|
|
(۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|ماه=[[تیر]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۴۰۰]]|کاربر=Ahmad }} | | {{ناوبری عمودی اربعین}} |
| | '''زیارت اربعین''' به [[زیارت امام حسین(ع)]] در [[روز اربعین]] (بیستم صفر) گفته میشود که در کتابهای کهن راهنمای دعا و زیارت سفارش شده است. زیارتنامهای از [[امام صادق(ع)]] برای زیارت امام حسین(ع) در این روز نقل شده است. در روایتی که از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است زیارت اربعین از نشانههای مومن شمرده شده است. |
|
| |
|
| [[رده:مقالههای در حال ویرایش]]
| | بزرگداشت روز بیستم صفر و زیارت امام حسین(ع) در این روز، آیینی کهن نزد شیعیان است. بسیاری از [[شیعیان]] هر ساله در این روز مسیرهای مشخصی را به سمت [[حرم امام حسین(ع)]] [[پیادهروی اربعین|پیادهروی]] میکنند. |
| | |
| بر اساس روايتي از حضرت [[امام حسن عسکري]](ع)، بزرگ داشتن روز اربعین و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین ع در آن روز يکي از پنج علامت مومن به شمار آمده است.<ref>مفید، المزار، ص53؛ طوسی، مصباح المتهجد، صص787 و 788؛ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص215؛ ابن طاووس، الاقبال ، ج3، ص100. قاضي طباطبائي، تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا7، ص390 به بعد.</ref> ارادتمندان حضرت امام حسين(ع)، بر همين اساس و بنا به دستورالعملي که امام صادق(ع) به صفوان جمال تعليم داد،<ref>مصباح المتهجد، ص788 ـ 789؛ طوسي، تهذيب الاحکام، ج6، ص112ـ 113؛ اقبال الاعمال، ج3، ص101 ـ 103؛ مجلسي، بحار الانوار، ص331 ـ 332.</ref> همواره به زيارت آن حضرت در روز اربعین مبادرت می ورزیدند. در طول یک قرن گذشته بویژه در سالهاي اخير، زیارت اربعين امام حسین(ع)، به صورت برپايي راهپيمايي بزرگ با حضور مسلمانان و آزاديخواهان کشورهاي مختلف، با هدف دفاع از اهداف والاي حضرت اباعبدالله الحسين(ع)، برگزار می شود و به پديده شگفتانگيز و بيسابقهاي در دوران معاصر تبديل شده است. <br />
| |
|
| |
|
| ==فضیلت زیارت اربعین== | | ==فضیلت زیارت اربعین== |
| اربعين حسيني به معناي چهلمين روز شهادت حضرت اباعبدالله الحسين(ع) (بيستم صفر) است. در روايتي از امام صادق(ع)، به زیارت امام حسین در این روز، سفارش شده و زیارتنامهای بیان شده است.<ref>''مصباح المتهجد''، ص788؛ ''تهذيب الاحکام''، ج6، ص113.</ref>
| | اربعین حسینی (بیستم صفر) به معنای چهلمین روز شهادت [[امام حسین(ع)]] است. در روایتی از [[امام صادق(ع)]]، به [[زیارت امام حسین(ع)]] در این روز، سفارش و زیارتنامهای بیان شده است.<ref>''مصباح المتهجد''، ص788؛ ''تهذیب الاحکام''، ج6، ص113.</ref> |
| | |
| امام حسن عسکري(ع) زيارت اربعين را از نشانههاي مؤمن دانسته است.<ref>تهذيب الأحكام، ج6، ص52</ref> شيخ طوسي در کتاب ''مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، نوشته است:'' «زيارت امام حسين(ع) در این روز مستحب است و آن، همان زيارت اربعين است.»<ref>''مصباح المتهجد''، ج2، ص788. اين روايت در ''تهذيب الأحكام''، ج6، ص52 نيز آمده است. </ref>
| |
| | |
| پس از شيخ طوسي، بسياري از علما نيز به استناد دو روايت صفوان و روايت امام حسن عسکري(ع) قائل به استحباب و فضيلت زيارت اربعين شدهاند.<ref>''مناقب آل أبي طالب''، ج4، ص77؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589.
