حج ناتمام، حج یا عمره پایان نیافته است که در فقه شیعه و اهل سنت احکام و دستورات ویژه‌ای دارد.

چیستی

در فقه اسلامی در موارد پرشماری حج، ناتمام دانسته شده است. در منابع روایی و فقهی، از ناتمام ماندن حج، بیشتر با تعابیری مانند نقصان حج،[۱] بطلان حج،[۲] فوات حج،[۳] فساد حج[۴] و قضای حج[۵] یاد شده است. همچنین از اصطلاحات مرتبط با حج ناتمام، اصطلاح اِحصار[یادداشت ۱] و اصطلاح صَدّ[یادداشت ۲] است.

ناتمام ماندن حج،‌ از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست.

مصادیق تاریخی

یکی از مهمترین مصداق‌های عمره ناتمام در تاریخ، عمره حضرت محمد(ص) و مسلمانان در سال ششم هجری است که به دلیل جلوگیری مشرکان مکه ناتمام ماند و حضرت محمد(ص) با انجام قربانی در حدیبیه از احرام خارج شد. او در سال بعد، عمره دیگری که به عمرة القضاء شهرت یافت به جا آورد. در ماجرای حدیبیه، آیه ﴿فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیسَرَ مِنَ الْهَدْی ﴾[یادداشت ۳][۶] نازل شد و وظیفه مسلمانان را هنگامی که حج ناتمام می‌ماند مشخص کرد.[۷]

حج یا عمره برخی امامان(ع) نیز ناتمام مانده است. برای نمونه، عمره امام حسین(ع) در زمان زندگی امام علی(ع) به سبب بیماری به پایان نرسید و او با نحر شتر و حلق از احرام خارج شد. او پس از بهبودی عمره دیگری به جا آورد.[۸] او در ۸ ذی حجه ۶۰ قمری نیز، احرام خود را به عمره مفرده تبدیل کرده و پس از طواف و سعی و تقصیر از احرام خارج شده و به سمت عراق حرکت کرد.[۹]

در منابع تاریخی موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج گزارش شده است.[۱۰] برخی از آنها چنین است:

  1. ناتمام ماندن حج برخی، به سبب جلوگیری عبدالله بن زبیر از طواف و سعی و محاصره مکه توسط حَجّاج بن یوسف در سال ۷۲ق.[۱۱]
  2. تعطیلی حج از منطقه عراق به سبب جلوگیری قرامطه در سالهای ۳۱۲ق،[۱۲] ۳۱۳ تا ۳۱۶ق.[۱۳] و ۳۱۷[۱۴] تا ۳۲۶ق.[۱۵]
  3. تعطیلی حج به سبب فتنه بنی هلال و کشتار حاجیان توسط آنان در سال ۳۶۳ق.[۱۶]
  4. اختلاف حاکمان در سال ۴۸۷ق. که موجب تعطیلی حج شد.[۱۷]
  5. ناتوانی حج‌گزاران از ورود به مکه و ادای طواف و سعی به سبب درگیری میان امیر الحاج و امیر مکه در سال ۵۵۷ و ۵۵۸ق.[۱۸]
  6. اختلال در سفر حج به سبب تسلط مغولان در سالهای ۶۵۶ تا ۶۶۵ق.[۱۹]
  7. ناتمام ماندن حج به سبب آشوب و قتل و غارت در مکه و عرفات در سالهای ۶۸۹ و ۶۹۸ق.[۲۰]
  8. آشوب و درگیری در منا میان مصریان و حجازیان در سال ۷۰۵ق.[۲۱]
  9. اخلال در ادای برخی مناسک به سبب نزاع میان امیر الحاج مصری و اشراف در عرفات در سال ۷۴۳ق.[۲۲]
  10. کشتار و غارت حاجیان در روز هشتم و نهم ذی حجه ۷۹۷ق.[۲۳]
  11. آشوب و قتل و غارت در مسجدالحرام و منا در سال ۸۱۷ق.[۲۴]
  12. ناتوانی حاجیان از عزیمت به حج و ناتوانی ساکنان مکه از وقوف در عرفات به سبب تصرف مکه توسط وهابیان در سال ۱۲۱۹ق.[۲۵]
  13. ناتمام ماندن حج گروهی از ایرانیان پس از احرام در مسجد شجره در نیمه سده چهاردهم قمری.[۲۶]
  14. ناتمام ماندن حج به سبب بسته شدن درهای مسجدالحرام و کشتار برخی از زائران در مسجدالحرام به دست وهابی افراطی، جهیمان عتیبی در سال ۱۴۰۰ق.[۲۷]


در قرآن کریم در آیة ۱۹۶ سوره بقره/۲ بر به پایان رساندن حج و عمره تأکید و مسلمانان به اتمام آن دو امر شده‌اند: «وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ…» یعنی: «و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید». به نظر مفسران[۲۸] و فقیهان،[۲۹] منظور از امر به اتمام حج در این آیه، تأکید بر وجوب آن یا انجام دادن همة مناسک با تمام شرایط، حدود و اَجزاء، یا وجوب اتمام حج و عمره پس از شروع - هر چند مستحب بوده باشد - یا وجوب اتمام حج فاسد شده است. در احادیث نیز اتمام حج در آیه به«اقامة حج تا آخرین جزء»،[۳۰] «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات احرام»[۳۱] و «ترک جماع، فسوق و جدال»[۳۲] تفسیر شده است.

همچنین در این آیه و آیات متعدد دیگر از جمله: نساء/۴، ۱۶۷؛ مائده/۵، ۲؛ انفال/۸، ۳۴، ۴۷؛ ابراهیم/۱۴، ۳؛ نحل/۱۶، ۸۸، ۹۴؛ حج/۲۲، ۲۵؛ محمد/۴۷، ۳۲ و فتح/۴۸، ۲۵ به ناتمام ماندن حج و برخی احکام آن اشاره شده و عاملان ناتمام ماندن حج مذمّت شده‌اند.

در احادیث، برخی اعمال موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده و تعبیر «تمام الحج» دربارة آنها به کار رفته است؛ از جمله: ۱) احرام بستن از میقاتهای مشخص شده توسط پیامبر اکرم(ص) برای غیر مجاوران[۳۳] و از منزل برای مجاوران[۳۴]؛ ۲) وقوف در عرفات[۳۵] یا وقوف در عرفات و مزدلفه[۳۶]؛ ۳) بالا بردن صدا هنگام تلبیه و ریختن خون قربانی[۳۷]؛ ۴) حفظ زبان از کلام ناپسند[۳۸]؛ ۵) ملاقات و زیارت امام(ع)[۳۹]به کار رفتن تعبیر «تمام الحج» دربارة این اعمال نشان دهندة اهمیت آنها در میان مناسک حج است؛ چنان‌که برخی مراد از این تعبیر را متمِّم و کامل کنندة حج دانسته‌اند.[۴۰]

در منابع فقهی باب جداگانه ای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج -از جمله در باب احصار و صد- پراکنده است. به اجماع[۴۱] فقیهان امامی[۴۲] و اهل سنت،[۴۳] ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیة ۱۹۶ بقره/۲ جایز نیست و پس از شروع اعمال و احرام بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.[۴۴] همچنین تحلّل کامل (خروج از احرام) متوقف بر اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرام‌گزار با شرایطی می‌تواند از احرام خارج گردد.

