مؤیدالدین محمد مقدادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
===چرایی انتخاب وی در خلافت عباسی===
نفوذ تشيع در دستگاه ادارى بنى‌عباس، به‌ويژه در اواخر حكومت اين سلسله، به اندازه‌اى بود كه عده‌اى از وزراى آنان از ميان شيعيانِ عالم، فاضل و مدير و مدبّر برگزيده شدند. اين ويژگى علاوه بر آن‌كه توانايى‌هاى مديريتى، مهارت‌هاى كارگزاران شيعه و تجارب ادارى آنان را به اثبات مى‌رساند، اين حقيقت را آشكار مى‌سازد كه دولت رو به زوال عباسى براى آن‌كه بتواند چند صباحى در برابر هجوم مغولان مقاومت كند، نظر شيعيان و اعتماد خواص اين مذهب را به سوى خود جلب مى‌كرد تا دست‌كم خيالش از درون قلمرو اسلامى راحت باشد و در ضمن با به‌كارگيرى اين انسان‌هاى سالم، خدوم و خوش‌كردار تا اندازه‌اى از مفاسدى كه به تشكيلات ديوانى راه يافته و آن را به سقوط نزديك‌تر كرده بود، جلوگيرى كند. در اواخر عهد عباسى، نام چند تن از وزيران شيعى در دستگاه خلافت را مى‌بينيم كه اين امر مى‌تواند از نشانه‌هاى اقتدار كمّى و كيفى شيعه آن روزگار در بغداد باشد.<ref name=":0">مؤید الدین محمد مقدادی و عمران مشهد کاظمین(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۴۴.</ref> اين وزيران در آن روزگار از مراكز تجمع شيعيان ايران از جمله عراق عجم (قم، رى، همدان و اصفهان) به بغداد رفته و غالباً در محله كرخ اين ديار ساكن شده بودند.<ref>محدث قمى، الكنى والالقاب، ص١٩٣-١٩۴، احمد رحيمى، گنجينه دانشوران، ص١٨٨.</ref> يكى از اين شخصيت‌ها «مؤيدالدين محمد مقدادى بغدادى قمى» است.<ref name=":0" />


==تبار==
==تبار==
نسب مؤيدالدين محمد مقدادی، به «مقداد بن اَسوَد كندى» مى‌رسد. مقداد، صحابى [[حضرت محمد(ص)]]<ref name=":1" /> و یار ویژه [[امام علی(ع)]] بود.<ref name=":2" /> وی از پيش‌گامان در [[اسلام]] و در زمره مهاجران به [[حبشه]] بوده و در غزوه‌هاى صدر اسلام، مانند [[غزوه بدر|بدر]]، [[غزوه احد|اُحُد]] و [[غزوه احزاب|خندق]] حضور داشت. مقداد را از تيراندازان ماهر در ميان ياران حضرت محمد(ص) معرفى كرده‌اند. وی، مردى بلندبالا، گندم‌گون و با موهايى پرپشت بوده، محاسن خود را با حنا خضاب مى‌كرد و چهره‌ای گيرا داشت. چشمانی بزرگ و ابروهایی پيوسته داشت.<ref name=":1">ابن‌اثير، اسدالغابه، ج۴، ص۴٠٩.</ref> پیامبر(ص) مقداد را یکی از چهار نفری دانست که خدا به او فرمان داده آن‌ها را دوست بدارد و خدا نیز آن‌ها را دوست دارد.{{یادداشت|حضرت محمد(ص): خداوند مرا فرمان داده است تا چهار نفر را دوست بدارم و مرا خبر داده‌اند كه خدا هم ايشان را دوست مى‌دارد. سه بار مكرر از پيامبر پرسيدند آنان چه كسانى هستند؟ پيامبر در هر نوبت فرمودند على(ع) از آنان مى‌باشد و در آخرين مرتبه فرمودند: ابوذر، مقداد و سلمان.}}<ref name=":2">محمدتقى تسترى، قاموس الرجال، ج٩، ص١١۴.</ref> مقداد در سال ٣٣ق، در ۷۰ سالگى در «جرف»، منطقه‌اى در يك فرسخى [[مدينه]] درگذشت. جنازه‌اش بر روى دست مسلمانان از جرف به مدينه انتقال داده شد و در آن جا دفن گرديد.<ref>ابن‌سعد واقدى، الطبقات، ج٣، ص١١۴.</ref>
مؤيدالدين محمد مقدادی، فرزند عبدالكريم،‌<ref name=":0">محمدحسين مظفر، تاريخ شيعه، ترجمه سيد محمدباقر حجتى، ص١۴۴.</ref> اصل او از قم<ref name=":4">هندوشاه نخجوانى، تجارب السلف، ص٣٣۶-٣٣٨.</ref> و به بغدادى و قمى نیز شهرت داشت.<ref name=":5" /> نسب وی، به «مقداد بن اَسوَد كندى»<ref name=":1" /> صحابى [[حضرت محمد(ص)]]<ref name=":1" /> و یار ویژه [[امام علی(ع)]] می‌رسید.<ref name=":2" /> مقداد از پيش‌گامان در [[اسلام]] و در زمره مهاجران به [[حبشه]] بوده و در غزوه‌هاى صدر اسلام، مانند [[غزوه بدر|بدر]]، [[غزوه احد|اُحُد]] و [[غزوه احزاب|خندق]] حضور داشت. او را از تيراندازان ماهر در ميان ياران حضرت محمد(ص) معرفى كرده‌اند. وی، مردى بلندبالا، گندم‌گون و با موهايى پرپشت بوده، محاسن خود را با حنا خضاب مى‌كرد و چهره‌ای گيرا، چشمانی بزرگ و ابروهایی پيوسته داشت.<ref name=":1">ابن‌اثير، اسدالغابه، ج۴، ص۴٠٩.</ref> پیامبر(ص) مقداد را یکی از چهار نفری دانست که خدا به او فرمان داده آن‌ها را دوست بدارد و خدا نیز آن‌ها را دوست دارد.{{یادداشت|حضرت محمد(ص): خداوند مرا فرمان داده است تا چهار نفر را دوست بدارم و مرا خبر داده‌اند كه خدا هم ايشان را دوست مى‌دارد. سه بار مكرر از پيامبر پرسيدند آنان چه كسانى هستند؟ پيامبر در هر نوبت فرمودند على(ع) از آنان مى‌باشد و در آخرين مرتبه فرمودند: ابوذر، مقداد و سلمان.}}<ref name=":2">محمدتقى تسترى، قاموس الرجال، ج٩، ص١١۴.</ref> مقداد در سال ٣٣ق، در ۷۰ سالگى در «جرف»، منطقه‌اى در يك فرسخى [[مدينه]] درگذشت. جنازه‌اش بر روى دست مسلمانان از جرف به مدينه انتقال داده شد و در آن جا دفن گرديد.<ref>ابن‌سعد واقدى، الطبقات، ج٣، ص١١۴.</ref>


