بنیمصطلق
بنیمُصطَلِق تیرهای از قبیله خزاعه بودند که در ناحیه «فرع»، هشت منزلی مدینه سکونت داشتند. نسب بنیمصطلق به جذیمة بن سعد میرسد که به جهت صدای خوب و بلندش، مصطلق (خوش صدا) و نسل او را بنیمصطلق نامیدند.
نسب | جذیمة بن سعد |
---|---|
مکان | مناطقی میان مکه و مدینه |
اشخاص مهم | سوید بن عامر مصطلقی |
جنگها | غزوه بنیمصطلق |
شاخهای از | قبیله خزاعه |
مهمترین اقدامات | غزوه بنیمصطلق |
مذهب | شرک |
پس از اسلام، این قبیله بخاطر روابط نزدیک با قریش و حفظ مصالح تجاری خود، از پذیرش اسلام خودداری کرد و پیامبر نیز بخاطر عنایتی که به خزاعه داشت، با آنان مدارا میکرد. ولی آنها در سال پنجم و یا ششم به جنگ با پیامبر آمدند. و در منطقه نجد و کنار آب مُریسیع با مسلمانان روبرو شدند، که منجر به شکست آنها شد.
از نكات قابل توجه در اين جنگ، كارشكني و تفرقهافكني برخي از منافقان بود، كه به دليل همين تفرقهافكنيها «سوره منافقون» پس از اين جنگ بر پيامبر(ص) نازل شد.
نسبشناسی ویرایش
بنیمصطلق فرزندان جذیمة (مصطلق) بن سعد بن عمرو از عرب قحطانی و از تیرههای خزاعه هستند[۱] و از اینرو، برخی از آنها به خزاعه مشهور شدند.
جذیمه را به سبب صدای خوب و بلندش، مصطلق (خوش صدا)[۲] و نسل او را بنیمصطلق و به اختصار «بَلْمُصْطَلِق» گفتهاند.[۳] آنان شاخهای از قبیله قحطانی خزاعه بودند.[۴]
درباره خاندانهای منشعب از ایشان آگاهی چندان در دست نیست؛ بنیمصطلق در بازار عُکّاظ، از بازارهای معروف جاهلی[۵] حضور مییافتند و در برنامههای آن شرکت داشتند.[۶]
از «راحَة فرُوع»[۷] و «عُسْفان»[۸] به عنوان سکونتگاهها و از «مُرَیْسیع» و «شَهد» بهعنوان منابع آب آنها یاد شده است.[۹] مریسیع نزدیک قُدید قرار داشته است.[۱۰]
همپیمانان ویرایش
بنیمصطلق را از قبایلی دانستهاند که کنار کوه «حُبْشی» در پایین مکه گرد آمده، با قریش پیمان بستند که تا شب و روز برپا است و تا کوه حبشی بر جای خود استوار است، در برابر دیگران متحد باشند. از اینرو، آنها را بهنام آن کوه «احابیش قریش» خواندهاند.[۱۱]
از همپیمانان بنیمصطلق میتوان به بنیمُدلج از عرب عدنانی[۱۲] و بنیهاشم اشاره کرد. عبدالعزی بن قَطن مصطلقی از کسانی است که در پیمان خزاعه با عبدالمطلب شرکت داشت.[۱۳]
از دیگر اخبار جاهلی و چگونگی حجگزاری بنیمصطلق در دوران جاهلیت آگاهی چندان در دست نیست. از شخصیتهای مشهور آنها سوید بن عامر مصطلقی از شاعران جاهلی بود که رسول خدا با شنیدن اشعار حکمتآمیز او فرمود: اگر سوید زنده بود، اسلام میآورد.[۱۴]
غزوه بنیمصطلق ویرایش
نبرد پیامبر با قبیله بنیمصطلق را بدین نام خواندهاند. از آنجا که این نبرد در منطقه نجد و کنار آب مُریسیع رخ داد، از آن با نام غزوه نجد و نیز مریسیع یاد شده است.[۱۵] برخی برخلاف سخن مشهور این غزوه را به نام مُحارب هم یاد کردهاند؛ اما به باور برخی، محارب نام غزوهای دیگر است.[۱۶]
