الرحلة العراقیة (محمد هارون): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:


==نویسنده==
==نویسنده==
سید محمد هارون حسینی زنگی پوری هندی (۱۲۹۲-۱۳۳۹ق)، فرزند عبدالحسین  و متولد زنگی‌پور، در ايالت اوتارپرداش، در شمال [[هند|هندوستان]] بوده است. او شاعر،{{یادداشت|او به دو زبان عربی و فارسی، شعر می‌سرود.}} تاریخ‌دان و یکی از عالمان [[شیعه]] [[هند]] بوده، از استادانی مانند حکیم مولوی محمد هاشم، مولانا سید علی حسین و مولانا علی جواد بهره برده و دانش آموخته دانشگاه پنجاب بوده است. برخی از فعالیت‌های او عبارتند از: تدریس در دانشگاه اوریانتال، دانشگاه دهلی، مدرسه امروهه و مدیریت روزنامه پیسه. محمد هارون، در ديره غازيخان با ميرزايي‌ها، [[مذهب حنفی|حنفى‌ها]] و [[وهابیت|وهابي‌ها]] مناظره‌هایی داشته و بیش از ۴۰ اثر نگاشته است؛ برخی از آن‌ها به این شرحند: فلسلفة المذهب،<ref>چاپ شده در لکهنو.</ref> اشاعة العلوم،<ref>به زبان اردو، چاپ شده توسط پیس.</ref> ابطال التناسخ،<ref>به زبان اردو، چاپ شده در لکنهو، بی نا، 1338ق.=1920م.</ref> امامة [[قرآن|القرآن]]،<ref>(چاپى)، لکنهو، بی نا، 1920. چاپ دیگر: لاهور، خواجه پریس، 40 صفحه. اردو؛ </ref> خصوصیات مذهب شیعه<ref>لاهور، امامیه مشن، 1961م، 31 صفحه. اردو</ref> الدرة الحائریة، السبحة الحسینیة و التحفة [[حائر|الحائریة]].<ref>مطلع انوار: احوال دانشوارن شیعه پاکستان و هند، ج۱، ص 634 و 635؛ زندگینامه محمد هارون زنگی پوری، کتاب‌شناسی عالم شیعه شبه قاره هند، الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۰.</ref>
سید محمد هارون حسینی زنگی پوری هندی (۱۲۹۲-۱۳۳۹ق)، فرزند عبدالحسین  و متولد زنگی‌پور، در ايالت اوتارپرداش، در شمال [[هند|هندوستان]] بوده است. او شاعر،{{یادداشت|او به دو زبان عربی و فارسی، شعر سروده است.}} تاریخ‌دان و یکی از عالمان [[شیعه]] [[هند]] بوده، از استادانی مانند حکیم مولوی محمد هاشم، مولانا سید علی حسین و مولانا علی جواد بهره برده و دانش آموخته دانشگاه پنجاب بوده است. برخی از فعالیت‌های او عبارتند از: تدریس در دانشگاه اوریانتال، دانشگاه دهلی، مدرسه امروهه و مدیریت روزنامه پیسه. محمد هارون، در ديره غازيخان با ميرزايي‌ها، [[مذهب حنفی|حنفى‌ها]] و [[وهابیت|وهابي‌ها]] مناظره‌هایی داشته و بیش از ۴۰ اثر نگاشته است؛ برخی از آن‌ها به این شرحند: فلسلفة المذهب،<ref>چاپ شده در لکهنو.</ref> اشاعة العلوم،<ref>به زبان اردو، چاپ شده توسط پیس.</ref> ابطال التناسخ،<ref>به زبان اردو، چاپ شده در لکنهو، بی نا، 1338ق.=1920م.</ref> امامة [[قرآن|القرآن]]،<ref>(چاپى)، لکنهو، بی نا، 1920. چاپ دیگر: لاهور، خواجه پریس، 40 صفحه. اردو؛ </ref> خصوصیات مذهب شیعه<ref>لاهور، امامیه مشن، 1961م، 31 صفحه. اردو</ref> الدرة الحائریة، السبحة الحسینیة و التحفة [[حائر|الحائریة]].<ref>مطلع انوار: احوال دانشوارن شیعه پاکستان و هند، ج۱، ص 634 و 635؛ زندگینامه محمد هارون زنگی پوری، کتاب‌شناسی عالم شیعه شبه قاره هند، الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۰.</ref>
==زمان سفر و نگارش==
==زمان سفر و نگارش==
محمد هارون، در 9 جمادی‌الاولی 1328ق. (۲۸ اردیبهشت 1289ش) از [[هند]]، برای [[زیارت]] [[عتبات عالیات]] به [[عراق]] رفته<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۲ و 105.</ref> و پس از بازگشت به زادگاهش، حسین آباد{{یادداشت|حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی هند است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به اهل بیت(ع) بودند. این سامان، در برخی دوره‌ها حاکمانی فارس یا وابسته به فارس‌ها داشته‌اند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر می‌سروده است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.</ref>}} نگارش سفرنامه رحلة عراقیة را آغاز کرده است. او در روزهای پایانی شوال 1329ق. نگارش آن را آغاز و در 26 ذی القعده همان سال به پایان رسانده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳.</ref>
محمد هارون، در 9 جمادی‌الاولی 1328ق. (۲۸ اردیبهشت 1289ش) از [[هند]]، برای [[زیارت]] [[عتبات عالیات]] به [[عراق]] رفته<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۲ و 105.</ref> و پس از بازگشت به زادگاهش، حسین آباد{{یادداشت|حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی [[هند]] است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به [[اهل بیت(ع)]] بودند. این سامان، در برخی دوره‌ها حاکمانی فارس یا وابسته به فارس‌ها داشته‌اند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر می‌سروده است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.</ref>}} نگارش سفرنامه رحلة عراقیة را آغاز کرده است. او در روزهای پایانی شوال 1329ق. نگارش آن را آغاز و در 26 ذی القعده همان سال به پایان رسانده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳.</ref>