| |
| | |
| [[ویژه:ردهها|ردهها]]</ref> همچنين سيد بن طاووس به سخن شيخ طوسي استناد کرده و زيارت اربعين را داراي فضيلت دانسته است.<ref>''اقبال الاعمال''، ج2، ص589. </ref> <br />
| |
| ==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین==
| |
| بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعين امام حسين(ع)، جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر(ص) و عطيه عوفي بودهاند. عطیه کوفی ماجرای این زیارت را چنين بيان کرده است: «به همراه جابر بن عبدالله انصاري، به منظور زيارت قبر امام حسين(ع)، وارد کربلا شديم. جابر نزديک شريعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهاي نيکو پوشيد... . سپس [با پاي پياده] به طرف قبر مطهر، حرکت کرديم. جابر هيچ قدمي را برنميداشت، مگر اينکه ذکر خدا ميگفت تا به نزديک قبر رسيديم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش کرد. من مقداري آب به صورتش پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين». سپس گفت: «حَبِيبٌ لَا يُجِيبُ حَبِيبَه»؛ «اي دوست، چرا جواب دوستت را نميدهي؟» بعد به خودش گفت: «چگونه ميتواني جواب دهي، درحاليکه رگهاي گلوي تو را بريدهاند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است. شهادت ميدهم که تو فرزند خاتم النبيين و سيدالمؤمنين... و پنجمين فرد از اصحاب کساء هستي... درود و سلام و رضوان الهي بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفي''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref>
| |
| ==فضیلت پیادهروی در زیارت اربعین==
| |
| <br />بدر منابع روايي شیعه، بابي مخصوص استحباب پيادهروي براي زيارت امام حسين ع وجود دارد؛ از جمله حُرِ عامِلي در ''وسايلالشيعة'' شش روايت را در يک باب گرد آورده است.<ref>''وسائل الشيعة''، ج14، ص439. </ref> محدث نوري نيز در کتاب ''مستدرک الوسايل''، بخشی را به این موضوع اختصاص داده و دو روايت نقل کرده است.<ref>مستدرك الوسائل، ج10، ص262.</ref> اين بحث را با چهار عنوان پيگيري ميکنيم:
| |
| | |
| 1. ارزش و فضيلت پيادهروي براي زيارت امام حسي<ref>'''يَحْفَظُهُ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ حَتَّى يَرُدَّهُ إِلَى أَهْلِهِ''' (همان، ص132). </ref>ن ع
| |
| | |
| برابر رواياتي از ائمه:، به ويژه حضرت امام صادق ع، پيادهروي براي زيارت امام حسين ع باعث نزول برکات الهي و آمرزش گناهان و اعتلاي رتبه معنوي انسان نزد پروردگار ميشود. در پرتو اين عرض ارادت به ساحت مقدس حضرت سيدالشهدا ع، زائران به عنوان حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بيت رسول مکرم اسلام ص محسوب ميگردند و براي آنان برائت از آتش جهنم نوشته ميشود.<ref>'''مَنْ أَتَاهُ مَاشِياً كَتَبَ الله لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً فَإِذَا أَتَاهُ وَكَّلَ الله بِهِ مَلَكَيْنِ يَكْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِيهِ مِنْ خَيْرٍ وَ لَا يَكْتُبَانِ مَا يَخْرُجُ مِنْ فِيهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَيْرَ ذَلِكَ فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا يَا وَلِيَّ اللهِ مَغْفُوراً لَكَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِهِ وَ اللهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَيْنِكَ أَبَداً وَ لَا تَرَاكَ وَ لَا تَطْعَمُكَ أَبَداً''' ''کامل الزيارات''، ص134. </ref>
| |
| | |