اسباب ناتمامی فقهی

اسباب ناتمامی فقهی، اسبابی هستند که موجب ناقص شدن حج به لحاظ فقهی - به معنای مُجزی نبودن یا فساد و بطلان حج - و در اکثر موارد مستلزم قضای حج است. بیشتر این اسباب، ناشی از شرایط خود مکلف و برخی ناشی از شرایط بیرونی است. مهم‌ترین این اسباب را می‌توان به صورت زیر دسته‌بندی کرد:

بیماری

از شایع‌ترین اسباب ناتمام ماندن حج و عمره، بیماری و عواملی مانند شکستگی اعضا و جراحت است. چنانچه احرام‌گزار به سبب بیماری (یا شکستگی اعضا، جراحت و مانند آن[۴۵]) نتواند حج یا عمرة خود را تمام کند (احصار)، می‌تواند در همان محل با انجام دادن اعمالی از احرام خارج شود. بنابر نظر مشهور فقهای امامی[۴۶] و اهل سنت،[۴۷] شخص محصَر در حج، با فرستادن قربانی به منا، ذبح آن در روز عید قربان و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح و در عمره با فرستادن قربانی به مکه و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح آن از احرام خارج گشته و تمامی محرمات - جز مباشرت با زنان که متوقف بر انجام دادن طواف نساء است - بر او حلال می‌شود. البته در صورت استقرار حج، قضای آن در سال آینده لازم است.[۴۸] ( احصار و صد)

بیهوشی، دیوانگی یا مستی

به اجماع فقیهان امامی[۴۹] و اهل سنت،[۵۰] از جملة شرایط وجوب و صحت حج، کامل بودن عقل است؛ از این رو ادای حج یا برخی مناسک آن در حال جنون، بیهوشی یا مستی صحیح نیست. بر این اساس، چنانچه شخصی در حج حضور یابد و تمامی مناسک را در جای خود به جا آورد اما هنگام ادای آنها دیوانه، بیهوش، مست، یا خواب باشد حج او باطل و قضای آن بر وی واجب است.[۵۱] همچنین اگر حج‌گزار در اثناء حج دچار دیوانگی یا بیهوشی شود و زمانی بهبود یابد که فرصتی برای جبران اعمال نمانده باشد، حج او ناتمام و باطل می‌شود. البته در صورت احتمال بهبودی او پیش از وقوفین باید برای اعمالش نایب گرفته شود، اما در غیر این صورت احرام و حج او باطل خواهد بود.[۵۲] همچنین اگر پیش از احرام دچار دیوانگی، بیهوشی یا مستی شود، فقها حج را از او ساقط دانسته‌اند، اما به استناد روایتی،[۵۳] احرام دادن او را جایز شمرده‌اند تا چنانچه پیش از وقوفین بهبود یافت حجش را به اتمام برساند.[۵۴] برخی فقیهان امامی، هشیاری به هنگام احرام، وقوفین، طواف و سعی را کافی دانسته و در بقیة اعمال، نبود هشیاری را موجب بطلان حج ندانسته‌اند[۵۵]؛ اما برخی دیگر هیچ عملی را از فرد مجنون، بیهوش یا مست (یا حتی شخص به خواب رفته در طول وقوف) به دلیل عدم امکان اراده و نیت صحیح ندانسته‌اند.[۵۶] ( حج محجوران)

مرگ

چنانچه حج به سبب فوت حج‌گزار ناتمام بماند، اگر فوت او پس از احرام و داخل شدن در محدودة حرم رخ داده باشد، به اجماع فقیهان امامی[۵۷] حج ناتمام او مُجزی از حجة الاسلام است؛ اما اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم از دنیا رفته باشد و حج بر عهدة او مستقر شده باشد، بنا بر نظر مشهور فقها، حج ناتمام او مُجزی نیست و باید برای او نائب گرفته شود[۵۸] و بنا بر نظر معدودی از آنان حج او مجزی است و قضا لازم ندارد.[۵۹] بر همین اساس، برخی فقهای امامی برای کسی که می‌داند تا زمان معینی فوت می‌کند و در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم از دنیا می‌رود و حجش ناتمام می‌ماند ولی با این حال حرکت نمی‌کند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کرده‌اند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.[۶۰] ( استقرار حج) به نظر فقیهان اهل سنت، در صورتی که حج‌گزار پیش از اتمام ارکان حج* از دنیا برود، حج او مجزی نیست، اما اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای بقیة مناسک از مکان فوت وی، نائب گرفته شود؛ ولی اگر مرگ او پس از ادای همة ارکان اتفاق افتاده باشد، حج او مجزی خواهد بود و تنها باید برای اعمال باقیمانده کفاره داده شود.[۶۱]

به نظر فقیهان امامی[۶۲] و اهل سنت،[۶۳] احکام مذکور در مورد حج نیابی نیز صادق است؛ یعنی چنانچه نائب پس از احرام و دخول حرم -بنابر نظر امامیان- یا پس از اتمام ارکان -بنابر نظر اهل سنت- از دنیا برود، حج از ذمة منوب عنه ساقط می‌شود. البته برخی فقهای امامی در حکم اجزاء، فوت نائب را پس از احرام - هر چند پیش از دخول حرم باشد- کافی دانسته‌اند.[۶۴] مشهور فقها در این حکم میان اقسام گوناگون حج نیابی (حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و…) تفاوتی قائل نشده‌اند؛ اما برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام (مانند حج نذری و حج استحبابی) جاری ندانسته‌اند.[۶۵] ( نیابت)

ارتداد

از موانع پایان یافتن حج و عمره مرتد شدن احرام‌گزار است و فقهای فریقین بر این مطلب اتفاق نظر دارند؛ با این تفاوت که به نظر فقیهان اهل سنت در صورت وقوع ارتداد در حال احرام، احرام و حج مرتد باطل می‌شود،[۶۶] ولی به نظر فقهای امامی ارتداد در اثناء حج، موجب بطلان احرام نمی‌شود و در صورت توبه احرام‌گزار می‌تواند اعمالش را ادامه دهد.[۶۷] البته اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و مناسک رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص می‌شود و در صورت توبه باید آن را تکرار کند.[۶۸] همچنین ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقهای حنفی[۶۹] و مالکی،[۷۰] موجب بطلان حج انجام شده و وجوب تکرار آن پس از توبه می‌گردد، ولی به نظر فقیهان امامی،[۷۱] شافعی[۷۲] و حنبلی[۷۳] حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد. ( ارتداد)

