حج اهل بیت
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Kamran در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۲ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
حج اهلبیت، حجگزاری پیامبر و اهل بیت او (حضرت فاطمه و دوازد امام) است. گزارشهای متعددی درباره حجگزاری اهلبیت نقل شده است. این گزارشها از یکسو منبع استنباط احکام فقهی درباب مناسک و اعمال حج است و از سوی دیگر الگوی مسلمانان و شیعیان در شرایط و آداب معنوی حج است.
اهل بیت
حجهای اهلبیت
روایتها و گزارشهای تاریخی گویای اهتمام فراوان اهل بیت به حجگزاری است.
حجهای پیامبر(ص)
شمار حج پیامبر(ص) را ده[۱] یا بیست[۲] جز حجة الوداع دانستهاند که همگی پیش از هجرت به مدینه انجام گرفتهاند.[۳] عمرههای ایشان را نیز سه،[۴] چهار[۵] یا نه[۶] مرتبه شمردهاند که دو شمارش اول به دوران مدینه اختصاص دارد و در یکی، عمره حجة الوداع را به حساب نیاوردهاند.
حجهای امام حسن(ع)
به امام حسن مجتبی(ع) پانزده،[۷] بیست[۸] یا بیست و پنج حج[۹] نسبت دادهاند که بیشتر پیاده و حتی گاه با پای برهنه انجام میشد.[۱۰] در روایتی نیز به ایشان 20 حج پیاده و 20 حج سواره نسبت داده شده است.[۱۱]
حجهای امام حسین(ع)
بر پایه برخی روایات، امام حسین(ع) نیز 25 حج[۱۲] به جا آورد. برخی روایتها از حج پیاده امام حسن و امام حسین(ع) همراه یکدیگر یاد کردهاند.[۱۳] شمار حج امام علی بن الحسین(ع) را نیز 20 حج دانستهاند.[۱۴]
حج سایر امامان(ع)
گر چه منابع شمارشی از حج دیگر امامان اهل بیت به دست نمیدهند، زندگی بسیاری از آنان در مدینه و گزارشهای فراوان از حضور ایشان در مراسم حج و جزئیات آن[۱۵] گویای اهتمامی ویژه است که به حج و حرمین داشتهاند. در این میان، تنها به حجگزاری امام حسن عسکری(ع) اشاره نشده است[۱۶] که میتواند به سبب گذراندن بیشتر دوران زندگی در تبعید در شهر سامرا[۱۷] باشد. این اهتمام افزون بر فضیلت ذاتی حج، به تاثیر فرهنگی بر حاجیانی بازمیگردد که هر سال از مناطق گوناگون به مکه میآمدند.
ویژگیهای حج اهل بیت
منابع روایی و تاریخی، گزارشهای فراوان از جزئیات حج اهل بیت و برخی ویژگیهای آن آوردهاند. در بخشی از کتاب حج الانبیاء و الائمه که در مرکز تحقیقات حج جمهوری اسلامی ایران تالیف شده، مجموعه روایتهای حجگزاری اهل بیت و پارهای جزئیات آن در کتابهای چهارگانه شیعه و دیگر منابع روایی و تاریخی گردآوری شده است.
