ام حبیبه

از ویکی حج
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۳ توسط E ebrahimi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{جعبه اطلاعات اصحاب |نام = ام حبیبه | تصویر = | توضیح تصویر = |...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
ام حبیبه
مشخصات فردی
نام کامل رمله دختر ابوسفیان صخر بن حرب
لقب ام حبیبه
محل زندگی مکه، مدینه
نسب/قبیله تیره بنی‌عدی بن کعب، قبیله قریش
درگذشت/شهادت سال ۴۴ یا ۴۵ مدینه

اُمّ حبیبه: از همسران پیامبر(ص) و دختر ابوسفیان بن حرب اموی است. نام او رمله و به نقلی هند می‌باشد. ولادت او 17 سال پس از بعثت پیامبر(ص) بوده است. او به همراه شوهرش عبیدالله بن جَحْش اسدی اسلام آورد. در هجرت دوم مسلمانان به حبشه شوهرش در حبشه مرتد شد و به دین مسیحیت درگذشت اما او به اسلام خود باقی ماند. پیامبر(ص) برای دلجویی از او خواستگاری کرد. در اینکه چه کسی از طرف پیامبر وکالت داشت تا ام حبیبه را به عقد ایشان درآورد، اختلاف است برخی نجاشی، برخی دیگر خالد بن سعید بن عاص و برخی عثمان بن عفان را وکیل پیامبر در این زمینه دانسته‌اند. برخی از مفسران اهل سنت ازدواج پیامبر(ص) با ام حبیبه را مایه مودت ایشان با ابوسفیان دانسته و آیه 7 سوره ممتحنه را درباره این اتفاق تفسیر کرده‌اند. روایات مختلفی درباره او هنگام محاصره عثمان و قتل وی نقل شده است. ام حبیبه یکی از راویان پیامبر(ص) بوده است. به نقل مشهور او در سال 44 یا 45 در مدینه درگذشت. برخی هم محل درگذشت او را دمشق گفته‌اند.

زندگینامه

ولادت و پدر و مادر

رمله[۱]یا هند[۲]مشهور به‌ ام حبیبه، دختر ابوسفیان صخر بن حرب اموی است.[۳]مادرش صفیه بنت ابی‌عاص نیز به بنی‌امیه نسب می‌برد.[۴]‌گزارشی نامشهور مادرش را آمنه بنت عبدالعزی بن حرثان از بنی‌عدی بن کعب از تیره‌های قریش دانسته است.[۵]وی 17 سال پیش از بعثت در مکه زاده شد[۶]و در آغازین سال‌های بعثت همراه شوهرش، عبیدالله بن جَحْش اسدی، عمه‌زاده پیامبر(ص)و هم‌پیمان بنی‌امیه، به اسلام گروید.[۷]به سال پنجم بعثت، در هجرت دوم مسلمانان به حبشه شرکت کرد[۸]و در آن‌جا دارای دختری به نام حبیبه شد. از این ‌رو، به‌ ام حبیبه مشهور گشت.[۹]بر پایه ‌گزارش‌هایی، عبیدالله اسدی در حبشه مرتد شد و به آیین مسیح درگذشت.[۱۰]برخی بدون اشاره به ارتداد او، بیماری را علت مرگش دانسته‌اند.[۱۱]ام حبیبه که زنی بیوه بود، همچنان بر اسلام خود ماند.[۱۲]