==محتوا==
==محتوا==
کتاب رحلة عراقیة، سفرنامه‌ای به زبان عربی است، که در سال ۱۳۲۹ق. پس از بازگشت نویسنده از [[عتبات عالیات]] نگاشته شده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳.</ref> برجسته‌ترین موضوعات این کتاب عبارتند از: برخی سیاست‌های [[انگلیس]] در [[عراق]]، چگونگی اداره [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]]،  بررسی گویش بومی عراق، معرفی بازار [[کربلا]]، معرفی عالمان آن دوره کربلا و [[نجف]].  
کتاب رحلة عراقیة، سفرنامه‌ای به زبان عربی است، که در سال ۱۳۲۹ق. پس از بازگشت نویسنده از [[عتبات عالیات]] نگاشته شده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳.</ref> برجسته‌ترین موضوعات این کتاب عبارتند از: برخی سیاست‌های [[انگلیس]] در [[عراق]]، چگونگی اداره [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]]،  بررسی گویش بومی عراق، معرفی بازار [[کربلا]]، معرفی عالمان آن دوره کربلا و [[نجف]].  


این سفرنامه، با اهمیت سفر از دیدگاه [[اسلام]]، ارزش [[زیارت]] [[امام حسین(ع)]] و شرافت کربلا آغاز شده و به رؤیایی از نویسنده پرداخته که سبب سفر او به کربلا شده است.{{یادداشت|او در این رؤیا امام جواد(ع) را دیده و از شوق دیدار و هیبت و بزرگی او، نتوانسته سخنی بگوید. نویسنده، سر دیدن این رؤیا را سفر به عتبات عالیات دانسته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۷ و ۳۸.</ref>}} سفر از حسین‌آباد{{یادداشت|حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی هند است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به اهل بیت(ع) بودند. این سامان، در برخی دوره‌ها حاکمانی فارس یا وابسته به فارس‌ها داشته‌اند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر می‌سروده است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.</ref>}} آغاز شده، به [[بمبئی]] و از راه دریا به [[بوشهر]] رسیده است. پس از درنگی کوتاه در بوشهر، سفر از راه دریا به سوی [[بصره]] ادامه یافته و نویسنده در بصره برای ورود به خاک عراق قرنطینه شده است.{{یادداشت|در این بخش، بر پایه حدیثی از امام علی(ع)، به مذمت از بصره پرداخته است. به باور نویسنده، اکنون نیز تاجران یهودی در بصره فراوان و تاجران ایرانی اندک‌اند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۶.</ref>}}  پس از آن، از [[نهر دجله|رود دجله]] به [[بغداد]] رفته و [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] را زیارت کرده، به [[سامراء|سامرا]] رفته و [[حرم عسکریین(ع)|حرم امامان هادی(ع)، عسکری(ع)]] و وضعیت [[شیعه|شیعیان]] سامرا را کم‌رونق‌تر از دوره [[میرزای شیرازی]] دانسته است.{{یادداشت|اما الان وضعیت مانند دوره میرزای شیرازی بزرگ نیست؛ به جهت آنکه شماری از طلبه‌ها و فاضلان پس از درگذشت وی، از سامراء کوچ کرده‌اند و نیز وضعیت
این سفرنامه، با اهمیت سفر از دیدگاه [[اسلام]]، ارزش [[زیارت]] [[امام حسین(ع)]] و شرافت کربلا آغاز شده و به رؤیایی از نویسنده پرداخته که سبب سفر او به کربلا شده است.{{یادداشت|او در این رؤیا [[امام جواد(ع)]] را دیده و از شوق دیدار و هیبت و بزرگی او، نتوانسته سخنی بگوید. نویسنده، سرّ دیدن این رؤیا را سفر به عتبات عالیات دانسته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۷ و ۳۸.</ref>}} سفر از حسین‌آباد{{یادداشت|حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی هند است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به [[اهل بیت(ع)]] بودند. این سامان، در برخی دوره‌ها حاکمانی فارس یا وابسته به فارس‌ها داشته‌اند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر می‌سروده است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.</ref>}} آغاز شده، به [[بمبئی]] و از راه دریا به [[بوشهر]] رسیده است. پس از درنگی کوتاه در بوشهر، سفر از راه دریا به سوی [[بصره]] ادامه یافته و نویسنده در بصره برای ورود به خاک عراق قرنطینه شده است.{{یادداشت|در این بخش، بر پایه حدیثی از [[امام علی(ع)]]، به مذمت از بصره پرداخته است. به باور نویسنده، اکنون نیز تاجران [[یهود|یهودی]] در بصره فراوان و تاجران [[ایران|ایرانی]] اندک‌اند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۶.