بنیمصطلق به ریاست حارث بن ابیضرار همراه گروهی از صحرانشینان با خرید سلاح و تدارکات آماده نبرد با رسول خدا(ص) شدند. پس از اینکار، پیامبر نخست بُرَیدة بن حصیب اسلمی را برای کسب آگاهی به سوی آنها فرستاد و او آمادگی آنها برای نبرد با مسلمانان را به رسول خدا(ص) آگاهی داد. سپس پیامبر(ص) مسلمانان را برای نبرد با آنان آماده ساخت.[۱۷]
برخی روز دوشنبه دوم شعبان سال پنجم ق.[۱۸] و بعضی روز شنبه اول ماه شعبان[۱۹] سال ششم ق.[۲۰] و گروهی سال چهارم ق، را زمان این غزوه دانستهاند.[۲۱] از زید بن حارثه، ابوذر و برخی دیگر بهعنوان جانشین پیامبر در مدینه یاد شده است.[۲۲]
شمار مسلمانان را 700 نفر[۲۳] و تعداد اسبهایشان را 30 راس دانستهاند. مهاجران 10 و انصار 20 اسب داشتند.[۲۴] بسیاری از منافقان نیز که پیشتر در غزوهها شرکت نمیکردند، در این غزوه به طمع غنیمت و نزدیک بودن مسیر، با رسول خدا(ص) همراه شدند.[۲۵] مسلمانان در مسیر خود در جایی به نام بَقْعاء، به جاسوسی از بنیمصطلق برخورد کردند و او نیز گزارشهای بریده درباره تصمیم بنیمصطلق برای نبرد با پیامبر(ص) را تایید کرد. خبر دستگیری جاسوس بنیمصطلق و قتل وی، بیم حارث و یارانش و پراکنده شدن آنها را در پی داشت.[۲۶]
مسلمانان کنار آب مُرَیْسیع با شعار «یا منصورُ اَمِتْ»[۲۷] یا «الا الی الله الامر»[۲۸] با بنیمصطلق وارد نبرد شدند که به غافلگیر شدن بنیمصطلق و پراکنده شدن سپاه آنها انجامید. در همان لحظههای نخست نبرد، ده تن از بنیمصطلق کشته شدند و بسیاری از مردانشان از جمله رهبر آنها گریختند و زنان و کودکانشان به اسارت مسلمانان درآمدند. برخی مفسران آیه ﴿لَنْ یَضُـرُّوکُمْ اِلاَّ اَذی وَ اِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْاَدْبارَ ثُمَّ لا یُنْصَـرُونَ﴾ (سوره آلعمران، آیه 111) را گزارش غیبی قرآن و حاکی از پیروزیهای رسول خدا(ص) و فرار دشمنان از جمله بنیمصطلق دانستهاند.[۲۹] این آیه نشان میدهد که دشمنان اسلام تنها میتوانند آزارهایی مختصر به مسلمانان برسانند و در صورت پیکار با آنان، به ایشان پشت خواهند کرد؛
اسیران و غنائم ویرایش
اسیران این غزوه را حدود 100 خانواده[۳۰] و مقدار غنیمتها را 2000 شتر و 5000 گوسفند دانستهاند.[۳۱] جُویرِیّه دختر حارث بن ابیضِرار در شمار اسیران و سهم ثابت بن قیس بود که با کمک رسول خدا(ص) به صورت مکاتبه آزاد شد و به ازدواج او درآمد. سپس مسلمانان به احترام پیامبر که داماد بنیمصطلق شده بود، اسیران خود را بدون فدیه آزاد کردند.[۳۲] به نقل از عایشه، زنی با برکتتر از جویریه برای زنان قبیلهاش دیده نشد؛ زیرا پس از ازدواج با پیامبر(ص) 100 خانوار آنها آزاد شدند.[۳۳]
در گزارش دیگر، حارث رهبر بنیمصطلق و پدر جویریه، پس از اسارت دخترش به مدینه آمد تا با پرداخت فدیه او را آزاد کند. وی میان راه به سبب علاقهمندی به شترانش آنها را در درهای پنهان کرد و به حضور رسول خدا(ص) رسید و فدیه دخترش را پرداخت. پیامبر از محل پنهان کردن شترانش گزارش داد. او که این گزارش غیبی را شنید، شهادتین گفت و مسلمان شد.[۳۴] پسر وی عمرو راوی حدیث[۳۵] و پسر دیگرش عبدالله از صحابه پیامبر بود.[۳۶]
کمآبی مسلمانان در غزوه ویرایش
از گزارشهای گوناگون درباره برخی رویدادهای این غزوه برمیآید که مسلمانان در این غزوه با مشکل کمآبی روبهرو بودند و برای غسلهای واجب خود دچار مشکل شدند و شدت کمآبی حتی به درگیری میان مهاجر و انصار انجامید. اما با نزول آیة 43 سوره نساء دستور حکم تیمم صادر و مشکل آنها بر طرف شد:[۳۷] ﴿وَ اِنْ کُنْتُمْ مَرْضی اَوْ عَلی سَفَرٍ... فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ اَیْدیکُمْ...﴾ (سوره نساء، آیه 43).
جلوگیری از ایجاد فتنه ویرایش
بر پایه گزارشی مشهور، پس از غزوه بنیمصطلق، رسول خدا(ص) بر سر چاهی کمآب فرود آمد. در این هنگام، برای برداشتن آب میان سِنان بن وَبْر از انصار و جَهْجاه بن مسعود از مهاجران، یا اَنَس بن سیار و جهجاه بن سعید[۳۸] درگیری رخ داد. سنان از خزرجیان و جهجاه از قریشیان یاری خواستند و چیزی نمانده بود که فتنهای برپا شود. از سویی عبدالله بن ابیّ منافق از رویداد آگاه شد و با انتقاد از مردم مدینه در یاری رسول خدا(ص) مهاجران را به اخراج از مدینه پس از بازگشت به شهر تهدید کرد.
زید بن ارقم سخنان عبدالله را به پیامبر(ص) گزارش داد؛ اما عبدالله در حضور رسول خدا، سخن زید را به سبب نابالغ بودنش تکذیب و از رسول خدا(ص) عذرخواهی کرد. سپس آیات 1-2 سوره منافقون نازل شد و همراه بازگو کردن سخنان عبدالله، با صراحت از نفاق او پرده برداشت. رسول خدا(ص) نیز سخن زید را تصدیق فرمود:[۳۹] ﴿... یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا اِلَی الْمَدینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْاَعَزُّ مِنْهَا الْاَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ﴾. به نقل از ابن عباس، این درگیری کنار آب مریسیع و میان غلام عبدالله بن ابیّ و غلام عمر بن خطاب رخ داد و عمر پس از آگاه شدن از سخنان ناشایست عبدالله، درصدد برخورد با او برآمد.[۴۰]
گزارش غلط ولید بن عقبه از بنیمصطلق ویرایش
برخی ماجرای افک را که در آن، یکی از همسران رسول خدا مورد اتهام ناروا قرار گرفت، در بازگشت از این نبرد دانستهاند.[۴۱] پس از غزوه بنیمصطلق، رسول خدا(ص) ولید بن عقبة بن ابیمعیط اموی را برای دریافت صدقات (زکات)[۴۲] نزد آنها فرستاد. آنان به استقبال ولید از خانههای خود بیرون آمدند. اما ولید که دشمنی او با بنیمصطلق به دوران جاهلیت بازمیگشت، از آنان ترسید[۴۳] و به مدینه بازگشت و به دروغ به رسول خدا(ص) گزارش داد که بنیمصطلق مرتد گشته و به قصد کشتن او از منزلشان بیرون شدهاند.
در این هنگام، آیه ﴿اِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَاٍ فَتَبَیَّنُوا اَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ﴾ (سوره حجرات، آیه 6) نازل شد و با فاسق دانستن ولید، دستور به تحقیق درباره گزارش او داد.[۴۴] از اینرو، رسول خدا(ص) درنگ و تحقیق را از جانب خداوند و عجله را از سوی شیطان دانست.[۴۵] به باور زمخشری، از آیه بعد به دست میآید که شماری میخواستهاند رسول خدا(ص) را بر ضد بنیمصطلق تحریک کنند و بدین دلیل، نکوهش شدند.[۴۶]
پیوند به بیرون ویرایش
غزوه بنى مصطلق، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهمالسلام، دانشنامه اسلامی.
غزوه بنی مصطلق یا مریسیع، سایت پژوهه، پژوهشکده باقر العلوم(ع).
جُوَیریه بنت حارث، دانشنامه جهان اسلام، ابوالفضل والازاده.
پانویس ویرایش
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص239، 468؛ التنبیه و الاشراف، ص215؛ معجم قبائل العرب، ج3، ص1104-1105.
- ↑ الاشتقاق، ص476.
- ↑ الطبقات، ج2، ص48.
- ↑ المنمق، ص115؛ المعارف، ص108؛ معجم قبائل العرب، ج3، ص1104.
- ↑ الطبقات، ج1، ص101-102؛ معجم البلدان، ج4، ص142.
- ↑ الطبقات، ج8، ص309؛ المحبر، ص267؛ امتاع الاسماع، ج8، ص309.
- ↑ معجم البلدان، ج3، ص12؛ معجم قبائل العرب، ج2، ص1104-1105.
- ↑ معجم ما استعجم، ج3، ص942-943؛ معجم البلدان، ج4، ص121-122.
- ↑ معجم ما استعجم، ج3، ص777؛ معجم البلدان، ج3، ص375؛ ج5، ص118؛ المنتظم، ج3، ص218.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص118؛ البدایة و النهایه، ج4، ص156.
- ↑ الطبقات، ج5، ص42؛ المنمق، ص229-230.
- ↑ الطبقات، ج2، ص48؛ البدایة و النهایه، ج4، ص156.
- ↑ المنمق، ص86-87.
- ↑ تاریخ دمشق، ج34، ص62-63؛ الاصابه، ج6، ص84.
- ↑ معجم ما استعجم، ج4، ص1220؛ الروض المعطار، ص532.
- ↑ السیرة الحلبیه، ج2، ص169، 377.
- ↑ المغازی، ج1، ص405؛ المنتظم، ج3، ص219.
- ↑ المغازی، ج1، ص404؛ الطبقات، ج2، ص48.
- ↑ المحبر، ص114.
- ↑ السیرة النبویه، ج2، ص289؛ المحبر، ص114؛ تاریخ طبری، ج2، ص253.
- ↑ صحیح البخاری، ج5، ص54.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص215؛ عیون الاثر، ج2، ص79.
- ↑ البدایة و النهایه، ج4، ص156.
- ↑ المغازی، ج1، ص405.
- ↑ المغازی، ج1، ص405.
- ↑ المغازی، ج1، ص406.
- ↑ السیرة النبویه، ج2، ص294؛ الطبقات، ج2، ص10.
- ↑ بحار الانوار، ج19، ص163.
- ↑ روض الجنان، ج5، ص16.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص263.
- ↑ المغازی، ج1، ص410؛ الطبقات، ج2، ص49.
- ↑ المغازی، ج1، ص410-411.
- ↑ المحبر، ص90؛ تاریخ طبری، ج2، ص263.
- ↑ الاصابه، ج1، ص673-674.
- ↑ تاریخ دمشق، ج33، ص103؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص476؛ فتح الباری، ج11، ص852.
- ↑ الاصابه، ج4، ص42؛ الاستیعاب، ج3، ص884؛ الجرح و التعدیل، ج5، ص30.
- ↑ المبسوط، ج1، ص106؛ تفسیر قرطبی، ج5، ص214.
- ↑ نک: تفسیر قمی، ج2، ص369.
- ↑ السیرة النبویه، ج3، ص290-293؛ تفسیر قمی، ج2، ص369؛ تاریخ طبری، ج2، ص110.
- ↑ اسباب النزول، ص287؛ زادالمسیر، ج7، ص125، 286-287.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص319-321؛ الکامل، ج2، ص195-199.
- ↑ کشف الاسرار، ج9، ص249.
- ↑ تفسیر عبدالرزاق، ج3، ص230.
- ↑ جامع البیان، ج26، ص78؛ التبیان، ج9، ص343؛ التفسیر الکبیر، ج28، ص98.
- ↑ تفسیر ثعالبی، ج5، ص269.
- ↑ الکشاف، ج4، ص361.
منابع ویرایش
- اسباب النزول: الواحدی (درگذشت468ق.)، قاهره، الحلبی و شرکاه، 1388ق.
- اسد الغابه: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
- الاشتقاق: ابن درید (درگذشت321ق.)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دارالجیل، 1411ق.
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
- امتاع الاسماع: المقریزی (درگذشت845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق.
- بحار الانوار: المجلسی (درگذشت1110ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (درگذشت748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، 1410ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق.
- تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (درگذشت571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415ق.
- تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (درگذشت262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دارالفکر، 1410ق.
- التبیان: الطوسی (درگذشت460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان): الثعالبی (درگذشت875ق.)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1418ق.
- تفسیر القمی: القمی (درگذشت307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، 1404ق.
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (درگذشت606ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1415ق.
- تفسیر صنعانی (تفسیر عبدالرزاق): عبدالرزاق الصنعانی (درگذشت211ق.)، به کوشش مصطفی مسلم، ریاض، مکتبة الرشد، 1410ق.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (درگذشت671ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1405ق.
- التنبیه و الاشراف: المسعودی (درگذشت345ق.)، بیروت، دارصعب.
- جامع البیان: الطبری (درگذشت310ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1412ق.
- الجرح و التعدیل: ابن ابیحاتم الرازی (درگذشت327ق.)، بیروت، دارالفکر، 1372ق.
- جمهرة اشعار العرب: ابوزید القرشی، به کوشش عمر فاروق، بیروت، دارالارقم.
- روض الجنان: ابوالفتوح رازی (درگذشت554ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش.
- الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (درگذشت900ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، 1984م.
- زاد المسیر: ابن جوزی (درگذشت597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دارالکتاب العربی، 1422ق.
- سیر اعلام النبلاء: الذهبی (درگذشت748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق.
- السیرة الحلبیه: الحلبی (درگذشت1044ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1400ق.
- السیرة النبویه: ابن هشام (درگذشت213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه.
- صحیح البخاری: البخاری (درگذشت256ق.)، بیروت، دارالفکر، 1401ق.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
- عیون الاثر: ابن سید الناس (درگذشت734ق.)، بیروت، مؤسسة عزالدین، 1406ق.
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (درگذشت852ق.)، بیروت، دارالمعرفه.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، بیروت، دارصادر، 1385ق.
- الکشاف: الزمخشری (درگذشت538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق.
- کشف الاسرار: میبدی (درگذشت520ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، 1361ش.
- المبسوط: السرخسی (درگذشت483ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق.
- المحبّر: ابن حبیب (درگذشت245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
- مدینهشناسی: سیدمحمدباقر نجفی، تهران، شرکت قلم، 1364ش.
- المعارف: ابن قتیبه (درگذشت276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (درگذشت626ق.)، بیروت، دارصادر، 1995م.
- معجم قبائل العرب: عمر کحّاله، بیروت، الرساله، 1405ق.
- معجم ما استعجم: عبدالله البکری (درگذشت487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
- المغازی: الواقدی (درگذشت207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
- المنتظم: ابن جوزی (درگذشت597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412ق.
- المنمق: ابن حبیب (درگذشت245ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، 1405ق.