خزاعه: تفاوت میان نسخهها
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
قبیله خزاعه از بزرگترین قبایل عرب [[قحطانی]] یا جنوبی (یمنی) است که در بخشی از [[یمن]] سکونت داشتند. دربارة نسب و تبار آنان اختلاف بسیاری دیده میشود؛ عدهای نیای آنان را از [[عدنان]] میدانند و سلسله نسب آنان را چنین نقل میکنند: بَنو لُحَّیِ بن عامِرِبن قُمعَة بن اِلیاسِبن مُضرِبن نِزِارِبن مَعدِ بن عَدنان <ref>جمهرة الانساب العرب، ص7</ref> اما گروه کثیری، آنان را از تبار [[قَحطان]]<ref>الاعللام، ج2، ص348، الانباه علی قبائل الرواة، ص81-82، قلائد الجمان فیالتعریف بقبائل عرب الزمان، ج1، ص 98</ref> . و از فرزندان رَبیعه و أَفصی، پسران حارثة بن عَمرو بن عامرِ بن حارثَة بن إمرَیءالقِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان دانستهاند.<ref>الاصنام، ج2، ص116، قلائد الجمان فیالتعریف بقبائل عرب الزمان، ص244، معجم قبائل العرب، ج1، ص338</ref> | قبیله خزاعه از بزرگترین قبایل عرب [[قحطانی]] یا جنوبی (یمنی) است که در بخشی از [[یمن]] سکونت داشتند. دربارة نسب و تبار آنان اختلاف بسیاری دیده میشود؛ عدهای نیای آنان را از [[عدنان]] میدانند و سلسله نسب آنان را چنین نقل میکنند: بَنو لُحَّیِ بن عامِرِبن قُمعَة بن اِلیاسِبن مُضرِبن نِزِارِبن مَعدِ بن عَدنان <ref>جمهرة الانساب العرب، ص7</ref> اما گروه کثیری، آنان را از تبار [[قَحطان]]<ref>الاعللام، ج2، ص348، الانباه علی قبائل الرواة، ص81-82، قلائد الجمان فیالتعریف بقبائل عرب الزمان، ج1، ص 98</ref> . و از فرزندان رَبیعه و أَفصی، پسران حارثة بن عَمرو بن عامرِ بن حارثَة بن إمرَیءالقِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان دانستهاند.<ref>الاصنام، ج2، ص116، قلائد الجمان فیالتعریف بقبائل عرب الزمان، ص244، معجم قبائل العرب، ج1، ص338</ref> | ||
این قبیله دارای شاخههای زیادی است؛ مهمترین آنها عبارتاند از: [[کَعب]]، [[سَعد]]، [[سَلول]]، [[عَدّی]]، [[حِزمر]]، [[حُبشیّه]]، [[حُلیل]]، [[قُمیر]]، [[مُلَیح]]، [[مُصطلق]]<ref>الاصنام، ج2، ص 120</ref> | این قبیله دارای شاخههای زیادی است؛ مهمترین آنها عبارتاند از: [[کَعب]]، [[سَعد]]، [[سَلول]]، [[عَدّی]]، [[حِزمر]]، [[حُبشیّه]]، [[حُلیل]]، [[قُمیر]]، [[مُلَیح]]، [[بنیمصطلق|مُصطلق]]<ref>الاصنام، ج2، ص 120</ref> | ||
==خزاعه قبل از اسلام== | ==خزاعه قبل از اسلام== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
* '''[[غزوه بدر]]:''' در این جنگ هشت نفر از قبیلة خزاعه بود شرکت داشتند<ref>المغازی، ج1، ص 155</ref> عدهای از آنها جزء یاران [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، و عدهای نیز با مشرکان بودند. [[حَیسمان بن ایاس خزاعی]] با مشرکان در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] شرکت کرد و نخستین کسی بود که خبر شکست [[قریش|قریشیان]] را به [[مکه]] برد. او نیز بعد [[اسلام]] آورد <ref>الکامل فیالتاریخ، ج2، ص131، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه،ج3، ص 116</ref> [[ذوالشمالین خزاعی]] از شهدای این جنگ بود.<ref>الکامل فیالتاریخ، ج2، ص 23</ref> | * '''[[غزوه بدر]]:''' در این جنگ هشت نفر از قبیلة خزاعه بود شرکت داشتند<ref>المغازی، ج1، ص 155</ref> عدهای از آنها جزء یاران [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، و عدهای نیز با مشرکان بودند. [[حَیسمان بن ایاس خزاعی]] با مشرکان در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] شرکت کرد و نخستین کسی بود که خبر شکست [[قریش|قریشیان]] را به [[مکه]] برد. او نیز بعد [[اسلام]] آورد <ref>الکامل فیالتاریخ، ج2، ص131، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه،ج3، ص 116</ref> [[ذوالشمالین خزاعی]] از شهدای این جنگ بود.<ref>الکامل فیالتاریخ، ج2، ص 23</ref> | ||
