ایوبیان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/8020/%d8%a7%d9%8a%d9%88%d8%a8%d9%8a%d8%a7%d9%86 | ||
| عنوان = ایوبیان | | عنوان = ایوبیان | ||
| نویسنده = مهدي ايوبی | | نویسنده = مهدي ايوبی | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
{{خاندانها}} | {{خاندانها}} | ||
[[رده:خاندانها]] | [[رده:خاندانها]] | ||
[[رده:خاندانهای حکومتگر در مصر و شام]] | [[رده:خاندانهای حکومتگر در مصر و شام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۳
نام کامل | خاندان ایوبیان |
---|---|
سرسلسله | ایوب بن شادی بن مروان |
مکان قبیله | آذربایجان قدیم |
مذهب | سنی |
محل حکومت | مصر و شام |
اشخاص مهم | صلاحالدین ایوبی، الملک الافضل نجمالدین ایوب، اسدالدین شیرکوه، طغتکین بن ایوب، سیفالدین عادل |
مهمترین اقدامات | براندازی دولت فاطمیان، نفوذ بر مکه و مدینه |
ایوبیان: حاکمان مصر و شام، و اثرگذار بر حرمین شریفین بودند. ایوبیان، سلسلهای از کُردهای ایرانی، منسوب به ایوب بن شادی بن مروان بودند و بزرگ خاندان ایوبی، نجمالدین ایوب و برادرش اسدالدین شیرکوه بودند. حکومت ایوبیان با آغاز حکمرانی صلاحالدین ایوبی و در پی مرگ العاضد، واپسین خلیفه فاطمی، در مصر آغاز شد و با شکست توران شاه پسر نجمالدین ایوب بن الملک الکامل محمد، هشتمین و واپسین حکمران ایوبی، در شام از مغولان، پایان یافت. فاطمیان با وزارت صلاحالدین ایوبی برافتادند و پیروزی ایوبیان شافعی که به لحاظ سیاسی تابع خلافت عباسی بودند و با آنان اشتراک مذهبی نیز داشتند، مایه پیروزی عباسیان در غرب دنیای اسلام شدند. صلاحالدین در پی تسلط بر مصر، نفوذ خود را به حجاز و حرمین شریفین نیز رساند، در ابتدا نفوذ چندانی بر مکه و مدینه نداشتند ولی بعد از مدتی توانستند بر مکه و مدینه نفوذ پیدا کنند. پس از مرگ صلاحالدین، میان جانشینانش اختلاف افتاد و اوضاع آشفته شد و افراد خاندان ایوبی به ستیز برای دستیابی به قدرت و رهبری این خاندان پرداختند. بدینسان، حکومت ایوبیان دچار سستی گشت. اما سیفالدین عادل برادر صلاحالدین به تدریج و با درایت خاص، حکومت دمشق و مصر را از آن خود ساخت و توانست وحدتی در قلمرو ایوبیان پدید آورد اما پس از عادل، بار دیگر اختلافها و نبردهای درونی میان حاکمان ایوبی از سر گرفته شد و این وضع موجب زوال اقتدار و مشروعیت و پشتوانه مردمی ایوبیان شد تا سرانجام این سلسله هم زمان با زوال عباسیان، به دست مغول از میان رفت.
پیشینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ایوبیان، سلسلهای از کُردهای ایرانی، منسوب به ایوب بن شادی بن مروان بودند.[۱]عنوان «حمیری» که در پایان نسبآنان آمده، جای تامل دارد؛ زیرا این عنوان از آنِ قبایل عرب است، اما ایوبیان ایرانی و کُرد تبار بودند.
ریشه ایوبیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ریشه ایوبیان از منطقه «روادیه» و قبیله «هَذبانیه» است.[۲]ایل هذبان در حدود «دَوِین» یا «تُوِین» در آذربایجان قدیم، از سرزمینهای اران نزدیک تفلیس[۳]و بخش کردنشین آن منطقه، میزیست.
بزرگ خاندان ایوبی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
الملک الافضل نجمالدین ایوب و برادرش اسدالدین شیرکوه که بزرگ خاندان ایوبی بودند، پسران «شادی بن مروان» به شمار میرفتند.[۴]بعدها شادی همراه پسرانش از دوین به تکریت رفت و از اینرو، ایوبیان به تکریتی شناخته شدند.[۵]ایوب از بزرگان و مدیران با لیاقت بود و از قلعهداری در تکریت تا استانداری دمشق را تجربه کرده بود.[۶]پدر صلاحالدین (یوسف) ایوبی بنیانگذار این سلسله بود[۷]که حدود یک سده (567-648ق.) بر مصر، شام، جزیره و یمن حکومت کردند.
آغاز و پایان حکومت ایوبیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حکومت ایوبیان با آغاز حکمرانی صلاحالدین ایوبی و در پی مرگ العاضد، واپسین خلیفه فاطمی (م. 567ق.) در مصر آغاز شد و با شکست توران شاه پسر نجمالدین ایوب بن الملک الکامل محمد، هشتمین و واپسین حکمران ایوبی، در شام از مغولان، پایان یافت.[۸]
هنگام لشکرکشی سپاه نورالدین محمود زنگی اتابک سلجوقیان که از سوی سلجوقیان حاکم منطقه شام بود و خاندان ایوبی در خدمت وی بودند، او برای نجات العاضد فاطمی از سلطه وزیر خائن وی، شاوُر اسدی، به مصر رفت. در این هنگام، او در تدارک ائتلاف با صلیبیان بود و قصد بازکردن پای آنان را به مصر داشت. فرماندهی سپاه شام بر عهده «اسدالدین شیرکوه» بود. وی صلاحالدین جوان را همراه خود به مصر برد و فرماندهی بخشی از سپاهیان را به او سپرد. موفقیت وی در شکست همزمان شاور و صلیبیان، سبب خوشنودی خلیفه و سپردن منصب وزارت فاطمیان اسماعیلی به شیرکوه سنی شد.[۹]
شیرکوه پس از دو ماه واندی درگذشت و خلیفه فاطمی از میان همه رجال سیاسی، خلعت وزارت براندام صلاحالدین جوان و بیتجربه پوشاند و او را «الملک الناصر» لقب داد.[۱۰]این کار نه تنها اهداف وی را محقق نکرد؛ بلکه باعث ایجاد درگیری میان صلاحالدین و فاطمیان و همه شیعیان شد. سرانجام خلافت دراز مدت فاطمیان به دست این وزیر سنی برافتاد.
پیروزی ایوبیان شافعی که به لحاظ سیاسی تابع خلافت عباسی بودند و با آنان اشتراک مذهبی نیز داشتند، مایه پیروزی عباسیان در غرب دنیای اسلام به شمار میآمد. صلاحالدین برای مشروعیت دادن به کارهایش، خود را به بنیعباس نزدیک کرد و همواره آنان را از کارهای خویش آگاه و از خلیفه تقاضای مجوز میکرد.[۱۱]عباسیان با فرستادن خلعتهای گرانبها و اعطای القاب و عناوین ویژه، رضایت خود را از کارهای وی ابراز میکردند.[۱۲]همین عامل، زمینه غلبه او بر شام، حجاز و یمن را پدید آورد و او توانست از این موقعیت برای آزاد کردن قدس شریف از اشغال صلیبیها استفاده کند.[۱۳]نبرد با صلیبیان که بیشتر وقت صلاحالدین به آن گذشت و سرانجام به آزادی قدس انجامید، مایه شهرت و محبوبیت فراوان برای وی نزد اهل سنت و دستگاه خلافت عباسی گشت.
ایوبیان و حرمین شریفین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سالها در حرمین خطبه به نام فاطمیان خوانده میشد. صلاحالدین در پی تسلط بر مصر، نفوذ خود را به حجاز و حرمین شریفین نیز رساند و توانست با دادن امتیازاتی به اشراف حاکم بر مکه و مدینه، آنان را قانع کند تا برای خلفای عباسی خطبه بخوانند.[۱۴]موکب حج عراق که سالیانی متوقف مانده بود، دیگر بار به راه افتاد[۱۵]و این مقدمهای برای نفوذ بیشتر خلافت عباسی در حرمین شد.
