حیره
حیره، شهری قدیمی که در جنوب شرقی نجف کنونی و کنار دریاچهای به نام بحر نجف، با فاصله تقریبا شش کیلومتر از شهر کوفه واقع شده بود.
اطلاعات کلی | |
---|---|
کشور | عراق |
استان | نجف |
جمعیت کل | تا ۷ هزار گزارش شدهاست. |
زبان | سریانی |
نژاد | عربی |
ادیان | مسیحی و دیگر ادیان |
اطلاعات تاریخی | |
سال تأسیس | سده سوم میلادی |
پیشینه اسلام | پس از فتح توسط سپاه اسلام |
حیره از نخستین مکانها در جنوب عراق بود که به تمدن شهرنشینی روی آورد. پیدایش آن سالهای آغازین سده سوم میلادی بوده و در سال ۳۳۲ قمری (۹۴۳-۹۴۴م) ویرانههای آن گزارش شده است. این شهر، مرکز سرزمینی به نام حیره بود که بیش از ۵۰۰ سال دوام داشته، بیشتر حاکمانش از بنیلَخم بوده و با ساسانیان ارتباط خوبی داشتند. ساکنان حیره از اقوام گوناگون و دارای مذهبها و زبانهای مختلف بوده، بیشتر آنها مسیحی نسطوری و زبانشان سریانی بود. حیره، به دلیل نزدیکیاش به کوفه، در زمان حکومت امام علی(ع) دچار رویدادهایی شد. این شهر در دوره عباسیان، یکی از پایگاههای شیعیان بود. از حیره، در تاریخ قیام مختار ثقفی و قیام زید بن علی(ع) نیز یاد شده است.
موقعیت
شهر حیره، در جنوب شرقی نجف کنونی و کنار دریاچهای به نام نجف[یادداشت ۱] قرار داشت. شهر حیره، مرکز سرزمین حیره بود، که دره پاییندستِ فرات و قسمت بالای خلیج فارس را دربر میگرفت.[۱] مسعودی، تاریخنگار فاصله بین کوفه و شهر حیره را سه میل[یادداشت ۲] گزارش کردهاست.[۲]
علت نامگذاری
واژه «حیره» در زبان مردم عربستان جنوبی به معنای اردوگاه است. در برخی منابع آمده که حیره واژهای آرامی بوده و به معنای مجموعهای از خیمههاست. پیش از شکلگیری شهر حیره، مردم آن منطقه خیمهنشین بودند، تا این که خیمهنشینها گرد هم آمده، اردوگاه ثابت امیران لَخمی شکل گرفت و به تدریج، شهر پدید آمد. از این روی، این شهر به حیره یعنی اردوگاه و مجموعهای از خیمهها نامیده شد.[۱]
به این شهر، «حیرة النجف» نیز گفته میشد. چون حیره، در منطقه نجف، در فاصله سه میلی کوفه قرار داشت.[۳]
از شکلگیری تا سرانجام
پیدایش
در اوایل سده سوم میلادی شماری از طایفههای عرب در پایان دوره اشکانیان، به کرانه فرات آمده و به بخشهایی از بینالنهرین دست یافتند.[یادداشت ۳][۴] این مهاجرین، به تدریج روستاها و قلعههایی بنا کردند که از پیوستن آنها به یکدیگر، شهرهایی پدید آمد؛ حیره یکی از آنها بود و در جایی نزدیک محل کنونی کوفه در کنار بیابان قرار داشت. آب و هوای قابل تحمل، فراوانی جویبارهای فرات، مساعد بودن شرایط طبیعی و هموار بودن زمین باعث آبادانی و گسترش این سرزمین شد و صحراگردان و چادرنشینان را به سوی تمدن پیش برد.[۵]
حیره، حلقه وصل بین صحرا و مرز عراق بهشمار میرفت و محل تلاقی زندگی بدوی و شهرنشینی بود. اعرابی که در بحرین گردآمده و به آنان «تنوخی» میگفتند، به قبیلههای لَخمی و اَزْدْ پیوسته و در غرب فرات، حیره کنونی و توابع آن ساکن شدند. صحرانوردانی که از زندگی کوچنشینی خسته شده و کسانی که از میان قوم خود طرد میشدند، به این ناحیه آمده و در آنجا اقامت میکردند.[۶]
اوج