بر پایه گزارشهای تاریخی، پیامبر(ص) اعلان برائت از مشرکان را به علی(ع) به عنوان یکی از اهل بیت خویش واگذار کرد[۱۸] و آن را دستوری از جانب خدا دانست.[۱۹] بر پایه برخی روایات، پیامبر(ص) در حجة الوداع حدود 60 شتر از مجموع 100 شتر را برای خود نحر کرد و بقیه را به علی(ع) واگذارد تا برای خویش نحر کند.[۲۰] به گزارشی، پیامبر(ص) شتران یاد شده را به همان شمار میان خود و علی(ع) تقسیم کرد و سهم علی(ع) را نیز از باب تکریم وی نحر فرمود.[۲۱]
انفاق و نیکوکاری در سفر حج
از ویژگیهای حج اهل بیت که در منابع از آن یاد شده، رسیدگی به نیازمندان و برآوردن حاجت مؤمنان است. در روایاتی، امام حسن(ع) طواف خویش را برای برآوردن نیاز مؤمنی قطع کرد[۲۲] و امام سجاد(ع) به فقیران مسیر حج انفاق مینمود[۲۳] و امام صادق(ع) به برخی یاران خویش دستور داد برای رسیدگی به نیازمندان، طواف را متوقف کنند.[۲۴] برخی گزارشها نیز از سفر کردن بعضی امامان به صورت ناشناس خبر دادهاند.[۲۵] بر پایه روایتهای شیعی، امام زمان(ع) هر سال حج به جا آورده، برای فرج خویش دعا میکند[۲۶] و برخی مردم با ایشان دیدار مینمایند.[۲۷]
آداب حج اهل بیت
روایتها آگاهیهایی درباره آداب حج اهل بیت به دست میدهند. جزئیاتی مانند دعا و نماز پیش از بیرون آمدن برای سفر حج،[۲۸] خشوع در مسیر حج و حرم[۲۹] و احرام،[۳۰] انجام غسل هنگام ورود به حرم و پیاده پای نهادن به آن،[۳۱] غسل[۳۲] و تلبیه[۳۳] در روز عرفه، دعا هنگام حرکت به سوی عرفات،[۳۴] دعای ویژه هر یک از امامان مانند امام حسین(ع)[۳۵] و امام سجاد(ع)[۳۶] و امام صادق(ع)[۳۷] و امام رضا(ع)[۳۸] در عرفات، مناجات برخی از ایشان بالای کوه صفا و رو به کعبه[۳۹] در مسجدالحرام و کعبه[۴۰] کنار حجر اسماعیل[۴۱] و هنگام طواف[۴۲] و وداع با کعبه،[۴۳] تقسیم گوشت قربانی میان فقیران و همسایگان و خانواده خویش،[۴۴] مدارا با مرکبی (چهارپا) که بر آن سوار بودند.[۴۵] نمونههایی از آداب حج برخی اهل بیت(ع) به شمار میآیند. پارهای از گزارشها بیانگر آن است که امامان، سنت و دیدگاه پیامبر(ص) را دستمایه رفتار خویش در انجام مناسک قرار میدادند.[۴۶]
تبیین مناسک حج در ایام حج
جنبهای دیگر از نقش علمی و فرهنگی اهل بیت در پاسخ به پرسشهای حضوری اصحاب[۴۷] و مردم و دانشمندان دیگر شهرها[۴۸] و فرقههای گوناگون[۴۹] و نامههای فراوان پیروان خویش درباره موضوعات گوناگون[۵۰] از احکام حج[۵۱] نمود یافته است. به طور خاص، اهل بیت از موسم حج برای دیدار با افراد و پاسخ به پرسشهای آنان بهره برده، سیره[۵۲] و دیدگاه[۵۳] رسول خدا(ص) در مناسک حج را تبیین مینمودند و گاه اختلافهای موجود میان شیعیان را برطرف میکردند.[۵۴] آنان برخی از کجرویهای دانشوران دیگر فرقهها[۵۵] و پیروانشان[۵۶] درباره حج را گوشزد[۵۷] و گاه نیز برداشت برخی اصحاب خویش از احکام حج را تصحیح میفرمودند.[۵۸]
اهل بیت همچنین در برابر فرقههای منحرف مانند غلات،[۵۹] مرجئه،[۶۰] خوارج،[۶۱] هاشمیه (گروهی از کیسانیه)،[۶۲] صوفیه[۶۳] و دیگر مخالفان[۶۴] به هدایت، روشنگری و اصلاح فکری و علمی میپرداختند.
مجموعه دستاوردهای حرکت علمی امامان که در آغاز به شکل اصول اربعمائه و سپس در کتابهای چهارگانه (الکافی، من لایحضره الفقیه، الاستبصار و تهذیب الاحکام) و دیگر منابع روایی شیعه گردآوری شد، بعدها دستمایه فقهیان شیعه برای استنباط احکام شرعی قرار گرفت
حج و حرمین در روایتهای اهل بیت
دیدگاه اهل بیت درباره موضوعات گوناگون مرتبط با حج و حرمین در منابع روایی شیعه به ویژه کتابهای چهارگانه بازتاب یافته است.
