تحفة الحرمین و سعادة الدارین (کتاب)

از ویکی حج
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۲۵ توسط Kamran (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'http://phz.hajj.ir/422' به 'http://hzrc.ac.ir/post')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
تحفة الحرمین و سعادة الدارین (کتاب)
پدید آورندگان
نویسنده محمدمعصوم نایب‌الصدر شیرازی
به کوشش رسول جعفریان
تصحیح رسول جعفریان
تاریخ نگارش (۱۳۰۶ ق)
محتوا
موضوع سفرنامه
زبان فارسی
نشر
تعداد جلد ۱
تعداد صفحات ۲۴۵
ناشر نشر علم
محل نشر تهران
تاریخ نشر (۱۳۸۹ ش)
سری پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ج ۵

تحفة الحرمین و سعادة الدارین، سفرنامه حج، نوشته محمدمعصوم نایب‌الصدر شیرازی است.

محمدمعصوم نویسنده این اثر متولد شیراز و از خانواده‌ای اهل علم است؛ خود او نیز اهل علم بوده و برای تحصیل به عتبات رفته و بعدها مدتی در کشور هندوستان زندگی کرده و پس از بازگشت به فرقه گنابادی‌ها پیوسته و صوفی می‌شود که اثر این گرایش به تصوف را در این سفرنامه نیز می‌توان احساس کرد.

در این سفرنامه، آگاهی‌هایی مفصل از راه شمالی حج ایرانیان در دوران قاجار و سختی‌ها و دشواری‌های آن آمده است. این سفر پنج ماه (شوال ۱۳۰۵ - صفر ۱۳۰۶ ق) به درازا کشیده و نویسنده از راه عثمانی به حجاز و در بازگشت از راه دریا به بمبئی هندوستان و سپس به ایران آمده است. این اثر در طول سفر نگاشته شده و واپسین گزارش آن مربوط به۱۶ ربیع الاوّل (۱۳۰۶ ق) است.

نویسنده کوشیده است برای هرروز گزارشی بنگارد. شرح سفر بازگشت وی از هندوستان تا ایران در سفرنامه نیامده است؛ زیرا نویسنده پیش‌تر سفری به آن منطقه داشته و گزارش آن را در آثار دیگر خود نوشته است.

نگارنده در این کتاب شهرهای مسیر را توصیف کرده و در اغلب موارد با نگاهی انتقادی به شرایط شهرها نگاه کرده است. در مورد مکه هم آن را از لحاظ جغرافیایی و عمرانی و… بررسی نموده است در ادامه در مورد مدینه نوشته و در آن به زیارت‌هایی که در مدینه داشته و وضعیت عمرانی بقاع متبرکه آن پرداخته است. این کتاب اولین بار تحت نظارت خود نویسند در بمبئی هندوستان چاپ شد و بعدها در ایران نیز بعد از تصحیح، چندین بار توسط ناشرین مختلف چاپ‌شده است.

معرفی نویسنده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد معصوم فرزند زین‌العابدین، شرح‌حال‌نگار عهد قاجار، به سال (۱۲۷۰ ق) در شیراز زاده شد. نیاکانش همچون خود او از دانشوران دین بودند. خاندان وی از قزوین به عتبات عراق مهاجرت کردند و حدود (۱۲۱۷ ق) به ایران بازگشتند و در شیراز سکونت یافتند. گرایش به تصوف در این خاندان همواره وجود داشته و به محمد معصوم رسیده است.