در سده پنجم و ششم میلادی توان رزمی حیره و شعاع عمل آن افزایش یافت و حدود شرقی شبهجزیره عربستان جزَء قلمرو آنان شد. بنی لخم که حاکمیت حیره را در دست داشتند، افراد قبیله بَکر را یاور مزدبگیر خود کرده، با قبیلههای سلیم و هوازِن معاهده بسته و با اعضای طایفه نُمیر و بنیتمیم متحد شدند.[۷] در این دوره، حیره و توابعش کشوری گسترده را تشکیل میداد که سواحل جنوبی فرات تا بادیةالشام، واقع در غرب عراق کنونی را دربر میگرفت.[۸] در شهر حیره، قصرها، بناها، معبدها، دیرها و کنیسههای متعددی وجود داشت. امروزه آن منطقه در حواشی نجف و کوفه قرار دارد.[۳]
ضعف
حضرت محمد(ص) پس از تشکیل حکومت،[یادداشت ۴] از پیروز شدن مسلمانان بر امپراتوری ایران و حیره خبر داد.[یادداشت ۵][۹] در دوره عمر بن خطاب، خلیفه دوم و در جریان فتوحات وی، خالد بن ولید، سردار سپاه اسلام حیره را محاصره کرد. محاصره حیره، در سال ۱۲ق. پس از نبرد نهر الدم[یادداشت ۶] رخ داد. این محاصره، با صلح بین اهل حیره و مسلمانان با دو شرط به سود مسلمانان به پایان رسید؛ یکی پرداخت جزیه و دیگری نشوریدن علیه مسلمانان. اینگونه حیره، توسط سپاه اسلام فتح شد.[یادداشت ۷][۱۰] مسلمانان، پس از چندی با دخالت رستم فرخزاد، سردار ایرانی، حیره را از دست دادند، ولی این بار به فرماندهی ابوعبیدة بن مسعود ثقفی حیره را فتح کردند.[یادداشت ۸][۱۱]
ویرانی
سعد بن ابیوقاص، فرمانده سپاه اسلام، پس از پیروزی در نبرد قادسیه (۱۵ق) و فتح مدائن، دنبال مقّری مناسب برای سکونت رزمندگان بود. او در چند کیلومتری حیره، طرح شهر جدیدی را ریخت که کوفه نام گرفت. بنیان این شهر در سال ۱۷ق. گذاشته شد و بر روی رسوبات استپی در کنار شاخه اصلی رود فرات و در ارتفاع حدود ۲۲ متری از سطح دریای آزاد، در نزدیکی حیره ساخته شد.[۱۲]
با تأسیس کوفه، حیات سیاسی و اجتماعی حیره در مسیر زوال افتاد، آبادانی در آن کاهش یافت و در اوایل حکومت معتضد عباسی کاملاً ویران شد. مسعودی، تاریخنگار در کتاب مروج الذهب که سال ۳۳۲ق. تألیف شده، از ویرانی کامل حیره در زمان نگاشتن کتاب گزارش دادهاست.[یادداشت ۹][۱۳] برخی گفتهاند برای برپایی ستونهای مسجد کوفه از سنگهای قصرهای حیره استفاده کردند.[۱۴]
نظام سیاسی
حاکمان حیره، بیست و چند نفر از لخمیان، بنی نصر، غسّانیان، تمیم، کِنده و ایرانیان بودهاند. این افراد در مجموع ۵۲۲ سال و چند ماه حکومت کردهاند.[۱۵] بیشترین دوره حکومت حیره، نزدیک به ۳۰۰ سال، دست اعراب بنیلَخم بودهاست. آنها بنیانگذار حکومت حیره بوده و از سوی فرمانروایان ساسانی حمایت میشدند؛ زیرا لَخمیان سدّی میان ایران و اعراب پدید آورده و از تجاوز قبلیههای بدوی به مرزهای ایران جلوگیری میکردند.[۱۶] امیران معروف لخمی عبارتند از:
- نُعمان اول: معروف به «اعور» بوده و با یزدگرد اول، حاکم ساسانی معاصر بود. گویند قصر خورنق را او ساخت که پرورشگاه «بهرام گور» گردید؛ ولی در سالهای پایانی زندگی از فرمانروایی کنارهگیری کرده، جامه زهد پوشید و به سیر و سیاحت پرداخت.
- پسر نعمان اول: او امیری با همت، سختکوش و مقتدر معرفی شدهاست که در جنگ بین ایران و روم فداکاری فوقالعادهای از خود بروز داد.
