خزاعه

از ویکی حج

خزاعه از قبایل عرب قحطانی است که در یمن سکونت داشتند و به مکه مهاجرت کردند. خزاعه با غلبه بر جرهمیان بر مکه مسلط شده و بت پرستی را در آن رواج دادند.

خزاعه تسلط بر مکه و کعبه را تا مدتها قبل از اسلام در دست داشت. تا اینکه قصی بن کلاب جد پیامبر با چیره شدن بر آنان امور مکه را به دست گرفت.

قبیله خزاعه در جنگ های صدر اسلام حضور داشت و در برخی موارد مانند فتح مکه منشأ اثر بوده است.

نسب شناسی

قبیله خزاعه از بزرگ‌ترین قبایل عرب قحطانی یا جنوبی (یمنی) است که در بخشی از یمن سکونت داشتند. دربارة نسب و تبار آنان اختلاف بسیاری دیده می‌شود؛ عده‌ای نیای آنان را از عدنان می‌دانند و سلسله نسب آنان را چنین نقل می‌کنند: بَنو لُحَّیِ بن عامِرِبن قُمعَة بن اِلیاسِ­بن مُضرِبن نِزِارِبن مَعدِ بن عَدنان [۱] اما گروه کثیری، آنان را از تبار قَحطان[۲] و از فرزندان رَبیعه و أَفصی، پسران حارثة بن عَمرو بن عامرِ بن حارثَة بن إمرَیءالقِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان دانسته‌اند.[۳]

این قبیله دارای شاخه‌های زیادی است؛ مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: کَعب، سَعد، سَلول، عَدّی، حِزمر، حُبشیّه، حُلیل، قُمیر، مُلَیح، مُصطلق[۴]

خزاعه قبل از اسلام

محل سکونت

گفته شده خزاعه در پی شکسته شدن سد مأرب، از یمن به مکه کوچ کردند. هنگام دقیق این کوچ دانسته نیست.[۵] محل سکونت خزاعه در مکه را آب‌ها و کوه‌ها و چشمه‌هایی که این قبیله در کنار آن اقامت داشتند، ذکر کرده‌اند؛ از جمله: مَرّ، بَیضان، وُتَیر، مُرَیسیع و غُرابات[۶] ، یَلَملَم، طَیِبَه، مَلکَان، بَیضا، مَدارج، مَرُّالظَهران، تَنعیم، جِعرانه، سِرف، فَخّ، عُصم و قُدَید، جُحفه، خم و مکان‌هایی که به آن متصل بود در جُهینه و محله‌های بنی‌حرب .[۷] و نیز گفته شده منطقه خزاعه در جنوب دیار مزینه در ارتفاعات واقع در راه میان مکه و مدینه بوده‌است . بارزترین منطقه آن‌ها عسفان ذکرشده که از آن بنى‌مصطلق و مرز تهامه بود.[۸]

زمامداری مکه

جُرهُمیان قبل از اسلام بر مکه مسلط بودند و امور کعبه را اداره می‌کردند.خزاعه در اثر فساد و ضعف جرهمیان در اواخر سده سوم یا آغاز سده چهارم پیش از میلاد، در نبردی سه روزه که گروهی از بنی‌کِنانه از قبایل عدنانی نیز آنان را یاری کردند، جرهم را شکست دادند و با راندن آنان از مکه، امارت آن شهر را در اختیارگرفتند.[۹]

عمرو بن لحّی اولین شخص از خزاعه بود که تولیت کعبه را عهده‌دار شد.[۱۰]عمرو به جایگاه بالایی در میان اعراب دست یافت.[۱۱] او دین ابراهیم و اسماعیل را تغییر داد و آیین بت‌پرستی را در میان عرب‌ها رواج داد. [۱۲] عمرو قبایل مختلف را به پرستش بت‌های إساف، نائله، منات، عُزّی [۱۳]، یعوق، یغوث [۱۴]و ذوالکفیّن [۱۵]دعوت کرد.