ترک برخی اعمال

ترک عمدی رکن

رکن در حج یا عمره عملی است که چنانچه عمداً ترک شود، موجب بطلان حج یا عمره می‌گردد.[۷۴] از این رو اگر حج‌گزار یکی از ارکان حج را عمداً ترک کند و زمانی برای جبران آن نداشته باشد، به نظر فقیهان امامی[۷۵] و اهل سنت،[۷۶] حج یا عمرة او باطل و ناتمام است و باید سال دیگر آن را قضا کند؛ اما اگر از روی فراموشی آن را ترک کند حجش صحیح است، ولی باید آن را جبران و حج را کامل کند و اگر نتواند شخصاً جبران کند باید نائب بگیرد.[۷۷] البته ترک وقوفین -هر چند سهوی باشد- موجب بطلان و ناتمامی حج است. بنا بر نظر مشهور امامیه، ارکان حج عبارتند از: احرام، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر الحرام، طواف زیارت و سعی؛ و ارکان عمره عبارتند از: احرام، طواف زیارت و سعی.[۷۸] برخی نیت را نیز جزء ارکان شمرده‌اند.[۷۹] ( ارکان حج، ارکان عمره)

از میان فقهای امامی، برخی در مواردی به ناتمامی حج در صورت ترک ارکان تصریح کرده‌اند؛ از جمله بعضی احرام را موجب تمامیت حج و عمره دانسته و از این رو حج یا عمره را بدون احرام باطل شمرده‌اند.[۸۰] نیز برخی فقها تصریح کرده‌اند که در صورت ترک سعی حج ناتمام می‌شود.[۸۱] از میان فقیهان اهل سنت نیز برخی بر رکن بودن وقوف در عرفات،[۸۲] وقوف در مشعر الحرام[۸۳] - بر خلاف نظر جمهور آنان -، حلق،[۸۴] طواف زیارت[۸۵] و سعی[۸۶] تأکید کرده و ترک هر یک از آن‌ها را موجب ناتمامی حج دانسته‌اند.

ترک وقوفین

به نظر فقهای امامی، ترک وقوفین (وقوف در عرفات و وقوف در مشعر الحرام)، هرچند به‌طور غیرعمدی و از روی فراموشی یا جهل به حکم باشد، موجب بطلان و ناتمام ماندن حج است.[۸۷] در منابع فقهی از این مطلب با عنوان «فوات حج» (از دست رفتن حج) یاد شده و مراد از آن نرسیدن به وقوف در عرفات و مشعر است.[۸۸] بنابر نظر مشهور فقهای امامی، به استناد احادیث،[۸۹] در صورت نرسیدن حج‌گزار به وقوف عرفات و وقوف اختیاری مشعر - حتی اگر وقوف اضطراری آن را درک کند - حج او ناتمام و تبدیل به عمره می‌شود و باید با انجام اعمال عمره (طواف، سعی و حلق) از احرام خارج گردد و در صورت واجب بودن حج در سال آینده آن را قضا کند.[۹۰] در مقابل، فقیهان اهل سنت به استناد حدیثی نبوی که وقوف عرفه را موجب تمامیت حج معرفی کرده[۹۱] و با توجیه احادیث معارض دیگر،[۹۲] ملاک اتمام حج را، صرفاً درک کردن وقوف عرفات دانسته‌اند.[۹۳] ( فوات حج)

ترک طواف نساء

بعضی از فقهای امامی، به استناد برخی احادیث، تصریح کرده‌اند که تمامیت حج و عمره متوقف بر انجام طواف نساء است و بدون آن حج ناتمام است.[۹۴] البته ترک طواف نساء - هرچند عامدانه باشد - به اجماع فقها[۹۵] موجب بطلان حج یا عمره نمی‌شود؛ زیرا آنان طواف نساء را از ارکان حج یا عمره نشمرده‌اند، اما به استناد احادیث[۹۶] آن را واجب و حلیت مباشرت با زنان را منوط به انجام آن دانسته‌اند. از این رو اگر احرام‌گزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیلة نائب جبران نماید.[۹۷] ( طواف نساء)

ترک برخی شروط یا اجزاء

فقها در مواردی ترک برخی شروط یا اجزاء واجب حج را موجب ناتمامی حج دانسته‌اند؛ از جمله در مورد اسلام که به اجماع فقیهان امامی[۹۸] و اهل سنت[۹۹] شرط صحت حج است، برخی به ناتمامی حج بدون اسلام تصریح کرده‌اند.[۱۰۰] همچنین در مورد نیت که شرط صحت حج[۱۰۱] و مناسک آن[۱۰۲] است، برخی تصریح کرده‌اند که در صورت ترک قصد قربت، حج باطل است.[۱۰۳] نیز برخی اخلال در نیت حج را در بعضی موارد به استناد برخی احادیث موجب نقصان حج دانسته‌اند.[۱۰۴] برخی هم در حج نیابی تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمرده و چنین حجی را برای هیچ‌یک از نائب و منوب عنه مُجزی ندانسته‌اند[۱۰۵] - زیرا نیت در باقیماندة اعمال وجود ندارد[۱۰۶] - و گفته‌اند که در صورت مقید بودن نیابت به همان سال، اجرت باید بازگردانده شود، زیرا به شرط عمل نشده است.[۱۰۷]

همچنین فقیهان امامی به استناد صحیحة معاویة بن عمار از امام صادق(ع) که احرام بستن از مواقیت مشخص شده توسط پیامبر(ص) را موجب تمامیت حج و عمره دانسته است،[۱۰۸] احرام از مواقیت را واجب شمرده و عبور از آنها بدون احرام یا احرام بستن پیش از میقات را (جز در موارد استثنا شده) جایز ندانسته‌اند.[۱۰۹] البته ظاهر حدیث مذکور کمال و استحباب است،[۱۱۰] از این رو فقها برای کسانی که از خصوص مواقیت مذکور عبور نمی‌کنند، احرام بستن از محاذات میقات را کافی دانسته‌اند.[۱۱۱] در هر صورت، فقها به تأخیر انداختن احرام را از میقات (یا محاذی آن) چنانچه از روی علم و عمد باشد و امکان جبران نداشته باشد، موجب بطلان و ناتمامی حج و عمره شمرده‌اند.[۱۱۲] فقیهان اهل سنت به استناد روایتی از امام علی(ع) که احرام از منزل را موجب تمامیت حج معرفی کرده،[۱۱۳] احرام از منزل را برای همگان جایز و حتی برخی افضل دانسته‌اند.[۱۱۴] اما فقیهان امامی به تصریح برخی احادیث،[۱۱۵] روایت امیرالمؤمنین(ع) را مختص ساکنان میان میقات و مکه شمرده و احرام از منزل را برای آفاقیان -جز در مواردی مثل نذر- جایز ندانسته‌اند.[۱۱۶]

نیز برخی فقها تصریح کرده‌اند که بدون خِتان (ختنه کردن) حج ناتمام است؛ زیرا ختنه برای مردان از شروط صحت طواف است و بدون آن طواف جایز نیست.[۱۱۷] از دیگر شروط صحت طواف، به نظر فقهای امامی[۱۱۸] و اهل‌سنت[۱۱۹] (جز حنفیان[۱۲۰]) طهارت - از خبث و حدث اکبر و اصغر - است؛ از این رو برخی فقها به تبع برخی احادیث، برای زنی که در عمرة تمتّع پیش از پایان دور چهارم طواف حائض گردد، حکم به ناتمام ماندن عمره و وجوب از سر گرفتن آن پس از پایان حج کرده و در صورت تکمیل چهار دور با طهارت، عمرة او را تمام دانسته و قضای باقیماندة طواف را پس از انجام دادن سایر مناسک و حصول طهارت لازم شمرده‌اند.[۱۲۱]