بسیاری از روایتهای اهل بیت به موضوعاتی مانند پیشینه کعبه،[۶۵] حرمت و امنیت حرم،[۶۶] حجگزاری پیامبران پیشین،[۶۷] پارهای رخدادهای تاریخی مکه مانند ذبح اسماعیل و اصحاب فیل،[۶۸] جنبه معنوی حج[۶۹] و آثار آن،[۷۰] علت وجوب حج،[۷۱] انواع آن (تمتع، قِران و اِفراد) و شرایط و چگونگی هر یک،[۷۲] جزئیات[۷۳] و حکمت برخی مناسک آن،[۷۴] فضیلت برخی کارها مانند ختم قرآن، نماز، دعا، مجاورت مکه،[۷۵] نگریستن به کعبه،[۷۶] تبرک جستن به پرده آن،[۷۷] فضیلت شریک ساختن دیگران در ثواب حج،[۷۸] ب ه جا آوردن حج به نیابت از دیگران[۷۹] به ویژه اهل بیت،[۸۰] فضیلت و مناسک و آداب منبر و روضه و مقام پیامبر(ص) و مسجد ایشان،[۸۱] تعیین حدود حرم مدینه[۸۲] و بسیاری از احکام مربوط به حج و حرمین پرداختهاند. بخشی از روایتهای اهل بیت گویای اختلافنظر ایشان با دیدگاه فقهی دیگر مذاهب اسلامی است.[۸۳] برای نمونه، بر خلاف نظر ابوحنیفه[۸۴] و شافعی،[۸۵] احرام پیش از میقات را جایز نمیدانند و معتقدند بدین سان، جز در هنگام ضرورت، احرام منعقد نمیشود.[۸۶] نیز شیعیان بر خلاف دیگر مذاهب فقهی[۸۷] بر پایه روایتی از اهل بیت:[۸۸] طواف نساء را برای بیرون آمدن از احرام شرط میدانند.[۸۹] بر پایه برخی روایتهای اهل بیت، وقوف در مزدلفه از ارکان حج شمرده میشود و ترک آن سبب بطلان حج میگردد.[۹۰]
بخشی دیگر از روایتهای اهل بیت
بیانگر تفسیر ایشان از آیات مرتبط با حج است که افزون بر کتابهای چهارگانه،[۹۱] در تفاسیر روایی شیعه ذیل آیات مربوط به حج آورده شده است. روایاتی نیز برخی آیات مربوط به حج را به مقام معنوی اهل بیت تاویل کردهاند.[۹۲]
افزون بر گزارشهای فراوان از اهتمام گسترده ایشان به انجام حج در روایاتی نیز ایشان بر وظیفه حاکمان برای واداشتن مردم به حج و زیارت پیامبر(ص) اشاره و تاکید کردهاند که لازم است در صورت فقدانِ توان مالی، هزینه سفر مردم از بیت المال پرداخت شود.[۹۳] آنان همچنین به پیروانشان دستور میدادند در پی مراسم حج، برای زیارت مرقد پیامبر(ص) به مدینه بروند[۹۴] و هواداری خویش از اهل بیت را اعلان کنند.[۹۵] افزون بر این، روایتهای شیعه زیارتِ هر یک از امامان در دوره زندگانی یا پس از وفات را مستحب و به منزله زیارت پیامبر(ص) دانسته و به برخی آثار دنیوی و اخروی آن اشاره کردهاند.[۹۶] روایاتی نیز گویای استحباب نماز در برخی مکانهای منسوب به اهل بیت مانند مسجد غدیر خم[۹۷] و خانه فاطمه هستند.[۹۸]
پانویس
- ↑ الکافی، ج4، ص244؛ التهذیب، ج5، ص458؛ وسائل الشیعه، ج8، ص88.