ازدواج با پیامبر

رسول خدا گویا برای دلجویی از‌ ام حبیبه، به سال ششم[۱۳]یا هفتم ق. در نامه‌ای که به دست عمرو بن امیه ضمری برای نجاشی پادشاه حبشه فرستاد، از او خواست‌ ام حبیبه را برای ایشان خواستگاری کند.[۱۴]نجاشی به دستور پیامبر(ص) رفتار کرد و با فرستادن کنیزی به نام ابرهه نزد‌ ام حبیبه، خواستگاری رسول خدا را به او خبر داد. آورده‌اند که‌ ام حبیبه به سبب این بشارت، جامه‌ای به ابرهه هدیه کرد[۱۵]یا از مهریه‌اش 50 مثقال به او داد؛ اما او از پذیرش آن سر باز زد.[۱۶]مهریه‌ ام حبیبه 4000 درهم[۱۷]یا 400 دینار[۱۸]‌گزارش شده که نجاشی خود آن را پرداخت و برای او کابین بسته، وی را به عقد رسول خدا درآورد. این در حالی بود که مهریه دیگر زنان رسول خدا بیش از400 درهم نبود.[۱۹]به نظر می‌رسد تعیین این مهر بدون هماهنگی با پیامبر بوده است. درباره کسی که عهده‌دار وکالت و اجرای عقد‌ ام حبیبه بود، ‌گزارش‌ها متفاوت‌ است. بر پایه گزارشی، نجاشی مسلمان، ‌ام حبیبه را به عقد پیامبر(ص) درآورد.[۲۰]اما سخن مشهور آن است که یکی از عموزادگان‌ ام حبیبه به نام خالد بن سعید بن عاص اموی، از نخستین مسلمانان و مهاجران به حبشه[۲۱]این کار را انجام داد. برخی نیز آورده‌اند که عثمان بن عَفّان چنین کرد، زیرا به لحاظ خویشاوندی، نزدیک‌ترین فرد به او بود و افزون بر این‌که عموزاده‌اش به شمار می‌رفت، ‌ام حبیبه، دختر عمه عثمان نیز بود.[۲۲]این ‌گزارش از آن جهت بعید است که در آن هنگام، عثمان در مدینه بوده است. نیز آورده‌اند که خالد بن سعید به سفیر پیامبر، عمرو بن امیه، برای اجرای عقد وکالت داد و او خطبه را انشا نمود.[۲۳]فقیهان جواز توکیل در ازدواج را به همین کار رسول خدا(ص) مستند کرده‌اند.[۲۴]

ولیمه ازدواج

بر پایه گزارش‌هایی، پس از مراسم عقد، به پیشنهاد‌ ام حبیبه یا خود نجاشی، از این رو که اطعام در ازدواج از سنت‌های انبیا است، مجلس ضیافتی ترتیب داده شد و مهاجران و افراد حاضر اطعام شدند.[۲۵]آن گاه، نجاشی‌ ام حبیبه را با شُرَحْبِیل بن حسنه[۲۶]یا عمرو بن امیه[۲۷]روانه مدینه کرد. اما ذهبی بر آن است که‌ ام حبیبه همراه دیگر مهاجران در یکی از دو کشتی‌ای که نجاشی برای بازگشت ایشان و نیز برخی تازه مسلمانان حبشه تدارک دیده بود، در ایام غزوه خیبر به سال هفتم ق. به مدینه آمد.[۲۸]به گزارشی دیگر، پیامبر هنگامی که شنید عمرو بن امیه، ‌ام حبیبه را برای ایشان خواستگاری کرده است، ابوعامر اشعری را برای آوردن وی به حبشه فرستاد و آن دو پیش از دیگر مهاجران به مدینه رسیدند.[۲۹]

بر پایه ‌گزارشی غیر مشهور، ازدواج‌ ام حبیبه با پیامبر(ص) نه در حبشه، بلکه پس از بازگشت مهاجران به مدینه صورت گرفت و عثمان عهده‌دار تزویج او بود.[۳۰]اما گزارش تزویج او در حبشه قوی‌تر است.[۳۱]سن وی را در این هنگام 30 و چند سال یاد کرده‌اند.[۳۲]

‌ام حبیبه از میان همسران پیامبر(ص)، جز زینب بنت جحش که دختر عمه ایشان بود، از لحاظ نسب از دیگران به او نزدیک‌تر بود؛ زیرا هر دو از بنی‌عبد مناف بودند. نیز مهرش از دیگران بیشتر بود. [۳۳]

