پرش به محتوا

حرام

از ویکی حج

حرام یکی از احکام پنجگانه تکلیفی و به معنای عملی است که انجامش گناه است و عذاب دارد و ترکش ثواب دارد؛ به نظر دانشمندان علم اصول فقه، خداوند به خاطر مفسده‌‌ای که برای مردم داشته برخی از کارها را حرام کرده است. برخی از کارهایی که در حالت عادی مباح است، در حج و عمره برای کسی که در احرام است ممنوع است که به آن‌ها محرمات احرام گرفته می‌شود.

مفهوم شناسی

حرام در لغت از ریشه «حرم» و به معنای ممنوع (بازداشته شده) است. [۱] در اصطلاح فقها حَرام یا مُحَرَّم یکی از احكام تكليفى است که خداوند افراد مکلَّف را وادار کرده که آن را ترک کنند.[۲] عملی است که مورد خشم، نفرت و بیزاری خداوند است.[۳] انجامش مجازات دارد و گناه است، و ترکش ثواب و پاداش دارد.[۴] با اینکه شارع از انجام مکروه هم نهی کرده است؛ ولی در مکروه بر خلاف حرام فرد وادار به ترک عمل نیست.[۵]

کلمات مُحَرَّم، مَنهِی و مَحظور با حرام مترادفند.[۶] همچنین به حرام، ممنوع، مزجور، ذنب، معصية، قبيح، سيّئة، فاحشة، إثم، حرج، حراج، تحريج و عقوبت نیز گفته می شود.[۷] حرام در حقیقت ضد حلال است.[۸] همانطور که در آیات قرآن در مقابل حلال قرار گرفته است.[۹] و تنها به اعتبار تقسیم احکام تکلیفی، در مقابل واجب قرار گرفته است.[۱۰] جمع آن حُرُم" است.[۱۱]

بنابر نظر اندیشمندان علم اصول فقه، چیزهایی حرام شده است که برای مردم مفسده داشته و چیزهایی حلال شده که برای آنها مصلحت داشته است؛ و چون تنها خداوند متعال از مصالح و مفاسد واقعى هر چیزی آگاه است، تنها او شایستگی تحریم و تحلیل چیزها را دارد.[۱۲]

گاهی[۱۳] حرام به معنای "در حال إحرام" است؛ به عنوان مثال می گویند: «رجل حرام» و «قوم حرام». شخص در حال احرام را حَرام و مُحرِم گويند كه از چيزهائى (محرّمات احرام) ممنوع است.[۱۴]

اقسام حرام

اعمال حرام را از منظرهای گوناگون تقسیم کرده‌اند. از جمله حرامی را که مستقیما نهی شده (مانند قمار) «حرام نفسی» و حرامی که خودش حرام نیست اما مقدمه حرام دیگر است (مانند مقدمات عمل حرام) «حرام غیری» خوانده‌اند. یا کارهایی که در همه حال حرام است (دروغ و غیبت) «حرام مطلق» و کارهایی که در شرایط خاصی حرام است (مانند برخی کارها در حال احرام) «حرام مشروط» نام‌گذارده‌اند.[۱۵]

ترکیب واژگانی

واژه حرام در برخی از ترکیب‌های واژگانی مانند بیت‌الحرام، صفت برخی از مکان‌ها یا زمان‌ها قرار گرفته است. این واژه در این کاربردها به معنای دارای احترام،[۱۶] یا دارای حریم[۱۷] و حدود[۱۸] است. از جمله برخی از این ترکیب‌ها که مرتبط به اماکن و زمان‌های حج و حرمین است:* بيت الحرام: كعبة (خانه خدا)؛[۱۹]که طبق گفته طبرسی (م548ه.ق) ورود مشرکان به آن حرام است.[۲۰]

محرمات حج و عمره

علاوه بر کارهایی که در هر حال حرمت دارد،[۲۶] برخی از کارهای مباح مثل استفاده از بوی خوش، با بستن احرام در عمره مفرده، عمره تمتع و حج تمتع بر فرد عمره گزار یا حج گزار، حرام می‌شود که به آن‌ها مُحَرَّمات إِحرام گفته می‌شود.[۲۷] افزون بر محرمات احرام برخی کارها مانند روزه عید قربان یا روزه ایام تشریق نیز برای کسانی که ایام حج در سرزمین منا هستند حرام است.[۲۸]