| زائر امام حسين ع وقتي از منزل بيرون رود، هر قدم او داراي قداست است تا به حرم حسين ع برسد؛ وقتي آنجا رسيد، خداوند به او ميفرمايد: «بنده من، از من بخواه تا به تو عطا کنم؛ دعا کن تا اجابت نمايم؛ از من بخواه تا بتو بدهم؛ حاجت بخواه تا برآورده نمايم و حق خداست که آنچه را که بذل نموده، عطا کند».<ref>''کامل الزيارات''، ص 132 </ref> خداوند نگهدار زائر امام حسين ع و خانوادهاش است تا وي از زيارت، نزد خانوادهاش بازگردد. به زائران ندا داده ميشود که شما پاکيزه شديد و پاکيزه است بهشت براي شما.<ref>'''أَلَا طِبْتُمْ وَ طَابَتْ لَكُمُ الْجَنَّةُ''' (همان، 135). </ref>
| |
| ==تاریخچه پیاده روی در اربعین حسینی==
| |
| <br />ورود جابر به کربلا در بسياري از کتب تاريخي و منابع روايي، که بحث زيارت امام حسين(ع) مطرح شده، آمده است؛ از جمله سيد بن طاووس (علي بن موسي بن جعفر، 668ق). در کتاب لهوف، بازگشت اهل بيت: به کربلا و همچنين دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده است'''.'''<ref>''اللهوف''، ترجمه فهري، ص195 و 196. </ref>
| |
| | |
| زيارت امام حسين(ع) (که در برخي موارد به صورت پيادهروي بود) از قرون و اعصار گذشته توسط مردم، به ويژه علماي بزرگ دين، تا زمان کنوني ادامه داشته است. حسين، نوه دختري ابوحمزه ثمالي، در آخرين روزهاي دولت بنياميه، به منظور زيارت امام حسين(ع)، با پاي پياده از کوفه به غاضريه آمد.<ref>'''وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِي مِنَ الْكُوفَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة'''. </ref> پس از زيارت امام حسين(ع) و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت، به سوي کوفه بازگشت.<ref>''اقبال الاعمال''، ج2، ص568؛ ''كامل الزيارات''، ص111 و 112؛ ''بحار الانوار''، ج98، ص57؛ امين، ''اعيان الشيعة''، ج4، ص303. </ref>
| |
| | |
| همچنين پس از آنکه قبر امام حسين(ع) با امر متوکل خراب شد<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص401. ''تتمة المنتهي''، ص241؛ </ref> و اين خبر به گوش زيد مجنون<ref>وي را زيد مجنون ميگفتند. ولي او صاحب عقلي كامل و نظريهاي عالي بود. وي بدين لحاظ به مجنون لقب يافت كه هر شخص عاقلي را مجاب مينمود و حجت هر شخص اديب را در هم ميشكست و هيچ وقت از جواب خسته، و از خطابه ملول نميشد ( ''بحار الانوار''، ج45، ص404). </ref> رسيد، وي که عالمي بزرگوار و ساکن مصر بود، هنگامي که
| |
| | |
| شنيد ساختمان قبر امام حسين(ع) تخريب، و محل آن را کشت و زرع کردهاند، بسيار غمگين شد و مصيبت امام حسين(ع) برايش تجديد گرديد. آنگاه درحاليکه پياده و حيران بود، از مصر خارج شد<ref>خَرَجَ مِنْ مِصْرَ مَاشِيا.</ref> و با طي مسافت طولاني وارد کوفه گرديد و با بهلول، که آن وقت در کوفه بود، ملاقات نمود و به وي سلام کرد. پس از آنکه همديگر را شناختند، بهلول علت بيرون آمدن زيد را از مصر پرسيد. وي علتش را جنايت متوکل اعلام کرد. آنگاه وي، همراه بهلول، به کربلا آمدند و قبر شريف حضرت امام حسين(ع) را زيارت کردند.<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص404. </ref>
| |
| | |
| <br />
| |
| | |
| ==سیره علما و بزرگان==
| |
| زيارت کربلا با پاي پياده، کم و بيش تا زمان مرحوم شيخ انصاري (1214- 1298ق). مرسوم بود.<ref>''نجم الثاقب''، ج1، ص25. </ref> ولي پس از درگذشت مرحوم شيخ مرتضي انصاري، زماني فرارسيد که پيادهروي نشانهاي از فقر بود و هر که پياده ميرفت، شخصي دني و فقير به چشم ميآمد. اما با وجود چنين تفکري، مرحوم محدث نوري، مؤلف کتاب ''مستدرک الوسايل'' (1254-1320ق). ، به آن اهتمام ورزيد. به ويژه عيد قربان به همراه اصحابش پياده به طرف کربلا حرکت ميکرد. در دومين سال، رغبت مردم و صالحان نسبت به زيارت پياده حرم امام حسين(ع)بيشتر شد؛ به گونهاي که در بعضي از سالها تا سي خيمه در راه برپا ميشد. شيخ آقابزرگ تهراني نقل ميکند: من در آخرين سال عمر با بركت آن جناب، در خدمت وي، پياده به كربلا مشرّف شدم و در بازگشت، مرحوم نوري= بر خلاف طبيعت هميشگي كه پياده مشرف ميشد و سواره باز ميگشت، پياده به نجف بازگشت و اين بدان دليل بود كه مرحوم ميرزا محمدمهدي بن مولي محمد صالح مازندراني كه نذر كرده بود، پياده به نجف مشرّف شود، از شيخ خواهش نمود كه در خدمت آن مرحوم باشد.<ref>''نجم الثاقب''، ج1، ص25 و 26. </ref>
