوگو نهاده شده و درباره آن آثاري مستقل نگاشتهاند. |
| | حکم اضطباع در مذاهب اهل سنت: اضطباع در مذاهب حنفي، حنبلي و شافعي از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار ميرود ؛ ولي مالکيان آن را از مستحبات طواف نميدانند. مهمترين دليل استحباب از ديدگاه فقيهان، سنت پيامبر گرامي9 است. بر پايه رواياتي چند ، ايشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پيامبر9 و اصحاب او پس از احرام بستن براي عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد. نيز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجراي اين سيره نبوي پايبند بوده است. در اين حديثها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نيز ياد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزديک بودنِ گامها به يکديگر يا حرکت دادن کتفها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد. از روايات برميآيد که حکمت تشريع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرتنمايي مسلمانان در برابر مشرکان قريش و نشان دادن چابکي و دليري بوده است. از اين رو، به باور فقيهان بسياري از مذاهب، ميان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرايط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر يک از کارهاي حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نيز استحباب دارد. |
| | پشتوانه اصلي شافعيان ، حنبليان و حنفيان براي استحباب اضطباع، سيره نبوي و سخن صحابه است. به پشتوانه اين ادله، استدلال مالک را که براي اعتقاد به استحباب دليلي وجود ندارد، مردود شمردهاند. دليل ديگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم ياد شده و نيز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشريع آن، به دوران پيامبر9 اختصاص داشته و سبب آن يعني ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از ميان رفته است. به اين استدلال پاسخهاي گوناگون دادهاند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقي است؛ زيرا ثابت شده که پيامبر9 پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثري نمانده بود، بر اين سيره پايداري داشته است. ثانياً از روايت عمر بن خطاب نيز دوام اين سيره استنباط ميشود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نيز با استدلال ياد شده ناسازگار است. |
| | درباره گستره سنت اضطباع و اينکه آيا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعي نيز ميشود يا نه، فقيهان اهل سنت اختلاف ديدگاه دارند. حنبليان و حنفيان آن را ويژه طواف دانستهاند. در فقه شافعي، در اين زمينه دو ديدگاه يافت ميشود: برخي بدين استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمردهاند و شماري ديگر شامل آن نيز دانستهاند. همچنين به باور مشهور در فقه شافعي، هنگام سعي ميان صفا و مروه نيز اضطباع مستحب است؛ زيرا به باور آنان، سعي گونهاي از طواف به شمار ميرود. حنبليان به پشتوانه سنت نبوي، تعميم حکم استحباب را مردود شمردهاند. |
| | ديدگاه فقيهان امامي: اندکي از فقيهان امامي از جمله شيخ طوسي و در پي او فقيهان ديگر استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتي شمول اين حکم درباره سعي را گزارش کردهاند. با اين همه، از آنجا که اين سخنان به ادلهاي روشن و استوار مستند نيست، در منابع متأخرتر به آنها پرداخته نشده و به تدريج اين باور را کنار نهادهاند. حتي در استحباب رمل نيز در |
| | اين منابع درباره ادلهاي مناقشه شده است؛ |
| | از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پارهاي از روايات، روايت نشدن آنها از |
| | طريق راويان شيعه و دلالت نداشتن برخي حديثهاي نقل شده بر مدّعا. مثلاً |
| | بر پايه برخي روايات ، اقدام پيامبر گرامي9 در رمل و اضطباع، کاري زماندار و بر اساس مصلحتي موقت بوده و حتي در سيره خود ايشان نيز پايدار نمانده است. از سيره امامان شيعه: نيز موسمي بودن اين احکام استنباط ميشود. شماري از فقيهان متأخر امامي به صراحت برهنگي شانه را با پوشيدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانستهاند. |
| | احکام جزئي اضطباع |
| | 1. استحباب اضطباع ويژه مردان است و براي زنان روا نيست؛ زيرا آشکار ساختن اندامهاي بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شريعت اسلامي بر آن تأکيد شده، ناسازگار است. درباره مشروعيت اضطباع براي کودکان، فقيهان شافعي ديدگاههاي گوناگون دارند. برخي آن را باور نموده و شماري نپذيرفتهاند. بعضي از گروه اول گفتهاند: کودک ميتواند خود اضطباع کند و در غير اين صورت، وليّ او چنين ميکند. همچنين به باور فقيهان برخي مذاهب، اضطباع براي مردم مکه مستحب نيست و استحباب آن ويژه غير مکيان است. |
| | 2. استحباب اضطباع تنها شامل طوافهايي است که پيش از سعي انجام ميشود. بر اين اساس، تنها طواف عمره و نيز يکي از دو طواف قدوم و افاضه (زيارت) در حج مشمول اين حکم هستند و هيچ گاه طواف وداع مشمول آن نميشود. در حالت عادي، اضطباع در طواف قدوم صورت ميگيرد. اما اگر احرامگزار در طواف قدوم از اضطباع خودداري کند يا آن را انجام دهد ولي به عللي سعي به تأخير بيفتد، طواف بعد يعني طواف افاضه را ميتواند به اضطباع به جا آورد. در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوطهاي طواف مراعات اين حالت شايسته است. |
| | با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روي فراموشي يا حتي به عمد، هيچگونه کفاره يا فديهاي در پي ندارد و اعاده يا قضاي آن نيز مستحب نيست. البته اگر کسي در بخشي از طواف، اضطباع را رعايت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است. همچنين اگر کسي طواف را با اضطباع به جا نياورد، بر پايه مذهب شافعي، رعايت کردن آن هنگام سعي استحباب دارد. |