- ↑ الکافی، ج4، ص245، 251-252؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص237-238؛ علل الشرایع، ج2، ص450.
- ↑ الکافی، ج4، ص244؛ وسائل الشیعه، ج8، ص88.
- ↑ الکافی، ج4، ص251-252؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص250-251.
- ↑ سنن الترمذی، ج2، ص156؛ سنن ابی داود، ج1، ص443.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص238.
- ↑ تاریخیعقوبی، ج2، ص226؛ سیراعلام النبلاء، ج3، ص267.
- ↑ قرب الاسناد، ص170؛ الاستبصار، ج2، ص142؛ التهذیب، ج5، ص12.
- ↑ المستدرک، ج3، ص169؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص260؛ الوافی بالوفیات، ج12، ص68.
- ↑ الکافی، ج4، ص456؛ الامالی، ص244؛ عدةالداعی، ص139.
- ↑ الکافی، ج1، ص461؛ الامالی، ص291؛ الزهدوالورع، ص79.
- ↑ اسد الغابه، ج2، ص20؛ تهذیب الکمال، ج6، ص406؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص287.
- ↑ الارشاد، ج2، ص128-129؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص168.
- ↑ المحاسن، ج2، ص635؛ الخصال، ص517-518.
- ↑ نک: حج الانبیاء و الائمه، ص341-571.
- ↑ نک: حج الانبیاء و الائمه، ص466-467.
- ↑ وفیات الاعیان، ج2، ص94-95.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج4، ص970-973؛ علل الشرایع، ج1، ص190؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج4، ص68-69.
- ↑ تنبیه الغافلین، ص79؛ البدایة و النهایه، ج5، ص36-37؛ مناقب الکوفی، ج2، ص458.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص109؛ الکافی، ج4، ص247-248؛ التهذیب، ج5، ص227.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص237.
- ↑ تاریخ دمشق، ج13، ص248.
- ↑ مطالب السؤول، ص415؛ صفوة الصفوه، ج2، ص96.
- ↑ الکافی، ج4، ص415؛ الاستبصار، ج2، ص223-225؛ التهذیب، ج5، ص119-121.
- ↑ مطالب السؤول، ص449؛ الدر النظیم، ص663؛ کشف الغمه، ج3، ص3-4.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص520.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص520؛ کمال الدین، ص440-471؛ الغیبه، طوسی، ص251-280.
- ↑ الکافی، ج4، ص283-287.
- ↑ دلائل الامامه، ص317؛ تاریخ دمشق، ج54، ص280.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج1، ص19؛ تاریخ دمشق، ج41، ص378؛ تهذیب الکمال، ج20، ص390.
- ↑ الکافی، ج4، ص398-399؛ دعائمالاسلام، ج1، ص310-311.
- ↑ دعائم الاسلام، ج1، ص319؛ بحار الانوار، ج96، ص247.
- ↑ المصنف، ابن ابی شیبه، ج4، ص466.
- ↑ الکافی، ج4، ص467؛ التهذیب، ج5، ص179-183.
- ↑ اقبال الاعمال، ج2، ص72-113.
- ↑ مصباح المتهجد، ص689-698؛ المزار، ص153-164؛ اقبال الاعمال، ج2، ص87-117.
- ↑ اقبال الاعمال، ج2، ص117-188.
- ↑ اقبال الاعمال، ج2، ص73.
- ↑ الکافی، ج4، ص432-433؛ التهذیب، ج5، ص147.
- ↑ التهذیب، ج5، ص276-277.
- ↑ التهذیب، ج5، ص105.
- ↑ الکافی، ج4، ص407؛ التهذیب، ج5، ص105؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج3، ص291.
- ↑ الکافی، ج4، ص530-531؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص20-21؛ التهذیب، ج5، ص281.
- ↑ الکافی، ج4، ص499-500؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص493؛ المقنع، ص275.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص293.
- ↑ التهذیب، ج5، ص105-106، 374.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص233، 237؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص363 به بعد؛ التهذیب، ج5، ص353.