ارتکاب برخی محرّمات احرام

بر پایة فقه امامی[۱۲۲] و اهل سنت،[۱۲۳] انجام دادن برخی محرّمات احرام از روی علم و عمد گاه موجب ناتمام ماندن حج یا عمره می‌شود. از جمله، آمیزش جنسی در احرام حج - چنانچه پیش از وقوف مشعر (بنابر نظر فقهای امامی[۱۲۴]) یا پیش از وقوف عرفات (بنابر نظر حنفیان[۱۲۵]) یا پیش از تحلّل* اول (بنابر نظر سایر مذاهب اهل سنت[۱۲۶]) رخ دهد - و در احرام عمره - چنانچه پیش از سعی اتفاق افتد- به اجماع فقها و به استناد آیة «... فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجّ…» (بقره/۲، ۱۹۷) و احادیث، موجب فساد و ناتمام ماندن حج و عمره می‌گردد[۱۲۷]؛ ( آمیزش) همچنانکه در روایتی، تمامیت حج و عمره به ترک رَفَث (جماع)، فُسوق (دروغ یا دشنام) و جدال (سوگند به خدا با لفظ مخصوص) تفسیر شده است.[۱۲۸] برخی فقیهان ارتکاب فسوق و جدال را نیز موجب ناتمامی و فساد حج شمرده‌اند.[۱۲۹] همچنین به نظر برخی فقیهان امامی،[۱۳۰] به استناد احادیث،[۱۳۱] خود ارضایی پیش از وقوف به مشعر و به نظر فقهای مالکی[۱۳۲] پیش از تحلّل اول موجب فساد و ناتمامی حج است. ( خود ارضایی) نیز به نظر شماری از فقهای اهل‌سنت (از جمله برخی حنبلیان و مالکیان) بوسیدن و لمس شهوت آمیز و مصادیق دیگری از التذاذ جنسی مانند نگاه شهوت آمیز یا فکر و خیال شهوانی در صورتی که به انزال بینجامد، موجب ناتمامی و فساد حج است.[۱۳۳] (التذاذ جنسی)

در صورت فساد حج، به نظر فقهای امامی[۱۳۴] و اهل سنت،[۱۳۵] قربانی کردن به عنوان کفاره، اتمام حج فاسد شده و قضای آن در سال آینده چه در حج واجب و چه در حج مستحبی واجب است و در صورت به پایان نرساندن، احرام‌گزار از احرام خارج نمی‌شود. همچنین به نظر فقهای امامی[۱۳۶] و اهل سنت،[۱۳۷] در صورت فساد عمرة مفرده، اتمام عمره و تکرار آن و در صورت فساد عمرة تمتّع، اتمام و تکرار آن پیش از حج و در صورت عدم امکان، تکرار حج در سال بعد واجب است.[۱۳۸] ( فساد حج)

جلوگیری دشمن

چنانچه احرام‌گزار به سبب جلوگیری دشمن (یا فرد دیگر) نتواند حج یا عمرة خود را تمام کند (صَدّ)، بنابر نظر مشهور فقهای امامی[۱۳۹] و اهل سنت[۱۴۰] با انجام قربانی و حلق یا تقصیر در همان محل از احرام حج یا عمره خارج و تمامی محرمات - حتی مباشرت با زنان - بر او حلال می‌شود و در صورت استقرار حج، سال بعد باید حج خود را قضا کند. (برای تفصیل  احصار و صد*)

تقیه

بر پایة فقه امامی، گاه در مواردی تقیه موجب ناقص شدن حج می‌شود و آن در جایی است که حج‌گزار به دلیل تقیه اعمال حج را بر طبق مذهب مخالفان انجام دهد. برخی فقها تصریح کرده‌اند که چنین حجی هرچند ناقص و ناتمام است، مُجزی است و حتی در صورت از بین رفتن سبب تقیه نیازی به اعاده ندارد.[۱۴۱]

حوادث طبیعی

حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان، زلزله، آتش‌سوزی و… یا حوادث غیر مترقبة دیگر مانند تصادف، خرابی وسیله نقلیه، سقوط هواپیما، غرق شدن کشتی، گم کردن راه، تمام شدن هزینة حج، ازدحام جمعیت، آشوب و درگیری و… نیز گاه می‌تواند مانع پایان یافتن حج یا عمره شود. در منابع تاریخی، برخی از این موارد گزارش شده است؛ از جمله: حادثة بارش باران شدید و بی‌سابقه در منا و ریزش کوه در جمرة عقبه در سال ۲۲۸ق که موجب کشته شدن گروهی از حج‌گزاران شد،[۱۴۲] ناتمام ماندن حج در سال ۳۵۷ق. به دلیل از بین رفتن شتران در اثر تشنگی،[۱۴۳] ناتمام ماندن حج در سال ۳۹۷ق. به سبب وزیدن بادهای سیاه و شدید در منطقه ثَعلَبیه (از منازل میان کوفه و مکه[۱۴۴]‏) که منجر به بازگشت حج‌گزاران شد،[۱۴۵] ازدحام حج‌گزاران در کعبه در سال ۵۸۱ق که موجب کشته شدن ده‌ها نفر از آنان شد،[۱۴۶] کشته شدن تعدادی از حجاج در هنگام سعی به سبب ازدحام جمعیت در سال ۶۱۷ق.[۱۴۷] و نیز هنگام خروج از مسجدالحرام برای عمره در چهاردهم ذیحجة سال ۶۷۷ق،[۱۴۸] بازگشت بیشتر حجاج مصری به سبب کم‌آبی در منازل میان راه در سال ۷۲۵ق،[۱۴۹] مرگ برخی حج‌گزاران یمنی به سبب تشنگی در نزدیکی مکه در سال ۸۰۰ق.[۱۵۰]

در برخی موارد ممکن است دو یا چند سبب از اسباب پیشین، حج را ناتمام سازد، مانند آن که پس از فساد یا فوات حج، حج‌گزار مُحصَر یا مصدود شود. در فرض اجتماع احصار و فساد حج، به نظر فقیهان امامی[۱۵۱] و اهل سنت،[۱۵۲] اِحصار کفارة اِفساد حج را اسقاط نمی‌کند و فساد حج نیز مانع تحلّل نمی‌شود و ادای یک حج قضا در سال آینده کافی است. همچنین هرگاه پیش از تحلّل مصدود یا محصر، سبب احصار یا صدّ از میان برود و فرصت ادای حج باقی باشد، به نظر فقیهان امامی[۱۵۳] و اهل‌سنت،[۱۵۴] وی باید در همان سال حج خود را به پایان برساند.