|
| |
|
| [[پرونده:لباس احرام، اضطباع.jpeg|بندانگشتی|لباس احرام در حالت اضطباع]]
| |
|
| |
| ==واژهشناسی==
| |
| اضطباع واژهای عربی و مصدر از ریشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معنای بازو و زیر بغل<ref>. العین، ج11 ص284؛ الصحاح، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».</ref> است. مقصود از اضطباع در [[حدیث|حدیثها]]<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ التمهید، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref> و منابع [[فقه|فقهی]]<ref>. الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> آن است که [[مُحرم]] ردای [[احرام]] را از زیر کتف راست خود بگذراند و دو سوی آن را بر دوش چپ خود بیندازد؛ به گونهای که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشیده باشد.
| |
|
| |
| برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کردهاند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نامگذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار میشود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار میرود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» میگویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref>
| |
|
| |
| == حکم فقهی اضطباع ==
| |
|
| |
| موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفتوگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشتهاند.<ref>. نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.</ref>
| |
|
| |
|
| |
| ===در اهل سنت===
| |
| اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار میرود<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.</ref>؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمیدانند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> مهمترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند<ref>. نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref>، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref> نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.</ref> در این حدیثها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گامها به یکدیگر<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.</ref> یا حرکت دادن کتفها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.</ref> از روایات برمیآید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرتنمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>
| |
| پشتوانه اصلی شافعیان<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.</ref>، حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.</ref> و حنفیان<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمردهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.<ref>. مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> به این استدلال پاسخهای گوناگون دادهاند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط میشود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.</ref>
| |
| درباره گستره سنت اضطباع و اینکه آیا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعی نیز میشود یا نه، فقیهان اهل سنت اختلاف دیدگاه دارند. حنبلیان و حنفیان آن را ویژه طواف دانستهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545.</ref> در فقه شافعی، در این زمینه دو دیدگاه یافت میشود: برخی بدین استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمردهاند و شماری دیگر شامل آن نیز دانستهاند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> همچنین به باور مشهور در فقه شافعی، هنگام سعی میان صفا و مروه نیز اضطباع مستحب است؛ زیرا به باور آنان، سعی گونهای از طواف به شمار میرود.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> حنبلیان به پشتوانه سنت نبوی، تعمیم حکم استحباب را مردود شمردهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>
| |
|
| |
| ===دیدگاه فقیهان امامی===
| |
|
| |
| اندکی از فقیهان امامی از جمله شیخ طوسی<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص356.</ref> و در پی او فقیهان دیگر<ref>. الجامع للشرائع، ص201؛ تحریر الاحکام، ج1، ص584-585؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتی شمول این حکم درباره سعی<ref>. الدروس، ج1، ص402.</ref> را گزارش کردهاند. با این همه، از آنجا که این سخنان به ادلهای روشن و استوار مستند نیست، در منابع متأخرتر به آنها پرداخته نشده و به تدریج این باور را کنار نهادهاند. حتی در استحباب رمل نیز در
| |
| این منابع درباره ادلهای مناقشه شده است؛
| |
| از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پارهای از روایات، روایت نشدن آنها از طریق راویان شیعه و دلالت نداشتن برخی حدیثهای نقل شده بر مدّعا.<ref>. نک: مدارک الاحکام، ج8، ص161-162؛ ریاض المسائل، ج7، ص39-40؛ مستندالشیعه، ج12، ص79.</ref> مثلاً
| |
| بر پایه برخی روایات<ref>. علل الشرایع، ج2، ص412؛ وسائل الشیعه، ج13، ص352-353.</ref>، اقدام پیامبر گرامی۹ در رمل و اضطباع، کاری زماندار و بر اساس مصلحتی موقت بوده و حتی در سیره خود ایشان نیز پایدار نمانده است. از سیره امامان شیعه: نیز موسمی بودن این احکام استنباط میشود.<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج13، ص351-353.</ref> شماری از فقیهان متأخر امامی به صراحت برهنگی شانه را با پوشیدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانستهاند.<ref>. کتاب الحج، ج1، ص141-142.</ref>
| |
|
| |
| ==احکام جزئی اضطباع==
| |
|
| |
| ۱. استحباب اضطباع ویژه مردان است و برای زنان روا نیست؛ زیرا آشکار ساختن اندامهای بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شریعت اسلامی بر آن تأکید شده، ناسازگار است.<ref>. الام، ج2، ص192؛ المجموع، ج8، ص40؛ المبدع، ج3، ص218.</ref> درباره مشروعیت اضطباع برای کودکان، فقیهان شافعی دیدگاههای گوناگون دارند. برخی آن را باور نموده و شماری نپذیرفتهاند. بعضی از گروه اول گفتهاند: کودک میتواند خود اضطباع کند و در غیر این صورت، ولیّ او چنین میکند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص339؛ المجموع، ج8، ص20-21.</ref> همچنین به باور فقیهان برخی مذاهب، اضطباع برای مردم مکه مستحب نیست و استحباب آن ویژه غیر مکیان است.<ref>. المبدع، ج3، ص198؛ کشاف القناع، ج2، ص557.</ref>
| |
|
| |
|
| |
| ۲. استحباب اضطباع تنها شامل طوافهایی است که پیش از سعی انجام میشود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> بر این اساس، تنها طواف عمره و نیز یکی از دو طواف قدوم و افاضه (زیارت) در حج مشمول این حکم هستند و هیچ گاه طواف وداع مشمول آن نمیشود. در حالت عادی، اضطباع در طواف قدوم صورت میگیرد. اما اگر احرامگزار در طواف قدوم از اضطباع خودداری کند یا آن را انجام دهد ولی به عللی سعی به تأخیر بیفتد، طواف بعد یعنی طواف افاضه را میتواند به اضطباع به جا آورد.<ref>. المبدع، ج3، ص199؛ المجموع، ج8، ص19-20، 40.</ref> در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوطهای طواف مراعات این حالت شایسته است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref>
| |
|
| |
|
| |
| با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روی فراموشی یا حتی به عمد، هیچگونه کفاره یا فدیهای در پی ندارد و اعاده یا قضای آن نیز مستحب نیست.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المغنی، ج3، ص389-390.</ref> البته اگر کسی در بخشی از طواف، اضطباع را رعایت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> همچنین اگر کسی طواف را با اضطباع به جا نیاورد، بر پایه مذهب شافعی، رعایت کردن آن هنگام سعی استحباب دارد.<ref>. المجموع، ج8، ص21.</ref>
| |
|
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
خط ۴۶: |
خط ۲۴: |
| }} | | }} |
|
| |
|
| *'''اعانة الطالبین''': السید البکری الدمیاطی (م.۱۳۱۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق | | *'''اعانة الطالبين''': السيد البكري الدمياطي (م.1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق |
| | |
| *'''الام''': الشافعی (م.۲۰۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق
| |
|
| |
|
| *'''ایضاح المکنون''': اسماعیل پاشا البغدادی (م.۱۳۳۹ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی | | *'''الام''': الشافعي (م.204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق |
|
| |
|
| *'''بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق | | *'''ايضاح المكنون''': اسماعيل پاشا البغدادي (م.1339ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي |
|
| |
|
| *'''تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق | | *'''بدائع الصنائع''': علاء الدين الكاساني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق |
|
| |
|
| *'''تحفة الاحوذی''': المبارک فوری (م.۱۳۵۳ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق | | *'''تحرير الاحكام الشرعيه''': العلامة الحلي (م.726ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق |
|
| |
|
| *'''التمهید''': ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش مصطفی و محمد عبدالکبیر، وزارة الاوقاف، ۱۳۸۷ق | | *'''تحفة الاحوذي''': المبارك فوري (م.1353ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق |
|
| |
|
| *'''الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (م.۶۹۰ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق | | *'''التمهيد''': ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش مصطفي و محمد عبدالكبير، وزارة الاوقاف، 1387ق |
|
| |
|
| *'''حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (م.۱۲۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق | | *'''الجامع للشرائع''': يحيي بن سعيد الحلي (م.690ق.)، به كوشش گروهي از فضلا، قم، سيد الشهداء، 1405ق |
|
| |
|
| *'''الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق | | *'''حاشية رد المحتار''': ابن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق |
|
| |
|
| *'''ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (م.۱۲۳۱ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق | | *'''الدروس الشرعيه''': الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق |
|
| |
|
| *'''سنن ابن ماجه''': ابن ماجه (م.۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق | | *'''رياض المسائل''': سيد علي الطباطبائي (م.1231ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق |
|
| |
|
| *'''سنن ابیداود''': السجستانی (م.۲۷۵ق.)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق | | *'''سنن ابن ماجه''': ابن ماجه (م.275ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق |
|
| |
|
| *'''سنن الدارمی''': الدارمی (م.۲۵۵ق.)، احیاء السنة النبویه | | *'''سنن ابيداود''': السجستاني (م.275ق.)، به كوشش سعيد محمد اللحام، بيروت، دار الفكر، 1410ق |
|
| |
|