- منذر سوم: وی را با شکوه و جلال معرفی کردهاند.[۱۷]
- نُعمان سوم: وی واپسین امیر از دودمان لَخمیان است که از ۵۹۲ تا ۶۱۴م. حکومت کرد. او در برابر شاهان ایران روش مستقلی در پیش گرفت و در برابر خواستههای آنان سر تسلیم فرود نمیآورد.[۱۸]
حیره و دیگر دولتها
شیوخ غسّانی
شیوخ غسّانی از سده سوم تا هفتم میلادی در شمال شرقی شبه جزیره عربستان و اطراف پالمیرا[یادداشت ۱۰] با حمایت بیزانس[یادداشت ۱۱] فرمانروایی میکردند. شیوخ غسانی، رومیان را در برابر یورش اعراب بادیه حفظ میکردند و در جنگها این امپراتوری را یاری میدادند. غسّانیها با امیران لَخمی حیره، در رقابت و نزاع دائمی بودند. در نیمه سده ششم میلادی، لَخمیان در اطراف حلب از غسّانیها شکست خوردند و نفوذ سیاسی و اجتماعی خود را در عربستان از دست دادند.[۱۹]
دولت بنی کِنده
دولت بنیکِنده، چندی در حَضرَموت یمن استقرار داشت و در نیمه سده پنجم میلادی قلمرو خود را تا نَجد، در شبهجزیره عربستان گسترش داد. حارث بن عمرو کندی، با قبول عقاید انحرافی مزدکی که از جانب قباد، فرمانروای وقت ایران حمایت میشد، امارت حیره را به دست آورد؛ اما در عهد انوشیروان، حیره دوباره به دست امرای لَخمی افتاد.[۲۰]
دولت حمیریان
دولت حمیریان که در یمن استقرار داشت و حتی کِندیها زیر نظر آنان بودند، با لَخمیان حیره مناسباتی داشتند. مُنذر، حاکم حیره با ذونُواس حِمیری متحد شده، موفق شد تا تلاش بیزانس برای دستیابی به اتحاد حِمیر و حبشه و حصول روابط دوستانه با نوبیان، در آفریقای شرقی را برهم زند.[۲۱]
ساسانیان
ساسانیان در صدد بودند تا با وساطت لَخمیان، از حواشی بیابان حراست کرده و نفوذ سیاسی خود را در غرب شبهجزیره عربستان گسترش دهند. چنین مینماید که ایران به عنوان بخشی از مبارزهاش با بیزانس، از قبل از سده ششم میلادی میکوشید از طریق مسیر فرهنگی تجاری حیره-مکه در مکه و یثرب اعمال نفوذ کند و اینگونه با نفوذ قبلیههای قدرتمند حجاز و یمن مقابله نماید.[۲۲]
دین و فرهنگ
حیره و توابعش، کشور گستردهای بود که از سواحل جنوبی فرات تا بادیةالشام، واقع در غرب عراق کنونی را دربر میگرفت. این قلمرو گسترده و تنوع قومی و قبیلهای آن، بر شبکه روابط اجتماعی و فرهنگ این سرزمین اثر گذاشته بود.[۸] در حیره گرایشهای گوناگون فرقهای وجود داشت؛ برای نمونه، عمرو بن عُدی، پادشاه عرب حیره، از فرقه مانویان حمایت میکرد.[۲۳] با وجود فرقههای گوناگون، بیشتر ساکنان حیره مسیحیان نسطوری بودند.[۶] آزار مسیحیان توسط ذونواسِ یهودی و فتنه مَزدکی در دوره قباد، فرمانروای ایران که باعث تشنجهایی در سرزمین حیره شد بخشی از رویدادهای فرهنگی حیره است.[۲۳] زبانهای گوناگونی در حیره جریان داشت. زبان دینی و فرهنگی مسیحیان نسطوری، «سُریانی» بود. آنها خواندن و نوشتن میدانستند و برخی افراد که با حیره در ارتباط بودند، الفبای زبان عربی را که به تازگی مراحل تکامل خود را طی میکرد، به حجاز بردند.[۶] از نظر معماری، سبک ایرانی همراه با رنگ و بوی بابلی که صبغهای از عناصر یونانی نیز در آن دیده میشد، در سبک معماری حیره و اطراف آن آشکار بود.[۲۴]
آنچه نقش مؤثر سیاسی-اجتماعی حیره را اثبات میکند عبارت است از: موقعیت حیره به عنوان مرکز سیاسی قبایل عرب، اعتبار فرمانروایان آن، شهرت لَخمیان، نظام دولتی و روابط گسترده با دیگر سرزمینها و قبیلهها.[۸]
حیره در حکومت امام علی(ع)
امام علی(ع) پایتخت حکومت را از مدینه به کوفه انتقال داد. حیره تقریباً در فاصله شش کیلومتری کوفه قرار داشت. بنابراین، حیره به علت نزدیکی به پایتخت وارد رویدادهای تازهای شد. امام(ع)، قرظه بن کعب انصاری[یادداشت ۱۲] را به عنوان کارگزار بهقباذات (مناطقی از حیره)، تعیین کرد.[۲۵] امام(ع) در نامهای به قرظه دستور داده نهری را که در حوزه استحفاظی او خشک شده و متعلق به کافران ذمّی است احیا کند.[یادداشت ۱۳][۲۶]
خَریت بن راشد، یکی از سران خوارج شورشی برپا کرد. امام علی(ع) طی بخشنامهای از همه کارگزاران خود خواست در صورتی که با او برخورد کردند، گزارش دهند. قرظة بن کعب، پیکی را همراه نامهای نزد امام(ع) فرستاد و او را از برخی تنشهای سیاسی که خَریت بن راشد در حیره به وجود آورده بود، آگاه کرد.[۲۷] او به امام(ع) گزارش داد که خریت بن راشد و حامیانش به سوی نِفْر رفته، مرد تازهمسلمانی را کشته و مخالف مشرکی را امان دادهاند. امام علی(ع) پاسخ نامه او را داده[یادداشت ۱۴][۲۸] و نامهای برای زیاد بن حفصه نوشت و از وی خواست تا شورشیان را تعقیب کرده، اگر آنان را دستگیر کرد، به کوفه نزد حضرت بفرستد و در صورتی که سر برتافتند، با آنان به بجنگد. امام(ع) آنها را منحرفانی خواند که از حق فاصله گرفته، مرتکب قتل شده و در راههای سواد (حیره و توابع) هراس ایجاد کردهاند.[۲۹]
معاویة بن ابیسفیان وقتی از اختلاف پدید آمده در عراق با خبر شد، تصمیم گرفت با ایجاد ناامنی، آشفتگی بینالنهرین را افزایش دهد. او ضحاک بن قیس،[یادداشت ۱۵][۳۰] را با چهار هزار نفر مأمور کرد تا اطراف کوفه را مورد تاخت و تاز قرار دهد، ولی به شهر کوفه وارد نشوند. ضحاک به عراق آمد و به اطراف شهر حیره یورش برد. او به کاروان حاجیان حمله برده، وسایلشان را غارت کرد و برادرزاده عبدالله بن مسعود، صحابی حضرت محمد(ص) را به شهادت رساند. گزارش دستبُرد وی از حیره و توابع، به امام(ع) رسید. امام(ع) در مسجد کوفه در خطبهای مردم را برای سرکوبی و دستگیری ضحاک بسیج کرد. در آغاز کسی پاسخ امام را نداد. امام از پراکندگی و سُست عنصری آنان زبان گلایه گشود و تنها، پای پیاده از کوفه خارج شده و به سوی حیره حرکت کرد. پس از این اقدام، حدود چهار هزار نفر گرد آمدند. امام، حجر بن عدی کندی را فرمانده آنان قرار داد تا ضحاک را تعقیب و مجازات کنند. حُجر، در حالت جنگوگریز به جستوجوی او پرداخت تا اینکه در ناحیه تدمیر به او رسید و وی را متوقف ساخت و ساعتها با هم جنگیدند. از یاران ضحاک نوزده تن و از نیروهای حُجر دو تن کشته شدند و ضحاک شبهنگام گریخت.[۳۱] «حیره» به همین مناسبت در نامهنگاری عقیل بن ابیطالب و امام علی(ع) نیز یاد شدهاست. عقیل در این نامه از آزادی عمل ضحاک در یورش به اطراف حیره و یاری نکردن پیروان امام علی(ع) در مقابله با او تعجب کردهاست. امام(ع) در پاسخ، ضحاک و اقدام او را حقیر دانسته و عقیل را از اعزام لشکر کوفه و شکست دادن ضحاک با خبر کردهاست.[یادداشت ۱۶][۳۲]
امام علی(ع) سپاه خود را در محلی بین حیره و کوفه که «جَرَعه» نام داشت، بسیج و تجهیز میکرد. این از گزارش ابن هلال ثقفی، درباره تجهیز لشکر کوفه برای کمک به محمد بن ابیبکر، حاکم مصر فهمیده میشود.[یادداشت ۱۷][۳۳]
گزارشهایی از حضور امام علی(ع) در شهر حیره وجود دارد. برای نمونه از پدر هارون بن عنتره نقل شده که امام(ع) را در حیره، کنار خورنق، با حولهای کهنه و فرسوده بر روی دوش دیده که از سرمای زمستان به خود میلرزیدهاست. وقتی به او پیشنهاد داده از بیتالمال که خدا برای او بهرهای قرار داده، بردارد، این پاسخ امام(ع) را شنیدهاست: «به خدا سوگند از اموال شما اهالی کوفه چیزی ذخیره نکردهام و این حوله را هم با خود از مدینه آوردهام.»[۳۴]
حیره و قیام مختار
مختار بن ابوعبید ثقفی، در سال ۶۶ق. قیام کرد. او برای گرفتن کوفه، در اولین مرحله، اردوی خود را در منطقه سبخه، بین حیره و نجف[یادداشت ۱۸] مستقر کرد. مختار در این قلمرو با چهار هزار مرد جنگی در برابر نیروی دوهزار نفری امیر کوفه موضع گرفت. منطقه نبرد از چنان موقعیتی برخوردار بود که میتوانست این سپاه بزرگ را در خود جای دهد و در عین حال، عقبنشینی و کمکرسانی یا حتی فرار نیروها را به بیرون از منطقه نبرد امکانپذیر سازد.[۳۵]
مختار پس از گرفتن کوفه و احاطه بر اوضاع آن، به انتصاب و اعزام والیان در قلمرو خود پرداخت. در آن زمان مناطقی که از رود فرات و نهرهای آن سیراب میشدند، به «بهقباذات» موسوم بودند. حیره و برخی توابعش نیز جزو بهقباذات سُفلی قرار میگرفت که مختار، حبیب بن منقذ ثوری را به سمت فرمانداری این منطقه تعیین کرد.[۳۶]
حیره و قیام زید بن علی(ع)
زید بن علی(ع) در سال ۱۲۲ق. در شهر کوفه علیه امویان و مروانیان قیام کرد. این زمان با خلافت هشام بن عبدالملک مقارن بود. یوسف بن عمر ثقفی که امیر کوفه بود، به دلیل فعالیتهای انقلابی زید در این شهر، کوفه را برای اقامت خود مناسب ندید و از شهر بیرون رفت و در حیره، با قوای خود بر تپهای موضع گرفت و رَیان بن سلمه اراشی را با دو هزار نفر به جنگ با زید بن علی(ع) فرستاد. سپاه ریان در حیره استقرار یافت تا آنکه قوای شامی از راه رسید و به آنان پیوست. درگیری شدیدی بین آنان و نیروهای زید درگرفت. برجستهترین بخشهای نبرد در مناطقی بین حیره و کوفه روی داد. هنگامی که قیام زید سرکوب شد و زید به شهادت رسید و امیر کوفه مطمئن شد که آشفتگیهای کوفه رو به پایان است، از حیره به کوفه بازگشت و بر بالای منبر رفت و به سرزنش مردم کوفه پرداخت و آنان را که با این جنبش همراهی کرده بودند به قتل، اسارت و تبعید تهدید کرد.[۳۷] پس از آن، همسر زید بن علی(ع) را در حیره به قتل رساند.[۳۸]
حیره، پایگاه پیروان اهل بیت(ع)
خلفای عباسی از حیره به عنوان پایگاهی برای سرکوب خیزشهای شیعیان، سادات و امامزادگان استفاده میکردند. ابوجعفر منصور عباسی هنگامی که در حیره اقامت داشت (در سال ۱۳۷ق)، عدهای از هاشمیان را دستگیر و روانه زندان کرد. همچنین وی، عبدالله بن حسن بن حسن(ع) و خانوادهاش را در حیره دستگیر و محبوس نمود. آنان پیوسته در زندان به سر میبُردند تا به شهادت رسیدند و بر پایه گفتهای دیگر، عدهای آنان را دیدند که بر دیوارهای حیره میخکوب شدهاند. منصور در کنار همین شهر، هاشمیه را ساخت که در واقع زندان او برای مخالفانش بود.[۳۹]
هنگامیکه منتصر عباسی به خلافت رسید، دستور داد تا مردم را از زیارت قبور آل ابوطالب در حیره منع نکنند، اوقافِ این خاندان را رها کرده و متعرض شیعیان آنها نشوند.[۴۰] از این نکته تاریخی برمیآید که در زمان عباسیان، حیره پایگاهی برای پیروان اهل بیت(ع) و افرادی از خاندان آنان بهشمار میرفتهاست.[۴۱]
حیره در روایات
در روایات است که امام علی(ع) منطقه میان نجف تا حیره را به چهل هزار درهم از دهقانان خرید و برای این معامله، شاهدانی گرفت؛ چون میدانست مدفن او در این منطقه خواهد بود.[۴۲] امام صادق(ع) نیز قبر امام علی(ع) را در منطقه بین حیره و نجف معرفی میکرد و به زیارت میرفت.[۴۳] به گفته عبدالله بن سنان، وقتی امام صادق(ع) در حیره بود، بارها به زیارت آن محل رفته، آن را قبر علی بن ابیطالب(ع) معرفی میکرد.[۴۴]
پانوشت
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ دائرة المعارف فارسی، ج اول، ص ٨٧٣.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج اول، ص۹۸.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ حیره، فرهنگنامه زیارت، فصلنامه زیارت، شماره ۵، ص۱۰.