* '''[[غزوه احد|نبرد احد]]:''' خزاعیها و [[ | * '''[[غزوه احد|نبرد احد]]:''' خزاعیها و [[بنیاسلم|أسلمیها]] (شاخهای از خزاعه) در [[غزوه احد|نبرد احد]] نقش داشتند. [[عمرو بن سالم خزاعی]] همراه گروهی از خزاعه، که چهار نفر بودند، از [[مکه]] راه افتادند و به [[قریش]]، که در ذیطوی لشکر زده بودند، برخوردند. سپس این خبر را به [[پیامبر(ص)|پیامبر]] رساندند <ref>المغازی، ج1، ص 149</ref> هنگامی که [[پیامبر(ص)|پیامبر]] خدا در این جنگ جراحت برداشت، [[ابوبرزه اسلمی]] سر آن حضرت را به دامن گرفت. [[پیامبر(ص)|پیامبر]] پس از بهبودی، وی را شناخت و برای او و خاندانش دعا کرد<ref>تاریخ مدینة الدمشق، ج62، ص94 و 96</ref> | ||
* '''[[جنگ خیبر]]:''' در این جنگ شاخهای از قبیله خزاعه، به نام [[ | * '''[[جنگ خیبر]]:''' در این جنگ شاخهای از قبیله خزاعه، به نام [[بنیاسلم|أسلم]]، همراه [[پیامبر(ص)|پیامبر]] حضور داشتندکه سرپرست ایشان [[بُریدة بن حصیب]] بود. <ref>المغازی، ج2، ص 660، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج5، ص 121</ref> | ||
* '''[[غزوه تبوک|جنگ تبوک]]:''' هنگامی که بازرگانان [[شام|شامی]] به [[مدینه]] آمدند و به [[پیامبر(ص)]] خبر دادند که [[هرقل]] به همراه سپاهی عظیم قصد حمله به [[مدینه]] را دارد، [[پیامبر(ص)|پیامبر]] هم اشخاصی را به قبایل برای شرکت در جنگ اعزام کرد. [[بریدة بن حصیب]] را به قبیله [[أسلم]] فرستاد و [[بُدیل بن ورقاء]][[، عمرو بن سالم]] و [[بُسر بن سفیان]] را به قبیلة [[کعب بن عمرو]] اعزام کرد<ref>المغازی، ج3، 990</ref> | * '''[[غزوه تبوک|جنگ تبوک]]:''' هنگامی که بازرگانان [[شام|شامی]] به [[مدینه]] آمدند و به [[پیامبر(ص)]] خبر دادند که [[هرقل]] به همراه سپاهی عظیم قصد حمله به [[مدینه]] را دارد، [[پیامبر(ص)|پیامبر]] هم اشخاصی را به قبایل برای شرکت در جنگ اعزام کرد. [[بریدة بن حصیب]] را به قبیله [[أسلم]] فرستاد و [[بُدیل بن ورقاء]][[، عمرو بن سالم]] و [[بُسر بن سفیان]] را به قبیلة [[کعب بن عمرو]] اعزام کرد<ref>المغازی، ج3، 990</ref> | ||
* '''[[غزوه حنین]]:''' در این جنگ [[بنیأسلم]] از خزاعه دو پرچم داشتند که یکی همراه [[بریدة بن حصیب]] و دیگری همراه [[جندب بن اعجم]] بود.<ref>المغازی، ج3، ص 896</ref> | * '''[[غزوه حنین]]:''' در این جنگ [[بنیأسلم]] از خزاعه دو پرچم داشتند که یکی همراه [[بریدة بن حصیب]] و دیگری همراه [[جندب بن اعجم]] بود.<ref>المغازی، ج3، ص 896</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
===نقش خزاعه در فتح مکه=== | ===نقش خزاعه در فتح مکه=== | ||
نخستین عامل ظاهری فتح مکه با جنگ دو قبیله خزاعه و بنوبکر با همکاری قریش آغاز گردید و خزاعیها از پیامبر که از همپیمانانشان بود، درخواست کمک کردند. | نخستین عامل ظاهری [[فتح مکه]] با جنگ دو قبیله خزاعه و [[بنوبکر]] با همکاری [[قریش]] آغاز گردید و خزاعیها از [[پیامبر(ص)|پیامبر]] که از همپیمانانشان بود، درخواست کمک کردند. | ||
هنگامی که دو سال از پیمان حدیبیه میگذشت، مردی از قبیله بنوبکر به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، بنیبکر در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد<ref>اعلام الوری، ج1، ص 215</ref> | هنگامی که دو سال از پیمان [[صلح حدیبیه|حدیبیه]] میگذشت، مردی از قبیله [[بنوبکر]] به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، [[بنیبکر]] در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد<ref>اعلام الوری، ج1، ص 215</ref> [[بنینقاثه]]، که از [[بنیبکر]] بودند، با اشراف [[قریش]] صحبت کردند که آنها را برای جنگ با بنیخزاعه از لحاظ تجهیزات جنگی یاری دهند و آنها را کامل، مجهز کنند.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص 281</ref> | ||
