اسرار حج
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
اسرار حج، مجموعهای از حکمتها و اغراض مناسک حج و عمره است.
چیستی
اسرار حج، مجموعهای از حکمتها و اغراض مناسک حج و عمره است.[۱]
از نگاه حکیمان مسلمان، بر پایه حکمت خداوند، کارهای او از جمله تشریع احکام، هدفمند و دارای حکمت است. گرچه علت اصلی و هدف حقیقی احکام، ممکن است از آدمی پوشیده باشد، ولی عالمان مسلمان کوشیدهاند پارهای از هدفها و سودهای احکام را با استناد به منابع به دست آورند. این هدفها و سودها، وقتی درباره احکام مربوط به عبادتی خاص است، اسرار آن عبادت خوانده شده است.[۱]
عالمان، در شناخت اسرار احکام بر منابعی یکسان تکیه نمیکنند. برخی شهود و کشف قلبی را معتبر میدانند[۲] و گروهی تنها قرآن و سنت را منبعی معتبر برای درک آن دانسته و هر منبعی حتی عقل را از درک اسرار، ناتوان میشمرند.[۳] بر پایه دیدگاه دوم، «اسرار حج» را اینگونه تعریف کردهاند: مجموعه معارفی که بیانگر اهداف، آثار و فواید احکام و آموزههای حج بوده و برگرفته از قرآن و سنت باشد.[۴]
در روایات فراوانی به پارهای اسرار حج اشاره شده که مجموعه سفارشهای امام سجاد(ع) به شبلی و خطبه قاصعه نمونههایی مهم از روایات اسرار حج به شمار میروند. افزون بر این، روایات فراوان دیگری نیز پارهای احکام برخی مناسک حج را برشمردهاند. روایات یاد شده گاه با تعبیر «علة الحج»[۵] به اسرار آن اشاره کردهاند. برخی دیگر از اسرار حج را میتوان از ملاکهایی برداشت کرد که در آیاتی از قرآن و برخی روایات مرتبط با مناسک حج به آنها اشاره شده است. افزون بر این، از برخی اوصاف مکانهای مرتبط با حج بویژه کعبه نیز میتوان به بخشی از اسرار حج دست یافت؛[۶]
اوصاف زیر برای حج برشمرده شده است: پایهگذاری بر توحید محض (حج/ ۲۲، ۲۶) و خلوص ناب (بقره/ ۲، ۱۲۷)، حرمت و احترام داشتن (مائده/ ۵، ۲)، طهارت ظاهری و باطنی بویژه از شرک (بقره/ ۲، ۱۲۵؛ حج/ ۲۲، ۲۶)، پناهگاه مردم بودن (بقره/ ۲، ۱۲۵ ۱۲۶؛ آل عمران/ ۳، ۹۷؛ عنکبوت/ ۲۹، ۶۷)،[۷] یکسان بودن همگان نسبت به آن (حج/ ۲۲، ۲۵)،[۸] منشأ برکات بودن (آل عمران/ ۳، ۹۶)؛ وسیله هدایت بودن (آل عمران/ ۳، ۹۶)؛ مصون بودن از ظلم و تعدی از سر الحاد و انکار (حج/ ۲۲، ۲۵)؛ پرچم اسلام[۹] و وسیله آزمون بودن سنگهای بیجان.[۱۰] افزون بر این، نگاه درس آموز به کعبه، عبادت،[۱۱] سبب آمرزش، ترفیع درجه،[۱۲] بهرهمندی از رحمتهای خاص الهی[۱۳] و گشایش درهای آسمان و استجابت دعا.[۱۴] برخی مفسران یادکرد قرآن از وجود منافعی در حج برای مردم: «لِیشْهدُوا مَنافِعَ لَهمْ» (حج/ ۲۲، ۲۸ ۲۹) را مطلق و در برگیرنده انواع منافع دنیوی مانند اقتصادی،[۱۵] و اخروی همچون پاداش، آمرزش گناهان[۱۶] میداند.
