مدرسه آخوند (نجف)
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
مدرسه بزرگ آخوند
مکان
مدرسه بزرگ آخوند، معروف به مدرسة الکبری، در نجف ، تقریباً در انتهای بازار حُویش، کنار مدرسه بخارائیها قرار دارد.
تاریخچه
این مدرسه، در سال ۱۳۲۱ق. زیر نظر آخوند خراسانی، مرجع تقلید شیعه و با کمک مالی آستانقلی بیگ، وزیر سلطان عبدالاحد بخاری، امیر بخارا پایهگذاری شد.[۱] بر پایه گزارش آقا نجفی قوچانی، در زمان ساخت این مدرسه، آخوند خراسانی، روزی یک ساعت به محل مدرسه رفته، گوشهای نشسته، کار بنّا و کارگران را تماشا میکرد.[یادداشت ۱][۲]
در اواخر سده چهاردهم قمری، ساختمان این مدرسه فرسوده شده و در سال ۱۳۴۸ش. (۱۳۸۹ق) با تلاش نصرالله خلخالی و با هزینه علی سیاهپوشان تجدید بنا شد.[۱] عباس خاتم یزدی، عالم شیعی ساختمان جدید را «در سه طبقه مجلل» معرفی کرده است.[۳]
این مدرسه، در زمان دولت بعثی عراق، بارها مورد یورش نیروهای امنیتی قرار گرفت؛ بهخصوص در انقلاب شعبانیه، در سال ۱۴۱۱ق. (۱۹۹۱م) به اشغال دولت صدام درآمده و مدتها این اشغالگری ادامه داشت.[۴]
اهمیت
در مدرسه بزرگ آخوند، شخصیتهای برجستهای مانند آقا نجفی قوچانی (م.۱۳۶۳ق)،[۲] سید محمود شاهرودی (م.۱۳۵۳ش)، سید عبدالاعلی سبزواری (م.۱۳۷۲ش) و سید عباس خاتم یزدی (متوفای ۱۳۸۰ش)[۳] در آن سکونت داشتند.[۵]
اکنون
این مدرسه، بر پایه گزارشی در ۳ ربیعالاول ۱۴۳۳ق. (۶ اسفند ۱۳۹۰ش)، از یک حیاط بزرگ مربع شکل تشکیل شده است که پیرامون آن، سه طبقه و تعداد ۱۰۳ حجره وجود دارد. کتابخانه و مدرس آن در طبقه دوم، ضلع شرقی مدرسه قرار گرفته و دارای زیرزمین بزرگی است که به گفته خادم مدرسه، در مراسمهای مهم حوزوی، تشکیل جلسات و بزرگداشتهای سرتاسری از آن استفاده میشود. سردر مدرسه، نمای حجرهها و راهروهای مدرسه، با کاشیهای فیروزهای رنگ تزئین شده است.
بر پایه همین گزارش، نزدیک به ۱۲۷ طلبه پاکستانی، هندی و افغانی در آن ساکن بودند.[۶]
مدرسه وسطای آخوند
این مدرسه که در محله «بُراق»، ابتدای ورودی یکی از کوچههای خیابان امام صادق (ع) (شارع الصادق) قرار دارد، در سال ۱۳۲۶ قمری با اشراف و هدایت آخوند خراسانی و به سرمایه بانی مدرسه بزرگ تأسیس شد و دارای دو طبقه و ۳۴ حجره بوده است. در این مدرسه مراجع بزرگی مانند: آیتالله سید عبدالهادی شیرازی و آیتالله سید احمد خوانساری سکونت داشتند. به گفته اهالی محل و کسبه اطراف مدرسه، قسمتی از آن در زمان حکومت صدام در مسیر خیابان قرار گرفت و تخریب شد.