به این ترتیب قریش از آنان حمایت کرد و بنی بکر شبانه درحالیکه قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، عمرو بن | به این ترتیب [[قریش]] از آنان حمایت کرد و [[بنی بکر]] شبانه درحالیکه قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، [[عمرو بن سالم]]، رئیس خزاعه، به همراه چهل نفر ـ که [[بدیل بن ورقاء]] نیز همراهشان بود ـ برای دادخواهی و طلب یاری به حضور [[پیامبر(ص)]] آمد و یاری قریش به [[بنینفاثه]] با سلاح و نیرو را به اطلاع [[پیامبر(ص)]] رساند<ref>المغازی، ج2، ص 789</ref> پیامبر اعلام عمومی برای جنگ کردند، به تمامی مسلمانان در شهرها نامه نوشتند تا مردان آنها به [[مدینه]] بیایند. بعضی قبیلهها، از جمله قبیله [[بنیاسلم|اسلم]] که شاخهای از خزاعه بود، به [[مدینه]] آمدند <ref>الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج8، ص 385</ref>سپس راهی [[مکه]] شدند، افراد قبیلة [[بنیاسلم|اسلم]] که چهارصد نفر بودند به همراه دو پرچم حرکت کردند که یکی را [[بریده بن حصیب|بریدة بن حصیب]] و دیگری را [[ناجیه بن اعجم|ناجیة بن اعجم]] حمل میکرد<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص 54</ref> ایشان هنگامی که مقابل [[ابوسفیان]] رسیدند، سه مرتبه [[تکبیر]] گفتند. سپس قبیله [[عمرو بن کعب]] که پانصد نفر بودند، عبور کردند و پرچمشان را [[بسر بن سفیان]] حمل میکرد. ایشان هم وقتی مقابل ابوسفیان رسیدند، سه بار [[تکبیر]] گفتند<ref>المغازی، ج2، ص 819</ref> . پرچم قبیله خزاعه را در این فتح، [[عمرو بن سالم]] حمل میکرد <ref>المغازی، ج2، ص 80</ref> | ||
===خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل=== | ===خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل=== | ||
پیامبر خدا در محرم سال نهم <ref>عیون الاثر، ج2، ص 233</ref> بریدة بن حصیب أسلمی را برای دریافت زکات به سوی قبایل أسلم و | پیامبر خدا در محرم سال نهم <ref>عیون الاثر، ج2، ص 233</ref> [[بریدة بن حصیب أسلمی]] را برای دریافت [[زکات]] به سوی قبایل [[بنیاسلم|أسلم]] و [[بنیغفار|غفار]]، و [[بُسر بن سفیان کعبی]] را به سوی [[بنیکعب]] از خزاعه اعزام فرمودند. در این زمان هنوز همه اعراب [[اسلام]] نیاورده بودند و مأموران [[زکات]] میترسیدند که قبایل بر ایشان شمشیر بکشند. گفته شده است مأموران [[زکات]] در منطقه [[عسفان (چاه)|عسفان]] به خزاعیها برخوردند و دستور دادند چهارپایان قبیله خزاعه را سرشماری کنند تا زکات بگیرند. بنیخزاعه زکات خود را از همه جا جمع کردند که بپردازند؛ اما قبیله [[بنیتمیم]] به این کار اعتراض کردند و مانع شدند. سپس آماده جنگ شدند. مأمورین به حضور [[پیامبر(ص)|پیامبر]] آمدند و خبر را به اطلاع او رساندند. بنیخزاعه هم، که از یاران [[رسولالله (ص)]] بودند، بر [[بنیتمیم]] هجوم آوردند و آنها را به این دلیل که فرستادگان [[پیامبر(ص)|پیامبر]] خدا را از گرفتن [[زکات]] اموال منع کردند از سرزمین خود بیرون راندند.<ref>المغازی، ج3، ص 973-975</ref> | ||
نسخهٔ ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۲
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Kamran در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
خزاعه از قبایل عرب قحطانی است که در یمن سکونت داشتند و به مکه مهاجرت کردند. خزاعه با غلبه بر جرهمیان بر مکه مسلط شده و بت پرستی را در آن رواج دادند.