اسباب ناتمامی معنوی

در احادیث و منابع فقهی، برخی اعمال موجب ناتمامی حج معرفی شده‌اند، با اینکه مسلماً موجب بطلان و ناتمامی فقهی حج نمی‌شوند و مراد از آنها فقدان کمال و تمامیت معنوی است. از جمله:

ملاقات نکردن با امام(ع)

در روایات متعددی، تمامیت حج به ملاقات با امام(ع) منوط شده و تأکید گردیده است که از جملة اعمالی که حج با آن تمام می‌شود، ملاقات و زیارت امام(ع) بعد از فریضة حج است.[۱۵۵] حتی از برخی احادیث برمی‌آید که غرض اصلی از واجب شدن حج، زیارت پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) است و حج جز با آن تمام نمی‌شود.[۱۵۶] همچنین در روایتی دیگر، به کامل کردن و اتمام حج با زیارت پیامبر(ص) و قبور معصومان(ع) و طلب روزی نزد قبر آنان امر شده است.[۱۵۷] مراد از لقاء امام در زمان حضور، دیدار با امام معصوم(ع)، تجدید پیمان با وی و اعلام ولایت و نصرت نسبت به او و در زمان غیبت، زیارت قبر پیامبر(ص) و امامان(ع) به منظور تجدید عهد و طلب یاری و شفاعت از آنان است.[۱۵۸]

فقیهان امامی به استناد این احادیث و روایات فراوان دیگر، زیارت حرم نبوی و قبور شریف امامان(ع) را پس از فریضة حج تکمیل‌کنندة حج[۱۵۹] و مستحب مؤکّد[۱۶۰] (یا حتی واجب[۱۶۱]) دانسته و تصریح کرده‌اند که هرچند مورد این روایات مختص به حال حیات امام است، اما حکم آن بنا بر روایات متعدد، بعد از وفات نیز جاری است و شامل زیارت قبر پیامبر(ص) هم می‌شود.[۱۶۲]

کلام ناپسند

در برخی احادیث، پس از توصیه به تقوا، ذکر فراوان خدا و کم گویی در حال احرام، حفظ زبان از کلام ناپسند موجب تمامیت حج و عمره معرفی شده است.[۱۶۳] برخی فقیهان امامی به استناد این احادیث حفظ زبان را در حال احرام مستحب دانسته[۱۶۴] یا بیهوده‌گویی را از مکروهات احرام شمرده‌اند.[۱۶۵] حتی برخی به استناد آن هرگونه کلام بد و ناپسند را مصداق فسوق و برای احرام‌گزار حرام دانسته‌اند.[۱۶۶]

ننوشیدن از آب زمزم

برخی فقهای اهل سنت نوشیدن از آب زمزم را مستحب دانسته و از موارد تمامیت حج برشمرده‌اند.[۱۶۷] فقیهان شافعی[۱۶۸] نیز نوشیدن از سقایة عباس را پس از طواف زیارت به استناد عمل پیامبر(ص) و اخباری که آن را موجب تمامیت حج دانسته،[۱۶۹] مستحب شمرده‌اند.

دیگر موارد

در منابع اهل سنت موارد دیگری نیز موجب تمامیت حج دانسته شده است؛ از جمله: انجام دادن عمره قبل از حج (ادای حج به صورت تمتّع)[۱۷۰] و حضور در نماز جماعت ظهر و عصر عرفه.[۱۷۱]