شأن نزول آیه 7 ممتحنه

از نظر برخی مفسران اهل سنت، ازدواج پیامبر(ص) با‌ ام حبیبه مایه مودت میان ایشان و ابوسفیان شد. از این رو، نزول آیه عَسَـی اللهُ اَن یَجعَلَ بَینَکُم وَبَینَ الَّذِینَ عَادَیتُم مِنهُم مَوَدَّةً؛ «امید است خدا میان شما و کسانی از مشرکان که با شما دشمنی کردند، پیوند محبت برقرار کند.» (ممتحنه/60، 7) را درباره این ازدواج دانسته و آورده‌اند که گاه با تالیف قلوب از راه‌های شرعی می‌توان از آزار دیگران کاست یا حتی محبّت آنان را به دست آورد. این گروه، برخی ازدواج‌های پیامبر مانند ازدواج او با‌ ام حبیبه را به این منظور دانسته‌اند.[۳۴]اما برخی مفسران ارتباط این آیه را با ازدواج‌ ام حبیبه مردود شمرده و شماری دیگر صرفاً آن را تطبیق دانسته‌اند.[۳۵]این در حالی است که بیشتر مفسران، نزول این آیه را درباره اسلام آوردن مشرکان در فتح مکه می‌دانند که مایه مودت میان مسلمانان و آنان شد.[۳۶]

به سال هشتم ق. هنگامی که پدر‌ ام حبیبه، ابوسفیان، در پی نقض صلح‌نامه حدیبیه از سوی قریش و بیم از واکنش پیامبر، برای تجدید و تحکیم آن پیمان به مدینه آمد، نزد دخترش وارد شد. چون خواست روی فرش بنشیند، ‌ام حبیبه پدرش را فردی مشرک و ناپاک خواند و اجازه نشستن روی فرش رسول خدا(ص) را به وی نداد. برخی سیره‌نگاران، این رفتار‌ ام حبیبه را برآمده از ایمان قوی وی به پیامبر دانسته‌اند.[۳۷]

درخواست افزایش نفقه و نزول آیه

بر پایه گزارش برخی مفسران، پس از غزوه‌هایی[۳۸]که با کسب غنیمت همراه بود و وضع اقتصادی مسلمانان را بهبود بخشید، همسران پیامبر(ص) از ایشان خواستند تا بر نفقه آنان بیفزاید و زندگی ایشان را گسترش دهد و هر یک خواسته‌ای را یاد کرد. آورده‌اند که درخواست‌ ام حبیبه از پیامبر جامه‌ای سُحُولی[۳۹] (منسوب به جایی یا قبیله‌ای در یمن)[۴۰]یا سُحْوانی[۴۱]بود. رسول خدا که توان برآوردن این خواسته‌ها را نداشت، یک‌ ماه از آنان کناره گرفت. سپس آیات 28-29 احزاب در این باره نازل شد و به زنان پیامبر هشدار داد که اگر زندگی پرزرق و برق دنیا را خواهانند، می‌توانند از پیامبر جدا شوند: [۴۲] یا اَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِاَزْواجِکَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها فَتَعالَیْنَ اُمَتِّعْکُنَّ وَ اُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمیلاً* وَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَاِنَّ اللهَ اَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ اَجْراً عَظیماً. با نزول این آیات، همسران پیامبر زندگی مشترک با ایشان را ترجیح دادند.[۴۳]

همچنین آورده‌اند که پس از نزول آیات تخییر (سوره احزاب، آیات 28-29) زنان پیامبر(ص) ترسیدند که ایشان آنان را طلاق دهد. بدین سبب از وی خواستند همچنان همسر پیامبر(ص) باشند[۴۴]و ایشان در تقسیم اوقات و نفقه هر گونه که صلاح دانست، رفتار کند. درباره درخواست‌های ایشان، این آیه نازل شد: تُرْجی‌ مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوی اِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ... ؛ «در باره رفتار با همسرانت و تقسیم اوقات بر آن‌ها نوبت هر یک از آنان را که خواهی، تاخیر‌انداز (ارجاء) و هر یک را که خواهی، نزد خود جای ده (ایواء).» (سوره احزاب، آیه51) برخی مفسران اُم‌ حبیبه را از زنان «ارجاء» دانسته‌اند[۴۵]و برخی او را از زنان «ایواء» برشمرده‌اند.[۴۶]