خزاعه تسلط بر مکه و کعبه را تا مدتها قبل از اسلام در دست داشت. تا اینکه قصی بن کلاب جد پیامبر با چیره شدن بر آنان امور مکه را به دست گرفت.
قبیله خزاعه در جنگ های صدر اسلام حضور داشت و در برخی موارد مانند فتح مکه منشأ اثر بوده است.
نسب شناسی
قبیله خزاعه از بزرگترین قبایل عرب قحطانی یا جنوبی (یمنی) است که در بخشی از یمن سکونت داشتند. دربارة نسب و تبار آنان اختلاف بسیاری دیده میشود؛ عدهای نیای آنان را از عدنان میدانند و سلسله نسب آنان را چنین نقل میکنند: بَنو لُحَّیِ بن عامِرِبن قُمعَة بن اِلیاسِبن مُضرِبن نِزِارِبن مَعدِ بن عَدنان [۱] اما گروه کثیری، آنان را از تبار قَحطان[۲] . و از فرزندان رَبیعه و أَفصی، پسران حارثة بن عَمرو بن عامرِ بن حارثَة بن إمرَیءالقِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان دانستهاند.[۳]
این قبیله دارای شاخههای زیادی است؛ مهمترین آنها عبارتاند از: کَعب، سَعد، سَلول، عَدّی، حِزمر، حُبشیّه، حُلیل، قُمیر، مُلَیح، مُصطلق[۴]
خزاعه قبل از اسلام
محل سکونت
محل سکونت خزاعه در مکه را آبها و کوهها و چشمههایی که این قبیله در کنار آن اقامت داشتند، ذکر کردهاند؛ از جمله: مَرّ، بَیضان، وُتَیر، مُرَیسیع و غُرابات[۵] ، یَلَملَم، طَیِبَه، مَلکَان، بَیضا، مَدارج، مَرُّالظَهران، تَنعیم، جِعرانه، سِرف، فَخّ، عُصم و قُدَید، جُحفه، خم و مکانهایی که به آن متصل بود در جُهینه و محلههای بنیحرب .[۶] و نیز گفته شده منطقه خزاعه در جنوب دیار مزینه در ارتفاعات واقع در راه میان مکه و مدینه بودهاست . بارزترین منطقه آنها عسفان ذکرشده که از آن بنىمصطلق و مرز تهامه بود.[۷]
زمامداری مکه
جُرهُمیان قبل از اسلام بر مکه مسلط بودند و امور کعبه را اداره میکردند.خزاعه در اثر فساد و ضعف جرهمیان در اواخر سده سوم یا آغاز سده چهارم پیش از میلاد، در نبردی سه روزه که گروهی از بنیکِنانه از قبایل عدنانی نیز آنان را یاری کردند، جرهم را شکست دادند و با راندن آنان از مکه، امارت آن شهر را در اختیارگرفتند.[۸]
عمرو بن لحّی اولین شخص از خزاعه بود که تولیت کعبه را عهدهدار شد.[۹]عمرو به جایگاه بالایی در میان عرب دست یافت.[۱۰] او دین ابراهیم و اسماعیل را تغییر داد و آیین بتپرستی را در میان عربها رواج داد. [۱۱] عمرو قبایل مختلف را به پرستش بتهای إساف، نائله، منات، عُزّی [۱۲]، یعوق، یغوث [۱۳]و ذوالکفیّن [۱۴]دعوت کرد.
عمرو چون اشاعه بتپرستی را با شعار توحیدی حج متعارض میدید و آن را مانعی در پذیرش و استقبال مردم از بتپرستی میدانست، جملهای را به پایان شعار حج افزود: «لَبَیک، لا شَریک لَکَ الا شَریکا هَوَ لَکَ تَملکه و ما مَلک»[۱۵]
حجابت کعبه در میان بزرگان خزاعه موروثی بود[۱۶] و آنان پردهدار، نگهبان پایههای مکه و زمامدار و آبادکننده آن بودند.[۱۷] گفته شده خزاعه سیصد وحتی پانصد سال حکومت بر مکه و حجابت کعبه را در دست داشتند؛[۱۸] برخی نیز مدت تسلط آنان را بر مکه از حدود اواخر سده دوم تا اواسط سده پنجم میلادی دانسته[۱۹]
زمامداری مکه در دست خزاعیان بود تا زمانیکه قصی بن کلاب برآنان غلبه یافت و بر مکه مسلط شد.