عالمان مسلمان حج را دربردارنده آثار و اسرار دیگر آیینها و عبادات[۱۷] همچون نماز، انفاق، طهارت، هجرت، امساک از محرمات، قربانی، اطعام، تولی، تبرّی و جهاد دانستهاند که مجموعهای از عبادتهای روحی و بدنی اعم از قولی و فعلی است و در عین حال، افزون بر خواص یکایک اجزاء این ترکیب، خواصی کلی نیز دارد.[۱۸]
اسرار شناختی
حج و عمره را تمرینی علمی و عملی برای باور به اصول سهگانه دین دانستهاند:
یادآوری توحید
آیات قرآن،[۱۹] روایات[۲۰] و منابع عرفانی[۲۱] سفر حج و مناسک آن را نماد توحید، یادآور اقرار به ربوبیت و عزت خداوند دانستهاند. پوشیدن لباس احرام، لبیک گفتن،[۲۲] طواف انبوه انسانها پیرامون خانه ساده کعبه، سعی آنان میان دو کوه صفا و مروه را نمودهایی از کوچکی بنده و بزرگی خداوند شمردهاند.[۲۳]
اسلام با تأکید بر توحید، هرگونه مظهر شرک را زدوده و روایات اسلامی، هرگونه رفتار جاهلی و شرکآلود را مانعی برای پذیرش تلبیه شمرد.[۲۴]
یادآوری نبوت و امامت
برخی، با این دید که مناسک حج، ارمغان وحی الهی بر انبیا است[۲۵] حج را «یادآور نبوت» دانستهاند.[۲۶]
در روایاتی، آشنایی گسترده و ژرفتر مردم با معارف و رساندن پیامهای رهبران الهی به دیگر نقاط، از حکمتهای حج شمرده شده است.[۲۷] در دوران حاکمان جور، مؤمنان در فرصت حج، با امامان(ع) دیدار کرده و معارف آنها را فرا میگرفتند.[۲۸] پارهای روایات شیعی که حج کامل را به دیدار با امام(ع) و اعلام وفاداری به وی منوط کردهاند،[۲۹] به پیوند بیشتر حجگزار با امام(ع) اشاره دارد.[۳۰] برخی روایات دیگر نیز، نگاه به کعبه را آن گاه که با شناخت به ولایت امامان(ع) همراه شود مایه آمرزش گناهان دانستهاند.[۳۱]
یاد معاد
برخی عالمان مسلمان، حج را از آن رو که مردم با وجود گوناگونی زبان و رنگ، به ندایی واحد پاسخ میگویند، تجسم معاد دانستهاند[۳۲] و بر پایه روایاتی،[۳۳] هر یک از مقدمات، اعمال و صحنههای حج را یادآور برخی مقدمات و احوال آخرت شمردهاند.[۳۴] نمونههایی از آن عبارتند از:
- فراهم آوردن زادِ سفر، یادآور توشه برداشتن برای قیامت؛[۳۵]
- برگرفتن از مواد فاسد نشدنی هنگام تهیه توشه راه، نماد اخلاص در عبادت به مانند توشهای ماندگار؛[۳۶]
- وداع با خویشان و دوستان، حلالیتخواهی از آنان و پرداختن بدهیها، یادآور حال احتضار، ترک نزدیکان و وصیت کردن،[۳۷] تنهایی قبر[۳۸] و گریختن انسان از برادر و پدر خویش بر اثر از بین رفتن نسبتها؛[۳۹][۴۰]
- نشستن بر مرکب، یادآور تابوت و مرکب سفر آخرت؛[۴۱]
- گذراندن سختیهای راه با راهنمایان، نماد توجه به برزخ و لزوم بهرهگیری از علم و عمل صالح؛[۴۲]
- توجه به عوامل هراسزا و بازدارنده از مسیر، یادآور هولناکی برزخ[۴۳] و نیز فرشتگان بازخواست کننده؛[یادداشت ۱][۴۴]
- پیمودن بیابان برای رسیدن بهمیقات، یادآور لحظه خروج از دنیا و انتظار دیدار پروردگار در روز قیامت،[۴۵]
- مشاهده حرکت کاروانیان در پی هدایتگران کاروان، یادآور قیامت که هر امتی با امام خود خوانده میشود؛[۴۶][۴۷]
- حضور در سرزمینی ناآشنا، یادآور روز دگرگونی آسمانها و زمین؛[۴۸][۴۹]
- غسل احرام، نماد غسل میت؛[۵۰]
- لباس احرام، نماد پوشاندن کفن؛[۵۱]
- پوشیدن لباس احرام، یادآور کفن پوشاندن به تن؛[۵۲]
- کوچهای جمعی به سوی مواقف و مشاعر، یادآور برانگیخته شدن دستهجمعی مردم در قیامت؛[۵۳][۵۴]
- وقوف در موقفهای گوناگون، یادآور مواقف قیامت[۵۵] و لبیک گفتن، نماد پاسخ گفتن به ندای خداوند و دعوت مأموران قیامت.[۵۶]
اموری مانند سفر و خروج از شهر و دیار خود، دوری از خانواده و وابستگیهای دنیایی، لباس احرام، موقفهای مختلف حج،[۵۷] پیراسته شدن از زیورها و مفاخر دنیوی، پوشیدن جامه احرام که همچون کفن سفید است، ابراز فروتنی در برابر خدا با سنتها و آدابی همچون پیاده حجگزاردن،[۵۸] گرد آمدن حجگزاران در میقاتها و مواقف، بازایستادن گنهکاران از ارتکاب گناه و پشیمانی نسبت به کارهای گذشته خود و اعتراف مردم به گناهان خویش که در پارهای ادعیه مربوط به حج بر آن تأکید شده است،[۵۹] امنیت مردم، وحوش و پرندگان و بویژه در امان بودن حجگزاران از تجاوز و جدال و هر آنچه موجب آزار مُحرِم میشود[۶۰] همگی میتواند نمودی از مرحلهای از مرگ و قیامت باشد. در برخی روایات نیز از حج و عمره به بازار آخرت تعبیر شده[۶۱] که شاید به سبب به یادآوردن قیامت و نیز پاداشهای اخروی آن باشد.[۶۲]