| |
| | |
| همچنين عالمان بزرگي همچون مرحوم آخوند خراساني، که به همراه اصحابشان با پاي پياده به زيارت کربلا مشرف ميشدند، و مرحوم آقانجفي قوچاني که بارها پياده به زيارت حضرت اباعبدالله(ع) مشرف شدند، رسمشان بر اين منوال بود که با پاي برهنه اين راه پرمشقت را طي کنند. در يکي از اين سفرها، که در ايام نيمه شعبان بوده، تشنگي در ميان راه مشکلاتي براي آقا نجفي قوچاني به وجود ميآورد و کرامتي براي ايشات رخ ميدهد که بسيار شنيدني است.<ref>«بيست سال در نجف، برشهايي از خاطرات آقانجفي قوچاني»، ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره5، ص152. </ref> همچنين از مرحوم سيدمحسن امين عاملي، (م.1331ق). مؤلف کتاب ''اعيان الشيعة''، و شيخ محمدحسين غروي اصفهاني (م.1321ق). و ميرزاي نائيني (م. 1315ق). نيز نام برده شده که در اين مراسم شرکت کردند.<ref>«نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره 1، ص77. </ref>
| |
| | |
| با وارد شدن اتومبيل به منطقه، سفرهاي کارواني تعطيل، و زيارت با پاي پياده نيز به فراموشي سپرده شد. اما پس از مدتي، با اصرار آيتاللهالعظمي سيدمحمود شاهرودي1 در خصوص پياده رفتن به کربلا، دوباره مسئله پياده رفتن به کربلا، به عنوان يک سفر مقدس، رايج شد.<ref>زندگي و مبارزات آيتاللهالعظمي سيد محمود حسيني شاهرودي به روايت اسناد، ص41.</ref> معروف است که اين مرجع بزرگ، چهل سفر با پاي پياده به زيارت امام حسين7 تشرف يافت.<ref>«نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره 1، ص77. </ref>
| |
| | |
| علامه اميني= نيز فراوان به قصد زيارت سالار جوانان بهشت، براي کسب پاداش بيشتر، پياده راه را طي ميکرد. وي به همراه جمعي از مؤمنان و دوستان ويژه و خالص خود، مسير 78 کيلومتر راهِ کربلا را در طول سه روز يا بيشتر، پياده طي ميکرد و پس از رسيدن به کربلا، در حالي وارد حرم امام شهيد ميشد که اشک چشمانش بر گونههايش جاري بود و در زيارتها، حالات مخصوصي داشت که در غير او، نظيرش کمتر مشاهده ميشد... .<ref>''فرهنگ زيارت''، ص67. </ref>
| |
| | |
| آيةالله شهيد مدني با توجه به روحيات عارفانه و خصوصيات اخلاقي، قافله مخصوص داشت و بسياري از طلاب، از جمله مرحوم شيخعلي حجتي کرماني و مرحوم شيخاحمد کافي نيز وي را همراهي ميکردند. مرحوم آقاي شيخمحمدعلي حليمي کاشاني از مدرسه مرحوم آيةالله بروجردي1 حرکت ميکرد و آيةالله شهيد حاج آقا مصطفي خميني، همراه با آقاي اشکوري و آقاي سيدمحمد بجنوردي و برخي از افراد مسن معمولاً با اين قافله به کربلا مشرف ميشدند.<ref>«نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره 1، ص78 و 80. </ref>
| |
| | |
| امام موسي صدر، رهبر شيعيان لبنان، که در شهريور 1357 ربوده و ناپديد شد، يکي از شيفتگان مراسم پيادهروي از نجف به کربلا بود. آيةالله سيدمحمدعلي موحد ابطحي، يکي از عالمان بزرگ اصفهان، که در نجف با امام موسي صدر همبحث بود، غالباً با وي همراه بود.<ref>«نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره 1، ص78 و 80. </ref>
| |
| | |
| با توجه به اهتمام علما در خصوص پيادهروي براي زيارت امام حسين(ع)، سفر پياده تا کربلا به مرور در عراق گسترش پيدا کرد. زائران امام حسين(ع)، از کشورهاي مختلف، در مناسبتهاي ديني، به سمت کربلا حرکت کرده و با پاي پياده مسير شهرشان را تا کربلاي معلي ميپيمودند و در بين آن مناسبتها، پيادهروي اربعين از جايگاه ويژهاي برخوردار بود.