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل حرام

پانویس

  1. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج‌1، ص559.
  2. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌3، ص 290.
  3. رک: دائرة المعارف فقه مقارن‌، ج1، ص430.
  4. رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص35؛ معجم أصول الفقه، ص254؛معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌
  5. الأصول من علم الأصول، صص11-12.
  6. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، صص559-560؛ رسائل الشريف المرتضى؛ ج‌2، ص: 282.
  7. معجم مصطلح الأصول، ص125؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560؛ معجم أصول الفقه، ص254.
  8. کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94؛ معجم مقائيس اللغة؛ ج‌2، ص 45.
  9. الأصول من علم الأصول، صص11-12.
  10. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌
  11. کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94.
  12. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌2، ص372.
  13. مثل آیه: «لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ:شكار را نكشيد آنگاه كه در حال احرام هستيد.» (سوره مائده، آیه 95)
  14. قاموس قرآن، ج‌2، ص124‌.
  15. رک: فرهنگ نامه اصول فقه، صص416-418.
  16. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‌3، ص 290.
  17. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "حرام".
  18. قاموس قرآن، ج‌2، ص123‌.
  19. القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86‌
  20. مجمع البيان في تفسير القرآن‏، ج1، ص382.
  21. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج‌3، ص279.
  22. في الحديث قال النبي عليه السلام يوم فتح مكة: «ألا إِن مكة حرام حَرَّمها اللّه تعالى، لم تحلّ لأحد قبلي، و لا تحلُّ لأحدٍ بعدي، و إِنما أُحِلَّتْ لي ساعةً من نهار»‌يعني دخوله إِياها بغير إِحرام. شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم؛ ج-3، ص1399.
  23. الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية؛ ص203.
  24. در آیه 36 سوره توبه آمده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ».
  25. القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86‌.
  26. برای آشنایی با کارهای حرام در اسلام نک: حدود الشريعة، ج1.
  27. رک: مصطلحات الفقه، صص40-43.
  28. حدود الشريعة، ج1، ص421.

منابع

  • قرآن کریم
  • الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، عاملى، ياسين عيسى، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزيع، 1413 ه.ق.
  • الأصول من علم الأصول، العثيمين، محمد بن صالح، بی جا، دار ابن الجوزي، 1426ه.ق.
  • تیسیر علم اصول الفقه، الجدیع، عبدالله بن یوسف، بیروت، مؤسسة الريان للطباعة والنشر والتوزيع، 1418ه.ق.
  • حدود الشريعة، محسنى، محمد آصف، قم، بوستان كتاب قم(انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)، 1429 ه. ق‌.
  • دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی.
  • دائرة المعارف فقه مقارن‌، شيرازى، ناصر مكارم‌، مصحح: جمعى از اساتيد و محققان حوزه‌، قم، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام‌، 1427 ه.ق‌.
  • رسائل الشریف المرتضی، شريف مرتضى، على بن حسين موسوى، قم، دار القرآن الكريم، 1405ه.ق
  • شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، حميرى، نشوان بن سعيد، بيروت - لبنان، دار الفكر المعاصر،1420ه.ق.
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426 ه.ق.
  • فرهنگ نامه اصول فقه، مركز اطلاعات و مدارك اسلامى، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، معاونت پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم‏، 1389 ش.
  • القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، سعدى ابو جيب، ، دمشق – سوريه، دار الفكر، ، 1408 ه.ق.
  • قاموس قرآن، قرشى، سيد على اكبر، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1412ه.ق.
  • مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏، مصحح: فضل‏الله‏ يزدى طباطبايى و هاشم‏ رسولى، تهران، ناصر خسرو، بی تا. 1372ه.ش‏.
  • المحيط في اللغة، صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد، بيروت – لبنان، عالم الكتاب، 1414ه.ق.
  • مصطلحات الفقه، مشكينى، ميرزا على، بی جا، بی نا، بی تا.
  • معجم أصول الفقه، حسن، خالد رمضان، قاهره، مطبعه المدني‏، 1418 ق.
  • معجم المصطلحات الأصولية، حسينى، محمد، بیروت، موسسه العارف للمطبوعات، 1415 ق.
  • معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، محمود عبد الرحمان،  بی جا، بی نا، بی تا.
  • معجم مصطلح الأصول، هلال، هيثم، بيروت، دار الجليل، 1424 ق.
  • معجم مقائيس اللغة، ابو الحسين، ابن فارس، احمد بن فارس بن زكريا، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1404 ه.ق.
  • مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانى، حسين بن محمد، لبنان-سوریه، دار العلم - الدار الشامية، 1412 ه.ق.

مقاله‌های مرتبط