پدرش زین‌العابدین میرزا کوچک (م. ۱۲۸۷ ق) ملقب به رحمت علی شاه، مرید مجذوب علی شاه و از بزرگان نعمت اللهیه بود. محمد معصوم در (۱۲۷۸ ق) به عتبات رفت و بعدها فقه و اصول را نزد استادانی نامدار مانند میرزای شیرازی و سید علی یزدی فراگرفت. در (۱۲۹۴ ق) به اصفهان رفت و سپس ساکن تهران شد و از دانشمندان این شهر مانند آقا علی مدرس، میرزا ابوالحسن جلوه و آقا محمدرضا قمشه‌ای بهره جست.[۱] پس از مرگ پدرش، ناصرالدین‌شاه قاجار لقب و منصب موروثی نایب الصدری (اوقاف و وظایف عالمان و سادات) را به وی سپرد. او به سال (۱۲۹۷ ق) به هند سفر کرد و پس از بازگشت به وطن به سال (۱۳۰۳ ق) در گناباد مرید ملا سلطان‌علی گنابادی (م. ۱۳۲۷ ق) شد و معصوم علی شاه لقب یافت.[۲] از سال (۱۳۰۵ ق) به سفر حجاز، مصر، ترکیه، گرجستان، آذربایجان و یونان رفت و سپس به تهران بازگشت و به مشروطه‌خواهان پیوست. در سال‌های پایان عمر به خراسان رفت و در (۱۳۴۴ ق) در مشهد درگذشت.[۳]

او همواره به نوشتن خاطرات خویش اهتمام داشت و به گفته خود، آن را نوعی تکلیف اخلاقی در جهت محاسبه نفس می‌دانست.[۴] جز این کتاب، خاطرات سفر هندوستان را نیز در طرائق الحقائق که از منابع مهم شرح‌حال‌نگاری عارفان و صوفیان به شمار می‌آید، نگاشته و در کار سفرنامه‌نویسی چیره‌دست بوده است.

محمد معصوم رخدادهای سفر را به‌تفصیل و همراه جزئیات نگاشته و با توجه به علایق و تخصص خود در عرفان و تصوف، تفسیری عرفانی نیز از سفر و مناسک حج به دست داده است. او در مقدمه‌ای ۴۱ صفحه‌ای از انگیزه نگارش سفرنامه و مباحثی معنوی در دانش‌اندوزی و سفر سخن گفته است.[۵] بر پایه این اثر، حالی عرفانی و رؤیایی معنوی، محمد معصوم را در عزم بر این سفریاری کرده است.[۶]

آغاز سفر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سفر محمد معصوم روز پنجشنبه سوم شوّال ۱۳۰۵ ق. از راه شمال ایران آغاز شد. وی از قزوین، رشت، بندر انزلی، بادکوبه (باکو)، باطوم، استانبول، اسکندریه و قاهره گذشت و در بازگشت از راه هندوستان به ایران رسید. بخشی از راه به‌صورت زمینی و با وسایلی مانند کالسکه؛ و بخشی با کشتی و قطار طی شد. او پس از گزاردن مناسک حج و زیارت مدینه، به جده رفت و به دلیل مشکلات مالی[۷] ناچار شد از تاجری اصفهانی درازای همراهی او تا بمبئی، هزینه‌های سفر بازگشت را وام بگیرد.[۸]

درراه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بخشی چشمگیر از سفرنامه به وصف شهرها مانند استانبول، اسکندریه، قاهره، مکه و مدینه و بناهای مذهبی و تاریخی آن‌ها اختصاص‌یافته و آثار تاریخی و مذهبی مانند مساجد، زیارتگاه‌ها، آرامگاه‌ها و نیز مکان‌های نظامی و اقتصادی همچون بازارها و سربازخانه‌ها و همچنین محصولات کشاورزی معرفی‌شده است.

محمد معصوم از رجال سرشناس عهد قاجار بوده و ازاین‌رو، در برخی شهرها با استقبال صاحب‌منصبان ایرانی روبه‌رو شده است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات[۹]) به‌رغم آن‌که او گاه می‌توانسته از امکانات دولتی برای اقامت در شهرهای میان راه استفاده کند، بیشتر به کاروانسراها می‌رفته (برای نمونه رجوع شود به صفحات[۱۰]) و ازاین‌روی، توانسته آگاهی‌هایی از وضعیت این مکان‌ها که محل اسکان حاجیان عادی بوده است، به دست دهد.