==وزارت==
==وزارت==
پس از درگذشت ابوعبدالله محمد بن على، وزیر ناصرالدین خلیفه [[بنی‌عباس|عباسی]]، در سال ۵٩٠ق. مؤیدالدین محمد مقدادی که نائب وزیر بود، به وزارت رسید. ناصرالدین، سى‌وپنجمين خليفه عباسى، در سال ۶٢٢ق. درگذشت و فرزندش الظاهر بالله محمد، به خلافت رسید. وی بر پایه وصیت پدر و لیاقت‌های مؤیدالدین، او را در سمت وزارت ابقا کرد. اين خليفه، پس از یک سال خلافت، در ۶٢٣ق. درگذشته و فرزندش «ابوجعفر منصور مستنصربالله» خلافت حکومت عباسی را به دست آورد. مؤيدالدين همچنان در سمت خود باقى ماند. وی در تشكيلات عباسيان نفوذ به دست آورده، علويان و شيعيان را تحت حمايت خود قرار داد. او، ضيافت‌خانه‌هاى بسيارى در عراق پایه‌گزار کرده و در اعياد عطاياى فراوان به عالمان، مشايخ، امامان مساجد و واعظان می‌داد و نسبت به نیازمندان بسیار سخاوتمند بود.<ref>احمد رحيمى، گنجينه دانشوران، ص١٨٧و١٨٨، محدث قمى، تتمة المنتهى، ص١٨٧و١٨٨.</ref> ذهبى از اين وزير شيعى، به عنوان«نائب الوزارة الاماميه» ياد كرده است.<ref>ذهبى، تاريخ الاسلام، ج۴۴، ص٣۶۴.</ref>
مؤیدالدین محمد مقدادی، درآغاز در [[اصفهان]] خدمت دیوان می‌کرد، برای انجام رسالتی عازم [[بغداد]] شد و در این شهر در تشکیلات اداری نفوذ کرده و به سمت نیابت وزارت دست یافت.<ref name=":5" />  پس از درگذشت ابوعبدالله محمد بن على، وزیر ناصرالدین خلیفه [[بنی‌عباس|عباسی]]، در سال ۵٩٠ق. مؤیدالدین محمد مقدادی که نائب وزیر بود، به وزارت رسید.<ref name=":6" /> ناصرالدین، سى‌وپنجمين خليفه عباسى، در سال ۶٢٢ق. درگذشت و فرزندش الظاهر بالله محمد، به خلافت رسید. وی بر پایه وصیت پدر و لیاقت‌های مؤیدالدین، او را در سمت وزارت ابقا کرد. اين خليفه، پس از یک سال خلافت، در ۶٢٣ق. درگذشته و فرزندش «ابوجعفر منصور مستنصربالله» خلافت حکومت عباسی را به دست آورد. مؤيدالدين همچنان در سمت خود باقى ماند. وی در تشكيلات عباسيان نفوذ به دست آورده، [[علويان]] و [[شیعه|شيعيان]] را تحت حمايت خود قرار داد. او، ضيافت‌خانه‌هاى بسيارى در [[عراق]] پایه‌گزار کرده و در اعياد، عطاياى فراوان به عالمان، مشايخ، امامان مساجد و واعظان می‌داد و نسبت به نیازمندان بسیار سخاوتمند بود.<ref name=":6">احمد رحيمى، گنجينه دانشوران، ص١٨٧و١٨٨، محدث قمى، تتمة المنتهى، ص١٨٧و١٨٨.</ref> ذهبى از اين وزير شيعى، به عنوان«نائب الوزارة الاماميه» ياد كرده است.<ref>ذهبى، تاريخ الاسلام، ج۴۴، ص٣۶۴.</ref> وی ٢٣ سال در اين سمت باقی بود.<ref name=":5" />


==تردید در وزارت او==
==تردید در وزارت او==
برخی در وزارت مؤيدالدين محمد مقدادی، در دستگاه عباسیان تردید کرده‌اند. به باور آن‌ها، وزارت فردی شیعی مانند مؤیدالدین با ارادت زیاد او به اهل بیت(ع) و دشمنی‌اش با مخالفان، در خلافت عباسی و پذیرفتن وزارت او از سوی سه خلیفه عباسی دور از ذهن است. برخی دیگر، وزارت او را تأیید کرده، دور از ذهن نشمرده و نمونه‌هایی از وزیران شیعه در دستگاه عباسیان ذکر کرده‌اند که به دوره امامان(ع) بازمی‌گردد؛ مانند «ابوسلمه خلال كوفى همدانى» كه از دعات شيعه بود و  توسط «ابوالعباس سفاح» نخستین خليفه عباسى، به وزارت منصوب شد؛ «ابوعبدالله يعقوب بن داود» توسط مهدى عباسى؛ «على بن يقطين» و «جعفر بن اشعث خزائى» كه شيعه و از اصحاب [[امام کاظم(ع)]] بودند توسط [[هارون الرشيد]]؛ «فضل بن سهل» توسط مأمون؛ ابوالفضل جعفر بن محمود اسكافى» توسط معتز عباسى؛ «ابوشجاع ظهيرالدين محمد بن حسين همدانى» توسط مقتدى عباسى؛ «ابوالمعالى هيثم الدين بن محمد بن مطلّب» توسط مستظهر عباسى. در همه این موارد، پس از آشکار شدن گرایش‌های شیعی وزیران، شهید یا زندانی یا برکنار شده‌اند.<ref>تاريخ تشيع، ص١۴٣و١۴۴.</ref>  
برخی در وزارت مؤيدالدين محمد مقدادی، در دستگاه [[بنی‌عباس|عباسیان]] تردید کرده‌اند. به باور آن‌ها، وزارت فردی [[شیعه|شیعی]] مانند مؤیدالدین با ارادت زیاد او به [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] و دشمنی‌اش با مخالفان، در خلافت عباسی و پذیرفتن وزارت او از سوی سه خلیفه عباسی دور از ذهن است. برخی دیگر، وزارت او را تأیید کرده و نمونه‌هایی از وزیران شیعه در دستگاه عباسیان ذکر کرده‌اند که به دوره [[امامان(ع)]] بازمی‌گردد؛ مانند «ابوسلمه خلال كوفى همدانى» كه از دعات شيعه بود و  توسط «ابوالعباس سفاح» نخستین خليفه عباسى، به وزارت منصوب شد؛ «ابوعبدالله يعقوب بن داود» توسط مهدى عباسى؛ «[[على بن يقطين]]» و «جعفر بن اشعث خزائى» كه شيعه و از اصحاب [[امام کاظم(ع)]] بودند توسط [[هارون الرشيد]]؛ «فضل بن سهل» توسط مأمون؛ ابوالفضل جعفر بن محمود اسكافى» توسط معتز عباسى؛ «ابوشجاع ظهيرالدين محمد بن حسين همدانى» توسط مقتدى عباسى؛ «ابوالمعالى هيثم الدين بن محمد بن مطلّب» توسط مستظهر عباسى. در همه این موارد، پس از آشکار شدن گرایش‌های شیعی وزیران، شهید یا زندانی یا برکنار شده‌اند.<ref>تاريخ تشيع، ص١۴٣و١۴۴.</ref>  