روابط با سایر قبایل
مهاجرت خزاعه به مکه و مواجهه شدن با جامعه جدید، منازعات با برخی قبایل و هم پیمانی با برخی دیگر را بهدنبال داشت:
منازعات:
- ـ نبرد میان قبیله قیس بن عیلان و خزاعیها[۲۰]
- ـ درگیری قبیله هوازن با تیرهای از خزاعه به نام قبیله ضاطر [۲۱]
- ـ نبرد میان تیره کعب از خزاعه و قبیله کنانه [۲۲]
- ـ منازعه تیره کعب از خزاعه با قبیله لحیان [۲۳]
- حضور بنی مصطلق از خزاعه در نبرد یوم ذات نکیف که میان فرزندان بکر بن عبدمناف و قریشیان درگرفت[۲۴]
هم پیمانان:
- این قبیله با قبایل قریش، کنانه و هوازن در برپایی بازار عکاظ، که هر ساله از نیمه ذیقعده تا اول ذیحجه برپا میشد، شرکت میکرد[۲۵]
- هنگام حمله ابرهه به مکه، افراد قبیله خزاعه، کنانه، هذیل، قریش و دیگر ساکنان منطقه حرم، با همراهی هم قصد مقابله با لشکر وی را داشتند؛ اما چون دیدند توان مقابله با آنها را ندارند، از این کار صرف نظر کردند [۲۶]
- تیرههایی از قبیله خزاعه در جاهلیت جزو گروهی از قبایل به نام احابیش بودند که با مطلب بن عبدمناف و قبیله قریش پیمان دوستی و همدستی، معروف به حلف احابیش، بستند[۲۷] یکی از پیماننامههای معروف، روابط خزاعه و بنیهاشم در زمان عبدالمطلب بود که به مسالمت گرایید و پیمان استواری بینشان بسته شد [۲۸]
خزاعه بعد از اسلام
اسلام آوردن خزاعه را می توان به دو مقطع تدریجی و کلی تقسیم کرد، چنان که تیره هایی از آن قبل از حاکمیت اسلام، اسلام آورده و با پیامبر همراهی میکردند، اما اسلام آوردن کامل خزاعه بعد از فتح مکه اتفاق افتاد.
در مرحله تدریجی تیرههایی از خزاعه، پیامبر را در نبرد با کفار همراهی کردند:
- غزوه بدر: در این جنگ هشت نفر از قبیلة خزاعه بود شرکت داشتند[۲۹] عدهای از آنها جزء یاران پیامبر، و عدهای نیز با مشرکان بودند. حَیسمان بن ایاس خزاعی با مشرکان در جنگ بدر شرکت کرد و نخستین کسی بود که خبر شکست قریشیان را به مکه برد. او نیز بعد اسلام آورد [۳۰] ذوالشمالین خزاعی از شهدای این جنگ بود.[۳۱]
- نبرد احد: خزاعیها و أسلمیها (شاخهای از خزاعه) در نبرد احد نقش داشتند. عمرو بن سالم خزاعی همراه گروهی از خزاعه، که چهار نفر بودند، از مکه راه افتادند و به قریش، که در ذیطوی لشکر زده بودند، برخوردند. سپس این خبر را به پیامبر رساندند [۳۲] هنگامی که پیامبر خدا در این جنگ جراحت برداشت، ابوبرزه اسلمی سر آن حضرت را به دامن گرفت. پیامبر پس از بهبودی، وی را شناخت و برای او و خاندانش دعا کرد[۳۳]
- جنگ خیبر: در این جنگ شاخهای از قبیله خزاعه، به نام أسلم، همراه پیامبر حضور داشتندکه سرپرست ایشان بُریدة بن حصیب بود. [۳۴]
- جنگ تبوک: هنگامی که بازرگانان شامی به مدینه آمدند و به پیامبر(ص) خبر دادند که هرقل به همراه سپاهی عظیم قصد حمله به مدینه را دارد، پیامبر هم اشخاصی را به قبایل برای شرکت در جنگ اعزام کرد. بریدة بن حصیب را به قبیله أسلم فرستاد و بُدیل بن ورقاء، عمرو بن سالم و بُسر بن سفیان را به قبیلة کعب بن عمرو اعزام کرد[۳۵]
- غزوه حنین: در این جنگ بنیأسلم از خزاعه دو پرچم داشتند که یکی همراه بریدة بن حصیب و دیگری همراه جندب بن اعجم بود.[۳۶]
- غزوه طائف: در این جنگ پیامبر(ص) دستور داد تا اسیران را به جعرانه روانه کنند و بدیل بن ورقاء خزاعی را به سرپرستی ایشان منصوب کرد.[۳۷]
دو واقعه غزوه مریسیع و صلح حدیبیه را می توان به عنوان عامل اسلام آوردن کامل خزاعه بیان نمود:
- غزوه مریسیع: بنیمصطلقْ تیرهای از خزاعه و از همپیمانان بنیمُدلِج بودند که در کنار چاه آبی به نام مُرَیسیع، که در راه فُرُع [۳۸] بود، اقامت داشتند. رئیس آنان فردی از خزاعه به نام حارث بن ابیضِرار بود. او پیش از قبول اسلام، در شمار دشمنان اسلام قرار داشت و به ویژه برخلاف دیگر تیرههای قبیله خزاعه که با پیامبر همپیمان بودند، او با ابوسفیان همپیمان بود[۳۹] . حارث بن ابیضرار، قبیلة خویش و گروههای دیگری از اعراب را که توانسته بود گرد آورد کنار چاهی به نام مریسیع، برای جنگ با پیغمبر آماده کرد.این جنگ در شعبان سال پنجم هجرت واقع شد و مسلمانان به رهبری پیامبر خدا به پیروزی رسیدند. [۴۰]تعداد زیادی از مردان و زنان و کودکان بنیمصطلق دستگیر، و اسیر شدند. جُویریه، دختر حارث، از جمله اسیران بود که به همسری پیامبر خدا(ص) درآمد.[۴۱] در اثر این ازدواج مسلمانان همه اسیران بنیمُصطَلَق را که تعدادشان دویست، و به قولی یکصد نفر بود، آزاد کردند و به سرزمینشان برگرداندند و آنها مسلمان شدند[۴۲] حارث نیز به همراه دو پسر و گروهی از افراد قبیلهاش اسلام آورد [۴۳]
- صلح حدیبیه: صلح حدیبیه، نام پیمانی است که پیامبر(ص) در سال ششم هجری با مشرکان قریش به امضا رساندند. بر اساس یکی از مفاد صلحنامه حدیبیه، مقرر شد که هر کس دوست دارد می تواند در عهد و پیمان محمد(ص) قرار بگیرد، و هر کس دوست دارد در عهد و پیمان قریش قرار گیرد . به دنبال این مفاد، قبیلة خزاعه هم پیمانی با پیامبر را برگزیدند. [۴۴] پس از این پیمان همه خزاعیان مسلمان شدند و پیامبر را تصدیق کردند.
نقش خزاعه در فتح مکه
نخستین عامل ظاهری فتح مکه با جنگ دو قبیله خزاعه و بنوبکر با همکاری قریش آغاز گردید و خزاعیها از پیامبر که از همپیمانانشان بود، درخواست کمک کردند.
هنگامی که دو سال از پیمان حدیبیه میگذشت، مردی از قبیله بنوبکر به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، بنیبکر در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد[۴۵] بنینقاثه، که از بنیبکر بودند، با اشراف قریش صحبت کردند که آنها را برای جنگ با بنیخزاعه از لحاظ تجهیزات جنگی یاری دهند و آنها را کامل، مجهز کنند.[۴۶]
به این ترتیب قریش از آنان حمایت کرد و بنی بکر شبانه درحالیکه قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، عمرو بن سالم، رئیس خزاعه، به همراه چهل نفر ـ که بدیل بن ورقاء نیز همراهشان بود ـ برای دادخواهی و طلب یاری به حضور پیامبر(ص) آمد و یاری قریش به بنینفاثه با سلاح و نیرو را به اطلاع پیامبر(ص) رساند[۴۷] پیامبر اعلام عمومی برای جنگ کردند، به تمامی مسلمانان در شهرها نامه نوشتند تا مردان آنها به مدینه بیایند. بعضی قبیلهها، از جمله قبیله اسلم که شاخهای از خزاعه بود، به مدینه آمدند [۴۸]سپس راهی مکه شدند، افراد قبیلة اسلم که چهارصد نفر بودند به همراه دو پرچم حرکت کردند که یکی را بریدة بن حصیب و دیگری را ناجیة بن اعجم حمل میکرد[۴۹] ایشان هنگامی که مقابل ابوسفیان رسیدند، سه مرتبه تکبیر گفتند. سپس قبیله عمرو بن کعب که پانصد نفر بودند، عبور کردند و پرچمشان را بسر بن سفیان حمل میکرد. ایشان هم وقتی مقابل ابوسفیان رسیدند، سه بار تکبیر گفتند[۵۰] . پرچم قبیله خزاعه را در این فتح، عمرو بن سالم حمل میکرد [۵۱]
خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل
پیامبر خدا در محرم سال نهم [۵۲] بریدة بن حصیب أسلمی را برای دریافت زکات به سوی قبایل أسلم و غفار، و بُسر بن سفیان کعبی را به سوی بنیکعب از خزاعه اعزام فرمودند. در این زمان هنوز همه اعراب اسلام نیاورده بودند و مأموران زکات میترسیدند که قبایل بر ایشان شمشیر بکشند. گفته شده است مأموران زکات در منطقه عسفان به خزاعیها برخوردند و دستور دادند چهارپایان قبیله خزاعه را سرشماری کنند تا زکات بگیرند. بنیخزاعه زکات خود را از همه جا جمع کردند که بپردازند؛ اما قبیله بنیتمیم به این کار اعتراض کردند و مانع شدند. سپس آماده جنگ شدند. مأمورین به حضور پیامبر آمدند و خبر را به اطلاع او رساندند. بنیخزاعه هم، که از یاران رسولالله (ص) بودند، بر بنیتمیم هجوم آوردند و آنها را به این دلیل که فرستادگان پیامبر خدا را از گرفتن زکات اموال منع کردند از سرزمین خود بیرون راندند.[۵۳]