- ↑ تاریخ نوین عراق، ص ٢١؛ تاریخ سیاسی اقتصادی عراق، ص ٢٢؛ عراق ساختارها و فرایند گرایش سیاسی، ص ٢٨.
- ↑ کوفه پیدایش شهر اسلامی، ص ١۶و ١٧.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ الاعلاق النفسیه، ص ٢٢۶.
- ↑ کوفه پیدایش شهر اسلامی، ص ١٨.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ص ١٨۶- ١٨۵.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ٣، ص ١٢٧٩، طبقات، واقدی، ج اول، ص ٢۴٩.
- ↑ بلاذری، فتوح البلدان، ص ٢۴۴؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ١۴٨١ و ١۴٨٠؛ کامل ابن اثیر، ج ٣، ص ١٢٧٩ و ١٢٧٨؛ دینوری، اخبار الطوال، ص ١١٧.
- ↑ فتوح البلدان، ص ١٨؛ محمد حمیدالله، وثائق، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص ٣١٠ و ٣٠٩؛ س.ج. تقیزاده، از پرویز تا چنگیز، ص ٣.
- ↑ سید حسین بن السید احمد البراقی النجفی، تاریخ کوفه، حرره و اضاف الیه: سید محمدصادق بحرالعلوم، ص ١١۴ و ١١٣؛ کوفه پیدایش شهر اسلامی، ص ٨۴ و ٨٣.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج اول، ص ۴۶۵.
- ↑ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، ص ٨٢ و ٨١.
- ↑ مسعودی، التنبیه والاشراف، ص ١۶٧.
- ↑ حمزه بن حسن اصفهانی سنی مسلوک الارض. . . ، ص ٧۴ و ٧٣، اخبار الطوال، دینوری، ص ١٠٩؛ عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ٢٣٠ و ٢٢٩.
- ↑ عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ٢٣٠ و ٢٢٩.
- ↑ اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ص ٢٨٢- ٢٨٠.
- ↑ ویل دورانت تاریخ تمدن، ج ۴، بخش اول، ص ١٩٩، تاریخ یعقوبی، ج اول، ص ٢٠٣.
- ↑ احسان یارشاطر و دیگران، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، ج سوم، قسمت اول، ص ٧١۵.
- ↑ نینا پیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ص ١٩٠و ١٨٩.
- ↑ تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی ساسانیان، ج ٣، قسمت اول، ص ٧١٢ و ٧١١.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ابن واضح یعقوبی، البلدان، ص ١۵٣؛ کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص ٢١٠.
- ↑ فتوح البلدان، ص ٢٧۵؛ کوفه پیدایش شهر سالامی، ص ٨٢ و ١١٣.
- ↑ اخبار الطوال، ص ١۵٣؛ نصر بن مزاحم منقدی، پیکار صفین ص ١٢.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ح ٢، ص ١١٨.
- ↑ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ح ٣، ص ١٣١.
- ↑ الغارات، ص ٢٢٨؛ شرح نهجالبلاغه، ج ٣، ص ١٣٢.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ٣٣، ص ۴٠٨؛ شرح نهجالبلاغه، ج ٣، ص ١٣٢.
- ↑ عزیزالله عطاردی، اعلام کتاب الغارات، ص ۴۵٠ و ۴۴٩.