پانویس

  1. تهذیب الأحکام، ج5، ص225؛ کتاب الحج، شاهرودی، ج1، ص75؛ براهین الحج، ج1، ص210-211.
  2. الحدائق الناضرة، ج14، ص396؛ ج‏15، ص66؛ ج‏16، ص165‏، ص454-455؛ مستند الشیعه، ج12، ص151، 266.
  3. الکافی، ج4، ص475-476؛ مسالک الإفهام، ج2، ص277، 288، 388-389، 494-495؛ جواهر الکلام، ج19، ص42، 86-89، 374؛ ج‏20، ص115، 448.
  4. الکافی، ج4، ص339، 379-380؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص329، 336-337؛ مدارک الأحکام، ج7، ص402؛ ج‏8، ص406-408.
  5. الدروس الشرعیه، ج1، ص482؛ کشف اللثام، ج9، ص102.
  6. سوره بقره (۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  7. الأم، ج2، ص173؛ جامع البیان، ج2، ص132؛ السنن الصغیر، ج2، ص207.
  8. الکافی، ج4، ص369-370؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص421-422.
  9. الإرشاد، ج2، ص66-67؛ تاریخ الطبری، ج5، ص381-383.
  10. الکامل، ج4، ص350؛ ج11، ص287-288؛ نک شفاء الغرام، ج2، ص260-313.
  11. أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.
  12. تاریخ الطبری، ج11، ص107؛ تجارب الأمم، ج5، ص213-214؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج4، ص128.
  13. شفاء الغرام، ج2، ص261؛ تاریخ الإسلام، ج23، ص374؛ شذرات الذهب، ج4، ص70، 76.
  14. مروج الذهب، ج4، ص312.
  15. المنتظم، ج13، ص378؛ البدایة و النهایة، ج11، ص183، 189؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج4، ص128-129.
  16. المنتظم، ج14، ص210؛ الکامل، ج8، ص647؛ البدایة و النهایة، ج11، ص277.
  17. البدایة و النهایة، ج12، ص147؛ شفاء الغرام، ج2، ص275.
  18. المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.
  19. شفاء الغرام، ج2، ص287-289.
  20. شفاء الغرام، ج2، ص290-292.
  21. شفاء الغرام، ج2، ص293.
  22. شفاء الغرام، ج2، ص298.
  23. شفاء الغرام، ج2، ص303.
  24. شفاء الغرام، ج2، ص309-310.
  25. تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.
  26. أعیان الشیعة، ج3، ص376-377.
  27. المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.
  28. الکشاف، ج1، ص238؛ مجمع البیان، ج2، ص518.
  29. فقه القرآن، ج1، ص263؛ کنز العرفان، ج1، ص272؛ زبدة البیان، ص231-234.
  30. فقه القرآن، ج1، ص264
  31. الکافی، ج4، ص265
  32. تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337
  33. الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54؛ علل الشرائع، ج2، ص434
  34. الکافی، ج4، ص322؛ نک: الآثار، ص101؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص29-30.
  35. سنن إبن ماجه، ج2، ص1003؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص417-418؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص113، 116.
  36. مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص82-261؛ سنن أبی داود، ج1، ص435-436؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص427.
  37. نک: سنن إبن ماجة، ج2، ص975، سنن الترمذی، ج2، ص161.
  38. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296.
  39. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.
  40. روضة المتقین، ج5، ص362؛ ملاذ الأخیار، ج8، ص56.
  41. مدارک الأحکام، ج8، ص286.
  42. مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.
  43. المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.
  44. الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.
  45. مناسک حج، محشی، امام خمینی، ص506.
  46. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص334-335؛ مسالک الإفهام، ج2، ص386-387؛ الإحصار و الصد، ص5.
  47. المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294.
  48. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص332؛ المغنی، ج8، ص306؛ المجموع، ج3، ص372؛
  49. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص296-297؛ ریاض المسائل، ج6، ص36-38؛ جواهر الکلام، ج17، ص229.
  50. بدائع الصنائع، ج2، ص120، 160؛ المغنی، ج3، ص161؛ المجموع، ج7، ص20.
  51. السرائر، ج1، ص620-621؛ مختلف الشیعه، ج4، ص254-255؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص460-461.
  52. کشف الغطاء، ج4، ص474؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص77-78.
  53. الکافی، ج4، ص325؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص60
  54. الدروس الشرعیه، ج1، ص342؛ مدارک الأحکام، ج7، ص232؛ کشف اللثام، ج5، ص241-243.
  55. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص384.
  56. السرائر، ج1، ص620-621.
  57. مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.
  58. الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.
  59. السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.
  60. العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.
  61. فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.
  62. مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.
  63. فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.
  64. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.
  65. مناسک حج، محشی، ص70.
  66. مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.
  67. الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.
  68. براهین الحج، ج1، ص236-237.
  69. المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.
  70. المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.
  71. مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.
  72. المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.
  73. الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.
  74. مجمع الفائدة و البرهان، ج7، ص62؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص156-157؛ کشف اللثام، ج5، ص19.
  75. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص314، 382-384؛ کشف اللثام، ج5، ص473؛ ج‏6، ص19؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137؛ ج‏19، ص370.
  76. نک: تحفة الفقهاء، ج1، ص381-382؛ المجموع، ج8، ص265-266؛ کشاف القناع، ج2، ص 605.
  77. غایة المرام، ج1، ص456؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137.
  78. الجامع للشرائع، ص180-181؛ کشف اللثام، ج5، ص19-20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-5.
  79. إشارة السبق، ص140؛ السرائر، ج1، ص537-538؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص156-157.
  80. کتاب الحج، محقق داماد، ج1، ص495
  81. الخلاف، ج2، ص328؛ الموتلف، ج1، ص384.
  82. الشرح الکبیر، إبن قدامه، ج3، ص502؛ العدة فی شرح العمدة، ج1، ص179.
  83. نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص63؛ المجموع، ج8، ص150.
  84. عمدة السالک، ج1، ص140.
  85. البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج4، ص345؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص192؛ المجموع، ج8، ص220.
  86. الکافی فی فقه الإمام أحمد، ج1، ص517؛ العدة فی شرح العمدة، ج1، ص179؛ المغنی، ج3، ص403-404.
  87. مسالک الإفهام، ج2، ص27، 287؛ مستند الشیعه، ج12، ص251؛ جواهر الکلام، ج19، ص85.
  88. الدروس الشرعیه، ج1، ص426؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص461؛ مفاتیح الشرائع، ج1، ص385.
