خانه ارقم: تفاوت میان نسخهها
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
* حضور پیامبر در خانه ارقم، در اواخر دوران دعوت مخفی آن حضرت (سال سوم)، و تبلیغ اسلام در آن خانه بود.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183، 292؛ ج4، ص76.</ref> | * حضور پیامبر در خانه ارقم، در اواخر دوران دعوت مخفی آن حضرت (سال سوم)، و تبلیغ اسلام در آن خانه بود.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183، 292؛ ج4، ص76.</ref> | ||
* برخی نیز آن را مخفیگاه پیامبر و مسلمانان دانستهاند<ref>. الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسدالغابه، ج1، ص60.</ref> که با توجه به آگاهی [[قریش]] از دعوت [[پیامبر]] و ساختارِ شهری [[مکه]]، صحیح به نظر نمیرسد. | * برخی نیز آن را مخفیگاه پیامبر و مسلمانان دانستهاند<ref>. الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسدالغابه، ج1، ص60.</ref> که با توجه به آگاهی [[قریش]] از دعوت [[پیامبر]] و ساختارِ شهری [[مکه]]، صحیح به نظر نمیرسد. | ||
* [[عمار بن یاسر | * عدهای همچون [[عمار بن یاسر]] و [[حمزة ابن عبدالمطلب]]<ref>. الدرر، ص40.</ref> در این خانه اسلام آوردهاند.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص86، 91، 171، 187، 297؛ انساب الاشراف، ج1، ص179؛ ج9، ص415؛ الاستیعاب، ج2، ص728؛ ج4، ص1474.</ref> و به دنبال آن، آغاز دعوت علنی پیامبر نیز یاد شده است.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ اخبار مکه، الفاکهی، ج4، ص12؛ الاستیعاب، ج1، ص132.</ref> | ||
* منابع تفسیری از نزول آیه 51 [[کهف]]/18 در این خانه یاد کردهاند.<ref>. تفسیر العیاشی، ج2، ص329.</ref> | * منابع تفسیری از نزول آیه 51 [[کهف]]/18 در این خانه یاد کردهاند.<ref>. تفسیر العیاشی، ج2، ص329.</ref> | ||
==سرگذشت خانه== | ==سرگذشت خانه== | ||
ارقم با [[وقف]] خانه خود برای فرزندانش، هرگونه ارث بردن از این خانه و خرید و فروش آن را برای آنان منع کرد.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ الاستیعاب، ج4، ص1540؛ المنتظم ج5، ص279-280.</ref> | ارقم با [[وقف]] خانه خود برای فرزندانش، هرگونه ارث بردن از این خانه و خرید و فروش آن را برای آنان منع کرد.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ الاستیعاب، ج4، ص1540؛ المنتظم ج5، ص279-280.</ref> | ||
بعدا [[منصور عباسی]] خانه را از نوادگان ارقم خریده و تصاحب کرد. و به همسر خود، [[خیزران]]، اهدا کرد<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ انساب الاشراف ج10، ص215؛ بهجة النفوس، ج1، ص267.</ref> و او نیز مسجدی در آن ساخت.<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ العقد الثمین، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص194.</ref> | بعدا [[منصور عباسی]] خانه را از نوادگان ارقم خریده و تصاحب کرد. و به همسر خود، [[خیزران]]، اهدا کرد<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ انساب الاشراف ج10، ص215؛ بهجة النفوس، ج1، ص267.</ref> و او نیز مسجدی در آن ساخت.<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ العقد الثمین، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص194.</ref> | ||