- ↑ الغارات، ص ١۶٠ - ١۵٩؛ فرازی از خطبه ٢٩ نهجالبلاغه؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ١٠۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ٢، ص ٧۴.
- ↑ ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسیة، ج اول، ص ١۵٣؛ انساب الاشراف، ج ٢، ص ٧۴؛ الغارات، ص ١۶١.
- ↑ ابن هلال ثقفی، الغارات، ص ١٠۶ و ١٠۵.
- ↑ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص ١٠٨، علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج اول، ص ٢٣٠.
- ↑ کوفه پیدایش شهر اسلامی، ص ٢٧٣ و ٢٧٢.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج اول، ص ۵١۶؛ سید ابوفاضل رضوی اردکانی، ماهیت قیام مختار، ص ٣٩٠.
- ↑ حسین کریمان، سیره و قیام زید بن علی*، ص ٢٧٧، ٢٩٧، ٢٩٩، ٣١٧؛ سید عبدالرزاق مقدم، رهبر انقلاب خونین کوفه، ترجمه عزیزالله عطاردی، ص ٢١٨.
- ↑ رهبر انقلاب خونین کوفه، ص ٢٢٣ و ٢٢٢؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ٢، ص ٢۵١.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج دوم، ص ٣۵٣، ٣۵٧، ٣۶٠، ٣۶۵.
- ↑ مروج الذهب، ج ٢، ص ۵۴٢.
- ↑ حیره گذرگاه حیرت و عبرت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۶، ص۹۰.
- ↑ بحار الأنوار، ج ٢٢ ص ٣۶.
- ↑ کامل الزیارات، ص ٣۴.
- ↑ کافی، ج ١ ص ۴۵۶.
- ↑ این دریاچه، اکنون بهطور کلّی خشک شدهاست. برخی بحر نجفِ کنونی را که باتلاقی است نزدیک نجف بخش باقی مانده از همان دریاچه دانستهاند.
- ↑ تقریبا شش کیلومتر.
- ↑ بینالنهرین، بخشی از کشور عراق است که به صورت جلگهای بین دو رودخانه دجله و فرات قرار گرفتهاست. این منطقه، در قرون گذشته بسیار حاصلخیزبوده و تمدنی با سابقه چهارهزار ساله وجود داشتهاست. نخستین ساکنان جلگه بینالنهرین، شیوهْ زندگی روستایی و صحرانشینی را رها کرده و به زندگی شهری روی آوردند.
- ↑ او برای فرمانروایان جهان دربارهْ رسالت خود از جانب خداوند عزوجلّ، نامههایی فرستاد، نامهای نیز به امیر حیره نوشت و او را به سوی اسلام فراخواند. در منابع تاریخی از پاسخ حاکم حیره به این دعوت گزارشی موجود نیست.
- ↑ او حتی پیشگویی کرد: زنی که نامش «کرامت» است و اهل حیره میباشد، به عقد و ازدواج یکی از رزمندگان اسلام درخواهد آمد.
- ↑ به نبرد سپاه اسلام در کوت العماره فعلی، وَلَجَه و اُلیس گفته میشود که فتح آنها توسط سپاه اسلام منجر شد.
- ↑ خلاصهای از جریان فتح حیره، عبارت است از: حرکت خالد بن ولید به بینالنهرین، نبرد نهر الدم، حرکت خالد با کشتی از فرات به حیره، تغییر جریان آب رود و کاهش حجم آب فرات توسط فرزندِ مرزدار حیره، به گل نشستن کشتی سپاه اسلام، حرکت خالد از خشکی و قتل فرزند مرزدار حیره، گریختن مرزدار حیره، محاصره حیره توسط خالد، مقاومت بزرگان حیره که نصارا بودند، اعتراض مردم حیره و درخواست تسلیم بزرگان در برابر سپاه اسلام، گفتگوی بزرگان حیره و خالد، برقراری صلح به شرط پرداخت جزیه و نشوریدن علیه مسلمانان.
- ↑ خلاصهای از این جریان: عازم شدن خالد بن ولید به شام، جانشین کردن مثن بن حارثه در حیره، اردو زدن وی در اطراف حیره، یورش اهالی منطقه به دستور و تحریک رستم فرخزاد به مسلمانان، عقبنشینی مسلمانان و رفتن به مدینه برای تجهیز سپاه، گردآوری سپاه بیشتر و اعزام آنان به فرماندهی ابوعبیده ثقفی، فتح دوباره حیره.