| |
| | |
| نويسنده کتاب ''ادب الطف''، در گزارشي از مراسم اربعين در کربلا، اجتماع در اين مراسم را به اجتماع مسلمانان در مکه تشبيه، و به حضور هيئتهاي عزاداري در آن اشاره کرده که برخي به ترکي، عربي، فارسي و اردو مرثيه ميخواندهاند. وي جمعيت راهپيمايان در مراسم اربعين را بيش از يک ميليون نفر تخمين زده است.<ref>''ادب الطف''، ج1، ص41 و 42.</ref>
| |
| | |
| <br />
| |
| | |
| ==ممانعت از زيارت امام حسين(ع) و پیاده روی برای آن==
| |
| شيعيان و دوستداران حسين بن علي(ع)، با هدف پيروي از فرامين اهل بيت عصمت و طهارت و الگوگيري از حرکت جابر بن عبدالله انصاري، در بسياري از مناسبتهاي سال، خصوصاً اربعين، به صورت متناوب با پاي پياده عازم زيارت امام حسين(ع) ميشدند. اين، سيره مستمره شيعه از زمان ائمه اطهار: بوده است که در عراق از هر طرف رو به کربلا آورده و به زيارت قبر مطهر امام حسين(ع) اهميت زيادي ميدادند؛ به ويژه شيعيان عراق، از زمان بنياميه و بنيعباس، در اين باره شهامت به خرج ميدادند و در زنده نگاه داشتن اين موضوع اهتمام زيادي داشتند.<ref>قاضي طباطبايي، ''تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا''7، ص1 و 2. </ref> علت اين همه تأکيد بر انجام زيارت، آن هم به صورت پيادهروي، اين بود که حاکمان سفاک و خونريز اموي و عباسي، شديداً از زيارت حضرت امام حسين(ع) جلوگيري ميکردند. بنا بر گزارشهاي تاريخي،<ref>''كامل الزيارات''، ص111 و 112؛ ''تاريخ کربلا و حائر الحسين''، ص73 ـ 76. </ref> در دوران بنياميه، راههاي کربلا از همه طرف در محاصره محافظان و نگهبانان مسلح قرار داشت که مانع رسيدن زائران به آنجا ميشدند. اما با اين وجود، شيعيان تشرف به بارگاه امام حسين(ع) را، ولو با پاي پياده، وظيفه خود ميدانستند؛<ref>''تاريخ کربلا و حائر الحسين''، ص73 ـ 76. </ref> براي نمونه، حسين، نوه دختري ابوحمزه ثمالي، در آخرين روزهاي دولت بنياميه، به منظور زيارت امام حسين(ع)، با پاي پياده از کوفه به غاضريه آمد، در شب جمعهاي غسل زيارت نمود،<ref>'''وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِي مِنَ الْكُوفَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة'''. </ref> در نيمههاي شب سه بار به سوي قبر مطهر حرکت کرد. اما از ترس مأموران، موفق به زيارت نشد. ناچار به ساحل فرات بازگشت و صبر کرد تا صبح طلوع کرد. آنگاه غسل نمود و روانه حائر حسيني شد و پس از زيارت امام حسين(ع) و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت به سوي کوفه بازگشت.<ref>''اقبال الاعمال''، ج2، ص568؛ ''كامل الزيارات''، ص111 و 112؛ ''بحار الانوار''، ج98، ص57؛ امين، ''اعيان الشيعة''، ج4، ص303. </ref>
| |
| | |
| علت جلوگيري از زيارت امام حسين(ع) توسط بنياميه اين بود که زيارت امام با سياست دولت بنياميه مغايرت داشت و حتي موجوديت آن دولت را، که با امام جنگيده و آن حضرت را کشته بود، تهديد ميکرد.<ref>''تاريخ كربلا و حائر الحسين''7، ص88. </ref>
| |
|
| |
|
| جلوگيري از زيارت، در اوايل دوران امام صادق(ع) و در زمان خلافت هشام بن عبدالملک، سختتر شد. اين سختگيري، به واسطه قيام زيد بن علي بن الحسين: و کشته شدن او، در سال 121 قمري صورت گرفت.<ref>''تاريخ النياحة علي الإمام الحسين بن علي''، ج1، ص131 </ref> پس از آن - چنانکه از روايت مسمع بن عبدالملک بصري<ref>''كامل الزيارات''، ص101 و 102. </ref> فهميده ميشود- عمال بنياميه، علاوه بر جلوگيري از زيارت، به مثله کردن و کشتن زائراني که به چنگ مزدوران ميافتادند نيز مبادرت ميکردند.<ref>''كامل الزيارات''، ص101 و 102. </ref>
| | [[امام حسن عسکری(ع)]] زیارت اربعین را از نشانههای مؤمن دانسته است.<ref>تهذیب الأحکام، ج6، ص52.</ref> [[شیخ طوسی]] در کتاب ''مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، زیارت امام حسین(ع) در این روز را مستحب دانسته و آن را همان زیارت اربعین شمرده است.''<ref>''مصباح المتهجد''، ج2، ص788. این روایت در ''تهذیب الأحکام''، ج6، ص52 نیز آمده است.</ref> پس از شیخ طوسی، بسیاری از عالمان نیز به استناد این دو روایت، قائل به استحباب و فضیلت زیارت اربعین شدهاند.<ref>''مناقب آل أبی طالب''، ج4، ص77؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589.</ref> |
| | {{بیشتر|اربعین}} |
|
| |
|
| اگر چه فشار بنياميّه، در پيشگيري از زيارت حائر مقدس،<ref>مراد از حائر، قبر حسين شهيد7 است. علت اينکه آن را حائر ناميدهاند اين است که وقتي متوكل قبر را ويران ساخت و شخم زد و آب به آنجا بست، آب به قبر نفوذ نکرد و در گرداگرد قبر حلقه زد. از آن زمان به بعد آنجا را حائر گفتند (ياقوت حموي، ''معجم البلدان''، ج2، ص208). </ref> هفتاد سال به طول انجاميد، با اين حال آنها نتوانستند کاري از پيش ببرند. دوستان اهل بيت: هرگز اين مزاحمتها را وقعي ننهادند و همواره زيارت امام حسين(ع) را به عنوان يک وظيفه انجام ميدادند.