زندگی ام حبیبه بعد از پیامبر

از زندگی‌ ام حبیبه پس از پیامبر(ص) تا هنگام خلافت عثمان، جز میزان سهمیه او از بیت المال به دست عمر، آگاهی چندانی در دست نیست. بر پایه ‌گزارشی، وی هنگام محاصره عثمان به سال 35ق. در حالی‌که بر مرکب سوار بود، به قصد دیدار با او پیش آمد و چون از دیدار وی جلوگیری شد، ادعا کرد که قصد دارد وصایای بنی‌امیه را به عثمان یادآوری کند. اما محاصره کنندگان گفته‌های وی را نپذیرفتند.[۴۷]

ماجرای قتل عثمان

روایتی دیگر نشان می‌دهد که او در ایام محاصره به عثمان آب رسانیده و حتی بعضی از هواداران عثمان قصد داشته‌اند او را با هودج‌ ام حبیبه از محاصره نجات دهند.[۴۸]به نوشته ابن شبّه، ‌ام حبیبه هنگامی که عرصه را بر عثمان تنگ دید، از حجره‌اش به امام علی(ع) خطاب کرد: چرا به یاری عثمان نمی‌شتابی؟ امام پاسخ داد: عثمان، خود، چنین خواسته است.[۴۹]نیز آمده است که بنی‌امیه پس از قتل عثمان، از ترس انقلابیون به‌ ام حبیبه پناهنده شدند.[۵۰]به گزارشی، ‌ام حبیبه پس از کشته شدن عثمان پیراهن خون‌آلود وی را همراه نعمان بن بشیر انصاری نزد برادرش معاویه، به دمشق فرستاد.[۵۱]نیز در رویداد حمل جنازه عثمان به سوی مسجد‌النبی برای خاکسپاری، چون این اقدام با جلوگیری مردم روبه‌رو شد، ‌ام حبیبه برابر در مسجد توقف و تهدید کرد که اگر اجازه خاکسپاری عثمان داده نشود، موهای خود را پریشان خواهد کرد.[۵۲]چون شب فرارسید، چند تن جنازه را به بقیع و سپس حُشّ کوکب بردند.[۵۳]در عصر خلافت امیر مؤمنان(ع) هنگامی که محمد بن ابی‌بکر، کار‌گزار ایشان در مصر، به دست عمرو عاص به شهادت رسید، ‌ام حبیبه قوچی را بریان کرد و نزد عایشه، خواهر محمد بن ابی‌بکر، فرستاد تا از این راه شادمانی خود را از شهادت او اظهار و عقده‌گشایی کند.[۵۴]

روایت حدیث

‌ام حبیبه از راویان حدیث پیامبر(ص) بود و افرادی چون برادرش معاویه، عُرْوة بن زبیر، و دخترش حبیبه از او روایت کرده‌اند.[۵۵]شمار حدیث‌های ‌گزارش شده از وی در مسند ابن راهویه 34 حدیث و در مسند بقی بن مخلد 65 حدیث است. بخاری و مسلم بر دو حدیث او اتفاق نظر دارند.[۵۶]

درگذشت

به سخن مشهور، سرانجام وی به سال 44 یا 45[۵۷]درگذشت و مروان بن حکم، حاکم مدینه، بر او نماز ‌گزارد.[۵۸]برخی سال وفات او را 42[۵۹]یا 59 یعنی یک سال پیش از مرگ معاویه دانسته‌اند.[۶۰]با توجه به تاریخ ولادت و ازدواجش، سن او به هنگام مرگ حدود 75 سال بوده است. به باور ذهبی، این ‌گزارش که او یک سال پیش از مرگ معاویه درگذشته، وهمی بیش نیست و گویا با سال وفات‌ ام سلمه از دیگر همسران رسول خدا(ص) اشتباه شده است.[۶۱]

مکان درگذشت‌ ام حبیبه را مدینه دانسته‌اند[۶۲]؛ هر چند برخی از سفر او به دمشق برای دیدار با برادرش معاویه یاد کرده و محل دفن او را نیز همان جا دانسته‌اند.[۶۳]در گورستان باب الصغیر دمشق، قبری به وی منسوب است.[۶۴]به گزارشی، عقیل بن ابی‌طالب هنگام حفر چاهی در منزلش به سنگ‌نوشته‌ای برخورد کرد که حاکی از قبر‌ ام حبیبه در آن مکان بود. از این رو، چاه را پر کرد و بر روی آن قبه‌ای ساخت.[۶۵]