</ref>}}  پس از آن، از [[نهر دجله|رود دجله]] به [[بغداد]] رفته و [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] را زیارت کرده، به [[سامراء|سامرا]] رفته و [[حرم عسکریین(ع)|حرم امامان هادی(ع)، عسکری(ع)]] و وضعیت [[شیعه|شیعیان]] سامرا را کم‌رونق‌تر از دوره [[میرزای شیرازی]] دانسته است.{{یادداشت|اما الان وضعیت مانند دوره میرزای شیرازی بزرگ نیست؛ به جهت آنکه شماری از طلبه‌ها و فاضلان پس از درگذشت وی، از سامراء کوچ کرده‌اند و نیز وضعیت نابسامان ایران باعث شده وجوهات و نذورات کمتر روانه سامراء شود. گرچه در این عصر میرزا محمدتقی شیرازی (1256 – 1338ق) جای استاد را گرفته، اما شماری از طلبه‌ها با وجود علم و فضل وی، این شهر را ترک کرده‌اند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۷.</ref>}} نویسنده در این بخش، شعر ابن حجر را که نقد باور شیعیان درباره [[سرداب غیبت|سرداب]] سامرا است، با شعر پاسخ داده است. در فصل پَسین، در راه سامرا به کربلا، از امنیتی که انگلستان در عراق ایجاد کرده و از آزادی مذهبی که به شیعیان داده تقدیر کرده است.{{یادداشت|نویسنده بر این باور است که انگلیسی‌ها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریص‌اند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای [[دوره عثمانی|حکومت عثمانی]] بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانسته‌اند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که سیاست‌های انگلستان آشکار شد.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۹.</ref>}} در حرم امام حسین(ع) (پایان جمادی‌الثانی ۱۳۲۸ق)، شلوغی پیرامون ضریح، حضور [[زائر|زائران]] از بیشتر کشورهای دنیا و زیارت شب‌های جمعه نگاه نویسنده را جلب کرده است. در فصلی جداگانه، چگونگی روشنایی حرم توضیح داده شده؛ از جمله شمع‌های بزرگی که فتیله آن نزدیک به ۱ متر و درازای شمع به اندازه قد انسان بوده است.{{یادداشت|نویسنده بر این باور است که انگلیسی‌ها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریص‌اند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای حکومت عثمانی بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانسته‌اند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که جنایت‌های انگلستان آشکار شد.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۱۶؛ گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۰ و ۱۱۱.</ref>}} فصلی از این سفرنامه، به واژه‌ها و گویش بومی عراق اختصاص یافته است{{یادداشت|نویسنده از تحریف بسیار در زبان عربی فصیح در عراق خبر داده و فهم گویش آنان را برای بیگانه سخت‌تر از زبان جن دانسته است. به گزارش وی، کسی که در عراق به زبان عربی فصیح صحبت کند، مورد تمسخر آنان قرار می‌گیرد.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۱</ref>}} و فصلی به معرفی بازار کربلا، کالاهای آن، پول‌ها و وزن‌های رایج آن پرداخته است.{{یادداشت|به گزارش نویسنده، بیشتر پول‌ها، عثمانی و ایرانی بوده و وزن‌های رایج شش نخود، دهم،‌ مثقال، اوقیه، حق، من، وزنه و تغار بوده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۲۵-۱۲۹.</ref>}} فصلی با عنوان «فی عجائب کربلاء»، به نکته‌هایی پرداخته که از دید نویسنده جزو شگفتی‌های کربلا است. مانند اینکه نرخ کالاها هنگام بسیاری و کمیِ زائران، یکسان است. از دیگر شگفتی‌های کربلا در باور نویسنده فراوانی کالاها در روزهای شلوغ، فراوانی آب آشامیدنی با وجود کمبود منابع آبی، جاداری حرم با وجود مساحت کم، و امنیت زائران و مجاوران است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۳-۱۳۸.</ref> فصلی از کتاب به معرفی عالمان آن روز کربلا پرداخته شده، که عبارتند از: سید باقر طباطبائی (1274 – 1331ق)، [[سید اسماعیل صدر]] (1258 – 1338ق)، شیخ محمدحسین مازندرانی (۱۲۵۵-۱۳۰۹ق)،<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۴۹.</ref> سيد حسن كشميري حائري (۱۲۵۰-۱۳۲۸ق){{یادداشت|وی، پدربزرگ [[سید عبدالکریم کشمیری]] است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۵؛ الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۱.</ref>}} و محمدمهدی کشمیری حائری (۱۲۶۰-۱۳۳۹ق).<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۲.</ref> نویسنده در شهر نجف به ملاقات عالمانی مانند [[سید محمدکاظم طباطبایی]]  (۱۲۴۷-1337ق)، [[آخوند خراسانی]] (1255 – 1329ق) و [[سید هبة‌الدین شهرستانی]] (1301 – 1386ق) رفته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۸۱-۱۸۳.</ref>
نابسامان ایران باعث شده وجوهات و نذورات کمتر روانه سامراء شود. گرچه در این عصر میرزا محمدتقی شیرازی (1256 – 1338ق) جای استاد را گرفته، اما شماری از طلبه‌ها با وجود علم و فضل وی، این شهر را ترک کرده‌اند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۷.</ref>}} نویسنده در این بخش، شعر ابن حجر را که نقد باور شیعیان درباره [[سرداب غیبت|سرداب]] سامرا است، با شعر پاسخ داده است. در فصل پَسین، در راه سامرا به کربلا، از امنیتی که انگلستان در عراق ایجاد کرده و از آزادی مذهبی که به شیعیان داده تقدیر کرده است.{{یادداشت|نویسنده بر این باور است که انگلیسی‌ها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریص‌اند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای حکومت عثمانی بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانسته‌اند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که جنایت‌های انگلستان آشکار شد.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۹.</ref>}} در حرم امام حسین(ع) (پایان جمادی‌الثانی ۱۳۲۸ق)، شلوغی پیرامون ضریح، حضور [[زائر|زائران]] از بیشتر کشورهای دنیا و زیارت شب‌های جمعه نگاه نویسنده را جلب کرده است. در فصلی جداگانه، چگونگی روشنایی حرم توضیح داده شده؛ از جمله شمع‌های بزرگی که فتیله آن نزدیک به ۱ متر و درازای شمع به اندازه قد انسان بوده است.{{یادداشت|نویسنده بر این باور است که انگلیسی‌ها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریص‌اند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای حکومت عثمانی بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانسته‌اند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که جنایت‌های انگلستان آشکار شد.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۱۶؛ گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۰ و ۱۱۱.</ref>}} فصلی از این سفرنامه، به واژه‌ها و گویش بومی عراق اختصاص یافته است{{یادداشت|نویسنده از تحریف بسیار در زبان عربی فصیح در عراق خبر داده و فهم گویش آنان را برای بیگانه سخت‌تر از زبان جن دانسته است. به گزارش وی، کسی که در عراق به زبان عربی فصیح صحبت کند، مورد تمسخر قرار می‌گیرد.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۱</ref>}} و فصلی به معرفی بازار کربلا، کالاهای آن، پول‌ها و اوزان رایج آن پرداخته است.{{یادداشت|به گزارش نویسنده، بیشتر پول‌ها عثمانی و ایرانی بوده و اوزان رایج شش نخود، دهم،‌مثقال، اوقیه، حق، من، وزنه و تغار بوده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۲۵-۱۲۹.</ref>}} فصلی با عنوان «فی عجائب کربلاء»، به نکته‌هایی پرداخته که از دید نویسنده جزو شگفتی‌های کربلا است. مانند اینکه نرخ کالاها هنگام بسیاری و کمیِ زائران، یکسان است. از دیگر شگفتی‌های کربلا در باور نویسنده فراوانی کالاها در روزهای شلوغ، فراوانی آب آشامیدنی با وجود کمبود منابع آبی، جاداری حرم با وجود مساحت کم، و امنیت زائران و مجاوران است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۳-۱۳۸.</ref> فصلی از کتاب به معرفی عالمان آن روز کربلا پرداخته شده، که عبارتند از: سید باقر طباطبائی (1274 – 1331ق)، [[سید اسماعیل صدر]] (1258 – 1338ق)، شیخ محمدحسین مازندرانی (۱۲۵۵-۱۳۰۹ق)،<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۴۹.</ref> سيد حسن كشميري حائري (۱۲۵۰-۱۳۲۸ق){{یادداشت|وی، پدربزرگ سید عبدالکریم کشمیری است. <ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۵؛ الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۱.</ref>}} و محمدمهدی کشمیری حائری (۱۲۶۰-۱۳۳۹ق).<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۲.</ref> نویسنده در شهر نجف به ملاقات عالمانی مانند [[سید محمدکاظم طباطبایی]]  (۱۲۴۷-1337ق)، [[آخوند خراسانی]] (1255 – 1329ق) و [[سید هبة‌الدین شهرستانی]] (1301 – 1386ق) رفته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۸۱-۱۸۳.</ref>