اسرار اخلاقی
پاکی نفس
در برخی آیات قرآن (بقره/ ۲، ۱۲۵؛ ۱۹۷؛ حج/ ۲۲، 29)[۶۳] و روایات،[۶۴] طهارت نفس و نرمدلی از حکمتهای حج بهطور کلی یا یکی از مناسک آن شمرده شده است. توصیه برخی روایات به طهارت در مجموعه مناسک حج از جمله استحباب غسل پیش از احرام، برای ورود به حرم و مسجدالحرام[۶۵] را نیز میتوان در راستای توجه دادن زائر خانه خدا به طهارت باطنی دانست. به گفته برخی عارفان و عالمان اخلاق، حج به سبب دربرداشتن پارهای مناسک دشوار، زیارت خانه خدا، یادآوری حضرت محمد(ص)، نزول وحی و تلاش وی برای گسترش دین، زمینه نرمی و پاکی دل را فراهم میآورد.[۶۶] افزون بر این، برخی یادکرد قرآن از کعبه با ویژگی طهارت (بقره/ ۲، ۱۲۵؛ حج/ ۲۲، ۲۶) که خود، محور مناسک حج و عمره و مطاف به شمار میآید را اشارهای به لزوم وجود شرط پاکی معنوی طوافکنندگان برای مقبول شدن طواف دانستهاند.[۶۷] برخی عارفان نیز حج را جامع دو اثر تخلیه و تحلیه دانستهاند که هم تاریکی را از فضای جان بشر دور میکند و هم سبب نورانیت روح انسان میگردد.[۶۸]
زدودن خویهای ناپسند
طهارت نفس از جنبهای دیگر نیازمند فروکاستن از رذایل اخلاقی است. در پارهای روایات، حج به مثابه عملی تلقی شده است که به کاهش رذایل یاری میرساند. برای نمونه، در روایتی رهایی از فرومایگی، از اسرار حج شمرده شده است.[۶۹] اقرار به عزت خداوند در مناسک حج[۷۰] و نیز انفاق در راه حج که به زدودن بخل و خساست یاری میرساند را میتوان عاملی برای رهایی از رذیله یاد شده شمرد.
آمرزش گناهان
مرحلهای از طهارت نفس بر اثر توبه و در پی آن آمرزش گناهان به دست میآید. بر پایه آیات قرآن (بقره/ ۲، ۱۲۸؛ ۱۹۹) و روایات،[۷۱] توبه، استغفار، بخشوده شدن گناهان و بهرهمندی از بهشت از حکمتهای مهم حجاند. در این میان، برخی اماکن یا مناسک حج به گونهای خاص، حج و عمرهگزاران را به اعتراف به گناه، توبه و استغفار توجه میدهند؛ مانند مُلتَزَم[۷۲] سعی بین صفا و مروه[۷۳] یا عرفات که یادآور اعتراف آدم(ع) به خطای خویش و توبه و آمرزشخواهی وی و پذیرش توبه او است.[۷۴] تطبیق برخی آیات قرآن مانند «فَفِرُّوْا إِلَی اللَّه» (ذاریات/ ۵۱، ۵۰) در روایات امامیه بر حج[۷۵] نیز گویای اهمیت معنوی حج از جنبه آمرزش گناهان است.
نزدیکی به خدا
عالمان اخلاق[۷۶] بر پایه آیات (بقره/ ۲، ۲۰۰؛ حج/ ۲۲، ۲۸) و روایاتی[۷۷] حج و عمره را از بهترین راههای شناخت و یاد خداوند و انس و تقرب به او دانستهاند. بر اساس متون دینی، راه تقرب به خداوند و انس با او تقوا است. از تأکید خداوند پس از بیان برخی مناسک حج به نقش آن در تقوا و نیز فرمان به برگرفتن توشه تقوا از حج (بقره/ ۲، ۱۹۷) و نیز برخی روایات[۷۸] میتوان فهمید هدف از تشریع حج رسیدن به تقوا است. تعبد و تسلیم در برابر خداوند مرحلهای از تقوا شمرده شده است. از این رو، بر پایه برخی آیات (برای نمونه نکـ: حج/ ۲۲، ۳۴) و نیز روایاتی،[۷۹] مناسک و محرمات حج تمرین عبودیت و معیاری برای شناخت میزان آن و آزمون بندگان است. بر این اساس، عالمان اخلاق تأکید میکنند حجگزار تنها باید قصد رسیدن به خدا را داشته باشد.[۸۰] دستور خداوند به انجام پارهای اعمال دشوار، غریب و غیرعادی مانند درآوردن لباسها و پوشیدن جامه احرام و دوری از محرمات احرام و نیز به جا آوردن کارهایی همچون سعی، هروله و رمی جمرات را در همین راستا تحلیل کردهاند.[۸۱]
آزمون
همچنین خداوند حرمت صید بر مُحرِم را آزمایشی برای مشخص شدن فرمانبرداران از گردنکشان میشمارد (مائده/ ۵، 94).[۸۲] در روایات سادگی سازه کعبه و به کار نرفتن سنگهای قیمتی در آن و نیز خشک و غیرقابل کشت بودن سرزمین مکه و در نتیجه عدم وجود انگیزهای برای ورود به آن جز امتثال فرمان خداوند از جنبههای آزمون بودن کعبه و تمرین خلوص نیت برای خدا دانسته شده است.[۸۳]
بر پایه برخی آیات (برای نمونه نکـ: حج/ ۲۲، ۳۴) و نیز روایاتی،[۷۹] مناسک و محرمات حج تمرین عبودیت و معیاری برای شناخت میزان آن و آزمون بندگان است.