عمرو چون اشاعه بت‌پرستی را با شعار توحیدی حج متعارض می‌دید و آن را مانعی در پذیرش و استقبال مردم از بت‌پرستی می‌دانست، جمله‌ای را به پایان شعار حج افزود: «لَبَیک، لا شَریک لَکَ الا شَریکا هَوَ لَکَ تَملکه و ما مَلک»[۱۶]

حجابت کعبه در میان بزرگان خزاعه موروثی بود[۱۷] و آنان پرده‌دار، نگهبان پایه‌های مکه و زمامدار و آبادکننده آن بودند.[۱۸] گفته شده خزاعه سیصد و حتی پانصد سال حکومت بر مکه و حجابت کعبه را در دست داشتند؛[۱۹] برخی نیز مدت تسلط آنان بر مکه را از حدود اواخر سده دوم تا اواسط سده پنجم میلادی دانسته‌اند.[۲۰]

زمامداری مکه در دست خزاعیان بود تا زمانی‌که قصی بن کلاب برآنان غلبه یافت و بر مکه مسلط شد.[۲۱]

روابط با سایر قبایل

مهاجرت خزاعه به مکه و مواجهه شدن با جامعه جدید، منازعات با برخی قبایل و هم پیمانی با برخی دیگر را به‌دنبال داشت:

منازعات:

هم پیمانان:

  • این قبیله با قبایل قریش، کنانه و هوازن در برپایی بازار عکاظ، که هر ساله از نیمه ذیقعده تا اول ذی‌حجه برپا می‌شد، شرکت می‌کرد[۲۷]
  • هنگام حمله ابرهه به مکه، افراد قبیله خزاعه، کنانه، هذیل، قریش و دیگر ساکنان منطقه حرم، با همراهی هم قصد مقابله با لشکر وی را داشتند؛ اما چون توان مقابله نداشتند، از این کار صرف نظر کردند [۲۸]
  • تیره‌هایی از قبیله خزاعه در جاهلیت جزو گروهی از قبایل به نام احابیش بودند که با مطلب بن عبدمناف و قبیله قریش پیمان دوستی و همدستی، معروف به حلف احابیش، بستند[۲۹] یکی از پیمان‌نامه‌های معروف، روابط خزاعه و بنی‌هاشم در زمان عبدالمطلب بود که به مسالمت گرایید و پیمان استواری بینشان بسته شد. [۳۰]

خزاعه بعد از اسلام

اسلام آوردن خزاعه را می توان به دو مقطع تدریجی و کلی تقسیم کرد، چنان‌ که تیره‌هایی از آن قبل از حاکمیت اسلام، اسلام آورده و با پیامبر همراهی می‌کردند، اما اسلام آوردن کامل خزاعه بعد از فتح مکه اتفاق افتاد.

در مرحله تدریجی تیره‌هایی از خزاعه، پیامبر را در نبرد با کفار همراهی کردند:

دو واقعه غزوه مریسیع و صلح حدیبیه را می توان به عنوان عامل اسلام آوردن کامل خزاعه بیان نمود:

  • غزوه مریسیع: بنی‌مصطلقْ تیره‌ای از خزاعه و از همپیمانان بنی‌مُدلِج بودند که در کنار چاه آبی به نام مُرَیسیع، که در راه فُرُع [۴۰] بود، اقامت داشتند. رئیس آنان فردی از خزاعه به نام حارث بن ابی‌ضِرار بود. او پیش از قبول اسلام، در شمار دشمنان اسلام قرار داشت و به ویژه برخلاف دیگر تیره‌های قبیله خزاعه که با پیامبر همپیمان بودند، او با ابوسفیان همپیمان بود[۴۱] . حارث بن ابی‌ضرار، قبیله خویش و گروه‌های دیگری از اعراب را که توانسته بود کنار چاهی به نام مریسیع، گرد آورد و برای جنگ با پیغمبر آماده کرد. این جنگ در شعبان سال پنجم هجرت واقع شد و مسلمانان به رهبری پیامبر خدا به پیروزی رسیدند. [۴۲]تعداد زیادی از مردان و زنان و کودکان بنی‌مصطلق دستگیر، و اسیر شدند. جُویریه، دختر حارث، از جمله اسیران بود که به همسری پیامبر خدا(ص) درآمد.[۴۳] در اثر این ازدواج مسلمانان همه اسیران بنی‌مُصطَلَق را که تعدادشان دویست، و به قولی یکصد نفر بود، آزاد کردند و به سرزمینشان برگرداندند و آنها مسلمان شدند[۴۴] حارث نیز به همراه دو پسر و گروهی از افراد قبیله‌اش اسلام آورد. [۴۵]
  • صلح حدیبیه: صلح حدیبیه، نام پیمانی است که پیامبر(ص) در سال ششم هجری با مشرکان قریش به امضا رساند. بر اساس یکی از مفاد صلحنامه حدیبیه، مقرر شد که هر کس دوست دارد می تواند در عهد و پیمان محمد(ص) قرار بگیرد و هر کس خواست در عهد و پیمان قریش قرار گیرد . به دنبال این مفاد،‌ قبیلة خزاعه هم پیمانی با پیامبر را برگزیدند. [۴۶]