خانه ارقم که از این پس به دارخیزران مشهور شد<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ سبل الهدی، ج2، ص320؛ الجامع اللطیف، ص289.</ref>، بعدها غسّان بن عبّاد عباسی، از دیگر نوادگان خیزران، این خانه را خرید.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ المنتظم، ج5، ص280.</ref> | خانه ارقم که از این پس به دارخیزران مشهور شد<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ سبل الهدی، ج2، ص320؛ الجامع اللطیف، ص289.</ref>، بعدها غسّان بن عبّاد عباسی، از دیگر نوادگان خیزران، این خانه را خرید.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ المنتظم، ج5، ص280.</ref> | ||
اهمیت این خانه نزد [[مسلمانان]] سبب گردید تا در دورههای مختلف، مورد توجه حاکمان قرار گیرد و در موارد متعدد مرمت و بازسازی شود<ref>. رحله ابن جبیر، ص130؛ مرآة الحرمین، ج1، ص193.</ref>.<ref>. شفاء الغرام، ج1، ص363.</ref> از بازسازی این خانه به شکل [[مسجد]] در سال 999ق.<ref>. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص869.</ref>، و نیز در سال1112ق. گزارش شده است.<ref>. التاریخ القویم، ج2، ص86.</ref> | اهمیت این خانه نزد [[مسلمانان]] سبب گردید تا در دورههای مختلف، مورد توجه حاکمان قرار گیرد و در موارد متعدد مرمت و بازسازی شود<ref>. رحله ابن جبیر، ص130؛ مرآة الحرمین، ج1، ص193.</ref>.<ref>. شفاء الغرام، ج1، ص363.</ref> از بازسازی این خانه به شکل [[مسجد]] در سال 999ق.<ref>. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص869.</ref>، و نیز در سال1112ق. گزارش شده است.<ref>. التاریخ القویم، ج2، ص86.</ref> | ||
==خصوصیات خانه== | ==خصوصیات خانه== | ||
خانه ارقم در موازات [[صفا]] و در کنار محل سکونت [[بلال حبشی]] بود. در سمت راست وارد شونده به خانه، دری قرار داشت و به اتاقی باز میشد که محل نشستن [[پیامبر]] و محل تختهسنگی بود که پیامبر بدان تکیه میداد و جانب راست این جایگاه جای ابوبکر و سپس جای علی بن ابیطالب بود. تختهسنگی که علی بدان تکیه میداده، شبیه محراب بود و درون دیوار قرار داشت. بالای این اتاق گنبدی ساخته شده بود. در برابر درِ ورودی این خانه، خانههای کرایهای برای حاجیان ساخته بودند.<ref>. رحله ابن جبیر، ص129-130. </ref> | خانه ارقم در موازات [[صفا]] و در کنار محل سکونت [[بلال حبشی]] بود. در سمت راست وارد شونده به خانه، دری قرار داشت و به اتاقی باز میشد که محل نشستن [[پیامبر]] و محل تختهسنگی بود که پیامبر بدان تکیه میداد و جانب راست این جایگاه جای ابوبکر و سپس جای علی بن ابیطالب بود. تختهسنگی که علی بدان تکیه میداده، شبیه محراب بود و درون دیوار قرار داشت. بالای این اتاق گنبدی ساخته شده بود. در برابر درِ ورودی این خانه، خانههای کرایهای برای حاجیان ساخته بودند.<ref>. رحله ابن جبیر، ص129-130. </ref> | ||
و چهار گنبد زیبا و یک مأذنه روی آن بود.<ref>. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص896.</ref> این گنبد تا سال 1343ق. باقی بود.<ref>. التاریخ القویم، ج2، ص86.</ref> | و چهار گنبد زیبا و یک مأذنه روی آن بود.<ref>. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص896.</ref> این گنبد تا سال 1343ق. باقی بود.<ref>. التاریخ القویم، ج2، ص86.</ref> | ||