| | ==جابر بن عبدالله، نخستین زائر اربعین== |
| | {{اصلی|اربعین}} |
| | بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، صحابی پیامبر(ص) و [[عطیه عوفی|عَطِیَّة بن سعد عَوفی]] محدّث شیعه بودهاند. |
|
| |
|
| جلوگيري از زيارت امام حسين(ع) در دوران هارون الرشيد (170-192) شدت گرفت. وي در اواخر عمر خود دستور داد کربلا را ويران سازند. اما مردم دست از زيارت نکشيدند؛ چنان از سوي شيعه و سني، استقبال زيادي به زيارت حسين(ع) صورت ميگرفت که باعثِ ترس هارون الرشيد شد. بر پايه روايتي، به والي کوفه- موسي بن عيسي- فرماني مبني بر خراب کردن قبر امام حسين(ع) فرستاد. وي نيز قبر را خراب کرد و در اطراف آن عمارتها ساخت و زمينهايش را به زير کشت و زراعت برد ...<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص390؛ قمي، ''تتمة المنتهي''، ص240. </ref>
| | جابر همراه عطیه در نخستین اربعینِ شهادت امام حسین(ع)، وارد کربلا شدند و قبر امام حسین(ع) و دیگر شهیدان کربلا را زیارت کردند.<ref name=":0">''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفی''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> جابر که آن زمان نابینا شده بود، پس از غسل در شریعه فرات، نزد قبر امام حسین(ع) رفت و از عطیه کوفی خواست دستش را روی قبر بگذارد.<ref name=":0">''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفی''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> |
|
| |
|
| اوج سختگيريها نسبت به زائران و اهانت به قبر امام حسين(ع)، در زمان متوکل عباسي بود. وي در مرزها کساني را گماشت که در کمين زائران امام حسين(ع) و راهنمايان زوار به محل قبرش مينشستند ... <ref>''تراث كربلا''، ص34. </ref>در طول سالهاي 236ـ 247 هجري، قبر شريف آن حضرت را مورد تعرض قرار داد. گروهي از لشکريانش قبر را احاطه کردند تا زائران به آن دسترسي نداشته باشند. او به افراد خود فرمان أکيد داده بود: «هرکس را يافتيد که قصد زيارت حسين(ع) داشت، او را بُکشيد».<ref>'''كلّ مَنْ وَجَدتموه يُريدُ زيارة الحسين فاقتلوه.''' ''بحار الانوار''، ج45، ص404 </ref> طبق روايتي، با امر متوکل، هفده مرتبه قبر امام حسين(ع) را خراب کردند.<ref>''تتمة المنتهي''، ص241؛ ''بحار الانوار''، ج45، ص401. </ref> منظور متوکل اين بود که نور خدا را خاموش، و آثار ذريه پيغمبر خدا(ص) را مخفي کند.
| | ==پیادهروی در زیارت اربعین== |
| | {{اصلی|پیادهروی اربعین}} |
| | بر پایه روایتی از کتاب [[کامل الزیارات (کتاب)|کاملالزیارات]]، کسی که پیاده به زیارت امام حسین میرود، در برابر هر گام، ثوابی برای او نوشته میشود و گناهی از او بخشوده میشود و درجهای بر درجاتش افزوده میشود.<ref>''کامل الزیارات''، ص134. </ref> |
| | در دیگر منابع روایی شیعه نیز، بابی مخصوص استحباب پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع) وجود دارد؛ از جمله کتاب وسائلالشیعة<ref>''وسائل الشیعة''، ج14، ص439. </ref> و مستدرک الوسائل.<ref>مستدرک الوسائل، ج10، ص262.</ref> شیعیان به ویژه شیعیان عراق از زمان ائمه، همواره در برخی از مناسبتهای سال، بهویژه اربعین، با پای پیاده عازم زیارت امام حسین(ع) میشدهاند.<ref>قاضی طباطبایی، ''تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا''7، ص1 و 2. </ref> |
|
| |
|
| با روي کار آمدن دولت بعث عراق، به ويژه در سالهاي 1979 تا 2003 ميلادي (1358 تا 1382 شمسي) که رئيس جمهور کشور عراق صدام بود، حکومت با اين مسئله به شدت برخورد ميکرد؛ به طوريکه بسياري از زائران پياده را اسير و اعدام کردند و اين مراسم مذهبي را به تعطيلي کشانيدند. هر چند برخي اخبار از پيادهروي مخفي مردم در زمان صدام حکايت دارد که گاهي به شهادت اين افراد منجر شده است. اين پيادهرويهاي پرشکوه، آن هم از طريق جاده غير رسمي کنار فرات، رنگ مبارزه و مخالفت با رژيم عراق هم به خود ميگرفت؛ چنانکه يک بار هم در ايام اربعين حسيني، در سال 1397ق، به درگيريهاي سخت ميان نيروهاي بعثي با انقلابيون شيعه و کاروانهاي زيارتي در طول راه و در حرم اباعبدالله الحسين7 انجاميد و کشتهها و مجروحان بسياري داد و به «اربعين خونين» معروف شد.<ref>''فرهنگ عاشورا''، ص206. </ref> نجف در آن سال (1397ق). بسيجکننده نيروي عظيم مردمي بود که از کنار مرقد اميرمؤمنان7، به راه افتاد و پس از چهار روز پيادهروي به کربلا رسيدند. نيروهاي رژيم بعثي عراق، چون به عجز و ناتواني خويش در مقابل اراده آهنين مردم پي بردند، بيدرنگ به توپ، تانک، هليکوپتر و کماندو متوسل شدند و از زمين و هوا، زائران حسيني را به گلوله و توپ بستند. در اين سال، حدود 250 هزار نفر در مراسم پيادهروي حاضر شده بودند که شمار زيادي از آنها به شهادت رسيدند و تعدادي دستگير و زنداني شدند؛ نه نفر را هم، به جرم اخلال در نظم و امنيت کشور، در ملأ عام اعدام کردند.