برخی، برای تأیید وزارت او، به میل الناصرالدين لله خلیفه عباسی، به مذهب شیعه استناد کرده‌اند. به باور آن‌ها، به دلیل میل او به تشیع بود که وقتی او از [[ابن‌ جوزى]] [[اهل سنت|سنى مذهب]] درباره برترين مردم پس از حضرت محمد(ص) پرسید، ابن جوزی جرأت به تصريح بر اعتقاد خود نکرده و برترین فرد را كسى دانست كه دختر پيامبر(ص) در خانه‌ او است.<ref name=":3" /> الناصرالدین لله، بناهايى بر مزار امامان مدفون در [[بقيع]] و در سال ۵٧٠ق. بنايى براى مرقد [[حمزه]] در [[کوه احد|اُحُد]] ساخته است. او در سال ۶٠۶ق. در [[سامراء]] ميان [[صفه]] و [[سرداب]]، شبّاكى ارزشمند بنا کرده و در عتبات عراق، به‌ويژه مراكز شيعه‌نشين آن، اقدامات عمرانى، آموزشى و فرهنگى انجام داده است.<ref>تتمة المنتهى، ص٣٢٠و٣٢٧.</ref> برخی نیز، این احتمال را داده‌اند که اظهار میل ناصرالدین لله به تشیع، برای به دست آوردن حمایت شیعیان و تجدید حیات قدرت از دست رفته خلافت بوده است.<ref name=":3">عزيزالله بيات، تاريخ ايران از ظهور اسلام تا ديالمه، ص١۵٩؛ حمدالله مستوفى، تاريخ گزيده، ص٣۶۶؛ خواندمير، حبيب السير، ج٢، ص٣٢٣-٣٢٧.</ref>  
برخی، برای تأیید وزارت او، به میل ناصرالدين لله خلیفه عباسی، به مذهب شیعه استناد کرده‌اند. به باور آن‌ها، به دلیل میل او به تشیع بود که وقتی او از [[ابن‌ جوزى]] [[اهل سنت|سنى مذهب]] درباره برترين مردم پس از حضرت محمد(ص) پرسش کرد، ابن جوزی جرأت به تصريح بر اعتقاد خود نکرده و برترین فرد را كسى دانست كه دختر پيامبر(ص) در خانه‌ او است.<ref name=":3" /> ناصرالدین لله، بناهايى بر مزار امامان مدفون در [[بقيع]] ساخته و در سال ۵٧٠ق. بنايى براى مرقد [[حمزه]] در [[کوه احد|اُحُد]] بنا کرد. او در سال ۶٠۶ق. در [[سامراء]] ميان [[صفه]] و [[سرداب]]، شبّاكى ارزشمند بنا کرده و در عتبات عراق، به‌ويژه مراكز شيعه‌نشين آن، اقدامات عمرانى، آموزشى و فرهنگى انجام داده است.<ref>تتمة المنتهى، ص٣٢٠و٣٢٧.</ref> برخی نیز، این احتمال را داده‌اند که اظهار میل ناصرالدین لله به تشیع، برای به دست آوردن حمایت شیعیان و تجدید حیات قدرت از دست رفته خلافت بوده است.<ref name=":3">عزيزالله بيات، تاريخ ايران از ظهور اسلام تا ديالمه، ص١۵٩؛ حمدالله مستوفى، تاريخ گزيده، ص٣۶۶؛ خواندمير، حبيب السير، ج٢، ص٣٢٣-٣٢٧.</ref>  


==بازسازی آستان کاظمین(ع)==
==بازسازی آستان کاظمین(ع)==
کاظمین، در دوره خلافت ناصر عباسی و وزارت مؤیدالدین محمد مقدادی، در مسیر توسعه و بازسازی قرار گرفت. از نخستين كارهاي مؤیدالدین بازسازی [[مشهد]] كاظمين(ع) بود. نظارت مؤيدالدين مقدادى را در سرعت کار و جلوه های هنری آن تأثیرگزار دانسته‌اند. در نخستین گام، صندوق چوبى زراندود شده‌اى بر مرقدهای [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] گذاشته و رواق و تالار از نو بنا شده و این دو سازه به همراه صحن تزئين گردید. ديوارى كه اطراف مشهد كاظمين(ع) براى حفظ آن از دست غارتگران و جلوگيرى از طغيان رود دجله ساخته شده بود، كافى نبوده و استحکام زیادی نداشت؛ از این رو، با نظارت مؤيدالدين مقدادى ديوارى براى محله كاظميه بنا شد. یتیم‌خانه‌ای در جوار صحن پایه‌گزاری شده و خانه‌هايى برای اطعام نیازمندان ساخته شد که در ماه [[رمضان]] سفره‌هاى افطارى در آن‌ها گسترده مى‌شد و به آن‌ها «دارالضيافة» گفته می‌شد. مدرسه‌اى در حجره‌هاى صحن تأسيس گرديد و در آن‌جا كتابخانه‌اى شامل کتاب‌های فراوان شیعی و سنی پایه‌گزارش شد. توليت این امور، با مؤيدالدين ابوطالب محمدعلى علقمى قمى بود كه در دوره آخرين خليفه عباسى به مقام وزارت رسيد.<ref>جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٢٣، ١۶۶و١۶٧.</ref> [[ابن ابى‌الحديد]]، به سفارش توليت کتابخانه، نهج‌البلاغه را براى خزانه کتاب‌های اين مدرسه شرح كرد.{{یادداشت|چنان‌كه خود وی، در مقدمه شرح بر نهج البلاغه به این موضوع اشاره كرده است.}}<ref>ابن ابى‌الحديد، شرح نهج‌البلاغه، مقدمه شارح.</ref> هندوشاه نخجوانى مى‌نويسد:
کاظمین، در دوره خلافت ناصر عباسی و وزارت مؤیدالدین محمد مقدادی، در مسیر توسعه و بازسازی قرار گرفت. از نخستين كارهاي مؤیدالدین بازسازی [[مشهد]] كاظمين(ع) بود. نظارت مؤيدالدين مقدادى را در سرعت کار و جلوه‌های هنری آن تأثیرگزار دانسته‌اند. در نخستین گام، صندوق چوبى زراندود شده‌اى بر مرقدهای [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] گذاشته و رواق و تالار از نو بنا شده و این دو سازه به همراه صحن تزئين گردید. ديوارى كه اطراف مشهد كاظمين(ع) براى حفظ آن از دست غارتگران و جلوگيرى از طغيان رود دجله ساخته شده بود، كافى نبوده و استحکام زیادی نداشت؛ از این رو، با نظارت مؤيدالدين مقدادى ديوارى براى محله كاظميه بنا شد.<ref name=":7" /> برخی، ساخت دیوار را در سال ۶١۴ق. پس از این که در [[بغداد]]، [[رود دجله]] طغيان كرد و خساراتى به مشهد كاظمين وارد ساخت، دانسته‌اند. در این سال، مؤيدالدوله به بازسازی بناهاى حرم پرداخته و ديوار جديدى در اطراف مشهد کاظمین(ع) ساخت.<ref>محمدحسين آل ياسين، تاريخ حرم كاظمين، ترجمه غلامرضا اكبرى، ص٣٧.</ref>  مؤيدالدين پيش از بازسازى حرم، به بيرون شهر رفت تا بتواند از طريق بستن سد، جلوى هجوم آب را بگيرد، اما با گسترش سيل اين سدها شكست و دو قسمت شرقى و غربى بغداد به زير آب رفت. او پس از آرام شدن جريان آب رودخانه دجله، اين تلاش‌هاى عمرانى را آغاز كرد.<ref name=":8">تاريخ فخرى، ص٢٨۶.</ref> وی در اطراف حرم بیمارستان، مکتب‌‌خانه و دارالقرآن برای یتیم‌های علویان،<ref name=":9">تجارب السلف، ص٣٣٩-٣۴۴.</ref> اتاق‌هايى ويژه نگه‌دارى افراد يتيم، به‌ويژه يتيمان علوى بنا کرد.<ref name=":8" /> یتیم‌خانه‌ در جوار صحن پایه‌گزاری شده و خانه‌هايى که برای اطعام نیازمندان بود، در ماه [[رمضان]] سفره‌هاى افطارى در آن‌ها گسترده شده و به آن‌ها «دارالضيافة» می‌گفتند.<ref name=":7" /> بر پایه گزارشی از بدرالدین ایاز، یکی از خادمان مؤیدالدین، نگاه مؤیدالدین به اطعام یتیمان علوی، نگاهی آخرتی بوده است.{{یادداشت|بدرالدين اياز، خدمه مؤيدالدين بغدادى قمى مى‌گويد: شبى از شب‌ها مؤيدالدين شيرينى نبات درخواست کرد. بلافاصله آن شيرينى در ظروف متعددى فراهم گرديده و براى وی حاضر نمودند. مؤيدالدين به من گفت: «اى اياز! آيا مى‌توانى اين شيرينى را تا روز قيامت براى من پس‌انداز كنى؟» گفتم: «سرورم! چگونه مى‌شود؟! آيا چنين چيزى امكان دارد؟!» گفت: «بله، هم‌اكنون به حرم كاظمين(ع) مى‌روى و اين بشقاب‌هاى شيرينى را نزد يتيمان علوى مى‌گذارى؛ در اين صورت براى من تا روز آخرت پس‌انداز خواهد شد.» اياز مى‌گويد: «نيمه‌هاى شب بود كه به سوى حرم رفتم. درهاى بارگاه امام كاظم(ع) و امام جواد(ع) گشوده بود. كودكان يتيم را از خواب بيدار كردم و ظروف نبات را نزد آنان گذاشتم و برگشتم.}}<ref name=":8" />  مدرسه‌اى در حجره‌هاى صحن تأسيس گرديد و در آن‌جا كتابخانه‌اى شامل کتاب‌های فراوان شیعی و سنی پایه‌گزاری شد. توليت این امور، با مؤيدالدين ابوطالب محمدعلى علقمى قمى بود كه در دوره آخرين خليفه عباسى به مقام وزارت رسيد.<ref name=":7">جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٢٣، ١۶۶و١۶٧.</ref> شرح معروف نهج‌البلاغه، نوشته [[ابن ابى‌الحديد]]، به سفارش توليت این کتابخانه، و براى خزانه کتاب‌های اين مدرسه نگاشته شد.{{یادداشت|چنان‌كه خود وی، در مقدمه شرح بر نهج البلاغه به این موضوع اشاره كرده است.}}<ref>ابن ابى‌الحديد، شرح نهج‌البلاغه، مقدمه شارح.</ref>  
 