سمت چپ خانه، ایوانی سقفدار به عرض 3 متر وجود داشت كه در میانه دیوارِ سمتِ راستِ آن، دری قرار داشت كه به اتاقی به طول 8 متر و عرض تقریباً 4 متر باز میشد. در گوشه جنوب شرقی این اتاق،<ref>. مرآة الحرمین، ج1، ص192-193.</ref> دو سنگنبشته دیده میشد<ref>. شفاء الغرام، ج1، ص363.</ref>.<ref>. مرآة الحرمین، ج1، ص193.</ref> | سمت چپ خانه، ایوانی سقفدار به عرض 3 متر وجود داشت كه در میانه دیوارِ سمتِ راستِ آن، دری قرار داشت كه به اتاقی به طول 8 متر و عرض تقریباً 4 متر باز میشد. در گوشه جنوب شرقی این اتاق،<ref>. مرآة الحرمین، ج1، ص192-193.</ref> دو سنگنبشته دیده میشد<ref>. شفاء الغرام، ج1، ص363.</ref>.<ref>. مرآة الحرمین، ج1، ص193.</ref> | ||
==سرانجام خانه== | ==سرانجام خانه== | ||
این خانه در سال 1375ق. در حکومت [[سعود بن عبدالعزیز]]، به مسجدالحرام ضمیمه<ref>. التاریخ القویم، ج2، ص82؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص156-157.</ref>، و به نقلی در سال 1399ق. ویران شد.<ref>. المعالم الاثیره، ص241.</ref> اکنون به یاد این خانه، اولین دری که از آن سمت به [[مسجدالحرام]] باز میشود، [[باب ارقم]] نامگذاری کردهاند و احتمال داده شده که مکان این خانه، جایگاه پلکان برقی سمت [[صفا]]، مدخل ورودی طبقه دوم، باشد.<ref>. تاریخ و آثار اسلامی، ص123-124؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص157.</ref> ارقم خانهای نیز در محله بنیزریق در [[مدینه]] داشت.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184-185؛ تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص245.</ref> | این خانه در سال 1375ق. در حکومت [[سعود بن عبدالعزیز]]، به مسجدالحرام ضمیمه<ref>. التاریخ القویم، ج2، ص82؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص156-157.</ref>، و به نقلی در سال 1399ق. ویران شد.<ref>. المعالم الاثیره، ص241.</ref> اکنون به یاد این خانه، اولین دری که از آن سمت به [[مسجدالحرام]] باز میشود، [[باب ارقم]] نامگذاری کردهاند و احتمال داده شده که مکان این خانه، جایگاه پلکان برقی سمت [[صفا]]، مدخل ورودی طبقه دوم، باشد.<ref>. تاریخ و آثار اسلامی، ص123-124؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص157.</ref> ارقم خانهای نیز در محله بنیزریق در [[مدینه]] داشت.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184-185؛ تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص245.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۳
خانه ارقم از خانههای معروف مکه، در دامنه کوه صفا و محل موقت دعوت پیامبر است. حضور پیامبر در خانه ارقم، به عنوان مبنایی برای زمانبندی بخشی از حوادث سالهای آغازین دعوت پیامبر شد.[۱] پس از مهاجرت ارقم به مدینه، اطلاعی از وضعیت خانه وی در دست نیست. ارقم با وقف خانه خود برای فرزندانش، هرگونه ارث بردن از این خانه و خرید و فروش آن را برای آنان منع کرد.
نسب ارقم
ابوعبدالله ارقم بن عبدمناف، از تیره بنیمخزوم[۲] و از نخستین اسلام آورندگان بود.[۳] وی را از مهاجران به مدینه[۴]، کارگزاران زکات[۵] و کاتبان پیامبر[۶] شمردهاند. درگذشت ارقم را در سال 55ق. و در سن هشتاد و چند سالگی در مدینه، و در زمان حکومت معاویه دانستهاند.[۷]
موقعیت
خانه ارقم در شرق مسجدالحرام، و در دامنه کوه صفا[۸] در 48 متری ابتدای سعی از کوه صفا[۹]، و کنار خانه ام هانی، خواهر علی بن ابیطالب[۱۰] قرار داشت.
وقایع
- حضور پیامبر در خانه ارقم، در اواخر دوران دعوت مخفی آن حضرت (سال سوم)، و تبلیغ اسلام در آن خانه بود.[۱۱]
- برخی نیز آن را مخفیگاه پیامبر و مسلمانان دانستهاند[۱۲] که با توجه به آگاهی قریش از دعوت پیامبر و ساختارِ شهری مکه، صحیح به نظر نمیرسد.
- عدهای همچون عمار بن یاسر و حمزة ابن عبدالمطلب[۱۳] در این خانه اسلام آوردهاند.[۱۴] و به دنبال آن، آغاز دعوت علنی پیامبر نیز یاد شده است.[۱۵]
- منابع تفسیری از نزول آیه 51 کهف/18 در این خانه یاد کردهاند.[۱۶]
سرگذشت خانه
ارقم با وقف خانه خود برای فرزندانش، هرگونه ارث بردن از این خانه و خرید و فروش آن را برای آنان منع کرد.[۱۷] بعدا منصور عباسی خانه را از نوادگان ارقم خریده و تصاحب کرد. و به همسر خود، خیزران، اهدا کرد[۱۸] و او نیز مسجدی در آن ساخت.[۱۹] خانه ارقم که از این پس به دارخیزران مشهور شد[۲۰]، بعدها غسّان بن عبّاد عباسی، از دیگر نوادگان خیزران، این خانه را خرید.[۲۱] اهمیت این خانه نزد مسلمانان سبب گردید تا در دورههای مختلف، مورد توجه حاکمان قرار گیرد و در موارد متعدد مرمت و بازسازی شود[۲۲].[۲۳] از بازسازی این خانه به شکل مسجد در سال 999ق.[۲۴]، و نیز در سال1112ق. گزارش شده است.[۲۵]
خصوصیات خانه
خانه ارقم در موازات صفا و در کنار محل سکونت بلال حبشی بود. در سمت راست وارد شونده به خانه، دری قرار داشت و به اتاقی باز میشد که محل نشستن پیامبر و محل تختهسنگی بود که پیامبر بدان تکیه میداد و جانب راست این جایگاه جای ابوبکر و سپس جای علی بن ابیطالب بود. تختهسنگی که علی بدان تکیه میداده، شبیه محراب بود و درون دیوار قرار داشت. بالای این اتاق گنبدی ساخته شده بود. در برابر درِ ورودی این خانه، خانههای کرایهای برای حاجیان ساخته بودند.[۲۶] و چهار گنبد زیبا و یک مأذنه روی آن بود.[۲۷] این گنبد تا سال 1343ق. باقی بود.[۲۸] سمت چپ خانه، ایوانی سقفدار به عرض 3 متر وجود داشت كه در میانه دیوارِ سمتِ راستِ آن، دری قرار داشت كه به اتاقی به طول 8 متر و عرض تقریباً 4 متر باز میشد. در گوشه جنوب شرقی این اتاق،[۲۹] دو سنگنبشته دیده میشد[۳۰].[۳۱]
سرانجام خانه
این خانه در سال 1375ق. در حکومت سعود بن عبدالعزیز، به مسجدالحرام ضمیمه[۳۲]، و به نقلی در سال 1399ق. ویران شد.[۳۳] اکنون به یاد این خانه، اولین دری که از آن سمت به مسجدالحرام باز میشود، باب ارقم نامگذاری کردهاند و احتمال داده شده که مکان این خانه، جایگاه پلکان برقی سمت صفا، مدخل ورودی طبقه دوم، باشد.[۳۴] ارقم خانهای نیز در محله بنیزریق در مدینه داشت.[۳۵]
پانویس
- ↑ . نک: الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ تاریخ مدینة دمشق، ج35، ص252.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ تاریخ الطبری، ج11، ص519؛ الاستیعاب، ج1، ص131.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ المنتظم، ج5، ص279؛ الاصابه، ج1، ص197.
- ↑ . الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسدالغابه، ج1، ص60.
- ↑ . اسدالغابه، ج1، ص60.
- ↑ . البدایة و النهایه، ج5، ص363.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص185؛ تاریخ الطبری، ج11، ص519.
- ↑ . اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص7.
- ↑ التاریخ القویم، ج2، ص82-88؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص156.
- ↑ . اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص260، 294.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص183، 292؛ ج4، ص76.
- ↑ . الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسدالغابه، ج1، ص60.
- ↑ . الدرر، ص40.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص86، 91، 171، 187، 297؛ انساب الاشراف، ج1، ص179؛ ج9، ص415؛ الاستیعاب، ج2، ص728؛ ج4، ص1474.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ اخبار مکه، الفاکهی، ج4، ص12؛ الاستیعاب، ج1، ص132.
- ↑ . تفسیر العیاشی، ج2، ص329.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ الاستیعاب، ج4، ص1540؛ المنتظم ج5، ص279-280.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ انساب الاشراف ج10، ص215؛ بهجة النفوس، ج1، ص267.