==فهرست==
==فهرست==
خط ۷۱: خط ۷۰:
</blockquote>
</blockquote>


نویسنده، در آغاز و بین سفر، به فراخور برخی مکان‌ها یا رویدادها، شعر سروده و در سفرنامه درج کرده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۹، ۴۱، ۷۳، ۸۷، ۱۰۳.</ref> ۴ شعر او، به زبان فارسی سروده شده است؛ یکی ستایش [[امام علی(ع)]]،{{یادداشت|با این مطلع: شاهنشه و امام امم یا علی توئی/فخر مقام و بیت و حرم یا علی توئی<ref>تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۵۸.</ref>}} دیگری در ستایش [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]]{{یادداشت|با این مطلع: ولاى آل نبى فرضِ عين ميدانم/كه با عبادتِ حق تو امين ميدانم<ref>تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۶۳.</ref>}}و دو تای دیگر، آموزش اصول دین و نام [[امامان(ع)]] به کودکان مدرسة الحسینی در [[کربلا]] است.<ref>نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره ۱۴، ص۳۸۲-۳۸۵.</ref>
نویسنده، در آغاز و بین سفر، به فراخور برخی مکان‌ها یا رویدادها، شعر سروده و در سفرنامه درج کرده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۹، ۴۱، ۷۳، ۸۷، ۱۰۳.</ref> ۴ شعر او، به زبان فارسی سروده شده است؛ یکی ستایش [[امام علی(ع)]]،{{یادداشت|با این مطلع: شاهنشه و امام امم یا علی توئی/فخر مقام و بیت و حرم یا علی توئی<ref>تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۵۸.</ref>}} دیگری در ستایش [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]]{{یادداشت|با این مطلع: ولاى آل نبى فرضِ عين مي‌دانم/كه با عبادتِ حق تو امين مي‌دانم<ref>تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۶۳.</ref>}}و دو تای دیگر، آموزش اصول دین و نام [[امامان(ع)]] به کودکان مدرسة الحسینی در [[کربلا]] است.<ref>نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره ۱۴، ص۳۸۲-۳۸۵.</ref>


==چاپ==
==چاپ==
خط ۹۸: خط ۹۷:
{{کتاب‌شناسی عتبات عالیات}}
{{کتاب‌شناسی عتبات عالیات}}


[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]

نسخهٔ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۰۴


الرحلة العراقیة (محمد هارون)
پدید آورندگان
نویسنده محمد هارون هندی
تصحیح احمد محمدرضا الحائری
تاریخ نگارش سده چهاردهم هجری
محتوا
موضوع سفرنامه، زیارت، سیر سیاحت، عراق، عتبات عالیات
زبان عربی
نشر
تعداد جلد ۱
تعداد صفحات ۱۹۲
قطع رقعی
ناشر مکتبة العلامة ابن‌ فهد الحلی‌، مؤسسة الفکر الاسلامی‌
محل نشر کربلا و بیروت
تاریخ نشر ۱۴۳۳ق. (۱۳۹۱ش)
رده‌بندی کنگره ۳ ر ۲ ه / ،BP،۲۶۳

رحلة عراقیة، سفرنامه‌ای به زبان عربی و نوشته سید محمد هارون، از عالمان شیعه هند است، که گزارش سفر او از هند به عتبات عالیات در سال ۱۳۲۸ق. (۱۲۸۹ش) است. این کتاب، به بررسی جامعه عراق، سیاست‌های انگلیس در عراق، بازار کربلا، چگونگی اداره حرم امام حسین(ع) و معرفی عالمان کربلا و نجف پرداخته است. نثر ادبی و سروده‌های نویسنده به عربی و فارسی از ویژگی‌های این سفرنامه است. تصویر نسخه خطی آن را مجله الموسم، در سال 1413ق. چاپ کرده و در سال ۱۴۳۳ق. با تصحیح احمد محمدرضا الحائری، با حذف سروده‌های فارسی آن چاپ شده است.

نویسنده

سید محمد هارون حسینی زنگی پوری هندی (۱۲۹۲-۱۳۳۹ق)، فرزند عبدالحسین و متولد زنگی‌پور، در ايالت اوتارپرداش، در شمال هندوستان بوده است. او شاعر،[یادداشت ۱] تاریخ‌دان و یکی از عالمان شیعه هند بوده، از استادانی مانند حکیم مولوی محمد هاشم، مولانا سید علی حسین و مولانا علی جواد بهره برده و دانش آموخته دانشگاه پنجاب بوده است. برخی از فعالیت‌های او عبارتند از: تدریس در دانشگاه اوریانتال، دانشگاه دهلی، مدرسه امروهه و مدیریت روزنامه پیسه. محمد هارون، در ديره غازيخان با ميرزايي‌ها، حنفى‌ها و وهابي‌ها مناظره‌هایی داشته و بیش از ۴۰ اثر نگاشته است؛ برخی از آن‌ها به این شرحند: فلسلفة المذهب،[۱] اشاعة العلوم،[۲] ابطال التناسخ،[۳] امامة القرآن،[۴] خصوصیات مذهب شیعه[۵] الدرة الحائریة، السبحة الحسینیة و التحفة الحائریة.[۶]

زمان سفر و نگارش

محمد هارون، در 9 جمادی‌الاولی 1328ق. (۲۸ اردیبهشت 1289ش) از هند، برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفته[۷] و پس از بازگشت به زادگاهش، حسین آباد[یادداشت ۲] نگارش سفرنامه رحلة عراقیة را آغاز کرده است. او در روزهای پایانی شوال 1329ق. نگارش آن را آغاز و در 26 ذی القعده همان سال به پایان رسانده است.[۹]

محتوا

کتاب رحلة عراقیة، سفرنامه‌ای به زبان عربی است، که در سال ۱۳۲۹ق. پس از بازگشت نویسنده از عتبات عالیات نگاشته شده است.[۱۰] برجسته‌ترین موضوعات این کتاب عبارتند از: برخی سیاست‌های انگلیس در عراق، چگونگی اداره حرم امام حسین(ع)، بررسی گویش بومی عراق، معرفی بازار کربلا، معرفی عالمان آن دوره کربلا و نجف.