- ↑ «با وجود متروک گردیدن حیره، این شهر به دلیل لطافت هوا، جاذبههای اقلیمی و نزدیکی به خورنق و نجف، عدهای از حاکمان عباسی در آن به سر میبردند اما اکنون (زمان تألیف کتاب: سال ۳۳۲ق) جز بوم (جغد) و انعکاس صوت افراد، کسی آنجا نمیباشد.»
- ↑ از توابع شام
- ↑ روم شرقی
- ↑ وی از شخصیتهای برجسته صدر اسلام بود که در غزوههای بدر و اُحُد حضور داشت. حضرت علی (علیه السلام) پرچم انصار را در جنگ صفین به او سپرد و در زمان خلیفه دوم، سرزمین ری توسط وی فتح شد. در جنگ نهروان نیز امام را همراهی میکرد.
- ↑ «مردانی از ذمّیان حوزه مأموریت تو، نهری را در زمین خود نام بُردند که بیاثر گردیده و زیر خاک رفتهاست که مسلمانان عهدهدار احیای آن میباشند؛ پس تو و ایشان بنگرید. سپس نهر را آباد ساز که اگر احیا شود و آنان توانا گردند، نزد من بهتر است تا بیرون روند یا اینکه در اصلاح و احیای سرزمینها ناتوان باشند و کوتاهی کنند.»
- ↑ متن نامه: «اما بعد، از مضمون نامه و آنچه دربارهْ گروهی که از قلمرو تو گذشتهاند و مسلمانان نیکوکاری را کشته و مشرکی را امان دادهاند گفته بودی، آگاه شدم. اینها افرادی هستند که شیطان فریبشان داده و گمراه گردیدهاند. پس بر سر کارت باش و خراج گردآوری شده را بفرست؛ زیرا تو فرمانبُردار و نیکخواه هستی.»
- ↑ وی در جنگ صفین با معاویه همراه گردیده و پس از هلاکت زیاد بن امیه، از سوی معاویه، والی کوفه شده و تا سال ۵۷ق. امارت کوفه و توابع را عهدهدار بود.
- ↑ نامه عقیل: «در مکه بودم که از مردمش شنیدم فرزند قیس بر حیره حمله بُرده و هرچه خواسته، اموال مردم این سامان را تاراج کرده و بدون آنکه آسیبی به وی وارد شود، بازگشته است و این ضحاک کیست؟ زبون بیریشهای چون گیاه هرزی فاقد ارزش در بیابان. وقتی خبر یورش او را به حیره شنیدم با خود گفتم: مگر شیعیان و یارانت، تو را رها کردهاند؟!» پاسخ امام(ع): «نامهات همراه عبدالرحمن بن عبید ازدی رسید. گفته بودی ضحاک بن قیس بر مردم حیره حمله بردهاست. ضحاک بسی کمتر و حقیرتر از آن است که بخواهد در حیره توقفی داشته باشد (و در این منطقه تشنجآفرینی کند)؛ بلکه او با چند سوار آمد، آهنگ سماوه (از توابع حیره) نمود و بر واقعه، شِراف و قسطنقطانه و حوالی آن گذاشت. من سپاهی عظیم از مسلمانان را بر سرش فرستادم. چون خبر به او رسید، گریخت؛ اما با آنکه دور شده بود، به وی رسیدند و خورشید نزدیک غروب بود که میان دو گروه پیکاری درگرفت، ولی ضحاک و یارانش تاب شمشیرهای ما را نیاوردند و پا به گریز نهادند؛ درحالیکه نوزده تن از یارانش کشته شدند. باقی با دل خسته و تن فرسوده، بعد از آنکه کارشان به جان رسیده بود و جز رمقی بیش نداشتند، بعد از رنج فراوان نجات یافتند.»
- ↑ امام علی(ع) با شماری از افراد، از کوفه بیرون رفت و در جایی میان حیره و کوفه لشکرگاه برپا کرد. حضرت علی (علیه السلام) وی و سپاهیانش را که دوهزار نفر بودند، تا حدود حیره همراهی کرد. مالک با این نیروها چند شبانهروز طی طریق کرده بود که خبر شهادت محمد بن ابوبکر به امام رسید. امام نیز عبدالرحمن بن شُریح شامی را از پی مالک فرستاد و او را از راه بازگردانید.
- ↑ سبخه پهنهای خشک و نمکزار یا به نقلی مردابی بود که در بعضی فصول طغیان آب فرات آن را به زیر خود فرو برده، از آب پر میشد و نیهای خودرو در آن میرویید.