  89. الکافی، ج4، ص475-476؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص294-295.
  90. مجمع الفائدة، ج7، ص239-240؛ نک رسائل و مسائل، نراقی، ج3، ص365-376؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص161-167.
  91. سنن إبن ماجه، ج2، ص1003؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص424؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص116.
  92. مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص82-261؛ سنن أبی داود، ج2، ص196؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص417-418.
  93. الحاوی الکبیر، ج4، ص236؛ بدائع الصنائع، ج2، ص220؛ المغنی، ج3، ص549.
  94. کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.
  95. مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.
  96. الکافی، ج4، ص512-513؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص389.
  97. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.
  98. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.
  99. المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.
  100. جامع الشتات، ج1، ص343.
  101. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.
  102. جامع المقاصد، ج3، ص165-166، 189، 205، 222، 233.
  103. السرائر، ج1، ص621.
  104. کتاب الحج، شاهرودی، ج2، ص204-205؛ براهین الحج، ج2، ص248.
  105. إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.
  106. غایة المراد، ج1، ص384-385؛ مدارک الأحکام، ج7، ص147-148؛ کشف اللثام، ج5، ص173-174.
  107. ارشاد الاذهان، ج1، ص313-314؛ ذخیرة المعاد، ج1، ص569-570.
  108. الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54.
  109. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص311؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص159؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص193.
  110. براهین الحج، ج2، ص316.
  111. مدارک الأحکام، ج7، ص223؛ جواهر الکلام، ج18، ص115-117؛ مستمسک العروة الوثقی، ج11، ص274-276.
  112. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص312؛ مصباح الهدی، ج12، ص424-425؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص232-237.
  113. الآثار، ص101؛ المصنّف، ج4، ص195؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص30.
  114. الحاوی الکبیر، ج4، ص69؛ بدائع الصنائع، ج2، ص164؛ المغنی، ج3، ص215.
  115. الکافی، ج4، ص322؛ دعائم الإسلام، ج1، ص298؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص59.
  116. مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص184-185 و167؛ مدارک الأحکام، ج7، ص222، 228؛ الحدائق الناظرة، ج14، ص447-449، 458-460.
  117. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص358؛ مدارک الأحکام، ج8، ص117-118؛ جواهر الکلام، ج19، ص274.
  118. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص357؛ مسالک الإفهام، ج2، ص328؛ کشف اللثام، ج5، ص405-407.
  119. الحاوی الکبیر، ج4، ص144؛ بدایة المجتهد، ج1، ص274-275؛ المغنی، ج3، ص390.
  120. المبسوط، سرخسی، ج4، ص38؛ بدائع الصنائع، ج2، ص129.
  121. شرح تبصره المتعلمین، ج3، ص354-355
  122. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص336-337؛ السرائر، ج1، ص548؛ جواهر الکلام، ج20، ص349، 352-353، 363، 367-368، 380.
  123. المغنی، ج3، ص315؛ فتح العزیز، ج7، ص473.
  124. کشف اللثام، ج6، ص435
  125. المبسوط، سرخسی، ج4، ص57-58؛ بدائع الصنائع، ج2، ص217-218.
  126. المغنی، ج3، ص315؛ المجموع، ج7، ص384، 414.
  127. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ جواهر الکلام، ج20، ص380؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج2، ص243 و257.
  128. تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337
  129. المقنعة، ص432؛ نک: ریاض المسائل، ج1، ص376؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص139.
  130. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ مختلف الشیعه، ج4، ص153-154؛ جواهر الکلام، ج20، ص367-368.
  131. الکافی، ج4، ص376؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص324.
  132. التاج و الإکلیل، ج3، ص166؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص358-359؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص68.
  133. المغنی، ج3، ص332؛ حاشیةالدسوقی، ج2، ص68؛ مواهب الجلیل، ج4، ص242-243.
  134. کشف اللثام، ج6، ص435؛ مدارک الأحکام، ج8، ص406-408
  135. الحاوی الکبیر، ج4، ص235.
  136. قواعد الاحکام، ج1، ص469؛ مسالک الإفهام، ج2، ص481؛ جواهر الکلام، ج20، ص383.
  137. المجموع، ج7، ص384؛ المغنی، ج3، ص378-379.
  138. مختلف الشیعه، ج4، ص155-156؛ کشف الغطاء، ج4، ص507؛ جواهر الکلام، ج20، ص380
  139. الخلاف، ج2، ص424؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211
  140. المغنی، ج8، ص302-303؛ المجموع، ج3، ص371؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106.
  141. القواعد الفقهیة، ج5، ص61-62.
  142. تاریخ الطبری، ج9، ص124؛ المنتظم، ج11، ص129؛ الکامل، ج7، ص9.
  143. المنتظم، ج14، ص189
  144. معجم البلدان، ج2، ص78.
  145. المنتظم، ج15، ص54-55.
  146. تاریخ الإسلام، ج41، ص13؛ شفاء الغرام، ج2، ص279.
  147. شفاء الغرام، ج2، ص283.
  148. شفاء الغرام، ج2، ص289-290.
  149. شفاء الغرام، ج2، ص295.
  150. شفاء الغرام، ج2، ص303.
  151. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333، 338؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص373؛ مسالک الإفهام، ج2، ص396-397، 483.
  152. الحاوی الکبیر، ج4، ص356؛ مواهب الجلیل، ج3، ص532.
  153. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333؛ مدارک الأحکام، ج8، ص297؛ جواهر الکلام، ج20، ص135-137.
  154. المجموع، ج7، ص389، ج8، ص307؛ کشاف القناع، ج2، ص528-529.
  155. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.
  156. علل الشرائع، ج2، ص459؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص521-522.
  157. الخصال، ص616.
  158. روضة المتقین، ج5، ص313-314.
  159. روضة المتقین، ج5، ص362؛ دلیل الناسک، ص493.
  160. وسائل الشیعة، ج14، ص320-325؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص401؛ جواهر الکلام، ج20، ص79-82.
  161. علل الشرائع، ج2، ص459-460.
  162. الوافی، ج14، ص1320-1321؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص403.
  163. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296
  164. الدروس الشرعیه، ج1، ص349؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص294
  165. سداد العباد و رشاد العباد، ص304.
  166. براهین الحج، ج3، ص128-129.
  167. عمدة القاری، ج9، ص276- 277.
  168. الحاوی الکبیر، ج4، ص193؛ المجموع، ج8، ص271.
  169. مصنف، ج4، ص265؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص55، 58؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص56، 59.
  170. مصنف، ج4، ص304.
  171. مصنف، ج4، ص327.
  1. ناتمام ماندن حج به علت بیماری.
  2. ناتمام ماندن حج به علت جلوگیری دشمن.
  3. حج و عمره را براى خدا به پايان بريد، و اگر [به علتى] از انجام آن ممنوع شديد، آنچه را از قربانى براى شما ميسر است [قربانى كنيد و از احرام در آييد].