فروتنی
جنبهای دیگر از تقوا و انس با خداوند با فروتنی و کرنش در برابر عظمت خداوند به دست میآید. در روایاتی، حج نشانه فروتنی انسانها در برابر عظمت خداوند دانسته شده است.[۸۴] بر این اساس، پارهای مناسک حج مانند احرام و از تن درآوردن لباس و زیور آلات، پوشیدن دو تکه پارچه احرام، طواف خانه خدا، سعی میان صفا و مروه، وقوف در بیابانهای عرفات، مشعر و منا و تراشیدن موی سر را میتوان آموزنده فروتنی در برابر عظمت پروردگار و سبب فروکاستن از غرور و نخوت انسان شمرد. افزون بر این، دستور خداوند به آنان که از سر غرور راه افاضه خود را از توده مردم جدا و به امتیازهای واهی دلخوش کرده بودند (بقره/ ۲، 199)[۸۵] را میتوان از جلوههای دیگر فروتنی در مناسک حج به شمار آورد. گزارشهای حجگزاری پیاده برخی معصومان(ع) بویژه امام حسن(ع) و امام حسین(ع)[۸۶] و نیز حالتهایی همچون غسل هنگام ورود به حرم، تضرع و برهنه کردن پا و تأکید ایشان بر ثواب فراوان این عمل[۸۷] نمودهایی عملی از تواضع ایشان نسبت به خداوند به شمار میرود.
مجموع آثار اخلاقی یاد شده به افزایش ایمان و معنویت حجگزار میانجامد. از این رو است که عالمان مسلمان، حج را زمینهساز تحقق هدف والای انسان در نظام تشریع، یعنی تکامل عبادی (ذاریات/ ۵۱، ۵۶) دانستهاند.[۸۸] روایات نیز تقویت ایمان حجگزاران را از آثار حج شمردهاند.[۸۹] در روایات و ادعیه مأثور فراوانی به آثار و پیامدهای معنوی حج اشاره شده است.[۹۰] بر این اساس، در روایاتی حج و عمرهگزاران به فرشتگانی تشبیه شدهاند که گرداگرد عرش الهی میگردند.[۹۱]
افزون بر موارد یاد شده، ترغیب برخی متون دینی مرتبط با حج به انجام کارهای خیر (بقره/ ۲، ۱۵۸؛ ۱۹۷)،[۹۲] خوش کلامی[۹۳] و مصاحبت نیکو با همراهان[۹۴] به جنبههای اخلاقی در سفر حج اشاره میکند و نیز زمینه رشد اخلاقی حجگزاران را فراهم میسازد.
اسرار معنوی
جایگزین رهبانیت و جهاد
درباره اسرار اخلاقی حج، در روایات، حج جایگزینی برای رهبانیت[۹۵] و جهادی نیک[۹۶] معرفی شده است. دوری از سرزمین، خانه، همسر، فرزند و مقام را میتوان وجه شباهت حج با رهبانیت و جهاد دانست. مجموعه شرایط، واجبات و محرمات حج بویژه در حال احرام که به حجگزار در مراقبت بیشتر از خود یاری میرساند را میتوان زمینهساز خودسازی و تزکیه قوای شهوت، غضب و تفکر دانست.[۹۷]
نمود منازل چهارگانه سلوک
برخی حج را شامل منازل چهارگانه سلوک عرفانی دانسته و گفتهاند، منزل نخست که بریدن از غیر خدا و پیوند با او است (سیر من الخلق الی الحق)، از آغاز سفر حج تا ورود به احرام و عمره تمتّع را شامل میشود؛ منزل دوم که تحکیم و استمرار پیوند با خدا برای رسیدن به مقام لقا و عبودیت است (سیر من الحقّ إلی الحقّ بالحقّ)، با اعمال و مناسک عمره و حج محقق شده و با وقوف در عرفات کمال مییابد؛ منزل سوم بازگشت به میان مردم برای هدایت است (سیر من الحق الی الخلق بالحق) است و مَشعر بخشی از آن شمرده میشود؛ منزل چهارم (سیر من الخلق إلی الخلق بالحقّ) پس از حج و با عمل حجگزار به دستورهای دینی و هدایت مردم و تعلیم و تربیت آنها پیموده میشود.[۹۸] برخی، تعبیر پارهای دعاهای حج مبنی بر «بسم الله و بالله وفی سبیل الله وعلی ملَّة رسول الله»[۹۹] را اشاره به مراتب چهارگانه سیر الی الله، فی الله، مع الله و لله دانستهاند.[۱۰۰]
اهداف و آثار اجتماعی و سیاسی
وحدت و همدلی مسلمانان
گردهمآیی مسلمانان با طبقات اجتماعی گوناگون از مناطق، نژادها، زبانها و مذاهب مختلف بدون هیچ پیششرطی جز استطاعت، و نیز همانندی بیشتر مناسک، اذکار، آداب، پوشش، مواقف و مشاهد حج از جمله لزوم حرکت همه حجگزاران در مسیری واحد هنگام کوچ از موقفی به موقف دیگر (بقره/ ۲، 199)[۱۰۱] را میتوان زمینهساز وحدت مسلمانان دانست. از جنبهای دیگر نیز میتوان حج را بستری برای همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان تلقی کرد؛ آنجا که زمینه آشنایی مسلمانان سرزمینهای اسلامی با یکدیگر[۱۰۲] و آشنایی با اوضاع و مسائل گوناگون امت اسلامی را فراهم میکند. اهمیت نقش حج در آگاهی مسلمانان از اوضاع یکدیگر در روایات نیز بازتاب یافته است، به طوری که تأکید شده است ناآگاهی مسلمانان از همکیشان خود در بلاد دیگر سبب نابودی آنان و محروم ماندن از بسیاری منافع و اطلاعات میشود.[۱۰۳]