محمد معصوم توصیه‌نامه‌هایی از دولت ایران برای مراکز دیپلماتیک داشته و با رؤسای کنسولگری‌های ایران دیدار نموده و بدین رو توانسته آگاهی‌هایی درباره وضعیت ایرانیان مقیم خارج و شمار و مشاغل آن‌ها به دست آورد و ثبت کند. او در ثبت هزینه‌های سفر اعم از کرایه، مالیات و خاوه حساسیتی ویژه داشته و به‌دقت آن را نگاشته است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات[۱۱])

نگاه محمد معصوم به بسیاری از موضوعات مانند رفتار کارگزاران امور حج و نیز وضعیت رفاهی و عمرانی منازل و شهرهای میان راه، انتقادی است. بخشی ازاین‌گونه مطالب سفرنامه، به آسیب‌شناسی و نقد رفتار کارگزاران حج و حاجیان اختصاص‌یافته و انتقادها گاه با طنز بیان‌شده است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات[۱۲]) او حکمرانان عثمانی را به دلیل نپرداختن به امور عمرانی راه‌ها و مکان‌ها و امنیت مسیر حج نکوهش کرده است.[۱۳]

انتقادهای وی از فساد مالی سفارت ایران در استانبول و کنسولگری‌های ایران در جای‌جای سفرنامه به چشم می‌خورد. بر پایه گزارش‌های او، مأموران و زارت خارجه ایران از هر فرصتی برای سودجویی از حاجیان ایرانی بهره برده و به‌جای حمایت از آنان، در چپاول ایشان با دیگران شریک می‌شده‌اند.[۱۴] حاجی میرزا محسن خان معین الملک، سفیر کبیر ایران در عثمانی، طرف اصلی انتقادهای محمد معصوم است. او از استانبول تا سوئز، اسکندریه و حجاز (برای نمونه رجوع شود به صفحات[۱۵]) به مدد مأموران خود، درآمدهایی نامشروع از راه حج و حاجیان به دست می‌آورده است.[۱۶]

انتقاد از پاره‌ای رسم‌ها که در شریعت اثری از آن‌ها نیست، در چند جای سفرنامه به چشم می‌خورد؛ ازجمله مراسم مربوط به محمل‌هایی که از شام و مصر به مکه می‌برده‌اند و همراه با ساز نوازی و شلیک توپ و هیاهو بوده است. (برای نمونه رجوع شود به صفحات[۱۷]) محمد معصوم شرفای مکه را بدین دلیل که به بناها و گنبدهای قبرستان ابوطالب رسیدگی نکرده‌اند، به انتقاد گرفته[۱۸] و از وضعیت اداره مکان‌های مقدس مدینه گلایه کرده است.[۱۹]

محمد معصوم در مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نویسنده در دوم ذی‌الحجه به مکه رسیده و ۲۳ روز در آنجا مانده است.[۲۰] بخش مربوط به مکه، بیشتر به مناسک و اعمال حج و ماجراهایی که در این شهر پیش‌آمده و انتقاد از افراد و اداره امور حاجیان اختصاص‌یافته و در مقایسه با بخش مربوط به مدینه، کمتر به مکان‌ها و آثار پرداخته است. او از بازسازی و گسترش مسجد گزارشی کوتاه به دست داده است.[۲۱]

وجه نام‌گذاری کوه‌های مکه و وضعیت اقلیمی و جغرافیایی آن از مباحث این بخش است. هوای مکه گرم و به‌ویژه نزدیک حرم به دلیل انبوهی جمعیت، آلوده بوده است. به گزارش محمد معصوم، برای کرایه‌خانه‌ای در مکه، دست‌کم باید کرایه یک ماه را پرداخت.[۲۲] در مکه، انواع خوراکی از میوه گرفته تا حبوبات، به فراوانی و باکیفیت مطلوب، یافت می‌شده است.[۲۳]

نویسنده پس از معرفی ارکان کعبه و شماری دیگر از مکان‌ها و آثار مربوط به آن، از وجود مسئولان مذاهب چهارگانه گزارش داده و با عبارت «سیصد سال پس از هجرت این ساز را کوک کرده‌اند» ناخرسندی خود را از برپایی چهار نماز جماعت جداگانه در مسجدالحرام نشان می‌دهد.[۲۴] شرح مناسک و اعمال حج در مکه، چگونگی کار مطوِّفان و نام آنان و تقسیم حاجیان میان آنان برحسب شهرها و مناطق و وظایف کارگزار حج ایران، از موضوعات سفرنامه است. به گفته محمد معصوم، این سازمان را هنگام حکمرانی شریف عبدالمطلب، حاکم مکه که چند بار به این مقام نصب شد و عاقبت به سال (۱۲۹۹ ق) عزل گشت[۲۵]و در دوره سفارت مشیرالدوله، به حاجیان ایرانی دادند.[۲۶]