<ref>اباذري، «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره1، ص86؛ به نقل از: صحتي، ''سيماي كربلا''، ص123. </ref> البته از تعداد شهداي حادثه سال 1397ق. (1356ش). اطلاع دقيقي در دست نيست، اما ميتوان گفت در اين اربعين خونين، هزاران مسلمان شيعه بيگناه به خاک و خون کشيده شدند...<ref>''مجموعه مقالات اربعين''، ص275، مقاله «نگاهي به برخي از حملات خونين به مراسم اربعين در دوره معاصر» محمدرضا زارع خورميزي. همچنين در اين زمينه ر.ک: مقاله آقاي عبدالرحيم اباذري در ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره1، ص86 ـ 88 و کتاب ''سيماي كربلا'' حريم حريت، ص101. </ref> | | ==متن زیارتنامه اربعین== |
| | {{نقل قول دوقلو |
| | | تیتر = |
| | | عنوان ستون راست = متن عربی |
| | | عنوان ستون چپ = ترجمه فارسی |
| | | السَّلامُ عَلَی وَلِی اللهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِی اللهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْكرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیك وَ ابْنُ وَلِیك وَ صَفِیك وَ ابْنُ صَفِیك الْفَائِزُ بِكرَامَتِك أَكرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِك مِنَ الْأَوْصِیاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیك لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَك مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَك وَ أَسْخَطَ نَبِیك، وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِك أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیك صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِك فِی طَاعَتِك دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما |
| | | خدایا من تو را شاهد میگیرم که من دوستم با آنانکه او را دوست دارند و دشمنم با آنانکه با او دشمناند، پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، گواهی میدهم که تو در صلبهای بلندمرتبه و رحمهای پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکیهایش تو را آلوده نکرد و از جامههای تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی میدهم که تو از ستونهای دین و پایههای مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی میدهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده و هدایت شدهای و گواهی میدهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانههای هدایت و دستگیره محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی میدهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و پایانهای کردارم و قلبم با قلبتان در صلح است و کارم پیرو کارتان میباشد و یاریام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایبتان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان. |
| | | السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ سَیدِ الْأَوْصِیاءِ أَشْهَدُ أَنَّك أَمِینُ اللهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَك وَ مُهْلِك مَنْ خَذَلَك وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَك وَ أَشْهَدُ أَنَّك وَفَیتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتَاك الْیقِینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَك وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَك وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِك فَرَضِیتْ بِهِ، اللهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُك أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّك كنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْك الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْك الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّك مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْكانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّك الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّكی الْهَادِی الْمَهْدِی وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِك كلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِكمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِكمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِكمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِكمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَكمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یأْذَنَ اللهُ لَكمْ فَمَعَكمْ مَعَكمْ لا مَعَ عَدُوِّكمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیكمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِكمْ وَ أَجْسَادِكمْ [أَجْسَامِكمْ] وَ شَاهِدِكمْ وَ غَائِبِكمْ وَ ظَاهِرِكمْ وَ بَاطِنِكمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ. |