پانویس
- ↑ جمهرة الانساب العرب، ص7
- ↑ الاعللام، ج2، ص348، الانباه علی قبائل الرواة، ص81-82، قلائد الجمان فیالتعریف بقبائل عرب الزمان، ج1، ص 98
- ↑ الاصنام، ج2، ص116، قلائد الجمان فیالتعریف بقبائل عرب الزمان، ص244، معجم قبائل العرب، ج1، ص338
- ↑ الاصنام، ج2، ص 120
- ↑ المعالم الاثیرة فی السنة و السیرة، ص108، معجم قبائل العرب، ج1، ص338
- ↑ صفة الجزیرة العرب، ص232-233
- ↑ تاریخ یعقوبی، ص98
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص245 وص74
- ↑ الاصنام، ص8
- ↑ اخبار مکه شرفها الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص56
- ↑ الاصنام،ص 8
- ↑ اخبار مکه شرفها الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، 49-79
- ↑ الاصنام، ص57 و 88
- ↑ جمهرة الانساب العرب، ص 403
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص97
- ↑ النسب معد و الیمن الکبیر، ج2، ص443
- ↑ اخبار مکه شرفها الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص60
- ↑ اخبار مکه شرفها الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ذج1، ص 59
- ↑ مواسم العرب، المواسم الثقافیة و التجاریة و الدینیة و الطبیعیه، ج1، ص211
- ↑ اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، ج5، ص 156
- ↑ الاغانی، ج14، ص148
- ↑ السیرة النبویه، ج3، ص392
- ↑ معجم البلدان، ج2، ص 407
- ↑ الانساب الاشراف، ج1، ص76، المحبّر، ص246
- ↑ الطبقات الکبری،ج1، ص102
- ↑ اخبار مکه شرفها الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص 94، إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج2، ص 34
- ↑ المعارف، ص 616
- ↑ تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، ص 380
- ↑ المغازی، ج1، ص 155
- ↑ الکامل فیالتاریخ، ج2، ص131، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه،ج3، ص 116
- ↑ الکامل فیالتاریخ، ج2، ص 23
- ↑ المغازی، ج1، ص 149
- ↑ تاریخ مدینة الدمشق، ج62، ص94 و 96
- ↑ المغازی، ج2، ص 660، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج5، ص 121
- ↑ المغازی، ج3، 990
- ↑ المغازی، ج3، ص 896
- ↑ المغازی، ج3، ص 923
- ↑ التنبیه الاشراف، ص 215
- ↑ تاریخ مدینة الدمشق، ج3، ص 174، الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج1، ص 203
- ↑ الطبقات الکبری، ج2، ص 48
- ↑ المغازی، ج1، ص 410
- ↑ دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب، ج2، ص 446
- ↑ تجرید أسماء الصحابه، ج1، ص 102
- ↑ السیرة النبویه، ج4، ص 285-286
- ↑ اعلام الوری، ج1، ص 215
- ↑ البدایة و النهایه، ج4، ص 281
- ↑ المغازی، ج2، ص 789
- ↑ الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج8، ص 385
- ↑ اطلس تاریخ اسلام، ص 54
- ↑ المغازی، ج2، ص 819
- ↑ المغازی، ج2، ص 80
- ↑ عیون الاثر، ج2، ص 233
- ↑ المغازی، ج3، ص 973-975
فهرست منابع
• إتحاف الوری عمر بن محمد بأخبار أم القری، ابن فهد، تصحیح فهیم محمد شلتوت، مکة مکرمه، جامعة ام القری، معهد البحوث العلمیه و احیاء التراث الاسلامی،1403
• اخبار مکه شرفها الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ابیالولید محمد بن عبدالله احمد ازرقی، روایة ابیمحمد اسحاق بن احمد بن اسحاق ابن نافع الخزاعی، بیجا، مطبع المدرسة المحروسه، • 1275 • الاصنام، ابن کلبی، ابیالمنذر هشام بن محمد ، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، بینا، 1924م
• اطلس تاریخ اسلام، صادق آیینهوند، تهران، مدرسه، 1378ش
• اعلام الوری، علی بن فضل طبرسی، قم، موسسة آل البیت، 1417ق
• الاعلام، خیرالدین زرکلی، بیجا، چاپ سوم، بیتا