پانویس

  1. انساب الاشراف، ج2، ص72؛ الاستیعاب، ج4، ص401؛ الثقات، ج3، ص131
  2. امتاع الاسماع، ج6، ص63؛ اسد الغابه، ج5، ص457
  3. السیرة النبویه، ج4، ص362؛ الطبقات الکبری، ج8، ص76-78؛ الطبقات، خلیفه، ص622
  4. المحبر، ص88؛ الثقات، ج3، ص131؛ اسد الغابه، ج5، ص457
  5. المستدرک، ج4، ص20
  6. الاصابه، ج8، ص140؛ امتاع الاسماع، ج6، ص73
  7. اسد الغابه، ج5، ص457؛ الاصابه، ج8، ص140
  8. انساب الاشراف، ج1، ص227؛ الاصابه، ج8، ص298
  9. المحبر، ص88؛ السنن الکبری، ج7، ص71؛ الاصابه، ج8، ص298
  10. السیرة النبویه، ج4، ص362؛ اسد الغابه، ج7، ص303
  11. امتاع الاسماع، ج4، ص63
  12. الطبقات الکبری، ج8، ص78؛ المحبر، ص76؛ اسد الغابه، ج5، ص457
  13. انساب الاشراف، ج2، ص72؛ المحبر، ص88؛ الاستیعاب، ج4، ص484
  14. المغازی، ج2، ص742؛ الطبقات الکبری، ج1، ص198؛ الاصابه، ج8، ص80
  15. تاریخ دمشق، ج69، ص144؛ امتاع الاسماع، ج4، ص63
  16. تاریخ دمشق، ج69، ص144
  17. المستدرک، ج2، ص181؛ الوافی بالوفیات، ج14، ص98؛ تاریخ الاسلام، ج4، ص133
  18. المعجم الکبیر، ج23، ص219؛ تاریخ الاسلام، ج4، ص133؛ امتاع الاسماع، ج6، ص63
  19. الطبقات الکبری، ج8، ص78؛ تاریخ طبری، ج2، ص213؛ المعجم الکبیر، ج23، ص219
  20. الاستیعاب، ج4، ص403؛ امتاع الاسماع، ج6، ص63
  21. انساب الاشراف، ج1، ص227؛ تاریخ طبری، ج2، ص213؛ اسد الغابه، ج5، ص390، 457
  22. تاریخ طبری، ج2، ص213؛ اسد الغابه، ج7، ص303؛ امتاع الاسماع، ج6، ص63
  23. امتاع الاسماع، ج6، ص63؛ تاریخ الاسلام، ج4، ص133
  24. امتاع الاسماع، ‌ج6، ص74
  25. تاریخ دمشق، ج69، ص143؛ اسد الغابه، ج5، ص457؛ بحار الانوار، ج10، ص277
  26. الطبقات الکبری، ج8، ص78؛ السنن الکبری، ج7، ص71؛ الوافی بالوفیات، ج14، ص98
  27. امتاع الاسماع، ج6، ص63؛ الاصابه، ج8، ص141
  28. تاریخ الاسلام، ج4، ص132-134
  29. امتاع الاسماع، ج6، ص63
  30. المستدرک، ج4، ص20؛ الوافی بالوفیات، ج14، ص98
  31. امتاع الاسماع، ج6، ص72
  32. تاریخ الاسلام، ج4، ص133
  33. الاستیعاب، ج4، ص402؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص219
  34. انساب الاشراف، ج2، ص73؛ تفسیر ماوردی، ج5، ص519؛ الدر المنثور، ج8، ص130
  35. تفسیر سمرقندی، ج3، ص415؛ المحرر الوجیز، ج15، ص490؛ البحر المحیط، ج10، ص156
  36. جامع البیان، ج14، ص82؛ التبیان، ج9، ص581-582؛ التفسیر الکبیر، ج29، ص302-303
  37. السیرة النبویه، ج4، ص396؛ المغازی، ج2، ص792-793؛ الثقات، ج2، ص38
  38. البحر المحیط، ج8، ص471
  39. تفسیر ماوردی، ج4، ص395
  40. معجم البلدان، ج3، ص195
  41. التبیان، ج8، ص334
  42. مجمع البیان، ج8، ص555
  43. تفسیر ماوردی، ج4، ص396؛ التبیان، ج8، ص335
  44. جامع البیان، ج12، ص31؛ اسباب النزول، ص301؛ مجمع البیان، ج8، ص573-574
  45. جامع البیان، ج12، ص31؛ روض الجنان، ج16، ص8؛ تفسیر قرطبی، ج14، ص139
  46. کشف الاسرار، ج8، ص70؛ الدر المنثور، ج6، ص633
  47. تاریخ طبری، ج3، ص417؛ البدایة و النهایه، ج7، ص150
  48. تاریخ المدینه، ج3، ص1312-1313
  49. تاریخ المدینه، ج4، ص1214
  50. الغدیر، ج9، ص198
  51. مروج الذهب، ج2، ص389؛ انساب الاشراف، ج2، ص291؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص539
  52. الغدیر، ج9، ص210
  53. تاریخ المدینه، ج4، ص1238-1240
  54. احادیث‌ام المؤمنین عایشه، ج1، ص350
  55. تاریخ دمشق، ج69، ص130-131؛ الاصابه، ج8، ص142
  56. مسند ابن راهویه، ج4، ص6
  57. تاریخ دمشق، ج69، ص146؛ اسد الغابه، ج5، ص457
  58. انساب الاشراف، ج1، ص440
  59. الثقات، ج3، ص131
  60. المحبر، ص99
  61. تاریخ الاسلام، ج4، ص134؛ الوافی بالوفیات، ج14، ص140
  62. الاصابه، ج4، ص298
  63. تاریخ الاسلام، ج4، ص132
  64. سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص98
  65. تاریخ المدینه، ج1، ص120