این سفرنامه، با اهمیت سفر از دیدگاه اسلام، ارزش زیارت امام حسین(ع) و شرافت کربلا آغاز شده و به رؤیایی از نویسنده پرداخته که سبب سفر او به کربلا شده است.[یادداشت ۳] سفر از حسین‌آباد[یادداشت ۴] آغاز شده، به بمبئی و از راه دریا به بوشهر رسیده است. پس از درنگی کوتاه در بوشهر، سفر از راه دریا به سوی بصره ادامه یافته و نویسنده در بصره برای ورود به خاک عراق قرنطینه شده است.[یادداشت ۵] پس از آن، از رود دجله به بغداد رفته و امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) را زیارت کرده، به سامرا رفته و حرم امامان هادی(ع)، عسکری(ع) و وضعیت شیعیان سامرا را کم‌رونق‌تر از دوره میرزای شیرازی دانسته است.[یادداشت ۶] نویسنده در این بخش، شعر ابن حجر را که نقد باور شیعیان درباره سرداب سامرا است، با شعر پاسخ داده است. در فصل پَسین، در راه سامرا به کربلا، از امنیتی که انگلستان در عراق ایجاد کرده و از آزادی مذهبی که به شیعیان داده تقدیر کرده است.[یادداشت ۷] در حرم امام حسین(ع) (پایان جمادی‌الثانی ۱۳۲۸ق)، شلوغی پیرامون ضریح، حضور زائران از بیشتر کشورهای دنیا و زیارت شب‌های جمعه نگاه نویسنده را جلب کرده است. در فصلی جداگانه، چگونگی روشنایی حرم توضیح داده شده؛ از جمله شمع‌های بزرگی که فتیله آن نزدیک به ۱ متر و درازای شمع به اندازه قد انسان بوده است.[یادداشت ۸] فصلی از این سفرنامه، به واژه‌ها و گویش بومی عراق اختصاص یافته است[یادداشت ۹] و فصلی به معرفی بازار کربلا، کالاهای آن، پول‌ها و وزن‌های رایج آن پرداخته است.[یادداشت ۱۰] فصلی با عنوان «فی عجائب کربلاء»، به نکته‌هایی پرداخته که از دید نویسنده جزو شگفتی‌های کربلا است. مانند اینکه نرخ کالاها هنگام بسیاری و کمیِ زائران، یکسان است. از دیگر شگفتی‌های کربلا در باور نویسنده فراوانی کالاها در روزهای شلوغ، فراوانی آب آشامیدنی با وجود کمبود منابع آبی، جاداری حرم با وجود مساحت کم، و امنیت زائران و مجاوران است.[۱۹] فصلی از کتاب به معرفی عالمان آن روز کربلا پرداخته شده، که عبارتند از: سید باقر طباطبائی (1274 – 1331ق)، سید اسماعیل صدر (1258 – 1338ق)، شیخ محمدحسین مازندرانی (۱۲۵۵-۱۳۰۹ق)،[۲۰] سيد حسن كشميري حائري (۱۲۵۰-۱۳۲۸ق)[یادداشت ۱۱] و محمدمهدی کشمیری حائری (۱۲۶۰-۱۳۳۹ق).[۲۲] نویسنده در شهر نجف به ملاقات عالمانی مانند سید محمدکاظم طباطبایی  (۱۲۴۷-1337ق)، آخوند خراسانی (1255 – 1329ق) و سید هبة‌الدین شهرستانی (1301 – 1386ق) رفته است.[۲۳]

فهرست

  1. المقدمة
  2. فی السفر الی المشهد الحسینی و ثوابه
  3. فی شرف ارض کربلاء
  4. سبب الزیارة
  5. الراحلة الدخانیة
  6. مدینة بومبای
  7. الطریق الی البصرة
  8. الی سامراء
  9. الطریق الی کربلاء
  10. وصف المناجاة و العبادة
  11. وصف اهالی کربلاء
  12. عمران کربلاء
  13. بناء الضریح المقدس
  14. انارة المرقد الطاهر
  15. ادارة الحرم المقدس
  16. الکیشوانیة
  17. اسواق کربلاء
  18. فی اللغات و اللهجة الدارجة
  19. فی عجائب کربلاء
  20. فی المرائی الحسینییة
  21. فی اصناف الوعاظ
  22. حوزة کربلاء
  23. فی الاجازات
  24. فی مشهد النجف

ویژگی‌ها

برگی از نسخه خطی: قصیده‌ای در ستایش امام علی(ع) که نویسنده آن را به فارسی سروده و با خط نستعلیق نگاشته است.