مؤيدالدين محمد مقدادى بيمارستانى در مشهد كاظمين ساخت و آن را بر مجاورين اين مكان مقدس وقف كرد و هم آن‌جا مكتبى و دارالقرآنى جهت ايتام علويان بنا كرده بود تا در آن خط و قرآن بياموزند و بر اين ابواب البرّ چندان ملك وقف كرد كه شروط او وفا نمايد و تاكنون آن مبرّات برقرار است.<ref>تجارب السلف، ص٣٣٩-٣۴۴.</ref>
 
در سال ۶١۴ هجرى در بغداد، رود دجله طغيان كرد و خساراتى به مشهد كاظمين وارد ساخت. مؤيدالدوله به تعمير و مرمت بناهاى حرم مطهر اقدام نمود و ديوار جديدى در اطراف «مشهد باب التين»{{یادداشت|به سبب وجود مسجدى به نام مسجد باب التين (مسجد كاظميه) در كنار مضجع شريف، كه شيعيان از داخل اين مسجد، قبر آن دو امام را زيارت مى كردند، بقعه امامين به «مشهد باب التين» نير معروف شد.}} به وجود آورد.<ref>محمدحسين آل ياسين، تاريخ حرم كاظمين، ترجمه غلامرضا اكبرى، ص٣٧.</ref> مؤيدالدين پيش از بازسازى حرم، به بيرون شهر رفت تا بتواند از طريق بستن سد، جلوى هجوم آب را بگيرد، اما با گسترش سيل اين سدها شكست و دو قسمت شرقى و غربى بغداد به زير آب رفت. او پس از آرام شدن جريان آب رودخانه دجله، اين تلاش‌هاى عمرانى را آغاز كرد .


در اين دوره، اطراف حرم كاظمين اتاق‌هايى ويژه نگه‌دارى افراد يتيم، به‌ويژه يتيمان علوى در نظر گرفته شده بود. بدرالدين اياز، خدمه مؤيدالدين بغدادى قمى مى‌گويد: شبى از شب‌ها مؤيدالدين شيرينى نبات طلب كرد. بلافاصله آن شيرينى در ظروف متعددى فراهم گرديد و براى ايشان حاضر نمودند. مؤيدالدين به من گفت: اى اياز! آيا مى‌توانى اين شيرينى را تا روز قيامت براى من پس‌انداز كنى؟ گفتم: سرورم! چگونه مى‌شود؟ ! آيا چنين چيزى امكان دارد؟ ! گفت: آرى، هم‌اكنون به حرم كاظمين مى‌روى و اين بشقاب‌هاى شيرينى را نزد يتيمان علوى مى‌گذارى؛ در اين صورت براى من تا روز آخرت پس‌انداز خواهد شد. اياز مى‌گويد: نيمه‌هاى شب بود كه به سوى حرم رفتم. درهاى بارگاه امام كاظم و امام جواد (عليهم السلام) گشوده بود. كودكان يتيم را از خواب بيدار كردم و ظروف نبات را نزد آنان گذاشتم و برگشتم.<ref>تاريخ فخرى، ص٢٨۶.</ref> مؤيد الدين وزير همواره به حرم كاظمين مى‌رفت و ضمن زيارت مراقد آن دو امام همام، اوضاع و امكانات اين بارگاه مقدس را مورد بررسى قرار مى‌داد.<ref>تجارب السلف، ص٣۴٠.</ref>
در دوره یک ساله الظاهر بامرالله، خلیفه عباسی، که از آخرين شب [[رمضان]] ۶٢٣ق. و پس از درگذشت ناصر بالله آغاز شد، حرم كاظمين(ع) دچار آتش‌سوزى شده و گُنبد خسارت زیادی ديد. با پى‌گيرى مؤيدالدین، دستگاه عباسى مصمم شد علل اين رویداد بررسى و كشف شود، كه البته سرانجام مشخص نشد؛ ولی اقداماتى براى بازسازى حرم صورت گرفت. پيش از اين‌كه عمليات بازسازی پایان يابد، الظاهر بامرالله از دنيا رفت. مؤيدالدين در زمان خلیفه بعدی، مستنصر عباسى، كار را به پایان رساند.<ref>تجارب السلف، ص٣۴۶؛ تاريخ فخرى، ص٢٨٧.</ref>