نقش خزاعه در فتح مکه

نخستین عامل ظاهری فتح مکه با جنگ دو قبیله خزاعه و بنوبکر با همکاری قریش آغاز گردید و خزاعی‌ها از پیامبر که از همپیمانانشان بود، درخواست کمک کردند.

هنگامی که دو سال از پیمان حدیبیه می‌گذشت، مردی از قبیله بنوبکر به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، بنی‌بکر در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد[۴۷] بنی‌نقاثه، که از بنی‌بکر بودند، با اشراف قریش صحبت کردند که آنها را برای جنگ با بنی‌خزاعه از لحاظ تجهیزات جنگی یاری دهند و آنها را کامل، مجهز کنند.[۴۸]

به این ترتیب قریش از آنان حمایت کرد و بنی بکر شبانه درحالی‌که قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، عمرو بن سالم، رئیس خزاعه، به همراه چهل نفر ـ که بدیل بن ورقاء نیز همراهشان بود ـ برای دادخواهی و طلب یاری به حضور پیامبر(ص) آمد و یاری قریش به بنی‌نفاثه با سلاح و نیرو را به اطلاع پیامبر(ص) رساند.[۴۹] پیامبر بعد از این اتفاق اعلام عمومی برای جنگ کرد، به تمامی مسلمانان در شهرها نامه نوشت تا مردان آن‌ها به مدینه بیایند. بعضی قبیله‌ها، از جمله قبیله اسلم که شاخه‌ای از خزاعه بود، به مدینه آمدند [۵۰]سپس راهی مکه شدند، افراد قبیلة اسلم که چهارصد نفر بودند به همراه دو پرچم حرکت کردند که یکی را بریدة بن حصیب و دیگری را ناجیة بن اعجم حمل می‌کرد[۵۱] ایشان هنگامی که مقابل ابوسفیان رسیدند، سه مرتبه تکبیر گفتند. سپس قبیله عمرو بن کعب که پانصد نفر بودند، عبور کردند و پرچمشان را بسر بن سفیان حمل می‌کرد. ایشان هم وقتی مقابل ابوسفیان رسیدند، سه بار تکبیر گفتند[۵۲] . پرچم قبیله خزاعه را در این فتح، عمرو بن سالم حمل می‌کرد [۵۳] پس از فتح مکه تعداد زیادی از قبیله خزاعه اسلام آوردند.

خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل

پیامبر خدا در محرم سال نهم [۵۴] بریدة بن حصیب أسلمی را برای دریافت زکات به سوی قبایل أسلم و غفار، و بُسر بن سفیان کعبی را به سوی بنی‌کعب از خزاعه اعزام فرمودند. در این زمان هنوز همه اعراب اسلام نیاورده بودند و مأموران زکات می‌ترسیدند که قبایل بر ایشان شمشیر بکشند. گفته شده است مأموران زکات در منطقه عسفان به خزاعی‌ها برخوردند و دستور دادند چهارپایان قبیله خزاعه را سرشماری کنند تا زکات بگیرند. بنی‌خزاعه زکات خود را از همه جا جمع کردند که بپردازند؛ اما قبیله بنی‌تمیم به این کار اعتراض کردند و مانع شدند. سپس آماده جنگ شدند. مأمورین به حضور پیامبر آمدند و خبر را به اطلاع او رساندند. بنی‌خزاعه هم، که از یاران رسول‌الله (ص) بودند، بر بنی‌تمیم هجوم آوردند و آنها را به این دلیل که فرستادگان پیامبر خدا را از گرفتن زکات اموال منع کردند از سرزمین خود بیرون راندند.[۵۵]