- ↑ معانی الاخبار، ص105؛ علل الشرایع، ج2، ص407.
- ↑ الکافی، ج4، ص187-188، 197-198، 488-489؛ ج6، ص429؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص30.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص536؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص399، 430-431؛ التهذیب، ج5، ص10، 171.
- ↑ التهذیب، ج5، ص334؛ وسائل الشیعه، ج9، ص247.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص332-339، 369؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص466، 489، 507؛ التهذیب، ج5، ص146، 193، 205، 275، 454-457.
- ↑ التهذیب، ج5، ص236.
- ↑ التهذیب، ج5، ص426-430.
- ↑ الکافی، ج4، ص352، 523.
- ↑ الکافی، ج4، ص519.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص466-467؛ التهذیب، ج5، ص85-86.
- ↑ التهذیب، ج5، ص53، 322.
- ↑ الکافی، ج1، ص502؛ علل الشرایع، ج1، ص227؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص219، 130-131.
- ↑ بصائر الدرجات، ص272؛ الکافی، ج2، ص40.
- ↑ قرب الاسناد، ص385؛ الکافی، ج1، ص97؛ الارشاد، ج2، ص164-165.
- ↑ شرح الاخبار، ج3، ص284؛ نک: فرق الشیعه، ص31، 51.
- ↑ الاحتجاج، ج2، ص43؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص166-172.
- ↑ الکافی، ج4، ص197-198، 240؛ الارشاد، ج2، ص199-201؛ التهذیب، ج6، ص148.
- ↑ الکافی، ج4، ص195-197، 204-207؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص230-235، 241-248.
- ↑ الکافی، ج4، ص226-228؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص253-265.
- ↑ الکافی، ج4، ص190-214؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص230-235.
- ↑ الکافی، ج4، ص209-218.
- ↑ مصباح الشریعه، ص47-50؛ بحار الانوار، ج24، ص124؛ مستدرک الوسائل، ج1، ص157.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج1، ص97.
- ↑ الکافی، ج4، ص184؛ عیون اخبار الرضا، ج1، ص97.
- ↑ الکافی، ج4، ص291؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص312-317؛ التهذیب، ج5، ص24-46.
- ↑ نک: الکافی، ج4؛ نک: من لا یحضره الفقیه، ج2؛ نک: التهذیب، ج5.
- ↑ الکافی، ج4، ص188، 197-198؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص191-201؛ التهذیب، ج5، ص448-449.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص226-227.
- ↑ الکافی، ج4، ص239-241؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص207؛ الوافی، ج12، ص38.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص252-253.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص223.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص222؛ نک: ج2، ص426-427.
- ↑ الکافی، ج4، ص314؛ التهذیب، ج5، ص451.
- ↑ الکافی، ج4، ص553-555.
- ↑ الکافی، ج4، ص563-564.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص294؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص418-419.
- ↑ نک: الفتاویالهندیه، ج1، ص221؛ المغنی، ج3، ص220-222.
- ↑ نک: الام، ج2، ص152؛ المجموع، ج7، ص200.
- ↑ الکافی، ج4، ص319؛ الخلاف، ج2، ص286.
- ↑ نک: الخلاف، ج2، ص348، 363.
- ↑ الکافی، ج4، ص191.
- ↑ المبسوط، ج1، ص310؛ النهایه، طوسی، ص206-207؛ المهذب، ج1، ص232.
- ↑ الاستبصار، ج2، ص305؛ التهذیب، ج5، ص292؛ قس: المغنی، ج3، ص441.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص84-85، 289، 337؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص484-485؛ الاستبصار، ج2، ص150، 160.
- ↑ نک: من لا یحضره الفقیه، ج2، ص484-485.
- ↑ الکافی، ج4، ص272؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص420-422.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص565.
- ↑ الکافی، ج4، ص549؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص558.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص577-578؛ المزار، ص183-189؛ مصباح المتهجد، ص713-714.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص559.
- ↑ الکافی، ج4، ص556