بستر اقتدار امت اسلامی
در تبیین اجتماعی از روایاتی که کعبه و حج را مایه تقویت دین شمردهاند،[۱۰۴] میتوان گفت حج زمینه نمایاندن قدرت معنوی مسلمانان را فراهم میسازد. حضور فراگیر مسلمانان که کارکرد دفاعی در برابر دشمنان آنها دارد را نیز میتوان در همین راستا تحلیل کرد.[۱۰۵] افزون بر این، انتشار اخبار حج در رسانههای جهانی زمینه آشنایی مردم سراسر دنیا با اسلام و تعالیم آن و گرایش آنها به دین اسلام را فراهم میسازد.[۱۰۶] تأکید برخی روایات بر این که ترک حج از سوی همه مسلمانان، سبب نابودی آنان میگردد[۱۰۷] را میتوان در همین راستا دانست.[۱۰۵]
نفی برتری نژادی
پارهای دستورات و احکام حج و مکه از جمله فراخوانی همگانی برای حجگزاردن (حج/ ۲۲، ۲۷)، مساوات حاضر و بادی* در بهرهمندی از امکانات مکه (حج/ ۲۲، ۲۵) را میتوان نماد مساوات انسانها و نفی برتری نژادی نزد خداوند دانست.[۱۰۸]
برائت از مشرکان
از نگاه عالمان اسلامی، دستور آیه ۳ توبه/ ۹ به پیامبر(ص) برای اعلان برائت از مشرکان وظیفهای برای همه دورانها[۱۰۹] و حج نمود روشن برائت از مشرکان است.[۱۱۰] ( برائت از مشرکان) دربرداشت عصری از آیه یاد شده، برخی برائت از مشرکان را تبلور بعد سیاسی در حج و استقلال فرهنگی و نفی هر گونه سیطره بر مسلمانان[۱۱۱] و اعلان نفرت از تفکر شرکآلود و تمدن استعماری شرکزده دانستهاند.[۱۱۲]
قیام مردمی برای برپایی عدالت
به گفته برخی عالمان اسلامی، کعبه که بر پایه آیات قرآن، پایگاهی امن برای گردهمآیی مسلمانان و به پاداشتن مصالح آنان است (بقره/ ۲، ۱۲۵؛ مائده/ ۵، ۹۷)، میتواند جایگاهی مناسب برای به پا خاستن مردم برای اجرای عدالت در راستای تحقق هدف بعثت پیامبران (نک: حدید/ ۵۷، ۲۵) باشد.[۱۱۳]
اهداف و آثار اقتصادی
قرآن (بقره/ ۲، ۱۹۸) و روایات،[۱۱۴] باور عصر جاهلی مبنی بر گناه شمردن هرگونه کسب و کار هنگام برگزاری مراسم حج[۱۱۵] را نمیپذیرند. بر این اساس، حجگزار پس از پایان اعمال حج میتواند خرید و فروش کند. در روایات به برخی از اهداف و آثار اقتصادی حج اشاره شده است:
رونق اقتصادی
تأکید قرآن بر مبارک بودن کعبه برای جهانیان (آل عمران/ ۳، ۹۶) و نیز برخی روایات که یادکرد خداوند از کعبه به مثابه عامل قوام مردم و جامعه (مائده/ ۵، ۹۷) را به نقش آن در برپایی زندگی دنیا و آخرت مردم تفسیر کردهاند[۱۱۶] میتواند اشارهای به رونق اقتصادی مسلمانان بر اثر حج و عمره تلقی شود.[۱۱۷] افزون بر این، روایاتی برآوردن نیازهای مردم مکه و دیگر سرزمینها،[۱۱۸] افزایش روزی و تأمین هزینههای خانواده[۱۱۹] و بینیازی[۱۲۰] را از آثار حج دانستهاند. روایات یاد شده میتواند وعدهای برای گسترش روزی زائران و نهراسیدن از آسیبهای مالی سفر حج تلقی شود.[۱۱۷] در روایتی دیگری، انتقال کالاهای تجاری به شهرهای دیگر در پی سفر حج و در نتیجه، رونق حمل و نقل و سود بردن صاحبان وسائل نقلیه از حکمتهای حج دانسته شده است.[۱۲۱] همچنین استحباب خریداری سوغات حج به رونق تولید، تجارت و انتقال کالا از منطقهای به منطقه دیگر میانجامد.[۱۲۲] بر این اساس، میتوان حج را زمینهساز ارائه نمونههای کالاهای تولیدی سرزمینهای اسلامی، برپایی بازار مشترک اسلامی و گسترش روابط اقتصادی میان کشورهای اسلامی دانست. افزون بر این، وجوب قربانی بر میلیونها حجگزار و نیز متعین بودن شتر، گاو یا گوسفند در برخی کفارات تروک احرام، فعالان اقتصادی را به صنعت دامپروری ترغیب و به تبع آن بخش کشاورزی را تقویت میکند.[۱۱۷]
فقرزدایی
تأکید پارهای روایات بر کمک به نیازمندان[۱۲۳] و بهرهگیری مناسب از گوشت قربانی[۱۲۴] در ایام حج را میتوان راهکارهایی برای زدودن فقر در موسم حج برشمرد که در روایاتی کارکرد حج دانسته شده است.[۱۲۵]
خودکفایی اقتصادی