نثر کتاب، دارای آرایه‌های ادبی بوده و بیشتر متن، مسجع نگاشته شده است. برای نمونه، حال نویسنده پیش از آغاز سفر، هنگام بیماری، اینگونه توصیف شده است:

...إذ كنتُ ممتلئ الصَّدر مِنَ الهَمِّ و شرقاً بالغُصص، متململاً على الفراش كالطائر المحبوس في القفص، مبتلعاً بالجريض، مكتحلاً بالمَضِيْض، مفؤداً مكروباً، وجِلاً مرعوباً، تعِباً مكدوداً، لهفاناً مجهوداً، أضِجُّ إلى اللّه و أبكي، و أبثّ إليه حزني و أشتكي، فإنّه ليس المشتكى إلاّ إليه، ولا المعوّل لدى المِحنَة إلاّ عليه.[۲۴]

یکی از بخش‌های زیبای سفرنامه از دیدگاه ادبی، فصل وصف المناجاة و العبادة است. در این فصل به توصیف شب‌های جمعه حرم امام حسین(ع) پرداخته شده، از مناجات‌خوان حرم یاد شده که پس از گذشتن یک سوم شب بالای گلدسته رفته و شعری را می‌خوانده است. بخشی از متن به این شرح است:

...فإنّه كلّما مضى ثلثا اللّيل ارتقى المحيعل على المنارة، ونزعَ عنه شعار (ثياب) اللّيل و دِثاره، أخذَ ينشِدُ أبياتاً تُحيي ميتَ القلوب، و تُشفي الفؤاد المكروب، تبعث النفس على خلع الدَّعة، و تحدوها إلى ذكر مَن بيده ناصِيةُ الضّيق والسَّعة، توقِظ الرّقودَ على مِهاد الغفلة، و تُذكِّرهم أيّام المُهلة، وربّما يصرف عنانه إلى المناجاة، و يَعطف لسانه إلى المناداة، و كثيراً ما ينشد هذه الأبيات، التي هي أرقّ من ماء الحياة، و ألطف من نسيم الغداة[یادداشت ۱۲]

نویسنده، در آغاز و بین سفر، به فراخور برخی مکان‌ها یا رویدادها، شعر سروده و در سفرنامه درج کرده است.[۲۶] ۴ شعر او، به زبان فارسی سروده شده است؛ یکی ستایش امام علی(ع)،[یادداشت ۱۳] دیگری در ستایش امام کاظم(ع) و امام جواد(ع)[یادداشت ۱۴]و دو تای دیگر، آموزش اصول دین و نام امامان(ع) به کودکان مدرسة الحسینی در کربلا است.[۲۹]

چاپ

تصویر نسخه خطی این کتاب، در مجله الموسم، شماره 14، در 156 صفحه، در سال 1413ق. (1993م) منتشر شد.[۳۰]

این کتاب، با عنوان «الرحلة العراقیة، وصف ادبی و تاریخی للعتبات المشرقة فی العراق قبل اکثر من مائة عام»، با تصحیح احمد محمدرضا الحائری الاسدی، به صورت مشترک توسط مکتبة العلامة ابن‌ فهد الحلی‌ و مؤسسة الفکر الاسلامی‌، در کربلا و بیروت، در سال ۱۴۳۳ق. (۱۳۹۱ش/۲۰۱۲م) به چاپ رسیده است.[۳۱] در این چاپ، شعرهای فارسی نویسنده (نزدیک به ۱۲ صفحه از نسخه خطی)،[۳۲] بدون آگاه‌سازی خواننده، حذف شده‌‌اند.[یادداشت ۱۵] برخی واژه‌های عربی نیز، در این نسخه جا افتاده‌اند؛ مانند عبارت «سلام الله الاکبر» که در نسخه خطی در فصل سبب الزیارة، پس از عبارت «مولای السبط الاصغر» و پیش از مصرع «اذا ما طلبت المستجار من البلی» قرار گرفته،[۳۴] ولی در این چاپ نیامده است.[۳۵]

پیوند به بیرون

نسخه خطی الرحلة العراقیة.