در مراجعه به این مدرسه، با درب بسته آن مواجه شدیم و نتوانستیم از ساختمان داخلی و حجرات آن بازدید کنیم. بر پارچهنوشتهای که بالای درب ورودی نصب کرده بودند، نوشته بود به خاطر بازسازی و تعمیرات اساسی، تا اطلاع ثانوی مدرسه تعطیل است.[۷]
مدرسه صغرای آخوند
این مدرسه نیز با تولیت آخوند خراسانی و با سرمایه همان بانی در سال ۱۳۲۸ قمری ساخته شد. در خیابان شارع الرسول، از طرف درب قبله حرم امیرمؤمنان (ع) سمت چپ خیابان، داخل کوچه سوم معروف به «کوچه صد تومانی» در محله مِشراق واقع است. مدرسه کوچک آخوند اینک یکی از مدارس پررونق حوزه نجف به شمار میآید. درس و بحث در آن برگزار میشود و محل رفت و آمد طلاب و فضلا و اساتید است. چون این مدرسه در محدوده بیت مرجعیت قرار داشت و تحت کنترل و حفاظت نیروهای امنیتی و حفاظتی بود، نتوانستیم از آن دیدن کنیم؛ زیرا فقط طلاب و فضلای ساکن در نجف حق ورود به آن را داشتند. مرحومآیتالله سید مرتضی مرعشی نجفی (متوفای ۱۳۷۵ ش) برادر آیتالله مرعشی نجفی، یکی از ساکنین مدرسه صغری آخوند در نجف اشرف بود.
یک سال پس از اتمام ساختمان مدرسه صغری، آخوند خراسانی در سال ۱۳۲۹ قمری چشم از جهان فروبست. پس از تشییع باشکوه در جوار حرم علوی، در حجره ۲۶ جنب مقبره میرزا حبیبالله رشتی (متوفای ۱۳۱۲ق) آرام گرفت. بعدها در این مقبره، علمای بزرگی چون آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ ق) وآیتالله سید حسن بجنوردی (متوفای ۱۳۵۹ق) صاحب «القواعد الفقیه» نیز به خاک سپرده شدند.[۸]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ موقوفات ایرانیان در عراق، مجله میراث جاویدان، شماره ۶.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ سیاحت شرق، ص ٣۴١.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ خاطرات آیةالله خاتم یزدی، ص ۴١.
- ↑ خاطرات آیةالله خاتم یزدی، ص ۴١؛ مدارس آخوند خراسانی در نجف، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۱۲۰.
- ↑ مدارس آخوند خراسانی در نجف، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۱۱۹؛
- ↑ مدارس آخوند خراسانی در نجف، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۱۲۰.
- ↑ مدارس آخوند خراسانی در نجف، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۱۲۰ و ۱۲۱.
- ↑ مدارس آخوند خراسانی در نجف، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۱۲۱.
- ↑ او مینویسد: رفتم نزد آقای آخوند؛ مدرسه بزرگ که تازه بنایی میکردند و خود آقای آخوند هر روز یک ساعتی به آن مدرسه میرفت و گوشهای مینشست و به کار عمله و بنا تماشا میکرد و خوشش میآمد؛ بلکه نوعاً تماشای تعمیرات خصوصاً خیریه که یک نوع از صدقات جاریه است، خوشایند است. نزدیک بود طبقه اول آن مدرسه تمام شود؛ عرض کردم از این مدرسه به من حجره داده میشود؟ فرمودند: پس به جهت که بنا میشود؟! [سپس به فرزندش گفت] میرزا مهدی! هر حجره که آقا میخواهد به ایشان بده و به اسم ایشان ثبت کن. آقا میرزا مهدی گفت: کدام را میخواهی؟ و من حجرهای که در گوشه واقع بود، تعیین کردم. فرمودند: همه از این حجرهها که فضای مدرسه در نظر اندازشان هست، تعیین میکنند و تو خیلی ساده هستی که گوشه مستور را تعیین میکنی. گفتم: من حجره میخواهم که درس در او بخوانم و افکارم مرتب باشد، نه برای تماشا که خوش منظره باشد؛ والا این قدرها من هم شعور دارم که آنها بهتر است، اما نه برای طلبه. . . کمکم منتقل شدم به مدرسه آخوند و به جدیت تمام مشغول به درس و بحث و نوشتن شدم.
منابع
- سیاحت شرق، آقانجفی قوچانی، تصحیح شاکری،
- خاطرات آیةالله خاتم یزدی،
- موقوفات ایرانیان در عراق، محمدرضا انصاری، مجله میراث جاویدان، شماره ۶.