در روایتی، بینیازی و خودکفایی از پیامدهای حج شمرده شده است.[۱۲۶] از جنبه تاریخی، پس از فتح مکه و منع مشرکان از حضور در آنجا، مسلمانان صدر اسلام از بیرونقی بازار و در نتیجه خسارتهای اقتصادی نگران شدند. خداوند در پاسخ به نگرانی یاد شده، بر تأمین آن منافع از راههای دیگر نوید داد (توبه/ ۹، 28).[۱۲۷]
با این همه، روایات اسلامی، منافع اقتصادی را هدف اصلی حج ندانسته و به نکوهش آنانی پرداختهاند که تجارت را هدف حج خویش قرار میدهند.[۱۲۸]
در روایات به پارهای دیگر از آثار و پیامدهای مادی حج همچون سلامتی، گسترش روزی، حفظ خانواده و حفظ سرمایه اشاره شده است.[۱۲۹] آثار یاد شده از یک سو میتواند نتایج طبیعی زمینههای پدید آمده در حج باشد و از سوی دیگر، پاداشهای تکوینی از سوی خداوند برای حاجیان و معتمران به سبب فرمانبرداری از خداوند در انجام حج و عمره تلقی شود.[۱۳۰]
کتابشناسی
محققان اسلامی تکنگاریهای فراوانی درباره اسرار حج و عمره نگارش کردهاند که موارد زیر نمونههایی از آن است:
- صهبای حج، نوشته عبدالله جوادی آملی؛
- عرفان حج، نوشته عبدالله جوادی آملی و حسین رضوانی؛
- فلسفه و اسرار حج، نوشته محمد امامی خوانساری؛
- حج در آینه عرفان، نوشته حسین انصاریان؛
- حج گنجینه اسرار، نوشته محمد اکبر محقق؛
- اسرار عرفانی حج، نوشته محمد تقی فعالی.[۱۳۰]
پیوند به بیرون
خواندن و بارگیری کتابهای:
- عرفان حج.
- فلسفه و اسرار حج.
- اسرار عرفانی حج.
- حج گنجینه اسرار.
- سیری در اسرار عرفانی حج.
- اسرار عرفانی عمره.
- درسنامه اسرار حج.
- «اسرار الحج فی حوار بین الامام زین العابدین علیه السلام و الشبلی».
- رازها و رمزها (مروری گذرا بر اسرار و معارف حج در روایات).
- پیشدرآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج.
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۱.
- ↑ . الفتوحات المکیة، ج1، ص675؛ صهبای حج، ص317.
- ↑ . نک: رسائل الشهید، ص393-395.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۱.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص396-458؛ بحار الانوار، ج96، ص32.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص63، 200-242.
- ↑ . الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.
- ↑ . من لایحضره الفقیه، ج2، ص191.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه 1.
- ↑ . نهج البلاغه، ص292، خطبه 192.
- ↑ . الکافی، ج4، ص391-240.
- ↑ . المحاسن، ج1، ص69.
- ↑ . المحاسن، ج1، ص69.
- ↑ . المعجم الکبیر، ج8، ص169؛ مجمع الزوائد، ج10، ص155.
- ↑ . نک: المیزان، ج14، ص369؛ صهبای حج، ص199.
- ↑ . مجمع البیان، ج7، ص146؛ المیزان، ج14، ص370؛ الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص135.
- ↑ . رسائل الشهید، ج1، ص355-356؛ جامع السعادات، ج3، ص308.
- ↑ . نک: جواهر الکلام، ج17، ص214-216؛ معراج السعاده، ص880.
- ↑ سوره بقره(2)، 196؛ سوره آل عمران(3)، 97؛ سوره اعراف(7)، 172.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه 1؛ خطبه 110؛ مصباح الشریعه، ص86؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص167.
- ↑ . مصباح الشریعه، ص86؛ المراقبات، ص310؛ صهبای حج، ص79.
- ↑ . رسائل الشهید، ص397.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۲ و ۳۷۳.
- ↑ . وسائل الشیعه، ج12، ص375-377.
- ↑ سوره بقره(2)، آیه 124، 125 و 127؛ سوره آل عمران(3)، 95 و 97؛ سوره حج(22)، آیه 26 و 27؛ سوره قصص(28)، 27.
- ↑ . نک: صحیح البخاری، ج2، ص151، 163؛ السنن الکبری، ج5، ص42؛ وسائل الشیعه، ج11، ص226 -239.
- ↑ . عیون اخبار الرضا، ج2، ص126؛ نور الثقلین، ج2، ص283.
- ↑ . مسائل علی بن جعفر، ص270؛ قرب الاسناد، ص240؛ شرح الاخبار، ج3، ص292.
- ↑ . الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.
- ↑ . جرعهای از صهبای حج، ص158.
- ↑ . الکافی، ج4، ص241؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص204.
- ↑ جرعهای از صهبای حج، ص53.