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج ناتمام.
  • الاحصار والصد، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
  • اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحق الفاکهی ( -۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
  • اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی( -۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
  • ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸ ـ ۷۲۶ق.)، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • إشارة السبق إلی معرفة الحق، علی بن الحسن الحلبی (قرن۶ق.)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
  • اعیان الشیعه، سید محسن الامین ( -۱۳۷۱ق.)، به کوشش سید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
  • الام، محمد بن ادریس الشافعی (م ۲۰۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
  • انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل، علی بن سلیمان المرداوی ( -۸۸۵ق.)، به کوشش محمد حامد فیقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۷۱ق.)، به کوشش سید حسین موسوی کرمانی و عبدالرحیم بروجردی و علی پناه اشتهاردی، قم، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۷ق.
  • الآثار، یعقوب بن إبراهیم الأنصاری( -۱۸۲ق.)، تحقیق أبو الوفا، بیروت، دارالکتب العلمیه،۱۳۵۵ق.
  • بدایة المجتهد و نهایه المقتصد، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسی ( -۵۹۵ق.)، تحقیق و تصحیح العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، علاء الدین ابی بکر الکاشانی ( -۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • براهین الحج للفقهاء و الحجج،‏ رضا مدنی کاشانی ( -۱۴۱۳ق.)کاشان،‏ مدرسه علمیه آیة الله مدنی کاشانی‏، ۱۴۱۱ق‏.
  • البیان فی مذهب الإمام الشافعی، یحیی العمرانی الیمنی الشافعی ( -۵۵۸ق.)، تحقیق النوری، جدة، دارالمنهاج، ۱۴۲۱ق.
  • التاج و الاکلیل لمختصر خلیل، محمد بن یوسف العبدری ( -۸۹۷ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
  • تاریخ ابن خلدون (ال‍ع‍ب‍ر و دی‍وان ال‍م‍ب‍ت‍داء و ال‍خ‍ب‍ر ف‍ی ای‍ام ال‍ع‍رب و ال‍ع‍ج‍م و ال‍ب‍رب‍ر و م‍ن ع‍اص‍ره‍م م‍ن ذوی ال‍س‍ل‍طان الاک‍ب‍ر)، عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون ( -۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده و سهیل صادق زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، تحقیق عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
  • تاریخ حج گزاری ایرانیان‏، اسرا دوغان،‏ تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۹ش.
  • تجارب الامم، ابوعلی احمد بن محمد مسکویه ( -۴۲۱ق.)، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
  • تحفة الفقهاء، محمد بن احمد السمرقندی ( -۹-۵۳۵ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، احمد بن محمد بن حجر الهیتمی ( -۹۷۴ق.)، مصر مکتبه التجاریه الکبری، ۱۳۵۷ق.
  • تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی ( -۳۲۰ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
  • تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، فاضل لنکرانی، بیروت، دارالتعارف، ‏۱۴۱۸ق‏.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • التهذیب فی مناسک العمرة و الحج‏، جواد تبریزی (م ۱۴۲۷ق)، قم، دارالتفسیر، ۱۴۲۳ق.
  • جامع البیان عن تاویل ای القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
  • جامع الشتات، میرزای قمی (م۱۲۳۱ق) تصحیح مرتضی رضوی، کیهان، ۱۳۷۱ش.
  • جامع المقاصد فی شرح القواعد، علی بن حسین الکرکی ( -۹۴۰ق.)، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث،، ۱۴۰۸ق.
  • الجامع للشرائع، یحیی بن سعید حلی (۶۰۱-۶۹۰ق.)، قم، انتشارات موسسه سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی ( -۱۲۶۶ق.)، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۸ق.
  • حاشیة الدسوقی، محمد بن احمد الدسوقی ( -۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة رد المحتار ع‍ل‍ی الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار، ش‍رح ال‍ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ی ف‍ق‍ه م‍ذه‍ب الام‍ام اب‍ی‌ح‍ن‍ی‍ف‍ه ال‍ن‍ع‍م‍ان، محمد امین ابن عابدین ( -۱۲۵۲ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی ( -۴۵۰ق.)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی ( -۱۱۸۶ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • الخصال المحموده و المذمومه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، محمد بن مکی ( -۷۸۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، نعمان بن محمد المغربی ( -۳۶۳ق.)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
  • دلیل الناسک ، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)‏، تحقیق محمد قاضی طباطبائی، مدرسة دارالحکمة، ۱۴۱۶ق‏.
  • ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری ( -۱۰۹۰ق.)، آل البیت.
  • رسائل و مسائل شامل هشتصد و پانزده سوال و جواب و دوازده رساله فقهی و غیره، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، به کوشش رضا استادی، قم، انتشارات کنگره بزرگداشت فاضلین نراقیین، ۱۳۸۰ش.
  • روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی (۱۰۰۳-۱۰۷۰ق.)، تحقیق سید حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، ۱۳۹۹ق.
  • ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل، سید علی طباطبائی ( -۱۲۳۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • زبده البیان فی احکام القرآن، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه، ۱۳۸۶ش.
  • سداد العباد و رشاد العباد، حسین بحرانی آل عصفور ( -۱۲۱۶ق.)، تحقیق محسن آل عصفور، قم، محلاتی، ‏۱۴۲۱ق‏.
  • السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن احمد ابن ادریس ( -۵۹۸ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • سنن ابن ماجه، محمد بن زید الربعی ابن ماجه ( -۲۷۵ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
  • سنن ابی داود، سلیمان بن الأشعث ( -۲۷۵ق.)، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
  • سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمد عیسی الترمذی ( -۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
  • سنن الصغیر للبیهقی، ابوبکر بیهقی (م۴۵۸ق) تحقیق امین قلعجی، باکستان،جامع الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۰ق.
  • السنن الکبری، احمد بن علی النسائی (۲۱۵-۳۰۳ق.)، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
  • السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴-۴۵۸ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
  • السیره النبویه، عبدالملک بن هشام ( -۲۱۸ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
  • شَذَراتُ الذَهَب فی اخبار من ذَهَب، عبدالحی بن عماد ( -۱۰۸۹ق.)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
  • شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، انتشارات استقلال، ۱۴۰۹ق.
  • الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه ( -۶۸۲ق.)، بیروت، دارالکتب العربی.
  • شرح تبصره المتعلمین، آقا ضیاء عراقی (۱۲۴۰-۱۳۲۱ق.)، تحقیق محمد الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
  • شرح فروع الکافی، محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی ( -۱۱۲۰ق.)، به کوشش محمد جواد محمودی و محمد حسین درایتی، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
  • شرح مختصر خلیل، محمد الخرشی ( -۱۱۰۱ق.)، بیروت، دارالفکر للطباعة.
  • شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.)، تحقیق گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • العدة فی شرح العمدة، بهاء الدین المقدسی ( -۶۲۴ق.)، صلاح بن محمد عویضه،بیروت،دارالکتب العلمیه،۱۴۲۶ق.
  • العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
  • عمدة السالک و عدة الناسک، شهاب الدین ابن النقیب الشافعی ( -۷۶۹ق.)، تحقیق عبدالله الأنصاری، قطر، الشؤون الدینیة، ۱۹۸۲م.
  • عمدة القاری، العینی (م۸۵۵ق) بیروت، دارالإحیاء التراث العربی.
  • غایه المراد فی شرح نکت الارشاد، محمد بن مکی (۷۳۴-۷۸۶ق.)، تحقیق گروهی از محققان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۴ – ۱۴۲۱ق.
  • غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام، مفلح بن الحسن الصیمری ( -۹۰۰)، تحقیق کوثرانی، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ق.
  • فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی ( -۶۲۳ق.)، بیروت، دارالفکر.
  • فقه القرآن، قطب الدین الراوندی ( -۵۷۳ق.)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
  • قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • القواعد الفقهیه، سید محمد حسن بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، ۱۴۱۹ق.
  • الکافی فی فقه الإمام احمد، عبدالله بن قدامة ( -۶۲۰ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • الکامل فی التاریخ، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • کتاب الحج،‏ سید محمد رضا موسوی گلپایگانی ( -۱۴۱۴ق‏.)، به تقریر احمد صابری همدانی، قم، دارالقرآن الکریم ۱۴۱۴ق‏.
  • کتاب الحج،‏ سید محمد محقق داماد یزدی ( -۱۳۸۸ق)‏، به تقریر عبدالله جوادی آملی، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۰۱ق‏.
  • کتاب الحج،‏ سید محمود شاهرودی ( -۱۳۹۴ق.)‏، مقرر ابراهیم جناتی، قم، انصاریان، ۱۴۰۲ق‏.
  • کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن یونس البهوتی ( -۱۰۵۲ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • الکشاف، محمود بن عمر الزمخشری ( -۵۳۸ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، جعفر کاشف الغطاء ( -۱۲۲۸ق.)، تحقیق عباس تبریزیان و دیگران،قم، نشر الإسلامی، ۱۴۲۲ق.
  • کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندی ( -۱۱۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • کنز العرفان فی فقه القرآن، محمد بن عبدالله المقداد ( -۸۲۶ق.)، تحقیق محمد قاضی، قم، مجمع تقریب مذاهب، ۱۴۱۹ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
  • المبسوط، محمد بن احمد السرخسی ( -۴۸۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش محمد جواد بلاغی (۱۸۶۴-۱۹۳۳م.)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی (۱۲۹۶-۱۳۸۷ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
  • المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱-۶۷۶ق.)، بیروت، دارالفکر.
  • مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
  • مدارک العروة، علی پناه اشتهاردی، تهران، دارالأسوه، ۱۴۱۷ق‏.
  • المدونة الکبری، مالک بن انس ( -۱۷۹ق.)، بیروت، دارالآحیاءالتراث العربی، ۱۳۲۳ق.
  • مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن الحسین المسعودی ( -۳۴۶ق.)، به کوشش یوسف اسعد داغر، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۰۹ق.
  • مسالک الافهام الی آیات الاحکام، الجواد الکاظمی ( -۱۰۶۵ق.)، تعلیق شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱-۹۶۶ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • مستمسک العروة الوثقی، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، قم، انتشارات دارالتفسیر، ۱۴۱۶ق.
  • مستند الشیعه فی احکام الشریعه، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
  • مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
  • مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، محمد تقی آملی ( -۱۳۹۱ق.)، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
  • المصنّف، عبدالله بن محمد بن ابی شیبه (م۲۳۵ق) تحقیق و تعلیق سعید اللحام،بیروت، دارالفکر،۱۴۰۹ق.
  • مطالب أولی النهی، مصطفی السیوطی الرحیبانی ( -۱۲۴۳ق.)، دمشق المکتب الإسلامی، ۱۴۱۵ق.
  • معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ق.
  • المغازی، محمد بن عمر الواقدی ( -۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • المغنی، عبدالله بن قدامه ( -۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  • مفاتیح الشرائع، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، انتشارات مجمع ذخائر اسلامی، ۱۴۰۱ق.
  • المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق.)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
  • من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مناسک حج (المحشی)، امام خمینی ( -۱۴۱۰ق.)، مشعر، ۱۳۸۱ش‏.
  • المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی ( -۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
  • مواهب الجلیل، محمد بن محمد الحطاب الرعینی ( -۹۵۴ق.)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الاثار الصحیحه و اق‍وال ال‍ع‍ل‍م‍اء و اراء ال‍ف‍رق ال‍م‍خ‍ت‍ل‍ف‍ه، عبدالعظیم البستوی، مکه، مکتبه المکیه، ۱۴۲۰ق.
  • مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام،‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری ( -۱۴۱۴ق‏.)، قم، دفتر آیة الله سبزواری، ‏۱۴۱۳ق‏.
  • الموتلف من المختلف بین ائمه السلف، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از استادان، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۰ق.
  • الوافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی، اصفهان، کتابخانه امیرالمومنین، ۱۴۰۶ق.
  • وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق.)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.


Category،احکام حج