به گزارش این اثر، در قبرستان ابوطالب مکه دو گنبد بر مزار حضرت خدیجه(س) و قبر منسوب به حضرت آمنه (س) قرار داشته[۲۷] و بر ضریح آنان روپوش‌هایی ممتاز بوده است. نیز نویسنده از وجود گنبدهایی بر قبر ابوطالب(ع)، عبدمناف(ع) و عبدالمطّلب(ع) یادکرده است.[۲۸]

در آن سال، جمعیت حاجیان شیعه در عرفات، ۳۰ هزار بوده که از آن میان ۱۰ هزار تن ایرانی بوده‌اند.[۲۹]

مدینه النبی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد معصوم ۱۵ روز در مدینه مانده است.[۳۰] او گزارشی مفصل از مسجدالنبی(ص)، بقیع و گنبدهای موجود بر قبرهای بزرگان اسلام به دست داده و مزار اهل‌بیت(ع) و صحابه و دانشوران را با یادکرد ویژگی‌های ظاهری شرح داده است؛ ازجمله مزار و گنبد چهار امام در بقیع که در یک ضریح بوده‌اند و می‌گفته‌اند که مزار عباس بن عبدالمطلب(ع) هم آنجا بوده است[۳۱] و نیز مزار و گنبد حمزة بن عبدالمطلب(ع).[۳۲] بقیع محصور به دیواری بوده و دو در داشته که یکی نزدیک بقاع امامان و دیگری نزدیک دروازه شهر قرار داشته و اولی بیشتر بسته بوده است.[۳۳]

شمار بارگاه‌ها و زیارتگاه‌های مدینه حدود ۳۰ مسجد و ۴۰ بارگاه بوده است.[۳۴] وصف او از مسجدالنبی(ص) با شرح جزئیات همراه است. او کتیبه‌های مسجدالنبی(ص) را بازنوشته[۳۵] و خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(س) را که پیوسته به خانه پیامبر(ص) بوده، وصف کرده است.[۳۶] به گفته محمد معصوم، برای راه یافتن به روضه رسول خدا(ص) باید از درون ضریح حضرت فاطمه (س) گذشت که برخی گفته‌اند مدفن آن بانو است.[۳۷] او این احتمال را نیز به میان آورده که ایشان در بیت الاحزان بقیع یا در بقعه امامان مدفون باشد.[۳۸]

بسیاری از بناهای مقدس مدینه نیازمند تعمیر و بازسازی بوده‌اند و حکمرانان از این کار غفلت می‌ورزیده‌اند. اگر فردی می‌خواسته خود بدین کار دست زند، می‌بایست دو برابر مبلغ موردنیاز تعمیر را به متولیان این مکان‌ها و نیز حاکم و قاضی شهر بپردازد تا به او اجازه دهند.[۳۹] برخی هیچ‌گاه اجازه این کار را نمی‌یافتند؛ چنان‌که میرزاعلی اصغر خان (م. ۱۳۲۵ ق) وزیر اعظم ناصرالدین‌شاه قاجار خواست بقعه امام حسن مجتبی(ع) را بنا کند؛ اما به او اجازه ندادند.[۴۰]

محمد معصوم به ویرانی‌های وهابیان در مدینه اشاراتی نموده است.[۴۱] ازجمله، از جای تیرهای وهابیان بر مسجدالنبی(ص) گزارش داده است. به گفته او، در مکان کشته شدن سرکرده وهابیان، مناره‌ای برای یادآوری و عبرت ساخته‌اند که برخی عوام به گمان آن‌که زیارتگاه است، در آنجا نماز می‌گزارده‌اند.[۴۲]

جمعیت شیعیان نخاوله مدینه در آن هنگام دو هزار تن بوده است. محمد معصوم به مناسبت شرکت در مجلس عزای امام حسین(ع) در محله نخاوله که بیرون دیوار تازه مدینه بوده، آنان را معرفی کرده و از وضعیت بد مالی آن‌ها و رفتار خوبشان با زائران شیعه سخن گفته است.[۴۳] به‌ظاهر، حاجیان شیعه در این دوره برای برگزاری مراسم و اظهار عقاید خود در مکه و مدینه با مشکلی روبه‌رو نبوده‌اند. (برای نمونه رجوع شود به صفحات[۴۴])

چاپ‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تحفة الحرمین نخستین بار در ۲۲ جمادی‌الاولی (۱۳۰۶ ق) در بمبئی با نظارت نویسنده چاپ شد.[۴۵]نشر بابک تهران همین چاپ را در (۱۳۶۲ ق) با عنوان تحفة الحرمین افست کرد. تصحیح این اثر با قلم هارون و هومن در نشر پانیذ تهران به سال ۱۳۸۳ ق. با عنوان سفرنامه مکه چاپ شد که کاستی‌ها و نادرستی‌ها و مشکلاتی دارد.[۴۶]همین تصحیح بار دیگر در کتاب سفرنامه‌های خطی فارسی که به همت نشر اختران به سال ۱۳۸۸ ش. چاپ‌شده، آمده است.

رسول جعفریان نسخه‌ای دیگر را با تصحیح خود و مقدمه‌ای مفصل درباره نویسنده و اهمیت سفرنامه او در ۲۴۵ صفحه در جلد پنجم مجموعه پنجاه سفرنامه حج قاجاری[۴۷]به سال ۱۳۸۹ ش. در نشر علم تهران چاپ کرده که مبنای مقاله حاضر است.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 295-296.
  2. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 295-296.
  3. طرائق الحقایق، ج 3، ص 475، 495، 503-511؛ بستان السیاحه، ص 358؛ سفرنامه‌های خطی فارسی، ج 2، ص 19-21.
  4. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 297.
  5. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 309-350.
  6. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 310.
  7. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 514.
  8. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 517.
  9. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 354.
  10. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 356، 358، 363.
  11. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 414.
  12. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 403، 408، 431.
  13. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 382.
  14. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 410.
  15. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 393، 407-408.
  16. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 378-379.
  17. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 383، 412، 423-424.
  18. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 426.
  19. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 383.
  20. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 417، 457.
  21. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 418.
  22. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 417.
  23. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 424.
  24. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 430.
  25. تاریخ مکه، ص 531، 543.
  26. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 412.
  27. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 426.
  28. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 425.
  29. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 441-442.
  30. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 465، 505.
  31. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 476.
  32. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 485-486.
  33. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 475-476.
  34. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 466.
  35. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 472-473.
  36. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 473.
  37. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 474.
  38. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 476.
  39. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 465.
  40. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 465.
  41. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 469.
  42. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 504-505.
  43. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 480-483.
  44. تحفةالحرمین و سعادةالدارین، ص 441.
  45. پنجاه سفرنامه، ج 5، ص 307.
  46. نک: آینه پژوهش، ش 122، «شاهکاری از احیای متون داستان یک عقب‌گرد».
  47. پنجاه سفرنامه، ج 5، ص 293-538.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل تحفةالحرمین و سعادةالدارین.

*آینه پژوهش (مجله): قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ بستان السیاحه: حاجی زین‌العابدین شیروانی، کتابخانه سنایی، ۱۳۱۵ ق.

*بهین سخن : عباسعلی کیوان قزوینی، به کوشش عباسی، تهران، راه نیکان، ۱۳۸۷ ش.

*پنجاه سفرنامه حج قاجاری : به کوشش رسول جعفریان، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ ش.

*پیران طریقت : جواد نوربخش، تهران، خانقاه نعمت اللهی، ۱۳۵۸ ش.

*تاریخ مکه : احمد السباعی (م. ۱۴۰۴ ق)، نادی مکة الثقافی، ۱۴۰۴ ق.

*رجال دوره قاجار : حسین سعادت نوری، تهران، وحید، ۱۳۶۴ ش.

*سفرنامه‌های خطی فارسی : گروهی از نویسندگان، تهران، اختران، ۱۳۸۸ ش.

*طرائق الحقائق : محمد معصوم شیرازی، به کوشش محجوب، تهران، کتابخانه سنایی.