نفوذ ایوبیان در مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اشراف حاکم بر حرمین که خود شیعه زیدی بودند، از سقوط فاطمیان اسماعیلی رضایت نداشتند؛ زیرا در برخی اعتقادات با آنان شریک بودند و «المعز لدین الله» چهارمین خلیفه فاطمی زمینه حکومت سادات حسنی را بر مکه فراهم کرده بود. اما برای حفظ منافع خود، ناچار به همکاری با ایوبیان شدند و برای آنها و خلفای عباسی دعا خواندند.[۱۶]نفوذ ایوبیان در مدینه پیش از مکه آغاز شد و سادات حسینی حاکم بر مدینه، از مدتها پیش با روی گرداندن از فاطمیان، مراوداتی گسترده با صلاحالدین ایوبی یافته بودند.[۱۷]ابنجبیر در سفرنامهاش به تفصیل درباره تشریفات خطبه جمعه و شیوه دعا برای خلیفه عباسی و سلطان ایوبی در مکه سخن گفته است.[۱۸]
دریافت مالیات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تا چند دهه، نفوذ عباسیان و ایوبیان به دعای منابر مکه و مدینه محدود میشد و اشراف مکه برای حفظ اقتدار و منافع خود، به ویژه در دوره مُکثِر و داود بن عیسی و قتادة بن ادریس، مستقل رفتار کردند و رسوم خود را قدرتمندانه اجرا نمودند و حتی مکس یا مکوس (مالیات حج) را از حاجیان مصر و عراق و دیگر جایها دریافت میکردند. ایوبیان نیز چارهای جز پذیرش این وضع نداشتند. حتی یکبار که صلاحالدین خواستار لغو این مالیات شد، در برابر، پرداخت مقداری فراوان گندم و وجه نقد را تعهد کرد.[۱۹]لغو این مالیات، محبوبیتی فراوان را برای صلاحالدین نزد حاجیان بیتالله در پی داشت.[۲۰]پس از سال 620ق. شُرَفا به سبب درگیریهای درونی در مکه و نیز برخورد با سادات حسینی حاکم بر مدینه[۲۱]و جابهجایی پیاپی قدرت، تضعیف شدند و از اینرو، گاه تابع ایوبیان مصر و گاهی پیرو ایوبیان یمن یا شام بودند.[۲۲]
نفوذ ایوبیان بر مکه و مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به تدریج، مکه و مدینه زیر نفوذ ایوبیان قرار گرفت. طغتکین بن ایوب برادر صلاحالدین که در مسیر حرکت به یمن برای جانشینی برادرش توران شاه، وارد شبه جزیره حجاز شد، میان سالهای 578 تا 581ق. بر مکه و مدینه چیره گشت. او عبارت «حی علی خیر العمل» را که از هنگام فاطمیان رایج شده بود، [۲۳] از اذان حذف کرد.[۲۴]همچنین یک دارالضرب در مکه ساخت که به نام برادرش صلاحالدین سکه میزد.[۲۵]
دفع حمله رینالد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به سال 578ق. یکی از برادرزادگان صلاحالدین ایوبی، حمله رینالد، سردار صلیبی، به مدینه را که از سمت دریای سرخ صورت گرفته بود، دفع کرد.[۲۶]همچنین صلاحالدین 12 تن از پیران حافظ قرآن را برای خدمتگزاری و محافظت از حرم نبوی به کار گمارد و برای آنان مستمری تعیین کرد و به اشراف مدینه که از فاطمیان رو گردانده و به عباسیان گرایش یافته بودند، کمکهای فراوان کرد.[۲۷]
حج گزاردن حاکم حلب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به سال 611ق. عیسی بن عادل ایوبی، حاکم حلب، به حج رفت. وی همراه با حج گزاردن، چندین کار عمرانی انجام داد و کمکهای مالی فراوان به فقیران کرد.[۲۸]امیر مدینه، سالم بن مهنا حسینی، از او استقبال نمود و وی را در منزل خود اسکان داد و سپس او را تا مکه همراهی کرد.[۲۹]عیسی هنگام ورود به مکه، با بیحرمتی قتاده، از اشراف، روبهرو شد و از اینرو، مدتی بعد، در حمله قتاده به مدینه، لشکریانی را به یاری سالم فرستاد که شکستی سخت را به قتاده وارد آوردند.[۳۰]
اختلاف میان جانشینان صلاحالدین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از مرگ صلاحالدین، دیری نپایید که میان جانشینانش اختلاف افتاد و اوضاع آشفته شد و افراد خاندان ایوبی به ستیز برای دستیابی به قدرت و رهبری این خاندان پرداختند.[۳۱]بدینسان، حکومت ایوبیان دچار سستی گشت. اما سرانجام سیفالدین عادل برادر صلاحالدین که به حاشیه رانده شده بود، به تدریج و با درایت خاص، حکومت دمشق و مصر را از آنِ خود ساخت و توانست وحدتی در قلمرو ایوبیان پدید آورد.[۳۲]پس از عادل، دیگر بار اختلافها و نبردهای درونی میان حاکمان ایوبی از سر گرفته شد و این وضع موجب زوال اقتدار و مشروعیت و پشتوانه مردمی ایوبیان شد تا سرانجام این سلسله همزمان با زوال عباسیان، به دست مغول از میان رفت.
پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دولت ایوبیان؛پایگاه اطلاع رسانی حوزه
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص326.
- ↑ وفیات الاعیان، ج7، ص139؛ سیر اعلام النبلاء، ج21، ص278؛ تاریخ الاسلام، ج41، ص352.
- ↑ معجم البلدان، ج2، ص491.
- ↑ تاریخ ایوبیان، ج1، ص29.
- ↑ دولت ایوبیان، ص24.
- ↑ الاعلام، ج2، ص38.
- ↑ الاعلام، ج2، ص38.
- ↑ الاعلام، ج2، ص90.
- ↑ عیون الروضتین، ج2، ص68-71.
- ↑ تاریخ ایوبیان، ج1، ص218.
- ↑ صبح الاعشی، ج13، ص85-90.
- ↑ الفتح القسی، ص352-353.
- ↑ عیون الروضتین، ج3، ص346-353.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص93 به بعد؛ تاریخ مکه، ص280.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص351-364.
- ↑ سفرنامه حجاز، ص179-180.
- ↑ تاریخ امراء المدینه، ص248-252.
- ↑ سفرنامه ابن جبیر، ص133-135.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص365.
- ↑ سفرنامه ابن جبیر، ص134.
- ↑ تاریخ امراء المدینه، ص254.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص315-318.
- ↑ تاریخ مکه، ص274.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص314.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص314.
- ↑ مکة مکرمه، مدینة منوره، ص158.
- ↑ تاریخ امراء المدینه، ص249.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص369-370.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص397.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص397.
- ↑ دولت ایوبیان، ص209.
- ↑ دولت ایوبیان، ص207-220.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاعلام: الزرکلی (م. 1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م؛
- تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. 808ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، 1408ق؛
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق؛
- تاریخ امراء المدینه: عارف عبدالغنی، اقلیم، 1418ق؛
- تاریخ ایوبیان: ابن واصل (م. 697ق.)، ترجمه: اتابکی، تهران، علمی و فرهنگی، 1382ش؛
- تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (م. 1404ق.)، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، 1385ش؛
- دولت ایوبیان: محمد سهیل طقوش، ترجمه: ناصری طاهری، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1380ش؛
- سفرنامه ابن جبیر: ابن جبیر محمد بن احمد (م. 614ق.)، ترجمه: اتابکی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1370ش؛
- سفرنامه حجاز: محمد لبیب البتنونی، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، 1381ش؛
- سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق؛
- شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. 832ق.)، ترجمه: محمد مقدس، تهران، مشعر، 1386ش؛
- صبح الاعشی: احمد بن علی القلقشندی (م. 821ق.)، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1407ق؛
- عیون الروضتین فی اخبار الدولتین: عبدالرحمن المقدسی (م. 665ق.)، به کوشش الزیبق، بیروت، مؤسسة الرساله، 1418ق؛
- الفتح القسی فی الفتح القدسی: محمد بن محمد الاصفهانی (م. 597ق.)، به کوشش محمد محمود؛
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م؛
- مکه مکرمه مدینه منوره: امل اسین، ترجمه: آرام، تهران، امیر کبیر، 1358ش؛
- وفیات الاعیان: ابن خلکان (م. 681ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.