- ↑ . اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ العقد الثمین، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص194.
- ↑ . اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ سبل الهدی، ج2، ص320؛ الجامع اللطیف، ص289.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ المنتظم، ج5، ص280.
- ↑ . رحله ابن جبیر، ص130؛ مرآة الحرمین، ج1، ص193.
- ↑ . شفاء الغرام، ج1، ص363.
- ↑ . موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص869.
- ↑ . التاریخ القویم، ج2، ص86.
- ↑ . رحله ابن جبیر، ص129-130.
- ↑ . موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص896.
- ↑ . التاریخ القویم، ج2، ص86.
- ↑ . مرآة الحرمین، ج1، ص192-193.
- ↑ . شفاء الغرام، ج1، ص363.
- ↑ . مرآة الحرمین، ج1، ص193.
- ↑ . التاریخ القویم، ج2، ص82؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص156-157.
- ↑ . المعالم الاثیره، ص241.
- ↑ . تاریخ و آثار اسلامی، ص123-124؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص157.
- ↑ . الطبقات الکبری، ج3، ص184-185؛ تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص245.
منابع
- آثار اسلامی مكه و مدینه، رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش؛
- اخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی (م.248ق.)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، مکه، دار الثقافه، 1415ق؛
- اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحاق الفاکهی (م.275ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق؛
- الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، یوسف بن عبدالله بن عبدالبر (368-463ق.)، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛
- اسد الغابة فی معرفة الصحابه، علی بن محمد بن الاثیر (555-630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛
- الاصابة فی تمییز الصحابه، ابن حجر العسقلانی (773-852ق.)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
- امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، احمد بن علی المقریزی (م.845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
- انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری (م.279ق.)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق؛
- البدایة و النهایه، ابن كثیر (م.774ق.)، به كوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق؛
- بهجة النفوس و الاسرار، عبدالله المرجانی (م.699ق.)، به کوشش محمد عبدالوهاب، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 2002م؛
- التاریخ القویم، محمد طاهر الكردی، به كوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1420ق؛
- تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوك)، محمد بن جریر طبری (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1378ق؛
- تاریخ المدینة المنورة (اخبار المدینة النبویه)، عمر بن شبّه النمیری (م.262ق.)، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق؛
- تاریخ مدینة دمشق، علی بن الحسن بن عساکر (م.571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
- تاریخ و آثار اسلامی مكه مكرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، تهران، مشعر، 1386ش؛
- تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی (م.320ق.)، به كوشش رسولی محلاتی، تهران، المكتبة العلمیة الاسلامیه؛
- الجامع اللطیف، محمد بن ظهیره (م.986ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 1423ق؛
- الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ابن عبدالبر (م.463ق.)؛
- رحلة ابن جبیر، محمد بن احمد بن جبیر (م.614ق.)، بیروت، دار مكتبة الهلال، 1986م؛
- الروض المعطار، محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م.900ق.)، به كوشش احسان عباس، بیروت، مكتبة لبنان، 1984م؛
- سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، محمد بن یوسف الصالحی (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1414ق؛
- السیرة النبویه، عبدالملک بن هشام (م.8-213ق.)، به كوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛
- السیرة النبویه، نجاح الطائی، بیروت، البلاغ، 1422ق؛
- شفاء الغرام، محمد الفأسی (م.832ق.)، به كوشش گروهی از علما، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1421ق؛
- الصحیح من سیرة النبی9، جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق؛
- الطبقات الكبری، محمد بن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1418ق؛
- العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، محمد الفأسی (م.832ق.) به كوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛
- مرآة الحرمین، ابراهیم رفعت باشا (م.1353ق.)، قم، المطبعة العلمیه، 1344ق؛
- المعالم الاثیره، محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق؛
- المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ابن الجوزی (م.597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
- موسوعة مرآة الحرمین الشریفین، ایوب صبری باشا (م.1290ق.)، القاهره، دار الآفاق العربیه، 1424ق؛