- ↑ مصباح الشریعه، ص94ـ95.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص486.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص487؛ رسائل الشهید، ج1، ص396؛ جامع السعادات، ج3، ص310.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص225.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص225.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص226؛ رسائل الشیهد، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ سوره بقره(2)، آیه 166؛ سوره عبس(80)، آیه 34.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص226؛ احیاء علوم الدین، ج3، ص487.
- ↑ نک: جامع السعادات، ج3، ص311-312.
- ↑ رسائل الشیهد، ج1، ص397.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488-489؛ جامع السعادات، ج3، ص311-312؛ کشف الاسرار، ج2، ص226.
- ↑ سوره اسراء(17)، آیه 71.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312
- ↑ آیه ابراهیم(14)، آیه 48.
- ↑ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ جامع احادیث الشیعه، ج11، ص17.
- ↑ صهبای حج، 89-90.
- ↑ رسائل الشهید، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ سوره قمر(54)، آیه 7.
- ↑ نک: صهبای حج، ص88-91.
- ↑ رسائل الشهید، ج1، ص83؛ جامع السعادات، ج3، ص3.
- ↑ جامع السعادات، ج3، ص312
- ↑ رسائل الشهید، ج1، ص396-397.
- ↑ صهبای حج، 89-90.
- ↑ الکافی، ج4، ص409؛ المهذب، ج1، ص236.
- ↑ المجموع، ج7، ص441.
- ↑ الکافی، ج4، ص255.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۶.
- ↑ . تفسیر ابن عربی، ج2، ص58؛ الفواتح الإلهیه، ج1، ص553؛ اطیب البیان، ج9، ص294.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص404؛ نهج البلاغه، خطبه 192؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص171.
- ↑ . الهدایه، ص233-234؛ المقنعه، ص51.
- ↑ . جامع السعادات، ج3، ص307-308؛ تذکرة المتقین، ص81.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص217.
- ↑ . المراقبات، ص315.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص404.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه اول.
- ↑ . الکافی، ج4، ص253؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص216؛ علل الشرائع، ج2، ص404.
- ↑ . الکافی، ج4، ص410-411
- ↑ . الکافی، ج4، ص432ـ435؛ نک: مستدرک الوسائل، ج9، ص446.
- ↑ . الکافی، ج4، ص194؛ علل الشرائع، ج2، ص400.
- ↑ . الکافی، ج4، ص256؛ تفسیر قمی، ج2، ص330؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص199؛ ج2، ص201.
- ↑ . حقایق، ص45؛ معراج السعاده، ص880-881؛ المراقبات، ص314.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه110؛ علل الشرائع، ج2، ص404.
- ↑ . الکافی، ج4، ص338؛ مستدرک الوسائل، ج1، ص166.
- ↑ ۷۹٫۰ ۷۹٫۱ . مجمع الزوائد، ج3، ص233؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص166-171.
- ↑ . المحجّة البیضاء، ج2، ص196.
- ↑ . المحجّة البیضاء، ج2، ص196؛ جامع السعادات، ج3، ص306-307.
- ↑ . جامع البیان، ج7، ص52-53؛ مجمع البیان، ج3، ص419.
- ↑ . الکافی، ج4، ص199-200؛ نهج البلاغه، خطبه 192.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص404؛ نهج البلاغه، خطبه1.
- ↑ . نک: مجمع البیان، ج2، ص48.
- ↑ . قرب الاسناد، ص170؛ الکافی، ج4، ص456.
- ↑ . الکافی، ج4، ص398؛ وسائل الشیعه، ج13، ص195-197؛ بحار الانوار، ج96، ص192.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص155-156.
- ↑ . ثواب الاعمال، ص47.
- ↑ . الکافی، ج4، ص252-264؛ تهذیب، ج5، ص244؛ نک: مصباح المتهجد، ص674-707.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه 1.
- ↑ . التحریر والتنویر، ج2، ص63-64، 231؛ مجمع البیان، ج1، ص445.
- ↑ . جامع السعادات، ج3، ص484.
- ↑ . کامل الزیارات، ص251-252.
- ↑ . جامع السعادات، ج3، ص308-309.
- ↑ . المصنّف، ج5، ص8؛ الوافی، ج12، ص215.
- ↑ . تذکرة المتقین، ص81؛ نک: التفسیر الکبیر، ج5، ص182؛ صهبای حج، ص165.
- ↑ . صهبای حج، ص164.
- ↑ . بحار الانوار، ج96، ص120.
- ↑ . صهبای حج، ص325.
- ↑ . نک: مجمع البیان، ج2، ص48.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص405؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.
- ↑ . بحار الانوار، ج99، ص33.
- ↑ . الاحتجاج، ج1، ص134؛ وسائل الشیعه، ج8، ص14.
- ↑ ۱۰۵٫۰ ۱۰۵٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ . نمونه، ج14، ص78.
- ↑ . نهج البلاغه، نامه 47.
- ↑ . نک: نهج البلاغه، نامه 67؛ صهبای حج، ص229-231.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص125-129.
- ↑ . صهبای حج، ص87-88.
- ↑ . صهبای حج، ص118.
- ↑ . صهبای حج، ص128.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص48، 220-221.
- ↑ . تفسیر عیاشی، ج1، ص96؛ مجمع البیان، ج2، ص47.
- ↑ . جامع البیان، ج2، ص384-386؛ اسباب النزول، ص64؛ مجمع البیان، ج2، ص47.
- ↑ . وسائل الشیعه، ج11، ص60.
