ابوالفتوح
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abazar در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۹۶ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
ابوالفتوح از سادات حسنی حاکم بر مکه (۳۸۴-۴۳۰ق)
شخصیتشناسی
ابوالفتوح حسن بن جعفر بن محمد بن حسین از سادات حسنی بود. پدرش جعفر نخستین دولت اشراف مکه را در سال ۳۵۶/۳۶۰ق در دوران رقابت میان عباسیان و فاطمیان بر سر حکومت مکه تشکیل داد.[۱] جعفر با خواندن خطبه به نام فاطمیان خود را تحت حمایت فاطمیان مصر و حاکم وقت المعز قرار داد. پس از او حکومت به فرزندش عیسی رسید و سپس در سال ۳۸۴ق حسن فرزند دیگر جعفر با لقب ابوالفتوح به حکومت مکه تحت اشراف فاطمیان دست یافت.[۲]
خروج از خلافت فاطمیان و اعلام استقلال
الحاکم بامر الله، خلیفه وقت فاطمی، از ابوالفتوح خواست تا در موسم حج سال ۳۸۶ق بر منبر مکه بر پایه اعتقادات اسماعیلیان به برخی از صحابه و همسران پیامبر گرامی بیاحترامی کند. این سختگیری باعث شورش و هرج و مرج در مسجدالحرام شد. او خود را در مهار این آشوب ناتوان دید. نیز از لحاظ اعتقادی با این کار موافق نبود. از این رو، با اعلام حمایت آل جراح طایی[۳] از زیر سلطه فاطمیان بیرون آمد و با ادعای خلافت مسلمانان، با شعار اقامه عدل و برپایی امر به معروف و نهی از منکر، مردم را به بیعت با خود به نام «الراشد بالله» فراخواند.[۴]
ابوالفتوح با یک شمشیر به گمان این که ذوالفقار است و چوبدستیای که ادعا میکرد از آنِ رسول خدا بوده، همراه ۱۰۰۰ برده سیاه در مراسم اعلان خلافتش حضور یافت[۵] و دستور داد آیات آغازین سوره قصص را در ابتدای خطبه بخوانند و خلافتش را حکومت مستضعفین بدانند. این سرآغاز با قیام سادات حسنی در روزگار منصور (حکومت: ۱۳۶-۱۵۸ق) بسیار شباهت داشت.[۶] ابوالفتوح با سفر به شهر «رَمْلَه» مرکز آل جراح در فلسطین، با احترام بسیار مردم آن دیار روبهرو شد که او را امیر المؤمنین میخواندند.[۷]
بازگشت به تحتالحمایگی فاطمیان
اعلام استقلال از خلافت فاطمیان باعث تغییر معادلات سیاسی به نفع عباسیان بغداد میشد. این کار بر الحاکم فاطمی گران آمد و او را واداشت تا در طول سفر ابوالفتوح به فلسطین، با جداکردن آل جراح، متحد شریف مکه، و میدان دادن به رقبای حسینی او در مکه (سلیمانیون) ابوالفتوح را زیر فشار قرار دهد. این تدبیر مؤثر افتاد و ابوالفتوح را که در رمله از تغییر رفتار آل جراح و تسخیر مکه به دست عموزادگانش آگاه شده بود[۸]، وادار کرد تا با پس گرفتن عنوان خلافت و طلب عفو از الحاکم، حکومت مکه را بازپس گیرد و خود را بار دیگر کارگزار فاطمیان در مکه بنامد.[۹]
دیگر حوادث دوران حکومت
علاوه بر موارد ذکر شده، برخی حوادث مهم دیگر نیز در زمان حکومت ابوالفتوح اتفاق افتاد که عبارتست از:
=آسیب دیدن حجرالاسود
از رویدادهای مهم دوران حکمرانی ابوالفتوح در مکه، آسیب دیدن حجرالاسود به دست یکی از مصریان بود. در روز جمعه یازدهم ذیحجه سال ۴۱۳ق پیش از بازگشت حاجیان از مِنا به مکه، مردی مصری که گُرزی به دست داشت، به سوی حجرالاسود آمد و فریادزنان سه ضربه بر آن زد و سه سوراخ، هر یک بهاندازه انگشت دست، در آن ایجاد کرد. وی هنگام فرار به دست مردم خشمگین افتاد و کشته شد. جمعیت خشمگین به افراد مظنون به همدستی با او نیز حمله آوردند و بیش از ۲۰ نفر را کشتند. برخی از همدستان دستگیر شده او ادعا کردند که گروهی ۱۰۰ نفره این توطئه را طراحی کرده بودهاند. از آنجا که این مرد را مصری معرفی کردند، حاجیان مصری که به فاطمیان منتسب بودند، در آن سال مورد هجوم حاجیان مکه و عراق قرار گرفتند. بنی شیبه، پردهداران حرم، تکههای حجر را که بهاندازه ناخن ریز شده بودند، گرد آوردند و با مشک و صمغ به حجر چسباندند و آن را با طلا پوشاندند. اثر این کار تا زمان نگارش منابع این گزارش موجود بوده است.[۱۰]
گزارشی عجیب