ناصر عباسى در آخرين شب رمضان ۶٢٣ هجرى درگذشت و پسرش «الظاهر بامرالله» به خلافت رسيد. دوران حكومت وى كوتاه بود. در زمان وى حرم كاظمين دچار آتش‌سوزى گرديد و گُنبد حرم شريف در اين حادثه خسارت فراوان ديد. با پى‌گيرى مؤيدالدوله، دستگاه فرمانروايى عباسى مصمم شد كه علل و اسباب اين واقعه را بررسى و كشف كند، كه البته سرانجام مشخص نشد چگونه آتش به حرم سرايت كرده است؛ اما اقداماتى براى تعمير و بازسازى حرم صورت گرفت؛ لكن پيش از اين‌كه عمليات مزبور خاتمه يابد، ظاهر عباسى از دنيا رفت و مؤيدالدين قمى در زمان «مستنصر» عباسى كار را تكميل كرد.<ref>تجارب السلف، ص٣۴۶؛ تاريخ فخرى، ص٢٨٧.</ref>
از سال ۶٢٣ق. مستنصر عباسی روى كار آمد و مؤيدالدين با چیدن زمينه‌هايى طرح توسعه حرم كاظمين(ع) و آراستن بناهاى ضميمه آن را، تداوم داد. گلدسته حرم كامل شد؛ تالار گسترش يافت و وسعت كل حرم بيشتر شد. اين طرح با نظارت سيد احمد جمال‌الدين كه مورد اعتماد مؤیدالدین بود، در سال ۶٢۴ق. به پايان رسيد. در همين سال دو صندوق بزرگ‌تر، از چوب اعلى، با جلوه‌هاى هنرى گیرا بر روى مرقد امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) قرار داده شد.<ref>تاريخ حرم كاظمين، ص٣٩.</ref>


از سال ۶٢٣ هجرى كه مستنصر روى كار آمد، مؤيدالدين زمينه‌هايى را به وجود آورد تا طرح توسعه حرم كاظمين و آراستن بناهاى ضميمه آن، همچنان تداوم يابد و اين‌گونه نيز شد؛ زيرا گلدسته حرم مزبور كامل شد؛ تالار گسترش يافت و وسعت كل حرم بيشتر شد. اين طرح با نظارت سيد احمد جمال‌الدين كه مورد اعتماد اين وزير بود، در سال ۶٢۴ هجرى به پايان رسيد. در همين سال دو صندوق بزرگ‌تر از چوب اعلى، با جلوه‌هاى هنرى پرجاذبه بر روى مرقد امام هفتم و نُهم قرار داده شد.<ref>تاريخ حرم كاظمين، ص٣٩.</ref>
به گفته هندوشاه نخجوانى، در کتاب تجارب السلف، خدمات مؤیدالدین تا زمان تألیف آن کتاب<ref name=":9" /> که سال 714ق. بوده،<ref>محمد دشتی، هندوشاه و تجارب السلف، تاریخ در آیینه پژوهش، شماره ۱، ۱۳۸۱ش.</ref> برقرار بوده است.<ref name=":9" /> مؤيد الدين، همواره به حرم كاظمين(ع) رفته و ضمن زيارت، اوضاع و امكانات اين بارگاه را بررسى می‌کرد.<ref>تجارب السلف، ص٣۴٠.</ref>


به كوشش و اهتمام مؤيدالدين مقدادى ضرورت توسعه و عمران كاظمين جدى‌تر شد؛ زيرا دولت عباسى برگزارى مراسم سوگوارى مُحرّم در تمام شهرهاى عراق را ممنوع كرده بود و اين وضع شيعيان را آزار مى‌داد. مؤيدالدين شرايطى را فراهم آورد كه اين برنامه‌هاى عزادارى براى خامس آل عبا در شهر كاظمين برقرار باشد. خليفه عباسى هم راضى به اين امر گرديد و همين امر باعث شد كه شيعيان از نقاط ديگر به كاظمين بيايند و در اين ديار مقدس ساكن گردند و گسترش شهر و افزايش مجاورين حرم، عمران و آبادانى اين شهر را در پى داشت.<ref>موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٠۶؛ تاريخ كاظمين، ص۴١و۴٢.</ref>
دولت عباسى، برگزارى مراسم سوگوارى [[ماه محرم|محرم]] در تمام شهرهاى [[عراق]] را ممنوع كرده بود. مؤيدالدين شرايطى فراهم آورد كه با رضایت خلیفه عباسی، برنامه‌هاى عزادارى در شهر كاظمين(ع) برقرار باشد. از این رو، برخی از شيعيان از نقاط ديگر به كاظمين(ع) آمده و در آن ساكن شدند. این اقدام، در افزايش مجاورين حرم، گسترش، عمران و آبادانى شهر نقش‌آفرین بود.<ref>موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٠۶؛ تاريخ كاظمين، ص۴١و۴٢.</ref>


==ویژگی‌ها==
==ویژگی‌ها==
«هندوشاه نخجوانى» وى را اين‌گونه معرفى كرده است:
هندوشاه نخجوانى،‌ ویژگی‌های او را اینگونه شمرده است: کاردانی، آگاهی خوب از کیفیت محاسبات متصرفات، چیرگی در دو فن کتابت درج و دستور، تدبیر لطیف، رأی درست و نیکوکاری.<ref name=":4" /> ذهبى، او را در خصال انسانى و كارنامه علمى، ادبى و اجتماعى ستوده است.<ref>ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج٢٣، ص١۶٢.</ref> برخی از عالمان متأخر شيعه، او را از كارگزاران شيعى نفوذ يافته در دستگاه عباسى شمرده‌اند كه در نشر، گسترش و حمايت از مذهب تشیع مؤثر بوده‌ است.<ref>سيد حسن امين، مستدركات اعيان الشيعه، ج اول، ص١٩۴؛ ميرزا حسين نورى، خاتمه مستدرك الوسايل، ح٢، ص۴٢۴.</ref> [[محمدحسين مظفر]]، وزارت مؤیدالدین را  يكى از عوامل تأثیرگزار در نشر تشیع در عراق دانسته است.<ref name=":0" /> وی با [[سيد بن طاووس]]، عالم سرشناس شیعه، روابط صمیمی داشت. برخی، این ارتباط را شاهدی بر شیعه بودن مؤیدالدین دانسته‌اند.<ref>مصطفى صادقى كاشانى، دولتمردان شيعه در عهد عباسى، ص١٣٧.</ref>
==درگذشت==
مؤیدالدین محمد مقدادی، در سال ۶٢٩ق. توسط مستنصر بالله، خلیفه [[بنی‌عباس|عباسی]]، برکنار و در همان سال، به همراه برادرش حسين، فرزندش فخرالدين احمد و برخى یاران، دستگير و در دارالخلافه زندانى شد. اتهام مؤیدالدین، ارتباط وی با [[خوارزمشاهیان]] اعلام شد. برخی این اتهام را بهانه دانسته و دلیل واقعی برکناری و زندانی شدن او را سعایت مخالفان [[شیعه|تشیع]] دانسته‌اند.


