خزاعه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
قبیله خزاعه از بزرگ‌ترین قبایل عرب [[قحطانی]] یا جنوبی (یمنی) است که در بخشی از [[یمن]] سکونت داشتند.  دربارة نسب و تبار آنان اختلاف بسیاری دیده می‌شود؛  عده‌ای نیای آنان را از [[عدنان]] می‌دانند و سلسله نسب آنان را چنین نقل می‌کنند: بَنو لُحَّیِ بن عامِرِبن قُمعَة بن اِلیاسِ­بن مُضرِبن نِزِارِبن مَعدِ بن عَدنان <ref>جمهرة الانساب العرب، ص7</ref> اما گروه کثیری، آنان را از تبار [[قَحطان]]<ref>الاعللام، ج2، ص348، الانباه علی قبائل الرواة، ص81-82، قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ج1، ص 98</ref> . و از فرزندان رَبیعه و أَفصی، پسران حارثة بن عَمرو بن عامرِ بن حارثَة بن إمرَیءالقِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان دانسته‌اند.<ref>الاصنام، ج2، ص116، قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ص244، معجم قبائل العرب، ج1، ص338</ref>
قبیله خزاعه از بزرگ‌ترین قبایل عرب [[قحطانی]] یا جنوبی (یمنی) است که در بخشی از [[یمن]] سکونت داشتند.  دربارة نسب و تبار آنان اختلاف بسیاری دیده می‌شود؛  عده‌ای نیای آنان را از [[عدنان]] می‌دانند و سلسله نسب آنان را چنین نقل می‌کنند: بَنو لُحَّیِ بن عامِرِبن قُمعَة بن اِلیاسِ­بن مُضرِبن نِزِارِبن مَعدِ بن عَدنان <ref>جمهرة الانساب العرب، ص7</ref> اما گروه کثیری، آنان را از تبار [[قَحطان]]<ref>الاعللام، ج2، ص348، الانباه علی قبائل الرواة، ص81-82، قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ج1، ص 98</ref> . و از فرزندان رَبیعه و أَفصی، پسران حارثة بن عَمرو بن عامرِ بن حارثَة بن إمرَیءالقِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان دانسته‌اند.<ref>الاصنام، ج2، ص116، قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ص244، معجم قبائل العرب، ج1، ص338</ref>


این قبیله دارای شاخه‌های زیادی است؛ مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: [[کَعب]]، [[سَعد]]، [[سَلول]]، [[عَدّی]]، [[حِزمر]]، [[حُبشیّه]]، [[حُلیل]]، [[قُمیر]]، [[مُلَیح]]، [[مُصطلق]]<ref>الاصنام، ج2، ص 120</ref>  
این قبیله دارای شاخه‌های زیادی است؛ مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: [[کَعب]]، [[سَعد]]، [[سَلول]]، [[عَدّی]]، [[حِزمر]]، [[حُبشیّه]]، [[حُلیل]]، [[قُمیر]]، [[مُلَیح]]، [[بنی‌مصطلق|مُصطلق]]<ref>الاصنام، ج2، ص 120</ref>  


==خزاعه قبل از اسلام==
==خزاعه قبل از اسلام==
خط ۵۲: خط ۵۲:


*  '''[[غزوه بدر]]:''' در این جنگ هشت نفر از قبیلة خزاعه بود شرکت داشتند<ref>المغازی، ج1، ص 155</ref> عده‌ای از آن‌ها جزء یاران [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، و عده‌ای نیز با مشرکان بودند. [[حَیسمان بن ایاس خزاعی]]  با مشرکان در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] شرکت کرد و نخستین کسی بود که خبر شکست [[قریش|قریشیان]] را به [[مکه]] برد. او نیز بعد [[اسلام]] آورد <ref>الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص131، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه،ج3، ص 116</ref> [[ذوالشمالین خزاعی]] از شهدای این جنگ بود.<ref>الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص 23</ref>
*  '''[[غزوه بدر]]:''' در این جنگ هشت نفر از قبیلة خزاعه بود شرکت داشتند<ref>المغازی، ج1، ص 155</ref> عده‌ای از آن‌ها جزء یاران [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، و عده‌ای نیز با مشرکان بودند. [[حَیسمان بن ایاس خزاعی]]  با مشرکان در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] شرکت کرد و نخستین کسی بود که خبر شکست [[قریش|قریشیان]] را به [[مکه]] برد. او نیز بعد [[اسلام]] آورد <ref>الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص131، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه،ج3، ص 116</ref> [[ذوالشمالین خزاعی]] از شهدای این جنگ بود.<ref>الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص 23</ref>
* '''[[غزوه احد|نبرد احد]]:''' خزاعی‌ها و [[بنی أسلم|أسلمی‌ها]] (شاخه‌ای از خزاعه) در [[غزوه احد|نبرد احد]] نقش داشتند. [[عمرو بن سالم خزاعی]] همراه گروهی از خزاعه، که چهار نفر بودند، ‌از [[مکه]] راه افتادند و به [[قریش]]، که در ذی‌طوی لشکر زده بودند، برخوردند. سپس این خبر را به [[پیامبر(ص)|پیامبر]] رساندند <ref>المغازی، ج1، ص 149</ref> هنگامی که [[پیامبر(ص)|پیامبر]] خدا در این جنگ جراحت برداشت،‌ [[ابوبرزه اسلمی]] سر آن حضرت را به دامن گرفت. [[پیامبر(ص)|پیامبر]] پس از بهبودی، وی را شناخت و برای او و خاندانش دعا کرد<ref>تاریخ مدینة الدمشق، ج62، ص94 و 96</ref>
* '''[[غزوه احد|نبرد احد]]:''' خزاعی‌ها و [[بنی‌اسلم|أسلمی‌ها]] (شاخه‌ای از خزاعه) در [[غزوه احد|نبرد احد]] نقش داشتند. [[عمرو بن سالم خزاعی]] همراه گروهی از خزاعه، که چهار نفر بودند، ‌از [[مکه]] راه افتادند و به [[قریش]]، که در ذی‌طوی لشکر زده بودند، برخوردند. سپس این خبر را به [[پیامبر(ص)|پیامبر]] رساندند <ref>المغازی، ج1، ص 149</ref> هنگامی که [[پیامبر(ص)|پیامبر]] خدا در این جنگ جراحت برداشت،‌ [[ابوبرزه اسلمی]] سر آن حضرت را به دامن گرفت. [[پیامبر(ص)|پیامبر]] پس از بهبودی، وی را شناخت و برای او و خاندانش دعا کرد<ref>تاریخ مدینة الدمشق، ج62، ص94 و 96</ref>
* '''[[جنگ خیبر]]:''' در این جنگ شاخه‌ای از قبیله خزاعه، به نام [[بنی أسلم|أسلم]]، همراه [[پیامبر(ص)|پیامبر]] حضور داشتندکه سرپرست ایشان [[بُریدة بن حصیب]] بود. <ref>المغازی، ج2، ص 660، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج5، ص 121</ref>
* '''[[جنگ خیبر]]:''' در این جنگ شاخه‌ای از قبیله خزاعه، به نام [[بنی‌اسلم|أسلم]]، همراه [[پیامبر(ص)|پیامبر]] حضور داشتندکه سرپرست ایشان [[بُریدة بن حصیب]] بود. <ref>المغازی، ج2، ص 660، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج5، ص 121</ref>
*  '''[[غزوه تبوک|جنگ تبوک]]:''' هنگامی که بازرگانان [[شام|شامی]] به [[مدینه]] آمدند و به [[پیامبر(ص)]] خبر دادند که [[هرقل]] به همراه سپاهی عظیم قصد حمله به [[مدینه]] را دارد، [[پیامبر(ص)|پیامبر]] هم اشخاصی را به قبایل  برای شرکت در جنگ اعزام کرد. [[بریدة بن حصیب]] را به قبیله [[أسلم]] فرستاد و [[بُدیل بن ورقاء]][[، عمرو بن سالم]] و [[بُسر بن سفیان]] را به قبیلة [[کعب بن عمرو]] اعزام کرد<ref>المغازی، ج3، 990</ref>
*  '''[[غزوه تبوک|جنگ تبوک]]:''' هنگامی که بازرگانان [[شام|شامی]] به [[مدینه]] آمدند و به [[پیامبر(ص)]] خبر دادند که [[هرقل]] به همراه سپاهی عظیم قصد حمله به [[مدینه]] را دارد، [[پیامبر(ص)|پیامبر]] هم اشخاصی را به قبایل  برای شرکت در جنگ اعزام کرد. [[بریدة بن حصیب]] را به قبیله [[أسلم]] فرستاد و [[بُدیل بن ورقاء]][[، عمرو بن سالم]] و [[بُسر بن سفیان]] را به قبیلة [[کعب بن عمرو]] اعزام کرد<ref>المغازی، ج3، 990</ref>
*  '''[[غزوه حنین]]:''' در این جنگ [[بنی‌أسلم]] از خزاعه دو پرچم داشتند که یکی همراه [[بریدة بن حصیب]] و دیگری همراه [[جندب بن اعجم]] بود.<ref>المغازی، ج3، ص 896</ref>
*  '''[[غزوه حنین]]:''' در این جنگ [[بنی‌أسلم]] از خزاعه دو پرچم داشتند که یکی همراه [[بریدة بن حصیب]] و دیگری همراه [[جندب بن اعجم]] بود.<ref>المغازی، ج3، ص 896</ref>
خط ۶۳: خط ۶۳:


===نقش خزاعه در فتح مکه===
===نقش خزاعه در فتح مکه===
نخستین عامل ظاهری فتح مکه با جنگ دو قبیله خزاعه و بنوبکر با همکاری قریش آغاز گردید و خزاعی‌ها از پیامبر که از همپیمانانشان بود، درخواست کمک کردند.  
نخستین عامل ظاهری [[فتح مکه]] با جنگ دو قبیله خزاعه و [[بنوبکر]] با همکاری [[قریش]] آغاز گردید و خزاعی‌ها از [[پیامبر(ص)|پیامبر]] که از همپیمانانشان بود، درخواست کمک کردند.  


هنگامی که دو سال از پیمان حدیبیه می‌گذشت، مردی از قبیله بنوبکر به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، بنی‌بکر در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد<ref>اعلام الوری، ج1، ص 215</ref>  بنی‌نقاثه، که از بنی‌بکر بودند، با اشراف قریش صحبت کردند که آنها را برای جنگ با بنی‌خزاعه از لحاظ تجهیزات جنگی و اسب‌های تیزرو و سلاح یاری دهند و آنها را کامل، مجهز کنند.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص 281</ref>
هنگامی که دو سال از پیمان [[صلح حدیبیه|حدیبیه]] می‌گذشت، مردی از قبیله [[بنوبکر]] به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، [[بنی‌بکر]] در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد<ref>اعلام الوری، ج1، ص 215</ref>  [[بنی‌نقاثه]]، که از [[بنی‌بکر]] بودند، با اشراف [[قریش]] صحبت کردند که آنها را برای جنگ با بنی‌خزاعه از لحاظ تجهیزات جنگی یاری دهند و آنها را کامل، مجهز کنند.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص 281</ref>


به این ترتیب قریش از آنان حمایت کرد و بنی بکر شبانه درحالی‌که قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، عمرو بن سالم، رئیس خزاعه، به همراه چهل نفر ـ که بدیل بن ورقاء نیز همراهشان بود ـ برای دادخواهی و طلب یاری به حضور پیامبر(ص) آمد و  یاری قریش به بنی‌نفاثه با سلاح و نیرو را به اطلاع پیامبر(ص) رساند<ref>المغازی، ج2، ص 789</ref> پیامبر  اعلام عمومی برای جنگ کردند، به تمامی مسلمانان در شهرها نامه نوشتند تا مردان آنها به مدینه بیایند. بعضی قبیله‌ها، از جمله قبیله اسلم که شاخه‌ای از خزاعه بود، به مدینه آمدند <ref>الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج8، ص 385</ref>سپس راهی مکه شدند، افراد قبیلة اسلم که چهارصد نفر بودند به همراه دو پرچم حرکت کردند که یکی را بریدة بن حصیب و دیگری را ناجیة بن اعجم حمل می‌کرد<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص 54</ref> ایشان هنگامی که مقابل ابوسفیان رسیدند، سه مرتبه تکبیر گفتند. سپس قبیله عمرو بن کعب که پانصد نفر بودند، عبور کردند و پرچمشان را بسر بن سفیان حمل می‌کرد. ایشان هم وقتی مقابل ابوسفیان رسیدند، سه بار تکبیر گفتند<ref>المغازی، ج2، ص 819</ref> . پرچم قبیله خزاعه را در این فتح، عمرو بن سالم حمل می‌کرد <ref>المغازی، ج2، ص 80</ref>
به این ترتیب [[قریش]] از آنان حمایت کرد و [[بنی بکر]] شبانه درحالی‌که قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، [[عمرو بن سالم]]، رئیس خزاعه، به همراه چهل نفر ـ که [[بدیل بن ورقاء]] نیز همراهشان بود ـ برای دادخواهی و طلب یاری به حضور [[پیامبر(ص)]] آمد و  یاری قریش به [[بنی‌نفاثه]] با سلاح و نیرو را به اطلاع [[پیامبر(ص)]] رساند<ref>المغازی، ج2، ص 789</ref> پیامبر  اعلام عمومی برای جنگ کردند، به تمامی مسلمانان در شهرها نامه نوشتند تا مردان آنها به [[مدینه]] بیایند. بعضی قبیله‌ها، از جمله قبیله [[بنی‌اسلم|اسلم]] که شاخه‌ای از خزاعه بود، به [[مدینه]] آمدند <ref>الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج8، ص 385</ref>سپس راهی [[مکه]] شدند، افراد قبیلة [[بنی‌اسلم|اسلم]] که چهارصد نفر بودند به همراه دو پرچم حرکت کردند که یکی را [[بریده بن حصیب|بریدة بن حصیب]] و دیگری را [[ناجیه بن اعجم|ناجیة بن اعجم]] حمل می‌کرد<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص 54</ref> ایشان هنگامی که مقابل [[ابوسفیان]] رسیدند، سه مرتبه [[تکبیر]] گفتند. سپس قبیله [[عمرو بن کعب]] که پانصد نفر بودند، عبور کردند و پرچمشان را [[بسر بن سفیان]] حمل می‌کرد. ایشان هم وقتی مقابل ابوسفیان رسیدند، سه بار [[تکبیر]] گفتند<ref>المغازی، ج2، ص 819</ref> . پرچم قبیله خزاعه را در این فتح، [[عمرو بن سالم]] حمل می‌کرد <ref>المغازی، ج2، ص 80</ref>


===خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل===
===خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل===
پیامبر خدا در محرم سال نهم <ref>عیون الاثر، ج2، ص 233</ref> بریدة بن حصیب أسلمی را برای دریافت زکات به سوی قبایل أسلم و غفار، و بُسر بن سفیان کعبی را به سوی بنی‌کعب از خزاعه اعزام فرمودند. در این زمان هنوز همه اعراب اسلام نیاورده بودند و مأموران زکات می‌ترسیدند که قبایل بر ایشان شمشیر بکشند.  گفته شده است  مأموران زکات در منطقه عسفان به خزاعی‌ها برخوردند و دستور دادند چهارپایان قبیله خزاعه را سرشماری کنند تا زکات بگیرند. بنی‌خزاعه زکات خود را از همه جا جمع کردند که بپردازند؛ اما قبیله بنی‌تمیم به این کار اعتراض کردند و مانع شدند. سپس آماده جنگ شدند. مأمورین به حضور پیامبر آمدند و خبر را به اطلاع او رساندند. بنی‌خزاعه هم، که از یاران رسول‌الله (ص) بودند، بر بنی‌تمیم هجوم آوردند و آنها را به این دلیل که فرستادگان پیامبر خدا را از گرفتن زکات اموال منع کردند از سرزمین خود بیرون راندند.<ref>المغازی، ج3، ص 973-975</ref>
پیامبر خدا در محرم سال نهم <ref>عیون الاثر، ج2، ص 233</ref> [[بریدة بن حصیب أسلمی]] را برای دریافت [[زکات]] به سوی قبایل [[بنی‌اسلم|أسلم]] و [[بنی‌غفار|غفار]]، و [[بُسر بن سفیان کعبی]] را به سوی [[بنی‌کعب]] از خزاعه اعزام فرمودند. در این زمان هنوز همه اعراب [[اسلام]] نیاورده بودند و مأموران [[زکات]] می‌ترسیدند که قبایل بر ایشان شمشیر بکشند.  گفته شده است  مأموران [[زکات]] در منطقه [[عسفان (چاه)|عسفان]] به خزاعی‌ها برخوردند و دستور دادند چهارپایان قبیله خزاعه را سرشماری کنند تا زکات بگیرند. بنی‌خزاعه زکات خود را از همه جا جمع کردند که بپردازند؛ اما قبیله [[بنی‌تمیم]] به این کار اعتراض کردند و مانع شدند. سپس آماده جنگ شدند. مأمورین به حضور [[پیامبر(ص)|پیامبر]] آمدند و خبر را به اطلاع او رساندند. بنی‌خزاعه هم، که از یاران [[رسول‌الله (ص)]] بودند، بر [[بنی‌تمیم]] هجوم آوردند و آنها را به این دلیل که فرستادگان [[پیامبر(ص)|پیامبر]] خدا را از گرفتن [[زکات]] اموال منع کردند از سرزمین خود بیرون راندند.<ref>المغازی، ج3، ص 973-975</ref>




برگرفته از «https://wikihaj.com/view/خزاعه»