پانوشت

  1. چاپ شده در لکهنو.
  2. به زبان اردو، چاپ شده توسط پیس.
  3. به زبان اردو، چاپ شده در لکنهو، بی نا، 1338ق.=1920م.
  4. (چاپى)، لکنهو، بی نا، 1920. چاپ دیگر: لاهور، خواجه پریس، 40 صفحه. اردو؛
  5. لاهور، امامیه مشن، 1961م، 31 صفحه. اردو
  6. مطلع انوار: احوال دانشوارن شیعه پاکستان و هند، ج۱، ص 634 و 635؛ زندگینامه محمد هارون زنگی پوری، کتاب‌شناسی عالم شیعه شبه قاره هند، الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۰.
  7. گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۲ و 105.
  8. گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.
  9. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳.
  10. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳.
  11. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۷ و ۳۸.
  12. گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.
  13. گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۶.
  14. گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۷.
  15. گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۹.
  16. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۱۶؛ گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۰ و ۱۱۱.
  17. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۱
  18. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۲۵-۱۲۹.
  19. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۳-۱۳۸.
  20. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۴۹.
  21. گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۵؛ الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۱.
  22. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۲.
  23. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۸۱-۱۸۳.
  24. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۲.
  25. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۰۲.
  26. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۹، ۴۱، ۷۳، ۸۷، ۱۰۳.
  27. تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۵۸.
  28. تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۶۳.
  29. نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره ۱۴، ص۳۸۲-۳۸۵.
  30. الموسم، شماره ۱۴، ص231–387.
  31. کتاب‌شناسی الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، پایگاه اطلاع‌رسانی کتابخانه‌های ایران.
  32. تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۵۸-۲۶۴ و ۳۸۲-۳۸۵.
  33. تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۵۴.
  34. تصویر نسخه خطی رحلة عراقیة، مجلة الموسم، شماره 14، ص۲۵۴.
  35. الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۹.
  1. او به دو زبان عربی و فارسی، شعر سروده است.
  2. حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی هند است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به اهل بیت(ع) بودند. این سامان، در برخی دوره‌ها حاکمانی فارس یا وابسته به فارس‌ها داشته‌اند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر می‌سروده است.[۸]
  3. او در این رؤیا امام جواد(ع) را دیده و از شوق دیدار و هیبت و بزرگی او، نتوانسته سخنی بگوید. نویسنده، سرّ دیدن این رؤیا را سفر به عتبات عالیات دانسته است.[۱۱]
  4. حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی هند است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به اهل بیت(ع) بودند. این سامان، در برخی دوره‌ها حاکمانی فارس یا وابسته به فارس‌ها داشته‌اند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر می‌سروده است.[۱۲]
  5. در این بخش، بر پایه حدیثی از امام علی(ع)، به مذمت از بصره پرداخته است. به باور نویسنده، اکنون نیز تاجران یهودی در بصره فراوان و تاجران ایرانی اندک‌اند.[۱۳]
  6. اما الان وضعیت مانند دوره میرزای شیرازی بزرگ نیست؛ به جهت آنکه شماری از طلبه‌ها و فاضلان پس از درگذشت وی، از سامراء کوچ کرده‌اند و نیز وضعیت نابسامان ایران باعث شده وجوهات و نذورات کمتر روانه سامراء شود. گرچه در این عصر میرزا محمدتقی شیرازی (1256 – 1338ق) جای استاد را گرفته، اما شماری از طلبه‌ها با وجود علم و فضل وی، این شهر را ترک کرده‌اند.[۱۴]
  7. نویسنده بر این باور است که انگلیسی‌ها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریص‌اند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای حکومت عثمانی بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانسته‌اند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که سیاست‌های انگلستان آشکار شد.[۱۵]
  8. نویسنده بر این باور است که انگلیسی‌ها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریص‌اند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای حکومت عثمانی بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانسته‌اند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که جنایت‌های انگلستان آشکار شد.[۱۶]
  9. نویسنده از تحریف بسیار در زبان عربی فصیح در عراق خبر داده و فهم گویش آنان را برای بیگانه سخت‌تر از زبان جن دانسته است. به گزارش وی، کسی که در عراق به زبان عربی فصیح صحبت کند، مورد تمسخر آنان قرار می‌گیرد.[۱۷]
  10. به گزارش نویسنده، بیشتر پول‌ها، عثمانی و ایرانی بوده و وزن‌های رایج شش نخود، دهم،‌ مثقال، اوقیه، حق، من، وزنه و تغار بوده است.[۱۸]
  11. وی، پدربزرگ سید عبدالکریم کشمیری است.[۲۱]
  12. مطلع شعر، «لَكَ الحَمْدُ يا ذا الجودِ والمَجد و العُلى/تباركتَ تُعطي مَن تشاء وتمنع» است. [۲۵]
  13. با این مطلع: شاهنشه و امام امم یا علی توئی/فخر مقام و بیت و حرم یا علی توئی[۲۷]
  14. با این مطلع: ولاى آل نبى فرضِ عين مي‌دانم/كه با عبادتِ حق تو امين مي‌دانم[۲۸]
  15. صفحه ۴۴ این چاپ، پس از مصرع «یفوح منه شذی الریحان و الأس»، شعرهای فارسی که در نسخه خطی موجودند،[۳۳] ذکر نشده‌ و حذف شده‌اند.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله گزارشی از سفر عالم شیعی هند سید محمدهارون زنگی‌پور به عتبات عالیات، علی احمدی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره بیست و ششم، بهار 1395، ص101 است.
  • پایگاه اطلاع‌رسانی کتابخانه‌های ایران.
  • زندگینامه محمد هارون زنگی پوری، مرتضی صدرالافاضل حسینی، ترجمه محمد هاشم، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد، ١٣٧۴ش.
  • مجلة الموسم، المرکز الوثائقی لتراث اهل البیت(ع)، العدد ۱۴، السنة ۱۴۱۳ق.
  • مطلع انوار: احوال دانشوران شیعه پاکستان و هند، مرتضی حسین صدر الافاضل، ترجمه محمد هاشم، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، مشهد، ۱۳۷۴ش.