مؤيدالدين محمد بن محمد بن عبدالكريم، اصل او از قم است و نسب او به مقداد بن اسود كندى مى‌رسد. مردى كاردان و خردمند بود و كيفيت محاسبات متصرفات را به خوبى مى‌دانست و بلاغت و فصاحت و آداب مستوفى داشت و هر دو فن كتابت درج و دستور را نيكو مى‌نوشت و در هر دو شيوه ماهر بود. تدبيرهاى لطيف، رأى درست و مبرّات و صدقات بسيار داشت.<ref>هندوشاه نخجوانى، تجارب السلف، ص٣٣۶-٣٣٨.</ref>
فرزندش، به طرز مشكوكى در زندان كشته شد. او نیز پس از مرگ فرزند، دچار كسالت شده و سرانجام در خانه دختر خود درگذشت. پیکر او، در جوار [[آستان مقدس کاظمین|آستان كاظمين(ع)]] دفن گرديد.<ref name=":5">مصطفى جواد، تعليقات النقص، ص ٨۶۴؛ ابن‌فوطى، مجمع الادب، ص٣٨۶.</ref>
 
ذهبى و ديگر مورخان و شرح‌حال‌نگاران از او به نيكى ياد كرده‌اند و خصال انسانى و كارنامه علمى، ادبى و اجتماعى او را بسيار ستوده‌اند.<ref>ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج٢٣، ص١۶٢.</ref> متأخرين علماى شيعه، او را از كارگزاران شيعى نفوذ يافته در دستگاه عباسى دانسته‌اند كه در نشر و گسترش و حمايت از مذهب اهل‌بيت (عليهما السلام) مؤثر بوده‌اند.<ref>سيد حسن امين، مستدركات اعيان الشيعه، ج اول، ص١٩۴؛ ميرزا حسين نورى، خاتمه مستدرك الوسايل، ح٢، ص۴٢۴.</ref> علامه محمدحسين مظفر يادآور شده است يكى از عواملى كه به نشر تشيع در عراق مدد رساند، منصوب شدن شمارى از رجال شيعه به وزارت بوده است؛ از جمله آنها مؤيدالدين محمد بن عبدالكريم مقدادى قمى است كه ناصر و ظاهر و مستنصر عباسى او را به وزارت برگزيدند.<ref>محمدحسين مظفر، تاريخ شيعه، ترجمه سيد محمدباقر حجتى، ص١۴۴.</ref> از عواملى كه شيعه بودن اين وزير را تقويت مى‌كند، ارتباط بسيار صميمى او با سيد بن طاووس عالم مشهور اماميه است.<ref>مصطفى صادقى كاشانى، دولتمردان شيعه در عهد عباسى، ص١٣٧.</ref>
 
==درگذشت==
مؤيدالدين مقدادى بغدادى قمى كه چندى در اصفهان خدمت ديوان مى‌كرد، براى انجام رسالتى عازم بغداد گرديد و در اين شهر در تشكيلات ادارى نفوذ يافت تا به وزارت رسيد و در دوران سه خليفه عباسى، به مدت ٢٣ سال در اين سمت كارنامه‌اى درخشان و پربار از خود به يادگار نهاد. با وجود آن كه وى در امور ادارى و ارتباط با كارگزاران عباسى و افراد، نهايت تقيه را به كار برد و بسيار مدبرانه عمل كرد تا بتواند از شئونات شيعيان، منزلت علويان و فرهنگ اهل‌بيت (عليهما السلام) و كانون‌هاى مقدس و زيارتى عراق صيانت كند، ولى سرانجام خفاشان شب‌پرست نتوانستند اين درخشندگى را تحمل كنند و سعايت كنندگان، حسودان و جاه‌طلبان كه چون مارهاى سمى و كژدم‌هاى زهرآگين در اطرافش مى‌خزيدند، سرنوشت تلخى را براى مؤيدالدين قمى رقم زدند و همين سم‌پاشى باعث شد كه ابوجعفر منصور (مستنصر بالله) بر وى خشمگين شود و مؤيدالدين را به اتهام دروغين ارتباط با خوارزمشاهيان، در سال ۶٢٩ هجرى از مقام وزارت عزل كرد و در هفتم شوال المكرم همين سال او را به همراه برادرش حسين، فرزندش فخرالدين احمد و برخى اصحاب دستگير و در دارالخلافه زندانى كرد. فرزندش پيش از وى به طرز مشكوكى در زندان كشته شد. او هم پس از مرگ فرزند، دچار كسالت گرديد و سرانجام در خانه دختر خود درگذشت و پيكرش در جوار بارگاه كاظمين دفن گرديد؛ رحمت و بهشت خداوند بر او باد.<ref>مصطفى جواد، تعليقات النقص، ص ٨۶۴؛ ابن‌فوطى، مجمع الادب، ص٣٨۶.</ref>


==پانوشت==
==پانوشت==

نسخهٔ ‏۵ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۵۹

تبار

مؤيدالدين محمد مقدادی، فرزند عبدالكريم،‌[۱] اصل او از قم[۲] و به بغدادى و قمى نیز شهرت داشت.[۳] نسب وی، به «مقداد بن اَسوَد كندى»[۴] صحابى حضرت محمد(ص)[۴] و یار ویژه امام علی(ع) می‌رسید.[۵] مقداد از پيش‌گامان در اسلام و در زمره مهاجران به حبشه بوده و در غزوه‌هاى صدر اسلام، مانند بدر، اُحُد و خندق حضور داشت. او را از تيراندازان ماهر در ميان ياران حضرت محمد(ص) معرفى كرده‌اند. وی، مردى بلندبالا، گندم‌گون و با موهايى پرپشت بوده، محاسن خود را با حنا خضاب مى‌كرد و چهره‌ای گيرا، چشمانی بزرگ و ابروهایی پيوسته داشت.[۴] پیامبر(ص) مقداد را یکی از چهار نفری دانست که خدا به او فرمان داده آن‌ها را دوست بدارد و خدا نیز آن‌ها را دوست دارد.[یادداشت ۱][۵] مقداد در سال ٣٣ق، در ۷۰ سالگى در «جرف»، منطقه‌اى در يك فرسخى مدينه درگذشت. جنازه‌اش بر روى دست مسلمانان از جرف به مدينه انتقال داده شد و در آن جا دفن گرديد.[۶]

وزارت

مؤیدالدین محمد مقدادی، درآغاز در اصفهان خدمت دیوان می‌کرد، برای انجام رسالتی عازم بغداد شد و در این شهر در تشکیلات اداری نفوذ کرده و به سمت نیابت وزارت دست یافت.[۳] پس از درگذشت ابوعبدالله محمد بن على، وزیر ناصرالدین خلیفه عباسی، در سال ۵٩٠ق. مؤیدالدین محمد مقدادی که نائب وزیر بود، به وزارت رسید.[۷] ناصرالدین، سى‌وپنجمين خليفه عباسى، در سال ۶٢٢ق. درگذشت و فرزندش الظاهر بالله محمد، به خلافت رسید. وی بر پایه وصیت پدر و لیاقت‌های مؤیدالدین، او را در سمت وزارت ابقا کرد. اين خليفه، پس از یک سال خلافت، در ۶٢٣ق. درگذشته و فرزندش «ابوجعفر منصور مستنصربالله» خلافت حکومت عباسی را به دست آورد. مؤيدالدين همچنان در سمت خود باقى ماند. وی در تشكيلات عباسيان نفوذ به دست آورده، علويان و شيعيان را تحت حمايت خود قرار داد. او، ضيافت‌خانه‌هاى بسيارى در عراق پایه‌گزار کرده و در اعياد، عطاياى فراوان به عالمان، مشايخ، امامان مساجد و واعظان می‌داد و نسبت به نیازمندان بسیار سخاوتمند بود.[۷] ذهبى از اين وزير شيعى، به عنوان«نائب الوزارة الاماميه» ياد كرده است.[۸] وی ٢٣ سال در اين سمت باقی بود.[۳]

تردید در وزارت او

برخی در وزارت مؤيدالدين محمد مقدادی، در دستگاه عباسیان تردید کرده‌اند. به باور آن‌ها، وزارت فردی شیعی مانند مؤیدالدین با ارادت زیاد او به اهل بیت(ع) و دشمنی‌اش با مخالفان، در خلافت عباسی و پذیرفتن وزارت او از سوی سه خلیفه عباسی دور از ذهن است. برخی دیگر، وزارت او را تأیید کرده و نمونه‌هایی از وزیران شیعه در دستگاه عباسیان ذکر کرده‌اند که به دوره امامان(ع) بازمی‌گردد؛ مانند «ابوسلمه خلال كوفى همدانى» كه از دعات شيعه بود و توسط «ابوالعباس سفاح» نخستین خليفه عباسى، به وزارت منصوب شد؛ «ابوعبدالله يعقوب بن داود» توسط مهدى عباسى؛ «على بن يقطين» و «جعفر بن اشعث خزائى» كه شيعه و از اصحاب امام کاظم(ع) بودند توسط هارون الرشيد؛ «فضل بن سهل» توسط مأمون؛ ابوالفضل جعفر بن محمود اسكافى» توسط معتز عباسى؛ «ابوشجاع ظهيرالدين محمد بن حسين همدانى» توسط مقتدى عباسى؛ «ابوالمعالى هيثم الدين بن محمد بن مطلّب» توسط مستظهر عباسى. در همه این موارد، پس از آشکار شدن گرایش‌های شیعی وزیران، شهید یا زندانی یا برکنار شده‌اند.[۹]

برخی، برای تأیید وزارت او، به میل ناصرالدين لله خلیفه عباسی، به مذهب شیعه استناد کرده‌اند. به باور آن‌ها، به دلیل میل او به تشیع بود که وقتی او از ابن‌ جوزى سنى مذهب درباره برترين مردم پس از حضرت محمد(ص) پرسش کرد، ابن جوزی جرأت به تصريح بر اعتقاد خود نکرده و برترین فرد را كسى دانست كه دختر پيامبر(ص) در خانه‌ او است.[۱۰] ناصرالدین لله، بناهايى بر مزار امامان مدفون در بقيع ساخته و در سال ۵٧٠ق. بنايى براى مرقد حمزه در اُحُد بنا کرد. او در سال ۶٠۶ق. در سامراء ميان صفه و سرداب، شبّاكى ارزشمند بنا کرده و در عتبات عراق، به‌ويژه مراكز شيعه‌نشين آن، اقدامات عمرانى، آموزشى و فرهنگى انجام داده است.[۱۱] برخی نیز، این احتمال را داده‌اند که اظهار میل ناصرالدین لله به تشیع، برای به دست آوردن حمایت شیعیان و تجدید حیات قدرت از دست رفته خلافت بوده است.[۱۰]

بازسازی آستان کاظمین(ع)

کاظمین، در دوره خلافت ناصر عباسی و وزارت مؤیدالدین محمد مقدادی، در مسیر توسعه و بازسازی قرار گرفت. از نخستين كارهاي مؤیدالدین بازسازی مشهد كاظمين(ع) بود. نظارت مؤيدالدين مقدادى را در سرعت کار و جلوه‌های هنری آن تأثیرگزار دانسته‌اند. در نخستین گام، صندوق چوبى زراندود شده‌اى بر مرقدهای امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) گذاشته و رواق و تالار از نو بنا شده و این دو سازه به همراه صحن تزئين گردید. ديوارى كه اطراف مشهد كاظمين(ع) براى حفظ آن از دست غارتگران و جلوگيرى از طغيان رود دجله ساخته شده بود، كافى نبوده و استحکام زیادی نداشت؛ از این رو، با نظارت مؤيدالدين مقدادى ديوارى براى محله كاظميه بنا شد.[۱۲] برخی، ساخت دیوار را در سال ۶١۴ق. پس از این که در بغداد، رود دجله طغيان كرد و خساراتى به مشهد كاظمين وارد ساخت، دانسته‌اند. در این سال، مؤيدالدوله به بازسازی بناهاى حرم پرداخته و ديوار جديدى در اطراف مشهد کاظمین(ع) ساخت.[۱۳] مؤيدالدين پيش از بازسازى حرم، به بيرون شهر رفت تا بتواند از طريق بستن سد، جلوى هجوم آب را بگيرد، اما با گسترش سيل اين سدها شكست و دو قسمت شرقى و غربى بغداد به زير آب رفت. او پس از آرام شدن جريان آب رودخانه دجله، اين تلاش‌هاى عمرانى را آغاز كرد.[۱۴] وی در اطراف حرم بیمارستان، مکتب‌‌خانه و دارالقرآن برای یتیم‌های علویان،[۱۵] اتاق‌هايى ويژه نگه‌دارى افراد يتيم، به‌ويژه يتيمان علوى بنا کرد.[۱۴] یتیم‌خانه‌ در جوار صحن پایه‌گزاری شده و خانه‌هايى که برای اطعام نیازمندان بود، در ماه رمضان سفره‌هاى افطارى در آن‌ها گسترده شده و به آن‌ها «دارالضيافة» می‌گفتند.[۱۲] بر پایه گزارشی از بدرالدین ایاز، یکی از خادمان مؤیدالدین، نگاه مؤیدالدین به اطعام یتیمان علوی، نگاهی آخرتی بوده است.[یادداشت ۲][۱۴] مدرسه‌اى در حجره‌هاى صحن تأسيس گرديد و در آن‌جا كتابخانه‌اى شامل کتاب‌های فراوان شیعی و سنی پایه‌گزاری شد. توليت این امور، با مؤيدالدين ابوطالب محمدعلى علقمى قمى بود كه در دوره آخرين خليفه عباسى به مقام وزارت رسيد.[۱۲] شرح معروف نهج‌البلاغه، نوشته ابن ابى‌الحديد، به سفارش توليت این کتابخانه، و براى خزانه کتاب‌های اين مدرسه نگاشته شد.[یادداشت ۳][۱۶]

در دوره یک ساله الظاهر بامرالله، خلیفه عباسی، که از آخرين شب رمضان ۶٢٣ق. و پس از درگذشت ناصر بالله آغاز شد، حرم كاظمين(ع) دچار آتش‌سوزى شده و گُنبد خسارت زیادی ديد. با پى‌گيرى مؤيدالدین، دستگاه عباسى مصمم شد علل اين رویداد بررسى و كشف شود، كه البته سرانجام مشخص نشد؛ ولی اقداماتى براى بازسازى حرم صورت گرفت. پيش از اين‌كه عمليات بازسازی پایان يابد، الظاهر بامرالله از دنيا رفت. مؤيدالدين در زمان خلیفه بعدی، مستنصر عباسى، كار را به پایان رساند.[۱۷]

از سال ۶٢٣ق. مستنصر عباسی روى كار آمد و مؤيدالدين با چیدن زمينه‌هايى طرح توسعه حرم كاظمين(ع) و آراستن بناهاى ضميمه آن را، تداوم داد. گلدسته حرم كامل شد؛ تالار گسترش يافت و وسعت كل حرم بيشتر شد. اين طرح با نظارت سيد احمد جمال‌الدين كه مورد اعتماد مؤیدالدین بود، در سال ۶٢۴ق. به پايان رسيد. در همين سال دو صندوق بزرگ‌تر، از چوب اعلى، با جلوه‌هاى هنرى گیرا بر روى مرقد امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) قرار داده شد.[۱۸]