پانویس

  1. جمهرة الانساب العرب، ص7
  2. الاعللام، ج2، ص348، الانباه علی قبائل الرواة، ص81-82، قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ج1، ص 98
  3. الاصنام، ج2، ص116، نهایه الارب فی معرفة الانساب العرب، ص244، معجم قبائل العرب، ج1، ص338
  4. الاصنام، ج2، ص 120
  5. المعارف، ص 108
  6. المعالم الاثیرة فی السنة و السیرة، ص108، معجم قبائل العرب، ج1، ص338
  7. صفة الجزیرة العرب، ص232-233
  8. تاریخ یعقوبی، ص98
  9. السیرة النبویه، ج1، ص245 وص74
  10. الاصنام، ص8
  11. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص56
  12. الاصنام،ص 8
  13. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، 49-79
  14. الاصنام، ص57 و 88
  15. جمهرة الانساب العرب، ص 403
  16. السیرة النبویه، ج1، ص97
  17. النسب معد و الیمن الکبیر، ج2، ص443
  18. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص60
  19. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ذج1، ص 59
  20. مواسم العرب، المواسم الثقافیة و التجاریة و الدینیة و الطبیعیه، ج1، ص211
  21. قبیلة خزاعة فی‌الجاهلیة و الاسلام، ص 50
  22. اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، ج5، ص 156
  23. الاغانی، ج14، ص148
  24. السیرة النبویه، ج3، ص392
  25. معجم البلدان، ج2، ص 407
  26. الانساب الاشراف، ج1، ص76، المحبّر، ص246
  27. الطبقات الکبری،ج1، ص102
  28. اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ج1، ص 94، إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج2، ص 34
  29. المعارف، ص 616
  30. تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، ص 380
  31. المغازی، ج1، ص 155
  32. الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص131، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه،ج3، ص 116
  33. الکامل فی‌التاریخ، ج2، ص 23
  34. المغازی، ج1، ص 149
  35. تاریخ مدینة الدمشق، ج62، ص94 و 96
  36. المغازی، ج2، ص 660، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج5، ص 121
  37. المغازی، ج3، 990
  38. المغازی، ج3، ص 896
  39. المغازی، ج3، ص 923
  40. التنبیه الاشراف، ص 215
  41. تاریخ مدینة الدمشق، ج3، ص 174، الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج1، ص 203
  42. الطبقات الکبری، ج2، ص 48
  43. المغازی، ج1، ص 410
  44. دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب، ج2، ص 446
  45. تجرید أسماء الصحابه، ج1، ص 102
  46. السیرة النبویه، ج4، ص 285-286
  47. اعلام الوری، ج1، ص 215
  48. البدایة و النهایه، ج4، ص 281
  49. المغازی، ج2، ص 789
  50. الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج8، ص 385
  51. اطلس تاریخ اسلام، ص 54
  52. المغازی، ج2، ص 819
  53. المغازی، ج2، ص 80
  54. عیون الاثر، ج2، ص 233
  55. المغازی، ج3، ص 973-975

فهرست منابع

• إتحاف الوری عمر بن محمد بأخبار أم القری، ابن فهد، تصحیح فهیم محمد شلتوت، مکة مکرمه، جامعة ام القری، معهد البحوث العلمیه و احیاء التراث الاسلامی،1403

• اخبار مکه شرفها‌ الله تعالی و ما جاء فیها من الآثار، ابی‌الولید محمد بن عبدالله احمد ازرقی، روایة ابی‌محمد اسحاق بن احمد بن اسحاق ابن نافع الخزاعی، بی‌جا، مطبع المدرسة المحروسه،1275

• الاصنام، ابن کلبی، ابی‌المنذر هشام بن محمد ، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، بی‌نا، 1924م

• اطلس تاریخ اسلام، صادق آیینه‌وند، تهران، مدرسه، 1378ش

• اعلام الوری، علی بن فضل طبرسی، قم، موسسة آل البیت، 1417ق

• الاعلام، خیرالدین زرکلی، بی‌جا، چاپ سوم، بی‌تا

• الاغانی، ابی‌الفرج اصفهانی، شرحه و کتب هوامشه الاستاذ عبدأعلی مهنّا و الاستاذ سمیر جابر، بیروت، دارالفکر. 1407ق

• الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، تقی‌الدین احمد بن علی مقریزی، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق

• الانباه علی قبائل الرواة، ابن عبدالبر، بیروت، چاپ ابراهیم ابیاری، 1405ق

• الانساب الاشراف، احمد بن یحیی جابر بلاذری، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق

• تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، اصغر منتظرالقائم، اصفهان، سازمان سمت، 1386ش

• تاریخ مدینة الدمشق، علی بن الحسن ابن عساکر، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر1415ق

• تاریخ یعقوبی، یعقوبی، نجف، مکتبة المرتضویه1358ش.

• تجرید أسماء الصحابه، محمد بن احمد ذهبی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا

• التنبیه الاشراف، ابوالحسن علی بن الحسین مسعودی، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دار الصاوی، بی‌تا.

• جمهرة الانساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، ابی‌محمد علی بن احمد بن سعید ابن حزم اندلسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1403ق

• دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه ، ابوبکر احمد بن الحسین بیهقی، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق

• دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب، عبدالرحمان بن محمد ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاذة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق

• سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، محمد بن یوسف شامی، تحقیق احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق

• السیرة النبویه، ابی‌محمد عبدالملک ابن هشام، حقق اصولها و فصولها و کتب مقدماتها و ضبط الفاظها و وضع فهارسها عبدالرووف سعد، بیروت، دارالجیل، چاپ دوم. 1418ق

• صفة الجزیرة العرب، ابی‌محمد الحسن بن احمد بن یعقوب همدانی، تحقیق محمد بن علی الاکوع، بغداد، دارالشوون الثقافیه، 1989م.

• الطبقات الکبری، محمد ابن سعد، دراسه و تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق

• عیون الاثر، محمد بن عبدالله ابن سیدالناس، بیروت، موسسة عزالدین، 1406ق

• قبیلة خزاعة فی‌الجاهلیة و الاسلام، عبدالقادر حرفوش، دمشق، دارالبشائر1417ق

• قلائد الجمان فی‌التعریف بقبائل عرب الزمان، ابی‌العباس احمد قلقشندی، قاهره، چاپ ابراهیم ابیاری، 1402ق

• الکامل فی‌التاریخ،عزالدین ابی‌الحسن ابن اثیر، بیروت، دارصادر للطباعه و النشر، 1385ش

• المحبّر، ابی‌جعفر محمد ابن حبیب، ، روایة ابی‌سعید الحسن بن الحسین السکری، تصحیح ایلزه لیختن شتینر، بیروت، المکتب التجاریه، بی‌تا

• المعارف، ابی‌محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، حققه و قدم له دکتور ثروت عکاشه، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1992م

• المعالم الأثیرة فی‌السنة و السیرة، محمد محمدحسن شراب، بیروت، دارالقلم. 1411ق

• معجم البلدان، شهاب‌الدین ابی‌عبدالله یاقوت بن عبدالله حموی، ترجمه علی‌نقی منزوی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1380ش

• معجم قبائل العرب، عمر رضا کحّاله، بیروت، موسسه الرساله، چاپ هفتم، 1414ق

• المغازی، محمد بن عمر واقدی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، موسسة الاعلمی، چاپ دوم، 1409ق.

• مواسم العرب، المواسم الثقافیة و التجاریة و الدینیة و الطبیعیه، عرفان محمد حمّور، بیروت، دارالطباعه، 1427ق

• النسب معد و الیمن الکبیر، ابی‌منذر هشام¬بن محمد¬بن السائب ابن کلبی، تحقیق و خط و مشجرات فردوس العظم، قراءه ریاض عبدالحمید، دمشق، دارالیقظة العربیه، 1939م

• نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، اصغر منتظرالقائم، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،1380ش

• نهایه الارب فی معرفة الانساب العرب، ابی‌العباس احمد قلقشندی، تحقیق ابراهیم الابیاری، لبنان، دارالکتاب لبنانی، 1411ق