| | | سلام بر ولی خدا و محبوبش، سلام بر دوست خدا و شریفش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش، سلام بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر آن دچار پریشانیها و کشته اشکها. خدایا من گواهی میدهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، حسینی که به کرامتت رسیده و او را به شهادت گرامی داشتی و به خوشبختی ویژهاش ساختی و به پاکی ولادت برگزیدی و او را آقایی از آقایان و پیشروی از پیشروان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی و میراثهای پیامبران را به او عطا کردی و او را از میان جانشینان، حجّت بر بندگانت قرار دادی و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالیکه بر ضدّ او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایهتر و پستتر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکافافکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین و سزاواران آتش را، پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت؛ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین و عذابشان کن عذابی دردناک. سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشینان، گواهی میدهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی، خوشبخت زیستی و ستوده درگذشتی و از دنیا رفتی گمگشته و مظلوم و شهید، گواهی میدهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده و نابودکننده کسانی که از یاریات دریغ ورزیدند و عذاب کننده کسانی که تو را کشتند و گواهی میدهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راهش به جهاد برخاستی تا آنکه مرگ به سویت آمد، پس خدا لعنت کند کسانی که تو را کشتند و به تو ستم کردند و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند. |
| | | شکل بندی تیتر = |
| | | شکل بندی عنوان ستون راست = |
| | | شکل بندی عنوان ستون چپ = |
| | | شکل بندی ستون راست = |
| | | شکل بندی ستون چپ = |
| | | ارتفاع = |
| | | رنگ حاشیه = |
| | }} |
|
| |
|
| در سالهاي بعد، اگرچه فضاي اختناق همچنان ادامه داشت، مراسم پيادهروي کمرنگ و پراکنده انجام ميگرفت. در شعبان سال 1411ق.، که مردم نجف تصميم گرفتند مراسم نيمه شعبان آن سال را در حرم حسيني برگزار کنند، به صورت فردي و جمعي، با پاي پياده به سوي کربلا به راه افتادند. اين در حالي بود که مأموران اطلاعات و امنيت عراق، تمام درهاي حرم را به روي زائران بستند؛ اين برخورد نادرست، اعتراض و خشم مردم را برانگيخت و موجي از جمعيت، که در پيشاپيش آنان جوانان مسلمان و خشمگين در حرکت بودند، دست به تظاهرات خياباني زدند و عليه رژيم بعثي، شعارهاي تندي سر دادند. اين حرکت، آغاز انتفاضه معروف ماه شعبان سال (1411ق/ 1991م). در کربلا و نجف و بعضي شهرهاي ديگر عراق، مثل بصره و ناصريه شد. قيام مردم و زائران حسيني، کنترل را از دست بعثيها گرفت و چند روز، شهرهاي نجف و کربلا در تصرف مردم بود. سپس رژيم بعثي عراق، با تمام قوا به دو شهر نجف و کربلا حمله کرد و با توپ و تانک، وارد صحن حرم حسيني شد و هزاران نفر را به خاک و خون کشيد.<ref>اباذري، «نگاهي به پيادهروي زائران حسيني»، ''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره1، ص86؛ به نقل از: صحتي، ''سيماي كربلا''، ص123. لازم به يادآوري است که عامل مستقيم کشتار مردم در انتفاضه شعبانيه سال 1411قمري. (1991م) حسن المجيد التكريتي معروف به «علي شيميايي» بود كه در طول جنگ تحميلي هشت ساله بارها مرتكب جنايت بر ضد ملتهاي عراق و ايران شده بود. وي پسرعموي صدام و از شخصيتهاي مهم حزب بعث عراق بود که مدتي وزارت دفاع عراق را بر عهده داشت و به عنوان عضو شوراي فرماندهي انقلابي، در تصميمگيريهاي مهم در زمان رياست جمهوري صدام شركت داشت و مأمور سركوب شورشهاي منطقهاي بود. (''فصلنامه فرهنگ زيارت''، شماره 3، ص102)</ref>
| |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
خط ۷۷: |
خط ۴۷: |
| {{برگرفتگی | | {{برگرفتگی |
| | پیش از لینک = کتاب | | | پیش از لینک = کتاب |
| | منبع = پیاده روی اربعین، فرصت ها، آسیب ها و توصیه ها. | | | منبع = ''پیادهروی اربعین، فرصتها، آسیبها و توصیهها''، |
| | پس از لینک = حافظ نجفی، مشعر ، قم 1398 ش | | | پس از لینک = نوشته حافظ نجفی |
| | | }} |
|
| |
|
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
| | ==مقالههای مرتبط== |
| | *[[اربعین]] |
| | *[[پیادهروی اربعین]] |
| | *[[پیادهروی جاماندگان اربعین]] |
|
| |
|
| [[رده:زیارت ؛ اربعین ، پیاده روی]] | | [[رده:زیارت امام حسین(ع)]] |
| | | [[رده:مقالههای تکمیلشده]] |
| [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | | [[رده:اربعین]] |