به گفته هندوشاه نخجوانى، در کتاب تجارب السلف، خدمات مؤیدالدین تا زمان تألیف آن کتاب[۱۵] که سال 714ق. بوده،[۱۹] برقرار بوده است.[۱۵] مؤيد الدين، همواره به حرم كاظمين(ع) رفته و ضمن زيارت، اوضاع و امكانات اين بارگاه را بررسى می‌کرد.[۲۰]

دولت عباسى، برگزارى مراسم سوگوارى محرم در تمام شهرهاى عراق را ممنوع كرده بود. مؤيدالدين شرايطى فراهم آورد كه با رضایت خلیفه عباسی، برنامه‌هاى عزادارى در شهر كاظمين(ع) برقرار باشد. از این رو، برخی از شيعيان از نقاط ديگر به كاظمين(ع) آمده و در آن ساكن شدند. این اقدام، در افزايش مجاورين حرم، گسترش، عمران و آبادانى شهر نقش‌آفرین بود.[۲۱]

ویژگی‌ها

هندوشاه نخجوانى،‌ ویژگی‌های او را اینگونه شمرده است: کاردانی، آگاهی خوب از کیفیت محاسبات متصرفات، چیرگی در دو فن کتابت درج و دستور، تدبیر لطیف، رأی درست و نیکوکاری.[۲] ذهبى، او را در خصال انسانى و كارنامه علمى، ادبى و اجتماعى ستوده است.[۲۲] برخی از عالمان متأخر شيعه، او را از كارگزاران شيعى نفوذ يافته در دستگاه عباسى شمرده‌اند كه در نشر، گسترش و حمايت از مذهب تشیع مؤثر بوده‌ است.[۲۳] محمدحسين مظفر، وزارت مؤیدالدین را يكى از عوامل تأثیرگزار در نشر تشیع در عراق دانسته است.[۱] وی با سيد بن طاووس، عالم سرشناس شیعه، روابط صمیمی داشت. برخی، این ارتباط را شاهدی بر شیعه بودن مؤیدالدین دانسته‌اند.[۲۴]

درگذشت

مؤیدالدین محمد مقدادی، در سال ۶٢٩ق. توسط مستنصر بالله، خلیفه عباسی، برکنار و در همان سال، به همراه برادرش حسين، فرزندش فخرالدين احمد و برخى یاران، دستگير و در دارالخلافه زندانى شد. اتهام مؤیدالدین، ارتباط وی با خوارزمشاهیان اعلام شد. برخی این اتهام را بهانه دانسته و دلیل واقعی برکناری و زندانی شدن او را سعایت مخالفان تشیع دانسته‌اند.

فرزندش، به طرز مشكوكى در زندان كشته شد. او نیز پس از مرگ فرزند، دچار كسالت شده و سرانجام در خانه دختر خود درگذشت. پیکر او، در جوار آستان كاظمين(ع) دفن گرديد.[۳]

پانوشت

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ محمدحسين مظفر، تاريخ شيعه، ترجمه سيد محمدباقر حجتى، ص١۴۴.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ هندوشاه نخجوانى، تجارب السلف، ص٣٣۶-٣٣٨.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ مصطفى جواد، تعليقات النقص، ص ٨۶۴؛ ابن‌فوطى، مجمع الادب، ص٣٨۶.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ابن‌اثير، اسدالغابه، ج۴، ص۴٠٩.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ محمدتقى تسترى، قاموس الرجال، ج٩، ص١١۴.
  6. ابن‌سعد واقدى، الطبقات، ج٣، ص١١۴.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ احمد رحيمى، گنجينه دانشوران، ص١٨٧و١٨٨، محدث قمى، تتمة المنتهى، ص١٨٧و١٨٨.
  8. ذهبى، تاريخ الاسلام، ج۴۴، ص٣۶۴.
  9. تاريخ تشيع، ص١۴٣و١۴۴.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ عزيزالله بيات، تاريخ ايران از ظهور اسلام تا ديالمه، ص١۵٩؛ حمدالله مستوفى، تاريخ گزيده، ص٣۶۶؛ خواندمير، حبيب السير، ج٢، ص٣٢٣-٣٢٧.
  11. تتمة المنتهى، ص٣٢٠و٣٢٧.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٢٣، ١۶۶و١۶٧.
  13. محمدحسين آل ياسين، تاريخ حرم كاظمين، ترجمه غلامرضا اكبرى، ص٣٧.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ تاريخ فخرى، ص٢٨۶.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ تجارب السلف، ص٣٣٩-٣۴۴.
  16. ابن ابى‌الحديد، شرح نهج‌البلاغه، مقدمه شارح.
  17. تجارب السلف، ص٣۴۶؛ تاريخ فخرى، ص٢٨٧.
  18. تاريخ حرم كاظمين، ص٣٩.
  19. محمد دشتی، هندوشاه و تجارب السلف، تاریخ در آیینه پژوهش، شماره ۱، ۱۳۸۱ش.
  20. تجارب السلف، ص٣۴٠.
  21. موسوعة العتبات المقدسه، ج٩، ص١٠۶؛ تاريخ كاظمين، ص۴١و۴٢.
  22. ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج٢٣، ص١۶٢.
  23. سيد حسن امين، مستدركات اعيان الشيعه، ج اول، ص١٩۴؛ ميرزا حسين نورى، خاتمه مستدرك الوسايل، ح٢، ص۴٢۴.
  24. مصطفى صادقى كاشانى، دولتمردان شيعه در عهد عباسى، ص١٣٧.
  1. حضرت محمد(ص): خداوند مرا فرمان داده است تا چهار نفر را دوست بدارم و مرا خبر داده‌اند كه خدا هم ايشان را دوست مى‌دارد. سه بار مكرر از پيامبر پرسيدند آنان چه كسانى هستند؟ پيامبر در هر نوبت فرمودند على(ع) از آنان مى‌باشد و در آخرين مرتبه فرمودند: ابوذر، مقداد و سلمان.
  2. بدرالدين اياز، خدمه مؤيدالدين بغدادى قمى مى‌گويد: شبى از شب‌ها مؤيدالدين شيرينى نبات درخواست کرد. بلافاصله آن شيرينى در ظروف متعددى فراهم گرديده و براى وی حاضر نمودند. مؤيدالدين به من گفت: «اى اياز! آيا مى‌توانى اين شيرينى را تا روز قيامت براى من پس‌انداز كنى؟» گفتم: «سرورم! چگونه مى‌شود؟! آيا چنين چيزى امكان دارد؟!» گفت: «بله، هم‌اكنون به حرم كاظمين(ع) مى‌روى و اين بشقاب‌هاى شيرينى را نزد يتيمان علوى مى‌گذارى؛ در اين صورت براى من تا روز آخرت پس‌انداز خواهد شد.» اياز مى‌گويد: «نيمه‌هاى شب بود كه به سوى حرم رفتم. درهاى بارگاه امام كاظم(ع) و امام جواد(ع) گشوده بود. كودكان يتيم را از خواب بيدار كردم و ظروف نبات را نزد آنان گذاشتم و برگشتم.
  3. چنان‌كه خود وی، در مقدمه شرح بر نهج البلاغه به این موضوع اشاره كرده است.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله مؤید الدین محمد مقدادی و عمران مشهد کاظمین(ع)، غلامرضا گلی زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره پانزدهم و شانزدهم، تابستان و پاییز 1392، ص141 است.