- ↑ ۱۱۷٫۰ ۱۱۷٫۱ ۱۱۷٫۲ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۳.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص406.
- ↑ . الکافی، ج4، ص253.
- ↑ . بحار الانوار، ج73، ص221.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.
- ↑ . الکافی، ج4، ص280.
- ↑ . نهج البلاغه، نامه 67.
- ↑ . من لایحضره الفقیه، ج2، ص193.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه 110؛ تهذیب، ج5، ص24؛ بحار الانوار، ج74، ص62.
- ↑ . الکافی، ج4، ص252.
- ↑ . جامع البیان، ج10، ص136-137.
- ↑ . تهذیب، ج5، ص3.
- ↑ . ثواب الاعمال، ص46-47.
- ↑ ۱۳۰٫۰ ۱۳۰٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۳.
- ↑ نکیر و منکر.
منابع
- احیاء علوم الدین، محمد بن محمد الغزالی (۵۰۵ق)، بیروت، دارالکتب العربی، بی تا.
- اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی(۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، مکه، دارالثقافه، ۱۴۱۵ق.
- اسباب النزول، علی بن احمد الواحدی (۴۶۸ق)، به کوشش کمال بسیونی زغلول، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
- اطیب البیان، عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴ش.
- بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷۱۱۱۰ق)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، داراحیاء التراث العربی و مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- التحریر والتنویر، محمد بن الطاهر بن عاشور (۱۳۹۳ق)، بیروت، مؤسسه التاریخ، ۱۴۲۱ق.
- تفسیر ابن عربی (تفسیر القرآن الکریم)، محیی الدین بن عربی (۶۳۸ق)، به کوشش عبدالوارث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
- تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی (۳۲۰ق)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
- التفسیر الکبیر، محمد بن عمر الفخر الرازی (۶۰۶ق)، به کوشش عبدالرحمن عمیره، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۶۸ش.
- جامع احادیث الشیعه، اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق.
- جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- جامع السعادات، محمد مهدی نراقی (۱۱۲۸۱۲۰۹ق)، به کوشش سید محمد کلانتر، نجف، دارالنعمان، ۱۳۸۲ق.
- جرعهای از صهبای حج، عبدالله جوادی آملی، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۷۸ش.
- جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی (۱۲۶۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- الحج والعمرة فی الکتاب والسنه، محمد محمدی ریشهری، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ش.
- رسائل الشهید الثانی، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱۹۶۶ق)، قم، انتشارات مکتبه بصیرتی، بیتا.
- السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴۴۵۸ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
- شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، نعمان بن محمد المغربی (۳۶۳ق)، به کوشش سید محمد حسینی جلالی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
- صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری (۲۵۶ق)، به کوشش عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
- صهبای حج، عبدالله جوادی آملی، تنظیم حسن واعظی محمدی، قم، اسراء، ۱۳۷۷ش.
- عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، تحقیق حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۴ق.
- الفتوحات المکیه، محیی الدین بن عربی (۶۳۸ق)، بیروت، دار صادر.
- فقه القرآن، قطب الدین الراوندی (۵۷۳ق)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- الفواتح الالهیه، نعمة الله بن محمد النخجوانی (۹۲۰ق)، مصر، دار رکابی، ۱۹۹۹م.
- قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (۳۰۰ق) قم، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۳ق.
- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (۳۲۹ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- کشف الاسرار و عده الابرار، رشیدالدین احمد بن محمد میبدی (۵۲۰ق)، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۱۵ق.
- مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن ابیبکر الهیثمی (۸۰۷ق)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
- المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱۶۷۶ق)، بیروت، دارالفکر.
- المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی (۲۷۴ق)، به کوشش سید جلال الدین محدث ارموی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۲۶ش.
- المحبّر، محمد بن حبیب(۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا.
- المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶۱۰۹۱ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۳ش.
- المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(۱۳۴۳ق)، به کوشش موسوی، قم، دارالاعتصام، ۱۴۱۶ق.
- مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، علی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب عریضی (۱۳۵۲۲۰ق)، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین نوری الطبرسی (۱۲۵۴۱۳۲۰ق)، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ق.
- مصباح الشریعه، امام جعفر الصادق(ع) (۱۴۸ق)، بیروت، الاعلمی ۱۴۰۰ق.
- المصنّف، عبدالرزاق الصنعانی (۲۱۱ق)، به کوشش حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت، المجلس العلمی، ۱۳۹۰ق.
- المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی (۲۶۰۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- معراج السعاده، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵۱۲۴۵ق)، قم، انتشارات هجرت، چاپ دهم، ۱۳۸۳ش.
- المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶۴۱۳ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- المهذب، القاضی عبدالعزیز بن نحریر البراج (۴۸۱ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی (۱۲۸۲۱۳۶۰ش)، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۳ق.
- تفسیر نور الثقلین، عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی (۱۱۱۲ق)، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
- نهج البلاغه، شریف الرضی (م ۴۰۶ق)، شرح صبحی صالح، قم، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
- الوافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶۱۰۹۱ق)، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین، ۱۴۰۶ق.
- وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳۱۱۰۴ق)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- الهدایه (فی الاصول و الفروع)، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، قم، انتشارات مؤسسه الامام الهادی، ۱۴۱۸ق.