منبر پیامبر

از ویکی حج

منبر پیامبر در مسجدالنبی قراردارد.

منبر مسجد در زمان پیامبر

بر اساس برخی گزارش‌های تاریخی در زمان حیات پیامبر(ص) منبری از چوب درخت گز برای آن حضرت ساخته شد که از دو پله و جای نشستن تشکیل شده بود. ساخت منبر در زمانی صورت گرفت که ایستادن برای پیامبر مشکل بود و احتمالا این موضوع به سال‌های هشتم و نهم هجری بازمی‌گردد.[۱] درباره سازنده منبر اختلاف نظر وجود دارد. برخی منابع این امر را به تمیم داری نسبت می‌دهند و برخی سازنده آن را غلام عباس‌ بن عبدالمطلب و عده‌ای دیگر نیز باقوم رومی- سازنده کعبه در بازسازی قریش در سال 14 قبل از هجرت - می‌دانند.[۲]

برخی گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که پیش از ساخت منبر چوبی، نیمکتی گلی ساخته شده بود که پیامبر در خطبه‌های نماز جمعه و در مناسبت‌ها روی آن می‌نشست. برخی پژوهشگران برآنند که منبر چوبی بعد از سال هفتم هجرت ساخته شده است[۳] از سوی گزارش‌هایی در دست است که نشان می‌دهد پیامبر پیش از ساخت منبر در هنگام سخنرانی در مسجد به یکی از ستون‌های مسجد که از تنه درخت خرما بود تکیه می‌داد و هنگامی که برای آن حضرت منبر ساختند ناله‌ای از آن تنه درخت برخواست.[۴] بعدها ستون حنانه در محل این تنه درخت قرار گرفت.[۵]

سمهودی این احتمال را مطرح می‌کند که پیامبر در حالی که در هنگام خواندن خطبه روی منبر (نیمکت) گلی می‌نشست به ستون چوبی نیز تکیه می‌داد چون آن استوانه تکیه‌گاه نداشت.[۶]

ابعاد منبر

عرض منبر یک ذراع (در حدود نیم متر) و طول آن دو ذراع (در حدود یک متر) و ارتفاع آن نیز دو ذراع (حدود یک متر) بود.[۷]

منبر در دوره خلفا

بنابر نقل منابع، پیامبر روی منبر می‌نشست و پاها را روی پله دوم می‌گذاشت. ابوبکر در دوره خلافت بر پله دوم می‌نشست و پاها را روی پله اول می‌گذاشت. سپس عمر نیز در عهد خلافت، روی پله پایین می‌نشست و پاها را بر زمین می‌گذاشت. شش سال بر همین حالت بود. اما عثمان در جایگاه پیامبر نشست. عثمان اولین کسی بود که روی منبر پارچه قبطی (پارچه سفید و نازک مصری) کشید.[۸][۹]

منبر در دوره اموی

بنابر برخی گزارش‌ها معاویه بن ابی سفیان در ابتدا قصد داشت منبر پیامبر را به شام منتقل کند اما با مخالفت مردم از این کار منصرف شد. مروان بن حکم والی مدینه منبر پیامبر را بازسازی کرد و شش پله به آن افزود و ارتفاع منبر به نه پله رسید.[۱۰]در این دوران برای منبر دری مشبک نیز ساخته شد.[۱۱]

منبر در دوره ممالیک

در آتش سوزی سال ۶۵۴ قمری منبر مسجدالنبی نیز در آتش سوخت. در سال 656 ملک مظفر سلطان یمن منبر جدیدی را به مسجدالنبی ارسال کرد. در سال 666 قمری بیبرس منبر جدیدی برای مسجد فرستاد.[۱۲] در این منبر چوبی، نهایت صناعت و ظرافت به‌کار گرفته شد و چوب صندل قرمز و زرد در آن استفاد شده‌ بود.[۱۳] این منبر تا سال 797 قمری پابرجا بود تا این‌که موریانه به آن افتاد.[۱۴]در سال 797 قمری برقوق، منبری جدیدی برای مسجد فرستاد. در سال 820 قمری نیز سلطان مؤید، منبری را برای مسجد فرستاد که جایگزین منبر اهدایی برقوق شد.[۱۵]

در سال 886 قمری مسجد آتش گرفت و منبر اهدایی المؤید سوخت. مردم منبری از آجر ساختند و آن را در گچ و آهک گرفتند.[۱۶] در سال 888 قمری قایتبای منبری از مرمر برای مسجد ساخت.[۱۷]

منبر در دوره عثمانی

در زمان سلیمان قانونی، هلال‌های طلایی بر منبر، گنبد روی قبر و مأذنه‌های چهارگانه قرار گرفت.[۱۸]

در دوره مراد سوم سال 998 قمری منبری تازه از جنس مرمر در مسجد قرار گرفت و [۱۹]منبر قبلی به مسجد قباء برده شد. این منبر با نهایت ابداع و دقت و زیبایی همراه با نقش‌های جالب بود که آن را در آب‌طلا گرفته‌بودند. این منبر جایگزین منبر قایتبای شد. منبر قایتبای به مسجد قبا برده شد و منبر جدید در مسجدالنبی جای‌گرفت. این منبر همان است که امروزه در مسجدالنبی قراردارد.[۲۰][۲۱]

توصیف منبر

منبر امروزین مسجدالنبی که همان منبر ساخته شده در سال ۹۹۸ قمری است، دوازده پله دارد. یک در چوبی روی پله سوم قرار گرفته و سه پله بیرون در و نه پله داخل آن قرار گرفته است. جنس منبر از مرمر سفید است. بالای آن گنبد کوچکی قرار دارد که روی چهار پایه مرمری قرار گرفته است. بالای در منبر کتیبه‌ای است که ارسال منبر از سوی سلطان مراد بن سلیم عثمانی بر آن حک شده است.[یادداشت ۱][۲۲][۲۳]

ویرایش

پانویس

  1. متن کتیبه چنین است: «ارسل السلطان مراد بن سليم مستزيد اخير زاد للمعاد دام فى اوج العلا سلطانه آمنا فى ظله خير البلاد نحو روض المصطفى صلى عليه ربنا الهادى به كل العباد منبرا قداست اركانه بالهدى و اليمن من صدق الفؤاد منبر يعلى الهدى إعلاؤه دام منصوبا لأصحاب الرشاد. قال سعد ملهما تاريخه «عمّر منبرا سلطان مراد». منبع: مدینه شناسی، ج۱، ص ۹۴

منابع

  • التعریف بتاریخ و معالم المسجد النبوی الشریف، السید ضیاء بن محمد بن مقبول عطار، جدة، کنوز المعرفة،‌2011م.