| *'''السنن الکبری''': البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر | | *'''سنن الدارمي''': الدارمي (م.255ق.)، احياء السنة النبويه |
|
| |
|
| *'''شرح العمده''': ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش العطیشان، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۳ق | | *'''السنن الكبري''': البيهقي (م.458ق.)، بيروت، دار الفكر |
|
| |
|
| *'''الصحاح''': الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق | | *'''شرح العمده''': ابن تيميه (م.728ق.)، به کوشش العطيشان، رياض، مکتبة العبيکان، 1413ق |
|
| |
|
| *'''صحیح مسلم بشرح النووی''': النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق | | *'''الصحاح''': الجوهري (م.393ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق |
|
| |
|
| *'''علل الشرایع''': الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق | | *'''صحيح مسلم بشرح النووي''': النووي (م.676ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407ق |
|
| |
|
| *'''عون المعبود''': العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق | | *'''علل الشرايع''': الصدوق (م.381ق.)، به كوشش بحر العلوم، نجف، المكتبة الحيدريه، 1385ق |
|
| |
|
| *'''العین''': خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق | | *'''عون المعبود''': العظيم آبادي (م.1329ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق |
|
| |
|
| *'''غریب الحدیث''': ابن سلام الهروی (م.۲۲۴ق.)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق | | *'''العين''': خليل (م.175ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق |
|
| |
|
| *'''غریب الحدیث''': ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق | | *'''غريب الحديث''': ابن سلام الهروي (م.224ق.)، به كوشش محمد عبدالمعيد خان، بيروت، دار الكتاب العربي، 1396ق |
|
| |
|
| *'''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق.)، دار الفکر | | *'''غريب الحديث''': ابن قتيبه (م.276ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1408ق |
|
| |
|
| *'''کتاب الحج''': تقریر بحث الگلپایگانی، مقدس، چاپ سنگی | | *'''فتح العزيز''': عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق.)، دار الفكر |
|
| |
|
| *'''الکافی فی فقه الامام احمد''': عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق | | *'''کتاب الحج''': تقرير بحث الگلپايگاني، مقدس، چاپ سنگي |
|
| |
|
| *'''کشاف القناع''': منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق | | *'''الكافي في فقه الامام احمد''': عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق |
|
| |
|
| *'''لسان العرب''': ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق | | *'''كشاف القناع''': منصور البهوتي (م.1051ق.)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق |
|
| |
|
| *'''المبدع فی شرح المقنع''': ابراهیم بن محمد مفلح (م.۸۸۴ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق | | *'''لسان العرب''': ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق |
|
| |
|
| *'''المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه | | *'''المبدع في شرح المقنع''': ابراهيم بن محمد مفلح (م.884ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه، 1418ق |
|
| |
|
| *'''المبسوط''': السرخسی (م.۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق | | *'''المبسوط في فقه الاماميه''': الطوسي (م.460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه |
|
| |
|
| *'''المجموع شرح المهذب''': النووی (م.۶۷۶ق.)، دار الفکر | | *'''المبسوط''': السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق |
|
| |
|
| *'''مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م.۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق | | *'''المجموع شرح المهذب''': النووي (م.676ق.)، دار الفكر |
|
| |
|
| *'''المستدرک علی الصحیحین''': الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق | | *'''مدارك الاحكام''': سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت:، 1410ق |
|
| |
|
| *'''مستند الشیعه''': احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق | | *'''المستدرك علي الصحيحين''': الحاكم النيشابوري (م.405ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق |
|
| |
|
| *'''مسند احمد''': احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر | | *'''مستند الشيعه''': احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت:، 1415ق |
|
| |
|
| *'''معجم مقاییس اللغه''': ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق | | *'''مسند احمد''': احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر |
|
| |
|
| *'''المغنی''': عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه | | *'''معجم مقاييس اللغه''': ابن فارس (م.395ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، 1404ق |
|
| |
|
| *'''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق | | *'''المغني''': عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه |
|
| |
|
| *'''الوسیط فی المذهب''': الغزالی (م.۵۰۵ق.)، به کوشش محمد محمد، قاهره، ۱۴۱۷ق. | | *'''وسائل الشيعه''': الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1412ق |
|
| |
|
| {{پایان}}
| | *'''الوسيط في المذهب''': الغزالي (م.505ق.)، به کوشش محمد محمد، قاهره، 1417ق. |
| {{پیامبران}}
| |