• الاغانی، ابیالفرج اصفهانی، شرحه و کتب هوامشه الاستاذ عبدأعلی مهنّا و الاستاذ سمیر جابر، بیروت، دارالفکر. 1407ق
• الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، تقیالدین احمد بن علی مقریزی، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق
• الانباه علی قبائل الرواة، ابن عبدالبر، بیروت، چاپ ابراهیم ابیاری، 1405ق
• الانساب الاشراف، احمد بن یحیی جابر بلاذری، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق
• تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، اصغر منتظرالقائم، اصفهان، سازمان سمت، 1386ش
• تاریخ مدینة الدمشق، علی بن الحسن ابن عساکر، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر1415ق
• تاریخ یعقوبی، یعقوبی، نجف، مکتبة المرتضویه1358ش.
• تجرید أسماء الصحابه، محمد بن احمد ذهبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا
• التنبیه الاشراف، ابوالحسن علی بن الحسین مسعودی، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دار الصاوی، بیتا.
• جمهرة الانساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، ابیمحمد علی بن احمد بن سعید ابن حزم اندلسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1403ق
• دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه ، ابوبکر احمد بن الحسین بیهقی، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق
• دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب، عبدالرحمان بن محمد ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاذة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق
• سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، محمد بن یوسف شامی، تحقیق احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق
• السیرة النبویه، ابیمحمد عبدالملک ابن هشام، حقق اصولها و فصولها و کتب مقدماتها و ضبط الفاظها و وضع فهارسها عبدالرووف سعد، بیروت، دارالجیل، چاپ دوم. 1418ق
• صفة الجزیرة العرب، ابیمحمد الحسن بن احمد بن یعقوب همدانی، تحقیق محمد بن علی الاکوع، بغداد، دارالشوون الثقافیه، 1989م.
• الطبقات الکبری، محمد ابن سعد، دراسه و تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق
• عیون الاثر، محمد بن عبدالله ابن سیدالناس، بیروت، موسسة عزالدین، 1406ق
• قلائد الجمان فیالتعریف بقبائل عرب الزمان، ابیالعباس احمد قلقشندی، قاهره، چاپ ابراهیم ابیاری، 1402ق
• الکامل فیالتاریخ،عزالدین ابیالحسن ابن اثیر، بیروت، دارصادر للطباعه و النشر، 1385ش
• المحبّر، ابیجعفر محمد ابن حبیب، ، روایة ابیسعید الحسن بن الحسین السکری، تصحیح ایلزه لیختن شتینر، بیروت، المکتب التجاریه، بیتا
• المعالم الأثیرة فیالسنة و السیرة، محمد محمدحسن شراب، بیروت، دارالقلم. 1411ق
• معجم البلدان، شهابالدین ابیعبدالله یاقوت بن عبدالله حموی، ترجمه علینقی منزوی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1380ش
• معجم قبائل العرب، عمر رضا کحّاله، بیروت، موسسه الرساله، چاپ هفتم، 1414ق
• المغازی، محمد بن عمر واقدی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، موسسة الاعلمی، چاپ دوم، 1409ق.
• مواسم العرب، المواسم الثقافیة و التجاریة و الدینیة و الطبیعیه، عرفان محمد حمّور، بیروت، دارالطباعه، 1427ق
• النسب معد و الیمن الکبیر، ابیمنذر هشام¬بن محمد¬بن السائب ابن کلبی، تحقیق و خط و مشجرات فردوس العظم، قراءه ریاض عبدالحمید، دمشق، دارالیقظة العربیه، 1939م
• نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، اصغر منتظرالقائم، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،1380ش
• نهایه الارب فی معرفة الانساب العرب، ابیالعباس احمد قلقشندی، تحقیق ابراهیم الابیاری، لبنان، دارالکتاب لبنانی، 1411ق