بر پایه گزارشی، برخی از اطرافیان الحاکم، خلیفه فاطمی مصر را وسوسه کردند تا با انتقال بدن مطهر پیامبر گرامی(ص) و شیخین به مصر، اقبال مسلمانان را به سوی مصر برانگیزند. بر پایه این نقشه، الحاکم مسجدی بزرگ و نفیس در مصر ساخت و در سال ۳۹۰ق ابوالفتوح را برای اجرای این نقشه زیر فشار قرار داد. ابوالفتوح بدین منظور حاکمان آل مهنا از اشراف بنیحسین را از مدینه بیرون راند. مردم مدینه با شنیدن این خبر و استماع آیه ۱۳ سوره توبه که مسلمانان را به مبارزه با کسانی میخواند که قصد خارجکردن پیامبر خدا را داشتند، خشمگین شدند و به مقاومت در برابر ابوالفتوح مصمم گشتند. در این میان، اوضاع طبیعی نیز آشفته شد و طوفان و زلزله شهر را فراگرفت و باعث شد تا ابوالفتوح از زیر بار فرمان الحاکم شانه خالی کند.[۱۱]
ساختگی بودن این گزارش به دست دشمنان فاطمیان مصر که آنان را زندیق میدانستند، بعید نیست؛ زیرا این اقدام نه تنها اقبال مسلمانان را در پی نداشت، بلکه باعث نفرت بیشتر از فاطمیان میشد؛ در حالیکه آنان میکوشیدند با انتساب خود به پیامبر خدا این تبلیغات منفی را خنثا کنند. نیز بسیار بعید مینماید که فاطمیان برای چنین توهین آشکاری به پیامبر خدا، از شخصیتی مانند ابوالفتوح که جایگاه اجتماعیاش مدیون انتساب به رسول خدا بود، کمک گیرند. فقدان این گزارش در منابعی مانند کتابهای دحلان، فاسی و ابن ظهیره که به تاریخ مکه پرداختهاند، شاهدی دیگر بر ضعف آن است.[۱۲]
اجازه به حاجیان عراقی
در سال ۳۹۶ق القادر عباسی طی نامهای از ابوالفتوح خواست تا اجازه دهد مردم عراق برای زیارت خانه خدا عازم مکه شوند. ابوالفتوح با این شرط که خطبه به نام الحاکم، خلیفه فاطمی، خوانده شود، با اعزام حاجیان عراق موافقت کرد.
درگذشت
ابوالفتوح که به شجاعت، قدرت بدنی و عدالتگستری معروف بود، پس از ۴۳ سال حکومت در سال ۴۳۰ق درگذشت و از پی او پسرش شکر، ملقب به تاج المعالی، به حکومت رسید.[۱۳]
پانویس
- ↑ تاریخ مکه، ص۲۴۵-۲۴۶.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۱۶.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۹-۱۰؛ البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۳۵۴.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۱۷؛ تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۹-۱۰.
- ↑ المنتظم، ج۱۴، ص۳۵۷؛ تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۱۰؛ البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۳۵۴.
- ↑ تجارب الامم، ج۷، ص۲۸۰-۲۸۱.
- ↑ تجارب الامم، ج۷، ص۲۸۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ تجارب الامم، ج۷، ص۲۸۱-۲۸۲؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ تجارب الامم، ج۷، ص۲۸۲؛ خلاصة الکلام، ص۱۷.
- ↑ المنتظم، ج۱۵، ص۱۵۴؛ تاریخ الاسلام، ج۲۸، ص۲۴۸.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۶۲۶.
- ↑ تاریخ مکه، ص۲۵۱.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۱۸؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۰۱-۱۰۲؛ الکامل، ج۹، ص۴۴۶.
منابع
| آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9357 | عنوان = ابوالفتوح | نویسنده = علی جباری
}}
- امتاع الاسماع: المقریزی (درگذشت ۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت ۷۷۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق
- تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (درگذشت ۸۰۸ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (درگذشت ۷۴۸ق)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
- تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (درگذشت ۱۳۴۴ق)، ترجمه: جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۵
- تجارب الامم: ابوعلی مسکویه الرازی (درگذشت ۴۲۱ق)، به کوشش امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش
- خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (درگذشت ۱۳۰۴ق)، مصر، المطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (درگذشت ۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
- المنتظم: ابن جوزی (درگذشت ۵۹۷ق)، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.