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ام حبيبه.
  • احادیث‌ ام المؤمنین عائشه: السید مرتضی العسکری، التوحید، 1414ق
  • اسباب النزول: الواحدی (م. 468ق.)، به کوشش ایمن صالح، قاهره، دار الحدیث
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.)، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد شاکر
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق
  • البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. 754ق.)، بیروت، دار الفکر، 1412ق
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش علی محمد و عادل احمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق
  • تاریخ المدینة المنوره: ابن‌شبّه (م. 262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق
  • التبیان: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • تفسیر سمرقندی (بحر العلوم): السمرقندی (م. 375ق.)، به کوشش محمود مطرجی، بیروت، دار الفکر
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق التفسیر الکبیر
  • الفخر الرازی (م. 606ق.)، قم، دفتر تبلیغات، 1413ق
  • تفسیر ماوردی (النکت و العیون): الماوردی (م. 450ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق
  • الثقات: ابن‌حبان (م. 354ق.)، به کوشش شرف الدین، هند، وزارت معارف و شؤون فرهنگی
  • جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق
  • الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.)، بیروت، دار الفکر، 1414ق
  • روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م. 554ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش
  • سفرنامه ابن بطوطه (رحلة ابن بطوطه)، ترجمه: موحد، تهران، علمی و فرهنگی، 1361ش
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر
  • سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش گروهی ازمحققان، بیروت، الرساله، 1413ق
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه
  • الطبقات: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، 1414ق
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق
  • الغدیر: الامینی (م. 1390ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1366ش
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق ا
  • لمحبر: ابن حبیب (م. 245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده
  • المحرر الوجیز: ابن‌عطیة الاندلسی (م. 546ق.)، به کوشش المجلس العلمی بفاس، 1411ق
  • مروج الذهب: المسعودی (م. 346ق.)، به کوشش مفید محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. 405ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق
  • مسند ابن راهویه: اسحق بن راهویه (م. 238ق.)، به کوشش البلوشی، المدینه، مکتبة الایمان، 1412ق
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م
  • المعجم الکبیر: الطبرانی (م. 360ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، 1405ق
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق
  • الوافی بالوفیات: الصفدی (م. 764ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق